MR_Jentelman
2nd August 2010, 12:19 AM
واقعيت اين است كه كارآفرينان سختترين شرايط كار را زماني تجربه ميكنند كه با دولتي ناآشنا با اين موضوع روبرو باشند، اما شايد بپرسيد ويژگيهاي ويژگيهاي يك دولت كارآفرين چيست؟
به گزارش ايسنا به طور كلي ميتوان گفت ويژگي دولتهاي كارآفرين عبارت است از:
1- ايجاد رقابت بين سازمانهاي سرويسدهنده (seevis provider)
2- توانمندسازي شهروندان(به جاي دادن سرويس به آنها) از طريق خروج سيستم كنترل از بوروكراسي دولتي و سپردن آن به جامعه
3- ماموريتگرايي بجاي دستورگرايي و تحكم گرايي(rules driven to missiom driven)
4- رباب رجوع به عنوان يك مشتري ديده ميشود كه بايد رضايت او با كمال احترام حاصل شود.
5- پيشگيري از بروز مشكلات به جاي سرويس دادن بعد از وقوع مشكل.
6- تمركز بر ايجاد درآمد به جاي تمركز بر هزينهها، به عبارت كليتر ميتوان گفت دولتهاي كارآفرين بيشتر توجه خود را بر فرصتها متمركز ميكنند تا تهديدها.
7- وجود روحيه مديريت مشاركتي در دولت(شركت دادن همه بخشهاي اجتماع در حل مشكلات دولت نقش كاتاليزور دارد)
8- تقويت و پشتيباني سازمانهاي غير دولتي(ngo)
9- احترام و گراميداشت شهروندان
10- كوچك بودن، عدم تمركز و بوروكراسي دولت
11- علاقه و اشتياق به توقيت بخش خصوصي و فعاليتهاي خلاقانه
12- جلوگيري از سرايت مخارج و هزينههاي بعضي از گروههاي جامعه به ساير اقشار
13- ارتباط از پايين به بالا در جامعه و دولت
14- حذف انحصارات دولتي.
15- در مقابل دولتهاي بوروكراتيك كه منحصرا متمركز بر دادهها و وروديها هستند دولتهاي كارآفرين نتيجه گرا هستند(result oriented). به عنوان مثال تخصيص بودجه مدارس دردولتهاي بوروكراتيك براساس تعداد محصلاني كه مدارس ميپذيرند تعيين ميشود و بودجه مراكز بهزيستي براساس تعداد افرادي تعيين ميشود كه آن مراكز نگهداري ميكنند لذا كمترين توجهي به نتيجه نهايي فعاليت آن ها نميشود. مثلا مهم نيست كه چه تعداد از محصلين مدرسه با نمره خوب قبول شدهاند و يا چه تعداد از افرادي كه از مراكز بهزيستي خارج ميشوند داراي شغل و موقعيت ثابتي مي شوند. در حقيقت مدارس و مراكز بهزيستي هر چه ضعيفتر و ناقصتر عمل كنند پول بيشتري ميگيرند.
16- مشتريگرايي: دولتهاي كارآفرين براي اثر بخشي بودجه و هزينههايشان به جاي آن كه منابع را دراختيار سازمانهاي تامينكننده قراردهند مستقيما منابع را در اختيار متقاضيان اصلي ونهايي قرار ميدهند ومتقاضيان براساس سهميه يا امتياز خود به سازمانهاي تامينكننده مراجعه ميكنند بدين ترتيب سازمانهاي تامينكننده براي جذب سهميه يا امتياز متقاضيان مجبور مي شوند خدمات وسرويس بهتري ارائه دهند.
براي آشنايي بيشتر با دولتهاي كارآفرين ميتوان گفت چنين دولتي در خصوص مسائل مالي و فرهنگي اين گونه است:1- به دنبال ماليات كم و، ارزش گذاري بالا براي وثيقهها2- داراي مديران با لياقت، با سياست و با تبحر، آرمانگرا، متفكر و داراي قدرت كار كردن بدون يك نقشه ثابت و لايتغير (قابليت پذيرش تغيير در كارها)3- به دنبال مشاركت بالاي مردم4- ارائه دهنده خدماتي با كيفيت بالا، نوآور و رقابتي5- در پي حذف بوروكراسي و انجام امور به طريق جديد6- نگاه به همشهريان به عنوان سهامداران7- داراي برنامهريزي و پيش بيني، چند ساله واستراتژيك-بسياري از دولتها با وجود داشتن منابع كافي نميتوانند نيازهاي مالي خود را تامين كنند چون رويكرد كارآفرينانه ندارند. اغلب دولتهاي اطلاعات دقيقي از مايملك و داراييهاي آشكار و پنهان خود ندارند مثلا حق استفاده از زير راهها و پلها را به عنوان يك دارايي تلقي نميكنند تا از آن درآمد حاصل كنند.به عنوان نمونه ديگر اگر آموزش و پرورش تفكر كارآفرينانه داشته باشد، ميتواند از فضاهاي آموزشي و ورزشي خود در ساعات وايام تعطيل مدارس مثل تابستانها، بعدازظهرها و ... به عنوان ورزشگاه يا باشگاه حتي سالنهاي پذيرايي و غيره استفاده كند و از اين راه درآمد خوبي به دست آورد، لذا مي توان گفت دولتها ميتوانند از اين روشها كارآفريني كنند:
1- افراد كارآفرين استخدام كنند، بودجه لازم، نيروي انساني مناسب و مشاوران كافي در اختيار آنها قرار دهند و سيستم ارزيابي و سنجش كاملي را براي آنها تدوين كنند تانهايتا از آنها مسئوليت، پاسخگويي و تعهد بخواهند.2- فرصتها درآمدزا را، از اموال و دارايِيهاي دولت شناسايي كنند.
3- يك استراتژي بازاريابي و مذاكره جهت تبديل فرصتهاي شناسايي شده به درآمد،تدوين كنند.
4- براي تبديل فرصتها به درآمد، افراد و گروههاي تصميمگير و مذاكرهكنندهاي را تعيين و ازآنها حمايت كنند.
منبع:روزنامه تفاهم
به گزارش ايسنا به طور كلي ميتوان گفت ويژگي دولتهاي كارآفرين عبارت است از:
1- ايجاد رقابت بين سازمانهاي سرويسدهنده (seevis provider)
2- توانمندسازي شهروندان(به جاي دادن سرويس به آنها) از طريق خروج سيستم كنترل از بوروكراسي دولتي و سپردن آن به جامعه
3- ماموريتگرايي بجاي دستورگرايي و تحكم گرايي(rules driven to missiom driven)
4- رباب رجوع به عنوان يك مشتري ديده ميشود كه بايد رضايت او با كمال احترام حاصل شود.
5- پيشگيري از بروز مشكلات به جاي سرويس دادن بعد از وقوع مشكل.
6- تمركز بر ايجاد درآمد به جاي تمركز بر هزينهها، به عبارت كليتر ميتوان گفت دولتهاي كارآفرين بيشتر توجه خود را بر فرصتها متمركز ميكنند تا تهديدها.
7- وجود روحيه مديريت مشاركتي در دولت(شركت دادن همه بخشهاي اجتماع در حل مشكلات دولت نقش كاتاليزور دارد)
8- تقويت و پشتيباني سازمانهاي غير دولتي(ngo)
9- احترام و گراميداشت شهروندان
10- كوچك بودن، عدم تمركز و بوروكراسي دولت
11- علاقه و اشتياق به توقيت بخش خصوصي و فعاليتهاي خلاقانه
12- جلوگيري از سرايت مخارج و هزينههاي بعضي از گروههاي جامعه به ساير اقشار
13- ارتباط از پايين به بالا در جامعه و دولت
14- حذف انحصارات دولتي.
15- در مقابل دولتهاي بوروكراتيك كه منحصرا متمركز بر دادهها و وروديها هستند دولتهاي كارآفرين نتيجه گرا هستند(result oriented). به عنوان مثال تخصيص بودجه مدارس دردولتهاي بوروكراتيك براساس تعداد محصلاني كه مدارس ميپذيرند تعيين ميشود و بودجه مراكز بهزيستي براساس تعداد افرادي تعيين ميشود كه آن مراكز نگهداري ميكنند لذا كمترين توجهي به نتيجه نهايي فعاليت آن ها نميشود. مثلا مهم نيست كه چه تعداد از محصلين مدرسه با نمره خوب قبول شدهاند و يا چه تعداد از افرادي كه از مراكز بهزيستي خارج ميشوند داراي شغل و موقعيت ثابتي مي شوند. در حقيقت مدارس و مراكز بهزيستي هر چه ضعيفتر و ناقصتر عمل كنند پول بيشتري ميگيرند.
16- مشتريگرايي: دولتهاي كارآفرين براي اثر بخشي بودجه و هزينههايشان به جاي آن كه منابع را دراختيار سازمانهاي تامينكننده قراردهند مستقيما منابع را در اختيار متقاضيان اصلي ونهايي قرار ميدهند ومتقاضيان براساس سهميه يا امتياز خود به سازمانهاي تامينكننده مراجعه ميكنند بدين ترتيب سازمانهاي تامينكننده براي جذب سهميه يا امتياز متقاضيان مجبور مي شوند خدمات وسرويس بهتري ارائه دهند.
براي آشنايي بيشتر با دولتهاي كارآفرين ميتوان گفت چنين دولتي در خصوص مسائل مالي و فرهنگي اين گونه است:1- به دنبال ماليات كم و، ارزش گذاري بالا براي وثيقهها2- داراي مديران با لياقت، با سياست و با تبحر، آرمانگرا، متفكر و داراي قدرت كار كردن بدون يك نقشه ثابت و لايتغير (قابليت پذيرش تغيير در كارها)3- به دنبال مشاركت بالاي مردم4- ارائه دهنده خدماتي با كيفيت بالا، نوآور و رقابتي5- در پي حذف بوروكراسي و انجام امور به طريق جديد6- نگاه به همشهريان به عنوان سهامداران7- داراي برنامهريزي و پيش بيني، چند ساله واستراتژيك-بسياري از دولتها با وجود داشتن منابع كافي نميتوانند نيازهاي مالي خود را تامين كنند چون رويكرد كارآفرينانه ندارند. اغلب دولتهاي اطلاعات دقيقي از مايملك و داراييهاي آشكار و پنهان خود ندارند مثلا حق استفاده از زير راهها و پلها را به عنوان يك دارايي تلقي نميكنند تا از آن درآمد حاصل كنند.به عنوان نمونه ديگر اگر آموزش و پرورش تفكر كارآفرينانه داشته باشد، ميتواند از فضاهاي آموزشي و ورزشي خود در ساعات وايام تعطيل مدارس مثل تابستانها، بعدازظهرها و ... به عنوان ورزشگاه يا باشگاه حتي سالنهاي پذيرايي و غيره استفاده كند و از اين راه درآمد خوبي به دست آورد، لذا مي توان گفت دولتها ميتوانند از اين روشها كارآفريني كنند:
1- افراد كارآفرين استخدام كنند، بودجه لازم، نيروي انساني مناسب و مشاوران كافي در اختيار آنها قرار دهند و سيستم ارزيابي و سنجش كاملي را براي آنها تدوين كنند تانهايتا از آنها مسئوليت، پاسخگويي و تعهد بخواهند.2- فرصتها درآمدزا را، از اموال و دارايِيهاي دولت شناسايي كنند.
3- يك استراتژي بازاريابي و مذاكره جهت تبديل فرصتهاي شناسايي شده به درآمد،تدوين كنند.
4- براي تبديل فرصتها به درآمد، افراد و گروههاي تصميمگير و مذاكرهكنندهاي را تعيين و ازآنها حمايت كنند.
منبع:روزنامه تفاهم