MR_Jentelman
28th August 2009, 10:24 PM
ديابت در مدرسه
كودكان و نوجوانان ديابتي ميتوانند همچون ساير دانشآموزان به مدرسه بروند و مانند ايشان تحصيل كنند و به همين دليل نيز لازم است با دانشآموزان ديابتي مثل ساير دانشآموزان برخورد شود يعني به دور از ترحم و با آگاهي درست. اما متأسفانه شاهديم كه دانشآموزان ديابتي داراي مشكلات متعددي هستند از جمله موارد زير:به كودكان و نوجوانان ديابتي اجازه داده نميشود كه سر كلاس، در صورت بروز هيپوگليسمي (افت قند خون) و يا قبل از شروع آن، مواد غذايي لازم را ميل كنند!
براي اغلب كودكان و نوجوانان ديابتي، شركت در زنگ ورزش يا ممنوع و يا با مشكلات همراه است!
اكثر معلمان و مربيان مسئوليت مراقبت از يك ديابتي را حين گردشهاي علمي نميپذيرند و در نتيجه امكان حضور در گردشهاي علمي براي ديابتي فراهم نميگردد!
اكثر كودكان و نوجوانان ديابتي به دليل ضرورت كنترل دائمي قند خون، خوردن مواد غذايي و يا تزريق انسولين، مورد توجه قرار دارند و همين امر سبب ميشود از سوي سايرين مورد ريشخند، تحقير و يا طعنه قرار گيرند!
ثبت نام افراد ديابتي در مدارس، به خصوص در مهد كودكها، با مشكلات متعدد رو به روست و اكثر خانوادهها نميتوانند فرزند ديابتي خود را در مدارسي كه ميخواهند ثبت نام كنند!
اكثر افراد ديابتي و والدين ايشان، ديابتي بودن را از اولياي مدارس پنهان ميكنند به خصوص درمهد كودكها!
و صدها مشكل ريز و درشت كه عرصه را بر ديابتي و والدين او تنگ ميكند!
نكتههاي اجرايي*
در حياط مدرسه، امكانات ورزشي ايجاد شود و يا امكان استفاده از سالن ورزش براي دانشآموزان، به خصوص در مواقعي كه كلاس تشكيل نميشود و يا در ساعات غير درسي فراهم گردد.
مواد غذايي و نوشيدنيهاي نامناسب در محيط مدرسه فروخته نشود و انواع ميوه، آب و دوغ جايگزين آن گردد.
اين نكته را به دانشآموزان و والدين ايشان منتقل نماييد كه:
”نيازي نيست دانشآموز در هر زنگ تفريح، يك وعده غذايي ميل كند!“
* بر اساس توصيههاي سازمان جهاني بهداشت
a
منشاء اين مشكلات چيست؟
بسياري از اين مشكلات ناشي از نداشتن اطلاعات و دانش كافي از سوي معلمان و شاگردان است و سبب ميشود بسياري از ديابتيها و والدين ايشان احساس كنند كه در مدرسه برخورد خوبي با آنان نميشود و شاهديم كه افراد ديابتي در مدارس، منزوي و تنها هستند مگر ديابتيهايي كه از آموزش و اعتماد به نفس لازم برخوردار گرديدهاند.
چگونه ميتوان اين مشكلات را حل نمود؟
از اكثر مشكلاتي كه ذكر شد ميتوان پيشگيري نمود به شرط آن كه بين خانوادههاي ديابتي، معلمان و پزشك معالج فرد ديابتي، ارتباط و همكاري مناسبي وجود داشته باشد كه متأسفانه اين همكاري وجود ندارد!
ابتلا به ديابت باعث ميشود فرد ديابتي به دليل شيوه تغذيه، كنترل قند خون، تزريق انسولين و يا مسايل ديگر، ملزم به رعايت مواردي باشد كه دانشآموزان غير ديابتي ملزم نيستند. همين تفاوت اگر به گونهاي صحيح توجيه شود سبب روابط دوستانه متقابل بين دانشآموزان ميگردد يعني:
غير ديابتي از يك پديدة جديد آگاهي مييابد و سطح اطلاعاتش افزايش پيدا ميكند.
ديابتي نيز از اين كه وجودش سبب افزايش آگاهي در اطرافيان و دوستان شده است به جاي احساس نامطلوب، ميتواند احساس رضايت نمايد.
اما متأسفانه به دليل ناآگاهي اكثر دانشآموزان، بسياري از ايشان نميتوانند براي خود توجيه كنند كه چرا يك ديابتي مثلاً مجاز به مصرف مواد قندي مثل شكلات نيست اما در بعضي موارد بايد همين مواد را ميل كند!؟ به اين ترتيب است كه دانشآموزان ديابتي، ابتلاي خود را پنهان ميكنند و اگر به آنها نوشابه، بستني و از اين قبيل مواد غذايي تعارف شود، ميل ميكنند و قند خونشان افزايش مييابد!
والدين:
اكثر والدين خود را مسئول ابتلاي فرزندشان به ديابت ميدانند و همين ”وجدان دردي“ سبب ميشود براي كنترل ديابت فرزند خود هر كاري را انجام دهند و از اجتماع نيز انتظار دارند كه در اين راه به ايشان كمك كنند. اما متأسفانه بسيار شنيده شده است كه عدهاي از ديابت به عنوان ”تنبيه“ ياد ميكنند و فشار رواني شديدي به والدين ديابتي وارد ميكنند! والدين انتظار دارند حداقل معلمان و اولياي مدارس كه مسئوليت افزايش آگاهي و دانش شاگردان را بر عهده دارند نسبت به ديابت داراي اطلاعات بيشتري باشند و دانشآموزان را نيز هدايت نمايند. مديران مدارس با برگزاري دورههاي علمي- آموزشي، تلاش بيشتري در راستاي ارتقاي اطلاعات علمي والدين انجام دهند و همين جلسات قطعاً منجر به همكاري و همدلي بيشتري در فضاي آموزشي خواهد شد.
معلمان:
ناگفته نماند كه در اغلب مدارس، در يك كلاس گاهي تا 45 شاگرد نيز حضور دارند و معلم بايد بتواند پاسخگوي تكتك ايشان باشد، حال با پديدهاي چون ديابت هم بايد كنار آيد در حالي كه خود ديابتي اطلاعاتي دارد كه كافي است فرصتي فراهم آورند تا وي به ساير همكلاسيهاي خود اين اطلاعات را منتقل نمايد و همين امر سبب حل مشكلات بسياري خواهد شد.
نبايد فكر كنيم كه معلمان علاقهاي به داشتن شاگرد ديابتي ندارند، بلكه اگر از آموزش و امكانات لازم برخوردار باشند چه بسا به وجود دانشآموز ديابتي خود افتخار نيز بكنند.
كلام آخر
ديابت بايد جدي گرفته شود.
با رشد روزافزون آمار مبتلايان به ديابت نوع 1 (كه دانشآموزان نيز جزو اين گروهند) ضرورت برنامههاي آموزشي ديابت در مدارس، قطعي است.
انجمن ديابت ايران حدود 15 سال است كه در اين زمينه با آموزش و پرورش همكاري داشته است و درصورت لزوم نيز ميتواند اين همكاري را گسترش دهد. آموزش مربيان بهداشت مدارس، مديران و حتي آموزگاران، بدون شك نه تنها براي افراد ديابتي بلكه براي غير ديابتيها نيز مفيد و با نتايج ارزشمندي همراه خواهد بود. آمار ديابتيهاي موفق در كنكورها و دورههاي آموزش عالي، الگوي رفتاري مطلوبي براي غير ديابتيهايي است كه نسبت به سلامتي خود اين سرماية اصلي هر موفقيت بي اعتنايند.
منبع:انجمن دیابت ایران
كودكان و نوجوانان ديابتي ميتوانند همچون ساير دانشآموزان به مدرسه بروند و مانند ايشان تحصيل كنند و به همين دليل نيز لازم است با دانشآموزان ديابتي مثل ساير دانشآموزان برخورد شود يعني به دور از ترحم و با آگاهي درست. اما متأسفانه شاهديم كه دانشآموزان ديابتي داراي مشكلات متعددي هستند از جمله موارد زير:به كودكان و نوجوانان ديابتي اجازه داده نميشود كه سر كلاس، در صورت بروز هيپوگليسمي (افت قند خون) و يا قبل از شروع آن، مواد غذايي لازم را ميل كنند!
براي اغلب كودكان و نوجوانان ديابتي، شركت در زنگ ورزش يا ممنوع و يا با مشكلات همراه است!
اكثر معلمان و مربيان مسئوليت مراقبت از يك ديابتي را حين گردشهاي علمي نميپذيرند و در نتيجه امكان حضور در گردشهاي علمي براي ديابتي فراهم نميگردد!
اكثر كودكان و نوجوانان ديابتي به دليل ضرورت كنترل دائمي قند خون، خوردن مواد غذايي و يا تزريق انسولين، مورد توجه قرار دارند و همين امر سبب ميشود از سوي سايرين مورد ريشخند، تحقير و يا طعنه قرار گيرند!
ثبت نام افراد ديابتي در مدارس، به خصوص در مهد كودكها، با مشكلات متعدد رو به روست و اكثر خانوادهها نميتوانند فرزند ديابتي خود را در مدارسي كه ميخواهند ثبت نام كنند!
اكثر افراد ديابتي و والدين ايشان، ديابتي بودن را از اولياي مدارس پنهان ميكنند به خصوص درمهد كودكها!
و صدها مشكل ريز و درشت كه عرصه را بر ديابتي و والدين او تنگ ميكند!
نكتههاي اجرايي*
در حياط مدرسه، امكانات ورزشي ايجاد شود و يا امكان استفاده از سالن ورزش براي دانشآموزان، به خصوص در مواقعي كه كلاس تشكيل نميشود و يا در ساعات غير درسي فراهم گردد.
مواد غذايي و نوشيدنيهاي نامناسب در محيط مدرسه فروخته نشود و انواع ميوه، آب و دوغ جايگزين آن گردد.
اين نكته را به دانشآموزان و والدين ايشان منتقل نماييد كه:
”نيازي نيست دانشآموز در هر زنگ تفريح، يك وعده غذايي ميل كند!“
* بر اساس توصيههاي سازمان جهاني بهداشت
a
منشاء اين مشكلات چيست؟
بسياري از اين مشكلات ناشي از نداشتن اطلاعات و دانش كافي از سوي معلمان و شاگردان است و سبب ميشود بسياري از ديابتيها و والدين ايشان احساس كنند كه در مدرسه برخورد خوبي با آنان نميشود و شاهديم كه افراد ديابتي در مدارس، منزوي و تنها هستند مگر ديابتيهايي كه از آموزش و اعتماد به نفس لازم برخوردار گرديدهاند.
چگونه ميتوان اين مشكلات را حل نمود؟
از اكثر مشكلاتي كه ذكر شد ميتوان پيشگيري نمود به شرط آن كه بين خانوادههاي ديابتي، معلمان و پزشك معالج فرد ديابتي، ارتباط و همكاري مناسبي وجود داشته باشد كه متأسفانه اين همكاري وجود ندارد!
ابتلا به ديابت باعث ميشود فرد ديابتي به دليل شيوه تغذيه، كنترل قند خون، تزريق انسولين و يا مسايل ديگر، ملزم به رعايت مواردي باشد كه دانشآموزان غير ديابتي ملزم نيستند. همين تفاوت اگر به گونهاي صحيح توجيه شود سبب روابط دوستانه متقابل بين دانشآموزان ميگردد يعني:
غير ديابتي از يك پديدة جديد آگاهي مييابد و سطح اطلاعاتش افزايش پيدا ميكند.
ديابتي نيز از اين كه وجودش سبب افزايش آگاهي در اطرافيان و دوستان شده است به جاي احساس نامطلوب، ميتواند احساس رضايت نمايد.
اما متأسفانه به دليل ناآگاهي اكثر دانشآموزان، بسياري از ايشان نميتوانند براي خود توجيه كنند كه چرا يك ديابتي مثلاً مجاز به مصرف مواد قندي مثل شكلات نيست اما در بعضي موارد بايد همين مواد را ميل كند!؟ به اين ترتيب است كه دانشآموزان ديابتي، ابتلاي خود را پنهان ميكنند و اگر به آنها نوشابه، بستني و از اين قبيل مواد غذايي تعارف شود، ميل ميكنند و قند خونشان افزايش مييابد!
والدين:
اكثر والدين خود را مسئول ابتلاي فرزندشان به ديابت ميدانند و همين ”وجدان دردي“ سبب ميشود براي كنترل ديابت فرزند خود هر كاري را انجام دهند و از اجتماع نيز انتظار دارند كه در اين راه به ايشان كمك كنند. اما متأسفانه بسيار شنيده شده است كه عدهاي از ديابت به عنوان ”تنبيه“ ياد ميكنند و فشار رواني شديدي به والدين ديابتي وارد ميكنند! والدين انتظار دارند حداقل معلمان و اولياي مدارس كه مسئوليت افزايش آگاهي و دانش شاگردان را بر عهده دارند نسبت به ديابت داراي اطلاعات بيشتري باشند و دانشآموزان را نيز هدايت نمايند. مديران مدارس با برگزاري دورههاي علمي- آموزشي، تلاش بيشتري در راستاي ارتقاي اطلاعات علمي والدين انجام دهند و همين جلسات قطعاً منجر به همكاري و همدلي بيشتري در فضاي آموزشي خواهد شد.
معلمان:
ناگفته نماند كه در اغلب مدارس، در يك كلاس گاهي تا 45 شاگرد نيز حضور دارند و معلم بايد بتواند پاسخگوي تكتك ايشان باشد، حال با پديدهاي چون ديابت هم بايد كنار آيد در حالي كه خود ديابتي اطلاعاتي دارد كه كافي است فرصتي فراهم آورند تا وي به ساير همكلاسيهاي خود اين اطلاعات را منتقل نمايد و همين امر سبب حل مشكلات بسياري خواهد شد.
نبايد فكر كنيم كه معلمان علاقهاي به داشتن شاگرد ديابتي ندارند، بلكه اگر از آموزش و امكانات لازم برخوردار باشند چه بسا به وجود دانشآموز ديابتي خود افتخار نيز بكنند.
كلام آخر
ديابت بايد جدي گرفته شود.
با رشد روزافزون آمار مبتلايان به ديابت نوع 1 (كه دانشآموزان نيز جزو اين گروهند) ضرورت برنامههاي آموزشي ديابت در مدارس، قطعي است.
انجمن ديابت ايران حدود 15 سال است كه در اين زمينه با آموزش و پرورش همكاري داشته است و درصورت لزوم نيز ميتواند اين همكاري را گسترش دهد. آموزش مربيان بهداشت مدارس، مديران و حتي آموزگاران، بدون شك نه تنها براي افراد ديابتي بلكه براي غير ديابتيها نيز مفيد و با نتايج ارزشمندي همراه خواهد بود. آمار ديابتيهاي موفق در كنكورها و دورههاي آموزش عالي، الگوي رفتاري مطلوبي براي غير ديابتيهايي است كه نسبت به سلامتي خود اين سرماية اصلي هر موفقيت بي اعتنايند.
منبع:انجمن دیابت ایران