touraj atef
14th July 2010, 12:02 PM
به تو می نگارم که چو ن رویا بودی به تو که در آتش شو ر یدگی و بی ریائی سو ختی و سو ز اندی به تو که به حقیقت زیستن که عشق است عشق نه اقرار که عبادت کر دی به تو که دانستی باید ز خو یشتن بیر و ن جست وره به دیار عاشقی و بی پر و ائی گام نهاد باو ر داری به تو ئی که زیستن و پر و از کر دن و عشق بازی را یک به یک نعمت خالق عشق دانستی می نگارم و سپاس گو یم ز آنچه که خالق عشق به من داد مرا به دیار عشق بی مر ز
عشق بی زمان رهنمو ن کرد
من عشق می و رزم تا به بی نهیات تا به آنجا که باور کنم می تو انم عاشق بمانم تا به آنجا که اهریمن ریا و درو غ و ترس سر خجلت در برابر زیبائی مطلق عشق فرو برد آری من عشق را بغل کر ده ام من حسر ت دیوانگی نخو اهم خو ر د من عاقلی را به دو ر افکنم عاقلی که مدعیان عاقلی مدعی داشتن آن هستند بدر و د ذهن پر سر و صدا سلام بر آگاهی سلام بر حضور و سلام بر تو ای عشق
من شعله نیستم
من دود نیستم
من کوه نیستم
من رود نیستم
محدود نیستم
محدود نیستم به همین نقشه تنم
بیرون ز تخته بند تنم باز این منم
تا دوردست تا همه تا تو
ای آخرین ستاره بیرون ز کهکشان
آری منم زمان
آری منم مکان
نامم بلند در همه محدوده خدا
مرزم کشیده تا پس دیوار این جهان
__________________
دیوانه باش تا غمت عاقلان خورند
عاقل مباش که حسرت دیوانگان خوری
عشق بی زمان رهنمو ن کرد
من عشق می و رزم تا به بی نهیات تا به آنجا که باور کنم می تو انم عاشق بمانم تا به آنجا که اهریمن ریا و درو غ و ترس سر خجلت در برابر زیبائی مطلق عشق فرو برد آری من عشق را بغل کر ده ام من حسر ت دیوانگی نخو اهم خو ر د من عاقلی را به دو ر افکنم عاقلی که مدعیان عاقلی مدعی داشتن آن هستند بدر و د ذهن پر سر و صدا سلام بر آگاهی سلام بر حضور و سلام بر تو ای عشق
من شعله نیستم
من دود نیستم
من کوه نیستم
من رود نیستم
محدود نیستم
محدود نیستم به همین نقشه تنم
بیرون ز تخته بند تنم باز این منم
تا دوردست تا همه تا تو
ای آخرین ستاره بیرون ز کهکشان
آری منم زمان
آری منم مکان
نامم بلند در همه محدوده خدا
مرزم کشیده تا پس دیوار این جهان
__________________
دیوانه باش تا غمت عاقلان خورند
عاقل مباش که حسرت دیوانگان خوری