PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چرا تبلیغات من كار نمی‌كند؟!



B a R a N
22nd July 2010, 08:27 PM
چرا تبلیغات من كار نمی‌كند؟! (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fcasemethod.mihanbl og.com%2Fpost%2F1303)


در دفتر یا مغازه خود نشسته‌اید‌، به صورتحساب هزینه‌ها نگاه می‌كنید. سكوت، تمام فضا را فراگرفته. منتظر زنگ تلفن یا ورود مشتری جهت فروش كالا یا ارائه خدمت به وی هستید. ولی خبری نمی‌شود.

سختی این لحظات زمانی شدت می‌گیرد كه به یاد كرایه مكان، بدهكاری‌ها و سرمایه‌ای كه برای خرید كالا یا تولید آن صرف كرده‌اید می‌افتید و باعث می‌شود كه فشار عصبی زیادی بر شما وارد شود.

در این لحظات بهترین كاری كه به ذهنتان می‌رسد تبلیغ كردن است...

با هزار امید، برای اینكه بتوانید به كسب و كارتان رونقی ببخشید، مبلغی را پیش‌بینی كرده و به سراغ یك آژانس تبلیغاتی می‌روید تا سفارش تهیه بروشور، كاتالوگ یا یك تیزر تلویزیونی 30 ثانیه‌ای را بدهید. هرچند از پرداخت چنین مبلغی راضی نیستید؛ ولی با این فكر كه این عمل مشتریان را به سمت من سرازیر می‌كند به خود آرامش می‌دهید. این عملی است كه شما به عنوان تولید كننده یا فروشنده حتما آنرا تجربه كرده‌اید.

سپس دوباره به محل كار خود بازمی‌گردید و منتظر می‌مانید تا مشتری‌ها پاشنه در را ازجا درآورند! ولی باز هم خبری نمی‌شود! با خود می‌گویید، پس چه شد؟ آن همه هزینه‌ای كه من كردم كجا رفت؟

در این مواقع افراد دوگونه عكس‌العمل نشان می‌دهند. برخی تصمیم می‌گیرند دور تبلیغات را خط كشیده و دیگر به سراغ آن نروند. طبیعتا آنها حق را به خود داده و می‌گویند چرا باید هزینه‌ای بی‌دلیل كرده و نتیجه‌ای نگیرند. برخی دیگر هم با این توجیه كه تبلیغات ما باعث شناخته شدن ناممان در بین مردم شده، به خود آرامش داده و باز به همان تبلیغات كم اثر خود ادامه می‌دهند.

هر دو گروه اشتباه می‌كنند. گروه اول به دلیل اینكه خود را از مسیر شناخته شدن كنار كشیده و گروه دوم به این دلیل كه تنها قانون دنیای تبلیغات را فراموش كرده‌اند:

«تبلیغات باید سبب فروش شود. تبلیغات دلیل قابل ذكر دیگری ندارد. (رایموند رابیكم)»

اما چرا تبلیغات ما نتیجه‌ای در بر ندارد؟

دلایل آن كاملا روشن است. در كشور ما به دلیل رقابتی نبودن صنعت و دولتی بودن اكثر بنگاه‌های اقتصادی، علم بازاریابی و تبلیغات روند رشد بسیار كندی داشته و باعث شده كه شركت‌ها تبلیغات را تنها در فروش اولیه ببینند. نهادهای دولتی كسری بودجه خود را به راحتی از دولت دریافت می‌كنند و برخی تولیدكنندگان عمده نیز با حمایت تعرفه‌های گمركی و در غیاب كالاهای مرغوب خارجی سهم خود را از بازار محفوظ دانسته و لذا خود را بی نیاز از صرف هزینه‌ای برای تبلیغات می‌یابند. تنها در چند نمونه مانند صنعت شوینده‌ها شركت‌هایی را می‌بینیم كه خود را ملزم به سرمایه‌گذاری برای تبلیغات می‌یابند.

دلیل دیگر این است كه بنگاه‌های اقتصادی به تبلیغات نه به عنوان یك علم بلكه بیشتر به عنوان یك هنر می‌نگرند. شاید برایتان پیش آمده كه به سراغ یك كانون تبلیغاتی رفته و سفارش تهیه گزینه تبلیغاتی خاصی را داده‌اید. در این كانون‌ها، افراد به خاطر آشنایی با گرافیك اقدام به تهیه موارد تبلیغاتی می‌كنند و صد البته فقط روی جنبه هنری آن تمركز دارند. اهرم‌های جذب مشتری بیشتر كانون‌ها، فقط قیمت و زیبایی كار است. ولی طراحی یك بروشور فروش ساده، با نوشتن آن خیلی فرق دارد. در چنین مواقعی دست‌اندركاران تبلیغات، عمل خود را اینگونه توجیه می‌كنند كه زیبایی موجب ماندگاری نام در ذهن فرد شده و همین ماندگاری او را به سمت خرید كالا سوق می‌دهد. ولی این تمام ماجرا نیست.

این فرض كه اگر مصرف كننده با نام شما آشنا باشد، قلب و كیف پولش هم این نام را دنبال خواهد كرد فرض درستی نیست. زیبایی هنری جزئی از كار است كه فقط آن را بیشتر در معرض دید قرار می‌دهد؛ ولی لزوما منجر به فروش نمی‌شود. تبلیغات زمانی كارساز است كه به صورت آمیزه‌ای از علم و هنر مورد استفاده قرار گیرد.

خوشبختانه با آغاز روند خصوصی سازی در كشور، در آینده نزدیك نیاز به این علم بیشتر احساس خواهد شد. امیدوارم شما هم به عنوان یكی از صاحبان صنایع یا فروشندگان خوش‌فكر كشور، به سمت علمی كردن استراتژی‌های تبلیغاتی خود پیش رفته و از هدر رفتن پول‌های باارزشتان جلوگیری كنید. با بخاطر سپردن این نكته كه قرار دادن نام شركت‌تان در مجله و تلویزیون ضامن موفقیت‌تان نخواهد بود و باید برای هر ریالی كه خرج می‌كنید، انتظار بازگشت داشته باشید.

نكته مهم این است: هدف از تبلیغات سروصدا برپا كردن نیست. هدف آن فروش است. این بیشتر یك علم است تا هنر. اگر پولی را كه صرف بازاریابی می‌كنید، به شما باز نگردد، با دردسر بزرگی مواجه می‌شوید.

اما علم تبلیغات چیست؟

بهترین تعریفی كه من برای تبلیغات شنیده‌ام این است:

((تبلیغات همه چیز را در بر می‌گیرد. تمام كارهایی كه انجام می‌دهید یا نمی‌دهید.(سرجیو زایمن)))

و تنها یك هدف دارد:

((فروش كالای بیشتر، با قیمت بیشتر، به تعداد بیشتری از افراد(سرجیو زایمن)))

ولی این چطور ممكن است؟

برای موفقیت در یك كار اصول زیادی هست كه باید رعایت شوند. اصولی كه نادیده گرفتن هر یك از آنها ممكن است در روند فروش تاثیر منفی داشته باشد. تبلیغات شامل تمام موارد زیر می‌شود:

نام تجاری، بسته‌بندی، احساسی كه كالا به مشتری می‌دهد، ویژگی خاص آن كالا، نحوه رفتار با مشتری، نحوه رفتار با كاركنان، شهرت، حمایت مالی، سخنگو، نحوه صحبت منشی‌تان با تلفن، گزینه تبلیغاتی، مطالبی كه در تبلیغاتتان می‌گویید، كارهایی كه باید انجام دهید؛ ولی نمی‌دهید و موارد بسیاری دیگر.

ما نام هر یك از این موارد را ارزش می‌گذاریم. ارزش چیزی است كه مشتری را به سمت خرید كالا یا خدمت سوق می‌دهد. پولی كه مشتری پرداخت می‌كند، در قبال همین ارزش‌هاست و انتظار دارد پولش به هدر نرود.

ولی هیچ یك از این ارزش‌ها به تنهایی كافی نیست. مشتریان كنونی بسیار بهانه‌گیر و بی‌اعتماد شده‌اند. آنها دیگر به یك نام وفادار نمی‌مانند و با كوچكترین اشتباه به سراغ نام دیگری می‌روند. بدون توجه به ارزش‌های ذكر شده، تبلیغات تاثیر خود را از دست می‌دهد و مردم حرف تبلیغاتچی‌ها را باور نمی‌كنند. بنابراین، در یك بازار رقابتی، اكتفا كردن به یك بروشور ساده یا یك تیزر تلویزیونی، تنها دور ریختن پول است. شما نمی‌توانید فقط به یك ارزش متكی باشید.

در چنین بازاری، كسی موفق‌تر است كه در قبال پولی كه از مشتری دریافت می‌كند، ارزش بیشتری را به او ارائه دهد.

مشتری برای خرید یك كالا هزینه‌های زیادی می‌پردازد. بجز هزینه مالی كه در آخر كار پرداخت می‌شود، او هزینه احساس نیاز، هزینه تحقیق در مورد كالا، هزینه روانی برای سپری كردن این دوره و هزینه‌های دیگری را نیز می‌پردازد. پس انتظار دارد كه با صرف این هزینه‌ها، بیشترین عایدی نصیبش شود. در نتیجه به دنبال كالایی می‌رود كه ارزش بیشتری را به او برساند.

حال متوجه سوالی كه در آغاز مطرح شد، می‌شوید. اینكه چرا تبلیغات ما تاثیر گذار نیست؟ چون ما در تبلیغاتمان هیچ ارزشی را به مشتری عرضه نمی‌كنیم. هیچ‌گاه یك اسم منجر به فروش نمی‌شود. مشتری دنبال چیزی می‌رود كه بیشترین ارزش را نصیبش كند. اگر به مردم نگویید كه چكار می‌كنید؟ چرا می‌كنید؟ و چرا آنها باید محصول شما را بخرند؟ آنها شما را نادیده خواهند گرفت. شما باید مدام به این كار ادامه دهید. مردم زود فراموش می‌كنند. روند تبلیغات شما هرگز نباید قطع شود.

پیش از ادامه بحث ذكر دو نكته در اینجا ضروری است:

اول اینكه مشتریان متفاوت، ارزش‌های متفاوتی را طلب می‌كنند و شما به عنوان یك سازمان نمی‌توانید تمامی ارزش‌ها را یكجا و به بهترین نحو ارائه دهید. دلیل آن هم هزینه اجرای آن است، شاید مشتری شما به ارزش خاصی اهمیت ندهد، بنابراین هزینه كردن برای آن مقرون به صرفه نیست. پس باید دایره ارزش‌ها را به مشتریان منتخب خود محدود كنید. در نتیجه برای شروع تبلیغات بایستی استراتژی تبلیغاتی مخصوص و مناسب با موضوع را طراحی نمایید كه این مستلزم تحقیقات بازاریابی و شناخت مشتریان است.

نكته دوم در ارتقای ارزش‌ها است. اگر اكنون یك برنامه بازاریابی برای خود تدارك دیده‌اید، باید در طول زمان آن را بهتر و بهتر كنید. یعنی به مرور، ارزش‌های بیشتر و بهتری به مشتری ارائه دهید.

برای طراحی یك استراتژی موفق مبتنی بر ارزش‌ها، ابتدا می‌بایست نسبت به ارزش‌های موردنظر اشراف داشت. با توجه به ناکافی بودن فضا، متاسفانه قادر به توضیح تمامی آنها نخواهیم بود و فقط به بررسی اجمالی نحوه حضور مهمترین ارزش، یعنی خود کالا یا خدمت، در تبلیغات چاپی و رسانه‌ای می‌پردازیم.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد