PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : عشق خواستن است



touraj atef
29th July 2010, 02:15 PM
http://lonelyseaman.files.wordpress.com/2010/07/eshgholane.jpg?w=300&h=187 (http://lonelyseaman.files.wordpress.com/2010/07/eshgholane.jpg)بر خیز و بیا بتا بر ای دل ما
حل کن به جمال خو یش مشکل ما
یک کو ز ه شر اب بیاو ر که با هم نو شیم
زآن پیش که کو ز ه ها کنند از گل ما
خیام
در واژگان ما ” هوس ” را طعنه ای ز نیم که بد است و بد فر جام است باید آن را نفی کر د و به دو ر انداخت و در پار ه ای از او قات آن را در مقابل عشق قر ار دادیم ز طر ف دیگر نفی و کو بید ن بر سر احساس را پاکی تر جمه کر ده ایم گو ئی پاکی یعنی نفی خو د بو د ن و این را عطیه ای و صو اب راهی دانسته ایم و من سر گر دان ز ین واژگان غر یب شده ام
بسیار سر گر دانم کر ده است کدامین در ست است ” عاشقانه های پر وسوسه ” و یا ” وسوسه عاشقانه ” شاید گو یند فر ق را چیست ز ین دو که هر دو به گو نه ای یک سان است اما وسوسه ها را همو ار ه با طعم هوس یکی دانستند و من می گو یم هوس را به چه جر می باید به دار آو یخت ؟ همگان هوس را نفی کنند هو س را نقد کنند و لی گو ئی این هوس دوست و یار طو لانی با ذهن و ر و حشان است هر چه سنهای عقل ز یاد می شود هوس را بیشتر نقد می کنند عقل پیر چه ز هوس گر یز ان است اما هوس چه ر سو ائی بر ای پیری همو اره ساخته است اما هوس به خو دی نمی تو اند بد باشد هوس گر به طعم فر یب آکنده گردد بد خو اهد شد این ر ا قلب همیشه جو انی گو ید که هر چه سن عقل ز یاد می شو د او همچنان جو ان است ز هوس عاشقانه گفته ایم و شاید هم می خو اهیم ز عاشقانه های پر هوس ساز کنیم اما می گو یم این دو ز هم جدا نیستند همان طو ر که عاشقانه در و ر ای ماده و تنها در آسمان می تو اند فر یب خو ر د ر و به انحطاط ر و د اسیر دگر اند یشی شو د عاشقانه هوس ز مینی نیز گر نباشد دیگر کسی بر ای عطر گل یاس مشامی تیز نخو اهد داشت کسی به نو ر ماه با حس عشق نگاه نخو اهد کر د کسی آغوش باز بر ای یار نخو اهد گشو د و هر چه خو اهد بو د نفی و دار ز د ن آزادی را رونق بازار ساز ند هوس را نباید کشت آن مخیله پر هیجانی که تنها تو می دانی که در آن چه می گذر د را نبابد تا ابد مد فو ن ترس از ناشناخته ها نمو د باید یافت عاشقانه ای که هوس را در آغوش گیر د و هوس ر ا که عاشقانه را طلب کند این دو ز هم جدا نیستند هوس عاشقانه را باید در یافت تا ز ز هد بی عشق رهائی جست زترس و نفر ت و در و غ باید گر یخت و این نمی ماند جز با نیر وی جاو دانه جاری شد ن و این نمی تو اند و جو د داشته باشد تا در آزاد ز یستنها اعتماد به یار را یافتن آزادی را باید قداست بهشید گر تو ان تحمل آن را داشت آزادی را باید قداست بخشید که بهر آشکار شد نها است که هیچ زشتی بد تر از پنهان کار ی نیست هوس عاشقانه را چو ن عاشقانه هوس است آنگه که به چشمهایش چشم می دو زی و نقش تن یار را مجسم کنی و عطر یار را به مشام کشی و هجر او تر ا به چهار میخ حسر ت کشد و بو سه را یکی شدنها را با او هوس آلو د و پر و سو سه عاشقانه تر نم کنی آری باید ز کلام در و غین دست بر داشت عشقی که هوس یار را نباشد عشق نیست هوسی که عاشقانه را صدا نز د حس نیست هوس را فر یب تر جمه نکنیم ز یافتن آرامش آتشین دل خفته در خاکستر را تقدس نکنیم آزادی را چماقی بر ای فر ار تر س نساز می باید یافت که در آزادی عشق ز مز مه کند آرامش در رهائی است و جاری شدن را عشق گو یند و هوس آلو د عاشقانه را همان عاشقانه پر ز هوس تر جمان کنیم و چنین است که دیگر ترسی نیست دکان ز ندان و ز ندانبانی یاران قدیم و هم قفسهای امروز بر چیده می شود دیگر نخو اهند گفت ” پیری و معر که گیری ” و هر گز هیچ کس نمی گو ید از ما که گذ شت عشق بازی را تا ابد عشق بازی باید تا به آن سو ئی که تو انستن است و تو انائی ز عشق است و بس

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد