PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : روایتی درباره حق پدر بر فرزند(جالب و مفید)



moji5
16th July 2010, 05:15 PM
شخصی به خدمت رسول خدا (صلي الله عليه وسلم)حاضر شد و شکایت کرد که پدرم مال مرا از دستم گفته است، آن جناب (ص)فرمود: که برو پدرت را بیاور، در آن زمان جبرئیل امین تشریف آورد و به رسول الله (ص)گفت: هرگاه پدرش آمد از او بپرسید که آن چه کلماتی هستند که او در دل گفته است، ولی گوشهای او هنوز آن را نشنیده اند، وقتی که آن شخص پدر خود را آورد آن حضرت (ص)به پدرش گفت: چه شده است که پسرت از تو شکایت دارد؟ آیا تو می خواهی مال او را از دستش بگیری؟ پدرش عرض کرد: شما از او بپرسید: که من آن را جز برای خودم یا خانهء او، دیگر می توانم در چه جایی صرف کنم؟ رسول خدا (ص)فرمود: (آیه 23 و 24 بنی اسرائیل)کافی است حقیقت امر معلوم شد، لذا اکنون نیاز به گفت و شنید بیشتر نیست. سپس از پدرش پرسید آن چه کلماتی هستند که هنوز گوشهای خودت هم آنها را نشنیده است، عرض کرد: یا رسول الله (ص)در هر معامله ای خداوند متعال ایمان و یقین ما را نسبت به شما افزایش می دهد، سخنی که کسی نشنیده شما از آن اطلاع داده شده اید که این خود یک معجزه است، پس او عرض کرد: این حقیقتی است که من چند شعر در دل گفته بودم، که گوشهایم، هم آنها را نشنیده اند، آن جناب (ص)فرمود: آنها را بخوان تا ما بشنویم، آنگاه او این اشعار را خواند. (اصل شعر به عربی است ترجمه آنرا به شما می نویسیم)
«من در کودکی تو را غذا دادم و پس از جوانی مسؤلیت تو را به عهده گرفتم که همه خورد و نوش تو از کسب من بوده است. وقتی که شب، دچار بیماری می شد من تمام شب را به سبب مریضی تو در حال بیداری و بیقراری گذارنیدم. گویا این مرض به من رسیده نه به تو که به سبب آن من تمام شب می گریستم. دلم بر هلاک تو می ترسید در صورتی که می دانستم وقت مرگ مقرر است و جلو و عقب نمی شود. پس وقتی که به آن سن و حد رسیدی که من آرزو می کردم. پس تو پاداش مرا سخت وتند گویی قرار دادی که گویا تو بر من احسان و انعام می کنی. ای کاش اگر تو حق پدری مرا ادا نمی کردی حد اقل این را انجام می دادی که یک همسایه شریف انجام می دهد. که حداقل حق همسایگی را به من روا می داشتی و در خود مال من نسبت به من بخیل نمی شدی»
رسول الله (ص)پس از شنیدن این اشعار سر در گریبان گرفت و فرمود. «انت و مالک لابیک» یعنی برو، تو و مال تو همه از آن پدرت است. ناگفته نباید گذاشت که این اشعار در «حماسه» کتاب شعر و ادب هم نقل شده اند. (معارف القران جلد هشتم صفحه 202-204)
خواننده عزیز! عادت آن حضرت (ص)بود که بعد از وفات ام المؤمنین حضرت خدیجه رضی الله عنها برای دوستان او هم هدیه ارسال می داشت که هدف از آن دادی حق حضرت خدیجه رضی الله عنها بود. حدیثی را حضرت ابو سعید بدری نقل کرده است که من با رسول خدا (ص)نشسته بودم که یکی از انصار آمد و پرسید، یا رسول الله (ص)پس از وفات مادر و پدر، هم حقی از آنها بر ذمه من باقی است؟ آن جناب (ص)فرمود: آری برای آنها دعای استغفار نمودن و تکمیل عهدی که با کسی کرده اند و اکرام و احترام دوستان آنها، و با خویشاوندان صله رحم نماید که رشته خویشاوندی شان توسط آنها باشد، این ها حقوق والدین است که پس از مرگ آنها هم بر ذمه تو باقی می باشد.
متأسفانه امروزه شما می بینید که کسی احترام به والدین نمی کند، اصلاً ایشان را حق نمی دهند تا در امورات فرزندان شان مداخله کنند که این خود بیانگر نزدیک شدن قیامت است. خداوند به همه ی ما و شما توفیق نصیب کند تا آنگونه که خدا و رسولش امر نموده خدمت والدین را انجام بدهیم کسانیکه از این نعمت (پدرو مادر)بهره مند هستند در حق شان کوتاهی نکنند.


http://quran-m.com/firas/farisi/?page=show_det&id=773&select_page=21 (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fquran-m.com%2Ffiras%2Ffarisi%2F%3Fpage%3Dshow_det%26id%3 D773%26select_page%3D21)

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد