touraj atef
11th August 2010, 02:25 PM
خسته ام از همه ، خسته از دنیا
آسمان بشنو از ، قلب من این صدا
زندگی بیزار از تواَم ، بیزار از این عالم
بیگانه ام با سیمای تو ، دیوانه ی دنیای تو
درهم مشکن زنجیر مرا ، بهتر که شوم رسوا
من که دگر با دست شما ، پنهان شوم از چشم دنیا
خسته ام از همه ، خسته از دنیا
آسمان بشنو از ، قلب من این صدا
زندگی بیزار از تواَم ، بیزار از این عالم
بیگانه ام با سیمای تو ، دیوانه ی دنیای تو
درهم مشکن زنجیر مرا ، بهتر که شوم رسوا
من که دگر با دست شما ، پنهان شوم از چشم دنیا
تعجب كر ديد ؟ بلي اين نو ع شاعر از جنس گفته هاي ناخدا نيست و بر استي هم ناخدا اين شعر را نه سر و ده و نه يافته است بلكه هديه از سوي دو ستي است كه مر ا به مهماني يك بازي اينتر نتي ديگر كشانده است بازي اينتر نتي كه در نو ع خو د براستي جالب است دو ستي مهر بانم از من خو استه كه اگر قرار باشد ز نجير به كسي شو م چه كسي را انتخاب مي كنم ؟ حقيقتا مي دانم كه نگاشتن اين پست جو ابي بر اي اين بازي اينتر نتي نيست ز يرا نمي خو اهم ز نجير شو م ز يرا مي پندار م كه در رو ز گار ما ز نجير هاي مختلفي و جو د دارد و نيازي نيست كه تصو ر به ز نجير كشيد ه شدن تاز ه اي را در سر پرو راند به اين شعر نگاه كنيد سر اسر از ز نجير است آنجا كه از ز ند گي با لفظ ” بيزار” سخن مي گو يد بر استي مگر مي تو ان از ز ند گي بيزار شد ؟ ز ند گي ز يبا است حتي در سخت تر ين لحظه هاي آن باز هم ز يبا است و اين يك شعار تو خالي و كليشه اي نيست ز ند گي بالاتر از آن است كه چو ن گو ينده اين شعر با سيما دگري ز نجير شويم ز ند گي بس ز يباتر از آن است كه مجنو ن دنياي آن دگري شو يم زند گي ز نجير نيست ز ند گي گد ائي عشق و دو ستي نيست ز ند گي را نمي تو ان در دستهاي دگري مخفي كر د و پشت به ز ند گي نمو د و شعار هاي تو خالي كه اين ر و ز ها به و ضو ح و آشكارا مي شنو يم تعبير كر د ز ند گي از در يچه آن كه چو ن گو ينده اين شعر است مي تو اند خستگي آو ر د ز يرا او خسته است مي تو اند بيزاري آو رد چو ن او بيزار است ز ند گي ر سو ائي نيست ز ند گي فر ياد شو ق است شو ق به و اقع ز يستن به و اقع عشق و ر زيدن نه عشقي كه ر يسماني به گر دن آو يز د ترا به قر بانگاه قر باني شد ن تحت لو اي عشق كشد كدامين قر باني ؟ چه كسي گفت عشق را با قر باني كر دن بايد يافت ؟ عشق و اقعي است از در و ن و خو استه خو يش است چه كسي قر باني عشق را جشن ناميد ؟ چه كسي گفت عشق با قر باني كر د ن اثبات شد ني است ؟ عشق همره با ر يسمان …؟ اين يك فريب بز ر گ است فر يب بزر گي كه عشق را قطعه قطعه كر د آن را ز ميني و آسماني نمو د عشق ز ميني و آسماني يكي است عشق يكي است عشق يعني آزادي عشق يعني ر هالئي چه كسي گفت ز نجير تو اند خو استني شو د ؟ چه كسي گفت بايد به ز نجير رو يم ؟ مي پرسم آن كه دو ستش دار يم بايد به ز نجير خو يش انداز يم ؟ اين فر يب بزر گي است كه بسياري ز مجانين و ليلي هاي در و غين ز عشق در و غين ز نند عشق آزادي است عشق ر هائي است عشق بي بهانه بي انتها بي تو قع بي طمع بهر و صال نيز عشق است عشقي بس بزر گتر از عشق قلابي قر باني كر د نها و گو شه گير يها و در بند نامها و القاب ر فتن ها چه خوش گفت مو لانا در عشقي كه حقيقي است
آنان كه گر فتار خدائيد خو د آئيد
بير و ن ز شما نيست خدائيد و خو د آئيد
نه نمي تو انم به و عده عمل كنم نمي تو انم از ز نجير صحبت كنم هيچگاه از عشق ز نجير نساخته ام حتي در سخت تر ين شر ايط در سخت تر ين هجر ان معشو ق در سخت تر ين و ظالمانه تر ين اقدام ياران هيچگاه نخو استم نه ز نجير كسي شو م و نه كسي را به ز نجير خو د كشانم مر ا ببخش دو ست مهر بان نمي تو انم به ز نجير كشم ز ير ا عميقا به گفته اشو فيلسو ف بزر گ هندي اعتقاد دارم كه مي گو يد ” عشق پر نده آزاد و ر ها”
آري عشق چنين است آزاد و بي اد عا و بي قضاو ت و بي بهانهhttp://lonelyseaman.files.wordpress.com/2010/08/pablo_picasso_the_kiss480.jpg?w=150&h=120 (http://lonelyseaman.files.wordpress.com/2010/08/pablo_picasso_the_kiss480.jpg)
آسمان بشنو از ، قلب من این صدا
زندگی بیزار از تواَم ، بیزار از این عالم
بیگانه ام با سیمای تو ، دیوانه ی دنیای تو
درهم مشکن زنجیر مرا ، بهتر که شوم رسوا
من که دگر با دست شما ، پنهان شوم از چشم دنیا
خسته ام از همه ، خسته از دنیا
آسمان بشنو از ، قلب من این صدا
زندگی بیزار از تواَم ، بیزار از این عالم
بیگانه ام با سیمای تو ، دیوانه ی دنیای تو
درهم مشکن زنجیر مرا ، بهتر که شوم رسوا
من که دگر با دست شما ، پنهان شوم از چشم دنیا
تعجب كر ديد ؟ بلي اين نو ع شاعر از جنس گفته هاي ناخدا نيست و بر استي هم ناخدا اين شعر را نه سر و ده و نه يافته است بلكه هديه از سوي دو ستي است كه مر ا به مهماني يك بازي اينتر نتي ديگر كشانده است بازي اينتر نتي كه در نو ع خو د براستي جالب است دو ستي مهر بانم از من خو استه كه اگر قرار باشد ز نجير به كسي شو م چه كسي را انتخاب مي كنم ؟ حقيقتا مي دانم كه نگاشتن اين پست جو ابي بر اي اين بازي اينتر نتي نيست ز يرا نمي خو اهم ز نجير شو م ز يرا مي پندار م كه در رو ز گار ما ز نجير هاي مختلفي و جو د دارد و نيازي نيست كه تصو ر به ز نجير كشيد ه شدن تاز ه اي را در سر پرو راند به اين شعر نگاه كنيد سر اسر از ز نجير است آنجا كه از ز ند گي با لفظ ” بيزار” سخن مي گو يد بر استي مگر مي تو ان از ز ند گي بيزار شد ؟ ز ند گي ز يبا است حتي در سخت تر ين لحظه هاي آن باز هم ز يبا است و اين يك شعار تو خالي و كليشه اي نيست ز ند گي بالاتر از آن است كه چو ن گو ينده اين شعر با سيما دگري ز نجير شويم ز ند گي بس ز يباتر از آن است كه مجنو ن دنياي آن دگري شو يم زند گي ز نجير نيست ز ند گي گد ائي عشق و دو ستي نيست ز ند گي را نمي تو ان در دستهاي دگري مخفي كر د و پشت به ز ند گي نمو د و شعار هاي تو خالي كه اين ر و ز ها به و ضو ح و آشكارا مي شنو يم تعبير كر د ز ند گي از در يچه آن كه چو ن گو ينده اين شعر است مي تو اند خستگي آو ر د ز يرا او خسته است مي تو اند بيزاري آو رد چو ن او بيزار است ز ند گي ر سو ائي نيست ز ند گي فر ياد شو ق است شو ق به و اقع ز يستن به و اقع عشق و ر زيدن نه عشقي كه ر يسماني به گر دن آو يز د ترا به قر بانگاه قر باني شد ن تحت لو اي عشق كشد كدامين قر باني ؟ چه كسي گفت عشق را با قر باني كر دن بايد يافت ؟ عشق و اقعي است از در و ن و خو استه خو يش است چه كسي قر باني عشق را جشن ناميد ؟ چه كسي گفت عشق با قر باني كر د ن اثبات شد ني است ؟ عشق همره با ر يسمان …؟ اين يك فريب بز ر گ است فر يب بزر گي كه عشق را قطعه قطعه كر د آن را ز ميني و آسماني نمو د عشق ز ميني و آسماني يكي است عشق يكي است عشق يعني آزادي عشق يعني ر هالئي چه كسي گفت ز نجير تو اند خو استني شو د ؟ چه كسي گفت بايد به ز نجير رو يم ؟ مي پرسم آن كه دو ستش دار يم بايد به ز نجير خو يش انداز يم ؟ اين فر يب بزر گي است كه بسياري ز مجانين و ليلي هاي در و غين ز عشق در و غين ز نند عشق آزادي است عشق ر هائي است عشق بي بهانه بي انتها بي تو قع بي طمع بهر و صال نيز عشق است عشقي بس بزر گتر از عشق قلابي قر باني كر د نها و گو شه گير يها و در بند نامها و القاب ر فتن ها چه خوش گفت مو لانا در عشقي كه حقيقي است
آنان كه گر فتار خدائيد خو د آئيد
بير و ن ز شما نيست خدائيد و خو د آئيد
نه نمي تو انم به و عده عمل كنم نمي تو انم از ز نجير صحبت كنم هيچگاه از عشق ز نجير نساخته ام حتي در سخت تر ين شر ايط در سخت تر ين هجر ان معشو ق در سخت تر ين و ظالمانه تر ين اقدام ياران هيچگاه نخو استم نه ز نجير كسي شو م و نه كسي را به ز نجير خو د كشانم مر ا ببخش دو ست مهر بان نمي تو انم به ز نجير كشم ز ير ا عميقا به گفته اشو فيلسو ف بزر گ هندي اعتقاد دارم كه مي گو يد ” عشق پر نده آزاد و ر ها”
آري عشق چنين است آزاد و بي اد عا و بي قضاو ت و بي بهانهhttp://lonelyseaman.files.wordpress.com/2010/08/pablo_picasso_the_kiss480.jpg?w=150&h=120 (http://lonelyseaman.files.wordpress.com/2010/08/pablo_picasso_the_kiss480.jpg)