PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دیگه این قوزک پام یاری رفتن نداره ...



atena-ati
14th August 2010, 10:10 PM
فریدون فروغی
تولد : 9 بهمن 1329 در محله ی سلسبیل تهران
مرگ : 13 مهر 1380 در منزلش در تهران
در سال 1350 ترانه « آدمک » و « پروانه من » توسط فروغی اجرا می شود و چندی بعد این ترانه در صفحات 45 دور ، گل می کند و بر سر زبان ها می افتد . در سال 1352 فروغی ترانه فیلم « تنگنا » را برای امیر نادری اجرا می کند و در همین سال به اجرای ترانه هایی چون نیاز ( از شهیار قنبری ) و هوای تازه می پردازد . دومین آلبومش را با نام « یاران » در سال 1354 به بازار عرضه می کند و در همین سال به علت اجرای ترانه ی ( سال قحطی ) از طرف رژیم شاهنشاهی به مدت دو سال ممنوع الصدا می شود .
در سال 1357 ، با وخیم شدن اوضاع سیاسی ایران ، فروغی اعتراض خود را به اوضاع کشور با انتشار آلبوم « بت شکن » اعلام می دارد . بعد از انقلاب اسلامی ، فروغی در ایران می ماند و کنسرت اجرا می کند که ترانه های این کنسرت را در آلبوم « فریدون فروغی در آغازی نو » جای می دهد . بعد از انتشار این کاست ، در سال 1359 فروغی ترانه « یار دبستانی » را برای فیلم « از فریاد تا ترور » به کارگردانی منصور تهرانی اجرا می کند و بعد از آن ترانه ی کوچه ی شهر دلم .
اما رفته رفته مهر سکوت بر لبان او سنگینی می کند ، پس از آن تنها خاموشی و تنهایی است که می ماند ، ایجاد ممنوعیت کاری انگیزه ای برای فعالیت دوباره ی فروغی نمی گذارد . در این سالها تنها یار او خلوت و گوشه نشینی است و به رغم فشار هایی که این سکوت طولانی بر او تحمیل می کند ، هرگز تن به ترک وطن نمی دهد .
تا این که در اسفند ماه سال 1377 موفق به برگزاری کنسرتی در تالار حافظیه کیش می شود ، پس از چهار روز برگزاری کنسرت در کیش ، به تهران می آید و با وجود درخواست شهرستان های دیگر برای برگزاری کنسرت با این کار موافقت نمی شود و فروغی در تابستان 78 و پاییز 79 دوباره به کیش بازمی گردد و به اجرای برنامه در هتل « آنا » ی کیش می پردازد .
در سال 79 برای تیتراژ پایانی فیلم « دختری به نام تندر » قطعاتی از شاعران معاصر را می خواند و امیدوار می شود که بتواند مجوز کارهایش را بگیرد ، اما هیچ وقت چنین نمی شود .
دیگه این قوزک پام
یاری رفتن نداره
لبای خشکید م حرفی واسه گفتن نداره
چشای همیشه گریون آخه شستن نداره
تن سردم دیگه جایی برا خفتن نداره
دیگه این قوزک پام یاری رفتن نداره ...
این آخری ها دیدنش سخت بود . یعنی راستش را بخواهید نه دربانی داشت ، نه خدم و حشمی و نه مریدی تمام وقت که به اصطلاح امروزی ها « مدیر برنامه » اش باشد .
اصلا « فریدون » برنامه ای نداشت که برای تنظیم آن به اجیر کردن آدم ها فکر کند . خودش بود و تنهایی بزرگش و البته « پروانه » که حکایتی دیگر داشت برای آوازخوان شهر !
: اینا رو که می گم ننویس . روی پرونده ی هنری من همه چیز نوشتند . سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و حتی بین المللی !
نگاهم را از چشمهای غمگینش می دزدم . ممنوع الکار ، ممنوع المعامله ، ممنوع الصدا ، ممنوع الکوفت و ممنوع الزهرمار !
برداشت از نشریه خبری-تحلیلی-اطلاع رسانی » رویش

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد