neginekimiya
15th July 2010, 10:32 AM
http://www.aksmod.com/wp-content/uploads/2010/07/gc0yzc056p3g5xn4sii.jpg
سینما فارس –بهاره افشار نزد عموم مردم با سریال «او یک فرشته بود» شناخته شد. نقشی متفاوت که زیاد دوست داشتنی نبود، اما توانایی افشار در زمینه بازیگری را به تصویر کشید. افشار بعد از این شهرت خیلی آرام به راهش ادامه داد و در فیلمهای سینمایی چون تسویه حساب و صد سال به این سالها بازی کرد که هنوز هیچکدام اکران نشدهاند. شاید برایتان جالب باشد که بدانید اولین کار افشار به عنوان بازیگر سریال «روزگار قریب» بوده که اکنون در حال پخش است.
روزگار قریب بهانهای شد تا با افشار به گفتگو بنشینیم تا بدانیم او چگونه وارد دنیای بازیگری شد.
چگونه ایفاگر نقش زری مامان در سریال روزگار قریب شدید؟
توسط کیانوش عیاری (کارگردان) انتخاب شدم. یکی از دستیاران عیاری با من تماس گرفت و گفت قسمتهایی از بازی خانم عبیسی را گرفتهایم و دنبال بازیگری هستیم که به ایشان شباهت داشته باشد. در آن زمان من کار مونتاژ میکردم پرسیدم کارگردان چه کسی است؟ وقتی گفتند عیاری باورم نمیشد و فکر کردم حتما یک نقش دمدستی است، اما برخلاف تصورم یک نقش محوری بود و نتیجه صحبتهایمان در نهایت به قرارداد بستن من منجر شد.
و برای جالبم بود که نه تنها نقش دمدستی نبود بلکه، یکی از زنهای اصلی داستان هم بود. وقتی بازیام با شهاب کسرایی تمام شد دوباره تست دادم و برای مرحله دوم و بازی با ناصر هاشمی هم مجددا انتخاب شدم.
پس اصلا فکر نمیکردید که چنین نقشی را به شما واگذار کنند؟
خیر. من اصلا نمیخواستم بازی کنم چون آن زمان فکر میکردم قرار است که تدوینگر شوم.
بنابراین بازیگری دغدغه اصلی بهاره افشار نبود؟
چرا بود. آن زمان هم پیشنهاد بازی داشتم اما نه کارگردانها مطلوبم بودند و نه نقشهای پیشنهادی آنها.
میخواستم با یک اتفاق خوب شروع کنم.
و بالاخره همین اتفاق هم برایتان افتاد و با کارگردانی مثل عیاری شروع کردید؟
بله، شروع خوبی برایم بود. ولی در هر حال ایشان یکباره فضای ذهنیام را به هم ریختند.
چرا؟
من این روال را برای خودم گذاشته بودم که سالی یکبار بازی کنم که البته الان به این نتیجه رسیدهام که اشتباه فکر میکردم. یک دوستی به من میگفت: اگر من هم با یکی از خاصترین نقشهای تلویزیون معرفی شده بودم و سینما را هم با فیلم تهمینه میلانی تجربه میکردم، قطعا سینما را میبوسیدم و کنار میگذاشتم. کار با عیاری برای من جذاب و خوب بود. اما از یک نظر هم سطح توقع مخاطب را از من بالا برد و هم توقع خود را از خودم. البته خیلی تلاش کردم که دچار توهم نشوم. اما به هر حال شروع سادهای برایم نبود.
کمی به عقب برگردیم. از کی دچار بازیگری و دنیای هنر شدید؟
من با دیدن سه فیلم عاشق سینما شدم. لیلا و پری (مهرجویی) و دیگه چه خبر تهمینه میلانی. در هنرستان تئاتر خواندم و در آن زمان در یک سری از کارها، در حد چند سکانس بازی کردم و بعد تصمیم گرفتم بازیگر و طراح صحنه و لباس شوم و از یک جایی به بعد فکر کردم یا نباید کار کنم یا زمانی باید کار کنم که در یک جای درست با یک نقش خیلی خاص دیده شوم. در نتیجه بازی نکردم و تدوینگر شدم؛ چون فکر میکردم در این کار زودتر پیشرفت خواهم کرد.
اما بالاخره توسط عیاری آن اتفاق برای شما افتاد و جای درستی قرار گرفتید؟
بله. یک روزی به آقای عیاری گفتم این کار که تمام بشود، من دیگر بازی نمیکنم. این اولین و آخرین بازی من است. اما عیاری به من گفت تو بازی میکنی و اتفاقات خوبی هم برایت میافتد؛ حتی بعدها فهمیدم عیاری و برزو نیکنژاد من را به افخمی برای «او یک فرشته بود» معرفی کردهاند. بعد از اتمام سریال «او یک فرشته بود» روزی عیاری من را دید و گفت: دیدی گفتم تو بازیگر میشوی و دیده هم میشوی!
چرا در مورد انتخاب نقشهایتان در تلویزیون، دچار وسواس هستید؟
یکی بهخاطر مخاطب گستردهای که تلویزیون دارد و دوم این که سطح توقع مردم در تلویزیون از من خیلی بالا رفته است. برای مثال اکثرا فکر میکنند او یک فرشته بود اولین کار من است در حالی که نیست و برای همین وقتی من را میبینند میگویند: روزگار قریب کار خوبی است و چرا بعد از او یک فرشته بود این نقش را بازی کردی. ضمن این که وقتی تو سطح عالیای از یک چیزی را تجربه کردهای دیگر نباید به پایینتر از آن تن بدهی.
از زیاد دیده شدن میترسید؟
در تلویزیون بله دوست دارم زیاد دیده نشوم.
ولی ذات بازی، دیده شدن و مورد قضاوت قرار گرفتن است؟
بله، اما زیاد دیده شدن در تلویزیون را دوست ندارم. در سینما مخاطب تو را انتخاب میکند و برای دیدن تو هزینه میکند در حالی که در تلویزیون، تو خودت را به مخاطب تحمیل میکنی.
اگر مخاطب برای دیدن تو هزینه کرد، یعنی تو و کارت را دوست دارد و آن موقع است که بازیگر حتی میتواند قضاوت دیگران را نسبت به خودش بداند و بعد اگر این اتفاق برایت افتاد، با خیال راحت میتوانی کارت را در تلویزیون ادامه دهی.
اما مخاطب تلویزیون، با توجه به شناختی که از شما پیدا کرده است کارهایتان را هم در سینما پیگیری میکند و اینجاست که تلویزیون خیلی در دیده شدن به شما کمک میکند؟
بله، خیلی هم به من کمک کرده است. ولی فکر میکنم از اینجا به بعد خرج کردنم در تلویزیون اشتباه است.
دوست دارم در تلویزیون بازی کنم اما با یک اتفاق بهتر و خاصتر از او یک فرشته بود.
این همه حساسیت نشأت گرفته از چه چیزی است؟
از ایده آلیست بودنم.
اما تنها این نیست، یک ترسی هم دارید؟ یک ترس پنهان.
خب همه آدمها در زندگیشان ترس دارند. مثل ترس از دست دادن موقعیتی که دارند.
خانم افشار، در اوج شهرت چقدر نگران حذف شدن بودید؟
در آن روزها، حرف و حدیثهای زیادی برای من پیش آمد اما من در مقابل همه آنها سکوت کردم. در آن زمان من زیادی دیده شدم. ولی میخواستم آدمها درست در مورد من قضاوت کنند. نمیخواستم خودنمایی کنم. ماندگاری برایم معتبر بود تا شهرت. بنابر این خیلی دغدغه حذف شدن را نداشتم.
خودتان را یک بازیگر حسی میدانید یا تکنیکی؟
من کاملا حسی بازی میکنم. واقعا از تکنیک کمک نمیگیرم. برای همین هم مقابل دوربین راحت بازی میکنم.
قشنگترین بازی شما؟
همه کارهایم را دوست دارم، چون آنها را انتخاب کردهام.
یک مسالهای که در مورد بازیهای شما وجود دارد این است که در اکثر نقشهایتان یک آرامش خاص وجود دارد.
حتی در نقش فرشته که نقشی کاملا منفی بود، این آرامش کاملا محسوس بود؟ در این مورد توضیح دهید؟
این مساله را خیلیها به من گفتند. نمیدانم از چه چیزی نشأت میگیرد. اما خودم اصلا آرام نیستم و بعکس خیلی هم شلوغ هستم. اما شاید جنس نگاه کردنم این آرامش را به مخاطب انتقال میدهد.
چه نقشهایی را دوست دارید تجربه کنید؟
همه نقشهای دنیا را. (میخندد).
بازیگران محبوب شما؟
بازیگر فیلم دختران ازهمگسیخته و همین طور لیلا حاتمی را در فیلم لیلا. دلم میخواست به جای ایشان در آن فیلم بازی میکردم. البته شاید میتوانستم به جای او بازی کنم! به هر حال همه فیلمهای ایشان را دوست دارم.
اولین نقاشی که کشیدید را بخاطر دارید؟
بله، یک شیطان کشیدم و یک روح که در کنار آن بود. از آن دوران به دنیای ماورایی علاقه داشتم.
کارهای بعدی…؟
در سریال فاصله ها نقشی بازی خواهم کرد
منبع : سینما فارس
سینما فارس –بهاره افشار نزد عموم مردم با سریال «او یک فرشته بود» شناخته شد. نقشی متفاوت که زیاد دوست داشتنی نبود، اما توانایی افشار در زمینه بازیگری را به تصویر کشید. افشار بعد از این شهرت خیلی آرام به راهش ادامه داد و در فیلمهای سینمایی چون تسویه حساب و صد سال به این سالها بازی کرد که هنوز هیچکدام اکران نشدهاند. شاید برایتان جالب باشد که بدانید اولین کار افشار به عنوان بازیگر سریال «روزگار قریب» بوده که اکنون در حال پخش است.
روزگار قریب بهانهای شد تا با افشار به گفتگو بنشینیم تا بدانیم او چگونه وارد دنیای بازیگری شد.
چگونه ایفاگر نقش زری مامان در سریال روزگار قریب شدید؟
توسط کیانوش عیاری (کارگردان) انتخاب شدم. یکی از دستیاران عیاری با من تماس گرفت و گفت قسمتهایی از بازی خانم عبیسی را گرفتهایم و دنبال بازیگری هستیم که به ایشان شباهت داشته باشد. در آن زمان من کار مونتاژ میکردم پرسیدم کارگردان چه کسی است؟ وقتی گفتند عیاری باورم نمیشد و فکر کردم حتما یک نقش دمدستی است، اما برخلاف تصورم یک نقش محوری بود و نتیجه صحبتهایمان در نهایت به قرارداد بستن من منجر شد.
و برای جالبم بود که نه تنها نقش دمدستی نبود بلکه، یکی از زنهای اصلی داستان هم بود. وقتی بازیام با شهاب کسرایی تمام شد دوباره تست دادم و برای مرحله دوم و بازی با ناصر هاشمی هم مجددا انتخاب شدم.
پس اصلا فکر نمیکردید که چنین نقشی را به شما واگذار کنند؟
خیر. من اصلا نمیخواستم بازی کنم چون آن زمان فکر میکردم قرار است که تدوینگر شوم.
بنابراین بازیگری دغدغه اصلی بهاره افشار نبود؟
چرا بود. آن زمان هم پیشنهاد بازی داشتم اما نه کارگردانها مطلوبم بودند و نه نقشهای پیشنهادی آنها.
میخواستم با یک اتفاق خوب شروع کنم.
و بالاخره همین اتفاق هم برایتان افتاد و با کارگردانی مثل عیاری شروع کردید؟
بله، شروع خوبی برایم بود. ولی در هر حال ایشان یکباره فضای ذهنیام را به هم ریختند.
چرا؟
من این روال را برای خودم گذاشته بودم که سالی یکبار بازی کنم که البته الان به این نتیجه رسیدهام که اشتباه فکر میکردم. یک دوستی به من میگفت: اگر من هم با یکی از خاصترین نقشهای تلویزیون معرفی شده بودم و سینما را هم با فیلم تهمینه میلانی تجربه میکردم، قطعا سینما را میبوسیدم و کنار میگذاشتم. کار با عیاری برای من جذاب و خوب بود. اما از یک نظر هم سطح توقع مخاطب را از من بالا برد و هم توقع خود را از خودم. البته خیلی تلاش کردم که دچار توهم نشوم. اما به هر حال شروع سادهای برایم نبود.
کمی به عقب برگردیم. از کی دچار بازیگری و دنیای هنر شدید؟
من با دیدن سه فیلم عاشق سینما شدم. لیلا و پری (مهرجویی) و دیگه چه خبر تهمینه میلانی. در هنرستان تئاتر خواندم و در آن زمان در یک سری از کارها، در حد چند سکانس بازی کردم و بعد تصمیم گرفتم بازیگر و طراح صحنه و لباس شوم و از یک جایی به بعد فکر کردم یا نباید کار کنم یا زمانی باید کار کنم که در یک جای درست با یک نقش خیلی خاص دیده شوم. در نتیجه بازی نکردم و تدوینگر شدم؛ چون فکر میکردم در این کار زودتر پیشرفت خواهم کرد.
اما بالاخره توسط عیاری آن اتفاق برای شما افتاد و جای درستی قرار گرفتید؟
بله. یک روزی به آقای عیاری گفتم این کار که تمام بشود، من دیگر بازی نمیکنم. این اولین و آخرین بازی من است. اما عیاری به من گفت تو بازی میکنی و اتفاقات خوبی هم برایت میافتد؛ حتی بعدها فهمیدم عیاری و برزو نیکنژاد من را به افخمی برای «او یک فرشته بود» معرفی کردهاند. بعد از اتمام سریال «او یک فرشته بود» روزی عیاری من را دید و گفت: دیدی گفتم تو بازیگر میشوی و دیده هم میشوی!
چرا در مورد انتخاب نقشهایتان در تلویزیون، دچار وسواس هستید؟
یکی بهخاطر مخاطب گستردهای که تلویزیون دارد و دوم این که سطح توقع مردم در تلویزیون از من خیلی بالا رفته است. برای مثال اکثرا فکر میکنند او یک فرشته بود اولین کار من است در حالی که نیست و برای همین وقتی من را میبینند میگویند: روزگار قریب کار خوبی است و چرا بعد از او یک فرشته بود این نقش را بازی کردی. ضمن این که وقتی تو سطح عالیای از یک چیزی را تجربه کردهای دیگر نباید به پایینتر از آن تن بدهی.
از زیاد دیده شدن میترسید؟
در تلویزیون بله دوست دارم زیاد دیده نشوم.
ولی ذات بازی، دیده شدن و مورد قضاوت قرار گرفتن است؟
بله، اما زیاد دیده شدن در تلویزیون را دوست ندارم. در سینما مخاطب تو را انتخاب میکند و برای دیدن تو هزینه میکند در حالی که در تلویزیون، تو خودت را به مخاطب تحمیل میکنی.
اگر مخاطب برای دیدن تو هزینه کرد، یعنی تو و کارت را دوست دارد و آن موقع است که بازیگر حتی میتواند قضاوت دیگران را نسبت به خودش بداند و بعد اگر این اتفاق برایت افتاد، با خیال راحت میتوانی کارت را در تلویزیون ادامه دهی.
اما مخاطب تلویزیون، با توجه به شناختی که از شما پیدا کرده است کارهایتان را هم در سینما پیگیری میکند و اینجاست که تلویزیون خیلی در دیده شدن به شما کمک میکند؟
بله، خیلی هم به من کمک کرده است. ولی فکر میکنم از اینجا به بعد خرج کردنم در تلویزیون اشتباه است.
دوست دارم در تلویزیون بازی کنم اما با یک اتفاق بهتر و خاصتر از او یک فرشته بود.
این همه حساسیت نشأت گرفته از چه چیزی است؟
از ایده آلیست بودنم.
اما تنها این نیست، یک ترسی هم دارید؟ یک ترس پنهان.
خب همه آدمها در زندگیشان ترس دارند. مثل ترس از دست دادن موقعیتی که دارند.
خانم افشار، در اوج شهرت چقدر نگران حذف شدن بودید؟
در آن روزها، حرف و حدیثهای زیادی برای من پیش آمد اما من در مقابل همه آنها سکوت کردم. در آن زمان من زیادی دیده شدم. ولی میخواستم آدمها درست در مورد من قضاوت کنند. نمیخواستم خودنمایی کنم. ماندگاری برایم معتبر بود تا شهرت. بنابر این خیلی دغدغه حذف شدن را نداشتم.
خودتان را یک بازیگر حسی میدانید یا تکنیکی؟
من کاملا حسی بازی میکنم. واقعا از تکنیک کمک نمیگیرم. برای همین هم مقابل دوربین راحت بازی میکنم.
قشنگترین بازی شما؟
همه کارهایم را دوست دارم، چون آنها را انتخاب کردهام.
یک مسالهای که در مورد بازیهای شما وجود دارد این است که در اکثر نقشهایتان یک آرامش خاص وجود دارد.
حتی در نقش فرشته که نقشی کاملا منفی بود، این آرامش کاملا محسوس بود؟ در این مورد توضیح دهید؟
این مساله را خیلیها به من گفتند. نمیدانم از چه چیزی نشأت میگیرد. اما خودم اصلا آرام نیستم و بعکس خیلی هم شلوغ هستم. اما شاید جنس نگاه کردنم این آرامش را به مخاطب انتقال میدهد.
چه نقشهایی را دوست دارید تجربه کنید؟
همه نقشهای دنیا را. (میخندد).
بازیگران محبوب شما؟
بازیگر فیلم دختران ازهمگسیخته و همین طور لیلا حاتمی را در فیلم لیلا. دلم میخواست به جای ایشان در آن فیلم بازی میکردم. البته شاید میتوانستم به جای او بازی کنم! به هر حال همه فیلمهای ایشان را دوست دارم.
اولین نقاشی که کشیدید را بخاطر دارید؟
بله، یک شیطان کشیدم و یک روح که در کنار آن بود. از آن دوران به دنیای ماورایی علاقه داشتم.
کارهای بعدی…؟
در سریال فاصله ها نقشی بازی خواهم کرد
منبع : سینما فارس