توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : همه چيز در مورد رسوب شناسي
آبجی
22nd August 2010, 12:27 PM
تکتونیک و رسوبگذاری
حوضه های رسوبی یا در روی صفحات یا پلیت ها ویا در حاشیه آنها قرار دارند. حوضه های رسوبی اصلی به سه دسته ، حوضه های درون پلیت، حوضه های حاشیه پلیت های واگرا و حوضه های حاشیه پلیت های همگرا ومماسی تقسیم می شوند.
● تئوری ژئوسنكلینال
تئوری ژئو سنكینال برای اولین بار در سال ۱۸۵۹ توسط هال ارائه شد. وی در هنگام مطالعه بر روی رسوبات پالئوزوئیك تحتانی كوههای آپالاش اظهار كرد كه این رسوبات در نواحی كم عمق دریا برجای گذاشته شده اند. رسوبات مزبور از ماسه سنگهای با جورشدگی خوب، كربناتها وشیلها و مقدار خیلی كمی گری وك تشكیل شده است. ضمنا" وی معتقد بود كه كف حوضه بر اثر نیروی وزنی رسوبات در هنگام رسوبگذاری فرونشینی كرده وموجب چین خوردگی و دگرگونی رسوبات شده است. دینا در سال ۱۸۷۳ اظهار داشت كه فرایند كوهزایی در ارتباط با فرونشینی در ژئوسنكلینال نبوده بلكه بر اثر فشار جانبی وارده بر رسوبات حاصل شده است. این فشار جانبی بر اثر حركت كف اقیانوسها به طرف قاره ها به وجود آمده است كه درنتیجه آن ژئوسنكلینال در حاشیه ویا در روی حاشیه قاره ها تشكیل شده است. هیگ در سال ۱۹۰۰ در اروپا اظهار داشت كه ژئوسنكلینال می تواند بین دو قاره تشكیل شده باشد. وی معتقد بود كه ژئوسنكلینال آلپ بر اثر پایین رفتن پوسته قاره ای تشكیل شده و پی سنگ آن از پوسته قاره ای هرسی نین ساخته شده است. كی در سال ۱۹۵۱ اظهار داشت كه ژئوسنكلنیال عبارت است از یك منطقه گسترده با فرونشینی زیادی است كه در زیر مجموعه ای از سنگها قرار گرفته و كوهزایی از اختصاصات آن نمی باشد. وی علاوه بر حوضه های اوروژنیكی كه در حواشی قاره ها قرار دارند، حوضه های غیرفعال درون كریتونی نظیر حوضه میشیگان در امریكا را تحت عنوان اتوژئوسنكلینال نامگذاری كرده است.
دونوع اصلی ژئوسنكلینال، درطبقه بندی كی، كه امروزه نیز بطور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد شامل ائوژئوسنكلینال و میوژئوسنكلینال می باشد.
ائوژئوسنكلینال عبارت از منطقه وسیعی با فرونشینی زیاد است كه در محدوده یك كمربند فعال ولكانیكی قرار دارد. میوژئوسنكلینال عبارت است از یك شیار یا فرورفتگی است كه بین دو منطقه بر آمده حوضه های اقیانوسی و كریتونی محصور شده است. به عبارت دیگر میوژئوسنكلینال شامل یك سری حوضه هایی است كه در طول لبه كریتون قرار دارند.
● موقعیت تكتونیكی در تشكیل نوع رسوبات
دپل ودیگران ۱۹۴۸ برای اولین بار پیشنهاد كردند كه ارتباطی بین تكتونیك و تركیب رسوبات در حوضه های رسوبی مختلف وجود دارد. در طول سی سال گذشته، بیشتر مطالعات انجام شده نشان داده است كه شرایط رسوبگذاری و تركیب ماسه سنگها به حوضه رسوبی بستگی دارد. برای مثال رسوبات پر كننده حوضه هایی كه در روی كریتون قرار دارند از كانیهای پایدار تشكیل گردیده و مقدار كانیهای ناپایدار مانند فلدسپات، آمفیبول و ... در این رسوبات بسیار ناچیزاست. بنابراین نوع رسوبات پر كننده این نوع حوضه ها موید این است كه رسوبات از یك منطقه ثابت یا پایدار كریتونی سرچشمه گرفته اند. بطور كلی كریتون ها از سنگهای كریستالین و مقدار كمی هم سنگهای رسوبی تشكیل شده است.
اما در عوض حوضه هایی كه در نواحی فعال تكتونیكی و در حاشیه قاره ها قرار دارند به سرعت از رسوبات ماسه ای حاصل از كوههای مرتفع اطراف پر شده و حاوی مقدار زیادی ذرات ناپایدار می باشند.
بطور كلی حوضه های رسوبی یا در روی صفحات یا پلیت ها ویا در حاشیه آنها قرار دارند. حوضه های رسوبی اصلی به سه دسته ، حوضه های درون پلیت، حوضه های حاشیه پلیت های واگرا و حوضه های حاشیه پلیت های همگرا ومماسی تقسیم می شوند. برخی ازحوضه ها در طول تاریخ خود ممكن است برای مدتی درون پلیت ومدتی دیگر درحاشیه پلیت قرار داشته باشند.
آبجی
22nd August 2010, 12:28 PM
محیط مخروط افکنه
رسوبات مخروط افكنه ای مركز تجمع آبهای زیرزمینی می باشد ونیزبیشترمخازن آبهای زیرزمینی درون حوضه رسوبی ازآبهای وارده به رسوبات مخروط افكنه ای تغذیه می شود. همچنین بیشترطلای موجود دردنیا ازرسوبات مخروط افكنه قدیمه در افریقای جنوبی استخراج می گردد كه به فرم پلاسر برجای مانده اند.
مخروط افكنه عبارت است از رسوبات مخروطی یا قیفی شكل كه در حواشی كوهستانها تشكیل می شوند و هر قدر از كوهستان به طرف دشت برویم از ضخامت آن كاسته شده و بر وسعت آن افزوده می شود. بطور متوسط شیب مخروط افكنه در حدود ۵ درجه است ولی ممكن تا بیش از ۲۵ درجه تغییر كند . از نظر اندازه، مخروط افكنه ممكن است شعاعی كمتر از چند صد متر تا بیش از ۱۵۰كیلومتر داشته باشد. رسوبات مخروط افكنه به علت این كه در یك محیط اكسیداسیونی تشكیل می شوند غالبا" دارای رنگ قرمز می باشند. شكل این رسوبات به وضعیت تكتونیكی وآب وهوائی منطقه بستگی دارد. اگرچه بیشتر رسوبات مخروط افكنه ها در مناطقی تشكیل می گردد كه دارای آب وهوای خشك ونیمه خشك با پوشش گیاهی كم و بارندگی خیلی كم وتخریب سریع است، ولی این رسوبات مربوط به آب وهوای خاصی نمی باشد ودر مناطق مختلف تشكیل می گردد.
از نظر اقتصادی شناسایی رسوبات مخروط افكنه ای از اهمیت خاصی برخورداراست. برای مثال رسوبات مخروط افكنه ای مركز تجمع آبهای زیرزمینی می باشد ونیزبیشترمخازن آبهای زیرزمینی درون حوضه رسوبی ازآبهای وارده به رسوبات مخروط افكنه ای تغذیه می شود. همچنین بیشترطلای موجود دردنیا ازرسوبات مخروط افكنه قدیمه در افریقای جنوبی استخراج می گردد كه به فرم پلاسر برجای مانده اند. ضمنا" مقدار زیادی اورانیوم پلاسرازرسوبات مخروط افكنه ای قدیمی در حوضه های رسوبی آفریقای جنوبی استخراج می گردد.
رسوبات مخروط افكنه تحت تاثیر دو فرآیند كلی جریانهای رودخانه ای و جریانهای خرده دار رسوب می كنند. گروه اول آنهایی هستند كه رسوبات توسط رودخانه حمل شده وشامل سیلابی صفحه ای رسوبات رودخانه ای و رسوبات غربال شده می باشند. گروه دوم آنهایی هستند كه رسوبات توسط جریان های خرده دارحركت كرده و برجای گذاشته شده اند.
الف) رسوبات سیلابی صفحه ای: این رسوبات به فرم صفحه ای، درمناطقی كه رودخانه هم سطح زمین می شود، تشكیل می گردد. این رسوبات در منطقه وسیعی به علت پهن شدن جریان آب كه با كاهش سرعت وعمق كانال همراه است، تشكیل می گردد. این رسوبات بیشتر از گراول وماسه تشكیل شده اند ممكن است دارای مقادیری سیلت نیز باشند، ولی مقداررس درآنها بسیارناچیزاست. جورشدگی در این رسوبات خوب است و طبقه بندی دراین رسوبات به فرم توده ای ، مورب و لامینه است.
ب)رسوبات رودخانه ای: این رسوبات شامل رسوبات پر كننده كانال، رسوبات حواشی كانال و نواحی بین كانالی می باشد. این رسوبات دانه درشت بوده و دارای جورشدگی بدی می باشند. از نظر شكل هندسی، این رسوبات به فرم كشیده و باریك هستند و كنتاكت قسمت تحتانی این رسوبات به صورت مقعر به طرف بالا بوده و سطح آن تخریبی است
ج) رسوبات غربال شده: این رسوبات بیشتر در مناطقی تشكیل می گردند كه سنگ منشا تركیب یكنواختی داشته و از سنگهای سخت مانند كوارتزیت و ... تشكیل شده باشد. ذرات تشكیل دهنده این رسوبات بیشتر در اندازه گراول بوده وهنگامی تشكیل می شوند كه ذرات ریزتر، مانند ماسه، سیلت ورس، درمنشا كمتر باشد. جورشدگی این رسوبات خیلی خوب، اما ذرات زاویه دار هستند. این رسوبات غالبا" در قسمت وسط مخروط افكنه ها تشكیل می گردند.
● رسوبات جریانی خرده دار
این رسوبات به علت دارا بودن رس فراوان دارای ویسكوزیته بیشتری از رسوبات رودخانه ای است. رسوبات جریانی خرده دار هنگامی تشكیل می گردد كه در منشا مقدار زیادی رس تولید شود. این رسوبات به شكل زبانه ای و مخروطی از كوهستان به طرف پایین حركت می كنند ودارای جورشدگی بدی می باشند. عواملی كه باعث حركت این رسوبات می شوند شامل: باران زیاد در مدت كوتاه، شیب زیاد با پوشش گیاهی كم، تخریب زیاد.
رسوبات جریانی خرده دار بیشتر در مناطق نیمه خشك، بویژه مناطقی كه دارای سنگهای ولكانیكی هستند، تشكیل می گردند. جریانهای گلی نوعی جریان خرده دار است كه بیشترازرسوبات دانه ریز و ذرات در اندازه ماسه تشكیل شده است. در سطح رسوباتی كه توسط جریانهای گلی گذاشته شده اند، تركهای گلی به مقدار زیادی مشاهده می گردد.
● شكل هندسی رسوبات مخروط افكنه
۱- رسوبات مخروط افكنه ممكن است به فرم تیغه ای شكل بوده و بیشترین ضخامت آن در حاشیه كوهستان باشد وهرقدر دورتر شویم از ضخامت آن كاسته شود. این نوع رسوبات نشان دهنده بالا آمدگی منطقه، براثر فعالیتهای كوهزایی، قبل از تشكیل مخروط است.
۲- رسوبات مخروط افكنه ممكن است به فرم عدسی شكل باشد كه دراین حالت رسوبات در حاشیه كوهستان و درقسمت انتهایی نازك بوده و در وسط ضخیم تراست. این نوع شكل هندسی نمایش دهنده این است كه كوهستان در هنگام تشكیل مخروط بطور ممتد بالا آمده است.
۳- ممكن است رسوبات مخروط افكنه به شكل تیغه ای باشد، ولی برعكس حالت اول، ضخامت كم آن در طرف كوهستان وضخامت زیادترآن دورترودرانتهای مخروط می باشد. این حالت موید آن است كه مدت زمان طولانی عمل تخریب در قسمت نزدیك به منشا مخروط و انتشار دوباره رسوبات به طرف پایین وجود داشته است.
● اختلاف بین كنگلومرای مخروط افكنه وسایر رسوبات:
۱) كنگلومرای مخروط افكنه غالبا" دارای رنگ قرمز است ولی در محیط های دریایی این رسوبات دارای رنگ خاكستری، سبزو یا آبی می باشد.
۲) در كنگلومرای های مخروط افكنه فسیل دریایی دیده نمی شود.
۳) در دریایی بین ذرات دانه درشت را ذرات ماسه با گردشدگی خوب پر می كند ولی در مخروط افكنه به توسط ماتریكس رسی پر می شود.
۴) در دریایی ذرات دارای جورشدگی و گردشدگی بهتری نسبت به مخروط افكنه هستند.
۵) لایه یا زون هایی از خاكهای قدیمی در مخروط افكنه وجود دارد كه در رسوبات دریایی دیده نمی شود.
۶) وجود رسوبات جریانی خرده دار، كه بطور متناوب درون كنگلومرای مخروط افكنه دیده می شود در كنگلومرای دریایی مشاهده نمی گردد.
آبجی
22nd August 2010, 12:28 PM
ژئوسنكلینال چیست؟
حوضه رسوبی وسیعی است كه ضخامت رسوبهای آن در بعضی موارد به بیش از ده كیلومتر نیز میرسد . این رسوبهای ضخیم بدون شك در منطقه كم عمق دریا رسوب نموده است، زیرا فسیلهای موجود در آنها مشابه جاندارانی است كه امروزه در اعماق كمتر از 300 متر زندگی میكنند.این ضخامت زیاد رسوبها ناشی از فرونشینی كف حوضه بزرگ ناودیس بوده است. البته در حاشیه و یا قسمت مركز گودیهای بزرگ ناودیس ممكن است قطعاتی به سمت بالا حركت كند و بزرگ تاقدیس را بهوجود میآورد.
آبجی
22nd August 2010, 12:29 PM
رسوب شناسي
واژه رسوب شناسي (sedimentology) در سال 1932 توسط وول عنوان شده است ، به مطالعه علمي موادي اطلاق مي شود كه در سطح پوسته جامد زمين رسوب كرده اند . بعضي واژه زمين شناسي را بعنوان مطالعه علمي رسوبات عهد حاضر مي دانند ، ولي بر طبق گفته فريد من وسندرز (1978)رسوب شناسي عبارت است از مطالعه علمي رسوبات است.
Sedimentology یا رسوب شناسی نام خود را از واژه لاتین Sedimentum گرفته است که به معنای رسوب کرده است.
سنگهای رسوبی ، از انباشت ذرات ناشی از خرد شدن انواع سنگهای دیگر بوجود آمدهاند. این ذرات ، معمولا به کمک نیروی گراویته ، آب ، باد و یا یخ به محل جدید خود منتقل شده و در آنجا به ترتیبی جدید نهشته میشوند. برای مثال ، امواجی که به ساحل صخرهها برخورد میکنند، ممکن است که از این طریق ، ذرات ریگ و شن دریا کنار دیگری را در همان نزدیکی فراهم آورند. این نهشتههای ساحلی اگر سخت میشدند، سنگی رسوبی تشکیل مییافت. یکی از مهمترین خاصههای سنگهای رسوبی ، لایه بندی رسوبات تشکیل دهنده آنهاست.
تا قبل از سال 1815 میلادی بیشتر مطالعات بر اساس چینه شناسی بود و از شکل هندسی ، تعیین ضخامت و ارتباط جانبی رسوبات با یکدیگر استفاده میگردید. در سال 1815 ، ویلیام اسمیت نقشه زمین شناسی انگلستان را تهیه کرد و گسترش و قرار گرفتن توالی سنگهای رسوبی منطقه را با شکل نشان داد.
هنری سربی از سال 1859 از میکروسکوپ پلاریزان جهت مطالعه سنگهای رسوبی استفاده کرد و مقالهای در سال 1879 در انجمن زمین شناسان لندن ارائه نمود که در آن اهمیت میکروسکوپ پلاریزان را در مطالعه سنگهای رسوبی بیان داشت، که این خود یکی از مهمترین پیشرفتهای رسوب شناسی محسوب میشود. بر همین اساس هنری سربی به نام "پدر پتروگرافی" لقب گرفت.
در سال 1891 برای اولین مرتبه رسوبات عهد حاضر کف دریاها بوسیله کشتی چالنجز به سطح آب آورده شد و مورد مطالعه قرار گرفت. در سال 1919 ونتورت نیز مقالهای در رابطه با اندازه و گردشدگی ذرات درسنگهای آواری ارائه کرد که قدم بسیار بزرگی در تقسیم بندی اندازه ذرات بوده است.
گرابو درسال 1904 مقالهای درباره طبقهبندی سنگها و بعدها در سال 1913 کتابی تحت عنوان "اصول چینه شناسی" نوشت که تمام مسائل رسوبگذاری تا زمان خود را در آن نیز عنوان نمود که این خود یکی از پیشرفتهای مهم در رسوب شناسی میباشد.
هنز کلوز در سال 1938 ساختمانهای رسوبی را مورد بررسی قرار داد و از مطالعه آنها میزان انرژی محیط و همچنین جهت حرکت رسوبات از منشا به حوضه رسوبگذاری را تفسیر نمود. در سال 1942 ، کینگ رخسارههای مختلف رسوبی را تعبیر و تفسیر نمود بالاخره در سال 1952 گارلز به مطالعه ژئوشیمیایی رسوبات(اختصاصات فیزیک و شیمیایی مانند PH و Eh ) پرداخت. از آن زمان به بعد نیز تحقیقات زیادی در زمینههای مختلف رسوب شناسی توسط محققان این رشته در سراسر جهان انجام گردیده و یا در حال انجام است.
رسوب شناسي يكي از رشته هاي علوم زمين است و كاربرد زيادي در مسائل اكتشاف مواد هيدروكربوري (نفت ،گاز و ذغال )و نيز استخراج اين مواد دارد.همچنين كاربرد اين رشته در رابطه با مطالعات هيدروژئولوژيكي ،اكتشاف كانيهاي نظير سرب و روي ،كه به فرم جانشيني در سنگ آهك يافت مي شود ،سدسازي و غيره از اهميت خاصي برخوردار است .
آبجی
22nd August 2010, 12:29 PM
رسوشناسي - مطالعات صحرائي
مطالعات صحراي يا سطح الارضي :در صورت نبودن نقشه زمين شناسي ابتدا بايد نقشه منطقه تهيه گردد .سپس نيمرخ و پروفيل ،يا شماتيكي از توپو گرافي منطقه را رسم كرده مقطع چينه شناسي را در جهت نيمرخ اندازه گيري نمود.
در هنگام مقطع گيري توصيف رسوبات به شرح زير است :
تعيين رنگ رسوبات با استفاده از جدولهاي( استاندارد براي سطح هوازده و سطح تازه سنگ بطور جداگانه) .
اختصاصات طبقات از قبيل ضخامت ،ادامه دار بودن ،لاميناسيون و...
كنتاكت بين طبقات (مشخص يا تدريجي )
نمونه برداري از رسوبات يا سنگها در فواصل مشخص يا محل ها كه تغييرات سنگ شناسي يا بافتي بطور واضح قابل روئيت است (نمونه هايي كه بطور پراكنده برداشت شود براي تعبير و تفسير ارزش زيادي نخواهد داشت ) .
مطالعه بافت يا تكستور كه شامل قسمتهاي زير است:
اندازه ذرات و تغييرات انها در طبقات
مطالعه گردشدگي و كرويت دانه ها
جورشدگي
بررسي بافت سطح دانه ها ،شيارهاي موجود در سطح پبلهاي رسوبات يخچالي
جهت يافتگي ذرات دانه درشت (پبلها)ودر صورت امكان اندازه گيري شيب و جهت اين ذرات در صورت امكان توصيف مچوريتي بافتي
توصيف ساختمانهاي (فيزيكي،بيولوژيكي وشيميايي)از قبيل رپيل مارك،تركهاي گلي ،شيار ، فلوت كست ،... . اندازه گيري شيب و جهت در ان دسته از ساختمانها كه بعدا براي تعبير و تفسير مورد استفاده قرار مي گيرد .
سيمان ،ماتريكس و فسيلهاي موجود در سنگها
نامگذاري سنگ ، در صورت امكان تعيين مينرالوژي ماسه سنگهابا استفاده از لوپ
مقاومت طبقات رسوبي در مقابل عمل فرسايش
آبجی
22nd August 2010, 12:29 PM
مهمترین کاربرد رسوب شناسی در ارتباط با اکتشاف منابع طبیعی از قبیل نفت و گاز میباشد، در گذشته بیشتر کمپانیهای نفتی برای کشف مخازن در جستجوی طاقدیسها بودند، اما با پیشرفت زمان به این نتیجه رسیدند که علاوه بر نفتگیرهای ساختمانی ، نفتگیرهای چینه شناسی نیز از اهمیت خاصی برخوردار است.
زیرا در این گونه نفتگیرها سنگهای با تخلخل و نفوذپذیری زیاد به طور جانبی و عمودی به سنگهای با نفوذپذیری کم تبدیل میشوند و از حرکت نفت و گاز به طرف بالا جلوگیری میکنند.
یکی دیگر از کاربردهای مهم رسوب شناسی در رابطه با روش لرزه نگاری ، مطالعه طبقات رسوبی در زیر سطح زمین است. بدین وسیله میتوان محیط رسوبی ، ارتباط جانبی طبقات و همچنین توالی عمودی رسوبات را تعبیر و تفسیر نمود.
از مطالعات رسوب شناسی میتوان در رابطه با کارهای اکتشافی زغال سنگ استفاده کرد و گسترش وضعیت لایههای زغالی را تعبیر و تفسیر نمود.
بعضی از کانیهای فلزی مانند سرب و روی بطور محدود در سنگهای رسوبی میزبان ، نظیر ریفها یا رسوبات جلبکی فسیل شده ، وجود دارند. بنابراین درک رسوب شناسی به اکتشاف سرب و روی در این گونه سنگها کمک فروانی میکند.
اورانیوم و پلاسرهای مختلف در داخل رسوبات رودخانهای قدیمه تجمع یافتهاند، بنابراین با استفاده از مطالعات رسوب شناسی میتوان محیط رسوبگذاری سنگهای رسوبی حاوی اورانیوم و پلاسرها را تعبیر و به اکتشاف این گونه مواد کمک فراوانی نمود.
در رابطه با هیدروژئولوژی ، مطالعات رسوب شناسی به شناخت و چگونگی تشکیل سنگهای آبدار در محیطهای رسوبی مختلف کمک زیادی مینماید. لذا ، بدین وسیله میتوان به گسترش سنگ آبدار پی برد و از حفاریهای مکرر برای یافتن آب که متحمل مخارج زیادی است، جلوگیری کرد.
نفت و گاز طبیعی هیدروکربنهایی هستند که توسط باقیمانده میکروسکوپی گیاهان و جانوران تشکیل می شوند. مواد آلی در رسوبات (سنگ اصلی ) توسط موجوداتی که سریعا دفن شده اند ، حفظ گشته اند.توسط مدفون شدن، گرما و فعل و انفعالات شیمیایی مواد آلی به نفت و گاز طبیعی تبدیل می شوند. بعد از شکل پذیری ، هیدروکربتها به سمت بالا حرکت می کنند تا زمانیکه به سطح رسیده و یا در جایی گیر کنند. تله نفتی شامل یک سنگ مخزن تراوا و یک پوش ستگ نا تراوا است . شیل نفتی ( دارای حد اقل یک محفظه نفتی در هر تن شیل) و ماسه قیری ( ماسه ای که دارای هیدروکربنهای آسفالت مانند ضخیم می باشد.) ممکن است در آینده منبع نفتی مهمی باشد.
کانسنگهای اورانیم که در ماسه سنگ رودخانه وجود دارند( ته نشین شده در بستررود) و دارای مواد آلی می باشنددر ایالتهای غربی متعددی یافت شده اند.اورانیمی که در آبهای زیر زمینی اکساینده بصورت مایع در آمده همراه آبها ی زیر زمینی تا زمانیکه شرایط ایجاد رسوبات کارنوتیت ( اورانیم معدنی) را کاهش دهد حمل می شود.
آهنهای نواری نشاندهنده منبع زیادی از کانسنگ آهن در جهان است و در تمام قاره ها یافت می شوند. رسوبات شامل رسوبات شیمیایی است که به مقدار زیادی د رآهن وجود دارد. بیشتر رسوباتی که در دریاهای کم عمق وجود دارند د رخلال پر کامبرین اخیر ( قبل از 205 بیلیون سال پیش ) زمانیکه فقدان اکسیژن اتمسفر به آب دریاها اجازه داد که دارای میزان بیشتری از آهن مایع شده متمرکز باشند ، بوجود آمده اند. کانسنگها زمانی تشکیل می شوند که آهن در خارج از آب دریاها توسط اکسیژن الحاقی جلبکها ( فتو سنتز) و یا باکتریهایی ( تنفس ) که در کلونیهای بزرگی که ساختار جلبکی نواری نامیده می شوند ، زندگی می کنند بصورت ما یع در آمده باشد.این اورگانیزم در طی 205 بیلیون سال پیش فراوان روی داده است.
دیگر رسوبات و یا سنگهای رسوبی از منابع دیگری شامل موارد زیر مشتق می شوند.
1.مواد ساختمانی ( شن و سنگریزه ، ساختمان؛سنگ آهک ، سیمان، سنگ گچ ، تخته دیواری وگچ ؛ خاک رس ، آجر؛ کوارتز ، شیشه )
2.سنگ نمک که به عنوان بوی افزارها و نگهدارنده ها مورد استفاده قرار می گیرد.
3.خاک رس که در سرامیکها و بسترجانوران بکار می رود.
4. فسفاتهایی که درکودها ، کبریت ها و نگهدارنده ها موجود است.
5.دیاتومیتهایی که در تصفیه بکا رمی رود.
6 .زغالسنگی که برای انرژی رسانی مصرف می شود و کوکی که در تولیدات استیل موجود است
آبجی
22nd August 2010, 12:31 PM
لایه بندی در رسوبات
لایه بندی
آشنایی
لایه بندی یا چینه بندی یکی از مهمترین خصوصیات سنگهای رسوبی است. طبقه یا لایه را می توان به صورت جسم ورقه مانندی تعریف کرد که دو بعدش در مقایسه با بعد سوم (ضخامت) زیاد است. ضخامت لایه از چندین متر تغییر می کند. از نظر ابعاد نیز طبقات متفاوتاند و ممکن است تا چندین کیلومتر نیز گسترش داشته باشند. هر طبقه از طبقات مجاور خود توسط یک سری خصوصیات مشخص میشود. این خصوصیات ممکن است اختلاف در اندازه ذرات (شیل ، ماسه سنگ و کنگلومرا و غیره) باشد و یا اینکه اختلاف در ترکیب (ذغال ، شیل و آهک ، سختی ، رنگ و مشخصاتی نظیر آنها سبب مشخص شدن لایه شود. در بعضی موارد نیز ممکن است دو طبقه با مشخصات مشابه ، بوسیله یک طبقه نازک از یکدیگر جدا شوند.
هرچند که طبقه ممکن است از یک منطقه وسیع به حالت مستوی و مسطح دیده شود ، ولی غالبا در نتیجه تاثیر نیروهای تکتونیکی ، از حالت مستوی خارج شده و در حالت کلی بایستی آنرا بصورت یک سطح در نظر گرفت. وضعیت اولیه طبقات هنگام تشکیل معمولا به حالت شیبدار در خواهند آمد. در بعضی موارد ، شرایط اولیه رسوبگذاری طوری است که طبقه تشکیل شده ، از همان ابتدا به حالت غیر افقی است. مثلا هنگامی که رسوبگذاری در دامنه درهها ، قسمت های شیبدار کف دریاها ، روی جزایر مرجانی و در محیطهای نظیر آن انجام می شود، طبقات در حالت تشکیل نیز به صورت شیبدار خواهند بود.
مشخصات طبقه
در حالت کلی میتوان طبقه را قسمتی از سنگهای رسوبی دانست که بین دو صفحه موازی محدود است. سطح بالایی به نام سقف یا کمر بالا و سطح پایین لایه خوانده می شود. شیب و امتداد این صفحه به نام شیب و امتداد سطح لایه بندی معروف است. رخنمون لایه محلی است که طبقه در سطح زمین مشاهده می شود و به عبارت دیگر ، فصل مشترک طبقه با سطح زمین را رخنمون آن می گویند.
لایه بندی مجازی
در بسیاری موارد ، به ویژه در مورد سنگهای دگرگونی ، پدیده هایی مشاهده می شود که شبیه لایه بندی است. ولی بایستی آنها را از لایه بندی حقیقی تشخیص داد. کلیواژهای قوی و سیستم درزهای موازی در ماسه سنگ و آهک بخصوص هنگامی که تحت تاثیر هوازدگی نیز قرار گرفته باشد ، حالت لایه بندی را دارد. در چنین مواردی بایستی با مطالعه دقیق ، سطح لایه بندی واقعی لایه را با استفاده از نحوه قرار گرفتن اجزا ، فسیلها ، وجود لایه های نازک و عواملی نظیر آنها مشخص کرد.
در مورد سنگهای دگرگونی نظیر شیستها و گنایسها ، لایه بندی اولیه سنگ معمولا در اثر پدیده های ثانوی مثل شیستوزیته و تورق ، به کلی از بین می رود و تشخیص آن فوق العاده مشکل است. در بعضی موارد ، وجود باندهای رنگین و ردیف کنکرسیونها در سنگهای رسوبی نیز ممکن است شبیه لایه بندی واقعی باشد. در این حالت نیز با توجه دقیق بایستی ، آنها را از لایه بندی واقعی تشخیص داد.
ساختمان داخلی لایه
ساختمان داخلی لایه ، به شرایط فیزیکی و جغرافیایی محیط رسوبگذاری بستگی دارد و با توجه به تنوع این شرایط ، در حد وسیعی تغییر می کند. در حقیقت ، ساختمان داخلی لایه تابع نحوه قرار گرفتن ذرات تشکیل دهنده آن است. بدیهی است ساختمان داخلی لایه ، در مورد سنگهایی مثل کنگلومرا و ماسه سنگ که دارای ذرات درشتند، واضح تر مشاهده میشود. فسیلهای حیوانی نظیر گراپتولیتها و نیز بقایای گیاهی ، غالبا در سطح طبقه بندی قرار دارند. ذرات پهن سنگهای رسوبی نیز (مثل قطعات میکا) اکثرا موازی سطح لایه بندی است.
بعضی از سنگهای رسوبی ، مثل شیل و نیز برخی از ذغالها ، به صورت ورقه های نازکی در امتداد لایه بندی جدا می شوند. این خاصیت ، ناشی از نحوه قرار گرفتن ذرات میکا و رس موجود در این سنگها است، ذرات میکا و سایر کانیهای پهن ، در اثر جریان آب ، به موازات جریان قرار میگیرند. در بعضی موارد ، در اثر فشار ناشی از وزن طبقات رویی ، بعدها این قطعات به موازات سطح لایه بندی (افقی) قرار خواهند گرفت. ذرات کنگلومرایی که در نزدیکی سواحل تشکیل می شوند ، در امتدادهای خاصی قرار میگیرند ، زاویه تمایل این ذرات به سوی دریا است و امتداد محور بزرگ آنها ، غالبا موازی خط ساحل می باشد.
قلوه سنگ|قلوه سنگهایی که بوسیله رودخانهها عمل میشوند ، طوری در برابر جریان قرار می گیرند که حداقل مقاومت را داشته باشند. و بدین ترتیب ، زاویه تمایل آنها در خلاف جهت جریان می باشد. نحوه قرار گرفتن فسیلها نیز تابع جریان آب است. مثلا صدفهای طویل اغلب به موازات جریان آب رودخانهها قرار میگیرند. صدفهایی که به شکل مخروطاند ، به طریقی قرار می گیرند که نوک مخروط ، در جهت جریان باشد. علاوه بر مطالب یاد شده ، نحوه قرار گرفتن اجزا تشکیل دهنده سنگ ، ساختمانهای داخلی مختلفی به وجود می آورد که برخی از آنها را در زیر میآوریم.
لایه بندی چلیپایی یا مورب
در بعضی موارد ، در داخل لایه ، یک نوع چینه بندی با مقیاس کوچکتر مشاهده می شود که غالبا ضخامت آنها کم است و نسبت به طبقه بندی اصلی به حالت متقاطع قرار گرفتهاند. این نوع لایه بندی ، به نام لایه بندی چلیپایی یا متقاطع نامیده می شود. این گونه لایه بندی ، در سنگهایی مثل کنگلومرا ، ماسه سنگ ، سنگهای رسی و به ندرت در سنگ آهک مشاهده می شود. لایه بندی چلیپایی ، غالبا در رودخانهها و به خصوص در رسوبات دلتایی و رسوبات کنار رودخانه دیده می شود. هنگام ورود رودخانه به آب ساکن ، ذرات سنگین آن ، بطور ناگهانی سقوط کرده و لایه بندی چلیپایی را بوجود می آورند. چینه بندی متقاطع در لایهای رسوبات بادی نیز بوجود میآید. زیرا هنگام حرکت تلماسهها (تپههای ماسهای) ، ماسههای ریز از بالای تپه سرازیر شده و طبقات متقاطع را بوجود میآورد.
اثر شکنجی یا ریپل مارک
این ساخت در رسوباتی مثل رسوبات ماسه ای که ذرات آن مجزا بوده و قادرند آزادانه در آب یا هوا حرکت کنند ، به وجود آید. تشکیل اثر شکنجی ممکن است در اثر جریان (آب و یا باد) و یا در نتیجه امواج در قسمت های کم عمق دریا باشد. بدین ترتیب ، این گونه اشکال را می توان به دو دسته کلی تقسیم کرد:
ریپل مارکهای جریانی :
ریپل مارکهای جریانی نسبت به سطح افق نامتقارن اند و نوک آنها نیز تیز نیست. بلکه به حالت گرد می باشد. این گونه آثار شکنجی را می توان در رسوبات بادی و نیز بعضیرسوبات رودخانهای مشاهده کرد.
ریپل مارکهای موجی :
اثرات شکنجی در قسمت های ساحلی کم عمق و در نتیجه حرکت قرینه آب به وجود می آید و به همین دلیل ، به حالت قرینه است. با توجه به اینکه امواج دریا فقط در اعماق کم موثر است، بنابراین ، آثارریپل مارک را فقط در رسوبات ساحلی میتوان مشاهده کرد و برعکس ، وجود این آثار ، نشانه عمق کم رسوبگذاری است.
لایه بندی دانه ترتیبی:
تغییرات تدریجی در ابعاد ذرات تشکیل دهنده لایه ، به این نام خوانده می شود. در حالت کلی ، ذرات درشت معمولا در کف طبقه قرار دارند و هرچه از پایین به بالای طبقه نزدیک شویم ، ابعاد ذرات کاهش می یابد. بدین ترتیب در حالت کلی ، یک تغییر ناگهانی در ابعاد ذرات دو طبقه مجاور وجود خواهد داشت.
طرز تشخیص بالا و پایین طبقه
اگر وضعیت کلی چینه شناسی ناحیه مشخص باشد ، می توان انتظار داشت که بالا و پایین طبقات ، از این وضعیت کلی تبعیت می کند ولی اگر منطقه نا آشنا و وضعیت کلی چینه شناسی آن روشن نباشد، برای تشخیص بالا و پایین لایه بایستی از بعضی نشانه ها کمک گرفت که اینک به شرح آنها می پردازیم:
ترکهای گلی:
هنگامی که رسوبات رسی در مجاورت هوا خنک شوند ، در اثر انقباض ناشی از خشک شدن ، ترکهایی در سطح آنها بوجود میآید. بعدها ممکن است این ترکها ، بوسیله رسوبات ماسهای و یا رسوبات رسی با ترکیب های متفاوت پر شود. بدین ترتیب به کمک این ترکهای پر شده ، میتوان بالا و پایین طبقه را مشخص کرد.
اثر قطرات باران:
برخورد قطرات باران با سطح رسوبات رسی نرم ، باعث ایجاد حفرههای کوچک در آن میگردد. اگر ریزش باران ادامه یابد ، این حفره ها محو می شوند ولی ممکن است اثرات قطرات مجزای باران در اینگونه رسوبات حفظ شود و در اثر پوشش بوسیله سایر رسوبات ، برای مدتها محفوظ بماند. وجود چنین آثاری نمایشگر سطح لایه خواهد بود.
اثرات شکنجی:
در ریپل مارکهای موجی ، قسمت تیزی به طرف بالا (طبقات جوان) و قسمت منحنی به طرف پایین (طبقات قدیمی) متوجه است.
لایه بندی چلیپایی:
طبقات متقاطع ، تقریبا بر قسمت پایین طبقه مماساند و طی زاویه تندی به قسمت بالای آن وصل می شوند. با استفاده از این خاصیت ، در بسیاری موارد می توان وضعیت اصلی طبقات را توجیه کرد.
لایه بندی دانه ترتیبی:
در لایه بندی دانه ترتیبی ، ذرات درشت کف طبقه رسوب می کنند و هرچه به بالای آن نزدیک شویم ، ابعاد ذرات کوچکتر می شود. به کمک همین مشخصه میتوان زیر و روی طبقه را تعیین کرد.
استفاده از فسیل ها:
در بعضی از رسوبات آواری دانه ریز ، اثرات حرکت کرمها به صورت مجراهایی حفظ شده که تماما به سطح طبقه سوراخ شده اند. صدف بعضی ازفسیلها مثل در کفهایها نیز اغلب به حالتی قرار می گیرد که قسمت محدب آن به طرف بالای طبقه باشد.
ساخت بالشی:
در بعضی از گدازههای زیردریایی بویژه گدازههای بازی یک نوع ساخت بالشی بوجود می آید. نحوه قرار گرفتن آماری این قطعات طوری است که قسمت محدب آنها به طرف بالا میباشد.
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/show_image.php?id=20932
لایه بندی مجازی
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/show_image.php?id=20930
لایه بندی مورب
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/show_image.php?id=20931
تشخیص بالا و پایین طبقه
منبع : سایت زمین شناسی رشد
آبجی
22nd August 2010, 12:33 PM
تنوع گسترده محیطهای رسوبی و گوناگونی سنگهای رسوبی محیطهای متنوع و متعدد بسیاری را برای میزبانی ذخابر معدنی فراهم نمودهاند. در محیط های رسوبی با ذخایر مختلفی از كانیهای فلزی و غیرفلزی برخورد میكنیم كه اغلب ساختها و بافتهای رسوبی مشخصی را نشان میدهند. عوامل مؤثر در رسوبگذاری موادمعدنی نیز بسیار متنوعند. فاكتورهای شیمیایی، عوامل مكانیكی، محیط رسوبی، موجودات زنده، دما، PH و Eh محیط رسوبی همگی از عواملی هستند كه هر كدام به سهم خود در شكلگیری انواع مختلف كانسارهای رسوبی مؤثرند.
كانسارهایی مانند مس، سرب و روی، اورانیوم، طلا، آهن و آلومینیوم از جمله كانسارهایی هستند كه بخش قابل توجهی از ذخایر رسوبی شناخته را تشكیل میدهند.
● كانسارهای اورانیوم ماسهسنگ
مهمترین ذخایر اورانیوم در ماسه سنگهایی تشكیل شده كه منشاء رودخانهای داشتهاند. حدود ۴۵% ذخایر اورانیوم كشف شده كشورهای غربی و ۹۵% ذخایر اورانیوم آمریكا از نوع ماسهسنگی است. این كانسارها در آفریقای جنوبی از كربونیفر تا تریاس و در غرب آمریكا و شرق اروپا در دوران دوم و در استرالیا در دوران سوم تشكیل شدهاند.
سنگ میزبان كانیسازی از نوع ماسهسنگ، آركوز و یا توف است كه در محیط رودخانه یا حوضچههای كمعمق تشكیل شدهاند. اورانیوم اولیه موجود در پگماتیتها، توفهای آتشفشانی اسیدی و یا گرانیتهای منطقه توسط آبهای سطحی اكسیژندار اكسید شده و به این صورت محلول حمل میشود. پس از فرورفتن به درون زمین به شكل آبهای زیرزمینی غنی از اورانیوم در جهت شیب توپوگرافی، در لایههای متخلخل ماسهسنگ حركت نموده و ضمن تغییر شرایط اكسیدان محیط و با عبور از كنار بقایای مواد آلی موجود در ماسه سنگ به شكل كانی اورانینیت در فضاهای تخلل ماسهسنگ رسوب مینماید.
فاكتورهای مهم و مؤثر در تمركز اورانیوم عبارتند از : نفوذپذیری بالای سنگ میزبان، وجود مواد جذبكننده اورانیوم نظیر زغالسنگ، اكسیدهای آهن و منگنز و كانیهای رسی، شرایط احیاءكننده حاصل از وجود مواد آلی و سولفیدها.
كانیهای مهم اورانیوم در این ذخایر عبارتند از كارنوتیت، اورانیتیت، پیچبلند و كمپلكسهای آلی اورانیومدار. عیار متوسط U۳O۸ این كانسارها بین ۱/۰ الی ۳۵/۰ درصد است. میزان ذخیره هر كانسار بین ۲۵ تا ۳۰ هزار تن است.
● كانسارهای پلاسر (Placer)
در طبیعت كانیهایی وجود دارند كه در مرحله اول تشكیلشان به دلیل پایین بودن عیارشان در سنگ مادر اولیه فاقد ارزش اقتصادی هستند. به عنوان مثال زیركن به عنوان یك كانی فرعی در گرانیتها متبلور میشود اما عیار آن در سنگ گرانیت آنقدر پایین است كه ارزش استخراج ندارد. مسلماً تعداد این كانیها در طبیعت بسیار است، اما تنها تعداد محدودی از این كانیها از مقاومت مكانیكی و شیمیایی كافی برخوردارند تا پس از هوازدهشدن سنگ مادر، توسط آب، باد و گاهی اوقات یخچالها حمل شده و در محیطهای مناسب ثانویه بستر رودخانهها، صحراها یا رسوبات یخچالی متمركز گردیده و تشكیل ذخایر نوع پلاسر را بدهند.
كانیهای دارای مقاومت شیمیایی و مكانیكی بالا نظیر طلا، پلاتین، ایلمنتیت، الماس، زیركن، كاسیتویت و گارنتها به صورت آواری توسط آب حمل شده و بر اساس وزن مخصوص، شكل و اندازه ذرات در محلهای مناسب رسوب نموده . برجا نمیمانند.
▪ مهمترین شرایط لازم جهت تشكیل ذخایزر پلاسر عبارتند از:
ـ سنگ مادر مناسب
ـ آب و هوای گرم و مرطوب كه موجب هوازدگی سنگ و آزاد شدن كانیهای مقاوم از متن سنگ گردد
ـ بالاخره شیب توپوگرافی نسبتاً هموار و كمشیب.
نوع سنگ مادر كانیهای یك پلاسر است. به عنوان مثال پلاسر الماس از كیمبرلیتها، پلاسر قلع از گرانیتها و پلاسر گارنت از گارنت شیستها منشاء میگیرد. >
حدود ۹۵ درصد قلع تولید شده توسط كشورهای مالزی، تایلند و اندونزی از پلاسرهای قلع اواخر دوران سوم بدست میآید. كاستریت (SnO۲) موجود در گرانیتها و پگماتیتها پس از هوازده شدن سنگ آزاد شده و سپس توسط آب حمل شده و در بستر رودخانه در محلهای مناسب تشكیل پلاسرهای قلع را میدهند.
● كانسهارهای بوكسیت (Bauxite)
بوكسیت سنگی غنی از آلومینیوم است كه عمدتاً از هیدروكسیدهای آلومینیوم و مقدار ناچیزی كانیهای رسی و كوارتز تشكیل شده است. تركیب كانیشناسی بوكسیت تا حدودی متغیر بوده و تابع سنگ مادراولیه آن است. حدود ۹۶% آلومینیوم جهان از ذخایر بوكسیتی این عنصر تأمین میشود.
میانگین آلومینیوم سنگهای پوسته زمین ۸/۱۳% است در حالی كه برای یك ذخیره اقتصادی آلومینیوم حداقل عیار قابل استخراج ۳۰% Al۲o۳ است. در میان سنگهای آذرین نفلین سینیت با ۲۱/۳% Al۲o۳ و در بین سنگهای رسوبی شیلها با ۱۴/۷% Al۲o۳ بالاترین مقدار آلومینیوم را در سنگهای پوسته دارا هستند، كه به مراتب كمتر از حداقل عیار قابل بهرهبرداری آلومینیوم میباشند.
در صورتی كه سنگهای دارای محتوای Al بالا و Sio۲ پایین تحت هوازدگی شیمیایی حاصل از بارندگی متناوب و اصطلاحاً هیدرولیز (آبشویی) قرار گیرند عناصر k، Na ، Mg ، Ca ، Si سنگ به صورت محلول درآمده و توسط آبهای سطحی و زیرزمین از منطقه خارج میشوند. آنچه باقی میماند Al۲O۳ و اندكی Fe۲O۳است كه موجب میشود تا لایه ضخیم خاك حاصل از هوازدگی كه روی سنگ مادراولیه تشكیل شده سرخ رنگ دیده شود.
▪ فاكتورهای مهمی كه در تشكیل ذخایز بوكسیت نقش اساسی دارند عبارتند از:
۱) تركیب شیمیایی و كانی شناختی سنگ مادر.
۲) نفوذپذیری بالا.
۳) میزان نزولات جوی و دما.
۴) توپوگرافی مناسب و زهكشی بالا.
نفلین سینیت، شیل، آهكهای رسی و بازالت سنگهایی هستند كه از نظر محتوای كافی جهت تشكیل بوكسیت برخوردارند. سنگهای مناسب برای تبدیل شدن به بوكسیت باید در آبوهوای گرم و مرطوب مناطق حاره قرار بگیرند. میزان بارش سالیانه ۱۲۰۰ الی ۱۴۰۰ میلیمتر و دمای متوسط ۲۶ درجه سانتیگراد همراه با توپوگرافی ملایم و كمشیب موجب حداكثر فرسایش شیمیایی و حداقل فرسایش مكانیكی میشود. در شرایط PH بین ۷ تا ۸ آبهای سطحی این نواحی سیلیكاتها تجزیه شده و تمامی عناصر آنها شسته شده و به صورت محلول حمل میشوند. تنها هیدروكسیدهای آلومینیوم هستند كه به شكل كانیهایی نظیر گیبسیت، بوهمیت و دیاسپور نامحلول باقی مانده و رسوب میكنند.
