PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مردی به من نشـان بده تا روز پدر را به او شادباش بگویم



آبجی
16th August 2010, 01:11 AM
نامه ای از ســـر دلـتـنـگـی







دوسـتان عزیز:



نامه ای که در زیر میخوانید از سر دلتنگی توسط یک زن ایرانی نگاشته



شده. هر چند نکات مورد اشاره در این نامه ممکن است تا اندازه ای هم



گزافه آمیز باشد، اما واقعیتهای تلخی در آن ذکر شده که اندیشه برانگیز است.











پیاده از کنارت گذشتم، گفتی:" قیمتت چنده خوشگله؟"



سواره از کنارت گذشتم، گفتی:" برو پشت ماشین لباسشویی بنشین!"
در صف نان، نوبتم را گرفتی چون صدایت بلندتر بود



در صف فروشگاه نوبتم را گرفتی چون قدت بلندتر بود



زیرباران منتظر تاکسی بودم، مرا هل دادی و خودت سوار شدی
در تاکسی خودت را به خواب زدی تا سر هر پیچ وزنت را بیندازی روی من



در اتوبوس خودت را به خواب زدی تا مجبور نشوی جایت را به من تعارف کنی
در سینما نیکی کریمی موقع زایمان فریاد کشید و تو پشت سر من بلند گفتی:"زهرمار!"



در خیابان دعوایت شد و تمام ناسزاهایت، فحش خواهر و مادر بود
در پارک، به خاطرحضور تو نتوانستم پاهایم را دراز کنم



نتوانستم به استادیوم بیایم، چون تو شعارهای آب نکشیده میدادی
من باید پوشیده باشم تا تو دینت را حفظ کنی



مرا ارشاد می کنند تا تو ارشاد شوی!
تو ازدواج نكردي و به من گفتي زن گرفتن حماقت است



من ازدواج نكردم و به من گفتي ترشيدهام
عاشق که شدی مرا به زنجیر انحصارطلبی کشیدی



عاشق که شدم گفتی مادرت باید مرا بپسندد
من باید لباس هایت را بشویم و اطو بزنم تا به تو بگویند خوش تیپ



من باید غذا بپزم و به بچه ها برسم تا به تو بگویند آقای دکتر
وقتی گفتم پوشک بچه را عوض کن، گفتی بچه مال مادر است



وقتی خواستی طلاقم بدهی، گفتی بچه مال پدر است


مردی به من نشان بده تا "روز پدر" را به او تبریک بگویم


ایمیلی بود که از طرف یکی از دوستانم برام ارسال شده بود [sootzadan]

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد