LaDy Ds DeMoNa
13th July 2010, 08:13 PM
هنر پير خوشنويسي ، جوان ميخواهد
جام جم آنلاين: اين يك واقعيت است كه در بسياري از هنرها ممارست در سالهاي متمادي، تنها راه پختگي محصولات هنري است. دراين بين و در چرخه هنرآموزي طبيعتا هنرجويان جوان ـ بهعلت سن كمشان ـ كمتر ميتوانند به آن موفقيتي كه استاد خويش به آن دست يافته است برسند.
http://www.jamejamonline.ir/Media/images/1389/04/21/100880219037.jpg
خوشنويسي يكي از همين هنرهاست؛ هنري كه به عقيده قديميهايش بايد سالها دود چراغ خورد تا نام خوشنويس برازنده هنرمندش شود. اما اين روزها در جشنوارههاي مختلف هنرجويان 14 تا 29 ساله كارهاي هنري خود را بدون هيچگونه ترسي به جشنوارهها ميفرستند. با آنكه در اين بين بسياري از اين آثار قابل توجه است، اما استادان اين هنر كماكان اين پرسش را مطرح ميكنند، آيا اين نسل با حضور مداوم نمايشگاهي ميتواند انديشهاي مستقل و ناب را در زمينه خوشنويسي به نمايش بگذارد يا خير؟
استاد اميراحمد فلسفي ، خوشنويس پيشكسوت ايراني با اين نكته موافق است و ميگويد: «طبيعي است براي به بار نشستن يك اثر خوب خوشنويسي، زمان بسيار زيادي لازم است؛ آموزش ديدن، كسب تجربه و ادامه اين جريان بهصورت پيوسته و مدام و در اين راه اهميت بسيار زيادي دارد.
به عنوان مثال در بخش خوشنويسي جشنواره ملي جوان ايراني، حضور جوانان زير 30 سال با توجه به در دسترس بودن منابع و آموزشهايي كه از راههاي متفاوت دريافت ميكنند، با گذشته تفاوتهاي بسيار زيادي داشته است و اين نسل ميتوانند زودتر، بهتر و بيشتر از اين آموزشها استفاده كنند و از تجربيات اساتيد و آثار آنان برخوردار شوند.»
او ادامه ميدهد: «امروزه در همه شهرها و شهرستانهاي كشور، كلاسهاي خوشنويسي از مبتدي تا ممتاز برگزار ميشود و همين باعث شكوفا شدن استعداد خوشنويسان جوان اما مستعد ميشود.»
او در عين حال آموزشهاي غيرحضوري از طريق نوارهاي ويدئويي، كتابهاي منتشر شده يا رسانههاي ارتباط جمعي همچون تلويزيون و همينطور نمايش آثار در موزهها و نمايشگاههاي مختلف را زمينه مناسب ديگري براي كار و فعاليت جوانان و بروز استعدادهاي آنان در اين زمنيه ميداند و ميگويد: «ميتوان تفاوت دورهاي را كه ما هنرجو بوديم با هنرجويان اين نسل به طور محسوسي مشاهده كرد.»
اما فلسفي، البته به تفاوت سني شركتكنندگان در چنين جشنوارههايي اشاره ميكند و ميگويد كه بايد تفكيك سني را در اين جشنوارههايي كه خاص جوانان است جزئيتر كرد تا عدالت بيشتري رعايت شود. او ميگويد: «بايد اين نكته را پذيرفت كه 15 تا 20 سالهها براي تبلور خوشنويسي در قلم و ذهنشان فرصت چنداني نداشتهاند و اگر بخواهيم به اين گروه سني حق بدهيم بايد حساب آنها را از جوانان 25 تا 30 ساله جدا كنيم، مگر اينكه شركت دادن دسته اول در يك جشنواره براي تشويق باشد، نه رقابت.»
او ادامه ميدهد: «طبيعي است يك جوان 17 ساله نه ادعا دارد و نه ميتواند با يك هنرجوي 25 يا 30 ساله برابري كند. بنابراين بايد حساب آنها را از كساني كه به رشد و توانايي خاصي در اين رشته رسيدهاند جدا كرد و براي كارهايشان مرز قائل شد.»
استاد يدالله كابلي خوانساري، خوشنويس پرسابقه كشورمان نيز طرح اين موضوع را منطقي و درست ارزيابي ميكند، اما مثل استاد فلسفي، آموزش را مهمترين راه براي بهبود وضعيت اين هنر ميداند و ميگويد: «باتوجه به سوابق ديرينه و گذشته تاريخ هنر خوشنويسي ايران كه ريشه و تكامل آن از سوي اساتيد بنام ايراني در قرون متمادي پيگيري شده است، اين روزها براي رشد استعداد ذهني هنرمندان جوان بايد استانداردهايي را تعريف كرد تا هر روز شاهد شكوفايي اين هنر ديرينه ايراني باشيم.»
او معتقد است اگر هنرمندان بزرگ در هر دوره با ذوق و سليقه منحصر به فرد خود، قوانين مدوني را براي اين هنر وضع كنند، ديگر حضور جوانان از نگاه كمتجربگي نميتواند خطري براي دور شدن اين هنر از مفاهيم متعالياش باشد.
استاد كابلي كه بيش از 40 سال قلم زده، راه حلي عملي در اين زمينه دارد كه شنيدنش خالي از لطف نيست. او با تاكيد بر راهاندازي كانونها و انجمنهاي خوشنويسي در سراسر كشور ميگويد: «اين مراكز توانستهاند كاملترين مجموعههاي آموزشي را ايجاد كنند و در حفظ و توسعه اين رشته قدم بردارند. اين رسالت در چند دهه اخير برعهده اساتيد بزرگي بوده كه شاگردان برجسته و با كفايتي را تربيت كرده و نقش ماندگاري را براي روزگار كنوني رقم زدهاند و حالا اين اساتيد جوان در سراسر كشور به تدريس ميپردازند و در ترويج اين هنر ميكوشند.»
كابلي نقش استاد ـ شاگردي را يكي از شرايط اصلي ادامه حيات هنر خوشنويسي ميداند و ادامه ميدهد: «نتيجه اين تلاشها اين بوده كه اكنون جرياني پويا، غني و ريشهدار شكل گرفته و باعث رشد هنرجويان جوان ايراني ميشود كه آثارشان در جشنوارههاي مختلف به نمايش در ميآيند.»
خلاقيت ، راهگشاي خوشنويسان؟
اما اگر از مسائل تكنيكي و فني صرف نظر كنيم، بحث سليقه و ذوق خوشنويسان جوان براي ادامه مسير اين هنر، دغدغه ديگري است كه كارشناسان معتقدند بايد به آن بيشتر توجه شود. سالهاست برخي ازكارشناسان هنري معتقدند كه براي به روز شدن و توجه هنرمندان جوان به خوشنويسي بايد خوشنويسي با هنري جديد تلفيق شود تا مخاطبان بيشتري را جذب كند.
اين روزها تمايلي كه اساتيد بزرگ و هنرجويان تازه نفس به نقاشيخط دارند، هر روز گستردهتر ميشود و علاقهمندان بيشتري را به جمع عاشقان خوشنويسي اضافه ميكند. اما در اين بين نكته مورد بحث سهم خلاقيت و انديشه و نگاه خوشنويسان جوان است كه نميدانند براي خدشه وارد نكردن به اصالت هنر خوشنويسي تا كجا مجاز به پيشروي هستند و البته تا چه اندازه ميتوانند بر پايه الگوگيري حركت كنند؟
فلسفي در اين باره مي گويد: «نقاشيخط، اهميت بسيار زيادي در خوشنويسي دارد؛ چراكه دنياي امروز، دنياي تنوع و تكثر است و هيچكس هم نميتواند مانع اين تنوع شود، ولي يكي از آفات اين تنوع و تنوعطلبي اين است كه آثار هنري را پايدار نمي كند؛ مسالهاي كه با نفس هنر سازگار نيست چون آثار متفاوت و مختلف به سرعت وارد فضاي هنري ميشوند، در حالي كه نفس هنر به زمان و كار عميق نياز دارد.»
اما او به نكات مثبتي هم اشاره ميكند كه در نتيجه همين تنوع ايجاد شده است: «البته با توجه به اينكه دنياي امروز از طريق رسانهها، راديو، تلويزيون و اينترنت، در ديدرس همگان است و آثار متنوعي از گرافيك و نقاشي و... را در معرض ديد قرار ميدهد، منبع الهام كارهاي زيبا و خلاقانه و شكوفايي استعدادها ميشود، اما در عين حال همين امكانات باعث شده نقاشيخطهايي كه وارد فضاي هنري خوشنويسي ميشود، از نظر كمي، قابل توجه باشد، نه از بعد كيفي. به اين صورت كه جنبه خوشنويسي اين آثار كمتر است و شايد يك بيننده عادي يا چشم ناپخته از اين نقاشيخطها لذت ببرد، ولي يك كارشناس يا حتي يك بيننده حرفهاي، اين آثار را فاقد ارزش هنري ميداند و اين نگرانكننده است كه آثار، عمق و غنايي را كه بايد، نداشته باشند و به سطحينگري كشيده شود.»
كابلي اگرچه كارهاي خلاقانه و ذوقي رشته خوشنويسي را در جشنوارههايي كه جوانان بخش عمدهاي از شركتكنندگان آن را تشكيل ميدهد خوب ارزيابي ميكند، اما پيشرفت هنرمندان جوان را در اين زمينه مستلزم توجه و دورانديشي افرادي ميداند كه بر ذهن و كارهاي آنان تاثيرگذارند.
او ميگويد: «به عنوان مثال در همين دوسالانهها و جشنوارههاي هنري اگرچه محوريت جشنواره بر خوشنويسي بوده است، اما بخوبي ميتوان اين امر را شاهد بود كه با سطح وسيعي كه در ارتباطات هنري وجود دارد، هنر ساكن نميماند و با علاقه جوانان وارد جريانهاي رو به رشدي همچون نقاشيخط هم ميشود.»
او ادامه مي دهد: «خلاقيت با بهرهبرداري از قابليتهاي دروني و ذوق و قريحه جوانان به دست ميآيد و هنر را هدفمند ميكند، اما بايد به انگيزههاي خلاقانه بچهها در اين سن بيشتر توجه داشت و از پرداختن آنها به كارهاي تقليدي و سطحي جلوگيري كرد.»
سايه نيكانلو
جام جم
جام جم آنلاين: اين يك واقعيت است كه در بسياري از هنرها ممارست در سالهاي متمادي، تنها راه پختگي محصولات هنري است. دراين بين و در چرخه هنرآموزي طبيعتا هنرجويان جوان ـ بهعلت سن كمشان ـ كمتر ميتوانند به آن موفقيتي كه استاد خويش به آن دست يافته است برسند.
http://www.jamejamonline.ir/Media/images/1389/04/21/100880219037.jpg
خوشنويسي يكي از همين هنرهاست؛ هنري كه به عقيده قديميهايش بايد سالها دود چراغ خورد تا نام خوشنويس برازنده هنرمندش شود. اما اين روزها در جشنوارههاي مختلف هنرجويان 14 تا 29 ساله كارهاي هنري خود را بدون هيچگونه ترسي به جشنوارهها ميفرستند. با آنكه در اين بين بسياري از اين آثار قابل توجه است، اما استادان اين هنر كماكان اين پرسش را مطرح ميكنند، آيا اين نسل با حضور مداوم نمايشگاهي ميتواند انديشهاي مستقل و ناب را در زمينه خوشنويسي به نمايش بگذارد يا خير؟
استاد اميراحمد فلسفي ، خوشنويس پيشكسوت ايراني با اين نكته موافق است و ميگويد: «طبيعي است براي به بار نشستن يك اثر خوب خوشنويسي، زمان بسيار زيادي لازم است؛ آموزش ديدن، كسب تجربه و ادامه اين جريان بهصورت پيوسته و مدام و در اين راه اهميت بسيار زيادي دارد.
به عنوان مثال در بخش خوشنويسي جشنواره ملي جوان ايراني، حضور جوانان زير 30 سال با توجه به در دسترس بودن منابع و آموزشهايي كه از راههاي متفاوت دريافت ميكنند، با گذشته تفاوتهاي بسيار زيادي داشته است و اين نسل ميتوانند زودتر، بهتر و بيشتر از اين آموزشها استفاده كنند و از تجربيات اساتيد و آثار آنان برخوردار شوند.»