كانسارهای مهم بوكسیت در برزیل، استرالیا، گینه بیسائو و جامائیكا واقع شدهاند. عیار Al۲O۳ در ذخایر بوكسیت بین ۳۵ الی ۵۵ درصد و ذخیره آنها بین ۱ الی ۷۰۰ میلیون تن میباشد.
آبجی
22nd August 2010, 12:33 PM
رسوبات در محیطهای دریایی
● خصوصیات محیطهای دریایی
▪ وجود فسیلهای جانوری و گیاهی متعدد و گوناگون.
▪ عدم وجود ساختمانهای خروجی (Emersion structures ) جز در مورد جزر و مدی یا اینترتایدان (Intertidal Zone)
▪ وجود شوری قدیمی همیشگی (پایدار جز در مناطق کولابی و مردابی)
▪ وجود رسوبات شیمیایی و بیوشیمیایی (مخصوصاً کربناته) که بیشتر از رسوبات آواری و تخریبی هستند.
▪ وجود پیوستگی افقی لایهها در زیر توده وسیع و دائمی آب.
▪ وجود واحدهای رسوبی عموما کم عمق ، فراوانتر بودن چینه بندیهای متقاطع (Cross bedding) صفحهای و افقی نسبت به انواع انحنادار و مقعر.
▪ فقدان تقریبا کامل رنگ قرمز در رابطه با اکسیدهای آهن موجود در محیط به استثنای رسوبات قرمز رنگ گلی (Red clay) و دادیولاریتهای مربوط به اعماق بیشتر از رسوبگذاری کربنات کلسیم.
▪ رخسارههای محیط دریایی (Marin Facies) :
شناسایی رخسارههای دریایی مستلزم شناخت محیطهای مختلف تشکیل آنها در دریاهاست.
● اساس تقسیم بندی محیطهای دریایی
▪ تقسیم بندی محیطهای دریایی از نظر شکل شناسی
ـ فلات قاره :
کرانه دریاها معمولا از یک قسمت کم و بیش مسطح یا دارای شیب ملایم به طرف دریا تشکیل میگردد که به آن فلات قاره میگویند.
ـ شیب قاره :
دنباله فلات قاره که دارای شیب تند بوده و به اعماق دریا منتهی میگردد اصطلاحا آن را شیب قاره میگویند.
● تقسیم بندی محیطهای دریایی از نظر عمق
▪ منطقه ساحلی بین جزر و مد (Intertidal) :
در این منطقه تغییرات سطح آب معمولا بین جزر و مد است.
▪ منطقه کم عمق (Littoral Zone) :
این منطقه بین ۲۰۰ تا ۲۰۰۰ متر و از نظر بعضی زمین شناسان تا ۴۰۰۰ متر عمق واقع بوده و شیب قاره را شامل میگردد.
▪ منطقه بسیار عمیق (Abyssal Zone) :
این منطقه شامل قسمتی از دریاست که عمق آن بیشتر از ۳۰۰۰ متر تا ۴۰۰۰ میباشد.
● تقسیم بندی محیطهای دریایی از نظر نوع رسوبات
تقسیم بندی محیط دریایی از نظر نوع رسوبات مبتنی بر نزدیکی یا دوری رسوبات از کرانه دریا بوده و به محیطهای مختلفی چون محیط ساحلی (اینترتایدال) ، محیط ساب تایدال یا نریتیک ، محیط همی پلاژیک و محیط هولوپلاژیک تقسیم میشود.
▪ یط اینترتایدال :
این منطقه بین جزر و مد دریا محصور است و رسوبات آن مخلوطی از رسوبات زمینی (Terigenous) و دریایی بوده و شامل قطعه سنگها ، قلوه سنگها ، ماسهها ، گلها و رسوبات آلی میباشد.
▪ محیط نریتیک (Neritic) یا ساب تایدال :
رسوبات این محیط از حد جزر تا عمق ۲۰۰ متر گسترش دارد و فلات قاره را میپوشاند. رسوبات از نوع مواد درشت دانه تا ریز دانه همراه با بقایا و صدف جانوران دریایی معمولا فراوان میباشد.
▪ محیط همی پلاژیک یا مزوپلاژیک :
رسوبات این محیط بین ۲۰۰ تا ۲۰۰۰ متر قرار داشته یعنی کف منطقه باتیال و محدوده فلات شیب (Continental slope) را شامل میگردد که در برخی حوضهها تا ۴۰۰۰ متر نیز میرسد. این محیط دارای رسوبات شیمیایی و در بخش کم عمقتر همراه با عناصر تخریبی زمینی دانه ریز با کمی از بقایای جانوران پلانکتون میباشد.
به عنوان مثال گلهای آبی رنگ از نوع رسوبات همی پلاژیک هستند که حاوی روزنه داران پلانکتون میباشند، میزان آهک در این گلها به ۳۵% میرسد. در این منطقه حمل مواد تخریبی زمینی به علت دانه ریز بودن به حالت معلق انجام میگیرد.
▪ گلهای مرجانی :
نتیجه تجمع قطعات اسکلتی مرجانهای مخلوط با قطعات جلبکهای آهکی هستند، همچنین خردههای صدف نرم تنان ، خارپوستان و روزنه داران در رسوبات این محیط دیده میشوند.
▪ گلهای آهکی :
نوعی از رسوبات همی پلاژیک هستند که نسبت درصد کربنات کلسیم آنها زیاد است.
▪ گلهای آتشفشانی :
نتیجه آتشفشانهای زیردریایی و از نوع خاکسترهای آتشفشانی هستند احیانا در این منطقه وجود دارند.
منطقه آبیسال (Abyssal Zone) یا محیط یوپلاژیک (Eupelagic) :
معمولا رسوبات عمیق تر از ۲۰۰۰ متر در آن قرار دارد. این رسوبات از نوع رسوبات شیمیایی بوده و بطور فراوان دارای آثار و بقایای جانوران پلاژیک هستند.
● رسوبات فسیل دار منطقه آبیسال
رسوبات آهکی بسیار دانه ریز (Micrite) حاوی فرامینیفرهای پلاژیک مانند گلوبی ژرینا (Globigerina) یا سنگهای سیلیسی رادیولردار از رسوبات این منطقه است که گاه نسبت درصد گلوبی ژرین و یا رایولر در آنها به ۹۰% میرسد. ذرات رسی به حالت کلوئیدی و معلق در آبهای این منطقه وجود دارند و به علت وزن مخصوص کمتری که دارند در شرایطی که آب دریا کاملا آرام و جریانهای دریایی وجود نداشته باشد به آرامی رسوب میکنند .
▪ انواع آنها عبارتند از :
ـ لجنهای آهکی ( Calcareous ooze ) :
این لجنها اصولا از نوع رسوبات آلی بوده، یا اینکه صدف آهکی ارگانیسمهای پلاژیک قسمت مهمی از این رسوبات را تشکیل میدهند.
ـ لجنهای سیلیسی (Siliceous ooze) :
شامل لجنهای حاوی پوسته رادیولاریا (Radiolaria) و لجنهای دیاتومهدار هستند. نسبت درصد هر یک از موجودات (رادیولر یا دیاتومه) در این لجنها از ۲۰% تا ۷۰% تغییر میکند.
ـ رخسارههای پلاژزیک (Pelagic Facies) :
این رخسارهها در مناطق عمیق دریاها گسترش دارد و فاقد عناصر تخریبی بوده ولی حاوی بقایای موجودات پلاژیک است. رخسارههای پلاژیک را بر حسب عمق محیط و اینکه مواد تخریبی داشته یا نداشته باشد، تقسیم بندی میشوند.
ـ رخسارههای محیط باقی پلاژیک و آبسیوپلاژیک :
دارای رسوبات شیمیایی و بسیار دانه ریز بوده ، نسبت درصد موجودات پلاژیک آنها زیاد است.
ـ رخسارههای محیط اپی و فروپلاژیک :
نسبت درصد کمی عناصر تخریبی دارد. از رخساره های این محیطها میتوان آهکهای مارنی یا گلهای گلوبی پریندار را که گاهی تا ۹۰% گلوبی ژرین دارد، نام برد. همچنین گلهای رادیولردار و گلهای دیاتومهدار جزو این رخسارهها به شمار میروند.
ـ تناوب سنگهای منطقه آبیسال :
در این منطقه ، گاه تناوب سنگهای سرپانتین و پریدوتیت در قاعده و سپس روی آن گابرو و دایکهایی که ترکیب بازالتی دارند و گدازه بالشی (Pillow Lawa) مشاهده میشود که روی آنها رسوبات پلاژیک که اغلب چرتهای رادیولار است قرار میگیرند. این تناوب قسمتی از پوسته اقیانوسی و مقداری از قسمت بالای قشر فانتل است که باهم در حین تصادم صفحات قارهای تلفیق و مخلوط شدهاند.
● منطقه هادال (Hadal zone)
از عمق ۶۰۰۰ متر بیشتر بوده و شامل گودال کف اقیانوسی (trench) هم میشود. اگرچه نور در این منطقه به هیچ وجه نفوذ نمیکند، ولی موجودات زندهای در این منطقه وجود دارند. آثار موجودات به صورت کانالهای حفرشده بوسیله موجودات در این منطقه مشاهده شده است که احتمالا ممکن است از نواحی کم عمق به این منطقه آورده شده باشند.
آبجی
22nd August 2010, 12:33 PM
رنگ رسوبات
رنگ رسوبات ممکن است اولیه یا اصلی و یا ثانویه باشد. رنگهای اولیه رنگی است که رسوبات در موقع پوشیده و مدفون شدن در زیر رسوبات بالایی دارد و رنگ ثانویه نتیجه تغییرات بعدی است که در رسوبات بوجود میآید و یا اینکه در موقع قرار گرفتن در سطح زمین در اثر هوازدگی بوجود آید. تشخیص رنگهای اولیه و ثانویه در رسوبات اغلب مشکل است و در بعضی مواقع غیر ممکن میباشد. بعضی از رسوبات در موقع دفن شدن به علت وجود سولفید آهن سیاهرنگ بوده و بعدا به علت تبدیل به مارکازیت و یا پیریت خاکستری رنگ میشود.
دیگر رسوباتی که به علت دارا بودن مواد ارگانیکی به رنگ سیاه هستند ممکن است به علت تخریب عمل باکتریها به رنگ خاکستری یا سفید در آیند و همچنین رسوبات قرمز یا قهوهای که شامل اکسیدهای آهن یا هیدروکسید میباشند. در اثر احیا شدن با مواد آلی به رنگ خاکستری در میآیند. ماسه سنگها که در زمان مدفون شدن به رنگ سفید بودهاند، ممکن است در اثر اکسید شدن کربنات آهن یا سولفید ، در بعضی مواقع به رنگ قرمز درآیند و بیشتر رسوبات تبخیری که به رنگ سفید یا خاکستری هستند، محتملا به همان رنگ باقی میمانند.
● تشخیص رنگها
رنگهای اولیه در تشخیص محیطهای رسوبی خیلی با اهمیت تر از رنگهای ثانویه میباشند و حتیالمقدور رنگها میباید از سنگهایی که هوازده نشدهاند، تعیین گردد. رنگهای رسوبی دامنه وسیعی داشته و تقریبا هر رنگ را میتوان در سنگهای رسوبی مشاهده نمود. رنگهای رسوبات آبدار با رنگ رسوبات خشک اختلاف داشته و همچنین اختلاف رنگ در نور و سایه مشاهده میگردد که این اختلافات مسائل پیچیدهای را سبب میشود.
زمین شناسان بایستی در رنگ شناسی دقت عمل بکار برند تا رنگ حقیقی را تشخیص دهند. زیرا ممکن است رنگی قهوهای بوسیله دیگری قرمز تشخیص داده شود. لذا پیشنهاد میشود که حتما از نمودارهای استاندارد رنگ برای تشخیص رنگهای رسوبی استفاده گردد. لذا برای آسانی تشخیص ، رنگهای رسوبی را در چهار گروه زیر تقسیم بندی می کنند.
▪ رنگهای سفید تا خاکستری بیشتر
سنگهای تبخیری ، سنگ آهک ، سنگهای مارلی ، سنگهای سیلتی و ماسه سنگها دارای رنگهایی هستند که مابین سفید تا خاکستری روشن تغییر میکنند. مانند مسکوویت در ماسه سنگ یا سیلیت که دارای جلای نقرهای رنگ میباشد و بعضی از ماسه سنگها و مارلها که رنگ روشن تا آبی تیره رنگ دارند و بعضی سنگهای منشا ، ممکن است رنگ روشن داشته و نیز بعضی سایهای از زرد تا قرمز یا حتی برحسب تغییرات محیط رسوبی ، یا طبیعت اصلی اختلاف رنگ پیدا کنند.
▪ خاکستری تیره تا سیاه
رنگهای خاکستری تیره و سیاه بیشتر مربوط به مواد ارگانیکی است که در رسوب وجود دارد. همچنین رنگ سیاه به علت وجود سولفید آهن و اکسید منگنز معدنیهای سیاه به رنگ تیره هستند. رسوبات با یک یا چند عنصر ذکر شده ممکن است به رنگ سیاه در آیند. از مواد ارگانیکی میتوان Bituminous و Carbonaceous را نام برد که حاوی مواد کربندار آسفالتی و قیری و حتی هیدروکربنهای سیاه رنگ میباشد. رسوبات با رنگهای مواد ارگانیکی در بیشتر محیط ها رسوب میکنند.
ولی رسوبات سیاه رنگ کربندار در محیطهای خشکی رسوب مینمایند در حالیکه به نظر میرسد که رسوبات بیتومیندار در ارتباط با محیطهای دریایی باشند. رسوباتی که تحت شرایط محیطی با اکسیژن محدود ته نشین میگردند مابین رنگهای آبی یا خاکستری تا سیاه متغیرند و اگر فاقد مواد ارگانیکی باشند رنگها ممکن است به رنگ سیاه سولفید آهن باشد و بعد در مدفون شدن رنگ سیاه از بین میرود. زیرا تبدیل به مارکازیت و پیریت شده و سبب خاکستری شدن رسوب میگردد و چنانچه همین رسوب تحت عوامل هوازدگی و اکسید شدن قرار گیرد رنگ آن مبدل به زرد تا قرمز میگردد.
رسوبات سولفید آهن که در آبهای شور مانند دریای سیاه و دریاهایی که جزر و مد چندانی نداشته باشند مانند شرق دریای بالتیک رسوب نمایند، در اثر ناچیز بودن جریانهای آبی و توسعه سولفید آهن به رنگ سیاه در میآیند. بعضی معدنیهای سیاه رنگ مانند اکسید منگنز سبب پوشش ذرات سنگ و صدفهای جانوران از قشری سیاه رنگ میگردند که حتی در آبهای شیرین و خشکی نیز دیده میشود و همچنین سیلت و ماسه و گل میتوانند به این علت سیاه رنگ باشند. رنگ سیاه معدنیهای هورنبلند ، اژیت ، بیوتیت ، سنگ لوح ، بازالت و ابسدین در اثر تجزیه و تخریب سبب رنگهای سیاه رسوبی میگردند.
▪ رنگهای زرد تا قرمز
رسوباتی که در ردیف رنگهای زرد تا قرمز دیده میشوند، بسیار زیادند. ولی تشخیص رنگهای اولیه یا ثانویه مشکل است. زیرا بسیاری از رسوبات که شامل مواد آهنی هستند، در موقعی که اکسید میشوند، در سطوحی به رنگهای زرد تا قرمز ثانویه در میآیند. در حالیکه رنگهای اولیه سفید ، خاکستری سیاه یا سبز میباشند. خیلی از مواد بازمانده استوایی یا آب و هوای استوایی دارای رنگهای زرد تا قرمز بوده چنانچه رسوبات این مواد تحت شرایط مواد آلی رسوب کرده باشند، رنگ اولیه باقی میماند اما اگر مواد آلی ظاهر شوند آهن احیا شده و رنگهای اکسیداسیون از بین میرود و رسوبات سطحی که در اثر هوازدگی مجددا اکسیده میشوند، آهن به رنگهای اصلی بر میگردد.
رنگ قرمز معمولا به علت وجود هماتیت و رنگ زرد به علت لیمونیت میباشد و رنگهای حد واسط دارای منشایی از مخلوط این دو کانی میباشند. رسوبات بطور محلی قرمز میگردند و این به علت کانیهای اصلی محیط مانند گارنت و فلدسپار قرمز میباشد و بعضی به علت وجود ژاسپر قرمز و سنگهای قرمز به رنگ محیط در میآیند.
▪ رنگهای سبز
رنگ سبز یک رنگ معمولی نیست و بعضی رسوبات سبز رنگ شامل مقادیر زیادی سرپانتین ، اپیدت ، کلریت و قطعات سنگ لوح میباشند و بعضی دیگر شامل گلوکلونیتها و گرینالیتهای اصلی میباشند. گلوکونیت یکی از مهمترین کانیهای است که سبب رسوب رنگ سبز میگردد و رسوبات سیلت ، رس ، ماسه و بعضی از سنگهای آهکی به همین علت به رنگ سبز هستند. گرینالیت ، معدنی است که بیشتر در رسوبات پرکامبرین دریاچه سوپریور دیده میشود و رنگ سبز به این رسوبات میدهد و هورنبلند ، الیوین نیز در بعضی مواقع سبب رنگ سبز رسوبات میگردند، مانند رسوبات سواحل هاوایی که شامل مقادیری الیوین میباشند.
● اهمیت رنگ رسوبات
رنگ رسوبات تحت تاثیر محیط و بر مبنای منشا حمل و نقل رسوبگذاری بوده که در این میان خواص سنگهای منشا و طریقه تخریب و شرایط جوی و فاصله و مدت زمان حمل و نقل اهمیت زیادی دارد. شرایط محیط رسوبی و سنگ شدن رسوب نیز موثر میباشد. رنگ در رسوبات خشکی اهمیت زیادتری نسبت به رسوبات دریایی دارد. زیرا رسوبگذاری دریایی معمولا آرامتر و مقدار مواد آلی که در رسوب مدفون میشوند سبب تغییر رنگ رسوبات میگردند.
رسوباتی که در شرایط معمولی دریایی رسوب میکنند، همان رنگهای معمولی خاکستری و آبی و سبز را شامل میشوند. رنگهای رسوب در ارتباط با محیط رسوبات با رنگ سنگ منشا در آب و هوای خشک و سرد وجود داشته و بیشتر در سراشیبی کرانههای ساحلی و قاعده رودخانهها و دریاچهها و سراشیبهای تندی که از گیاهان پوشیده نباشد، دیده میشود.
● نتایج حاصل از مطالعات رنگ رسوبات >
▪ رنگ سیاه رسوبات معمولا تعیین کننده شرایط کامل وجود مواد آلی و شرایط باتلاقی سرد و دشتهای سیلابی سرد و دریاچههایی که امواج کمی داشته و حفرههای عمیق قاعده کم عمق با تجمع زیاد مواد آلی میباشند.
▪ رسوبات خاکستری تعیین کننده محیطهای مخصوصی هستند که بیشتر در دریاچه ، دلتای رود و دشت سیلابی و کم عمق و عمق متوسط دریایی رسوب کرده و ممکن است در آب و هوای سرد یا گرم رسوبگذاری شده باشند.
▪ رنگهایی که از طبقهای به طبقه دیگر تغییرپذیر میباشند مشخص کننده رسوبگذاری در مخروط افکنه ، دشت سیلابی و دلتا هستند که این وضعیت در رسوبات دلتایی نیز دیده میشود.
▪ رنگ سبز همان رنگ اولیه بوده و دلالت بر رسوبات گلوکونیتی دریایی یا مواد اصلی سنگهای منشا را دارد. بنابراین تعیین کننده شرایطی است که برای تخریب و تجزیه مساعد نمیباشد و همچنین تعیین کننده رسوبگذاری در آبهای کم عمق ساحلی است. رنگهای سبز ثانویه در بعضی از سنگهای آذر آواری نیز دیده میشود.
▪ رنگهای قرمز اولیه تعیین کننده آب و هوای گرم است و روی دشتهای مرتفع و پرباران و حامل رویش متوسط گیاهی میباشند. رسوبات قرمز همچنین ممکن است از رسوبات قرمز یا تشکیلات معدنی سرخ رنگ منشا داشته باشند. ولی گلهای قرمز نواحی عمیق دریایی شامل مراحل فوق نیستند.
آبجی
22nd August 2010, 12:34 PM
کروژن
کروژن به مواد آلی فاسد نشده در رسوبها گفته میشود. کروژن در حلالهای متعارف مواد نفتی مانند بیسولفید کربن غیر قابل حل است. کروژن مشتمل بر کربن ، هیدروژن و اکسیژن بوده و به مقدار کمتر دارای سولفید و گاز ازت میباشد.
● طرز تشکیل کروژن
مواد آلی راسب شده در حوضههای رسوبی با گذشت زمان در لابهلای رسوبات دفن میشود. ازدیاد عمق دفنشدگی با افزایش فشار و دمای محیط ارتباط مستقیم دارد. تیسوت ( ۱۹۷۷) تحولات مواد آلی در مقابل افزایش عمق را تحت سه مرحله به شرح زیر تشریح میکند :
▪ مرحله دیاژنز :
تحولات مواد آلی در مرحله دیاژنز در بخشهای کم عمقتر زیر زمین و تحت دما و فشار متعارف انجام میشود. این تحولات شامل تخریب بیولوژیکی توسط باکتریها و فعل و انفعالات غیر حیاتی میباشد. متان ، دیاکسید کربن و آب از ماده آلی جدا شده و مابقی به صورت ترکیب پیچیده هیدروکربوری تحت عنوان کروژن باقی میماند. در مرحله دیاژنز محتویات اکسیژن ماده آلی کاسته میشود ولی نسبت هیدروژن به کربن ماده آلی کم و بیش بدون تغییر باقی میماند.
▪ مرحله کاتاژنز :
تحولات مواد آلی در مرحله کاتاژنز در عمق بیشتر تحت دمای زیادتر صورت میگیرد. جدایش مواد نفتی از کروژن در مرحله کاتتاژنز به وقوع میپیوندد. در ابتدا نفت و سپس گاز طبیعی از کروژن مشتق میشود. نسبت هیدروژن به کربن ماده آلی کاهش یافته ولی در مقدار اکسیژن به کربن تغییر عمدهای صورت نمیگیرد.
▪ مرحله متاژنز :
تحولات ماده آلی در مرحله متاژنز تحت دما و فشار بالاتر نسبت به مراحل قبلی انجام میشود. بقایای هیدروکربن بخصوص متان از ماده آلی جدا میشود. نسبت هیدروژن به کربن کاهش یافته ، به نحوی که در نهایت کربن به صورت گرافیت باقی خواهد ماند. تخلخل و تراوایی سنگ در این مرحله به حد قابل چشم پوشی میرسد.
● انواع کروژن
بطور کلی سه نوع کروژن قابل تشخیص است. وجه تمایز این سه نوع کروژن به نوع ماده آلی تشکیل دهنده و ترکیب شیمیایی آن بستگی دارد.
▪ کروژن نوع اول :
این نوع کروژن دارای منشا جلبکی بوده و نسبت هیدروژن به کربن موجود در آن از سایر کروژنها بیشتر میباشد ( نسبت هیدروژن به کربن حدود ۱.۲ تا ۱.۷ است ).
▪ کروژن نوع دوم :
کروژن نوع دوم یا لیپتینیکها نوع حد واسط کروژن محسوب میشود. نسبیت هیدروژن به کربن نوع دوم ، بیش از ۱ میباشد. قطعات سر شده جلبکی و مواد مشتق شده از فیتو پلانکتونها و زئوپلانکتونها متشکلین اصلی (کروژن ساپروپل) کروژن نوع دوم است.
▪ کروژن نوع سوم :
کروژن نوع سوم یا هومیک دارای نسبت هیدروژن به کربن کمتر از ۸۴ % میباشد. کروژن نوع سوم از لیگنیت و قطعات چوبی گیاهان که در خشکی تولید میشود به وجود میآید.
● رسیدگی کروژن
نفت و گاز در مرحله کاتاژنز از کروژن نیمه رسیده مشتق میشوند. اشتقاق هیدروکربور از کروژن نارس امکان پذیر نیست. به دنبال رسیدگی کروژن در ابتدا نفت و سپس گاز طبیعی از کروژن جدا میشود. هنگامی که کروژن کاملا برسد دیگر نفت و گازی از آن به وجود نمیآید. رسیدگی کروژن به دما ، زمان و احتمالا فشار بستگی دارد.
تولید عمده نفت از کروژن در دمای ۶۰ تا ۱۲۰ درجه سانتیگراد صورت میگیرد. تولید عمده گاز از کروژن در دمای ۱۲۰ تا ۲۲۵ درجه سانتیگراد است. کروژن در دمای بالاتر از ۲۳۰ درجه سانتیگراد کلیه مواد هیدروکربوری خود را از دست میدهد و تنها به صورت گرافیت باقی میماند.
آبجی
22nd August 2010, 12:34 PM
اندازه دانههای رسوبی
دانههای رسوبی از نظر اندازه بسیار متنوع میباشند و در اندازههای مختلف قابل مشاهده هستند. طبقه بندی دانهها از روی بلندترین قطر آنها صورت میگیرد که برای اولین بار توسط ادون و ونتورت ارائه شده است. مقیاس ونتورت یک مقیاس لگاریتمی است که در آن ، حد هر درجه دو برابر بزرگتر از حد درجه کوچکتر بعدی است. مقیاس لگاریتمی برای تقسیم بندی قطر دانهها وجود دارد که از تبدیل مقیاس ذکر شده بوجود آمده است و آنرا فی مینامند. مقیاس فی عبارت است از لگاریتم منفی قطر ذره مبنای دو.
● روشهای اندازه گیری قطر دانهها
گرانومتری یا اندازه گیری قطر ذرات عبارت است از اندازه گیری تراکم ذرات در قطرهای مختلف. روشهای اندازه گیری برای قطرهای مختلف ذرات متفاوتند و دقت در عمل نسبت عکس با قطر ذره مورد مطالعه دارد، یعنی هر قدر ذرات کوچکتر باشند دقت در اندازه گیری بیشتر و مطالعه مشکل تر خواهد بود.
▪ اندازه گیری قطر ذرات درشت
قطر دانههای درشت (گراول) را میتوان مستقیما اندازه گیری کرد. این کار توسط ابزارهای مخصوص اندازه گیری قطر مثل کولیس انجام میشود. روش دیگری نیز برای اندازه گیری قطر ذرات دشت وجود دارد و آن عکسبرداری از نمونهها است. ولی اشکالی که در این روش وجود دارد این است که در عکس بعد دوم مشخص نبوده و حجم واقعی ذرات را نمیتوان پیدا کرد.
▪ اندازه گیری قطر ذرات در حد ماسه
ــ روش غربال کردن
قطر ذزات را با روشهای مختلفی بدست میآورند. معمولترین روش برای منظور غربال کردن نمونهها میباشد. در روش غربال کردن ، ابتدا نمونه را وزن کرده و سپس مواد اضافی را شسته و پس از وزن کردن مجدد نمونه آن را در کوره با حرارت ۴۰ درجه سانتیگراد خشک میکنند. سپس مقداری از رسوبات را وزن کرده و روی بالاترین غربال قرار میدهند. غربالها را طوری روی یکدیگر قرار میدهند که منافذ کوچکتر در پایین باشد.
بعد از اینکه غربالها را به مدت ۱۵ دقیقه توسط ماشین تکان دهنده ، تکان میدهند. بعد از متوقف کردن ماشین ، مقدار رسوب باقیمانده در هر غربال را به دقت وزن میکنند. در این روش هر غربال دارای قطر معینی است و دانههای باقیمانده در سطح هر غربال قطر بیشتری از غربال دارد ولی کوچکتر از قطر غربال بالایی میباشد و بدین طریق قطر دانهها محاسبه میگردد.
ـ مقاطع میکروسکوپی
در این روش برای اندازه گیری دانهها از مقاطع میکروسکوپی استفاده میکنند. اندازههای بدست آمده در این روش برای محاسبات آماری مفید نمیباشند. زیرا با گرفتن مقطع از سنگ در جهات مختلف دانهها ، اندازههای متفاوتی بدست خواهد آمد.
▪ اندازه گیری قطر ذرات در حد سیلیت و رس
ذرات دانه ریز در حد سیلت و رس را بوسیله پیپت و هیدرومتر اندازه گیری میکنند. چون ذرات کوچک رس و سیلت دارای نیروی چسبندگی زیادی هستند و به هم میچسبند لذا نمیتوان برای گرانولوتر این ذرات از غربال استفاده کرد. برای اندازه گیری قطر این ذرات لازم است، ابتدا مواد آلی موجود در آن را بوسیله اسید کلریدریک رقیق حل کرده و از محیط خارج میکنند. پس از انجام مراحل فوق برای کاهش میزان چسبندگی بین ذرات از مواد معلق کننده استفاده کرده این مواد را به مخلوط آب و رسوب اضافه میکنند. سپس بر اساس سرعت سقوط ذره (با استفاده از قانون استوکس) اندازه ذرات را محاسبه میکنند.
● قانون قوط ذرات در مایع (قانون استوکس)
قانون استوکس بر اساس تاثیر غلظت در سقوط ذرات در آب بنا شده که بدین روش اندازه ذرات دانه ریز محاسبه میشود. زمانی که ذره در آب با سرعت ثابتی رسوب کند، این سرعت به نام سرعت سقوط نامیده میشود. در چنین حالتی نیروی مقاومتی که از طرف آب بر ذره وارد شده و از رسوبگذاری آن جلوگیری میکند برابر است با نیروی جاذبه که در جهت مخالف عمل میکند. بنابراین ذره از روی سرعت اولیه خود با سرعتی ثابت شروع به سقوط میکند.
بر طبق این قانون و سرعت سقوط ذرات میتوان قطر ذرات را حساب کرد. در واقع سرعت سقوط یک ذره به قطر ذره ، چگالی ذره و چگالی مایع بستگی دارد. هر چه قطر ذره و چگالی آن زیاد باشد، سرعت سقوط آن نیز بیشتر خواهد بود.
● نامگذاری رسوبات بر اساس اندازه دانهها
فولک در سال ۱۹۵۴ بر اساس اندازه دانههای تشکیل دهنده رسوبات و سنگهای رسوبی دو نمودار مثلثی برای نامگذاری آنها ارائه کرده است. مثلث اول برای نامگذاری رسوبات دانه درشت تر بکار برده میشود که در سه گوشه آن گراول (دانههای درشت تر از ۲ میلیمتر) ، ماسه (دانههای بین ۰.۰۶۲۵ تا ۲ میلیمتر) و گل (ذرات کوچکتر از ۰.۰۶۲۵ میلیمتر) قرار میگیرد. در این مثلث بر اساس نسبت فراوانی دانههای ذکر شده در رسوبات ، پانزده گروه بافتی اصلی مشخص شده است. نام رسوب در این مثلث توسط دو فاکتور زیر تعیین میشود که یکی مقدار گراول موجود در رسوب و دیگری نسبت ماسه به گل میباشد
برای نامگذاری رسوبات دانه ریزتر که فاقد هر گونه گراولی میباشند از مثلث دیگری که در سه گوشه آن ماسه ، سیلت و رس نوشته شده است، استفاده میکنیم. در این مثلث ده محدود وجود دارد که بر اساس نسبتهای مختلفی از ماسه و رس و سیلت بوجود آمدهاند. و هر یک از این محدودهها متعلق به رسوبی با نسبتهای مشخص از این ذرات میباشد. به عنوان مثال اگر ۹۰% ذرات از ماسه تشکیل شده باشد رسوب حاصله ماسه مینامند و یا اگر از ۵۰% ماسه ، ۱۶% و سیلت ۳۲% رس بوجود آمده باشد ماسه رسی نامیده شود.
● بررسی اندازه دانهها
بررسی توزیع دانههای رسوبی برای مقایسه نمونههای مختلف با یکدیگر از اهمیت خاصی برخوردار است، زیرا بدین طریق میتوان به ویژگیهای مختلف رسوبات و عوامل موثر در بوجود آمدن آنها پی برد و ذرات رسوبی بیشتر توسط آب و هوا حمل شده و حرکت میکنند و با کاهش شدت جریان ذرات به تدریج رسوب میکنند. اندازه ذرات موجود در رسوبات در واقع موید انرژی عامل حمل و نقل میباشد. چنانچه در یک توده از رسوبات فراوانی با دانههای درشت (در حد گراول) باشد، این فراوانی میتواند نشانگر حداکثر سرعت جریان در هنگام رسوبگذاری باشد.
همچنین مسافتی را که این رسوبات طی کردهاند اندک میباشد چون با زیاد شدن مسافت حمل و نقل از انرژی عامل آن کاسته شده و ذرات درشت تر رسوب میکنند. و این ذرات درشت به دلیل برخورد با یکدیگر و یا با بستر ، شکسته و ریزمیشوند. در واقع با تعیین مقدار ذرات گراولی ، ماسهای و گلی میتوانیم به تعبیر و تفسیر انرژی محیط بپردازیم. برای درک بهتر توزیع دانهها در رسوبات از یک سری واژههای آماری استفاده میشود.
محاسبات آماری آنالیز و بررسی دانهها به چند طریق انجام میشود که یکی از آنها رسم منحنی و محاسبات به روش ترسیمی میباشد. انواع منحنیهایی که برای این منظور رسم میشود عبارتند از منحنی هیستوگرام ، توزیع عادی و تجمعی که در هر کدام از این نمودار محور x برابر با اندازه ذرات و محور y برابر با درصد فراوانی و یا تغییراتی که در میزان فراوانی رسوبات برای انجام کارهای آماری میدهند، میباشد.
آبجی
22nd August 2010, 12:34 PM
Deformational Sedimentary Structures
Convolute bedding
http://www.eos.ubc.ca/courses/eosc221/images/sed/sili/pic/wkf109m.jpg
Flame structures
http://www.eos.ubc.ca/courses/eosc221/images/sed/sili/pic/ks41m.jpg
http://www.eos.ubc.ca/courses/eosc221/images/sed/sili/pic/mlb27m.jpg
Load casts
http://www.eos.ubc.ca/courses/eosc221/images/sed/sili/pic/wcb4m.jpg
http://www.eos.ubc.ca/courses/eosc221/images/sed/sili/pic/wcb21m.jpg
Current Flow Structures
Parallel laminations
http://www.eos.ubc.ca/courses/eosc221/images/sed/sili/pic/eos17m2.jpg
Ripples
http://www.eos.ubc.ca/courses/eosc221/images/sed/sili/pic/wkf92m.jpg
http://www.eos.ubc.ca/courses/eosc221/images/sed/sili/pic/mlb106m.jpg
Cross beds
http://www.eos.ubc.ca/courses/eosc221/images/sed/sili/pic/wkf108m.jpg
Graded bedding
http://www.eos.ubc.ca/courses/eosc221/images/sed/sili/pic/ch39m.jpg
Biogenic Structures
Trace fossils
http://www.eos.ubc.ca/courses/eosc221/images/sed/sili/pic/eos22m.jpg
http://www.eos.ubc.ca/courses/eosc221/images/sed/sili/pic/bw129m.jpg
http://www.eos.ubc.ca/courses/eosc221/images/sed/sili/pic/bw130m.jpg
Stromatolites
http://www.eos.ubc.ca/courses/eosc221/images/sed/sili/pic/bw3m.jpg
http://www.eos.ubc.ca/courses/eosc221/images/sed/sili/pic/eos26m.jpg
Escape structures
http://www.eos.ubc.ca/courses/eosc221/images/sed/sili/pic/ch17m2.jpg
Reefs
http://www.eos.ubc.ca/courses/eosc221/images/sed/sili/pic/bw17m.jpg
Chemical Structures
Stylolites
http://www.eos.ubc.ca/courses/eosc221/images/sed/sili/pic/eos27m.jpg
Concretions
http://www.eos.ubc.ca/courses/eosc221/images/sed/sili/pic/eos21m.jpg
Oolites
http://www.eos.ubc.ca/courses/eosc221/images/sed/sili/pic/ch27m.jpg
Crystal casts
http://www.eos.ubc.ca/courses/eosc221/images/sed/sili/pic/eos29m.jpg
آبجی
22nd August 2010, 12:37 PM
پکستون (Pack stone)
پکستون عبارت است از سنگ آهکي است که داراي دانه و مقداري گل کربناته باشد. تعبير و تفسير اين سنگها چون حاوي دانه که در محيط آشفته تشکيل ميشود و گل که در محيطهاي آرام رسوب ميکنند کمي پيچيده و مشکل ميباشد و به مطالعات و بررسيهاي دقيقتري احتياج دارد. بر طبق گفته دانهام اين سنگها ممکن است بر اثر فشردگي سنگهاي وکستون حاصل شده و بين دانهها بوسيله رسوبات گلي پر شده باشد. همچنين ممکن است بر اثر رسوبگذاري ذرات دانه درشت در روي رسوبات دانه ريز که قبلا گذاشته شدهاند اين ذرات تشکيل گردند يا اينکه ذرات درشت و ريز در اثر تغييرات شرايط محيطي با يکديگر رسوب کرده باشند. البته احتمال اينکه اختلاط ذرات دانه ريز و درشت موجود در طبقات مختلف توسط موجودات زنده انجام گرفته باشد و اين موجودات باعث به هم ريختگي و اختلاط در اين طبقات گردند، وجود دارد.
وکستون (wackestone)
اين واژه براي سنگهاي آهکي گلي که حاوي بيش از 10 درصد دانه هستند بکار ميرود. در اين سنگها دانهها توسط ماتريکس گلي به يکديگر متصل شدهاند. وکستونها تا حدودي هم ارز سنگهاي آهکي کالک آرنايت و کلسي لوتايت ميباشند.
مادستون (mudstone)
سنگهاي آهکي را که داراي کمتر از 10 درصد دانه باشد مادستون مينامند. ذرات اين سنگها نيز مانند وکستونها توسط ماتريکس گلي به هم متصل شدهاند. مادستونها مترادف سنگهاي کلسي لوتايت ميباشند. البته بايد توجه داشت که مادستونها نشانگر ترکيب کاني شناسي سنگ را که ممکن است کلسي لوتايت دولوميتدار و همچنين منشا گل را که ممکن است آواري باشد را مشخص نمينمايد. مادستونها علاوه بر اينکه نشان دهنده رسوبگذاري در محيطهاي آرام ميباشند بيانگر عدم وجود ارگانيسم هاي مولد دانه در آب نيز هستند.
کربناتهاي بلورين
علاوه بر دو دسته سنگهاي بلورين آهکي که بر اساس بافت رسوبي در هنگام رسوبگذاري تقسيمبندي شدهاند. گروه ديگري از سنگهاي آهکي وجود دارد که بافت رسوبي در آنها قابل تشخيص نميباشد. اين دسته از سنگها را کربناتهاي بلورين نامگذاري کرده اند مانند سنگ آهک کريستالين. اگر چه اين سنگها فاقد بافت رسوبي هستند ولي معمولا از روي آثار باقي مانده و شکل دانههاي متبلور موجود در سنگ ميتوان آنها را بر مبناي منشا تشکيل دانهها نامگذاري کرد
آبجی
22nd August 2010, 12:39 PM
کربناتها
مقدمه:
کاني هاي کربناته شامل كلسيت، آراگونيت و دولوميت مي باشند.
سنگ هاي كربناته 50% مخازن نفت و گاز دنيا و 95% مخازن نفت و گاز ايران را شامل مي شوند.
در تشكيل سنگ هاي كربناته فرآيندهاي بيولوژيكي و شيميايي تأثير گذار هستند. غالب آهك ها از ته نشست غير آلي CaCO3 از آب دريا انجام مي گيرند . تراورتن و آهك هاي كاليچي از انواع سنگ هاي كربناته خشكي مي باشند.
سنگ هاي كربناته در مناطقي كه آب داراي گرماي مناسب و فاقد ذرات ريز تخريبي است، تشكيل مي شوند. در يك محيط مساعد ابتدا آراگونيت تشكيل مي شود بنابراين غلظت کلسيم پائين آمده و غلظت منيزيم بالا مي رود و شرايط براي تشكيل كلسيت پر منيزيم فراهم مي شود، سپس كلسيت كم منيزيم و در انتها دولوميت به صورت نادر ايجاد مي شود (اوليه).
سنگ آهك (Limestone) يا كربنات:
بندرت به صورت آهك خالص در طبيعت پيدا مي شود. اين سنگ، بيشتر به صورت آهك رسي، آهك ماسه اي و دولوميت يافت مي گردد. ناخالصيهاي مهم سنگ آهك عبارتند از:
منيزيم، سيليس، آلومينيوم و منگنز
سنگ آهك خالص در دماي حدود 1000 درجه سانتي گراد كلسينه (Calcination) مي شود:
CaCO3: CaO + CO2
چنانچه به آهك زنده (Quick lime) آب افزوده گردد، هيدراته خواهد شد و گرما خواهد داد:
گرما + Ca(OH)2: H2O + CaO
(آهك هيدراته) (آهك زنده)
به آهك هيدراته (Hydrated lime) آهک شكفته نيز مي گويند. آهك زنده در برابر هوا و رطوبت ناپايدار است و از اين روي نمي توان آن را براي مدتي دراز نگهداري كرد. آهك هيدراته را مي توان مدتي طولاني انبار نمود.
كاني هاي مهم:
اجزاء تشكيل دهنده رسوبات كربناته:
رسوبات كربناته از كلسيت (كم يا پرمنيزيم) يا آراگونيت و مقداري نيز دولوميت، پيريت و كوارتز ، تشكيل شده اند.
كلسيت:
كلسيت كم منيزيم داراي كمتر از 4% مول MgCO3 و كلسيت پرمنيزيم داراي بيش از 4% مول MgCO3 مي باشد.
آراگونيت:
آراگونيت منيزيم كمي دارد و به جاي آن استرانسيوم مي تواند جانشين شود .
از لحاظ پايداري كلسيت كم منيزيم پايدارتر از كلسيت پرمنيزيم و كلسيت پرمنيزيم پايدارتر از آراگونيت مي باشد.
آراگونيت > كلسيت پرمنيزيم> كلسيت كم منيزيم> دولوميت
افزايش پايداري
پوسته هر كدام از موجودات آهك ساز از يكي از جزء بالا تشكيل شده است:
دوكفه اي ها: آراگونيت و كلسيت كم منيزيم يا تركيبي از آنها اما اكثراً آراگونيتي
گاستروپودرها: آراگونيتي يا آراگونيت + كلسيت پرمنيزيم
براكيوپودها: اكثراً كلسيت كم منيزيم
سفالوپودها (سرپايان): آراگونيت مثل آمونيت
پتروپودها: آراگونيت
اكينودرم ها (خارپوستان): كلسيت پرمنيزيم
بريوزوآ: آراگونيت و كلسيت پرمنيزيم
فرامينفرها: كلسيت پرمنيزيم (انواع بنيتك) و كلسيت كم منيزيم (انواع پلاژيك)
مرجان ها: هگزاكورال ها (آراگونيت) و تتراكورال (كلسيت كم منيزيم)
تريلوبيت: كلسيت كم منيزيم
جلبك ها :
جلبك قرمز (آراگونيت و كلسيت پرمنيزيم)
جلبك سبز (آراگونيت)
جلبك زرد- سبز (كلسيت كم منيزيم)
جلبك آبي- سبز (كلسيت كم منيزيم)
دولوميت:
دولوميت يکي از کاني هاي رايج سازنده سنگهاي رسوبي با ساختار شيميايي متشکل از کربنات کلسيم و منيزيم
CaMg (CO3) 2 مي باشد که در سيستم رومبوئدريک متبلور شده و در سه جهت رخ کامل دارند . اکثر دولوميت ها به رنگ هاي خاکستري مايل به کرم و سفيد مايل به خاکستري يافت مي شوند ولي برخي به رنگ هاي چون سفيد ، زرد ، سبز و سياه هم ديده مي شوند .
وزن مخصوص اين ماده معدني حدود 6/2 گرم بر سانتيمترمکعب ، سختي آن 4-5/3 و داراي جلاي شيشه اي يا مرواريدي است .
عناصر تشکيل دهنده دولوميت عمدتاً اکسيد منيزيم (MgO) و آهک (CaO) مي باشد ولي ممکن است عناصر ديگري چون اکسيد هاي آهن ، سديم و پتاسيم نيز در ساختمان آنها يافت شود. اين کاني حاوي
4/30 % اکسيد کلسيم، 92/21 % اکسيد منيزيم و 7/47 % دي اکسيد کربن مي باشد.
دولوميت به صورت لايه هاي عظيم با ضخامت هاي چند ده فوتي يافت مي شود . دولوميتها حدود 15 % پوسته زمين را مي سازند و به مقدار زياد در تمام نقاط دنيا يافت شده و به عنوان يکي از اجزاء رايج سکانسهاي رسوبي شناخته مي شوند. سنگ هاي حاوي دولوميت را با همان نام دولوميت يا سنگ آهک دولوميتي مي شناسند.
دولوميت شکري، دولوميتي درشت بلور با منشأ دياژنز مؤخر مي باشد.
دولوميت فوق العاده ريزبلور بر اثر دياژنز بلافاصله بعد از رسوبگذاري ايجاد شده است.
دولوميت يکي از سنگ هاي کربناتي است که از رسوبات عادي دريايي به شمار مي آيند . اختلاف نظر فراواني بر سر نحوه تشکيل لايه هاي دولوميتي وجود دارد. به نظر مي رسد که دولوميت ها از معدود سنگ هاي رسوبي هستند که تغييرات مينرالوژيکي مهمي را تحمل کرده اند. دولوميت ها در اصل به صورت سنگ آهک هاي غني از کلسيت و يا آراگونيت نهشته مي شوند اما طي فرايندي که دياژنز ناميده مي شود کلسيت يا آراگونيت به دولوميت آلتره مي شوند. آبهاي زير زميني غني از منيزيم که به ميزان کافي شور باشند مي توانند منابع مهم سازند هاي دولوميتي باشند.
بخش اعظم دولوميت ها در شرايط بيروني از طريق رسوب از آب دريا در شرايط آب و هواي گرم و خشک و در وضعيتي که آب دريا حاوي نمک فراوان و هوا حاوي مقادير زيادي دي اکسيد کربن باشد ، به وجود مي آيد.
