NeshaNi
1st August 2010, 12:19 PM
گفتوگوی اختصاصی سینمافا با «خاطره اسدی»
(javascript:void window.open('http://www.cinemafa.com/index2.php?option=com_content&task=view&id=556&Itemid=52&pop=1&page=0', 'win2', 'status=no,toolbar=no,scrollbars=yes,titlebar=no,m enubar=no,resizable=yes,width=640,height=480,direc tories=no,location=no');)
(javascript:void window.open('http://www.cinemafa.com/index2.php?option=com_content&task=emailform&id=556', 'win2', 'status=no,toolbar=no,scrollbars=yes,titlebar=no,m enubar=no,resizable=yes,width=400,height=250,direc tories=no,location=no');)
خاطره اسدي:
اميني از بازيام تعريف ميكرد؛ نميدانم چطوري يكدفعه بد شد
سینمافا-علی وزینی- «خاطره اسدي» بازیگر جوان سینما را با «ديشب باباتو ديدم آيدا» شناختيم و در آن زمان اين بازي با تمجيد منتقدان روبرو شد.
حضورش در «تقاطع» هم قابل قبول بود و هنوز هم در ذهن خیلی ها باقی مانده است.اما اين بازيگر كم حاشيه به یکباره با «هفت دقيقه تا پاييز»، وارد حاشيه شد و حتي كار به جايي كشيد كه عليرضا اميني گفت از حضور اسدي راضي نيست.
اسدي اگر چه تمايلي به ادامه دادن حاشيههاي اين فيلم ندارد اما به قدري عصبي است كه نميتواند از گفتن برخي مسائل اين فيلم خودداري كند. در طول مصاحبه سعی کردم وارد حاشیه های بیشتر فیلم نشوم و سوالاتی را مطرح کنم که قبلاً از او پرسیده نشده بود، در مقابل هم، خاطره دلش می خواست این مصاحبه، پایان تمام حواشی و خاطره بد فیلم باشد.
http://www.cinemafa.com/images/stories/mosahebeh/khatereh_asadi/8.jpg
ـ پيش از اين، در مورد «هفت دقيقه تا پاييز» زياد صحبت كردهايد. به عنوان حرف آخر اگر صحبتي درباره فیلم داريد بفرماييد.
من به همه عوامل فيلم احترام گذاشتم و وقتي كانديد شدند، به آنها تبريك گفتم. بنا را بر اين گذاشتم كه تجربه خوب يا بد هر چه بود تمام شد. سعي كردم احترام آنها را حفظ گذاشتم. من در اين 6-7 سالي كه كار كردم همه ميدانند كه آدمي نيستم كه بگويم فلاني اذيت كرد. اما وقتي ديدم آقاي اميني در نشستشان صحبتي انجام دادهاند دليلش را نفهميدم. بعضي مواقع ممكن است سوءتفاهمهايي پيش بيايد و برخي افراد نكاتي را بگويند كه البته آن هم كار درستي نيست...
ـ در مصاحبهتان قبل از جشنواره در مجله همشهري جوان هم كه کلی از اميني تعريف كرده بوديد.
من ميتوانستم بگويم فيلمنامه عوض شد و مواردي پيش آمد. اما چون آدمها برايم قابل احترام بودند چيزي نگفتم. اما ديدم كه اين سكوت فايده ندارد و خيلي به من بي احترامي ميكنند. انگار سكوت من را متوجه نميشوند و اين موضوع باز شد.
جالب است که بدانی دو سال قبل كه كار را شروع كرديم نيما شاهرخشاهي به جاي محسن تنابنده، بهنوش طباطبايي به جاي هديه تهراني و شاهرخ استخري به جاي حامد بهداد بود.
حتی آن تیم هم قطعی نشد و شهاب حسيني جای شاهرخشاهی آمد، ولي وقتي زمان فيلمبرداري تاخير افتاد شهاب هم نتوانست بيايد بعد با فرد ديگري قرارداد بستند و در چهارمین انتخاب خود به محسن تنابنده رسيدند. در واقع هيچ كدام از اينها انتخاب های اول نبودند، اما به من که می رسد می گویند: خاطره، انتخاب پنجم بود!!
البته اين چيز بدي نيست كه نقش پنجم يا دهم باشد. مهم نيست كه كارگردان حتما با كسي كه ميخواهد استارت بزند. ممكن است اتفاقات زيادي بيافتد. اما براي من جالب بود كه آقاي اميني از بازي من خيلي تعريف ميكرد و همواره اعلام رضايت ميكرد. نميدانم چطور بازي من بد شد و بعد از جشنواره این قدر از بازی من بد گفتند. در سینما، همه افرا د را می شناسند. هنوز نمی دانم چرا آقای امینی موجی را راه می اندازند و بعد گلایه می کنند، بالاخره آدم تا جایی می تواند سکوت کند.
ـ شما را آقاي اميني دعوت كردهبود يا آقای ساداتیان(تهیه کننده)؟
آقاي اميني. دستيارشان شهريور پارسال تماس گرفت و گفت شخصيتها عوض شد و بازيگران ديگري آمدند.
ـ خب؛ چرا کار با امینی را پذیرفتید؟
من کارهای قبلی ایشان را دیده بودم و ما رابطه خانوادگی با ایشان داشتیم و با خانمش هم دوست بودیم. فیلنامه و نقش اولیه هم را خیلی دوست داشتم.
ـ راستی چرا در فرش قرمز فیلم حضور نداشتید؟ دعوت نشده بودید؟
چرا دعوت داشتم، اما به خاطر آقای امینی نیامدم. احساس کردم که حضورم دلیلی ندارد وقتی که کارگردان در فرهنگسرای ارسباران می نشیند و می گوید: «ما به خانم اسدی گفتیم موهایش را کوتاه کند که ایشان قبول نکردند و برای کاراکتر وقت نگذاشتند» و یا در ماهنامه فیلم می گوید: «اسدی به من تحمیل شده و انتخاب چندم بوده است» چه دلیلی دارد به فرش قرمز فیلمش بروم. وقتی کاملاً بی دلیل تو را از فیلمت و گروه جدا می کنند و تو را کنار می گذارند، با خودم گفتم که حضور نداشته باشم بهتر است. من از امینی توقع نداشتم، به هر حال من بازیگر فیلمش بودم.
ـ شما دو فيلم ديگر به نامهاي «ديشب باباتو ديدم آيدا» و «تقاطع» را داشتيد كه بيشتر پسنديده شدند. اين خوبي كارها، بيشتر به كارگرداني مربوط بود يا بازيگري؟
كاملا 50-50 است. در هر دو كار اولم نشان دادم كه بازيگر توانايي هستم يا نه. آن زمان نقدهايي كه ميخواندم خيلي تاييد ميكردند و در فيلم اول كانديد شدم و براي دومي در دنياي تصوير جزو انتخابها بودم. آنجا هدايت درست بود. سوپراستار در تقاطع زياد بود ولي داوودي همان كاري را ميساخت كه نوشته شده بود و تغييري نميكرد. در هفت دقيقه تا پاييز، اگر گفتند بازي بد است، شما برداشتت از كارگرداني چه بوده؟ من توانايياش را داشتم اما كارگردان بايد بازي ميگرفت. ممكن است اتفاقاتي بيافتد و بازيگران در حاشيه قرار گيرد و فيلمنامه بهم بريزد و بازي ضعيف شود كه به فيلم لطمه ميخورد. همه هم نميگفتند خيلي بد بودي.
ـ شما آن زمان نقش دخترهاي نوجوان را بازي ميكرديد. فكر نميكنيد حضورتان در اين كارها مناسبتر بود؟
نه، به هيچ وجه اين فكر را نميكنم. مطمئنم اگر اين فيلم بر اساس فيلمنامه اوليه نوشته ميشد هيچ كدام از صحبتها در مورد بازي من شايد زده نميشد. چون تو با شناسنامهاي به سمت نقش ميروي و نقش را ميخواني و به آن فكر ميكني و خودت را در آن شرايط قرار ميدهي و بر اساس آن داري بازي ميكني اما 10 روز به پايان فيلمبرداري به تو ميگويند «آن اپيزود حذف است. فيلم شده يك اپيزودي و قرار است خيانتي اين وسط قرار گيرد» معلوم است كه بازي من بهم ميريزد. معلوم است گذاشتن چنين چيزي در فيلم اشتباه است.
ـ پس چرا ادامه داديد؟
اشتباه كردم (مکث می کند). شايد اگر ادامه نميدادم مرا جديتر ميگرفتند و حرفهاي بعدي آقاي اميني زده نميشد. چون سعي كردم كه بگويم خيانت را نگذاريد و حتي گريه كردم. فكر نميكردم نقش به اينجا بكشد. حالا با خيانت كار ندارم. ولي مثلا دختر خواهرت مرده و خواهرت رواني شده و حالا دغدغه من اين است كه بروم پول بردارم. باور كنید كه نصف اين فيلمنامه باعث شده نقش من توي ذوق خيليها بخورد. ولي گفتم كه من اصولا احترام گذاشتهام و فيلمبرداري كنيد تا تمام شود و هر كس سرجاي خودش برود. ولي قطعا از اين به بعد اينگونه نخواهد بود چون چيزهاي جديد ياد گرفتهام.
ـ تمايل به نقشهاي متفاوت داريد، آیا كمكاري شما به همين علت است؟
چون نقشهاي من در آن سن و سال بود و من نميخواستم ديگر در اين كارها ديده شوم و شايد فيلم قابل دفاع نباشد.
ـ تكليفتان را براي كارهاي آينده ميدانيد؟
هنوز به دنبال نقشهاي متفاوت كه بتوانم بخشهاي ديگري از بازي را به نمايش بگذارم. اما تصويرم عوض شد و چيزهاي ديگري در مجموع ياد گرفتهام.
ـ بازيگر دوست دارد نقشهاي گوناگون بازي كند. شما هم دغدغهتان متفاوت بازي كردن است؟
بايد متفاوت باشد. اگر آدم به تكرار بيافتد و يك كاراكتر را بازي كند براي بيننده هم فكر نميكنم خيلي جذاب باشد.
ـ از چه كاري فكر كرديد داريد به تكرار ميافتيد؟
بعد از آيدا، تقاطع را كه كار كردم گفتند تو بازيگر تين ايجري هستي. ولي نقشهاي بعدي كه كار كردم متفاوت بود و حتي اگر كم سن و سال بود، تفاوت داشت.
ـ ممكن است خاطره اسدي كمدي هم بازي كند؟
بله بدم نميآيد يك كمدي موقعيت خوب بازي كنم. يك طنز تلخ و چنين مواردي.
ـ شما كه هفت دقيقه تا پاييز را بازي ميكرديد با توجه به حساسيتتان، اين درگيري ذهن خودتان باعث شده تا به گفته آقاي اميني خوب بازي نكنيد؟ چرا آن موقع واكنشي نداشتيد؟
من با آدمهايي كه كار كردهام بپرسيد ميگويند خيلي صبور هستم و فكر ميكردم عرفش همين است كه به كار همه احترام بگذارم. من به كارگردان احترام ميگذارم چون دارم براي او بازي ميكنم. ولي فكر ميكردم بايد احترام بگذارم. كار 10 روز مانده بود تمام شود و به قدري حاشيهها اذيت كردند، سعي كردم كاري كنم بقيه از تهيه كننده و كارگردان تا ساير بازيگران اذيت نشود. اما از جايي كه فكر ميكنم قدرنشناسي است، قضيه فرق كرد. من با خودم رودربايستي ندارم و منتقد خودم هستم. فيلمهايي چون آيدا، تقاطع و شبانهروز طوري هستند كه ميتوان از آنها دفاع كرد. ولي وقتي به تو احترام نميگذارند كه مقابل هر مسئلهاي سكوت كنم، آدم دلش ميشكند. من بيشتر از اين رنجيدم.
ـ نظر منتقدان برايتان مهم است؟
من اگر مغرضانه نباشد ميخوانم و قبول ميكنم. من اولين منتقد خودم هستم. ولي هيچ موضعي ندارم.
ـ فيلم را با مردم ديدهايد؟ از واكنش آنها خبر ندارید؟
نه. ولي اطرافيان كه ديدهاند برخي ميگفتند فوق العاده بود و برخي هم آن را ضعيف ميدانستند، در کل نظرات متفاوت بوده و اين مسئله در مورد منتقدان هم صدق ميكند.
ـ اگر دوباره بخواهيد آن را بازي كنيد چگونه ظاهر خواهيد شد؟
اصلا نميخواهم به آن فكر كنم كه حالا بخواهم دوباره بازي كنم!
ـ به قصه برسيم. مریم در جايي ميگويد: «آرزو داشتم 2 هزار تومان داشتم براي بچه چيزي بخرم». به نظر من اين با كاراكتري كه خيانت كند سازگاري ندارد. در واقع من با این «خیانت» مشکل دارم.
من هم دقيقا همين را گفتم. اميني گفت اين كاراكتر مريم است نه خاطره. من هم گفتم من هم همين مريم را ميگويم و ميدانم خاطره نيستم. و واقعا به نظرم اين خيلي به نقش لطمه زد. چون اين شخصيت 6 سال همه چيز را تحمل كرد و منتظر اين اتفاق است كه فرهاد برگردد و زندگي طبيعي شود. اگر ميخواست كاري كند زودتر انجام ميداد. اما من در اين كاراكتر چنين چيزي نديدم. ما با چيز بزرگ وحشتناكي چون مرگ بچه روبروييم و هر نكته ديگري، شخصيتها را زير سوال ميبرد. من و حامد داريم گريه ميكنيم و بعد بيرون ميرويم و سر مسائل خودمان دعوا ميكنيم. آدم به قدري آن موقع شوكه هست كه نميتواند به چيزهاي ديگر فكر كند. من اين سكانس را اصلا دوست ندارم.
ـ شما چقدر در تغيير فيلمنامه نقش داشتيد؟
من هيچ نقشي نداشتم و چيزهايي هم ميگفتم اعمال نميشد.
ـ فكر نميكنيد فيلم اگر سوپراستار نداشت به اكران نميرسيد؟
نميشود منكر تاثير سوپراستار در ديده شدن فيلم شد. ولي مهم كارگرداني اثر است.
ـ فيلم هر چقدر هم قدرتمند باشد بدون ستاره به اكران ميرسد؟ یکم سخت است!
درست است. ولي خيلي وقتها سوپراستار بازي ميكند اما فيلم اصلا خوب نميشود.
ـ شما توجهي به تغيير بازيگران براي پذيرفتن اثر نداشتيد؟
من نقش مريمي كه گرفته نشد را خيلي دوست داشتم. اما اينجا به من ميگفتند چيزي را پنهان کن و بعد از چند روز گفتند آن چیزی را که پنهان می کردی «خيانت» است. خود كارگردان بايد بداند چگونه برخورد كند. اتفاقات زيادي افتاد و نقش من بهم خورد. آقاي اميني كه در جريان بود چرا اين صحبتها را انجام ميدهيد.
ـ پايان فيلم هم عوض شد. كدام بازخورد بهتري دارد؟
نديدم. هر دو قابل قبول است. ولي آن موقع كه صحبت ميكرديم قرار بود با فوت كردن شمع تمام شود.
ـ الان سر چه كاري هستيد؟
«گربه روي شيرواني داغ» تمام شد. نقش من يك دختري است كه حقوق ميخواند و وكيل است و آرام. به نظر من با نقشهاي قبلي متفاوت است. ممكن است خيلي متفاوت نباشد اما در كل فرق دارد.
ـ چقدر اميدوار هستيد نقشتان را خوب بازي كرده باشيد؟
الان هيچ نظري ندارم. ولي كارگردان راضي بود و اميدوارم خوب باشد.
ـ ملاكهاي شما براي انتخاب نقش چيست؟
بيشتر نقشهايي كه بازي ميكنم خيلي از من دور باشد. چون كلنجار و پيدا كردن برايم لذتبخش است. ضمن اينكه بتوانم از آن دفاع كنم.
ـ اينها كلي است. چطور ميتوانيد نقش را از روي فيلمنامه بپذيريد؟
هر چه نقش بالا و پايينش بيشتر باشد. اما نقش اول و دوم برايم اصلا مهم نيست. در آيدا و تقاطع نقش مكمل داشتم. خيلي وقتها ممكن است با يكي دو سكانس خيلي خوب و بي نظير است. مهم اين است كه نقش آدم را قلقلك بدهد تا آن را پيدا كند.
ـ چرا كار تلويزيوني انجام نميدهيد؟
دوست دارم كار شاخصي باشد. بعضي موارد پيش ميآيد. مثلا خيلي قبلتر كار آقاي فتحي را دوست داشتم و كارهاي آقاي ميرباقري و چنين مواردي.
http://www.cinemafa.com/mambots/content/lightThumb/thumbs/mosahebeh_khatereh_asadi_8.jpg (http://www.cinemafa.com/images/stories/mosahebeh/khatereh_asadi/8.jpg)
http://www.cinemafa.com/mambots/content/lightThumb/thumbs/mosahebeh_khatereh_asadi_7.jpg (http://www.cinemafa.com/images/stories/mosahebeh/khatereh_asadi/7.jpg)
http://www.cinemafa.com/mambots/content/lightThumb/thumbs/mosahebeh_khatereh_asadi_6.jpg (http://www.cinemafa.com/images/stories/mosahebeh/khatereh_asadi/6.jpg)
http://www.cinemafa.com/mambots/content/lightThumb/thumbs/mosahebeh_khatereh_asadi_5.jpg (http://www.cinemafa.com/images/stories/mosahebeh/khatereh_asadi/5.jpg)
http://www.cinemafa.com/mambots/content/lightThumb/thumbs/mosahebeh_khatereh_asadi_4.jpg (http://www.cinemafa.com/images/stories/mosahebeh/khatereh_asadi/4.jpg)
http://www.cinemafa.com/mambots/content/lightThumb/thumbs/mosahebeh_khatereh_asadi_2.jpg (http://www.cinemafa.com/images/stories/mosahebeh/khatereh_asadi/2.jpg)
http://www.cinemafa.com/mambots/content/lightThumb/thumbs/mosahebeh_khatereh_asadi_1.jpg (http://www.cinemafa.com/images/stories/mosahebeh/khatereh_asadi/1.jpg)
http://www.cinemafa.com/mambots/content/lightThumb/thumbs/mosahebeh_khatereh_asadi_khasadi_3.jpg (http://www.cinemafa.com/images/stories/mosahebeh/khatereh_asadi/khasadi_3.jpg)
http://www.cinemafa.com/mambots/content/lightThumb/thumbs/mosahebeh_khatereh_asadi_khasadi_1.jpg (http://www.cinemafa.com/images/stories/mosahebeh/khatereh_asadi/khasadi_1.jpg)
http://www.cinemafa.com/mambots/content/lightThumb/thumbs/mosahebeh_khatereh_asadi_khasadi_2.jpg (http://www.cinemafa.com/images/stories/mosahebeh/khatereh_asadi/khasadi_2.jpg)
خاطره اسدی در فیلم هفت دقیقه تا پائیز
http://www.cinemafa.com/mambots/content/lightThumb/thumbs/ashkhas_khatereh_asadi.jpg (http://www.cinemafa.com/images/stories/ashkhas/khatereh_asadi.jpg)
http://www.cinemafa.com/mambots/content/lightThumb/thumbs/film_7min_ta_paeez_khatereh_hadieh.jpg (http://www.cinemafa.com/images/stories/film/7min_ta_paeez/khatereh_hadieh.jpg)
http://www.cinemafa.com/mambots/content/lightThumb/thumbs/film_7min_ta_paeez_khatereh_asadi_2.jpg (http://www.cinemafa.com/images/stories/film/7min_ta_paeez/khatereh_asadi_2.jpg)
http://www.cinemafa.com/mambots/content/lightThumb/thumbs/film_7min_ta_paeez_khatereh_hamed.jpg (http://www.cinemafa.com/images/stories/film/7min_ta_paeez/khatereh_hamed.jpg)
http://www.cinemafa.com/mambots/content/lightThumb/thumbs/film_7min_ta_paeez_khatereh_asadi.jpg (http://www.cinemafa.com/images/stories/film/7min_ta_paeez/khatereh_asadi.jpg)
منبع: سینمافا
(javascript:void window.open('http://www.cinemafa.com/index2.php?option=com_content&task=view&id=556&Itemid=52&pop=1&page=0', 'win2', 'status=no,toolbar=no,scrollbars=yes,titlebar=no,m enubar=no,resizable=yes,width=640,height=480,direc tories=no,location=no');)
(javascript:void window.open('http://www.cinemafa.com/index2.php?option=com_content&task=emailform&id=556', 'win2', 'status=no,toolbar=no,scrollbars=yes,titlebar=no,m enubar=no,resizable=yes,width=400,height=250,direc tories=no,location=no');)
خاطره اسدي:
اميني از بازيام تعريف ميكرد؛ نميدانم چطوري يكدفعه بد شد
سینمافا-علی وزینی- «خاطره اسدي» بازیگر جوان سینما را با «ديشب باباتو ديدم آيدا» شناختيم و در آن زمان اين بازي با تمجيد منتقدان روبرو شد.
حضورش در «تقاطع» هم قابل قبول بود و هنوز هم در ذهن خیلی ها باقی مانده است.اما اين بازيگر كم حاشيه به یکباره با «هفت دقيقه تا پاييز»، وارد حاشيه شد و حتي كار به جايي كشيد كه عليرضا اميني گفت از حضور اسدي راضي نيست.
اسدي اگر چه تمايلي به ادامه دادن حاشيههاي اين فيلم ندارد اما به قدري عصبي است كه نميتواند از گفتن برخي مسائل اين فيلم خودداري كند. در طول مصاحبه سعی کردم وارد حاشیه های بیشتر فیلم نشوم و سوالاتی را مطرح کنم که قبلاً از او پرسیده نشده بود، در مقابل هم، خاطره دلش می خواست این مصاحبه، پایان تمام حواشی و خاطره بد فیلم باشد.
http://www.cinemafa.com/images/stories/mosahebeh/khatereh_asadi/8.jpg
ـ پيش از اين، در مورد «هفت دقيقه تا پاييز» زياد صحبت كردهايد. به عنوان حرف آخر اگر صحبتي درباره فیلم داريد بفرماييد.
من به همه عوامل فيلم احترام گذاشتم و وقتي كانديد شدند، به آنها تبريك گفتم. بنا را بر اين گذاشتم كه تجربه خوب يا بد هر چه بود تمام شد. سعي كردم احترام آنها را حفظ گذاشتم. من در اين 6-7 سالي كه كار كردم همه ميدانند كه آدمي نيستم كه بگويم فلاني اذيت كرد. اما وقتي ديدم آقاي اميني در نشستشان صحبتي انجام دادهاند دليلش را نفهميدم. بعضي مواقع ممكن است سوءتفاهمهايي پيش بيايد و برخي افراد نكاتي را بگويند كه البته آن هم كار درستي نيست...
ـ در مصاحبهتان قبل از جشنواره در مجله همشهري جوان هم كه کلی از اميني تعريف كرده بوديد.
من ميتوانستم بگويم فيلمنامه عوض شد و مواردي پيش آمد. اما چون آدمها برايم قابل احترام بودند چيزي نگفتم. اما ديدم كه اين سكوت فايده ندارد و خيلي به من بي احترامي ميكنند. انگار سكوت من را متوجه نميشوند و اين موضوع باز شد.
جالب است که بدانی دو سال قبل كه كار را شروع كرديم نيما شاهرخشاهي به جاي محسن تنابنده، بهنوش طباطبايي به جاي هديه تهراني و شاهرخ استخري به جاي حامد بهداد بود.
حتی آن تیم هم قطعی نشد و شهاب حسيني جای شاهرخشاهی آمد، ولي وقتي زمان فيلمبرداري تاخير افتاد شهاب هم نتوانست بيايد بعد با فرد ديگري قرارداد بستند و در چهارمین انتخاب خود به محسن تنابنده رسيدند. در واقع هيچ كدام از اينها انتخاب های اول نبودند، اما به من که می رسد می گویند: خاطره، انتخاب پنجم بود!!
البته اين چيز بدي نيست كه نقش پنجم يا دهم باشد. مهم نيست كه كارگردان حتما با كسي كه ميخواهد استارت بزند. ممكن است اتفاقات زيادي بيافتد. اما براي من جالب بود كه آقاي اميني از بازي من خيلي تعريف ميكرد و همواره اعلام رضايت ميكرد. نميدانم چطور بازي من بد شد و بعد از جشنواره این قدر از بازی من بد گفتند. در سینما، همه افرا د را می شناسند. هنوز نمی دانم چرا آقای امینی موجی را راه می اندازند و بعد گلایه می کنند، بالاخره آدم تا جایی می تواند سکوت کند.
ـ شما را آقاي اميني دعوت كردهبود يا آقای ساداتیان(تهیه کننده)؟
آقاي اميني. دستيارشان شهريور پارسال تماس گرفت و گفت شخصيتها عوض شد و بازيگران ديگري آمدند.
ـ خب؛ چرا کار با امینی را پذیرفتید؟
من کارهای قبلی ایشان را دیده بودم و ما رابطه خانوادگی با ایشان داشتیم و با خانمش هم دوست بودیم. فیلنامه و نقش اولیه هم را خیلی دوست داشتم.
ـ راستی چرا در فرش قرمز فیلم حضور نداشتید؟ دعوت نشده بودید؟
چرا دعوت داشتم، اما به خاطر آقای امینی نیامدم. احساس کردم که حضورم دلیلی ندارد وقتی که کارگردان در فرهنگسرای ارسباران می نشیند و می گوید: «ما به خانم اسدی گفتیم موهایش را کوتاه کند که ایشان قبول نکردند و برای کاراکتر وقت نگذاشتند» و یا در ماهنامه فیلم می گوید: «اسدی به من تحمیل شده و انتخاب چندم بوده است» چه دلیلی دارد به فرش قرمز فیلمش بروم. وقتی کاملاً بی دلیل تو را از فیلمت و گروه جدا می کنند و تو را کنار می گذارند، با خودم گفتم که حضور نداشته باشم بهتر است. من از امینی توقع نداشتم، به هر حال من بازیگر فیلمش بودم.
ـ شما دو فيلم ديگر به نامهاي «ديشب باباتو ديدم آيدا» و «تقاطع» را داشتيد كه بيشتر پسنديده شدند. اين خوبي كارها، بيشتر به كارگرداني مربوط بود يا بازيگري؟
كاملا 50-50 است. در هر دو كار اولم نشان دادم كه بازيگر توانايي هستم يا نه. آن زمان نقدهايي كه ميخواندم خيلي تاييد ميكردند و در فيلم اول كانديد شدم و براي دومي در دنياي تصوير جزو انتخابها بودم. آنجا هدايت درست بود. سوپراستار در تقاطع زياد بود ولي داوودي همان كاري را ميساخت كه نوشته شده بود و تغييري نميكرد. در هفت دقيقه تا پاييز، اگر گفتند بازي بد است، شما برداشتت از كارگرداني چه بوده؟ من توانايياش را داشتم اما كارگردان بايد بازي ميگرفت. ممكن است اتفاقاتي بيافتد و بازيگران در حاشيه قرار گيرد و فيلمنامه بهم بريزد و بازي ضعيف شود كه به فيلم لطمه ميخورد. همه هم نميگفتند خيلي بد بودي.
ـ شما آن زمان نقش دخترهاي نوجوان را بازي ميكرديد. فكر نميكنيد حضورتان در اين كارها مناسبتر بود؟
نه، به هيچ وجه اين فكر را نميكنم. مطمئنم اگر اين فيلم بر اساس فيلمنامه اوليه نوشته ميشد هيچ كدام از صحبتها در مورد بازي من شايد زده نميشد. چون تو با شناسنامهاي به سمت نقش ميروي و نقش را ميخواني و به آن فكر ميكني و خودت را در آن شرايط قرار ميدهي و بر اساس آن داري بازي ميكني اما 10 روز به پايان فيلمبرداري به تو ميگويند «آن اپيزود حذف است. فيلم شده يك اپيزودي و قرار است خيانتي اين وسط قرار گيرد» معلوم است كه بازي من بهم ميريزد. معلوم است گذاشتن چنين چيزي در فيلم اشتباه است.
ـ پس چرا ادامه داديد؟
اشتباه كردم (مکث می کند). شايد اگر ادامه نميدادم مرا جديتر ميگرفتند و حرفهاي بعدي آقاي اميني زده نميشد. چون سعي كردم كه بگويم خيانت را نگذاريد و حتي گريه كردم. فكر نميكردم نقش به اينجا بكشد. حالا با خيانت كار ندارم. ولي مثلا دختر خواهرت مرده و خواهرت رواني شده و حالا دغدغه من اين است كه بروم پول بردارم. باور كنید كه نصف اين فيلمنامه باعث شده نقش من توي ذوق خيليها بخورد. ولي گفتم كه من اصولا احترام گذاشتهام و فيلمبرداري كنيد تا تمام شود و هر كس سرجاي خودش برود. ولي قطعا از اين به بعد اينگونه نخواهد بود چون چيزهاي جديد ياد گرفتهام.
ـ تمايل به نقشهاي متفاوت داريد، آیا كمكاري شما به همين علت است؟
چون نقشهاي من در آن سن و سال بود و من نميخواستم ديگر در اين كارها ديده شوم و شايد فيلم قابل دفاع نباشد.
ـ تكليفتان را براي كارهاي آينده ميدانيد؟
هنوز به دنبال نقشهاي متفاوت كه بتوانم بخشهاي ديگري از بازي را به نمايش بگذارم. اما تصويرم عوض شد و چيزهاي ديگري در مجموع ياد گرفتهام.
ـ بازيگر دوست دارد نقشهاي گوناگون بازي كند. شما هم دغدغهتان متفاوت بازي كردن است؟
بايد متفاوت باشد. اگر آدم به تكرار بيافتد و يك كاراكتر را بازي كند براي بيننده هم فكر نميكنم خيلي جذاب باشد.
ـ از چه كاري فكر كرديد داريد به تكرار ميافتيد؟
بعد از آيدا، تقاطع را كه كار كردم گفتند تو بازيگر تين ايجري هستي. ولي نقشهاي بعدي كه كار كردم متفاوت بود و حتي اگر كم سن و سال بود، تفاوت داشت.
ـ ممكن است خاطره اسدي كمدي هم بازي كند؟
بله بدم نميآيد يك كمدي موقعيت خوب بازي كنم. يك طنز تلخ و چنين مواردي.
ـ شما كه هفت دقيقه تا پاييز را بازي ميكرديد با توجه به حساسيتتان، اين درگيري ذهن خودتان باعث شده تا به گفته آقاي اميني خوب بازي نكنيد؟ چرا آن موقع واكنشي نداشتيد؟
من با آدمهايي كه كار كردهام بپرسيد ميگويند خيلي صبور هستم و فكر ميكردم عرفش همين است كه به كار همه احترام بگذارم. من به كارگردان احترام ميگذارم چون دارم براي او بازي ميكنم. ولي فكر ميكردم بايد احترام بگذارم. كار 10 روز مانده بود تمام شود و به قدري حاشيهها اذيت كردند، سعي كردم كاري كنم بقيه از تهيه كننده و كارگردان تا ساير بازيگران اذيت نشود. اما از جايي كه فكر ميكنم قدرنشناسي است، قضيه فرق كرد. من با خودم رودربايستي ندارم و منتقد خودم هستم. فيلمهايي چون آيدا، تقاطع و شبانهروز طوري هستند كه ميتوان از آنها دفاع كرد. ولي وقتي به تو احترام نميگذارند كه مقابل هر مسئلهاي سكوت كنم، آدم دلش ميشكند. من بيشتر از اين رنجيدم.
ـ نظر منتقدان برايتان مهم است؟
من اگر مغرضانه نباشد ميخوانم و قبول ميكنم. من اولين منتقد خودم هستم. ولي هيچ موضعي ندارم.
ـ فيلم را با مردم ديدهايد؟ از واكنش آنها خبر ندارید؟
نه. ولي اطرافيان كه ديدهاند برخي ميگفتند فوق العاده بود و برخي هم آن را ضعيف ميدانستند، در کل نظرات متفاوت بوده و اين مسئله در مورد منتقدان هم صدق ميكند.
ـ اگر دوباره بخواهيد آن را بازي كنيد چگونه ظاهر خواهيد شد؟
اصلا نميخواهم به آن فكر كنم كه حالا بخواهم دوباره بازي كنم!
ـ به قصه برسيم. مریم در جايي ميگويد: «آرزو داشتم 2 هزار تومان داشتم براي بچه چيزي بخرم». به نظر من اين با كاراكتري كه خيانت كند سازگاري ندارد. در واقع من با این «خیانت» مشکل دارم.
من هم دقيقا همين را گفتم. اميني گفت اين كاراكتر مريم است نه خاطره. من هم گفتم من هم همين مريم را ميگويم و ميدانم خاطره نيستم. و واقعا به نظرم اين خيلي به نقش لطمه زد. چون اين شخصيت 6 سال همه چيز را تحمل كرد و منتظر اين اتفاق است كه فرهاد برگردد و زندگي طبيعي شود. اگر ميخواست كاري كند زودتر انجام ميداد. اما من در اين كاراكتر چنين چيزي نديدم. ما با چيز بزرگ وحشتناكي چون مرگ بچه روبروييم و هر نكته ديگري، شخصيتها را زير سوال ميبرد. من و حامد داريم گريه ميكنيم و بعد بيرون ميرويم و سر مسائل خودمان دعوا ميكنيم. آدم به قدري آن موقع شوكه هست كه نميتواند به چيزهاي ديگر فكر كند. من اين سكانس را اصلا دوست ندارم.
ـ شما چقدر در تغيير فيلمنامه نقش داشتيد؟
من هيچ نقشي نداشتم و چيزهايي هم ميگفتم اعمال نميشد.
ـ فكر نميكنيد فيلم اگر سوپراستار نداشت به اكران نميرسيد؟
نميشود منكر تاثير سوپراستار در ديده شدن فيلم شد. ولي مهم كارگرداني اثر است.
ـ فيلم هر چقدر هم قدرتمند باشد بدون ستاره به اكران ميرسد؟ یکم سخت است!
درست است. ولي خيلي وقتها سوپراستار بازي ميكند اما فيلم اصلا خوب نميشود.
ـ شما توجهي به تغيير بازيگران براي پذيرفتن اثر نداشتيد؟
من نقش مريمي كه گرفته نشد را خيلي دوست داشتم. اما اينجا به من ميگفتند چيزي را پنهان کن و بعد از چند روز گفتند آن چیزی را که پنهان می کردی «خيانت» است. خود كارگردان بايد بداند چگونه برخورد كند. اتفاقات زيادي افتاد و نقش من بهم خورد. آقاي اميني كه در جريان بود چرا اين صحبتها را انجام ميدهيد.
ـ پايان فيلم هم عوض شد. كدام بازخورد بهتري دارد؟
نديدم. هر دو قابل قبول است. ولي آن موقع كه صحبت ميكرديم قرار بود با فوت كردن شمع تمام شود.
ـ الان سر چه كاري هستيد؟
«گربه روي شيرواني داغ» تمام شد. نقش من يك دختري است كه حقوق ميخواند و وكيل است و آرام. به نظر من با نقشهاي قبلي متفاوت است. ممكن است خيلي متفاوت نباشد اما در كل فرق دارد.
ـ چقدر اميدوار هستيد نقشتان را خوب بازي كرده باشيد؟
الان هيچ نظري ندارم. ولي كارگردان راضي بود و اميدوارم خوب باشد.
ـ ملاكهاي شما براي انتخاب نقش چيست؟
بيشتر نقشهايي كه بازي ميكنم خيلي از من دور باشد. چون كلنجار و پيدا كردن برايم لذتبخش است. ضمن اينكه بتوانم از آن دفاع كنم.
ـ اينها كلي است. چطور ميتوانيد نقش را از روي فيلمنامه بپذيريد؟
هر چه نقش بالا و پايينش بيشتر باشد. اما نقش اول و دوم برايم اصلا مهم نيست. در آيدا و تقاطع نقش مكمل داشتم. خيلي وقتها ممكن است با يكي دو سكانس خيلي خوب و بي نظير است. مهم اين است كه نقش آدم را قلقلك بدهد تا آن را پيدا كند.
ـ چرا كار تلويزيوني انجام نميدهيد؟
دوست دارم كار شاخصي باشد. بعضي موارد پيش ميآيد. مثلا خيلي قبلتر كار آقاي فتحي را دوست داشتم و كارهاي آقاي ميرباقري و چنين مواردي.
http://www.cinemafa.com/mambots/content/lightThumb/thumbs/mosahebeh_khatereh_asadi_8.jpg (http://www.cinemafa.com/images/stories/mosahebeh/khatereh_asadi/8.jpg)
http://www.cinemafa.com/mambots/content/lightThumb/thumbs/mosahebeh_khatereh_asadi_7.jpg (http://www.cinemafa.com/images/stories/mosahebeh/khatereh_asadi/7.jpg)
http://www.cinemafa.com/mambots/content/lightThumb/thumbs/mosahebeh_khatereh_asadi_6.jpg (http://www.cinemafa.com/images/stories/mosahebeh/khatereh_asadi/6.jpg)
http://www.cinemafa.com/mambots/content/lightThumb/thumbs/mosahebeh_khatereh_asadi_5.jpg (http://www.cinemafa.com/images/stories/mosahebeh/khatereh_asadi/5.jpg)
http://www.cinemafa.com/mambots/content/lightThumb/thumbs/mosahebeh_khatereh_asadi_4.jpg (http://www.cinemafa.com/images/stories/mosahebeh/khatereh_asadi/4.jpg)
http://www.cinemafa.com/mambots/content/lightThumb/thumbs/mosahebeh_khatereh_asadi_2.jpg (http://www.cinemafa.com/images/stories/mosahebeh/khatereh_asadi/2.jpg)
http://www.cinemafa.com/mambots/content/lightThumb/thumbs/mosahebeh_khatereh_asadi_1.jpg (http://www.cinemafa.com/images/stories/mosahebeh/khatereh_asadi/1.jpg)
http://www.cinemafa.com/mambots/content/lightThumb/thumbs/mosahebeh_khatereh_asadi_khasadi_3.jpg (http://www.cinemafa.com/images/stories/mosahebeh/khatereh_asadi/khasadi_3.jpg)
http://www.cinemafa.com/mambots/content/lightThumb/thumbs/mosahebeh_khatereh_asadi_khasadi_1.jpg (http://www.cinemafa.com/images/stories/mosahebeh/khatereh_asadi/khasadi_1.jpg)
http://www.cinemafa.com/mambots/content/lightThumb/thumbs/mosahebeh_khatereh_asadi_khasadi_2.jpg (http://www.cinemafa.com/images/stories/mosahebeh/khatereh_asadi/khasadi_2.jpg)
خاطره اسدی در فیلم هفت دقیقه تا پائیز
http://www.cinemafa.com/mambots/content/lightThumb/thumbs/ashkhas_khatereh_asadi.jpg (http://www.cinemafa.com/images/stories/ashkhas/khatereh_asadi.jpg)
http://www.cinemafa.com/mambots/content/lightThumb/thumbs/film_7min_ta_paeez_khatereh_hadieh.jpg (http://www.cinemafa.com/images/stories/film/7min_ta_paeez/khatereh_hadieh.jpg)
http://www.cinemafa.com/mambots/content/lightThumb/thumbs/film_7min_ta_paeez_khatereh_asadi_2.jpg (http://www.cinemafa.com/images/stories/film/7min_ta_paeez/khatereh_asadi_2.jpg)
http://www.cinemafa.com/mambots/content/lightThumb/thumbs/film_7min_ta_paeez_khatereh_hamed.jpg (http://www.cinemafa.com/images/stories/film/7min_ta_paeez/khatereh_hamed.jpg)
http://www.cinemafa.com/mambots/content/lightThumb/thumbs/film_7min_ta_paeez_khatereh_asadi.jpg (http://www.cinemafa.com/images/stories/film/7min_ta_paeez/khatereh_asadi.jpg)
منبع: سینمافا