NeshaNi
17th August 2010, 03:40 PM
تقليد از اخراجيها به كام افراطي ها
تهران - فيلم سينمايي افراطيها كه با استفاده از نام و برخي از شخصيت پردازي ها، از فيلم پر فروش اخراجيها تقليد كرده است.
به گزارش روز يكشنبه خبرنگار سينمايي گروه فرهنگي ايرنا، اگر بگوييم افراطيها نوعي توهين به مخاطب است پر بيراه نگفته ايم. اين اثر سينمايي كه بيشتر به يك تله فيلم دست چندم شباهت دارد، نمونه بارز اقتباس از سينماي دهه ۵۰كشور است.
فيلمساز در اين اثر سرگردان است و نميداند به چه ميخواهد برسد. داستان با يك درگيري ميان پدر يك خانواده با خواستگار دخترشان آغاز ميشود و پسر به سبب ضربهاي كه با چاقو به پدر دختر ميزند، راهي زندان ميشود.
اين در حالي است كه در اخراجيها نيز مجيد سوزوكي به علت درگيري راهي زندان ميشود و داستان در زندان ادامه پيدا ميكند. وي در زندان با يك جيب بر، دزد، لات و طلبه هم سلول ميشود و اين چهار نفر با هم از زندان آزاد ميشوند.
علي اوسيوند در اين فيلم همان شخصيتي را ايفا ميكند كه در اخراجيها آن را ايفا كرده و امير فضلي به عنوان جيب بر، نسخه تقليل يافته بيژن مرتضوي اخراجيها است.
آزادي، افراطيها روايت فيلم را از زندان به شهر ميبرد و داستان از اينجا دچار سردرگمي بيشتري ميشود.
پسر به مثابه فيلمهاي دهه ۵۰سينماي ايران وقتي به سراغ دختر ميرود در مي يابد كه او ازدواج كرده و خرابي اتومبيل يك دختر ديگر سبب ميشود تا اين دختر متمول پولدار با پسر به بهانه جاگذاشتن تلفن همراه آشنا شوند و داستان تا رسيدن به پاياني خوش ادامه مييابد.
نكات بسيار تاسف برانگيزي در اين اثر سينمايي به چشم ميخورد. نخست آنكه كارگردان در خلق لحظات طنز و كميك در فيلم بشدت ناموفق بوده به گونه اي كه شوخيها به هيچ عنوان در خنداندن مخاطب موفق نيستند و به همين دليل فيلمساز به خلق لحظات موزيكال روي ميآورد. در حقيقت فيلم با اينكه نام طنز را يدك ميكشد اما به هيچ عنوان در خنداندن مخاطب موفق نيست و حتي لودگيهاي بازيگران نيز نتيجه نميدهد.
حركات موزون شخصيتهاي اصلي فيلم يكي از نكات بارز و تاسف بار اين فيلم است و در بسياري از لحظات موزيكال و رقص مشخص نيست كه چرا كارگردان تلاش كرده بازيگران را مضحكه قرار دهد.
بدتر آنكه مشخص نيست آيا بازيگران سينماي ايران به خاطر دستمزد بيشتر حاضرند خود را ملعبه دست هر كارگرداني كنند؟ پس حرمت بازي در يك اثر سينمايي چه شده و بازيگران ما به چه سمت و سويي در حال حركتند؟ همچنين حضور يك طلبه در ميان افراطيها را نيز ميتوان توهين آشكار به اين قشر از جامعه قلمداد كرد.
مشخص نيست چرا اين طلبه در ميان افراطيها ديده ميشود و اگر بگوييم اين شخص نيز نسخه دست چندم پسري است كه در ميان اخراجيها دانشجوي رشته پزشكي بود، بيراه نيست.
همچنين حضور برخي از بازيگران همچون رضا شفيعي جم و يوسف صيادي نيز دليل موجهي ندارد و اگر اين بازيگران در فيلم حضور نداشتند اتفاق خاصي نمي افتاد و فيلمساز تنها براي آنكه بتواند از بعد تبليغاتي اين بازيگران استفاده كند، از آنان استفاده كرده است.
در سكانسي از فيلم كپي برداري اثر به اوج خود ميرسد و فيلمساز از فايل هاي صوتي كه اين روزها در تلفنهاي همراه ديده ميشود براي طراحي يكي از صحنههاي فيلم استفاده ميكند. داود يكي از شخصيتهاي فيلم در حالي كه مست است جلوي يكي از روحانيون را گرفته و از وي ميخواهد كه براي او نوحه بخواند او نيز به داود ميگويد كه امشب شب اول محرم است و با مداحي وي، داود متحول ميشود.
كار به اينجا ختم نميشود و فيلمساز براي خنداندن مخاطب به زن نما شدن اكبر عبدي در سكانس سرقت روي ميآورد كه اين سكانس نيز به فيلم آدم برفي طعنه ميزند.
مشكلات فني صداگذاري فيلم نيز در نسخه سينمايي آن بيداد ميكند و در بسياري از سكانسهاي فيلم اين مهم ديده ميشود و دست اندركاران اين اثر سينمايي حتي به خود زحمت ندادهاند كه در اين مورد كه بايد در همه فيلم هاي سينمايي رعايت شود، به مخاطب احترام بگذارند.
حرف از افراطيها بسيار است اما نكته مهم اينكه به راستي آيا اين فيلم ارزش اين را دارد كه مخاطب براي هر بليت سه هزار تومان هزينه و سپس ناراضي سينما را ترك كند؟ آيا ساخت و اكران فيلمي همچون افراطيها نمونه بارز توهين به شعور مخاطب نيست؟ با ساخت چنين فيلمهايي اگر بگوييم سينماي ايران با يك جهش به عقب به سينماي دهه ۵۰بازگشته اغراق نكرده ايم . به نظر ميرسد فيلمساز تحت تاثير چند فيلم سينماي ايران در دهه ۵۰و تركيبي از داستان اين آثار به افراطيها رسيده و در اين ميان براي فروش فيلم خود از اخراجيها كه پرفروشترين فيلم تاريخ سينماي ايران است، كپي برداري كرده است. از شخصيت پردازي ها، انتخاب بازيگران و حتي تيتراژ آغاز فيلم از اخراجيها كپي شده و هيچ ايرادي هم به اين كپي برداري دست چندم گرفته نشده است. جالب آنكه صدا و سيما هم از اين فيلم در تبليغات تلويزيوني حمايت ميكند و مشخص نيست چه قدرتي سبب ميشود تا از چنين آثاري حمايت شود. به هر حال اگر ديديم در يكي از مناسبتها و جشن ها افراطي ها، از يكي از شبكههاي تلويزيوني پخش شد نبايد تعجب كنيم.
در آخر بايد فكري به حال فيلمهاي طنز سطحي كه در كوتاهترين زمان ممكن به اكران عمومي ميرسند و برخي از آنان با فريب مخاطب پول هنگفتي را به جيب ميزنند. اگر قرار باشد روال كار به همين منوال ادامه داشته باشد نمي توان سرنوشت خوبي را براي سينماي ايران متصور بود.
منبع:خبرگزاری جمهوری اسلامی
تهران - فيلم سينمايي افراطيها كه با استفاده از نام و برخي از شخصيت پردازي ها، از فيلم پر فروش اخراجيها تقليد كرده است.
به گزارش روز يكشنبه خبرنگار سينمايي گروه فرهنگي ايرنا، اگر بگوييم افراطيها نوعي توهين به مخاطب است پر بيراه نگفته ايم. اين اثر سينمايي كه بيشتر به يك تله فيلم دست چندم شباهت دارد، نمونه بارز اقتباس از سينماي دهه ۵۰كشور است.
فيلمساز در اين اثر سرگردان است و نميداند به چه ميخواهد برسد. داستان با يك درگيري ميان پدر يك خانواده با خواستگار دخترشان آغاز ميشود و پسر به سبب ضربهاي كه با چاقو به پدر دختر ميزند، راهي زندان ميشود.
اين در حالي است كه در اخراجيها نيز مجيد سوزوكي به علت درگيري راهي زندان ميشود و داستان در زندان ادامه پيدا ميكند. وي در زندان با يك جيب بر، دزد، لات و طلبه هم سلول ميشود و اين چهار نفر با هم از زندان آزاد ميشوند.
علي اوسيوند در اين فيلم همان شخصيتي را ايفا ميكند كه در اخراجيها آن را ايفا كرده و امير فضلي به عنوان جيب بر، نسخه تقليل يافته بيژن مرتضوي اخراجيها است.
آزادي، افراطيها روايت فيلم را از زندان به شهر ميبرد و داستان از اينجا دچار سردرگمي بيشتري ميشود.
پسر به مثابه فيلمهاي دهه ۵۰سينماي ايران وقتي به سراغ دختر ميرود در مي يابد كه او ازدواج كرده و خرابي اتومبيل يك دختر ديگر سبب ميشود تا اين دختر متمول پولدار با پسر به بهانه جاگذاشتن تلفن همراه آشنا شوند و داستان تا رسيدن به پاياني خوش ادامه مييابد.
نكات بسيار تاسف برانگيزي در اين اثر سينمايي به چشم ميخورد. نخست آنكه كارگردان در خلق لحظات طنز و كميك در فيلم بشدت ناموفق بوده به گونه اي كه شوخيها به هيچ عنوان در خنداندن مخاطب موفق نيستند و به همين دليل فيلمساز به خلق لحظات موزيكال روي ميآورد. در حقيقت فيلم با اينكه نام طنز را يدك ميكشد اما به هيچ عنوان در خنداندن مخاطب موفق نيست و حتي لودگيهاي بازيگران نيز نتيجه نميدهد.
حركات موزون شخصيتهاي اصلي فيلم يكي از نكات بارز و تاسف بار اين فيلم است و در بسياري از لحظات موزيكال و رقص مشخص نيست كه چرا كارگردان تلاش كرده بازيگران را مضحكه قرار دهد.
بدتر آنكه مشخص نيست آيا بازيگران سينماي ايران به خاطر دستمزد بيشتر حاضرند خود را ملعبه دست هر كارگرداني كنند؟ پس حرمت بازي در يك اثر سينمايي چه شده و بازيگران ما به چه سمت و سويي در حال حركتند؟ همچنين حضور يك طلبه در ميان افراطيها را نيز ميتوان توهين آشكار به اين قشر از جامعه قلمداد كرد.
مشخص نيست چرا اين طلبه در ميان افراطيها ديده ميشود و اگر بگوييم اين شخص نيز نسخه دست چندم پسري است كه در ميان اخراجيها دانشجوي رشته پزشكي بود، بيراه نيست.
همچنين حضور برخي از بازيگران همچون رضا شفيعي جم و يوسف صيادي نيز دليل موجهي ندارد و اگر اين بازيگران در فيلم حضور نداشتند اتفاق خاصي نمي افتاد و فيلمساز تنها براي آنكه بتواند از بعد تبليغاتي اين بازيگران استفاده كند، از آنان استفاده كرده است.
در سكانسي از فيلم كپي برداري اثر به اوج خود ميرسد و فيلمساز از فايل هاي صوتي كه اين روزها در تلفنهاي همراه ديده ميشود براي طراحي يكي از صحنههاي فيلم استفاده ميكند. داود يكي از شخصيتهاي فيلم در حالي كه مست است جلوي يكي از روحانيون را گرفته و از وي ميخواهد كه براي او نوحه بخواند او نيز به داود ميگويد كه امشب شب اول محرم است و با مداحي وي، داود متحول ميشود.
كار به اينجا ختم نميشود و فيلمساز براي خنداندن مخاطب به زن نما شدن اكبر عبدي در سكانس سرقت روي ميآورد كه اين سكانس نيز به فيلم آدم برفي طعنه ميزند.
مشكلات فني صداگذاري فيلم نيز در نسخه سينمايي آن بيداد ميكند و در بسياري از سكانسهاي فيلم اين مهم ديده ميشود و دست اندركاران اين اثر سينمايي حتي به خود زحمت ندادهاند كه در اين مورد كه بايد در همه فيلم هاي سينمايي رعايت شود، به مخاطب احترام بگذارند.
حرف از افراطيها بسيار است اما نكته مهم اينكه به راستي آيا اين فيلم ارزش اين را دارد كه مخاطب براي هر بليت سه هزار تومان هزينه و سپس ناراضي سينما را ترك كند؟ آيا ساخت و اكران فيلمي همچون افراطيها نمونه بارز توهين به شعور مخاطب نيست؟ با ساخت چنين فيلمهايي اگر بگوييم سينماي ايران با يك جهش به عقب به سينماي دهه ۵۰بازگشته اغراق نكرده ايم . به نظر ميرسد فيلمساز تحت تاثير چند فيلم سينماي ايران در دهه ۵۰و تركيبي از داستان اين آثار به افراطيها رسيده و در اين ميان براي فروش فيلم خود از اخراجيها كه پرفروشترين فيلم تاريخ سينماي ايران است، كپي برداري كرده است. از شخصيت پردازي ها، انتخاب بازيگران و حتي تيتراژ آغاز فيلم از اخراجيها كپي شده و هيچ ايرادي هم به اين كپي برداري دست چندم گرفته نشده است. جالب آنكه صدا و سيما هم از اين فيلم در تبليغات تلويزيوني حمايت ميكند و مشخص نيست چه قدرتي سبب ميشود تا از چنين آثاري حمايت شود. به هر حال اگر ديديم در يكي از مناسبتها و جشن ها افراطي ها، از يكي از شبكههاي تلويزيوني پخش شد نبايد تعجب كنيم.
در آخر بايد فكري به حال فيلمهاي طنز سطحي كه در كوتاهترين زمان ممكن به اكران عمومي ميرسند و برخي از آنان با فريب مخاطب پول هنگفتي را به جيب ميزنند. اگر قرار باشد روال كار به همين منوال ادامه داشته باشد نمي توان سرنوشت خوبي را براي سينماي ايران متصور بود.
منبع:خبرگزاری جمهوری اسلامی