PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چاکرا



ریپورتر
21st July 2010, 11:59 AM
Ajna Historyتاریخچه‌ی چشم سوم



Ajna History

Dr Motaleb Barazandeh



تاریخچه‌ی چشم سوم - دکتر مطلب برازنده

مآخذ: کتاب متافیزیک و چشم سوم، تآلیف مطلب برازنده، انتشارات نوید

امروزه در اکثر ادیان، مذاهب، فرهنگ‌ها و اقوام بر اهمیت چاکرای آجنا تأکید می‎شود و این اهمیت به دوران ماقبل تاریخ برمی‎گردد. در آن زمان آجنا نقش یک حس‎گر روحی و معنوی را داشته است. گفته می‎شود که چشم سوم در انسان‌های اولیه کارایی داشته است. امروزه در انسان‌های قرن جدید نیز شواهدی از عملکرد چشم سوم وجود دارد. عملکرد چشم سوم به عنوان یک چشم معنوی در اکثر فرهنگ‌های جهان (قدیم و جدید) دیده می‎شود.

چشم سوم از جمله مقولاتی است که از ابتدا بشر با آن آشنا بوده و از آن استفاده می‌کرده است. از دیدگاه متافیزیک، انسان‌های نخستین، اطلاعات و عملکردی بهتر از انسان‌های امروزی داشته‌اند.

بین کالبد فیزیکی و کالبد اثیری ارتباط وجود دارد و بر هم اثر می‌گذارند، این ارتباط در انسان‌های اولیه بیشتر بوده، ولی در انسان‌های امروزی کمتر است. امروزه تعداد افرادی که کالبد اثیری را می‌شناسند و وجود آن را مستقیم ادراک می‌کنند، بسیار کم است. انسان‌های نخستین، کالبد اثیری را بهتر می‌شناختند و بین کالبدهای اثیری و فیزیکی آنها ارتباط تنگاتنگ برقرار بوده است. در انسان‌های اولیه، کالبد فیزیکی و عملکردهای آن از طریق تکانه‌ها و تحریکات کالبد اثیری کنترل می‌گردیده است، در حالی که امروزه بر اساس مغز و ذهن کنترل می‌شود.

در انسان‌های قدیم، چشم سوم به‌طور طبیعی فعال بوده و از آن بهره می‌گرفتند. به عبارت دیگر آجنا در آنها یک ارگان ماورائی فعال بوده که به‌طور روزمره از آن استفاده می‌شده است. این در حالی است که در انسان مدرن هزاره‌ی سوم، آجنا به‌طور معمول یک ارگان غیر فعال و خاموش است، و فعال کردن آن مستلزم شناخت و تمرین می‌باشد.

به نظر می‌رسد که انسان‌های قدیم از علم و دانش امروزی بی‌بهره بوده‌اند، ولی در عوضِ آن به‌طور مستقیم از کالبد اثیری بهره‌مند می‌شدند. با گذر زمان ارتباط انسان با کالبد اثیری کمتر شده و به‌جای آن، ارتباط با دانش اثیری برقرار گردیده است. در عصر ما ارتباط انسان با کالبد اثیری بسیار کم ولی ارتباط او با دانش اثیری بسیار زیاد شده است، و انسان تلاش فراوان برای کسب دانش از جهان اثیری دارد.

بنا بر نظر برخی از متافیزیسین‌ها، بارزترین نمونه توجه به چشم سوم را می‎توان در بین هندوان مشاهده کرد. آنها حداقل یک بار در روز آداب مذهبی را انجام می‎دهند، که قرار دادن یک نقطه از پودر رنگی روی پیشانی (چشم سوم) نیز بخشی از آن می‎باشد، این عمل باعث تحریک و فعال شدن چشم سوم می‎شود. در زنان هندی این علامت بر روی پیشانی نشانه ازدواج می‎باشد و وجه تمایز بین زنان و دختران در جامعه هند است. در کتابهای مذهب هندو مطالب زیادی درباره‌ی آجنا نوشته شده است.

وقتی مسیحیان کاتولیک در برابر صلیب زانو می‎زنند، با انگشتان خود علامت صلیب را بر روی سینه ترسیم می‎کنند که رأس این صلیب همیشه، پیشانی (چشم سوم) است. بودائیان احترام خود را نسبت به چاکرای آجنا با قرار دادن یک قطعه جواهر یا زیور گرانبها در مرکز پیشانی مجسمه بودا نشان می‎دهند.

آرایش پیچیده‎ی سربندی که سرخپوستان استفاده می‎کنند از پرهای رنگارنگی تشکیل شده، که به نواری تزیین شده وصل می‎باشند. آرایش این سربند در اطراف مرکز پیشانی حالت قرینه دارد. افرادی که دارای توانایی‌های روحی بیشتری هستند، سربندهای بزرگ‌تر با آرایش پرزرق و برق‎تر استفاده می‎کنند. سربند مصریان قدیم در محل پیشانی دارای شکل یک افعی با سری افراشته است. در فرهنگ مصریان، افعی یک سنبل معنوی است و حضور آن در محل آجنا بر اهمیت این نقطه تأکید می‎کند. سربندی که برخی از سربازان در زمان جنگ به پیشانی می‎بندند نیز جای تأمل دارد.

مسلمانان در نمازهای روزانه‌ی خود به ازای هر رکعت نماز دو بار سجده می‎کنند و در هنگام سجده، پیشانی را بر مهر می‌گذارند و ذکر می‌‌گویند. علاوه بر این در اسلام از سجده (گذاشتن پیشانی بر مهر) به عنوان نزدیک‌ترین حالت انسان به خداوند یاد شده است. هم‌چنین از سجده در این دین الهی به کرات به عنوان صفت مؤمنان یاد شده است. در احوال بزرگان و پیشوایان دین اسلام آمده است که ساعت‌های طولانی را به سجده سپری می‎کردند!

در اسلام، نماز، معراج مومن و سجده، محل عروج و صعود به عوالم معنا است. سجده مرکز ثقل نماز، از بزرگ‌ترین عبادات و نزدیک‌ترین، جامع‌ترین و بهترین راه وصول به معارف الهی می‌باشد. سجده حجاب‌های بین بنده و مولا را پاره می‌کند. سجده نهایت خضوع و تذلّل، قلبِ عبادات، نهایت بندگی، اوج پرواز معنوی و تیز پروازی در آسمان ملکوت است. حضرت امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: «سجده منتهای عبادت بنی آدم است.» (مستدرک الوسائل، ج4، ص472) هشتمین نور الهی حضرت امام رضا علیه‌السلام نیز می‌فرمایند: «بیشترین نزدیکی بنده با خدا در حال سجده است.» (وسائل الشیعه، ج4، ص979)

سجده اعلان بندگی و عبودیت، دلیل تجلی وجود و ضامن بقای هستی است. حضرت امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: «قسم به خدا از زیانکاران نخواهد بود، آن کس که حقیقت سجده را دریابد، اگرچه در تمام مدت عمر خود یک مرتبه چنین سجده کند.» (بحار الانوار، ج85، ص136) حضرت امام خمینی ـ که هر چه داریم وام دار زحمات اوست ـ در کتاب بسیار ارزشمند «آداب نماز» در معرفی سجده چنین می‌فرمایند: «و آن نزد اصحاب عرفان و ارباب قلوب، ترک خویشتن و چشم بستن از ماسوی، و به معراج یونسی ـ که به فرو رفتن در بطن ماهی حاصل شد ـ متحقق شدن به توجه به اصل خویش بی رؤیت حجاب. و در سر بر تراب نهادن، اشارت به رؤیت جمال جمیل است در باطن قلب خاک و اصل عالم طبیعت.» ایشان هم‌چنین معتقدند که: «سجده غشوه و صعق در نتیجة مشاهدة انوار عظمت حق است.» (آداب نماز، ص356 و 361)

سجده دارای فواید عدیده‌ی فیزیکی و ماورائی است که ما از آن بی‌خبر و غافل هستیم ولی بر اساس شواهد و قرائن موجود به نظر می‌رسد که یکی از این فواید تحریک آجنا باشد. اگر این گونه باشد، یک مسلمان حداقل 34 مرتبه در روز، چشم سوم را تحریک می‌نماید. این در حالی است که اگر به غیر از سجده‌های نمازهای واجبِ یومیه، سایر سجده‌ها (سجده‌‌‌ی شکر بعد از نماز، سجده‌های نمازهای مستحبی و ...) را نیز در نظر بگیریم، تحریک آجنا توسط یک مسلمان بیش از 34 مرتبه در شبانه روز خواهد بود.

انطباق محل سجده (پیشانی) با مکان چشم سوم (پیشانی)، ارتباط هر دو با مسائل ماورائی و معنوی، بیان «ذکر» در سجده و بیان «مانترا» برای تحریک آجنا، فشار فیزیکی بر پیشانی به هنگام سجده و اثرات ماساژ و فشار بر پیشانی برای تحریک چشم سوم، سجده بر مهر از جنس خاک و استفاده از خاک، به عنوان منبع انرژی برای تحریک آجنا، گذاردن کافور بر پیشانی مرده و استفاده از کافور برای تحریک چشم سوم در متافیزیک و ... همه نشان از ارتباط این دو مقوله (سجده و چشم سوم) با یکدیگر دارد.

با اوصافی که پیرامون کمیّت و کیفیّت سجده و ارتباط آن با چشم سوم گذشت، اثبات می‌شود که در بین تمام ادیان و سیستم‌های معنوی، اسلام بیشترین توجه را به چشم دل داشته و تحریک آن به منظورهای معنوی را مد نظر دارد. نویسنده این کتاب افتخار دارد که ضمن کشف مورد مذکور، با فخر و سربلندی این مطلب را به جهانیان اعلام کند.





Reference: Dr Motaleb Barazandeh, Metaphysics and Ajna, Navid publications, 1383

ریپورتر
21st July 2010, 12:02 PM
تعریف چشم سومWhat is Ajna ?
What is Ajna ?

Dr Motaleb Barazandeh



تعریف چشم سوم - دکتر مطلب برازنده

مآخذ: کتاب متافیزیک و چشم سوم، تآلیف مطلب برازنده، انتشارات نوید

چشم سوم همان بخش پیشین چاکرای ششم است. چاکراها کانون‌های انرژی در حوزه‌ی انرژی‌های ماورایی انسان (هاله‌ی نورانی انسان) می‎باشند. چاکراها مسؤول تبادل انرژی بین هاله‌ی انسان و هاله‌ی کیهان و هم‌چنین مسؤول متعادل کردن انرژی در سطوح مختلف هاله می‎باشند. هاله‌ی نورانی انسان میدانی از انرژی‌های بسیار لطیف است که دور تا دور بدن را به صورت یک تخم مرغ احاطه کرده است. هاله‌ی نورانی در حالت معمولی احساس و ادراک نمی‎شود ولی به کمک چشم سوم قابل رؤیت است.

چاکراها به دو نوع اصلی و فرعی تقسیم می‎شوند. چاکراهای اصلی هفت عدد می‎باشند و در راستای مغز و نخاع قرار می‎گیرند. این چاکراها به ترتیب از پایین به بالا با شماره‎های یک تاهفت نام‎گذاری می‎شوند. چاکراهای شماره‌ی یک و هفت یک قسمتی و چاکراهای شماره‌ی دو تا شش دو قسمتی می‎باشند، به‌طوری که یک قسمت آنها در جلوی بدن و قسمت دیگر آنها در پشت بدن قرار می‎گیرد. به عبارت دقیق‌تر چشم سوم دارای دو قیف انرژی (در جلو و پشت) می‌باشد، در هر یک از این قیف‌های انرژی دو قیف فرعی وجود دارد، به همین دلیل آجنا به «گل نیلوفر» تشبیه شده است. در ادبیات و عرفانِ شرق چاکرا به «گل نیلوفر آبی» تشبیه شده است، پس گل نیلوفر سنبل و نماد چاکرا است و تعداد گلبرگهای آن بیانگر تعداد قیف‌های فرعی هر چاکرا می‌باشد. چاکرای ششم (چشم سوم) مهم‌ترین، شناخته شده‎ترین و مورد توجه‎ترین چاکرا است.

چاکرای ششم، مرکز فرماندهی ناظر بر چاکراهای دیگر و مسؤول نظارت بر ذهن است. این چاکرا، پل ارتباطی ابعاد فیزیک و متافیزیک انسان می‎‎باشد. بخش جلویی چاکرای ششم مسوؤل تجسم فکری و توانایی تجسم و اندیشه کردن است. به عبارت دیگر قابلیت تصویر سازی و درک مفاهیم ذهنی به این بخش مربوط است. این بخش هم‌چنین فرمول‎بندی کردن ایده‎ها و ادراک نیازهای روحی و روانی را بر عهده دارد. توانایی پیگیری و اجرای طرحها و توانایی به فعلیت درآوردن افکار، به بخش پشتی چاکرای ششم مربوط می‎شود. به عبارت دیگر، انجام اعمالی که سبب تجلّی مادی اندیشه‎ها در جهان فیزیکی می‎گردد، بر عهده بخش پشتی این چاکرا می‎باشد. به‌طور خلاصه می‎توان گفت: بخش جلویی چاکرای ششم مسؤول طراحیِ افکار و بخش پشتی آن مسؤول اجراِ اعمال می‎باشد.





Reference: Dr Motaleb Barazandeh, Metaphysics and Ajna, Navid publications, 1383

ریپورتر
21st July 2010, 12:03 PM
اهمیت چشم سومAjna Importance
Ajna Importance

Dr Motaleb Barazandeh




اهمیت چشم سوم - دکتر مطلب برازنده

مآخذ: کتاب متافیزیک و چشم سوم، تآلیف مطلب برازنده، انتشارات نوید

چشم سوم مهم‌ترین گیرنده در کالبد اثیری است و کاربردهای فراوان دارد. اهمیت و کاربردهای آجنا در کالبد دوم مانند اهمیت و کاربردهای چشم فیزیکی در کالبد اول است. 90% ادراکات فیزیکی از طریق چشم فیزیکی به کالبد فیزیکی منتقل می‌شود، و فقط 10% ادراکات از طریق چهار حس دیگر دریافت می‌شود. پس اگر بینایی تعطیل شود، 90% ارتباط شخص با محیط نیز تعطیل می‌گردد. به همین ترتیب بخش اعظم ارتباط انسان با عوالم ماوراء، موجودات ماوراء و پدیده‌های ماورائی از طریق چشم سوم است، هر چند که انسان علاوه بر بیناییِ باطنی دارای گیرنده‌های ماورائی دیگری نیز می‌باشد، ولی اهمیت گیرنده‌های دیگر از چشم سوم کمتر است. حضرت علی علیه‌السلام می‌فرمایند: «هرگاه دیدة بصیرت کور باشد نگاه چشم سودی ندارد.» (ترجمه میزان الحکمه، ح1730) هم‌چنین پیامبر گرامی اسلام ـ که سلام و صلوات بر او و خاندانش باد ـ می‌فرمایند: «کور آن نیست که چشمش نابینا باشد، بلکه کور آن است که دیدة بصیرتش کور باشد.» (ترجمه میزان الحکمه، ح1735)

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در تفسیر نمونه می‌نویسند: «در حقیقت آنها که چشم ظاهر خویش را از دست می‌دهند، کور و نابینا نیستند و گاه روشندلانی هستند از همه آگاه‌تر، نابینایان واقعی کسانی هستند که چشم قلبشان کور شده و حقیقت را درک نمی‌کنند.» ایشان هم‌چنین از پیامبر گرامی اسلام نقل قول می‌کنند که فرموده‌اند: «بدترین نابینایی، نابینایی دل است.» ویا فرموده‌اند که: «نابینایی‌ترینِ نابینایی‌ها، نابینایی دل است.» (تفسیر نمونه، ج14، ص130)

علامه سید محمد حسین طباطبایی ـ رحمه الله تعالی علیه ـ در تفسیر شریف المیزان فرموده‌اند: «حقیقت کوری همانا کوری قلب است نه کوری چشم، چون کسی که از چشم کور می‌شود باز مقداری از منافع فوت شده‌ی خود را با عصا یا عصاکش تامین می‌کند، و اما کسی که دلش کور شد، دیگر به‌جای چشم دل چیزی ندارد که منافع فوت شده را تدارک نموده، خاطر را با آن تسلیت دهد.» (ترجمه المیزان، ج14، ص549) ایشان هم‌چنین در جای دیگری از المیزان می‌نویسند: «مراد از کوری آخرت کوری چشم نیست، بلکه نداشتن بصیرت و دیده باطنی است، و هم‌چنین مقصود از کوری دنیا هم همین است.» (ترجمه المیزان، ج13، ص232)




Reference: Dr Motaleb Barazandeh, Metaphysics and Ajna, Navid publications, 1383

ریپورتر
21st July 2010, 12:03 PM
Ajna Locationمکان چشم سوم
Ajna Location

Dr Motaleb Barazandeh



مکان چشم سوم - دکتر مطلب برازنده

مآخذ: کتاب متافیزیک و چشم سوم، تآلیف مطلب برازنده، انتشارات نوید

چشم سوم ساختاری در کالبد اثیری ما می‎باشد. دانشمندان معتقدند که کالبد اثیری یک توده‌ی حاوی حدود (چهار ضربدر ده به توان بیست و یک) ذره‌ی اثیر است و دوره‌ی حیات آن به‌طور متوسط حدود (ده به توان بیست و دو) سال است. کالبد اثیری با اسامی دیگری همچون کالبد لطیف، کالبد ظریف، کالبد نورانی، کالبد شفاف، کالبد ستاره‌ای، کالبد اختری، کالبد آسترال، همزاد، پری‌اسپیریت، روان‌پوش، بدن برزخی و بدن مثالی خوانده می‎شود. این کالبد در شکل ظاهری بسیار شبیه کالبد فیزیکی است. ولی نسبت به کالبد فیزیکی رقیق‎تر و لطیف‌تر می‎باشد. کالبد اثیری از جنس ماده نیست، بلکه از جنس و ماهیت خاصی به نام «اثیر» یا «اتر» می‎باشد. اثیر در لغت به معنی عالی، برگزیده و مکرم آمده است. در متافیزیک اثیر به معنی ماهیت لطیف و غیر مادی است که بوجود آورنده‌ی کالبد اثیری می‌باشد. (گرمی تن را همی خواند اثیر)

ماده دارای سه حالت جامد، مایع و گاز است. در حالت جامد مولکول‌ها به شکل بسیار فشرده ومنقبض در کنار هم قرار می‎گیرند. در حالت مایع فشردگی مولکول‌ها کمتر می‌شود و در حالت گاز این فشردگی بسیار کاهش می‎یابد، به‌طوری که گازها در یک فضا پراکنده می‌شوند و تمام آن فضا را در بر می‎گیرند. به بیان ساده‌تر می‎توان گفت که اثیر، یک ماهیت فراتر از گاز می‎باشد. به عبارت دیگر اثیر رقیق‎تر و منبسط‎تر از گاز است، به همین دلیل اثیر تمام قسمت‌های جهان اثیری را در بر گرفته است، همان طور که گازها تمام بخش‌های کره‌ی زمین را دربر گرفته‎اند و در همه جای آن نفوذ کرده‎اند. کالبد اثیری در حال حاضر با ما و در انطباق با کالبد فیزیکی ما قرار دارد، ولی افراد معمولی آن را احساس نمی‎کنند. کالبد اثیری همان تصویری است که در خواب از خودمان و یا دیگران می‎بینیم.

چشم سوم یک ساختار فیزیکی نیست و نباید در کالبد فیزیکی به دنبال آن باشیم، چرا که در این کالبد چیزی نخواهیم یافت. وقتی کالبد اثیری و کالبد فیزیکی بر هم منطبق می‎شوند، محل قرار گرفتن چشم سوم در کالبد اثیری منطبق بر وسط پیشانی در جسم فیزیکی می‎شود. البته برای رسیدن به محل دقیق چشم سوم باید از وسط پیشانی حدود پنج سانتی‎متر به داخل و عمق پیشانی و به زیر مغز نفوذ کرد. چشم سوم ماورای مکان و زمان در اندیشه است.

پس چشم سوم، ساختاری است که وجود خارجی دارد، داستان و افسانه نیست، اما وجود آن فیزیکی و مادی نمی‌باشد، بلکه متافیزیکی و اثیری است. بعضی افراد به اشتباه فکر می‌کنند فقط چیزهای فیزیکی وجود خارجی دارند.

مر دلم را پنج حس دیگر است حس دل را هر دو عالم منظر است





Reference: Dr Motaleb Barazandeh, Metaphysics and Ajna, Navid publications, 1383

ریپورتر
21st July 2010, 12:05 PM
اسامی چشم سوم Ajna Names
Ajna Names

Dr Motaleb Barazandeh



اسامی چشم سوم - دکتر مطلب برازنده

مآخذ: کتاب متافیزیک و چشم سوم، تآلیف مطلب برازنده، انتشارات نوید

چشم سوم با اسامی مختلف خوانده می‎شود. از جمله: چشم دل، چشم درون، چشم دانش، چشم بصیرت، چشم شهود، چشم یگانه، چشم معرفت، چشم معرفت بین، چشم برزخی، چشم عقل، چشم فکر، چشم معنوی، چشم قلب، چشم دریا، چشم سرّ، چشم باطن، چشم باطن بین، چشم خرد، چشم برزخ ملکوتی، چشم بصیرت باطنی، چشم بصیرت مثالی، چشم بصیرت ملکوتی، چشم بصیرت نفس، چشم غیبی ملکوتی، چشم ملکوت، چشم ملکوتی برزخی، دیده‌ی بصیرت، دیده‌ی دل، دیده‌ی دریا، ستاره‌ی شرق، کبوتری از ملکوت، چاکرای ششم، چاکرای پیشانی، چاکرای گورو، چاکرای آگیا، دروازه‌ی اثیری، مرکز پیشانی، مرکز ابرو، مرکز فرمان، نقطه سیاه، تیسراتیل، تری کوتی، تری ونی، موکتا تری ونی، جنانترا، شیوانترا، برومادهیا، برامی‎ریها، دودال‌کانوال، نوکتی ساودا، آجنا و ...

چشم سوم بدان سبب گویند که چشم‌های فیزیکی راست و چپ را اول و دوم در نظر گرفته و دو تا حساب شده‌اند، پس این ساختار، چشم سوم نام گرفته است. در زبان انگلیسی نیز برای آن معادل همین عنوان یعنی Third eye به‌کار می‌رود.

چشم دل، عنوانی است که بیشتر در ادبیات و عرفان به‌کار می‌رود. معادل عربی آن «بصرِ قلب» است که در احادیث و روایات نیز به آن اشاره شده است. نبی گرامی اسلام، حضرت ختمی مرتبت، سید و سرور کائنات ـ که سلام و صلوات بر او و خاندانش باد ـ می‌فرمایند: «نیست بنده‌ای جز این‌که برای قلبش دو چشم است و آنها دیدنی نیستند و با آنها عالم غیب مشاهده می‌گردد. هر آنگاه خداوند اراده فرمود خیر بنده‌اش را، می‌گشاید چشم دلش را و می‌بیند آنچه غایب است از این چشمان»(عبادت عاشقانه، ص 77)، هم‌چنین سید ساجدین حضرت امام سجاد علیه‌السلام می‌فرمایند: «هر کس را دو چشم سرّ و باطن است که با آن غیبها را می‌بیند و چون خداوند به بنده‌ای اراده خیر فرماید، چشم‌های باطن او را می‌گشاید.»(سوخته، ص 92)

آجنا یک کلمه‌ی سانسکریت به معنی فرمان، سرکردگی، سامان، اطاعت کردن، درک کردن و به‌طور کامل فهمیدن است. دروازه‌ی اثیری بدان سبب گفته می‌شود که چشم سوم راه و دروازه‌ی ورود به جهان اثیری ـ بخش دوم جهان هستی ـ می‌باشد.

چاکرا، مراکز ورود و خروج انرژی در هاله‌ی نورانی انسان می‌باشد. چاکراهای اصلی 7 عدد می‌باشند، که با شماره‌های یک تا هفت مشخص می‌شوند. چشم سوم منطبق بر چاکرای اصلی شماره‌ی شش است، بدین جهت به آن چاکرای ششم، چاکرای پیشانی و چاکرای گورو می‌گویند. محل قرار گرفتن این چاکرا در وسط پیشانی است. این چاکرا پل ارتباطی با گورو (استاد درون) می‌باشد.





Reference: Dr Motaleb Barazandeh, Metaphysics and Ajna, Navid publications, 1383

ریپورتر
21st July 2010, 12:05 PM
متافیزیک و چشم سومMetaphysics & Ajna
Metaphysics & Ajna

Dr Motaleb Barazandeh



متافیزیک و چشم سوم - دکتر مطلب برازنده

مآخذ: کتاب متافیزیک و چشم سوم، تآلیف مطلب برازنده، انتشارات نوید

با نزدیک شدن منظومه‌ی شمسی به خورشید مرکزی، نیروی ادراک ذهنی انسان‌ها افزایش می‎یابد. از آنجا که در آغاز یک عصر جدید قرار گرفته‎ایم، تصور می‎شود که بسیاری از رازهایی که تاکنون بر انسان‌ها پنهان بوده است، در این زمان بر همگان آشکار خواهد شد. این امر مهم از طریق دستیابی به بُعد چهارم محقق می‎گردد، کسانی که نسبت به بُعد چهارم نابینا باشند، از این مقوله محروم خواهند ماند.

اشراف به ابعاد دیگر جهان هستی از طریق چشم سوم میسر می‎شود. افراد معمولی که فقط از چشم سر برای رؤیت استفاده می‎کنند، نسبت به متافیزیسین‎ها که از توانایی‌های چشم سوم بهره می‎گیرند نابینا محسوب می‎گردند. چشم سوم یک در، یک راه و یک روزنه به سوی نور و روشنایی است. بسیاری هستند که می‎خواهند درباره‌ی چشم سوم بیشتر بدانند. اینان طالبان واقعی دانش حقیقی هستند.





Reference: Dr Motaleb Barazandeh, Metaphysics and Ajna, Navid publications, 1383

ریپورتر
21st July 2010, 12:05 PM
امواج مغزی و چشم سوم - دکتر مطلب برازنده



مآخذ: کتاب متافیزیک و چشم سوم، تآلیف مطلب برازنده، انتشارات نوید

بسیاری از متافیزیسین‎ها معتقدند که غده‌ی پینه‎آل و سیستم پیچیده‌‌ی عصبی مربوط به آن پس از مدت‌های طولانی تمرین مراقبه دچار تغییر عملی می‎شود. این موضوع توسط بسیاری از دانشمندان که روی فعالیت الکتریکی مغز تحقیق کرده‎اند، اثبات شده است. آنها دریافته‎اند که وقتی انسان در حالت بیداری و هوشیاری معمولی به سر می‎برد، امواج الکتریکی مغز که در این حالت امواج بتا نام دارند و توسط قشر مخ تولید می‎شوند، دارای طول موج کم و فرکانس زیاد هستند. وقتی فرد چشمانش را می‎بندد و ذهن او در حالت آرامش و در عین حال هوشیاری قرار دارد، تغییر ناگهانی در شکل امواج مغز به وجود می‎آید، طول موج امواج بیشتر شده، فرکانس آنها کاهش می‎یابد. این امواج را امواج آلفا می‎نامند، که وجود آنها هم در دانشجویان مبتدی و هم در استادان متافیزیک نشان داده شده است.

دیده شده که مراقبه کنندگان با تجربه و استادان پیشرفته‌ی متافیزیک دارای یک موج مغزی دیگری به نام تتا می‎باشند، امواج تتا نسبت به امواج آلفا دارای طول موج بیشتر و فرکانس کمتر می‎باشند. نکته جالب توجه این است که این امواج تتا به‌طور طبیعی تنها در مبتلایان به بیماری صرع در زمان حمله‎های صرع ماژور دیده می‎شود. یک توضیح ممکن برای این موضوع این است که در زمان حمله‎های صرع، سطوح پایین سیستم عصبی کنترل کامل بدن را به‌دست می‎گیرد و ذهن برتر در حالت آرامش کامل به سر می‎برد. چنان‌که در حالت مراقبه عمیق اتفاق می‎افتد.

حالت مراقبه باعث تغییرات فیزیولوژیک دیگری نیز می‎شود که هم‌زمان با ثبت امواج مغزی بررسی می‎شود. در حالت آگاهی مراقبه‎ای با امواج مغزی آلفا، تعداد ضربان قلب، مصرف اکسیژن توسط سلول‌های بدن و دفع دی‎اکسید کربن کاهش می‎یابد، متابولیسم بدن آهسته‎تر می‎شود و فعالیت سیستم عصبی سمپاتیک نیز کاهش می‎یابد. کاهش سطح لاکتات خون به مراتب محسوس‎تر است. درحالی‌که سطح این ماده در خون افراد دچار تنش‌های عصبی و اضطراب به‌طور مشخص بالا است. در حالت مراقبه یعنی زمانی که مغز امواج آلفا ساطع می‎کند، فرآیندی مخالف با فعالیت سیستم ترشح کننده‌ی آدرنالین اتفاق می‎افتد. این فرآیند بدن را قادر می‎سازد که در حالتی آسوده‎تر و رهاتر عمل کند.

گروه دیگری از پژوهش‎گران پیرامون پدیده‎های روحی انسان مخصوصاً ارتباط بین ادراکات فراحسی و فعالیت امواج آلفا تحقیق کرده‎اند. در یک بررسی از تعداد زیادی افراد خواسته شد که حدس بزنند درون یک جعبه‌ی در بسته چه کارتی وجود دارد. با استفاده از تست‎های آماری مشخص شد، هنگامی که فرد چشمانش را می‎بندد و روی موضوعی تمرکز می‎کند امواج آلفای مغز او افزایش می‎یابد و کسانی که امواج آلفای بیشتری تولید می‎کردند، اغلب می‎توانستند کارتهای داخل جعبه را به درستی تشخیص دهند. در مواردی که تولید امواج آلفا در حد پایین قرار داشت، (همان طور که در حالت طبیعی در بسیاری از مردم یا هنگام باز بودن چشم‌ها مشاهده می‎شود) حدس زدن کارتها تنها براساس شانس صورت می‎گرفت. افراد مورد آزمایش هم‌چنین وضعیت ذهنی خود را در هنگام فعالیت غالب امواج آلفا توصیف کردند، همه آنها اتفاق نظر داشتند که آن حالت رهایی ذهن و جدایی از اطراف، تجربه‎ای لذت بخش بود. هنگامی که افراد در این حالت چشمان خود را باز می‎کردند، می‎توانستند جدایی خود را از اشیاء محیط مشاهده کنند. افزایش توانایی‌های روحی در این شرایط با توانایی‌های فردی که چاکرای آجنای خود را فعال کرده و می‎تواند اشیاء دور را با چشم بصیرت ببیند، مطابقت دارد.

نوش داروی اکثر بیماریهای دنیای مدرن، امواج مغزی آلفا است که بدن و ذهن را در وضعیتی آرام و آزاد قرار می‎دهد و با واکنش‎های ناهنجاری که از ابتدای خلقت انسان در جسم او رخ داده مقابله می‎کند. در دنیای مدرن زندگی انسان دیگر توسط حیوانات وحشی یا قبایل آدم خوار تهدید نمی‎شود، اما سیستم قدیمی ترشح کننده‌ی آدرنالین که بدن انسـان را در برابر چنان تهدیدهایی محافظت می‎کرده است، در برابر تهدیـدهای مـدرن نیز به همان روش قـدیمی واکنش نشان می‎دهد. امروزه تهدید‎های زندگی انسان معمولاً به صورت ترس از بحران مالی یا از دست دادن موقعیت شغلی و یا مشکلات خانوادگی و امثال آن جلوه‎گر می‎شود. اگرچه این قبیل تنش‌های جامعه‌ی مدرن خطرات غیر واقعی هستند، ذهنِ نگران و مضطرب آنها را واقعی تلقی می‎کند. از آنجا که بحران‎های دنیای مدرن حد و مرزی ندارد و هرگز پایان نمی‎پذیرد، بدن بسیاری از مردم به‌طور مداوم نسبت به آنها واکنش نشان می‎دهد. این حالت تنش و اتلاف مداوم انرژی، منجر به بیماری‎های جسمی و روحی می‎شود. علاوه بر این بزرگ‌ترین مکانیسم دفاعی بدن انسان به دلیل استفاده‌ی بیش از حد فرسوده می‌شود و به این ترتیب بسیاری از مردم خود را در مقابل خطرهای واقعی ناتوان می‎بینند. افزایش روزافزون تعداد قربانیان شوک ناشی از مواجهه‌ی ناگهانی با موقعیت‎های خطرناک واقعی تأیید کننده‌ی این مطلب است. پزشکان و دانشمندان معتقدند که مراقبه یکی از بهترین شیوه‌ها برای درمان این عارضه است. مراقبه باعث آرامش ذهن می‎شود و همواره با کاوش در زوایای روح انسان همراه است.

همانطوری که گفته شد حد فیزیکی آجنا، غده‌ی پینه‎آل است که با مغز در ارتباط می‎باشد. برخی از متافیزیسین‎ها معتقدند که غده‌ی پینه‎آل گیرنده و فرستنده‌ی نوسان‌های نامحسوسی است که افکار و پدیده‎های روحی را در کیهان انتقال می‎دهد. غده‌ی پینه‎آل امواج مغزی را به امواج الکتریکی تبدیل می‎کند، که با سرعتی بالاتر از سرعت نور حرکت می‎کنند، این امواج در مغز انسان ذخیره می‎شوند. کسانی که دارای توانایی‌هایی مانند بینایی و شنوایی متافیزیکی هستند، این کار را از طریق همین امتیاز چاکرای آجنا یعنی تغییر ماهیت امواج آلفا انجام می‎دهند.

انسان مدرن، دارای تفکری منطقی است و ترجیح می‎دهد زندگی خود را براساس واقعیت‎های علمی پایه‎گذاری کند. امروزه بیشتر، واقعیت‎های علمی مورد پذیرش قرار می‎گیرند و تجربیات علمی ثابت کرده‎اند، بعضی از مردم که تفکر مراقبه‎ای دارند و امواج مغزی آنها به‌طور عمده از نوع آلفاست، می‎توانند وقایع را پیش‎بینی کنند و از وقایع درونی و بیرونی که خارج از دسترس حواس پنج‌گانه است آگاهی داشته باشند. این توانایی‌های روحی که بسیاری از مردم برای کسب آنها تلاش می‎کنند، ابتدایی‎ترین نشانه‎های قدم گذاشتن در مسیر معنویت هستند. اگرچه رهروان واقعی، داشتن این توانایی‌ها را انکار می‎کنند تا مبادا آشکار ساختن توانایی‌هایشان باعث زوال و شکست آنها شود. حقیقت این است که قدرت‎های درونی در همه‌ی ما وجود دارد، ما فقط باید برای بیدار کردن مراکز عالی مغز که با چاکرای آجنا در ارتباط هستند، تمرین کنیم تا بتوانیم راهی به سوی تجربه‎های جدید و روزنه‎ای به سوی نور و روشنایی بگشاییم.





Reference: Dr Motaleb Barazandeh, Metaphysics and Ajna, Navid publications, 1383

ریپورتر
21st July 2010, 12:06 PM
Ajna & Nadiنادی‎ها و چشم سوم
Ajna & Nadi

Dr Motaleb Barazandeh




نادی‎ها و چشم سوم - دکتر مطلب برازنده

http://i2.tinypic.com/5yjh64w.gif

مآخذ: کتاب متافیزیک و چشم سوم، تآلیف مطلب برازنده، انتشارات نوید

انسان چیزی بیشتر از توده‎ای عصب، ماهیچه، استخوان و خون است. در بدن ما مراکز نامریی انرژی و مجاری متافیزیکی انرژی وجود دارند، که به ترتیب «چاکرا» و «نادی» گفته می‎شوند. نادی‎ها ساختارهایی در بُعد ماورایی انسان می‎باشند که در حد واسط چاکراها و سیستم عصبی قرار گرفته‎اند. بدین معنی که انرژی‌های ماورایی ورودی به چاکراها، توسط نادی‎ها به گونه‎ای تغییر و تبدیل می‎یابد، تا بتواند به سیستم عصبی منتقل شود. در واقع نادی‎ها با تغییر طول موج و فرکانسِ انرژی‌های مذکور، آنها را به بُعد فیزیکی نزدیک می‎کنند، تا سیستم عصبی بتواند آنها را دریافت کند. به اعتقاد برخی از متافیزیسین‎ها در بدن انسان هفتاد و دو هزار نادی وجود دارد که چهارده‌تای آنها اصلی هستند.

مهم‌ترین نادی‎های بدن انسان، سه نادی «آیدا»، «پینگالا» و «ساشومنا» هستند. این سه نادی از انتهای ستون فقرات تا ساقه مغز امتداد دارند. ساشومنا در مرکز ستون فقرات مستقیماً به طرف بالا امتداد دارد. این نادی بر کانال مرکزی نخاع منطبق است. آیدا و پینگالا در اطراف نخاع در جهت‎های مخالف با هم تقاطع دارند و به همین حالت در هم تنیده شده، تا بـالاترین قسمت ستون فقرات ادامـه می‎یابند. در نقـاط تقاطع آیدا و پینگالا چـاکراهای اصلی قرار دارند. همه‌ی سیستم‎هـای روحی دارای جنبه‎های فیزیکی در جسم ما هستند، این نادی‎ها معادل‌های روحی سیستم‎های عصبی سمپاتیک و پاراسمپاتیک می‎باشند. این اعصاب فعالیت‌های غیرارادی کالبد فیزیکی مانند ضربان قلب، هضم غذا، ترشح غدد و حرکات دودی را کنترل می‎کند. به‌طور کلی سیستم پاراسمپاتیک بر این فعالیت‌ها اثر بازدارنده دارد و متابولیسم را کُند می‎کند. درحالی‌که سیستم سمپاتیک بر این فعالیت‌ها اثر تحریکی داشته، سرعت آنها را بالا می‎برد. به عبارت بهتر سمپاتیک در شرایط غیر طبیعی، در بحران‌ها و استرس‌ها، بدن را برای مقابله با آن بحران آماده می‌کند، در این حالت وضعیت بدن به گونه‌ای تغییر می‌کند، تا بتواند آن بحران را تحمل کند. بعد از برطرف شدن بحران پاراسمپاتیک بدن را به حالت عادی و معمولی برمی‌گرداند. برای مثال در هنگام استرس با فعال شدن سمپاتیک ضربان قلب، سرعت تنفس، گردش خون و فعالیت سیستم عصبی افزایش می‌یابد. اما در همین حال فعالیت دستگاه گوارش از جمله حرکات معده و روده و ترشح بزاق کاهش پیدا می‌کند. نادی آیدا در ارتباط با سیستم عصبی پاراسمپاتیک عمل می‎کند و عملکرد نادی پینگالا در ارتباط با سیستم عصبی سمپاتیک است.

این سه نادی مهم از طریق سوراخ‎های بینی با تنفس (دم و بازدم) در ارتباط هستند. هنگامی که تنفس از طریق سوراخ سمت چپ بینی انجام می‎گیرد، نادی آیدا فعال است، در این حالت انسان برای کارهای فکری و ذهنی آمادگی دارد. وقتی نادی آیدا فعال‎تر است با کاهش سرعت متابولیسم، اثر سرد کننده بر بدن می‎گذارد. هنگامی‎ که تنفس از طریق سوراخ سمت راست بینی انجام می‎گیرد نادی پینگالا فعال است، در این حالت انسان سرشار از نیروی فیزیکی است و برای فعالیت جسمانی آمادگی دارد. در این حالت با بالا رفتن متابولیسم، بر بدن اثر گرم کننده‎ای اعمال می‎شود. پس پینگالا با جنبه‌ی فیزیکی و آیدا با جنبه‌ی ذهنی وجود انسان در ارتباط است. آیدا اثر خنک کننده و پینگالا اثر گرم کننده دارد.

خوابیدن به پهلوی راست سبب می‌شود که با تغییر تدریجی در وضعیت تنفس، مجرای سمت راست بینی تقریباً مسدود شده و تنفس از مجرای سمت چپ صورت گیرد. بدین‌ترتیب با تنفس از مجرای چپ، نیروهای ذهنی و ماورایی انسان تحریک و فعال می‌شود. خوابیدن به پهلوی چپ باعث شده که مجرای سمت چپ تقریباً مسدود شده و تنفس از مجرای راست انجام شود، در این حالت نیروهای فیزیکی و جسمی انسان تحریک و فعال می‌شود. به یاد بیاورید که انسان دارای دو بخش فیزیکی و متافیزیکی است که بخش ماورایی او بزرگ‌تر و مهم‌تر است و نیاز به توجه بیشتری دارد. پس خوابیدن به پهلوی راست با فعال کردن بخش ماورایی انسان ، فواید و محاسن عدیده‌ای خواهد داشت. حتماً اطلاع دارید که در دین مبین اسلام خوابیدن به پهلوی راست مستحب و خوابیدن به پهلوی چپ مکروه است. این دستور دینی دارای اسرار فراوانی است که با یکی از موارد آن در بالا آشنا شدید. موارد مذکور در بالا از کشفیات مؤلف این کتاب می‌باشد که در مرحله‌ی تئوری است.

در اکثر افراد یک چرخه‌ی روزانه‌ی فعالیت متناوب آیدا و پینگالا وجود دارد و هر چرخه بین یک تا چهار ساعت ادامه دارد. در افراد متعادل در طول شبانه‎روز جریانی برابر از هر دو برقرار است. تغییرات چرخه‌ی روزانه‌ی فعالیت متناوب آیدا و پینگالا به عملکرد جسمی، روانی و روحی مربوط است. در افراد بیمار یا دچار آشفتگی‌های ذهنی این سیستم به کلی فاقد تعادل است، در افراد عصبی و مضطرب سوراخ طرف راست بینی همیشه بازتر است، و در افراد به شدت افسرده در سوراخ طرف چپ بینی جریان هوای بیشتری برقرار است.

ارتباط بین تنفس، ذهن و کالبد روحی توسط پیاز بویایی و سیستم لیمبیک در مغز که با غده‌ی پینه‎آل در ارتباط است، برقرار می‎شود. پیاز بویایی که ارگان مربوط به حس بویایی نیز است، حس می‎کند که در کدام سوراخ بینی جریان برقرار است و این اطلاعات را به بقیه‌ی مغز نیز منتقل می‎کند. پیاز بویایی، ارگان بسیار پیچیده‎ای با هزاران ارتباط عصبی است که با همه‌ی قسمت‌های سیستم عصبی در ارتباط می‌‌‌باشد و عصب شناسان هنوز نتوانسته‎اند کاربردی برای آنها بیابند. پیاز بویایی دارای دو لُب است که هر یک مستقیماً بالای یکی از دو مجرای بینی قرار دارد.





