آبجی
2nd August 2010, 12:04 AM
«بیداری رویاها» را در اولین روز اکران آن و «چهل سالگی» را هفته گذشته دیدم، دو فیلمی که علیرغم آن که آثاری کاملا متفاوت نسبت به هم هستند، در یک ویژگی مشترکند: کندی و سکون داستان.
البته این فقط ویژگی این دو فیلم نیست، چرا که بسیاری از فیلمهای ایرانی این ویژگی را دارند. فیلمهایی مانند بیداری رویاها و چهل سالگی در خلق موقعیت موردنظر موفقند، اما بعد از آن است که دچار کندی و سکون میشوند. این خصوصیت تا حدودی به ضعف در قصهگویی برمیگردد. سوژه خوب است، موقعیت موردنظر سوژه هم به خوبی در فیلم خلق میشود ولی بعد از آن است که قصه ساکن میشود. جالب آن که در این دو فیلم، موقعیت به وجود آمده هم اندکی به هم شباهت دارد. هر دو فیلم درباره بازگشت شخصیتی است که مدتهاست فراموش شده و حالا فیلم به واکنش اطرافیان و کسانی که با ماجرا درگیر هستند به این بازگشت میپردازد.
بیداری رویاها اگرچه سوژه خیلی خوبی را مورد استفاده قرار داده اما به همان دلیلی که گفته شد، داستان از سطح سوژه فراتر نمیرود و منطق داستان نیز در برخی قسمتها رعایت نمیشود.
http://babak.persiangig.com/image/july10/bidari-royaha-02.jpg
از نظر بازی نیز، هرچند هنگامه قاضیانی مثل همیشه خوب است، امین حیایی انتخاب خیلی خوبی به نظر نمیرسد. صحنه آزاردهنده گریهکردن داخل ماشین که مثلا قرار است اوج ناراحتی و افسردگی شخصیت داود را به نمایش بگذارد با یک اجرای بد، برای مخاطبان بیشتر آزاردهنده است تا تاثیرگذار. شاید کارگردان تصور کرده که اجرای این قسمت به این شکل و فرم، باورپذیرتر است.
موقعیت، خلق شده ولی داستان در ادامهدادن آن ناکام است و بیجهت آن را کش میدهد. بخشی که رخشانه خاطرات گذشتهاش را تعریف میکند، میتواند به طور کامل حذف شود. البته در پیشرفت داستان یک نکته که قضاوت در مورد بازگشت ایوب و این که او در این مدت چه کرده تغییر میکند، یک قسمت خوب و حسابشده در ادامه داستان است که آن هم خیلی تداوم نمییابد و در حالی که جای مانور دارد، چندان موردتوجه قرار نمیگیرد. پایانبندی فیلم، باز است و هر بینندهای میتواند با توجه به نظر خودش، از آن برداشت کند.
یکی دیگر از بازیگران این فیلم، امیرحسین آرمان است که پیش از این بازی او را در فیلم صدسال به این سالها در جشنواره دیده بودم که امیدوارم این فیلم به زودی اکران شود.
http://babak.persiangig.com/image/july10/3_880809_L600.jpg
اما در مورد فیلم «چهل سالگی» به کارگردانی علیرضا رئیسیان که از روی کتابی با همین نام و با تغییرات نسبتا زیادی ساخته شده، حضور دو بازیگر بسیار خوب و موردعلاقهام یعنی لیلا حاتمی و محمدرضا فروتن و همینطور بازی عزتالله انتظامی دلیلی بر جذابیت این فیلم برای من بود. بنا بر نیاز داستان، موسیقی نیز در این فیلم نقش زیادی دارد که ساخت موسیقی این فیلم برعهده کریستف رضاعی بوده است. در همینجا هم بد نیست اشاره کنم به صدای بسیار زیبای محمدرضا فروتن؛ در ابتدای این فیلم فروتن چند ترانه قدیمی را کوتاه و مختصر زمزمه میکند که صدای زیبایش در همین قسمتها بسیار به دل مینشیند.
http://babak.persiangig.com/image/july10/05.jpg
همانطور که قبلا هم گفتم، موقعیت این فیلم هم به خوبی خلق میشود. قرار است همکلاسی قدیمی نگار تمدن (با بازی لیلا حاتمی) به نام کوروش کیان برای اجرای کنسرتی به ایران بیاید و این موضوع باعث نگرانی همسرش فرهاد (با بازی محمدرضا فروتن) میشود که واکنش نگار به این بازگشت چه خواهد بود. فیلم با فلشبکهای متعددی به گذشته فرهاد و نگار همراه میشود و این فلشبکها در مجموع باورپذیر درآمدهاند. عزتالله انتظامی نقش استاد فرهاد را برعهده دارد که علیرغم قسمتهای زیبایی که گفتگوهای فرهاد و استادش میآفریند، تاثیر چندانی در پیشبرد داستان ندارد. داستان این که چه میشود که فرهاد از حقوق و قضاوت به بورس میرسد هم جالب و جذاب است؛ همینطور داستان این که چطور استادش قضاوت را کنار گذاشته و به تالیف فرهنگ لغات مشغول میشود. این داستانها در فلشبکها تعریف میشوند.
در مجموع از دیدن چهل سالگی خسته نمیشوید هرچند که فیلم ضعفهای ریز و درشتی دارد که به نظرم مهمترینش بازی ضعیف بازیگر نقش کوروش کیان باشد که در قیاس با نقشآفرینیهای بازیگران اصلی این فیلم، خیلی پایینتر قرار میگیرد. ای کاش برای این نقش از بازیگر بهتری استفاده میشد که حداقل در هنگام بازی، به پشت صحنه نگاه نکند!
http://babak.persiangig.com/image/july10/40salegi2_208767.jpg
پایانبندی فیلم نسبتا قانعکننده است. بازگشت شوق نواختن ساز به نگار با تدوین زیبای کنسرت، لحظات فیلم و چهره نگار به نظرم پایان خوبی برای این فیلم است. در پایان دیدن فیلم «چهل سالگی» را توصیه میکنم، فیلم ساده و روانی است و میتواند تجربه متفاوتی باشد.
البته این فقط ویژگی این دو فیلم نیست، چرا که بسیاری از فیلمهای ایرانی این ویژگی را دارند. فیلمهایی مانند بیداری رویاها و چهل سالگی در خلق موقعیت موردنظر موفقند، اما بعد از آن است که دچار کندی و سکون میشوند. این خصوصیت تا حدودی به ضعف در قصهگویی برمیگردد. سوژه خوب است، موقعیت موردنظر سوژه هم به خوبی در فیلم خلق میشود ولی بعد از آن است که قصه ساکن میشود. جالب آن که در این دو فیلم، موقعیت به وجود آمده هم اندکی به هم شباهت دارد. هر دو فیلم درباره بازگشت شخصیتی است که مدتهاست فراموش شده و حالا فیلم به واکنش اطرافیان و کسانی که با ماجرا درگیر هستند به این بازگشت میپردازد.
بیداری رویاها اگرچه سوژه خیلی خوبی را مورد استفاده قرار داده اما به همان دلیلی که گفته شد، داستان از سطح سوژه فراتر نمیرود و منطق داستان نیز در برخی قسمتها رعایت نمیشود.
http://babak.persiangig.com/image/july10/bidari-royaha-02.jpg
از نظر بازی نیز، هرچند هنگامه قاضیانی مثل همیشه خوب است، امین حیایی انتخاب خیلی خوبی به نظر نمیرسد. صحنه آزاردهنده گریهکردن داخل ماشین که مثلا قرار است اوج ناراحتی و افسردگی شخصیت داود را به نمایش بگذارد با یک اجرای بد، برای مخاطبان بیشتر آزاردهنده است تا تاثیرگذار. شاید کارگردان تصور کرده که اجرای این قسمت به این شکل و فرم، باورپذیرتر است.
موقعیت، خلق شده ولی داستان در ادامهدادن آن ناکام است و بیجهت آن را کش میدهد. بخشی که رخشانه خاطرات گذشتهاش را تعریف میکند، میتواند به طور کامل حذف شود. البته در پیشرفت داستان یک نکته که قضاوت در مورد بازگشت ایوب و این که او در این مدت چه کرده تغییر میکند، یک قسمت خوب و حسابشده در ادامه داستان است که آن هم خیلی تداوم نمییابد و در حالی که جای مانور دارد، چندان موردتوجه قرار نمیگیرد. پایانبندی فیلم، باز است و هر بینندهای میتواند با توجه به نظر خودش، از آن برداشت کند.
یکی دیگر از بازیگران این فیلم، امیرحسین آرمان است که پیش از این بازی او را در فیلم صدسال به این سالها در جشنواره دیده بودم که امیدوارم این فیلم به زودی اکران شود.
http://babak.persiangig.com/image/july10/3_880809_L600.jpg
اما در مورد فیلم «چهل سالگی» به کارگردانی علیرضا رئیسیان که از روی کتابی با همین نام و با تغییرات نسبتا زیادی ساخته شده، حضور دو بازیگر بسیار خوب و موردعلاقهام یعنی لیلا حاتمی و محمدرضا فروتن و همینطور بازی عزتالله انتظامی دلیلی بر جذابیت این فیلم برای من بود. بنا بر نیاز داستان، موسیقی نیز در این فیلم نقش زیادی دارد که ساخت موسیقی این فیلم برعهده کریستف رضاعی بوده است. در همینجا هم بد نیست اشاره کنم به صدای بسیار زیبای محمدرضا فروتن؛ در ابتدای این فیلم فروتن چند ترانه قدیمی را کوتاه و مختصر زمزمه میکند که صدای زیبایش در همین قسمتها بسیار به دل مینشیند.
http://babak.persiangig.com/image/july10/05.jpg
همانطور که قبلا هم گفتم، موقعیت این فیلم هم به خوبی خلق میشود. قرار است همکلاسی قدیمی نگار تمدن (با بازی لیلا حاتمی) به نام کوروش کیان برای اجرای کنسرتی به ایران بیاید و این موضوع باعث نگرانی همسرش فرهاد (با بازی محمدرضا فروتن) میشود که واکنش نگار به این بازگشت چه خواهد بود. فیلم با فلشبکهای متعددی به گذشته فرهاد و نگار همراه میشود و این فلشبکها در مجموع باورپذیر درآمدهاند. عزتالله انتظامی نقش استاد فرهاد را برعهده دارد که علیرغم قسمتهای زیبایی که گفتگوهای فرهاد و استادش میآفریند، تاثیر چندانی در پیشبرد داستان ندارد. داستان این که چه میشود که فرهاد از حقوق و قضاوت به بورس میرسد هم جالب و جذاب است؛ همینطور داستان این که چطور استادش قضاوت را کنار گذاشته و به تالیف فرهنگ لغات مشغول میشود. این داستانها در فلشبکها تعریف میشوند.
در مجموع از دیدن چهل سالگی خسته نمیشوید هرچند که فیلم ضعفهای ریز و درشتی دارد که به نظرم مهمترینش بازی ضعیف بازیگر نقش کوروش کیان باشد که در قیاس با نقشآفرینیهای بازیگران اصلی این فیلم، خیلی پایینتر قرار میگیرد. ای کاش برای این نقش از بازیگر بهتری استفاده میشد که حداقل در هنگام بازی، به پشت صحنه نگاه نکند!
http://babak.persiangig.com/image/july10/40salegi2_208767.jpg
پایانبندی فیلم نسبتا قانعکننده است. بازگشت شوق نواختن ساز به نگار با تدوین زیبای کنسرت، لحظات فیلم و چهره نگار به نظرم پایان خوبی برای این فیلم است. در پایان دیدن فیلم «چهل سالگی» را توصیه میکنم، فیلم ساده و روانی است و میتواند تجربه متفاوتی باشد.