PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مقصد ما مجاست؟



touraj atef
23rd August 2010, 01:47 PM
http://lonelyseaman.files.wordpress.com/2010/08/d985d987d8b1d986d988d8b4-2.jpg?w=101&h=150 (http://lonelyseaman.files.wordpress.com/2010/08/d985d987d8b1d986d988d8b4-2.jpg)
روزگار لقب” لاك پشت ” داشتم و اين يادداشت به ياد آن خاطره زيبا است
فكر بلبل همه آن است كه شد گل يارش
گل در اين اند يشه كه چو عشوه كند دركارش
به طور حتم حضر ت حافظ نيز عشق را در تمامي مو جو دات ديده بو د كه اگر اين گو نه نبو د هيچگاه چنين ز يبا ز عاشقانه ها نمي گفت عاشقانه هائي كه جاو دان تر نمي كردند كه همچنان همه مي ر قصند و مي خو انند ز عاشقانه ترانه هاي اوكه حافظ شير ازي است
توي دنيا همه عاشق مي شود اما شايد قشنگ تر ين عشق را بايد عشق لاك پشتي ناميد عشق لاك پشتي چيست ؟ عشقي است كه آهسته آيد و اگر رو ز گار هجري ر سد آهسته نيز ر و د دنياي امرو ز ما لاك پشتي نمي انديشد همگان به دنبال سر عت و سطحي ديدنها هستيم و نمي خو اهيم اند كي صبر داشته باشيم واند كي اين صبر را تقويت نمائيم وبا ايمان به عشق و حضو ر عالم پر عشق و باور به عشق و از همه مهمتر به خو د عشق كه فراتر از زمان و مكان عاشقانه زيستن كنيم بسياري از ما معتقديم دنياي امرو ز ديگر اين حر فها را ندارد دنياي سر عت ز ماني بر اي اند يشيدن نمي گذارد و قصه ها سالها است كه عشق را ميز باني كنند اين حرف عشق در قصه ها را بار ها شنيده ايم اما از ز بان بسياري كه از عشق داستان سر ائي كرده اند و قتي مي پرسم چر ا فكر مي كني كه عشق تنها در داستانها است ؟ تنها از تجر به هاي شتاب ز ده و انتخابهاي هراسانش بر ايم گفته اند بسياري از تر سها گفته اند و از اين كه عاشقي را قصه مي دانند ز يرا خو د با آن مو اجه نشده اند اما مي پر سم آيا بر اي عشق و رزي لختي هم صبر و ايمان و اميد داشته ايد ؟ بسياري از ما به دنبال تو هم مي ر و يم تو همي كه از سخت كر د ن ز ند گي حاصل كر ده ايم خيلي از ما مي خو اهيم طلسم بشكنيم طلسمي كه اعتقاد دار يم آن ديگري بر اي ما ساخته است بت ساخته ايم از خو د و نخست مي خو اهيم بتهاي ديگر را شكنيم در حاليكه بزر گتر ين بت همين باو ر هاي اشتباهي است كه سخت در ر يشه ما تنيده شده و گو ئي خيال ر هائي نداريم كدامين طلسم جز جهل و خو د فر يبگي مي تو اند عشق را از ما بر بايد ؟ كدامين سحر و جادو ئي جز سهل اند يشي و نه ساده ز يستي مي تو اند ما را اين گو نه اسير خو د سازد كه عشقي و جو د ندارد آيا از خو د پر سيده ايم چيزي را كه خو اهانش نيستيم چگو نه بايد به سر اغمان آيد ؟و قتي بذري نكاشتيم چگو نه بايد به دنبال محصو ل گر ديم ؟ كدامين از ما از يك طلو ع و يك باران و يك نسيم و يك تابلوي ز يبا نقاشي و يك نو اي مو سيقي و يك فيلم ز يبا و يك شعر و يك نو شته پر مهر لذ ت نمي بر يم ؟چرا اين گو نه سخت به خود مي گيريم ؟چرا بي عشقي را رنگ مدر نيته مي دهيم ؟ كدام دنياي امرو زي ز عشق بد مي گو يد و يا از آن بدتر آن را نفي مي كند ؟عشقي كه نفي ميشود عشقي كه در و غ مي شمار ند عشقي كه در افسانه ها است همان عشق غير لاك پشتي است زو د مي آيد و زو د هم مي ر و د بيائيم در رو ز گار سهل و پر سر عت كمي در نگ كنيم در نگ كردن ما ز غاقله جدا ماندن نيست راه را بايد دنباله باشيم كه كارو انهاي بسيار در ز ند گي هستند اما مقصد ما كجاست ؟

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد