neginekimiya
31st August 2010, 01:54 PM
http://www.musicema.com/images/cache/1281168351.jpg
درباره استاد محمد نوری
نويسنده : علی رضوی
تصویر اول:
قدیمیها میگفتند کسی که شب یلدا به دنیا میآید بختش بلند است. هر کسی را نمی دانم، اما محمد نوری که شب یلدای 1308 به دنیا آمد بختش خیلی بلند بود. آنقدر بلند که دیگر کسی نتوانست روی دستش بلند شود. از همان اول هم تکلیفش با خودش مشخص بود، فقط میخواست موسیقی یاد بگیرد؛ آن هم در هنرستان موسیقی. باغچهبان، سیروس شهردار و فریدون فرزانه اولین استادهایش بودند. از همان اول در قید و بند یک موسیقی خاص نبود. بیشتر موسیقی کلاسیک کار میکرد، اما به موسیقی پاپ و آهنگهای فولکور ایرانی هم خیلی علاقه داشت.
تصویر دوم:
دهه 20 آغاز پوست انداختن موسیقی ایرانی بود. تا قبل از آن فقط موسیقی سنتی بود که یکه تازی میکرد. تازه آن هم فقط در بین خانوادههای اشرافی و ثروتمند و بعضی از خانوادههایی که سطح فرهنگشان بالاتر بود رواج داشت. محمد نوری از اولین کسانی بود که سمت موسیقی غربی رفت. صدای تنور او جان میداد برای خواندن آوازهای کلاسیک. خودش زودتر از همه این استعدادش را کشف کرده بود و رفت تا موسیقی کلاسیک را با موسیقی وطنیاش پیوند بزند. محمد نوری خودش هم در این پوست اندازی موسیقی ایران پوست انداخت. خیلیها که اصلا خوش نداشتند پای غربیها در موسیقیشان هم باز شوند درست روبروی محمد نوری ایستاده بودند. اما کارش را آنقدر خوب انجام داده بود که بعد از چند سال شد مسئول گزینش خوانندگان در رادیو. حالا همانهایی که تا به حال برایش رجز میخوانند باید از زیر دستش رد میشدند تا بتوانند در رادیو بخوانند. میگفت بیشترین تاثیر را در موسیقی از حسین اصلانی، ناصر حسینی، و محمد سریر گرفته است، آنها هم همین را میگویند، بیشترین تاثیر را در موسیقی از محمد نوری گرفتهاند.
تصویر سوم:
تا قبل از اینکه پای موسیقی پاپ را در ایران باز کند، هیچ کس جرات نمیکرد طرف این موسیقی برود. البته پاپ محمد نوری با پاپ این روزها چیزی به اندازه زمین تا آسمان با هم فرق میکند. از اولین آهنگ پاپی که در آلبومش دارد تا آخرینش خیلی با هم تفاوت ندارند. همیشه در سبک و سیاق خواندن ثابت قدم بود. آلبوم جدید نمیداد، کار جدید قبول نمیکرد، با آهنگساز جدید همکاری نمیکرد، مگر اینکه حرفی برای گفتن داشته باشند، داشته باشد.
تصویر چهارم:
اجراهای زندهاش یک لطف دیگری داشت. اجرایش در مراسم چهرههای ماندگار سال 85 یادتان هست؟ وقتی میخواست بگوید «ما برای آنکه ایران گوهری تابان شود» دستهایش را با یک انرژی فوقالعاده بالا میبرد و بعد از چند ثانیه سکوت در حالی که انگار بغض گلویش را گرفته باشد چند پرده پایین تر میخواند«رنج دوران بردهایم، رنج دوران بردهایم.» دستهایش با صدایش هماهنگی خاصی داشتند.
تصویر پنجم:
این چند روزه به بیشتر هم سن و سالهایم که میگفتم محمد نوری فوت کرده، میگفتند کی بوده؟ کدام کارها را خوانده؟ وقتی میگفتم همانی که«جان مریم چشماتو باز کن»،«میآید از صحرا صدای ساز مردم چوپان»، «ای ایران ایران دور از دامان پاکت دست دگران»را خوانده، ابروهایشان در هم میرفت و لبهایشان را گاز میکردند که چقدر من خواننده این آهنگها را (که نمیشناختمش) دوست داشتم. تک آهنگهایش ماندگار تر شده بود تا چهرهاش.
موسیقی ما
درباره استاد محمد نوری
نويسنده : علی رضوی
تصویر اول:
قدیمیها میگفتند کسی که شب یلدا به دنیا میآید بختش بلند است. هر کسی را نمی دانم، اما محمد نوری که شب یلدای 1308 به دنیا آمد بختش خیلی بلند بود. آنقدر بلند که دیگر کسی نتوانست روی دستش بلند شود. از همان اول هم تکلیفش با خودش مشخص بود، فقط میخواست موسیقی یاد بگیرد؛ آن هم در هنرستان موسیقی. باغچهبان، سیروس شهردار و فریدون فرزانه اولین استادهایش بودند. از همان اول در قید و بند یک موسیقی خاص نبود. بیشتر موسیقی کلاسیک کار میکرد، اما به موسیقی پاپ و آهنگهای فولکور ایرانی هم خیلی علاقه داشت.
تصویر دوم:
دهه 20 آغاز پوست انداختن موسیقی ایرانی بود. تا قبل از آن فقط موسیقی سنتی بود که یکه تازی میکرد. تازه آن هم فقط در بین خانوادههای اشرافی و ثروتمند و بعضی از خانوادههایی که سطح فرهنگشان بالاتر بود رواج داشت. محمد نوری از اولین کسانی بود که سمت موسیقی غربی رفت. صدای تنور او جان میداد برای خواندن آوازهای کلاسیک. خودش زودتر از همه این استعدادش را کشف کرده بود و رفت تا موسیقی کلاسیک را با موسیقی وطنیاش پیوند بزند. محمد نوری خودش هم در این پوست اندازی موسیقی ایران پوست انداخت. خیلیها که اصلا خوش نداشتند پای غربیها در موسیقیشان هم باز شوند درست روبروی محمد نوری ایستاده بودند. اما کارش را آنقدر خوب انجام داده بود که بعد از چند سال شد مسئول گزینش خوانندگان در رادیو. حالا همانهایی که تا به حال برایش رجز میخوانند باید از زیر دستش رد میشدند تا بتوانند در رادیو بخوانند. میگفت بیشترین تاثیر را در موسیقی از حسین اصلانی، ناصر حسینی، و محمد سریر گرفته است، آنها هم همین را میگویند، بیشترین تاثیر را در موسیقی از محمد نوری گرفتهاند.
تصویر سوم:
تا قبل از اینکه پای موسیقی پاپ را در ایران باز کند، هیچ کس جرات نمیکرد طرف این موسیقی برود. البته پاپ محمد نوری با پاپ این روزها چیزی به اندازه زمین تا آسمان با هم فرق میکند. از اولین آهنگ پاپی که در آلبومش دارد تا آخرینش خیلی با هم تفاوت ندارند. همیشه در سبک و سیاق خواندن ثابت قدم بود. آلبوم جدید نمیداد، کار جدید قبول نمیکرد، با آهنگساز جدید همکاری نمیکرد، مگر اینکه حرفی برای گفتن داشته باشند، داشته باشد.
تصویر چهارم:
اجراهای زندهاش یک لطف دیگری داشت. اجرایش در مراسم چهرههای ماندگار سال 85 یادتان هست؟ وقتی میخواست بگوید «ما برای آنکه ایران گوهری تابان شود» دستهایش را با یک انرژی فوقالعاده بالا میبرد و بعد از چند ثانیه سکوت در حالی که انگار بغض گلویش را گرفته باشد چند پرده پایین تر میخواند«رنج دوران بردهایم، رنج دوران بردهایم.» دستهایش با صدایش هماهنگی خاصی داشتند.
تصویر پنجم:
این چند روزه به بیشتر هم سن و سالهایم که میگفتم محمد نوری فوت کرده، میگفتند کی بوده؟ کدام کارها را خوانده؟ وقتی میگفتم همانی که«جان مریم چشماتو باز کن»،«میآید از صحرا صدای ساز مردم چوپان»، «ای ایران ایران دور از دامان پاکت دست دگران»را خوانده، ابروهایشان در هم میرفت و لبهایشان را گاز میکردند که چقدر من خواننده این آهنگها را (که نمیشناختمش) دوست داشتم. تک آهنگهایش ماندگار تر شده بود تا چهرهاش.
موسیقی ما