ساناز فرهیدوش
29th August 2010, 05:34 PM
خواستم سخن بگویم گفتند چه داری ؟ دستی بر گریبان بردم تکه ای از دل برکندم و دادم .جایش تکه ایی از غم خریدم . بر حسب گشت و گذار نصیب و قسمت غم ها خریدم و دل ها بدادم . این بار دیگر چیزی در گریبان نبود تنها ندایی، جای خالیش را در سینه نشان میداد .جایی، بی دل راهم نمیدادند گذارم باز به خانه ی مولایم افتاد تاکه غم بدهم و باز دلی بستانم .او هم مهربان است و گشاده برای همه با شرط آنکه غمهایت اکنده از خود نباشد .