دولوميت هاي دياژنتيکي در نتيجه جايگزيني متاسوماتيک کلسيت با دولوميت در جريان دياژنز تشکيل مي شوند.دولوميت هاي مناسب در صنعت در مجموعه هاي کربناته پلاتفرمي ، نواحي چين خورده و فرورفتگي هاي بين کوهها يافت مي شوند .
رده بندي سنگ هاي کربناته :
1) رده بندي گرابو :
الف) کلسي رودايت Calcirudite (بيشتر دانه ها بيش از 2 ميلي متر) ، آهك هاي درشت دانه كه اندازه دانه ها در حد گراول است.
ب) كلك آرنيت Calcarenite (بيشتر دانه ها بين 2 ميلي متر و 62 ميكرون) ، آهك هاي متوسط دانه كه اندازه دانه ها در حد ماسه است.
ج) کلسي لوتايتCalcilutite (بيشتر دانه ها کمتر از 62 ميكرون) ، آهك هاي ريز دانه كه اندازه دانه ها در حد سيلت و رس است.
2) رده بندي فولك:
عمدتاً بر اساس تركيب بوده و اجزا تشكيل دهنده را به دو دسته آلوكم ها و ارتوكم ها تقسيم كرده است.
اجزاء سنگ هاي آهكي عبارتند از :
* آلوكم:
آلوكم عبارتند از دانه هاي تخريبي با منشأ برجا كه شامل دانه هاي اسكلتي و غيراسكلتي است.
ذرات غير اسكلتي:
اين ذرات شامل اووئيدها، پيزوئيدها، پلت ها، اينتراکلست و اگرگات مي باشد.
اووئيد ، Ooide:
دانه هاي كروي يا بيضوي شكل كه اندازه آنها كمتر از 2 ميلي متر است و داراي يك هسته از جنس خرده هاي اسكلتي، پلت يا ذرات آواري از قبيل كوارتز مي باشند.
اووئيدها انواع متقارن و نامتقارن دارند. اووئيدي كه داراي يك لايه در اطراف هسته است Surficial ناميده مي شود. در اووئيدهاي نامتقارن ضخامت لايه ها در بخش زيرين اووئيد بيشتر است.
در محيط هاي رسوبي عهد حاضر اگر محور بلند آراگونيت مماس بر حلقه يا لايه زيرين قرار گيرد، ساختمان متحدالمركز Concentric تشكيل مي گردد ولي اگر اين محورها به طور عمودي نسبت به سطح زيرين قرار گيرد ، فابريك شعاعي Radial Fabric به وجود مي آيد.
اووئيدهاي عهد حاضر داراي فابريك شعاعي هستند و در آبهاي با درجه شوري بالا و محيط هاي دياژنز تشكيل مي گردند. اووئيدهاي داراي فابريك شعاعي در محيط هاي آرام و كم انرژي و اووئيدهاي مماسي در محيط هاي پرانرژي تشكيل مي شوند. مواد و تركيبات آلي وسيله اي براي تشكيل فابريك شعاعي اووئيدها مي باشد. تركيب اووئيدها از آراگونيت، كلسيت كم و پرمنيزيم مي باشد و نسبت به زمان تغيير مي كند. زماني كه سطح آب دريا بالاست و كف اقيانوس در حال گسترش است ، تغيير مي كند. از طرف ديگر زماني که عمل فرورانش پوسته صورت مي گيرد و اين عمل با دگرگوني سنگ ها و ايجاد CO2 همراه است و در محل باز شدن دو پوسته، بازالتها با آب تماس پيدا كرده و در نتيجه Mg+2 آب براي تشكيل كلريت مصرف مي شود اين عمل باعث مي شود نسبت Mg/Ca كم شده و لذا كلسيت كم منيزيم غالب شود. اووئيدهايي كه آراگونيتي هستند تشكيل قالب هاي اووئيد را مي دهند.
پيزوئيد:
پيزوئيد ها دانه هاي كروي يا بيضوي شكل كه بزرگتر از 2 ميلي متر هستند مي باشد.
اختلاف بين اووئيدها و پيزوئيدها علاوه بر اندازه آنها، در چگونگي تشكيل آنها نيز مي باشد. دو نوع پيزوئيد به نام هاي پيزوئيد جلبكي و پيزوئيد كاليچي شناخته شده اند.
پيزوئيدهاي جلبكي (آنكوليت) در محيط هاي كم عمق دريا با درجه شوري بالا تشكيل مي شوند. پيزوئيدهاي كاليچي (پيزوئيد وادوز ) در مناطق نيمه خشك و بالاي سطح ايستابي تشكيل مي گردد.
پلوئيدها ( پلت ها ):
دانه هاي كروي، بيضوي يا زاويه دار كه كوچكتر از 2 ميلي متر بوده و فاقد ساختمان داخلي اند مي باشند. پلت ها معمولاً بر اثر فرآيندهاي دياژنتيكي از بين مي روند و ممكن است سنگ هاي آهكي بافت تجمعي يا لخته شده اي را نشان دهند كه تحت عنوان ساخت گروملوس خوانده مي شود.
تشکيل پلت به صورت هاي ذيل مي باشد:
جانوران كرمي شكل كه در لجن آهكي زندگي مي كنند، مواد غذايي و آلي را بلعيده و مواد گوارش يافته را به صورت (كلسيت دانه ريز و تيره) به نام فيكال پلت Fical از خود دفع مي نمايند. اين پلت ها نشان گر اندازه نوع جانور توليد كننده است و پلت مدفوعي ناميده مي شود. برخي از محققين منشأ پلوئيدها را نامشخص مي دانند.
دانه كلسيتي (فسيل و غير فسيل ) در بخش هاي كم عمق دريا، توسط جلبك هايي در سطح خارجي آنها زندگي مي كنند، تخريب شده و ميکريتي مي شوند (Micritization) .
پلت ها از تخريب سنگ هاي قديمي تر يا دانه هاي ميكريتي ايجاد مي شوند و پلت ليتيك ناميده مي شوند.
اينتراكلست:
اينتراکلست به دانه هاي در حد ماسه يا بزرگتر داراي ساختمان داخلي كه از نظر بافتي شبيه خرده سنگ ها در سنگ هاي آواري هستند، اطلاق مي شود. اين دانه ها بر اثر شكسته شدن مواد سختي كه قبلاً در حوضه رسوبي تجمع حاصل كرده اند، تشكيل مي شوند. اينتراکلست ها نشان دهنده انرژي بالاي محيط و بالا آمدگي تكتونيكي مي باشند .
گريپستون:
گريپستون ( اگرگات ) در اثر پيوستن خرده هاي اسكلتي، اووئيدها و پلت ها توسط سيمان به يكديگر تشكيل شده اند. اين دانه ها در محيط هايي كه براي مدت كوتاهي آشفته بوده و سپس براي مدت طولاني آرام مي باشد، تشكيل مي گردند. اين دانه ها در سنگ هاي آهكي قديمي غالباً يافت نمي شود.
ذرات اسكلتي:
ذرات اسکلتي ، ذراتي هستند كه در اثر فعاليت هاي متابوليكي موجودات زنده ترشح شده اند و از جنس كربنات كلسيم و سيليس مي باشند. خرده هاي اسكلتي كربنات كلسيم به 2 گروه در حد ماسه و گراول و خرده هاي دانه ريز كربنات كلسيم تقسيم مي شوند.
فراواني ذرات اسكلتي سيليسي به 3 عامل زير بستگي دارد:
ميزان توليد پوسته هاي سيليسي (فراواني دياتومه ها، راديولرها، اسفنج ها، داينوفلاژنها )
فراواني اين پوسته ها نسبت به مقدار ذرات آواري و كربناته موجود در درياها
انحلال پوسته هاي سيليسي در كف اقيانوس ها
استروماتوليت ها:
از تجمع جلبك هاي سيانوباكتري تشكيل مي شوند و ناحيه وسيعي را به صورت پوشش جلبكي مي پوشانند. بيشتر در نواحي بين جذر و مدي تا خارج جذر و مدي به صورت لايه هاي تيره و روشن وجود دارند.
استروماتوليت ها انواع مختلفي دارند. (مسطح ، موج دار، گنبدي و ستوني) با افزايش انرژي محيط استروماتوليت ها از شکل لايه اي به شکل ستوني تبديل مي گردند.
استروماتوليت ها با لاميناسيون ضعيف و بافت توده اي را ترومبوليت Thrombolite مي نامند كه در نواحي بين جذر و مدي زيست مي كنند. استروماتوليت هاي مسطح يكي از شواهد رخساره هاي بالاي جذر و مدي هستند. كمبود استروماتوليت هاي گنبدي و ستوني در فانزوزوئيك خصوصاً در رخساره هاي كم عمق دريايي نرمال ، به فعاليت هاي گريزينگ موجودات به ويژه شكم پايان نسبت داده مي شود.
ارتوكم:
ارتوكم ها شامل ماتريكس (عمدتاً ميكريت) و سيمان ( معمولاً اسپارايت ) هستند. اگر اندازه ذرات كمتر از 4 ميكرون باشد، ماتريكس يا ميكرايت و اگر اندازه ذرات بيش از 4 ميكرون (در حدود 10 ميكرون يا بيشتر ) باشد ، به آنها اسپار يا سيمان مي گويند.
گل آهكي (ميكريت):
به ذرات آهكي كوچكتر از 4 ميكرون گفته مي شود. ميكريت همگن نيست و مستعد دگرساني و دياژنتيك مي باشد. منابع تأمين آن متعدد مي باشد و بخش اعظم آن از تخريب جلبك ها سبز تشكيل مي شود.
گل هاي آهكي كه مقدار بالايي آراگونيت دارند، حساسيت بيشتري به نئومورفيسم و تشكيل ميكرواسپار و پسودواسپار خواهند داشت. اگر نسبت 2> Mg/Sr باشد، منشأ جلبكي و در صورتي كه بيش از 2 باشد، منشأ غير جلبكي را نشان مي دهند.
بر اين اساس 4 نوع سنگ آهك تشخيص داده مي شود:
آهك هاي نوع اول (I)، نوع دوم (II)، نوع سوم(III) و نوع چهارم (IV)
نوع I: نوع آلوكم دار اسپاري (محيط پرانرژي) که در آن آلوکم بيش از 50% به همراه سيمان ديده مي شود.
نوع II: نوع آلوكم دار ميكريتي (محيط كم انرژي ) که در آن آلوکم بيش از 10% به همراه ماتريکس ديده مي شود.
نوع III: آهك هاي ميكريتي كه معيار آن داشتن كمتر از 10 درصد آلوكم است (كم انرژي ). براي رده بندي دقيقتر بايد به تركيب و نسبت سيمان به ماتريكس و درصد آلوكم ها توجه نمود. بر اين اساس يا مقدار آلوكم در سنگ بيش از 10 درصد يا كمتر از 10 درصد است .
انواعي که در آن آلوکم کمتر از 10% به همراه ماتريکس ديده مي شود به دو بخش تقسيم مي شوند:
- آلوکم بين 1- 0% به همراه ماتريکس که ميکرايت Micrite ناميده مي شود.
- آلوکم بين 10- 1% به همراه ماتريکس ( Bearing Micrite + نام آلوکم)
برخي مانند اوواسپاريت و اينترااسپاريت بيشتر از اووميكريت و اينتراميكريت مشاهده مي شوند. بيوميكريت و بيواسپاريت هر دو در طبيعت معمولند.
- اگراندازه دانه بيش از mm 2 باشد پسوند رودايت اضافه مي شود.
- ديس ميكريت كه داراي حفره است، حفرات با كلسيت درشت بلور پر شده و حالت چشم پرنده اي از خود نشان ميدهند كه بيانگر خروج گاز از سنگ است.
نوع IV : يا آهك هاي بر جا که توسط موجودات ريف ساز مانند مرجان ها و بريوزوئرها ساخته مي شوند. اين سنگ ها را بنام بيوليتايت Biolitite مي نامند كه جزء سنگ هاي آتوكتون مي باشند. اين سنگ هاي معادل باندستون Boundstone در طبقه بندي دانهام مي باشند.
http://www.ngdir.com/Data_SD/GeoportalInfo/Subjects/Pics/7190_1.jpg
آبجی
22nd August 2010, 12:41 PM
رسوبگذاری یعنی موادی که در اثر مراحل مختلف فرسایش ، خرد شده و در نتیجه عوامل مختلف ، حمل و نقل شدهاند، بلاخره در محیطهای مختلف رسوب میکنند. بدین ترتیب اثر عومل خارجی که هموار کردن زمین است، در این مرحله خاتمه مییابد و به عبارت دیگر با پر شدن قسمتهای گود زمین از رسوبات و فرسوده شدن قسمتهای مرتفع ، اختلاف ارتفاع بین این دو قسمت کم میشود.
رسوبگذاری در قارهها
بطور کلی رسوبگذاری در قارهها یا خشکیها در محیطهای مختلفی صورت میگیرد که در زیر زمین مختصر به نحوه رسوبگذاری در هر یک از این محیطهای قارهای میپردازیم.
مناطق کوهپایهای
در این مناطق رسوبات در اثر خرد شدن کوه و فروریختن آن در دامنه کوهستانها تشکیل میشود.
محیطهای بادی
هر عاملی که باعث کاهش سرعت باد شود موجب میشود، موادی که بوسیله باد حمل میشوند رسوب کنند. مواد به صورتهای مختلف بوسیله باد حمل میشوند که سرعت حمل آنها نیز متفاوت است. مثلا موادی که به حالت جهش و غلتیدن حمل میشوند، نسبت به موادی که به حالت شناور حمل میشوند سرعت کمتری دارند و سریعتر از آنها ته نشست میکنند.
محیطهای رودخانهای و جویبارها
موادی که بوسیله رودخانهها حمل میشوند، خواه و ناخواه پس از مدتی ، در اثر کاهش قدرت حمل و نقل رودخانه رسوب میکنند. بطور کلی علل رسوب مواد در رودخانه را میتوان در دو عامل کاهش سرعت آب و کم شدن آب رودخانه خلاصه کرد.
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/show_image.php?id=20854
رسوبگذاری بوسیله یخچالهای طبیعی
مواد همراه یخچالها نیز بالاخره از آن جدا میشوند و رسوب میکنند. رسوبگذاری از یخچالها به دو حالت انجام میگیرد. یکی اینکه رسوبات مستقیما از خود یخچال در اثر ذوب یخ جدا شده و ته نشست میکنند و دیگری اینکه رسوبات توسط رودخانههایی که از ذوب یخچالها تشکیل میشوند، رسوب میکنند.
رسوبگذاری در دریاچهها
بطور کلی رسوبگذاری در دریاچه ها به صورت رسوبگذاری به صورت مواد آواری و رسوبگذاری شیمیایی و بیوشیمیایی تقسیم میشود. در رسوبگذاری به صورت مواد آواری ، رسوبات دانهریز مثل سیلت و رس به فرم معلق به نواحی مرکزی دریاچه حمل میگردد و در یک محیط آرام رسوب میکنند. رسوباتی که به صورت شیمیایی و بیوشیمیایی تشکیل میشوند به علت تغییر درجه حرارت ، شوری و یا غلظت آب و نیز فعالیت باکتریها و موجودات زنده در دریاچهها ایجاد میشوند.
رسوبگذاری بوسیله آبهای زیرزمینی
آب زیرزمینی نمکهای مختلف را در خود حل و با خود حمل میکند و اگر ضمن حمل و نقل این مواد ، شرایط مناسب جهت رسوب آنها فراهم شود، رسوب میکنند. رسوبگذاری معمولا به طریقه شیمیایی صورت میگیرد. مثل رسوبگذاری در غارها و تشکیل استالاکمیت و استالاکتیت.
رسوبگذاری در محیطهای حد واسط
محیطهای حد واسط ، محیطهایی هستند که حد فاصل محیطهای دریایی و خشکی هستند و رسوبگذاری در این محیطها به طرق مختلف صورت میگیرد که در زیر به صورت خلاصه به انواع رسوبگذاری در این محیطها می پردازیم.
رسوبگذاری در محیطهای کرانهای
محیطهای کرانهای قسمتی از سواحل است که بین دو حد جزر و مد قرار دارد و رسوبگذاری در این مناطق به صورت ته نشست اجزای آواری صورت میگیرد.
رسوبگذاری در محیطهای کولابی
رسوبگذاری در این محیطها به صورتهای مختلف باعث تشکیل رسوبات میشود در زیر نحوه رسوبگذاری را در هر یک از رسوبات تشکیل شده در این محیطها بررسی میکنیم.
* رسوبات آواری : مثل ماسه ، سیلت و رس که توسط رودخانه وارد قسمت کولاب میشود و در آنجا در اثر کاهش سرعت ، جریان رسوبگذاری صورت میگیرد.
* کربناتها : در اثر فعالیت جانوران و گیاهان و در نتیجه تصاعد دیاکسید کربن ، کربناتها ایجاد میشوند.
* رسوبات تبخیری : این دسته رسوبات در کولابهایی رسوب میکنند که آب شیرین وارده ، برای جبران آب تبخیر شده کافی نیست و در نتیجه آنقدر شوری بالا میرود که منجر به رسوبگذاری املاح میشوند.
* رسوبات زیستی : در نتیجه فعالیت باکتریهای غیر هوازی موجود در کولاب ، سولفاتهای موجود احیا و اسید سولفوریک تولید میشود که در مرحله بعد ، ممکن است منجر به رسوب سولفور آهن شود.
رسوبگذاری در دلتاها
هنگامی که رودخانه وارد دریا میشود، سرعت آن بطور ناگهانی کاهش مییابد و در نتیجه ، مقدار زیادی از مواد که توسط آن حمل میشود، در مدخل دریا رسوب میکند.
رسوبگذاری در محیط های دریایی
دریاها مهمترین محیطهای رسوبگذاری هستند و قسمت اعظم سنگهای رسوبی در آنها تشکیل میشود. رسوبگذاری در دریاها را بطور کلی میتوان به رسوبگذاری مواد آواری و رسوبگذاری مواد غیر آواری تقسیم کرد.
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/show_image.php?id=20853
رسوبگذاری مواد آواری
موادی که توسط رودخانهها و یا عوامل مختلف موادی که توسط رودخانهها و یا عوامل مختلف حمل و نقل به دریا وارد میشوند. پس از گذشت زمان در اثر کاهش سرعت ، عمل رسوبگذاری صورت میگیرد بدین صورت که ذر ات درشت تر در نزدیکی ساحل و ذرات ریزتر در نواحی دورتر از ساحل رسوب میکنند.
رسوبگذاری مواد غیر آواری
منظور از رسوبگذاری مواد غیرآواری ، رسوبگذاری موادی است که به صورت محلول در آب دریا موجود است و شامل مواد زیر میباشد.
رسوبگذاری مواد غیر آواری
منظور از رسوبگذاری مواد غیرآواری ، رسوبگذاری موادی است که به صورت محلول در آب دریا موجود است و شامل مواد زیر میباشد.
* رسوبگذاری شیمیایی : رسوبگذاری در این حالت در اثر تغییر شرایط شیمیایی محیط صورت میگیرد. از جمله این شرایط میتوان تغییر PH و Eh محیط را نام برد.
* رسوبگذاری زیستی : رسوبگذاری در اثر فعالیت موجودات زنده صورت میگیرد که از آن جمله میتوان طریقه تشکیل ریفها را نام برد.
رسوبگذاری تبخیری
هنگامی که قسمتی از دریا به عللی از آن جدا شود در اثر تبخیر ، غلظت مواد موجود در آن بالا میرود و اگر این حالت تا مدتی ادامه پیدا کند، به حالت اشباع میرسد که در نتیجه آن ، املاح مختلف ته نشست میشوند. از جمله این رسوبات میتوان از گچ و نمکهای مختلف نام برد.
دانشنامه رشد
آبجی
22nd August 2010, 12:41 PM
رسوشناسي - مطالعات صحرائي
رسوشناسي - مطالعات صحرائي
مطالعات صحراي يا سطح الارضي :در صورت نبودن نقشه زمين شناسي ابتدا بايد نقشه منطقه تهيه گردد .سپس نيمرخ و پروفيل ،يا شماتيكي از توپو گرافي منطقه را رسم كرده مقطع چينه شناسي را در جهت نيمرخ اندازه گيري نمود.
در هنگام مقطع گيري توصيف رسوبات به شرح زير است :
تعيين رنگ رسوبات با استفاده از جدولهاي( استاندارد براي سطح هوازده و سطح تازه سنگ بطور جداگانه) .
اختصاصات طبقات از قبيل ضخامت ،ادامه دار بودن ،لاميناسيون و...
كنتاكت بين طبقات (مشخص يا تدريجي )
نمونه برداري از رسوبات يا سنگها در فواصل مشخص يا محل ها كه تغييرات سنگ شناسي يا بافتي بطور واضح قابل روئيت است (نمونه هايي كه بطور پراكنده برداشت شود براي تعبير و تفسير ارزش زيادي نخواهد داشت ) .
مطالعه بافت يا تكستور كه شامل قسمتهاي زير است:
اندازه ذرات و تغييرات انها در طبقات
مطالعه گردشدگي و كرويت دانه ها
جورشدگي
بررسي بافت سطح دانه ها ،شيارهاي موجود در سطح پبلهاي رسوبات يخچالي
جهت يافتگي ذرات دانه درشت (پبلها)ودر صورت امكان اندازه گيري شيب و جهت اين ذرات در صورت امكان توصيف مچوريتي بافتي
توصيف ساختمانهاي (فيزيكي،بيولوژيكي وشيميايي)از قبيل رپيل مارك،تركهاي گلي ،شيار ، فلوت كست ،... . اندازه گيري شيب و جهت در ان دسته از ساختمانها كه بعدا براي تعبير و تفسير مورد استفاده قرار مي گيرد .
سيمان ،ماتريكس و فسيلهاي موجود در سنگها
نامگذاري سنگ ، در صورت امكان تعيين مينرالوژي ماسه سنگهابا استفاده از لوپ
مقاومت طبقات رسوبي در مقابل عمل فرسايش .
میلاد جان جانی گودرزی
29th May 2011, 06:56 PM
رسوب شناسی محیط های دریایی:
خصوصیات محیطهای دریایی:
▪ وجود فسیلهای جانوری و گیاهی متعدد و گوناگون.
▪ عدم وجود ساختمانهای خروجی (Emersion structures ) جز در مورد جزر و مدی یا اینترتایدان (Intertidal Zone)
▪ وجود شوری قدیمی همیشگی (پایدار جز در مناطق کولابی و مردابی)
▪ وجود رسوبات شیمیایی و بیوشیمیایی (مخصوصاً کربناته) که بیشتر از رسوبات آواری و تخریبی هستند.
▪ وجود پیوستگی افقی لایهها در زیر توده وسیع و دائمی آب.
▪ وجود واحدهای رسوبی عموما کم عمق ، فراوانتر بودن چینه بندیهای متقاطع (Cross bedding) صفحهای و افقی نسبت به انواع انحنادار و مقعر.
▪ فقدان تقریبا کامل رنگ قرمز در رابطه با اکسیدهای آهن موجود در محیط به استثنای رسوبات قرمز رنگ گلی (Red clay) و دادیولاریتهای مربوط به اعماق بیشتر از رسوبگذاری کربنات کلسیم.
▪ رخسارههای محیط دریایی (Marin Facies) :
شناسایی رخسارههای دریایی مستلزم شناخت محیطهای مختلف تشکیل آنها در دریاهاست.
● اساس تقسیم بندی محیطهای دریایی
▪ تقسیم بندی محیطهای دریایی از نظر شکل شناسی
ـ فلات قاره :
کرانه دریاها معمولا از یک قسمت کم و بیش مسطح یا دارای شیب ملایم به طرف دریا تشکیل میگردد که به آن فلات قاره میگویند.
ـ شیب قاره :
دنباله فلات قاره که دارای شیب تند بوده و به اعماق دریا منتهی میگردد اصطلاحا آن را شیب قاره میگویند.
● تقسیم بندی محیطهای دریایی از نظر عمق
▪ منطقه ساحلی بین جزر و مد (Intertidal) :
در این منطقه تغییرات سطح آب معمولا بین جزر و مد است.
▪ منطقه کم عمق (Littoral Zone) :
این منطقه بین ۲۰۰ تا ۲۰۰۰ متر و از نظر بعضی زمین شناسان تا ۴۰۰۰ متر عمق واقع بوده و شیب قاره را شامل میگردد.
▪ منطقه بسیار عمیق (Abyssal Zone) :
این منطقه شامل قسمتی از دریاست که عمق آن بیشتر از ۳۰۰۰ متر تا ۴۰۰۰ میباشد.
● تقسیم بندی محیطهای دریایی از نظر نوع رسوبات
تقسیم بندی محیط دریایی از نظر نوع رسوبات مبتنی بر نزدیکی یا دوری رسوبات از کرانه دریا بوده و به محیطهای مختلفی چون محیط ساحلی (اینترتایدال) ، محیط ساب تایدال یا نریتیک ، محیط همی پلاژیک و محیط هولوپلاژیک تقسیم میشود.
▪ یط اینترتایدال :
این منطقه بین جزر و مد دریا محصور است و رسوبات آن مخلوطی از رسوبات زمینی (Terigenous) و دریایی بوده و شامل قطعه سنگها ، قلوه سنگها ، ماسهها ، گلها و رسوبات آلی میباشد.
▪ محیط نریتیک (Neritic) یا ساب تایدال :
رسوبات این محیط از حد جزر تا عمق ۲۰۰ متر گسترش دارد و فلات قاره را میپوشاند. رسوبات از نوع مواد درشت دانه تا ریز دانه همراه با بقایا و صدف جانوران دریایی معمولا فراوان میباشد.
▪ محیط همی پلاژیک یا مزوپلاژیک :
رسوبات این محیط بین ۲۰۰ تا ۲۰۰۰ متر قرار داشته یعنی کف منطقه باتیال و محدوده فلات شیب (Continental slope) را شامل میگردد که در برخی حوضهها تا ۴۰۰۰ متر نیز میرسد. این محیط دارای رسوبات شیمیایی و در بخش کم عمقتر همراه با عناصر تخریبی زمینی دانه ریز با کمی از بقایای جانوران پلانکتون میباشد.
به عنوان مثال گلهای آبی رنگ از نوع رسوبات همی پلاژیک هستند که حاوی روزنه داران پلانکتون میباشند، میزان آهک در این گلها به ۳۵% میرسد. در این منطقه حمل مواد تخریبی زمینی به علت دانه ریز بودن به حالت معلق انجام میگیرد.
▪ گلهای مرجانی :
نتیجه تجمع قطعات اسکلتی مرجانهای مخلوط با قطعات جلبکهای آهکی هستند، همچنین خردههای صدف نرم تنان ، خارپوستان و روزنه داران در رسوبات این محیط دیده میشوند.
▪ گلهای آهکی :
نوعی از رسوبات همی پلاژیک هستند که نسبت درصد کربنات کلسیم آنها زیاد است.
▪ گلهای آتشفشانی :
نتیجه آتشفشانهای زیردریایی و از نوع خاکسترهای آتشفشانی هستند احیانا در این منطقه وجود دارند.
منطقه آبیسال (Abyssal Zone) یا محیط یوپلاژیک (Eupelagic) :
معمولا رسوبات عمیق تر از ۲۰۰۰ متر در آن قرار دارد. این رسوبات از نوع رسوبات شیمیایی بوده و بطور فراوان دارای آثار و بقایای جانوران پلاژیک هستند.
● رسوبات فسیل دار منطقه آبیسال
رسوبات آهکی بسیار دانه ریز (Micrite) حاوی فرامینیفرهای پلاژیک مانند گلوبی ژرینا (Globigerina) یا سنگهای سیلیسی رادیولردار از رسوبات این منطقه است که گاه نسبت درصد گلوبی ژرین و یا رایولر در آنها به ۹۰% میرسد. ذرات رسی به حالت کلوئیدی و معلق در آبهای این منطقه وجود دارند و به علت وزن مخصوص کمتری که دارند در شرایطی که آب دریا کاملا آرام و جریانهای دریایی وجود نداشته باشد به آرامی رسوب میکنند .
▪ انواع آنها عبارتند از :
ـ لجنهای آهکی ( Calcareous ooze ) :
این لجنها اصولا از نوع رسوبات آلی بوده، یا اینکه صدف آهکی ارگانیسمهای پلاژیک قسمت مهمی از این رسوبات را تشکیل میدهند.
ـ لجنهای سیلیسی (Siliceous ooze) :
شامل لجنهای حاوی پوسته رادیولاریا (Radiolaria) و لجنهای دیاتومهدار هستند. نسبت درصد هر یک از موجودات (رادیولر یا دیاتومه) در این لجنها از ۲۰% تا ۷۰% تغییر میکند.
ـ رخسارههای پلاژزیک (Pelagic Facies) :
این رخسارهها در مناطق عمیق دریاها گسترش دارد و فاقد عناصر تخریبی بوده ولی حاوی بقایای موجودات پلاژیک است. رخسارههای پلاژیک را بر حسب عمق محیط و اینکه مواد تخریبی داشته یا نداشته باشد، تقسیم بندی میشوند.
ـ رخسارههای محیط باقی پلاژیک و آبسیوپلاژیک :
دارای رسوبات شیمیایی و بسیار دانه ریز بوده ، نسبت درصد موجودات پلاژیک آنها زیاد است.
ـ رخسارههای محیط اپی و فروپلاژیک :
نسبت درصد کمی عناصر تخریبی دارد. از رخساره های این محیطها میتوان آهکهای مارنی یا گلهای گلوبی پریندار را که گاهی تا ۹۰% گلوبی ژرین دارد، نام برد. همچنین گلهای رادیولردار و گلهای دیاتومهدار جزو این رخسارهها به شمار میروند.
ـ تناوب سنگهای منطقه آبیسال :
در این منطقه ، گاه تناوب سنگهای سرپانتین و پریدوتیت در قاعده و سپس روی آن گابرو و دایکهایی که ترکیب بازالتی دارند و گدازه بالشی (Pillow Lawa) مشاهده میشود که روی آنها رسوبات پلاژیک که اغلب چرتهای رادیولار است قرار میگیرند. این تناوب قسمتی از پوسته اقیانوسی و مقداری از قسمت بالای قشر فانتل است که باهم در حین تصادم صفحات قارهای تلفیق و مخلوط شدهاند.
● منطقه هادال (Hadal zone)
از عمق ۶۰۰۰ متر بیشتر بوده و شامل گودال کف اقیانوسی (trench) هم میشود. اگرچه نور در این منطقه به هیچ وجه نفوذ نمیکند، ولی موجودات زندهای در این منطقه وجود دارند. آثار موجودات به صورت کانالهای حفرشده بوسیله موجودات در این منطقه مشاهده شده است که احتمالا ممکن است از نواحی کم عمق به این منطقه آورده شده باشند.
زمین شناس جوان : میلاد جان جانی گودرزی
zaminshenasejavan.blogfa.com
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.