پارمیدا72
31st August 2010, 12:43 PM
تبریز - خبرگزاری مهر: قهوه خانه ها از دیرباز نقشی موثر در جامعه ایرانی داشته اند اما امروز جامعه نگاه چندان مثبتی نسبت به اماکنی که گوشه ای از میراث فرهنگ عامه است ندارد. به گزارش خبرنگار مهر در تبریز، قهوه خانه ها از روزگاران قدیم محلی برای بروز اتفاقات و جنبشهای مردمی در دوره های مختلف بوده است. قهوه خانه ها آنچنان که مرسوم شده فقط محل قلیان و توتون نبود بلکه اغلب فعالیتهای فرهنگی چون نقاله خوانی، پرده خوانی، شعرخوانی و انتقال مفاهیم فرهنگی در آن رایج بوده است.
هر چند این روزها نقش فرهنگی قهوه خانه ها ها کمرنگ شده و هزار قهوه خانه استان بیش از هر چیز محلی برای وقتگذرانی شده اما هنوز هم "تاریخ شفاهی" مهمترین میراث یک قوم و ملت است.
وقتی تاریخ شفاهی و نقل "سینه به سینه" رنگ می بازد دیگر چه انتظاری می توان داشت از جوانانی که "جومونگ" را بیش از "آرش" و "رستم" و "رابین هود" را بیشتر از "قاچاق نبی" و"کورواغلو" می شناسند!
http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2010/08/564146_orig.jpg
قهوه خانه؛ گوشه ای از میراث فولکلور
قلیانها صف به صف کنار هم روی میز ایستاده اند و صدای استکان و نعلبکی فضا را پر کرده. گوشه ای از کافه بحث بالا گرفته و نظریه ای کنکاش می شود.
اینجا میراث گذشتگان و پدرانمان دست نخورده همچون روزگار پیشین نسل به نسل چرخیده و همه زنده اند و به حیات خود ادامه می دهند. نام هر کسی را می پرسیم و سراغ هر شخصی را که می گیریم بی آنکه نامی از نام خانوادگی خود ببرند همه با صمیمیت نام خود را می گویند. گویی در این منطقه ممنوعه که هر گاه نامی از آن می بریم و می گوییم "قهوه خانه" نگاهی غریب نصیبمان می شود، عناوین و سمتها فراموش شده و همه تنها نام کوچک خود را با صلابت می گویند.
وارد قهوه خانه باستان که می شویم عباس آقا با عجله به سمت گوشه ای از کافه می دود و در حالی که پرده جمع شده را باز می کند و با آن دیواری در وسط قهوه خانه می کشد با صدای بلند به همه اعلام می کند: "بخش خانواده به راه است"...
کافه باستان در تبریز جزو معدود قهوه خانه هایی است که اجازه ورود به خانمها داده می شود و با پرده بخشی از کافه را جدا کرده و امکان حضور را برای آنان فراهم می کند. باستان 50 ساله است و پیش از این نیز پاتوق بزرگانی چون مرحوم غلامحسین ساعدی و غلام یحیی بوده است.
حمید عدل راد، مدیر کافه می گوید: پس از گذشت نیم قرن "باستان" هنوز هم محفل هنرمندان است و نقاشان و بازیگران تئاتر و تلویزیون تبریز به اینجا می آیند. خودمانی بگویم باستان پاتوق هنرمندان است.
حمید با تاکید بر اینکه قهوه خانه های قدیمی هنوز هم فضای امنی دارند ادامه می دهد: البته باستان میزبان کارگران، بازنشستگان ارتش، معلم، بازاری، معمار، دانشجو، فرش بافان و گردشگران داخلی و خارجی نیز هست.
http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2010/08/564145_orig.jpg
مردانگی به ریش نیست!
سر ظهر است و قهوه خانه لطفی نسبتا خلوت و قلیانها تعطیل روی میز وسط کافه نشسته اند. پدر و پسر قهوه خانه را اداره می کنند. عباس لطفعلی زاده(پدر) 53 سال است که این قهوه خانه را دارد. او 80 ساله است و متولد گنجه ی آذربایجان. از مهاجرین محسوب می شود و از ابتدا شغل او و خانواده اش همین بوده است.
عباس آقا به علت کهولت سن قادر به پاسخگویی نیست و بیوک آقا پسر ارشد وی سوالهای ما را جواب می گوید. می دانیم که لطفی همان کافه ای است که روزگاری پاتوق صمد بهرنگی بوده است.
بیوک آقا دو چای قندپهلو روبرویمان می گذارد و می گوید: بیشتر مشتریان ما افراد ثابتی بوده و اغلب بازاری یا قشر فرهنگی هستند.
نقش قهوه خانه ها را درحال حاضر محلی برای دیدار و ملاقات افراد می داند و شاید هم وقتگذرانی و با تاکید می گوید: قدیمترها حدود 40 سال پیش قهوه خانه ها این طور نبود که هر کسی بخواهد بتواند واردش شود. آن دوره ها که قهوه خانه ها محل دور هم جمع شدن "مردها" بود همه فرهنگ قهوه خانه و ورود به آن را می دانستند.
وی به رسم قهوه چیها در همان زمان اشاره می کند و می گوید: شاگرد قهوه چی دم درب ورودی می ایستاد و شانه ای دستش می گرفت و به هر مشتری که قصد ورود به قهوه خانه را داشت می داد، اگر شانه در ریش مشتری می ایستاد می توانست وارد شود چرا که نشانه پختگی او بود.
بیوک آقا نقل می کند: روزی پسری به قهوه خانه ای آمده که ریش نداشت شانه را که دستش می دهند و فلسفه اش را می گویند و پسر شانه را به زور و با زخمی کردن پوست روی صورت نگه می دارد و قهوه چی او را با نام مرد راه می دهد!
وی یادآور می شود: مشتریها را خودمان انتخاب کرده و از ورود افراد نا مناسب و معتاد جلوگیری می کنیم.
وی اضافه می کند: البته این طور نیست که این خودداری را با نصب تابلو اعلام کنیم. روش قهوه خانه دارها در نوع پذیرایی آنهاست. نوع آوردن چای و زمانی که طول می کشد تا آن را بیاوریم به مشتری می فهماند که می تواند باز هم به آنجا بیاید یا بار اول و آخر اوست!
بیوک آقا وجود قهوه خانه ها در جامعه را موثر اما وابسته به مشتری می داند و می گوید: اگر مشتریها فرهنگ و سنت و ذات قهوه خانه را بدانند و رعایت کنند قهوه خانه می توانند نقش مفید و موثری داشته باشند.
اینجا پاتوق صمد بهرنگی بوده. "بیوک آقا" امانتدار خوبی است چون کتابی را که با امضای صمد در دوران کودکی هدیه گرفته هنوز حفظ کرده است.
http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2010/08/564143_orig.jpg
قهوه خانه، محل داد و ستد و البته امور خیریه
"بلند نظر" قدیمی ترین قهوه خانه تبریز است و سنی بالای صد سال دارد.
ساعت 11 است و قهوه خانه مملو از جمعیت. به هر میزی که چشم بدوزی بساطی پهن شده و هرکسی در بساطش چیزی دارد. یکی تسبیح و دیگری انگشتر عقیق و آن یکی عطر. در کافه "بلند نظر" هنوز داد و ستد رنگ نباخته و شور زندگی در آن جریان دارد.
از زمانی که "نجفی زاده" بزرگ صاحب قهوه خانه بلند نظر فوت کرده پسرانش محمد،علی و سعید آنجا را اداره می کنند.علی سنتهای قدیمی ای را که همچنان در قهوه خانه شان زنده است یاد آور می شود و از مراسم گلریزان می گوید و نقاله خوانی.
در مدت حضورمان در قهوه خانه بلند نظر خانواده ای برای صرف چای به آنجا می آیند و علی در خصوص پذیرایی از خانمها در قهوه خانه توضیح می دهد: از آنجا که این خانواده گردشگر هستند برای جذب گردشگر و تبلیغ فرهنگ آذربایجان با ورود خانمها به کافه ممانعت نمی کنیم اما برای پیشگیری از اتفاقات مختلف پذیرای همشهریهای خود نیستیم.
علی با اشاره به نبود تفریحات سالم و فضای فرهنگی مناسب برای جذب جوانان خاطرنشان می کند: به علت کمبود موقعیت برای فعالیتهای فرهنگی و تفریحات سالم جوانان از پارکها به قهوه خانه ها پناه آورده اند که فضای امن و سالمتری دارد.
وی ادامه می دهد: بین خودمان بماند برخلاف تصور اکثر مردم فساد در قهوه خانه ها کمتر از پارکهاست. در کافه ها هر کسی رفت و آمد نمی کند و مشتریها شناخته شده هستند اما در پارک این طور نیست و همین موضوع باعث شده مشتریهای جوان بیش از افراد مسن باشد.
کافه بلند نظر به دلیل حفظ فضای سنتی اش و تابلوهای نقاشی قدیمی که درسرتا سر قهوه خانه نصب شده پذیرای گردشگران خارجی از جمله صربستان، آذربایجان، آلمان و ازبکستان بوده است.
http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2010/08/564148_orig.jpg
فرهنگ اصیل کافه ها کمرنگ شده است
شهرام خزرایی بازیگر تئاتر و تلویزیون است و به گفته خودش بیش از 20 سال است که به کافه می رود. وی معتقد است به علت تعداد زیاد قهوه خانه دیگر فرهنگ قدیمی قهوه خانه ها در آنها حاکم نیست و می گوید: اما قهوه خانه که قدمت زیاد دارند هنوز هم محل رسیدگی به مشکلات روزمره هستند.
به عقیده وی گرچه هنوز هم قهوه خانه به عنوان محلی برای جمع شدن اهالی فرهنگ و هنر و بحث ها و انتقادات هستند اما معمولا هیچگاه بحثی به نتیجه نمی رسد و اکثر آنها بی سر و ته هستند.
خزرائی می گوید: کاربری قهوه خانه در فرهنگ ماتغییر کرده. قبلا انسانهای بسیار بزرگی در تاریخ شهرمان بودند که محل استقرار و تبادل افکارشان قهوه خانه بوده است. اما اکنون تبادل اطلاعات روزمره و آکادمیک به سمت خانه ها و سالنها سوق پیدا کرده و فرهنگ اصیل آن از بین رفته است و کافه بیشتر تبدیل به محلی شده که افراد برای ساعاتی به آنجا بیایند و استراحت و تمدد اعصاب کنند.
این هنرمند تبریزی یادآور می شود: نسل بیکار و افراد بیکارمان هم زیاد شده. الان بیشتر افرادی که به قهوه خانه می آیند جوانانی هستند که مشکل اقتصادی داشته و دنبال کار می گردند.
خزرائی معتقد است قهوه خانه می توانند محل مناسبی برای انتقال مفاهیم فرهنگی باشند چون جایی است که مسافران با فرهنگهای مختلف به آن می آیند اما یادآور می شود: البته الان قهوه خانه در انتقال این مفاهیم چندان موفق نیستند زیرا اغلب کارگرانی در قهوه خانه مشغول هستند که چون تاریخچه قهوه خانه را نمی دانند برخورد غیرفرهنگی و گاهی پرخاشگرانه با مشتری دارند. به نظر من کسانی که در قهوه خانه کار می کنند باید افرادی با برخورد اجتماعی مناسب و مودبانه باشند.
وی ادامه می دهد: بسیاری از جوانها در کافی شاپها راحت هستند اما این را هم باید در نظر داشت که همه نمی توانند به کافی شاپ بروند و رفتن به قهوه خانه از نظر اقتصادی برایشان به صرفه تر است.
خزرایی می گوید: امروز چیز زیادی از افکار فرهنگی بزرگی که در قهوه خانه رد و بدل می شد به جای نمانده. اگر قهوه خانه ها با همین شیوه ادامه دهند بود و نبود آنها تاثیری به حال فرهنگ و جامعه ما نخواهد داشت. باید تلاش کنیم که قهوه خانه قدیمی را نگه داشته و آنها را به سمت چیزی که بودند سوق دهیم.
اما حبیب حسینی نظر دیگری دارد. وی دکتر داروساز بازنشسته است و اوقات خود را در قهوه خانه می گذراند و پاتوقش قهوه خانه جمشیدی است. وی اطمینان می دهد که فضای قهوه خانه سالم و امن است و برای اثبات ادعای خود ما را به داخل قهوه خانه می برد تا از نزدیک شاهد آن باشیم.
حسینی می گوید: تمام کسانی که به اینجا می آیند افراد تحصیل کرده هستند و مدرک تحصیلی بالای دیپلم دارند. وی نبود امکانات کافی تفریحی را علت حضور گسترده اقشار مختلف جامعه به قهوه خانه ها می داند و تاکید می کند: وقتی محافل مختلف تفریحی و فرهنگی کافی و مناسب وجود ندارد افراد به قهوه خانه ها پناه می آوردند که فضای امن تر و سالمتری نسبت به پارک ها دارند.
وی خاطرنشان می کند: قهوه خانه اغلب محل تبادل افکار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی که قابل دریافت در اجتماع نیست می باشد.
حبیب از سنتهای قدیمی قهوه خانه ها همچون مراسم گلریزان و داد وستد و لوطی منشی ها نقل کرده و می گوید: مردم از قهوه خانه ها فاصله گرفته اند و جامعه و دولت به دلیل فاصله گرفتن از این مکانها به دید منفی به آن می نگرند در حالی که هنوز مراسم گلریزان، داد و ستد و لوطی منشی ها زنده اند.
http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2010/08/564147_orig.jpg
نگاه جامعه به قهوه خانه ها سیاه است
حاج آقا عاشقی رئیس صنف قهوه خانه داران استان به گرمی پذیرایمان می شود و قبل از هر چیز فهرستی از قدیمیترین قهوه خانه های تبریز در اختیارمان می گذارد.
وی کارکرد قهوه خانه ها در گذشته را کاربردی تر می داند و می گوید: قهوه خانه ها در قدیم محلی برای داد و ستد و جمع شدن افراد بودند که استراحت کرده و به محل کار بازمی گشتند.
عاشقی ادامه می دهد: در کافه ها کارهای خیر مانند گلریزان، جمع آوری جهیزیه و کمک به نیازمندان زیاد صورت می گرفت که البته حالا هم این گونه کارها در بسیاری از کافه ها هنوز رواج دارد.
وی خود از کافه داران قدیم است دل پری از موضعگیریهای یکطرفه نسبت به قهوه خانه ها دارد.
از نقاله خوانی و پرده خوانی و حضور عاشیق ها در قهوه خانه ها که می پرسیم می گوید: در برخی از قهوه خانه ها نقاله خوانی و شعرخوانیهای مذهبی صورت می گیرد اما اماکن اجازه اجرای موسیقی های زنده سنتی و عاشیق خوانی در قهوه خانه را نمی دهد.
رئیس انجمن صنفی قهوه خانه داران ادامه می دهد: اداره بهداشت به کافه ها اجازه نمی دهد تا معماری سنتی و فضای قدیمی و دیوارهای خود را حفظ کنند.
وی از تقاضای سالیانه بیش از 200 مراجعه کننده برای دریافت مجوز راه اندازی کافه خبر می دهد و می گوید: دارایی، شهرداری و بهداشت متولیان بررسی و صدور مجوز هستند که متاسفانه اداره بهداشت با مشکل تراشی از راه اندازی قهوه خانه ها جلوگیری می کند.
عاشقی با حسابی سر انگشتی از فعالیت بیش از 1000 قهوه خانه مجوز دار در استان خبر می دهد و می گوید: البته تعداد قهوه خانه های فعال بدون مجوز هم در سطح شهر کم نیست!
حاج آقا عاشقی با لحنی مطمئن تاکید می کند که قهوه خانه ها می توانند معرف سنت آذریها باشند و برای حسن ختام حرفهایش اضافه می کند: قهوه خانه می توانند فرهنگ ما را به نسلهای دیگر منتقل کنند.
قهوه خانه محل نقد و مناظره بود
تا اسم قهوه خانه را می بریم بهروز خاماچی، محقق و پژوهشگر تاریخ تبریز با علاقه خاصی می گوید: قهوه خانه! من در قهوه خانه ها بزرگ شده ام.
از خاطراتش می گوید و از سنتهای قدیمی قهوه خانه ای و ادامه می دهد: قدیمترها دو نوع درویش وجود داشت. درویش محرمی و درویش خرمن که درویش محرمی اشعار مذهبی می خواند و درویش خرمن زمان برداشت محصول بر سر زمین می رفت و شعر می خواند و پول می گرفت.
خاماچی نقل می کند: قهوه خانه هایی که شاعرانی چون صمد بهرنگی، آل احمد و غلامحسین ساعدی در آن رفت و آمد داشتند به خاطر داشتن فضای سنگین و پر انتقاد هر کسی تاب تحمل فضا را نداشت. چرا که تمام افراد زیر ذره بین آنان قرار گرفته و بیرحمانه نقد می شدند.
هر صنفی قهوه خانه خاص خود را داشت و هنوز هم در بسیاری از قهوه خانه ها اصناف پاتوق خاص خود را دارند. قهوه خانه ریجانی پاتوق تجار است و گجیل پاتوق مقنیها و... .
وی خاطرنشان می کند: قهوه خانه ها فضای نا امنی نداشته و برخلاف تصور عموم، معتادان به قهوه خانه راه داده نمی شود. قهوه خانه با توجه به مشتریان خاص خود فضاهای فرهنگی و اجتماعی متفاوتی دارند و کمکهای خیریه از جمله میراثی است که قهوه خانه ها از گذشتگان آن را به ارث برده اند و البته قسمتی از آن به حسینیه ها کشیده شده است.
مهر نیوز
هر چند این روزها نقش فرهنگی قهوه خانه ها ها کمرنگ شده و هزار قهوه خانه استان بیش از هر چیز محلی برای وقتگذرانی شده اما هنوز هم "تاریخ شفاهی" مهمترین میراث یک قوم و ملت است.
وقتی تاریخ شفاهی و نقل "سینه به سینه" رنگ می بازد دیگر چه انتظاری می توان داشت از جوانانی که "جومونگ" را بیش از "آرش" و "رستم" و "رابین هود" را بیشتر از "قاچاق نبی" و"کورواغلو" می شناسند!
http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2010/08/564146_orig.jpg
قهوه خانه؛ گوشه ای از میراث فولکلور
قلیانها صف به صف کنار هم روی میز ایستاده اند و صدای استکان و نعلبکی فضا را پر کرده. گوشه ای از کافه بحث بالا گرفته و نظریه ای کنکاش می شود.
اینجا میراث گذشتگان و پدرانمان دست نخورده همچون روزگار پیشین نسل به نسل چرخیده و همه زنده اند و به حیات خود ادامه می دهند. نام هر کسی را می پرسیم و سراغ هر شخصی را که می گیریم بی آنکه نامی از نام خانوادگی خود ببرند همه با صمیمیت نام خود را می گویند. گویی در این منطقه ممنوعه که هر گاه نامی از آن می بریم و می گوییم "قهوه خانه" نگاهی غریب نصیبمان می شود، عناوین و سمتها فراموش شده و همه تنها نام کوچک خود را با صلابت می گویند.
وارد قهوه خانه باستان که می شویم عباس آقا با عجله به سمت گوشه ای از کافه می دود و در حالی که پرده جمع شده را باز می کند و با آن دیواری در وسط قهوه خانه می کشد با صدای بلند به همه اعلام می کند: "بخش خانواده به راه است"...
کافه باستان در تبریز جزو معدود قهوه خانه هایی است که اجازه ورود به خانمها داده می شود و با پرده بخشی از کافه را جدا کرده و امکان حضور را برای آنان فراهم می کند. باستان 50 ساله است و پیش از این نیز پاتوق بزرگانی چون مرحوم غلامحسین ساعدی و غلام یحیی بوده است.
حمید عدل راد، مدیر کافه می گوید: پس از گذشت نیم قرن "باستان" هنوز هم محفل هنرمندان است و نقاشان و بازیگران تئاتر و تلویزیون تبریز به اینجا می آیند. خودمانی بگویم باستان پاتوق هنرمندان است.
حمید با تاکید بر اینکه قهوه خانه های قدیمی هنوز هم فضای امنی دارند ادامه می دهد: البته باستان میزبان کارگران، بازنشستگان ارتش، معلم، بازاری، معمار، دانشجو، فرش بافان و گردشگران داخلی و خارجی نیز هست.
http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2010/08/564145_orig.jpg
مردانگی به ریش نیست!
سر ظهر است و قهوه خانه لطفی نسبتا خلوت و قلیانها تعطیل روی میز وسط کافه نشسته اند. پدر و پسر قهوه خانه را اداره می کنند. عباس لطفعلی زاده(پدر) 53 سال است که این قهوه خانه را دارد. او 80 ساله است و متولد گنجه ی آذربایجان. از مهاجرین محسوب می شود و از ابتدا شغل او و خانواده اش همین بوده است.
عباس آقا به علت کهولت سن قادر به پاسخگویی نیست و بیوک آقا پسر ارشد وی سوالهای ما را جواب می گوید. می دانیم که لطفی همان کافه ای است که روزگاری پاتوق صمد بهرنگی بوده است.
بیوک آقا دو چای قندپهلو روبرویمان می گذارد و می گوید: بیشتر مشتریان ما افراد ثابتی بوده و اغلب بازاری یا قشر فرهنگی هستند.
نقش قهوه خانه ها را درحال حاضر محلی برای دیدار و ملاقات افراد می داند و شاید هم وقتگذرانی و با تاکید می گوید: قدیمترها حدود 40 سال پیش قهوه خانه ها این طور نبود که هر کسی بخواهد بتواند واردش شود. آن دوره ها که قهوه خانه ها محل دور هم جمع شدن "مردها" بود همه فرهنگ قهوه خانه و ورود به آن را می دانستند.
وی به رسم قهوه چیها در همان زمان اشاره می کند و می گوید: شاگرد قهوه چی دم درب ورودی می ایستاد و شانه ای دستش می گرفت و به هر مشتری که قصد ورود به قهوه خانه را داشت می داد، اگر شانه در ریش مشتری می ایستاد می توانست وارد شود چرا که نشانه پختگی او بود.
بیوک آقا نقل می کند: روزی پسری به قهوه خانه ای آمده که ریش نداشت شانه را که دستش می دهند و فلسفه اش را می گویند و پسر شانه را به زور و با زخمی کردن پوست روی صورت نگه می دارد و قهوه چی او را با نام مرد راه می دهد!
وی یادآور می شود: مشتریها را خودمان انتخاب کرده و از ورود افراد نا مناسب و معتاد جلوگیری می کنیم.
وی اضافه می کند: البته این طور نیست که این خودداری را با نصب تابلو اعلام کنیم. روش قهوه خانه دارها در نوع پذیرایی آنهاست. نوع آوردن چای و زمانی که طول می کشد تا آن را بیاوریم به مشتری می فهماند که می تواند باز هم به آنجا بیاید یا بار اول و آخر اوست!
بیوک آقا وجود قهوه خانه ها در جامعه را موثر اما وابسته به مشتری می داند و می گوید: اگر مشتریها فرهنگ و سنت و ذات قهوه خانه را بدانند و رعایت کنند قهوه خانه می توانند نقش مفید و موثری داشته باشند.
اینجا پاتوق صمد بهرنگی بوده. "بیوک آقا" امانتدار خوبی است چون کتابی را که با امضای صمد در دوران کودکی هدیه گرفته هنوز حفظ کرده است.
http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2010/08/564143_orig.jpg
قهوه خانه، محل داد و ستد و البته امور خیریه
"بلند نظر" قدیمی ترین قهوه خانه تبریز است و سنی بالای صد سال دارد.
ساعت 11 است و قهوه خانه مملو از جمعیت. به هر میزی که چشم بدوزی بساطی پهن شده و هرکسی در بساطش چیزی دارد. یکی تسبیح و دیگری انگشتر عقیق و آن یکی عطر. در کافه "بلند نظر" هنوز داد و ستد رنگ نباخته و شور زندگی در آن جریان دارد.
از زمانی که "نجفی زاده" بزرگ صاحب قهوه خانه بلند نظر فوت کرده پسرانش محمد،علی و سعید آنجا را اداره می کنند.علی سنتهای قدیمی ای را که همچنان در قهوه خانه شان زنده است یاد آور می شود و از مراسم گلریزان می گوید و نقاله خوانی.
در مدت حضورمان در قهوه خانه بلند نظر خانواده ای برای صرف چای به آنجا می آیند و علی در خصوص پذیرایی از خانمها در قهوه خانه توضیح می دهد: از آنجا که این خانواده گردشگر هستند برای جذب گردشگر و تبلیغ فرهنگ آذربایجان با ورود خانمها به کافه ممانعت نمی کنیم اما برای پیشگیری از اتفاقات مختلف پذیرای همشهریهای خود نیستیم.
علی با اشاره به نبود تفریحات سالم و فضای فرهنگی مناسب برای جذب جوانان خاطرنشان می کند: به علت کمبود موقعیت برای فعالیتهای فرهنگی و تفریحات سالم جوانان از پارکها به قهوه خانه ها پناه آورده اند که فضای امن و سالمتری دارد.
وی ادامه می دهد: بین خودمان بماند برخلاف تصور اکثر مردم فساد در قهوه خانه ها کمتر از پارکهاست. در کافه ها هر کسی رفت و آمد نمی کند و مشتریها شناخته شده هستند اما در پارک این طور نیست و همین موضوع باعث شده مشتریهای جوان بیش از افراد مسن باشد.
کافه بلند نظر به دلیل حفظ فضای سنتی اش و تابلوهای نقاشی قدیمی که درسرتا سر قهوه خانه نصب شده پذیرای گردشگران خارجی از جمله صربستان، آذربایجان، آلمان و ازبکستان بوده است.
http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2010/08/564148_orig.jpg
فرهنگ اصیل کافه ها کمرنگ شده است
شهرام خزرایی بازیگر تئاتر و تلویزیون است و به گفته خودش بیش از 20 سال است که به کافه می رود. وی معتقد است به علت تعداد زیاد قهوه خانه دیگر فرهنگ قدیمی قهوه خانه ها در آنها حاکم نیست و می گوید: اما قهوه خانه که قدمت زیاد دارند هنوز هم محل رسیدگی به مشکلات روزمره هستند.
به عقیده وی گرچه هنوز هم قهوه خانه به عنوان محلی برای جمع شدن اهالی فرهنگ و هنر و بحث ها و انتقادات هستند اما معمولا هیچگاه بحثی به نتیجه نمی رسد و اکثر آنها بی سر و ته هستند.
خزرائی می گوید: کاربری قهوه خانه در فرهنگ ماتغییر کرده. قبلا انسانهای بسیار بزرگی در تاریخ شهرمان بودند که محل استقرار و تبادل افکارشان قهوه خانه بوده است. اما اکنون تبادل اطلاعات روزمره و آکادمیک به سمت خانه ها و سالنها سوق پیدا کرده و فرهنگ اصیل آن از بین رفته است و کافه بیشتر تبدیل به محلی شده که افراد برای ساعاتی به آنجا بیایند و استراحت و تمدد اعصاب کنند.
این هنرمند تبریزی یادآور می شود: نسل بیکار و افراد بیکارمان هم زیاد شده. الان بیشتر افرادی که به قهوه خانه می آیند جوانانی هستند که مشکل اقتصادی داشته و دنبال کار می گردند.
خزرائی معتقد است قهوه خانه می توانند محل مناسبی برای انتقال مفاهیم فرهنگی باشند چون جایی است که مسافران با فرهنگهای مختلف به آن می آیند اما یادآور می شود: البته الان قهوه خانه در انتقال این مفاهیم چندان موفق نیستند زیرا اغلب کارگرانی در قهوه خانه مشغول هستند که چون تاریخچه قهوه خانه را نمی دانند برخورد غیرفرهنگی و گاهی پرخاشگرانه با مشتری دارند. به نظر من کسانی که در قهوه خانه کار می کنند باید افرادی با برخورد اجتماعی مناسب و مودبانه باشند.
وی ادامه می دهد: بسیاری از جوانها در کافی شاپها راحت هستند اما این را هم باید در نظر داشت که همه نمی توانند به کافی شاپ بروند و رفتن به قهوه خانه از نظر اقتصادی برایشان به صرفه تر است.
خزرایی می گوید: امروز چیز زیادی از افکار فرهنگی بزرگی که در قهوه خانه رد و بدل می شد به جای نمانده. اگر قهوه خانه ها با همین شیوه ادامه دهند بود و نبود آنها تاثیری به حال فرهنگ و جامعه ما نخواهد داشت. باید تلاش کنیم که قهوه خانه قدیمی را نگه داشته و آنها را به سمت چیزی که بودند سوق دهیم.
اما حبیب حسینی نظر دیگری دارد. وی دکتر داروساز بازنشسته است و اوقات خود را در قهوه خانه می گذراند و پاتوقش قهوه خانه جمشیدی است. وی اطمینان می دهد که فضای قهوه خانه سالم و امن است و برای اثبات ادعای خود ما را به داخل قهوه خانه می برد تا از نزدیک شاهد آن باشیم.
حسینی می گوید: تمام کسانی که به اینجا می آیند افراد تحصیل کرده هستند و مدرک تحصیلی بالای دیپلم دارند. وی نبود امکانات کافی تفریحی را علت حضور گسترده اقشار مختلف جامعه به قهوه خانه ها می داند و تاکید می کند: وقتی محافل مختلف تفریحی و فرهنگی کافی و مناسب وجود ندارد افراد به قهوه خانه ها پناه می آوردند که فضای امن تر و سالمتری نسبت به پارک ها دارند.
وی خاطرنشان می کند: قهوه خانه اغلب محل تبادل افکار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی که قابل دریافت در اجتماع نیست می باشد.
حبیب از سنتهای قدیمی قهوه خانه ها همچون مراسم گلریزان و داد وستد و لوطی منشی ها نقل کرده و می گوید: مردم از قهوه خانه ها فاصله گرفته اند و جامعه و دولت به دلیل فاصله گرفتن از این مکانها به دید منفی به آن می نگرند در حالی که هنوز مراسم گلریزان، داد و ستد و لوطی منشی ها زنده اند.
http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2010/08/564147_orig.jpg
نگاه جامعه به قهوه خانه ها سیاه است
حاج آقا عاشقی رئیس صنف قهوه خانه داران استان به گرمی پذیرایمان می شود و قبل از هر چیز فهرستی از قدیمیترین قهوه خانه های تبریز در اختیارمان می گذارد.
وی کارکرد قهوه خانه ها در گذشته را کاربردی تر می داند و می گوید: قهوه خانه ها در قدیم محلی برای داد و ستد و جمع شدن افراد بودند که استراحت کرده و به محل کار بازمی گشتند.
عاشقی ادامه می دهد: در کافه ها کارهای خیر مانند گلریزان، جمع آوری جهیزیه و کمک به نیازمندان زیاد صورت می گرفت که البته حالا هم این گونه کارها در بسیاری از کافه ها هنوز رواج دارد.
وی خود از کافه داران قدیم است دل پری از موضعگیریهای یکطرفه نسبت به قهوه خانه ها دارد.
از نقاله خوانی و پرده خوانی و حضور عاشیق ها در قهوه خانه ها که می پرسیم می گوید: در برخی از قهوه خانه ها نقاله خوانی و شعرخوانیهای مذهبی صورت می گیرد اما اماکن اجازه اجرای موسیقی های زنده سنتی و عاشیق خوانی در قهوه خانه را نمی دهد.
رئیس انجمن صنفی قهوه خانه داران ادامه می دهد: اداره بهداشت به کافه ها اجازه نمی دهد تا معماری سنتی و فضای قدیمی و دیوارهای خود را حفظ کنند.
وی از تقاضای سالیانه بیش از 200 مراجعه کننده برای دریافت مجوز راه اندازی کافه خبر می دهد و می گوید: دارایی، شهرداری و بهداشت متولیان بررسی و صدور مجوز هستند که متاسفانه اداره بهداشت با مشکل تراشی از راه اندازی قهوه خانه ها جلوگیری می کند.
عاشقی با حسابی سر انگشتی از فعالیت بیش از 1000 قهوه خانه مجوز دار در استان خبر می دهد و می گوید: البته تعداد قهوه خانه های فعال بدون مجوز هم در سطح شهر کم نیست!
حاج آقا عاشقی با لحنی مطمئن تاکید می کند که قهوه خانه ها می توانند معرف سنت آذریها باشند و برای حسن ختام حرفهایش اضافه می کند: قهوه خانه می توانند فرهنگ ما را به نسلهای دیگر منتقل کنند.
قهوه خانه محل نقد و مناظره بود
تا اسم قهوه خانه را می بریم بهروز خاماچی، محقق و پژوهشگر تاریخ تبریز با علاقه خاصی می گوید: قهوه خانه! من در قهوه خانه ها بزرگ شده ام.
از خاطراتش می گوید و از سنتهای قدیمی قهوه خانه ای و ادامه می دهد: قدیمترها دو نوع درویش وجود داشت. درویش محرمی و درویش خرمن که درویش محرمی اشعار مذهبی می خواند و درویش خرمن زمان برداشت محصول بر سر زمین می رفت و شعر می خواند و پول می گرفت.
خاماچی نقل می کند: قهوه خانه هایی که شاعرانی چون صمد بهرنگی، آل احمد و غلامحسین ساعدی در آن رفت و آمد داشتند به خاطر داشتن فضای سنگین و پر انتقاد هر کسی تاب تحمل فضا را نداشت. چرا که تمام افراد زیر ذره بین آنان قرار گرفته و بیرحمانه نقد می شدند.
هر صنفی قهوه خانه خاص خود را داشت و هنوز هم در بسیاری از قهوه خانه ها اصناف پاتوق خاص خود را دارند. قهوه خانه ریجانی پاتوق تجار است و گجیل پاتوق مقنیها و... .
وی خاطرنشان می کند: قهوه خانه ها فضای نا امنی نداشته و برخلاف تصور عموم، معتادان به قهوه خانه راه داده نمی شود. قهوه خانه با توجه به مشتریان خاص خود فضاهای فرهنگی و اجتماعی متفاوتی دارند و کمکهای خیریه از جمله میراثی است که قهوه خانه ها از گذشتگان آن را به ارث برده اند و البته قسمتی از آن به حسینیه ها کشیده شده است.
مهر نیوز