Reference: Dr Motaleb Barazandeh, Metaphysics and Ajna, Navid publications, 1383

ریپورتر
21st July 2010, 12:06 PM
ارگان‌های مرتبط با چشم سوم - Organs connected to Ajna
Organs connected to Ajna

Dr Motaleb Barazandeh




ارگان‌های مرتبط با چشم سوم - دکتر مطلب برازنده



مآخذ: کتاب متافیزیک و چشم سوم، تآلیف مطلب برازنده، انتشارات نوید

هر یک از چاکراها از لحاظ فیزیکی و متافیزیکی با بخش‌های مختلف و عملکردهای متفاوتی از وجود انسان در ارتباط هستند. به عبارت دقیق‌تر، هر یک از چاکراهای اصلی با ساختار و عملکرد تمام کالبدهای هفت‌گانه انسان در ارتباط است. چشم سوم نیز با آناتومی و فیزیولوژیِ جسم و پاراآناتومی و پارافیزیولوژیِ روان و روح در ارتباط است. ارتباط آجنا با جسم فیزیکی را از نظر اهمیت می‌توان به سه بخش تقسیم نمود: اول غدد درون‌ریز، دوم سیستم عصبی، سوم سایر ارگان‌ها. در بخش اول، چشم دل به‌طور مشخص با غده‌ی پینه‌آل و غده‌ی هیپوفیز در ارتباط است. در بخش دوم با سیستم عصبی مرکزی و به‌طور دقیق با مغز و بخش گردنی نخاع ارتباط دارد. حواس پنج‌گانه نیز با آجنا مرتبط است. در بخش سوم می‌توان از چشم‌ها، گوش‌ها، بینی و سینوسهای پیشانی، گونه و بینی نام برد. برخی اعتقاد دارند که چشم سوم با سیستم ایمنی نیز در ارتباط است. عده‌ای دیگر معتقدند که سیستم ایمنی به چاکرای شماره‌ی یک مربوط می‌شود. به یاد داشته باشید که اعصاب و غدد درون‌ریز از مهم‌ترین بخش‌های جسم فیزیکی می‌باشند، چون تمام عملکردهای فیزیکی از بُعد مادی در نهایت به این دو بخش برمی‌گردد، در اصل این دو بخش رهبر و مسؤول کنترل و هدایت تمام اعمال فیزیکی در جسم می‌باشند. تمام فعل و انفعالات فیزیکی توسط اعصاب و غدد درون‌ریز تنظیم می‌شوند. این دو بخش مکمل یکدیگر می‌باشند.

همانطور که گفتیم در سطح آناتومیک وفیزیولوژیک هر چاکرا با قسمتی از سیستم عصبی و غدد درون‌ریز در ارتباط است. هرچند که چـاکراها به تناسب محل قـرار گـرفتن‌شان با بخش‌های مختلفی از جسم فیزیـکی در ارتباطـند، ولـی ارتباطشان با غدد درون‌ریز بسیار حایز اهمیت است. به‌طوری که بین چاکراها و غدد درون‌ریز ارتباطات و تأثیرات متقابل وجود دارد. به عبارت دیگر هر چاکرا دارای یک معادل فیزیکی مشخص در کالبد فیزیکی است. معادل فیزیکی چاکرای آجنا غده‌ی پینه‎آل (غده‌ی صنوبری) است. البته برخی اعتقاد دارند که معادل این چاکرا غده‌ی هیپوفیز است و غده‌ی پینه‎آل را به چاکرای شماره‌ی هفت ارتباط می‎دهند. از آنجا که چشم سوم به وسیله‌ی عنصر نور کنترل می‎شود و با توجه به ساختار و عملکرد غده‌ی پینه‎آل به نظر می‎رسد که چشم سوم در ارتباط با این غده باشد.

غده‌ی پینه‎آل برای بیش از دو هزار سال موضوع مطالعات فلسفی بوده است. هم‌چنین پزشکان و دانشمندان تا مدت‌ها درباره‌ی عملکرد دقیق آن سردرگم بوده‎اند. به هرحال امروزه آخرین مطالعات پزشکی نشان می‎دهد که غده‌ی پینه‎آل در توانایی‌های روحی انسان نقش مهمی دارد. از بین ارگان‌های بدنِ انسان هیچ ارگان دیگری به اندازه‌ی غده‎ی پینه‎آل در جهت تکامل دچار تغییر و تحول نشده است.

تحقیقاتی که روی فسیل‎های به جا مانده از اعصار گذشته انجام شده، نشان داده است که غده‌ی پینه‎آل مانند یک چشم فیزیکی سوم عمل می‎کرده، که به نور و تاریکی حساس بوده است. این واقعیت درباره‌ی گونه‎های منقرض شده‎ای مانند «برونتوساراس» و سایر مهره‎داران دوزیست ابتدایی اثبات شده است. حتی امروزه در حیوانات پست‌تر مانند قورباغه، غده‌ی پینه‎آل، نور را حس می‎کند. در جریان تکامل گونه‎ها از خزندگان تا پرندگان، حیوانات و سرانجام انسان، سلول‌های حس‎گر غده‌ی پینه‎آل، به وسیله سلول‌های دیگر جایگزین شده‎اند و در تکامل یافته‎ترین مهره‎داران مانند انسان دیگر اثری از سلول‌های گیرنده‌ی نور در غده‌ی پینه‎آل به جا نمانده است.

در پستانداران غده‌ی پینه‎آل تقریباً در وسط مغز قرار گرفته است. این غده به رنگ سفید و به شکل میوه‌ی کاج است. در انسان این غده به نسبت بلندتر است و حدود 100 میلی‎گرم وزن دارد. بعد از بلوغ، این غده با فرآیند رسوب کلسیم سفت می‎شود اما عملکرد آن تغییری نمی‎کند. سال‌ها پیش دانشمندان کشف کرده‎اند که در پسران جوان دچار تومورهای اطراف غده‌ی پینه‎آل، رشد زودرس اندامهای تناسلی روی می‎دهد، درحالی‌که در پسران دچار تومورهای غده‌ی پینه‎آل، تکامل صفات ثانویه جنسی به تأخیر می‎افتد. علت این است که تومورهای اطراف غده‌ی پینه‎آل عملکرد آن را مهار می‎کنند. درحالی‌که وقتی خود غده دچار تومور شده است، فعالیت آن بیشتر از حد عادی است و بنابراین رشد جنسی را به تأخیر می‎اندازد.

یکی از فیزیولوژیست‎های مشهور در آزمایشگاه نشان داده است که غده‌ی پینه‎آل یک ساعت بیولوژیک حساس است که با استفاده از ریتم روزانه‌ی انرژی عصبی، ترشح غدد درون‌ریز را تحریک می‎کند. این فعالیت عصبی تحریک کننده توسط نور ایجاد می‎شود. او هم‌چنین کشف کرده است که غده‌ی پینه‎آل هورمون ملاتونین تولید می‎کند، این هورمون در هیچ ارگان فیزیکی دیگری تولید نمی‎شود. ملاتونین علاوه بر تأثیراتش بر رنگدانه ملانین در پوست، در زنان باعث کاهش اندازه تخمدان‌ها و افزایش مدت سیکل قاعدگی ماهانه می‎شود. به‎طور کلی این هورمون عملکرد جنسی انسان را کاهش می‎دهد.

غده‌ی پینه‎آل فقط در هنگام تاریکی، هورمون ملاتونین تولید می‎کند، پس از گذشت شش ساعت از تاریکی اندازه‌ی غده‌ی پینه‎آل افزایش می‎یابد و برای تولید ملاتونین فعال می‎شود. وقتی روشنایی دوباره پدیدار می‎شود تولید ملاتونین کاهش می‎یابد. این پدیده، مشابه عملکرد غده‌ی هیپوفیز است که هورمون آدرنوکورتیکوتروپ را بین ساعت سه تا شش صبح تولید می‎کند. این هورمون فعال کننده‌ی غدد آدرنال (فوق کلیوی) است. غده‌ی پینه‎آل که در دنیای مدرن، عملکرد خود را به عنوان یک ارگان حس‎گر نور از دست داده است، با دریافت نور توسط چشم‌ها کنترل می‎شود، به این ترتیب که چشم‌ها بر سیستم عصبی سمپاتیک تأثیر گذاشته، سیستم سمپاتیک هم به نوبه‌ی خود غده‌ی پینه‎آل را فعال یا غیرفعال می‎کند.

غده‌ی پینه‎آل هورمون دیگری به نام اسکوروتونین هم تولید می‎کند. این هورمون در هنگام روشنایی تولید می‎شود. در شرایط روشنایی پایدار غده‌ی پینه‎آل تولید ملاتونین را متوقف می‎کند و به‌طور مداوم به تولید مقادیر بالای اسکوروتونین می‎پردازد. از سوی دیگر در تاریکی پایدار تولید اسکوروتونین ادامه می‎یابد. تولید این هورمون هنگام روز در بالاترین حد و هنگام شب در پایین‎ترین حد است، حتی اگر محیط به‌طور مداوم تاریک باشد. هم‌چنین مشخص شده است که برداشتن چشم‌ها یا قطع کردن سیستم سمپاتیک موش‎ها اثری مشابه قرار دادن آنها در تاریکی مداوم دارد. به هر حال در این شرایط ریتم روزانه‌ی تولید اسکوروتونین به‌طور طبیعی ادامه پیدا می‎کند.

چرخه روزانه‌ی روشنایی، در چرخه‎های فعالیت غدد بسیاری از حیوانات پست‎تر نیز نقش مهمی دارد. افزایش نور خورشید در فصل بهار باعث رشد غدد جنسی و آغاز چرخه‌ی تولید مثل و جفت‎گیری در بسیاری از پرندگان و پستاندارانی که تولید مثل سالانه دارند، می‎شود. چرخه‌ی روزانه‌ی روشنایی و تاریکی با انواع ریتم‌های روزانه‌ی پستانداران مانند چرخه‌ی ترشح هورمون‌های جنسیِ غدد فوق کلیوی هم‌زمانی دارد.

در قورباغه‎ها غده‌ی پینه‎آل ارگانی است که از سلول‌های ویژه چشم تشکیل یافته، این چشم سوم در قورباغه‎ها یک ارگان حس‎گر نور است. در استرالیا گونه‎ای از مار وجود دارد که نحوه‌ی قرار گیری فلس‌های روی سر او نشان دهنده‌ی یک چشم سوم است. با برداشتن فلس‌ها می‎توان یک چشم فیزیکی کامل را مشاهده کرد. هم‌چنین تحقیقات اولیه روی غده‌ی پینه‎آل نشان داده است که سلول‌های این غده ذاتاً سلول‌های چشمی بوده‎اند، با تکامل بشر چشم سوم عملکرد خود را به عنوان یک چشم فیزیکی از دست داده، مغز اطراف آن را فراگرفته و آنچه ما اکنون غده‌ی پینه‎آل می‎نامیم، بر جای مانده است.

انسان اولیه از لحاظ عقلانی پیشرفته نبوده، حیات او عمدتاً به غریزه و شهود وابسته بوده است، که هر دو از طریق چاکرای آجنا عمل می‎کنند. چاکرای آجنا با غده‌ی پینه‎آل و این غده با سیستم عصبی سمپاتیک در ارتباط است. اکثر اعمال انسان اولیه را سیستم عصبی سمپاتیک کنترل می‎کرده، زیرا سیستم عصبی مرکزی انسانِ اولیه (مغز و نخاع) به حد کافی تکامل یافته نبوده است. بنابراین زندگی انسان اولیه و عملکرد سیستم عصبی سمپاتیک او به‌طور عمده به تکانه‌های کالبد اختری وابسته بوده است. با تکامل بشر، سیستم عصبی سمپاتیک مهار شده و سیستم عصبی مرکزی به میزان قابل توجهی تکامل پیدا کرده است. به این ترتیب کالبد اختری نیز مهار شده، هر چند هنوز با ارسال پیام به پایانه فیزیکیِ چاکرای آجنا یعنی غده‌ی پینه‎آل در مغز به فعالیت خود ادامه می‎دهد. انسان امروزی با این مغز تکامل یافته می‎تواند از دانش اختری سود ببرد. از آنجا که در انسان مدرن فرآیندهای عقلانی و فعالیت سیستم عصبی مرکزی غالب شده‎اند، فعالیت معنوی انسان دچار مشکل و نقصان شده است.

دانش کسب شده در سطوح فرامادی در مغز اختری یا ذهن پدیدار می‎شود و از طریق کالبد اختری به مغز فیزیکی می‎رسد. غده‌ی پینه‎آل با چاکرای آجنا ارتباط دارد وآجنا نیز به نوبه‌ی خود با کالبد ذهنی در ارتباط است. غده‌ی پینه‎آل به عنوان یک ارگان فیزیکی انتقال دهنده‌ی افکار از یک مغز به مغز دیگر یا از سطح بالاتر به مغز فیزیکی عمل می‎کند. اما انسان اغلب از ماهیت این دانش یا نحوه‌ی ارتباط با آن آگاهی ندارد، زیرا اکثر مردم از سطوح بالاتر، آگاهی ندارند و توانایی‌های معنوی آنها درگیر تکانه‎ها و فرآیندهای ذهنی است. بسیاری از مردم نسبت به فرآیندهای سطح بالا حساسند، اما عدم آگاهی آنها ناشی از فقدان ارتباط با سیستم عصبی سمپاتیک است. ممکن است فردی در سطح اختری آگاه و فعال باشد، اما به علت عدم ارتباط بین سیستم‎های فیزیکی و اختری در آگاهی او وقفه وجود داشته باشد. هر چقدر که آگاهی در سطح اختری زنده و فعال باشد، نمی‎تواند خاطره‌ی تجربیات آگاهی برتر را به مغز فیزیکی انتقال دهد، مگر این‌که ارتباط‎های مذکور فعال باشند.





Reference: Dr Motaleb Barazandeh, Metaphysics and Ajna, Navid publications, 1383

ریپورتر
21st July 2010, 12:07 PM
Ajna Applications ملکردها، فعالیت‌ها و وظایف چشم سوم - 1
Ajna Applications - 1

Dr Motaleb Barazandeh




عملکردها، فعالیت‌ها و وظایف چشم سوم - 1 - دکتر مطلب برازنده

http://i1.tinypic.com/4q87q6p.gif

مآخذ: کتاب متافیزیک و چشم سوم، تآلیف مطلب برازنده، انتشارات نوید

چشم سوم پل ارتباطی فیزیک و متافیزیک، ظاهر و باطن، جسم و روح، تن و روان، مغز و ذهن و خودآگاه و ناخودآگاه است.

چشم سوم پلی برای رفتن به فراسوی ابعاد مکان و زمان می‎باشد. بُعد فیزیکی ما ـ جسم ـ مقید به بُعد مکان و زمان می‎باشد، به این معنی که وقتی جسم ما در زمان حال است، دیگر نمی‎تواند هم‌زمان در گذشته و یا در آینده باشد. یا وقتی جسم ما در یک مکان است، نمی‎تواند هم‌زمان در مکان یا مکان‌های دیگر باشد. این محدودیت‌ها برای ابعاد متافیزیک وجود ما مصداق ندارد. پس انسان می‎تواند از طریق چشم سوم به ماورای بُعد مکان و زمان سفر کند. در اصل می‎توان با کمک آجنا به مکان‌ها و زمان‌های دیگر در عالم فیزیکی و حتی در عوالم دیگر اشراف پیدا کرد. فخرالدین عراقی چنین بیان می‎دارد که:

گشت بیدار چشم دل، چو مرا عالم از پیش جسم و جان برخاست

آجنا دریچه‌ی ورود به جهان‌های ماوراء و شاه‌راه حیاتی برای رسیدن به جهان‌های دیگر می‎باشد؛ به عبارت دیگر چشم سوم سرآغاز ارتباط انسان با جهان‌های معنوی است. چشم سوم مناسب‎ترین مکان برای این کار در افراد اهل علم و دانش می‎باشد. پس می‎توان گفت، آجنا پلی بین سطح فیزیکی و سطوح معنوی است و راهی برای دست‎یافتن به واقعیت‎ها و توانایی‌های جهان‌های دیگر می‎باشد.

حضرت آیت الله جوادی آملی ـ که خداوند ایشان را محفوظ نموده و بر توفیقات ایشان بیفزاید ـ در کتاب «حکمت عبادات» در بحث عالم مُلک و ملکوت می‌فرمایند: «ملکوت یعنی باطن و مُلک یعنی ظاهر. آنجا که سبحان است، جای ملکوت است (فسبحان الّذی بیده ملکوت کلّ شیء) و آنجا که سخن از مُلک است جای تبارک، (تبارک الّذی بیده الملک). بین ملک و ملکوت مثل ظاهر و باطن فرق است. او همگان را دعوت کرده که سری به باطن عالم بزنید و خود را ارزان نفروشید. نه به خود اعتماد کنید و نه به دیگران. راه رسیدن به باطن عالم را راهیان و واصلان این راه تبیین کرده‌اند.» در جای دیگری از همین مبحث ایشان می‌فرمایند: «کسی که به عالم ملکوت آشنا شد از آنجایی که ملکوت یقین آور است، دیگر مردّد نیست و در هیچ امری شک ندارد.» (حکمت عبادات، ص56) ایشان هم‌چنین معتقد هستند که از طریق عبادات دینی می‌توان به ملکوت راه یافت؛ «حکمت عبادتْ راه پیدا کردن به ملکوت است. و مشاهده ملکوت با یقین همراه است و چیزی در عالم گرامی‌تر و گران‌تر از یقین نیست. خدا این یقین را به افراد خاصی اعطا می‌کند نه همگان.»

حضرت امام خمینی سلام الله علیه در شروع کتاب نفیس آداب نماز می‌فرمایند: «... متحیّرانی هستیم که چون کرم ابریشم از سلسله‌های شهوات و آمال بر خود تنیده و یکسره از عالم غیب و محفل انس چشم بریده؛ جز آن که از بارقة الهیّه چشم دل ما را روشنی بخشی...» (آداب نماز، ص1)

تیسراتیل محلی برای دریافت ادراکات فراحسی، الهام، اشراق، کشف و شهود می‎باشد. آیت الله ممدوحی در توضیح یکی از عبارات علامه طباطبایی می‌نویسد: «اگر کسی چشم باطنش باز شود امکان ندارد از شهود ظاهری پی به مشهود باطن نبرد» (طریق عرفان، ص44) هاتف اصفهانی با اشاره به همین مضامین می‎گوید:

چشم دل باز کن که جان بینی آنچه نادیدنی است آن بینی

چشم سوم در مباحث عرفانی از جایگاه ویژه‎ای برخوردار است. آجنا در مباحث عرفانی به چشم دل معروف می‎باشد و بسیاری از تجارب عرفانی به وسیله‌ی چشم دل کسب می‎گردد؛ به عبارت دیگر چشم دل محلی برای رؤیت تصاویر و کسب تجارب معنوی و عرفانی می‎باشد. فخرالدین عراقی دراین‌باره چنین سروده است:

دیده ادراک او ناظر احکام لوح چشم دل پاک او مشرق ام‎الکتاب

دانشمند بزرگ و عالم متقی، استاد شیخ حسین انصاریان ـ که خداوند بر طول عمر و توفیقات ایشان بیفزاید ـ در کتاب ارزشمند و گرانبهای «تفسیر جامع صحیفة سجادیه» چنین می‌نویسند: «در صورتی که ظاهر به آداب شریعت آراسته شود، و باطن به نور معرفت و اخلاق حسنه و ایمانِ کامل منور گردد، چشم دل برای دیدن حقایق باز می‌گردد، و هر قلبی به تناسب قدرت و قوتش به تماشای جلال و جمال و عظمت و جبروت موفق می‌شود.» (ج1، ص133) ایشان هم‌چنین متذکر می‌شوند که: «هر قلبی را در توجه به حضرت او و درک حقایق ایمانی ظرفیتی است که برابر آن ظرفیت، قبول کنندة نور جمال است؛ چنانچه بیش از قدرت طلب شود به آن طلب پاسخ ندهند، که پاسخ به طلب خارج از توان و قوت قلب، مساوی به باد رفتن هستی است، چنآن‌که درآیة 143 سورة مبارکه اعراف، به این معنا به‌طور صریح اشارت رفته است، و در این زمینه مفسر بزرگ قرن و عارف عالی‌شأن در تفسیر المیزان توضیحی عالمانه داده است.» (ج1، ص135)

مفسر کبیر قرآن علامه سید محمد حسین طباطبائی در تفسیر شریف المیزان روایتی را نقل می‌کنند که حضرت امام صادق علیه‌السلام در جواب سوال «ابی بصیر» فرمودند که: مومن در قبل از دنیا، در دنیا و در قیامت خدا را می‌بیند، ابی بصیر خطاب به امام عرض کرد آیا اجازه دارم این مطلب را از قول شما برای دیگران نقل کنم؟ حضرت فرمودند: نه، برای این‌که هر کسی معنای این گونه مطالب را نمی‌فهمد آن وقت مردمِ جاهل گفتارت را شبیه به کفر می‌پندارند، و نمی‌فهمند رؤیت به قلب غیر از رؤیت به چشم است. هم‌چنین ایشان از نهج‌البلاغه نقل قول می‌کنند که حضرت علی علیه‌السلام فرمودند: «دیدگان او را (خدا) به رؤیت بصری ندیده، ولیکن دلهاست که او را به حقیقت ایمان دیدار کرده است.» علامة طباطبائی هم‌چنین به نقل از حضرت امام رضا علیه‌السلام می‌نویسند که: «رسول خدا هر وقت در مقام بر می‌آمد که با چشم دل پروردگار خود را ببیند خداوند او را در نوری نظیر نور حجاب‌ها قرار می‌داد و در نتیجه هر چه در آن حجاب‌ها بود برایش روشن می‌شد.» ایشان هم‌چنین می‌نویسند که «محمد بن فضیل» از امام ابی‌الحسن علیه‌السلام پرسید آیا رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) پروردگار خود را می‌دید؟ امام فرمودند: آری با دل خود می‌دید. (ترجمه المیزان، ج8 ، ص341، ص340 و ص343)

نگاه کردن به ذات پاک پروردگار، با چشم دل و از طریق شهود باطن امکان پذیر است و انسان را مجذوب آن ذات بی‌مثال و آن کمال و جمال مطلق می‌کند، در اثر این نگاه لذتی روحانی و وصف ناپذیر به انسان دست می‌دهد، که یک لحظه‌ی آن از تمام دنیا و آنچه در دنیا است برتر و بالاتر می‌باشد. پس اگر حجاب‌ها کنار رود و انسان خداوند را با چشم دل مشاهده کند، خواهد فهمید که چیزی محبوب‌تر و لذت‌بخش‌تر از نگاه به پروردگار با چشم درون نیست.

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل بحث «لقاء الله چیست؟» توضیح می‌دهند که منظور از لقاء و ملاقات خداوند دو چیز می‌تواند باشد. اول مشاهده‌ی آثار قدرت خداوند در صحنه‌ی قیامت و پاداش‌ها و کیفرها و نعمت‌ها و عذاب‌های او، دوم یک نوع شهود باطنی و قلبی. ایشان در تکمیل مطلب دوم می‌فرمایند: «انسان گاه به جایی می‌رسد که گویی خدا را با چشم دل در برابر خود مشاهده می‌کند، به طوری که هیچگونه شک و تردیدی برای او باقی نمی‌ماند. این حالت ممکن است بر اثر پاکی و تقوا و عبادت و تهذیب نفس در این دنیا برای گروهی پیدا شود...» (تفسیر نمونه، ج1، ص217)

ایشان هم‌چنین در جای دیگری می‌فرمایند: «اگر در روایات اسلامی یا آیات قرآن تعبیر لقای پروردگار آمده است، منظور همان مشاهده با چشم دل و دیده خرد است»، این استاد بزرگ در تفسیر «فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا» می‌فرمایند: «لقای پروردگار که همان مشاهده باطنی ذات پاک او با چشم دل و بصیرت درون است گرچه در این دنیا هم برای مؤمنان راستین امکان پذیر است اما ... این مسئله در قیامت به خاطر مشاهده آثار بیشتر و روشنتر و صریحتر جنبه همگانی و عمومی پیدا می‌کند.» (تفسیر نمونه، ج12، ص577)

این مرجع تقلید عظیم الشأن در جای دیگری از تفسیر نمونه می‌نویسند: «مشاهده خداوند با چشم دل هم در این جهان ممکن است و هم در جهان دیگر و مسلماً در قیامت که ذات پاک او ظهور و بروز قویتری دارد این مشاهده قویتر خواهد بود.» ایشان معتقدند که «چشم سر آثار را می‌بیند و چشم دل آفریننده آثار را». پس لقای معنوی پروردگار در قیامت رخ می‌دهد، هنگامی که حجاب‌های عالم دنیا کنار رود و غبارهای شهوات و هوس‌ها فرو نشیند، پرده‌ها برداشته شود و انسان با چشم دل جمال دل آرای محبوب را ببیند، بر بساط قربش گام نهد و به حریم دوست راه یابد. (تفسیر نمونه، ج2، ص88 و ج19، ص385)

روحانی گرانقدر جناب آقای صادق حسن‌زاده، مترجم کتاب «رساله الولایهِ» علامه طباطبایی در پاورقی ترجمه‌ی کتاب مذکور چنین آورده است: «از این آیه شریفه (آیه 14 سوره مطفّفین) استفاده می‌شود که همانا مشاهدة آیات الهی که از چشم غیر اهل یقین، مستور است و پرده و حجاب بر آنها کشیده شده، به وسیله چشم دل است نه چشم ظاهری؛ پس برای دل چشم است همانطور که دارای اعضای حسی دیگر نیز هست. و در تأیید این معنا، آیات زیادی در قرآن کریم است. (مانند آیة 9 سورة یاسین، آیة 171 سورة بقره و آیة 46 سورة حج) » (طریق عرفان، ص123 و 124)

آجنا وسیله‎ای برای تله‎پاتی است. تله‎پاتی به معنی ایجاد ارتباط از طریق افکار و بدون استفاده از ابزار فیزیکی و حواس پنج‌گانه و کلام می‎باشد. همه‌ی انسان‌ها با‎لقوه دارای استعداد تله‎پاتی می‎باشند. این پدیده در انسان‌های اولیه یک راه ارتباطی معمول بوده است. در صورتی‌که چشم سوم فعال و باز باشد، انسان‌ها می‎توانند به راحتی از طریق تله‎پاتی با یکدیگر در ارتباط باشند. همه می‎دانند که عاشقان چگونه هنگامی که دور از هم به سر می‎برند، از طریق فکر با هم ارتباط برقرار می‎کنند، در این موارد، علت این است که عشق، امواج مغزی را با هم هماهنگ می‎کند. مادران هر گاه فرزندانشان در خطر باشند، آگاه می‎شوند، حتی اگر هزاران کیلومتر از آنها دور باشند.

با اوصاف فوق شما می‎توانید از طریق چشم سوم برای هر کس که بخواهید پیام بفرستید؛ برای این منظور هنگامی که روی چاکرای ششم تمرکز می‎کنید، تصویر شخصی را که می‎خواهید به او پیام بدهید مجسم کنید، او را در حال دریافت پیام ببینید. ممکن است مدتی طول بکشد، اما به هر حال او دریافتی از شما خواهد داشت. اگر شما برای این تمرین با کسی قرار بگذارید، موفقیت بیشتری خواهید داشت.

آجنا می‎تواند عامل ارتباط ما با موجودات دیگر باشد. از طریق این ساختار می‎توان با موجودات فیزیکی غیر از انسان مانند گیاهان و جانوران ارتباط برقرار ساخت. به عبارت دیگر، انسان می‎تواند با کمک چشم سوم و تله‎پاتی با جانوران و گیاهان ارتباط گرفته، یا به اصطلاح با آنها صحبت کند. هم‌چنین از طریق چشم سوم می‎توان با موجودات ماورائی ارتباط گرفت. در حال حاضر بر روی کره‌ی زمین که بخش بسیار بسیار کوچکی از جهان فیزیکی می‎باشد، بیش از یک میلیون و دویست هزار گونه موجود زنده شناسایی شده است. با وجود این همه موجود در این کره‌ی خاکی کوچک، آیا به نظر شما سایر کرات موجود در جهان فیزیکی، خالی از موجودات و مخلوقات می‎باشد؟ و آیا سایر جهان‌ها (بخش‌های دیگر جهان هستی به غیر از جهان فیزیکی) از موجودات و مخلوقات تهی می‎باشد؟ به استناد مطالب دینی و یافته‎های علمی، می‎توان ادعا نمود که در سایر بخش‌های جهان هستی نیز مخلوقاتی زیست می‎کنند. بخش زیادی از این مخلوقات، موجودات ماورایی‎اند، که در حالت عادی و با حواس فیزیکی نمی‌توان آنها را رؤیت نمود ولی با کمک چشم سوم می‎توان این موجودات را احساس، ادراک و رؤیت نمود و با آنها ارتباط برقرار کرد. فرشته و جن از جمله مشهورترین و معروف‎ترین موجودات ماورایی می‎باشند.





Reference: Dr Motaleb Barazandeh, Metaphysics and Ajna, Navid publications, 1383

ریپورتر
21st July 2010, 12:07 PM
Ajna Applications عملکردها، فعالیت‌ها و وظایف چشم سوم۲
Ajna Applications۲

Dr Motaleb Barazandeh




عملکردها، فعالیت‌ها و وظایف چشم سوم - 2 - دکتر مطلب برازنده

http://i5.tinypic.com/67eiww7.gif

مآخذ: کتاب متافیزیک و چشم سوم، تآلیف مطلب برازنده، انتشارات نوید

آجنا وسیله‎ای برای پیش‎بینی، پیشگویی، آینده‌نگری و روشن‌بینی است. آینده نگری شامل کسب اطلاعات و اخبار در مورد آینده می‎باشد. روشن‌بینی به معنی دریافت و رؤیت اطلاعات بدون استفاده از چشم معمولی است.

هم برق دم خنجر او سانحه سوز است هم چشم دل روشن او حادثه بین است

تجارب زیادی در طول تاریخ اثبات کرده‎اند که مقولات فوق واقعیت داشته، انسان می‎تواند به آنها دست یابد. ولی هر کس در این زمینه ادعا کند، نمی‎توان گفت که ادعایش درست است و چه بسا ادعایی بیش نباشد. البته پر واضح است، آنهایی که در این زمینه‎ها به توانایی‌های مثبت دست پیدا کرده‎اند، هیچ گونه ادعایی ندارند.

پیشگویی از جمله مقولات بسیار داغ و حساس در متافیزیک است، که با شک، شبهه، اوهام و خرافات آمیخته شده است، و از لحاظ علمی جای سوال و از نظر شرعی محل تأمل است. در این مورد باید گفت که اصل مطلب پیشگویی صحیح است و برخی انسان‌ها می‌توانند به طرق مختلف از آینده با خبر شوند. حضرت امام خمینی سلام الله علیه در کتاب «کشف الاسرار» با استفاده از نظرات فلاسفه و حکمای اسلامی و متافیزیسین‌ها و دانشمندان غربی وجود و صحت پیشگویی را به اثبات می‌رسانند.

متافیزسین‌ها برای پیشگویی شیوه‌های مختلفی دارند که یکی از مهم‌ترین و معتبرترین آن استفاده از آجنا می‌باشد. البته دست یافتن به قدرت پیشگویی و فعال نمودن این توانایی نهفته در وجود انسان کار سخت و دشواری است، که نیاز به زمان طولانی و زحمت فراوان دارد.

چشم سوم به خاطر نقش حیاتی‌اش در ادراک روح، اهمیت ویژه‎ای دارد. این چاکرا مجرای ارتباطی ما با ضمیر ناخودآگاه و مرکز نیروی درونیمان می‎باشد، یعنی جایی که بدن ما می‎تواند خود را شفا دهد، یا جایی که ما می‎توانیم دیگران را شفا دهیم. آجنا مرکز ارتعاش انرژی‌های روحی و نیروهای روانی خودآگاه و ناخودآگاه ما می‎باشد. به عبارت بهتر، چشم سوم مرکز فرماندهی روح در جسم فیزیکی است.

از لحاظ عاطفی، چشم سوم پلی به سوی شناخت و ارزیابی «خود» است. علاوه بر جنبه‌ی روحی، آجنا در زمینه‌ی توانایی‌های عقلانی نیز به ما کمک می‎کند. این چاکرا هم‌چنین به ما کمک می‎کند که در برابر عقاید دیگران ـ به خصوص عقاید مخالف ـ ذهنی باز داشته باشیم. بسیاری از انسان‌ها تحمل و ظرفیت شنیدن و یا پذیرش عقاید مخالف با میل و علاقه‌ی خودشان را ندارند، که این در بسیاری از موارد شغلی، خانوادگی و اجتماعی باعث بروز مشکلات عدیده می‌شود. بسیاری از دعواها و درگیری‌ها در همین مطلب ریشه دارد. خیلی از انسان‌ها فرهنگ گفتمانشان بسیار ضعیف است. ضعف فرهنگ گفتمان به خاطر عدم فعالیت مناسب آجنا است.

آجنا ما را قادر می‎سازد که از تجربه‎ها درس بگیریم. چشم سوم مرکز هوش عاطفی و استدلال شهودی ما است و بصیرت درونی ما را تا زمانی که مانعی در برابر آن وجود نداشته باشد، افزایش می‎دهد.

حتماً برای شما اتفاق افتاده که فکری به ذهنتان خطور کند و دقیقاً به همان صورت اتفاق بیفتد! مثلاً ممکن است قبل از رفتن به دانشگاه ، به فکرتان برسد که امروز در کلاس اتفاق عجیبی رخ خواهد داد و پس از حضور در کلاس در کمال تعجب می‎بینید که آن فکر به وقوع می‎پیوندد. این پدیده در بعضی افراد به ندرت و در برخی دیگر به کرات پیش می‎آید. این گونه امور از مجرای چشم سوم عمل کرده، این اطلاعات به کمک آجنا به شخص می‎رسد.

چشم سوم مانند مجرایی عمل می‎کند که از طریق آن نوسان‌های فرامادی به سوی کیهان فرستاده می‎شود. پس این ساختار عامل ارتباطی ما با کیهان و گذرگاه ورود به کیهان می‎باشد. کسانی که به این مرحله از رشد متافیزیک برسند، دیگر ترسی از مرگ نخواهند داشت و حتی مشتاق آن می‎باشند. ترس از مرگ یکی از معضلات تمام اقشار بشر می‎باشد. البته حقیقت آن است که جسم انسان از مرگ می‎هراسد ولی روح نه تنها هراسی از مرگ ندارد بلکه مشتاق آن است.

تیسراتیل محل رؤیت و ارتباط با «استاد درون» یا «گورو» است. گورو، استاد و معلم متافیزیک و یا عرفان است که می‌تواند در قالب روحی ظاهر شده و آموزش دهد. از نظر لغوی، گورو به معنی شخص سنگین، موقر و محترم است. این شخص دارای روحی والا و رفیع است و می‌تواند در هر دو جهان فیزیکی و ماورائی حضور داشته باشد. بسیاری از رازهای هستی و خلقت برای گورو آشکار شده است. استاد درون به گذشته و آینده اشراف دارد. با ارواح در ارتباط است و هاله‌ی نورانی را می‌بیند. آنگاه که معرفت‌جو آمادگی و ظرفیت لازم را داشته باشد، استاد درون به سراغ او می‌آید. به یاد داشته باشید که این استاد درون است که شما را انتخاب می کند. اگر معرفت‌جو برای رسیدن به استاد درون تلاش فعال نماید، نتیجه‌ی معکوس می‌دهد، به عبارت دیگر اگر معرفت‌جو مدام طلب دیدار استاد درون را داشته باشد، به نتیجه نخواهد رسید. صدا زدن گورو و یا فرا خواندن او امری گستاخانه است. برای ارتباط با استاد درون باید متواضع و فروتن بود. گاهی اوقات جوینده در خواب، رویا و خلسه، ستاره‌ی آبی می‌بیند که بیانگر ارتباط قریب الوقوع با استاد درون می‌باشد.

آموزش‌های متافیزیک در دو بُعد ظاهری و باطنی انجام می‎شود. شروع آموزش‌ها عموماً با آموزش‌های فیزیکی یا ظاهری است، که شاگرد و استاد در بُعد فیزیکی هم‌دیگر را ملاقات کرده، آموزش‌ها را آغاز می‎کنند. پس از مدتی که شاگرد توانایی و ظرفیت لازم را کسب کند، استاد به شکل روحی و از درون در زمان خواب، رؤیا و یا خلسه بر او ظاهر می‌شود و آموزش‌های لازم را ارائه می‎کند؛ به این شخص استاد درون گفته می‎شود. استاد درون می‎تواند همان استاد ظاهری و فیزیکی باشد و یا می‎تواند فرد دیگری باشد. استاد درون می‎تواند در قید حیات باشد و یا این جهان خاکی را ترک نموده باشد. ممکن است برای شاگرد، استاد درون یک چهره‌ی آشنا و یا چهره‌ی جدید باشد. در هر شکل استاد درون در محل چشم سوم بر شاگرد ظاهر شده و او را آموزش می‎دهد. شاگرد نیز از طریق آجنا می‎تواند با استاد درون در ارتباط باشد.

قدرت ذهن، خرد، عقل، استدلال و بینش در چاکرای آجنا نهفته است. توانایی دست زدن به خلاقیت‎های بزرگ، توانایی آموختن و درس گرفتن از تجربه‎ها، توانایی ارزش‌یابی اعتقادات و نگرش‎ها و احترام گذاشتن به نظرات دیگران از جمله مسائل دیگری هستند که به چشم سوم مربوط می‎شوند. هر چند که عشق مربوط به چاکرای قلب (چاکرای اصلی شماره‌ی4) است ولی عشق‌های عرفانی و ماورایی به تیسراتیل ارتباط دارد. چشم سوم منشاء علم مطلق است.

از چشم سوم می‎توان مانند یک دوربین استفاده کرد و با آن می‎توان به سفر پرداخت؛ چشم سوم می‎تواند شخص را به هر کجا مجسم کند، ببرد، زیرا توسط تجسم راهنمایی می‎شود. همه‌ی افکار و احساساتی که ما به چشم سوم می‎فرستیم، انرژی جذب می‎کنند تا در نهایت به واقعیت تبدیل شوند. ممکن است این فرآیند چند روز تا چند هفته طول بکشد و با واسطه‎های متعدد به دست شخص برسد، اما اگر ثبات و پشتکار باشد، سرانجام به هدف خواهد رسید. به عبارت دیگر چشم سوم جایگاه یک فرآیند برهم کنش است؛ همه افکار و احساساتی که شما وارد آن می‎کنید، به طرز شگرفی فزونی یافته، دوباره پدیدار می‎شوند.

از آنجا که چشم سوم هر چه را که شخص بخواهد برآورده می‎سازد، مهم است که همیشه چیزهای خوب آرزو شود. هرگز برای کسی آسیب و زیان نخواهید. همواره برای همه‌ی نوع بشر و همه‌ی نژادها در سراسر جهان هستی بهترین را بخواهید، همیشه کسانی را که به شما آزار رسانده‎اند، ببخشید و برای آنها دعای خیر کنید. این توصیه برای حفاظت از خود شماست. زیرا مانع از این می‎شود که احساس رنجش و ناخشنودی شما ادامه پیدا کند و شما را تا سطح شخصی که درباره‌ی او فکر می‎کنید تنزل دهد. هم‌چنین خواسته‎های خود را با چیزهای آسان شروع کنید. سعی نکنید که از آسمان سکه‎های طلا ببارانید، این کار ممکن است ولی نه برای مبتدیان. اگر مشکل مالی دارید، بهتر است که برای افزایش درک و فهم خود دعا کنید.

چشم سوم پل برقراری ارتباط فکری با دیگران است. وقتی به هر دلیل خوشایند و یا ناخوشایند به فرد دیگری فکر کنیم، یک پل انرژی بین چشم سوم ما و او برقرار می‌شود که ما را به هم وصل می‌نماید. عوامل زیادی باعث می‌شود که ما به دیگران فکر نمائیم، از جمله: دوست داشتن، تنفر داشتن، طلب کار بودن، بدهکار بودن، ظلم کردن، مظلوم واقع شدن و ... تمام اینها باعث شده که به فرد دیگری فکر نموده، از طریق پل انرژی چشم سوم با او ارتباط برقرار نماییم. در این حالت اگر آن فرد از نظر علم و ایمان از ما بالاتر باشد، ما تا مرتبه‌ی او صعود می‌کنیم، ولی اگر پایین‌تر باشد، ما نیز تا مرتبه‌ی او نزول خواهیم کرد. اگر فکر کردن به شخصی و در نتیجه ارتباط با او از طریق چشم سوم موقت و گذرا باشد، این صعود و نزول نیز موقت و گذرا است. ولی در مواردی که به صورت دایم به فردی فکر نماییم، اتصال ما نیز دایمی بوده، صعود و یا نزول به مرتبه‌ی آن شخص نیز دایمی می‌شود.

کینه به دل گرفتن سبب شده که انسان دایم به شخص مقابل فکر نموده، با مکانسیم‌هایی که ذکر شد، به مرتبه‌ی آن شخص نزول نماید. برای همین توصیه شده که در این موارد اشخاص را ببخشید و از گناه آنها درگذرید و کینه‌ی آنها را به دل نگیرید. این در درجه‌ی اول به نفع خود شما است.

چشم سوم عامل بهره گرفتن از جادوی سیاه نیز می‌باشد. جادوی سیاه به معنی استفاده‌های منفی از توانایی‌های متافیزیکی و نیروهای ماورائی بر علیه دیگران می‌باشد. هدف از این کار آسیب رساندن به دیگران و اذیت نمودن آنها است. جادوی سیاه در فرهنگ‌ها و ملل مختلف به شیوه‌های متفاوتی به‌کار می‌رود. در جادوی سیاه با اعمال فیزیکی و ماورائی که انجام می‌شود، حجم زیادی انرژی منفی از چشم سوم عامل به سمت فرد مورد نظر ارسال می‌گردد، این انرژی‌های منفی با نمود فیزیکی و ماورائی خود تاثیرات منفی بر جسم و روان سوژه می‌گذارد.





Reference: Dr Motaleb Barazandeh, Metaphysics and Ajna, Navid publications, 1383

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد