jojepanbeyi
18th August 2010, 04:17 PM
خدای برنامه نویسان:
گاهی آنقدر درگیر روزمرگی زندگی شویم که فراموش می کنیم بهر چه آمده ایم ، چه کسی مارا آورد و به کجا خواهیم رفت ، منظورم مستقیماً وجود خداوند متعال است ، خدائی که به ما هستی بخشید خالقی که همه چیز و همه کس را آفریده است. اینکه می گویم خالق (Creator) دلیل دارم و مشخصاً این موضوع را می خواهم به چالش بکشم که هستی ما و وجودمان از آن ذات خودمان نیست. این موضوع یعنی اثبات وجود خداوند گاهی کار بسیار ساده و گاهی هم بسیار بسیار پیچیده بوده و تعمق بر انگیز است،اما یادمان باشد با تمام هوش و ذکاوتمان ما فقط کربر وUser این جهانیم.
اگر خیلی سریع یاد می گیریم که چگونه با یک دستگاه خودپرداز کار کنیم دلیل بر آن نیست که ما آن را ساخته ایم و یادمان باشد که فقط برای پاره ای از زمان اجازه ی استفاده از آن را داریم.
اثبات وجود خداوند با چند روش اصیل که همگی با تیتر آنها آشنا هستیم و در دوران تحصیل شنیده و در امتحانات جواب پس داده ایم امکان پذیراست.اما شاید برخی از ماها به آنها نیندیشیده باشیم .این روش ها در قالب موضوعاتی چون براهین نظم و شبه فلسفی و عقلی بیان شده و غالباً در تمامی علوم، همچون علوم پزشکی، ریاضیاتی قابل بحث اند. از این رو وظیفه ی خود دانسته ام مانند هر کسی که در یک گوشه ی کوچکی از علم پژوهش و تفکر کرده است، پاره ای از نظریات و تفکرات شخصی خود که در طی روزهای عمر خود در این علم و محیط بدست آورده ام در جهت تقویت اثبات وجود حضرت حق بیان کنم.
کاربران یک برنامه گاهی برنامه نویسان را فراموش کرده و هنگامی که کار با آن نرم افزار را یاد می گیرند گویا انگار خود صاحب آن محصول اندو انگار خود آن را ساخته و به آن هستی داده اند ،چرا؟ چون چون آن نرم افزار به خوبی کار می کندو آنها نیز با مهارت با نرم افزار کار می کنند. اما به محض مشاهده ی یک خطا در نرم افزار بیاد برنامه نویس آن خواهند افتاد و گله گذاری ها شروع خواهد شد. ما باید بدانیم اینکه نرم افزار ها به خوبی کار می کنند و ما از آنها بهره می بریم ، دلیل بر آن نیست که این محصول از قبل وجود داشته و ذاتاً صاحب هستی است و یا حتی با نصب یک نرم افزار بر روی سیستم های مختلف نباید تصور کنیم که درحال ساختن آن هستیم بلکه باید سپاسگذار هنر برنامه نویسی باشیم که نرم افزار را با اصل انطباق با محیط آفریده است.
محیط VS:
نگاهی به محیط VS در جهت خلق اشیا ی دنیای برنامه نویسی شاید ذهنمان را به دنیای واقعی نزدیکتر کند .
زمانی که شروع به ساخت یک نرم افزار می کنیم بایک فرم خالی روبه رو می شویم و به عنوان مثال قصد داریم یک دکمه بر روی آن ایجاد نمائیم برای اینکار از پنجره ی ToolBox گزینه ی Button را بر می گزینیم:
مشاهده خواهید کرد که آن دکمه با نظمی خاص بر روی فرم ایجاد خواهد.
سوال:آیا شما این دکمه را ایجاد کرده اید؟
سوال: آیا شما کدهائی نوشته اید که این دکمه به صورت یک چهار ضلعی بر روی فرم قرار بگیرد؟
سوال: آیا شما این دکمه را صاحب خصوصیاتی چون رنگ ،اندازه و یا محل قرارگیری کرده اید؟
قطعا پاسخ منفی است.
بلکه شما تنها متد New کلاسی از قبل نوشته شده را فراخوانی نموده اید. و سپس متد New این دکمه به صورت خودکار مقادیر پیش فرض را برای حیات اولیه ی این دکمه به خصوصیات آن داده است(مثلا رنگ اولیه،اندازه ی اولیه).
در ابتدای صحبت گفتیم کلاس ، بله شرکت سازنده همه ی تعاریف لازم را برای ایجاد یک دکمه می دانسته و آنها را با درایت و نظم خاص توسط الگوریتم هایی مشخص پیاده سازی نموده و حال شما به سادگی از آن استفاده خواهید کرد.
وچود این نظم و هستی را نمی توان بی دلیل دانست و قطعا هم نه شما آن را ساخته اید و نه این دکمه (که به عنوان فرض آن را یک ماده تلقی خواهیم کرد)این قدر شعور و قدرت داشته که خود را بسازد ، بلکه این برنامه نویسان شرکت مایکروسافت بوده که اینها را هنرمندانه ساخته اند.
آیا می شود نظمی،الگوریتمی،تصویری را در دنیای برنامه نویسی بدون برنامه نویس تصور کرد؟
آیا امکان پذیر است؟
آیا عاقلانه خواهد بود که بگوئیم یک برنامه به خودی خود به وجود آمده ؟
این سوال به مشابه آن است که انتظار داشته باشیم که با انفجار یک چاپخانه کتاب دیوان حافظ یا سعدی خارج شود.
آیا می توان وجود برنامه نویس را ملغی پنداشت؟
آیا عقل می پذیرد که بگوئیم این برنامه که به این خوبی است پس خود دارای شعوری است که می تواند خود را بسازد؟
قطعاً خیر، هر عقل سالمی برای هر چیزی شاعری و برای هر نظمی شاعری با شعور را در نظر می گیرد.
اینها همه سوالاتی است که پای یک چیز دیگر را باز می کند و آن شخص یا شرکتی است که این محصول راساخته است.
آیا می توان به این دلیل که در حال حاضر شرکت مایکروسافت را نمی بینید و در عوض محصولی(VS) را با این نظم و قدرت مشاهده می کنید و جود آن شرکت را نادیده بگیرید.
در هستی و دنیای واقعی نیز چنین است : آغاز رشد بدن و چگونگی شکل گیری آن در رحم، ایستادن و نشستن که یکی از وجوح تمایز انسانی است. اختصاصی حواس پنچگانه، چگونگی آفرینش دستگاه صوتی انسان، مغز و جمجمه،شگفتی در پلک چشم، قلب و پوشش آن، نظم و ترتیب چیدمان دندانها ومو های بدن را بدون سازنده و خالقی با شعور و بادرایت چگونه می توان تصویر کرد؟
آیا انگشتان ما آنقدر شعور داشته اند که خود اینگونه و با این نظم و شعور در دستانمان به صف شوند؟
آیا ما آنقدر توانائی و قدرت داشته ایم که اینها را بسازه ایم؟
گاهی افراد می گویند اینها همه از طبیعت اند آیا طبیعت غیر از ابرو ماه و خورشید و موجودات زنده است ؟
آیا اسپرم اینقدر شعور دارد که یک انسان را به این نظم شگفت آور بسازد؟
خود ما بخشی از طبیعت هستیم که کاملا هوشیاریم و می دانیم این همه نظم از قدر ما خارج است و آنچه طبیعت می شماریم همان سنت الهی در آفرینش اشیاست که مطابق فرمان و حکمت الهی جریان دارد.
ماده و تعدد آنها در پیشگاه الهی موضوعی پیش پا افتاده است ، زیرا ایشان علم و درایت ساخت یک چیز را دارد و به هر تعدادی که به خواهد از آن می سازد. همانطور که خداوند یکتا به هر تعدادی که صلاح بداند انسان و دیگر موجودات را با توجه به علم خود می سازد و دیگر ابزار و ماده آن اهمیتی ندارد زیرا ماده مفهومی است که خداوند بر اساس علم خویش برای ما معین نموده است.
مگر خود ما وقتی یک الگوریتم یا یک کلاس را می نویسیم تعدد ایجاد آن اهمیتی دارد:
همانطور که می بینید بدون هیچ محدودیتی با توجه به دانشی که برای ساخت یک دکمه قبلاً به کار رفته است
می توان به طور نامحدودی دکمه یا هر شی دیگری ساخت. و اینکه این دکمه به این اندازه و به این رنگ و به این شکل است مفاهیمی است که سازنده آن تعبیر دیده و این نیست که با استفاده از مواد موجود(مثلاً خاک ، شن ، ماسه) اقدام به ساخت دکمه کرده باشد. و این چیزی که در نهایت همانند یک ماده برای کاربران تصویر می شودو مفاهیمی است که برنامه نویس قرار داده است.
آیا شمائی که کتابی را می خوانید وجود پدید آورنده ی آن را منکر شده ومی پندارید که کتاب به طور تصادفی به وجود آمده؟ اگر چنین باشد بی انصافی در حق زحمات شبانه روزی نویسنده کرده اید و برای مطمئن شدن از وجود او کافی است همین الان یک Email به او بزنید و با دریافت پاسخ به راحتی از وجود آن مطلع خواهید شد.کتاب ، پروژه و نظم و علم موجود در آن درایت بر وجود صانعی دارد .
آیا می توان یک تصویر گرافیکی زیبا را بی گرافیست تصور کرد؟
باید بدانیم که این تصویر، ذات و هستی خود را مدیون گرافیست است و خود به خود هم به وجود نیامده است.
آیا یک انیمیشن بی انیماتور قابل تصور است؟
آیا محاسبات دقیق حرکتی به خودی خود بوجود آمده اند؟
خیر قطعاً هوش و ذکاوتی پشت این حرکات و انیمیشن بوده است.
چطور است که همیشه در محصولات خود پای وجود یک نویسنده، برنامه نویس ،گرافیست،انیماتور و یا یک کامپانی را می بینیم.
اما درکتاب زندگی، اجرای الگوریتم دقیق روابط ریاضیاتی و دقیق بین کهکشانها و کائنات ،طرح زیباو هنرمندانه ی کوه ها و چشمه ها،انیمیشن حرکتی زیبای شاخ و برگ درختان هنگام باریدن باران و وزش باد وجود صانع را
نمی بینیم.
برای دیدن صانع کافی است جهان را آنگونه که هست نه آنگونه که می خواهیم باشد قبول کنیم.
خداوند تنها وجودی است که خالقی ندارد و همیشه بوده وخواهد بود. زیرا اگر کسی او را آفریده باشد و آن دیگری را کس دیگر باز باید به یک نقطه ای برسیم که آن نقطه، هستی اش را از ذاتش داشته باشد،یعنی از ویژگی های خداوندی آن است که هستی در ذاتش باشد چون اگر غیر از این باشد جهان بوجود نمی آمد و حال چون جهان هستی وجود دارد پس باید واجب الوجودی باشد که Start هستی از آن باشد.
این موضوع در الگوریتم های ما نیز صادق است. هر مرحله به مرحله قبلی خود وابسته است اما مرحله ی شروع و Start بی نیاز به مراحل دیگر کار خود را آغاز می کند
گاهی سوالاتی چون پس خداوند چگونه بوجود آمده است؟ پرسیده می شود. در پاسخ باید اینگونه پاسخ داد که این سوال در معیار و اندازه ایشان نیست.این سوال به مشابه آن است که بخواهیم بگوئیم چند متر شیر وجو دارد؟
حال آنکه هستی مایعات با واحد متر سنجیده نمی شود. یا سوالاتی دیگر چون آنکه خداوند از کی بوده است؟
این سوال هم در معیار هستی الهی معنا نمی دهد زیرا وجود مطلق بی نیاز، وابسته به زمان نمی باشد و هر آنچه به زمان وابسته باشد دارای نقص بوده و مخلوق است.و اگر چیزی دارای نقص باشد چیزی یا کسی باید نقص او را تامین کند تا ارضاع شود. تشنه را آب ،گرسنه را غذا سیر خواهد کرد.
در آخر خدا هست، بوده،بی نقص است، واجب الوجود است ، لایق وجودی است بی آنکه آن را از کسی گرفته باشد.
_________________
گاهی آنقدر درگیر روزمرگی زندگی شویم که فراموش می کنیم بهر چه آمده ایم ، چه کسی مارا آورد و به کجا خواهیم رفت ، منظورم مستقیماً وجود خداوند متعال است ، خدائی که به ما هستی بخشید خالقی که همه چیز و همه کس را آفریده است. اینکه می گویم خالق (Creator) دلیل دارم و مشخصاً این موضوع را می خواهم به چالش بکشم که هستی ما و وجودمان از آن ذات خودمان نیست. این موضوع یعنی اثبات وجود خداوند گاهی کار بسیار ساده و گاهی هم بسیار بسیار پیچیده بوده و تعمق بر انگیز است،اما یادمان باشد با تمام هوش و ذکاوتمان ما فقط کربر وUser این جهانیم.
اگر خیلی سریع یاد می گیریم که چگونه با یک دستگاه خودپرداز کار کنیم دلیل بر آن نیست که ما آن را ساخته ایم و یادمان باشد که فقط برای پاره ای از زمان اجازه ی استفاده از آن را داریم.
اثبات وجود خداوند با چند روش اصیل که همگی با تیتر آنها آشنا هستیم و در دوران تحصیل شنیده و در امتحانات جواب پس داده ایم امکان پذیراست.اما شاید برخی از ماها به آنها نیندیشیده باشیم .این روش ها در قالب موضوعاتی چون براهین نظم و شبه فلسفی و عقلی بیان شده و غالباً در تمامی علوم، همچون علوم پزشکی، ریاضیاتی قابل بحث اند. از این رو وظیفه ی خود دانسته ام مانند هر کسی که در یک گوشه ی کوچکی از علم پژوهش و تفکر کرده است، پاره ای از نظریات و تفکرات شخصی خود که در طی روزهای عمر خود در این علم و محیط بدست آورده ام در جهت تقویت اثبات وجود حضرت حق بیان کنم.
کاربران یک برنامه گاهی برنامه نویسان را فراموش کرده و هنگامی که کار با آن نرم افزار را یاد می گیرند گویا انگار خود صاحب آن محصول اندو انگار خود آن را ساخته و به آن هستی داده اند ،چرا؟ چون چون آن نرم افزار به خوبی کار می کندو آنها نیز با مهارت با نرم افزار کار می کنند. اما به محض مشاهده ی یک خطا در نرم افزار بیاد برنامه نویس آن خواهند افتاد و گله گذاری ها شروع خواهد شد. ما باید بدانیم اینکه نرم افزار ها به خوبی کار می کنند و ما از آنها بهره می بریم ، دلیل بر آن نیست که این محصول از قبل وجود داشته و ذاتاً صاحب هستی است و یا حتی با نصب یک نرم افزار بر روی سیستم های مختلف نباید تصور کنیم که درحال ساختن آن هستیم بلکه باید سپاسگذار هنر برنامه نویسی باشیم که نرم افزار را با اصل انطباق با محیط آفریده است.
محیط VS:
نگاهی به محیط VS در جهت خلق اشیا ی دنیای برنامه نویسی شاید ذهنمان را به دنیای واقعی نزدیکتر کند .
زمانی که شروع به ساخت یک نرم افزار می کنیم بایک فرم خالی روبه رو می شویم و به عنوان مثال قصد داریم یک دکمه بر روی آن ایجاد نمائیم برای اینکار از پنجره ی ToolBox گزینه ی Button را بر می گزینیم:
مشاهده خواهید کرد که آن دکمه با نظمی خاص بر روی فرم ایجاد خواهد.
سوال:آیا شما این دکمه را ایجاد کرده اید؟
سوال: آیا شما کدهائی نوشته اید که این دکمه به صورت یک چهار ضلعی بر روی فرم قرار بگیرد؟
سوال: آیا شما این دکمه را صاحب خصوصیاتی چون رنگ ،اندازه و یا محل قرارگیری کرده اید؟
قطعا پاسخ منفی است.
بلکه شما تنها متد New کلاسی از قبل نوشته شده را فراخوانی نموده اید. و سپس متد New این دکمه به صورت خودکار مقادیر پیش فرض را برای حیات اولیه ی این دکمه به خصوصیات آن داده است(مثلا رنگ اولیه،اندازه ی اولیه).
در ابتدای صحبت گفتیم کلاس ، بله شرکت سازنده همه ی تعاریف لازم را برای ایجاد یک دکمه می دانسته و آنها را با درایت و نظم خاص توسط الگوریتم هایی مشخص پیاده سازی نموده و حال شما به سادگی از آن استفاده خواهید کرد.
وچود این نظم و هستی را نمی توان بی دلیل دانست و قطعا هم نه شما آن را ساخته اید و نه این دکمه (که به عنوان فرض آن را یک ماده تلقی خواهیم کرد)این قدر شعور و قدرت داشته که خود را بسازد ، بلکه این برنامه نویسان شرکت مایکروسافت بوده که اینها را هنرمندانه ساخته اند.
آیا می شود نظمی،الگوریتمی،تصویری را در دنیای برنامه نویسی بدون برنامه نویس تصور کرد؟
آیا امکان پذیر است؟
آیا عاقلانه خواهد بود که بگوئیم یک برنامه به خودی خود به وجود آمده ؟
این سوال به مشابه آن است که انتظار داشته باشیم که با انفجار یک چاپخانه کتاب دیوان حافظ یا سعدی خارج شود.
آیا می توان وجود برنامه نویس را ملغی پنداشت؟
آیا عقل می پذیرد که بگوئیم این برنامه که به این خوبی است پس خود دارای شعوری است که می تواند خود را بسازد؟
قطعاً خیر، هر عقل سالمی برای هر چیزی شاعری و برای هر نظمی شاعری با شعور را در نظر می گیرد.
اینها همه سوالاتی است که پای یک چیز دیگر را باز می کند و آن شخص یا شرکتی است که این محصول راساخته است.
آیا می توان به این دلیل که در حال حاضر شرکت مایکروسافت را نمی بینید و در عوض محصولی(VS) را با این نظم و قدرت مشاهده می کنید و جود آن شرکت را نادیده بگیرید.
در هستی و دنیای واقعی نیز چنین است : آغاز رشد بدن و چگونگی شکل گیری آن در رحم، ایستادن و نشستن که یکی از وجوح تمایز انسانی است. اختصاصی حواس پنچگانه، چگونگی آفرینش دستگاه صوتی انسان، مغز و جمجمه،شگفتی در پلک چشم، قلب و پوشش آن، نظم و ترتیب چیدمان دندانها ومو های بدن را بدون سازنده و خالقی با شعور و بادرایت چگونه می توان تصویر کرد؟
آیا انگشتان ما آنقدر شعور داشته اند که خود اینگونه و با این نظم و شعور در دستانمان به صف شوند؟
آیا ما آنقدر توانائی و قدرت داشته ایم که اینها را بسازه ایم؟
گاهی افراد می گویند اینها همه از طبیعت اند آیا طبیعت غیر از ابرو ماه و خورشید و موجودات زنده است ؟
آیا اسپرم اینقدر شعور دارد که یک انسان را به این نظم شگفت آور بسازد؟
خود ما بخشی از طبیعت هستیم که کاملا هوشیاریم و می دانیم این همه نظم از قدر ما خارج است و آنچه طبیعت می شماریم همان سنت الهی در آفرینش اشیاست که مطابق فرمان و حکمت الهی جریان دارد.
ماده و تعدد آنها در پیشگاه الهی موضوعی پیش پا افتاده است ، زیرا ایشان علم و درایت ساخت یک چیز را دارد و به هر تعدادی که به خواهد از آن می سازد. همانطور که خداوند یکتا به هر تعدادی که صلاح بداند انسان و دیگر موجودات را با توجه به علم خود می سازد و دیگر ابزار و ماده آن اهمیتی ندارد زیرا ماده مفهومی است که خداوند بر اساس علم خویش برای ما معین نموده است.
مگر خود ما وقتی یک الگوریتم یا یک کلاس را می نویسیم تعدد ایجاد آن اهمیتی دارد:
همانطور که می بینید بدون هیچ محدودیتی با توجه به دانشی که برای ساخت یک دکمه قبلاً به کار رفته است
می توان به طور نامحدودی دکمه یا هر شی دیگری ساخت. و اینکه این دکمه به این اندازه و به این رنگ و به این شکل است مفاهیمی است که سازنده آن تعبیر دیده و این نیست که با استفاده از مواد موجود(مثلاً خاک ، شن ، ماسه) اقدام به ساخت دکمه کرده باشد. و این چیزی که در نهایت همانند یک ماده برای کاربران تصویر می شودو مفاهیمی است که برنامه نویس قرار داده است.
آیا شمائی که کتابی را می خوانید وجود پدید آورنده ی آن را منکر شده ومی پندارید که کتاب به طور تصادفی به وجود آمده؟ اگر چنین باشد بی انصافی در حق زحمات شبانه روزی نویسنده کرده اید و برای مطمئن شدن از وجود او کافی است همین الان یک Email به او بزنید و با دریافت پاسخ به راحتی از وجود آن مطلع خواهید شد.کتاب ، پروژه و نظم و علم موجود در آن درایت بر وجود صانعی دارد .
آیا می توان یک تصویر گرافیکی زیبا را بی گرافیست تصور کرد؟
باید بدانیم که این تصویر، ذات و هستی خود را مدیون گرافیست است و خود به خود هم به وجود نیامده است.
آیا یک انیمیشن بی انیماتور قابل تصور است؟
آیا محاسبات دقیق حرکتی به خودی خود بوجود آمده اند؟
خیر قطعاً هوش و ذکاوتی پشت این حرکات و انیمیشن بوده است.
چطور است که همیشه در محصولات خود پای وجود یک نویسنده، برنامه نویس ،گرافیست،انیماتور و یا یک کامپانی را می بینیم.
اما درکتاب زندگی، اجرای الگوریتم دقیق روابط ریاضیاتی و دقیق بین کهکشانها و کائنات ،طرح زیباو هنرمندانه ی کوه ها و چشمه ها،انیمیشن حرکتی زیبای شاخ و برگ درختان هنگام باریدن باران و وزش باد وجود صانع را
نمی بینیم.
برای دیدن صانع کافی است جهان را آنگونه که هست نه آنگونه که می خواهیم باشد قبول کنیم.
خداوند تنها وجودی است که خالقی ندارد و همیشه بوده وخواهد بود. زیرا اگر کسی او را آفریده باشد و آن دیگری را کس دیگر باز باید به یک نقطه ای برسیم که آن نقطه، هستی اش را از ذاتش داشته باشد،یعنی از ویژگی های خداوندی آن است که هستی در ذاتش باشد چون اگر غیر از این باشد جهان بوجود نمی آمد و حال چون جهان هستی وجود دارد پس باید واجب الوجودی باشد که Start هستی از آن باشد.
این موضوع در الگوریتم های ما نیز صادق است. هر مرحله به مرحله قبلی خود وابسته است اما مرحله ی شروع و Start بی نیاز به مراحل دیگر کار خود را آغاز می کند
گاهی سوالاتی چون پس خداوند چگونه بوجود آمده است؟ پرسیده می شود. در پاسخ باید اینگونه پاسخ داد که این سوال در معیار و اندازه ایشان نیست.این سوال به مشابه آن است که بخواهیم بگوئیم چند متر شیر وجو دارد؟
حال آنکه هستی مایعات با واحد متر سنجیده نمی شود. یا سوالاتی دیگر چون آنکه خداوند از کی بوده است؟
این سوال هم در معیار هستی الهی معنا نمی دهد زیرا وجود مطلق بی نیاز، وابسته به زمان نمی باشد و هر آنچه به زمان وابسته باشد دارای نقص بوده و مخلوق است.و اگر چیزی دارای نقص باشد چیزی یا کسی باید نقص او را تامین کند تا ارضاع شود. تشنه را آب ،گرسنه را غذا سیر خواهد کرد.
در آخر خدا هست، بوده،بی نقص است، واجب الوجود است ، لایق وجودی است بی آنکه آن را از کسی گرفته باشد.
_________________