او ادامه ميدهد: «امروزه در همه شهرها و شهرستانهاي كشور، كلاسهاي خوشنويسي از مبتدي تا ممتاز برگزار ميشود و همين باعث شكوفا شدن استعداد خوشنويسان جوان اما مستعد ميشود.»
او در عين حال آموزشهاي غيرحضوري از طريق نوارهاي ويدئويي، كتابهاي منتشر شده يا رسانههاي ارتباط جمعي همچون تلويزيون و همينطور نمايش آثار در موزهها و نمايشگاههاي مختلف را زمينه مناسب ديگري براي كار و فعاليت جوانان و بروز استعدادهاي آنان در اين زمنيه ميداند و ميگويد: «ميتوان تفاوت دورهاي را كه ما هنرجو بوديم با هنرجويان اين نسل به طور محسوسي مشاهده كرد.»
اما فلسفي، البته به تفاوت سني شركتكنندگان در چنين جشنوارههايي اشاره ميكند و ميگويد كه بايد تفكيك سني را در اين جشنوارههايي كه خاص جوانان است جزئيتر كرد تا عدالت بيشتري رعايت شود. او ميگويد: «بايد اين نكته را پذيرفت كه 15 تا 20 سالهها براي تبلور خوشنويسي در قلم و ذهنشان فرصت چنداني نداشتهاند و اگر بخواهيم به اين گروه سني حق بدهيم بايد حساب آنها را از جوانان 25 تا 30 ساله جدا كنيم، مگر اينكه شركت دادن دسته اول در يك جشنواره براي تشويق باشد، نه رقابت.»
او ادامه ميدهد: «طبيعي است يك جوان 17 ساله نه ادعا دارد و نه ميتواند با يك هنرجوي 25 يا 30 ساله برابري كند. بنابراين بايد حساب آنها را از كساني كه به رشد و توانايي خاصي در اين رشته رسيدهاند جدا كرد و براي كارهايشان مرز قائل شد.»
استاد يدالله كابلي خوانساري، خوشنويس پرسابقه كشورمان نيز طرح اين موضوع را منطقي و درست ارزيابي ميكند، اما مثل استاد فلسفي، آموزش را مهمترين راه براي بهبود وضعيت اين هنر ميداند و ميگويد: «باتوجه به سوابق ديرينه و گذشته تاريخ هنر خوشنويسي ايران كه ريشه و تكامل آن از سوي اساتيد بنام ايراني در قرون متمادي پيگيري شده است، اين روزها براي رشد استعداد ذهني هنرمندان جوان بايد استانداردهايي را تعريف كرد تا هر روز شاهد شكوفايي اين هنر ديرينه ايراني باشيم.»
او معتقد است اگر هنرمندان بزرگ در هر دوره با ذوق و سليقه منحصر به فرد خود، قوانين مدوني را براي اين هنر وضع كنند، ديگر حضور جوانان از نگاه كمتجربگي نميتواند خطري براي دور شدن اين هنر از مفاهيم متعالياش باشد.
استاد كابلي كه بيش از 40 سال قلم زده، راه حلي عملي در اين زمينه دارد كه شنيدنش خالي از لطف نيست. او با تاكيد بر راهاندازي كانونها و انجمنهاي خوشنويسي در سراسر كشور ميگويد: «اين مراكز توانستهاند كاملترين مجموعههاي آموزشي را ايجاد كنند و در حفظ و توسعه اين رشته قدم بردارند. اين رسالت در چند دهه اخير برعهده اساتيد بزرگي بوده كه شاگردان برجسته و با كفايتي را تربيت كرده و نقش ماندگاري را براي روزگار كنوني رقم زدهاند و حالا اين اساتيد جوان در سراسر كشور به تدريس ميپردازند و در ترويج اين هنر ميكوشند.»
كابلي نقش استاد ـ شاگردي را يكي از شرايط اصلي ادامه حيات هنر خوشنويسي ميداند و ادامه ميدهد: «نتيجه اين تلاشها اين بوده كه اكنون جرياني پويا، غني و ريشهدار شكل گرفته و باعث رشد هنرجويان جوان ايراني ميشود كه آثارشان در جشنوارههاي مختلف به نمايش در ميآيند.»
خلاقيت ، راهگشاي خوشنويسان؟
اما اگر از مسائل تكنيكي و فني صرف نظر كنيم، بحث سليقه و ذوق خوشنويسان جوان براي ادامه مسير اين هنر، دغدغه ديگري است كه كارشناسان معتقدند بايد به آن بيشتر توجه شود. سالهاست برخي ازكارشناسان هنري معتقدند كه براي به روز شدن و توجه هنرمندان جوان به خوشنويسي بايد خوشنويسي با هنري جديد تلفيق شود تا مخاطبان بيشتري را جذب كند.
اين روزها تمايلي كه اساتيد بزرگ و هنرجويان تازه نفس به نقاشيخط دارند، هر روز گستردهتر ميشود و علاقهمندان بيشتري را به جمع عاشقان خوشنويسي اضافه ميكند. اما در اين بين نكته مورد بحث سهم خلاقيت و انديشه و نگاه خوشنويسان جوان است كه نميدانند براي خدشه وارد نكردن به اصالت هنر خوشنويسي تا كجا مجاز به پيشروي هستند و البته تا چه اندازه ميتوانند بر پايه الگوگيري حركت كنند؟
فلسفي در اين باره مي گويد: «نقاشيخط، اهميت بسيار زيادي در خوشنويسي دارد؛ چراكه دنياي امروز، دنياي تنوع و تكثر است و هيچكس هم نميتواند مانع اين تنوع شود، ولي يكي از آفات اين تنوع و تنوعطلبي اين است كه آثار هنري را پايدار نمي كند؛ مسالهاي كه با نفس هنر سازگار نيست چون آثار متفاوت و مختلف به سرعت وارد فضاي هنري ميشوند، در حالي كه نفس هنر به زمان و كار عميق نياز دارد.»
اما او به نكات مثبتي هم اشاره ميكند كه در نتيجه همين تنوع ايجاد شده است: «البته با توجه به اينكه دنياي امروز از طريق رسانهها، راديو، تلويزيون و اينترنت، در ديدرس همگان است و آثار متنوعي از گرافيك و نقاشي و... را در معرض ديد قرار ميدهد، منبع الهام كارهاي زيبا و خلاقانه و شكوفايي استعدادها ميشود، اما در عين حال همين امكانات باعث شده نقاشيخطهايي كه وارد فضاي هنري خوشنويسي ميشود، از نظر كمي، قابل توجه باشد، نه از بعد كيفي. به اين صورت كه جنبه خوشنويسي اين آثار كمتر است و شايد يك بيننده عادي يا چشم ناپخته از اين نقاشيخطها لذت ببرد، ولي يك كارشناس يا حتي يك بيننده حرفهاي، اين آثار را فاقد ارزش هنري ميداند و اين نگرانكننده است كه آثار، عمق و غنايي را كه بايد، نداشته باشند و به سطحينگري كشيده شود.»
كابلي اگرچه كارهاي خلاقانه و ذوقي رشته خوشنويسي را در جشنوارههايي كه جوانان بخش عمدهاي از شركتكنندگان آن را تشكيل ميدهد خوب ارزيابي ميكند، اما پيشرفت هنرمندان جوان را در اين زمينه مستلزم توجه و دورانديشي افرادي ميداند كه بر ذهن و كارهاي آنان تاثيرگذارند.
او ميگويد: «به عنوان مثال در همين دوسالانهها و جشنوارههاي هنري اگرچه محوريت جشنواره بر خوشنويسي بوده است، اما بخوبي ميتوان اين امر را شاهد بود كه با سطح وسيعي كه در ارتباطات هنري وجود دارد، هنر ساكن نميماند و با علاقه جوانان وارد جريانهاي رو به رشدي همچون نقاشيخط هم ميشود.»
او ادامه مي دهد: «خلاقيت با بهرهبرداري از قابليتهاي دروني و ذوق و قريحه جوانان به دست ميآيد و هنر را هدفمند ميكند، اما بايد به انگيزههاي خلاقانه بچهها در اين سن بيشتر توجه داشت و از پرداختن آنها به كارهاي تقليدي و سطحي جلوگيري كرد.»
سايه نيكانلو
جام جم