soheiiil
12th July 2010, 07:07 PM
عمليات اچ 3 يکي از بزرگترين عملياتهاي هوايي دنياست که به نام فانتومها ثبت شده است. فانتومهاي ايراني طي يک عمليات پيچيده و تحسين برانگيز در 4 آوريل 1981 (فروردين 1360) پايگاه هوايي الوليد در مجموعه اچ 3 واقع در غرب عراق، در نزديکي مرز اين کشور با اردن را بکلي نابود کردند.
در مجموع بيش از 48 هواپيماي عراقي که بيشتر آنها بمب افکنهاي روسي (ميگ 23، سوخو 20، تييو 16، تييو 22) بودند در اين عمليات از بين رفتند. حمله به اچ 3 از لحاظ فني يکي از پيچيده ترين عملياتهاي هوايي جهان بشمار مي رود و از نظر دستاوردهاي نظامي نيز با توجه به نابودي کامل 48 هواپيماي دشمن در رده بزرگترين و موفقترين عملياتهاي نظامي جهان قرار مي گيرد. اين عمليات در 1981 يعني زماني که نيروي هوايي ايران از برتري بي چون و چرايي بر نيروي هوايي عراق برخوردار بود به انجام رسيد.
مي دانيم که در اول مهرماه 1359، يکروز پس از آغاز جنگ و حمله ي هواپيماهاي عراقي به فرودگاه مهرآباد نيز يکي از بزرگترين عملياتهاي هوايي جهان با شرکت بيش از يکصد و چهل هواپيماي جنگي بر فراز عراق انجام شد. اين عمليات از نظر تعداد هواپيماهاي شرکت کننده در آن يکي از منحصر بفرد ترين نبردهاي هوايي جهان پس از جنگ جهاني دوم بشمار مي رود. در اين حمله بسياري از تاسيسات زيربنايي عراق، پايگاهها و دپوهاي ارتش عراق در مرز اين کشور با ايران نابود شد. در سال 1981 منابع اطلاعاتي ايران دريافتند که نيروي هوايي عراق تعدادي از بمب افکنهاي خود را براي دور ماندن از حملات هواپيماهاي ايراني و جلوگيري از نابودي آنها بر روي باند فرودگاه به پايگاهي در دورترين نقطهي غرب اين کشور منتقل ساخته است؛ به يکي از پايگاههاي سه گانه ي اچ 3 با نام الوليد. هيچ کارشناس نظامي تا آنوقت تصور نمي کرد که اين پايگاهها که در غربي ترين نقطهي خاک عراق و در نزديکي مرز اين کشور با اردن واقع شده است روزي هدف حملهي جنگندههاي ايراني قرار گيرد. هواپيماهاي ايراني براي بمباران اين پايگاه ميبايست از مرزهاي شرقي عراق وارد شده و پس از گذشتن از آسمان بغداد و بسياري از شهرهاي ديگر که تاسيسات پدافندي موثري داشتند به اچ 3 مي رسيدند و پس از انجام عمليات دوباره از همين مسير باز مي گشتند. در تمام طول مسير جداي از موشکهاي زمين به هوا و توپهاي ضد هوايي، هواپيماهاي رهگير عراقي نيز وجود داشتند که در صورت حمله، با توجه به برتري تعداد آنها نسبت به هواپيماهاي مهاجم ايراني بدون شک ادامه ي عمليات را براي هواپيماهاي ايراني غيرممکن ميساختند. عبور جنگندههاي ايراني از عرض کشور عراق و رسيدن به دورترين نقطهي خاک اين کشور مسئلهاي نبود که از چشم رادارهاي عراقي پنهان بماند. با توجه به اين مسائل احتمال يک حمله ي غافلگيرانه از طرف ايران منتفي و غيرممکن انگاشته ميشد. اما در آنسوي جريان، افسران نيروي هوايي ايران باور ديگري داشتند. خلبانان ايراني مصمم بودند تا اين عمليات را به هر طريق ممکن به انجام رسانند. بدين ترتيب پايگاه هوايي نوژه ي همدان آبستن يکي از رويدادهاي بزرگ جنگ شد. در اين پايگاه افسران نيروي هوايي به طراحي يکي از شگفت انگيزترين و جسورانه ترين حملات هوايي تاريخ پرداختند.
تنها نمونه هاي ديگر براي عمليات اچ 3 ، عملياتهايي بود که نيروي هوايي اسرائيل در جنگهاي 1967 و 1973 موفق به انجام آن شده بود. در ژوئن 1967 طي جنگهاي شش روزه، اسرائيليها بخش اعظم نيروي هوايي مصر را روي زمين از ميان برداشتند. در اکتبر 1973 نيز، طي جنگهاي بيست روزه (که اعراب آنرا جنگ رمضان و اسرائيلي ها آنرا جنگ يوم کيپور نام نهادند) نيروي هوايي اسرائيل موفق شد بسياري از هواپيماهاي مصري را بر روي باند فرودگاه از ميان بردارد. در همين سال چهار فانتوم اسرائيلي ساختمان ستاد مشترک ارتش سوريه را در قلب دمشق با خاک يکسان کردند (که البته فقط دو تاي آنها سالم به پايگاههايشان بازگشتند).
http://i19.tinypic.com/6cfubeo.jpg
حال ايرانيها مي رفتند تا عملياتي را به انجام رسانند که در صورت موفقيت به يک اسطوره در تاريخ جنگهاي هوايي بدل مي شد. در طراحي عمليات به گونهاي عمل شد که در وهله ي اول به يک داستان علمي، تخيلي بيشتر شباهت داشت تا يک عمليات هوايي در شرايط جنگ واقعي. قرار بود 8 فانتوم، از فرودگاهي در شمال غرب کشور به پرواز درآيند. اين هواپيماها بايد از کوهستانهاي مرزي عراق و ترکيه و در ارتفاعي پايين پرواز ميکردند و پس از طي مسافتي طولاني بر روي خط مرزي عراق و ترکيه (که احتمالا در مواقعي نيز مستلزم ----- به حريم هوايي ترکيه بوده است) خود را به اچ 3 برسانند. فانتومها پس از فروريختن بمبهايشان بر سر هواپيماهاي عراقي ميبايست از همان مسير قبلي به پايگاههاي خود بازميگشتند. عمليات بايد کاملا غافلگيرانه انجام ميشد و فانتومها تا لحظهاي که بر فراز اچ 3 ظاهر مي شدند نبايد هيچ نشانهاي از يک حمله هوايي را آشکار ميکردند. در راه بازگشت مسلما عراقيها که ديگر از حمله آگاه شده بودند هواپيماهاي خود را بدنبال فانتومها مي فرستادند و هواپيماهاي ايراني در اينجا نيز بايد در صورت درگيري خود را حفظ ميکردند. در تمام طول مسير هواپيماها ميبايست در ارتفاع پايين پرواز مي کردند تا از ديد رادارهاي دشمن پنهان بمانند. در حالت عادي، پرواز در ارتفاع پايين به قدرت و مهارت بسياري نيازمند است اما پرواز در ارتفاع پايين بر فراز منطقهاي کوهستاني تقريبا به کاري غيرممکن ميماند که تنها از عهده خلباناني بر ميآيد که داراي مهارت و قدرت عکس العمل بالايي باشند. (تصور غير ممکن بودن چنين کاري چندان دشوار نيست. در حالت رانندگي با يک اتومبيل با سرعتي معدل 200 کيلومتر بر ساعت بسياري از مواقع راننده پس از مشاهدهي مانعي در مقابل خود به سختي مي تواند از خود عکس العمل نشان دهد. زماني که چشم انسان موفق به ديدن مانعي در برابر خود مي شود و مغز دستور عکس العمل اعضاي بدن را از قبيل؛ گرفتن کلاچ، فشار بر روي ترمز يا ... را صادر مي کند اتومبيل با سرعت 200 کيلومتري خود عملا به مانع رسيده است و برخورد اجتناب ناپذير جلوه مي کند. حال وضعيتي را تصور کنيد که خلبان ناگهان با ديدن قلهاي در مقابل خود سعي در بالا کشيدن هواپيما ميکند. طي چند ثانيه خلبان بايد هواپيما را از فراز مانع عبور دهد در حالي که با 5/2 برابر سرعت صوت به سمت آن در حرکت است. اين توضيح مي تواند دشواري پرواز بر فراز کوهستان در ارتفاع پايين را نشان دهد).
عمليات اگر فقط همين مشکلات را هم داشت به اندازهي کافي غيرممکن به نظر مي رسيد اما مسئله ي ديگري وجود داشت که مهمترين چالش پيش روي عمليات بود. هيچ هواپيمايي به علت محدوديت سوخت نمي توانست چنين مسير طولاني را رفته و بازگردد. پس در حين عمليات و بر فراز آسمان عراق که نفوذ با جنگنده ها هم در آن به اندازه ي کافي دشوار بود مي بايست يک بويينگ براي رساندن سوخت به فانتومها با آنان همراه ميشد. آيا يک بويينگ ميتوانست خود را از ديد رادارها مخفي کند؟ سرعت بويينگ بسيار کمتر از سرعت هواپيماهاي جنگنده است بنابراين فانتومها نمي توانستند همراه اين هواپيماهاي غول پيکر حرکت کنند و در تمام طول مسير از آن در برابر جنگنده هاي عراقي محافظت کنند، حال اگر بويينگ در هر مرحله از عمليات توسط عراقيها هدف قرار ميگرفت تکليف فانتومها چه بود؟ اصولا آيا يک بويينگ 707 شانسي براي گذشتن از مرز عراق و رسيدن به نقطهاي که بايد سوختگيري در آن انجام مي شد را داشت و يا در همان مراحل آغاز عمليات هدف هواپيماهاي رهگير عراقي قرار ميگرفت؟ طبق برنامه ريزي عمليات، پس از اولين نوبت سوختگيري هواپيماي مادر بايد صبر ميکرد تا فانتومها عملياتشان را بر فراز اچ 3 انجام دهند و در راه بازگشت (که اين بار ديگر عراقي هوشيار شده بودند) دوباره عمليات سوختگيري هوايي را انجام مي داد. در هر مرحله اي از عمليات امکان داشت واقعه ي ناخوشايندي براي هواپيماي سوخت رسان که ذاتا بيدفاع بود رخ دهد و مي دانيم که سرنوشت فانتومها با سرنوشت بويينگ کاملا گره خورده بود. عليرغم تمامي اين مشکلات و برغم اينکه چنين عمليات جسورانه اي تا بحال توسط هيچ کشوري در جهان انجام نشده بود افسران ايراني به اجراي آن مصمم بودند. در نهايت پس از بررسيها و برنامه ريزيهاي دقيق، روز سرنوشت ساز فرا رسيد. فانتومها روز قبل، از پايگاه نوژه به پايگاه تبریز پرواز کرده بودند. روز عمليات هر هشت هواپيما در دو گروه چهار تيمي از باند فرودگاه برخاستند و از شمال شرق و از فراز کوههاي آرارات وارد منطقه ي مشترک مرزي عراق و ترکيه شدند و در ارتفاع پايين بر فراز کوهستانهاي اين منطقه بسمت غرب عراق حرکت کردند. در جايي بسيار دورتر در فرودگاه لارناکا در قبرس يک هواپيماي بويينگ 707 متعلق به هواپيمايي ملي ايران (هما) ساعتي قبل وارد فرودگاه لارناکا شده بود و طبق برنامه ريزي قبلي آماده ميشد تا بدون مسافر به تهران باز گردد.
http://i9.tinypic.com/4m1zsrk.jpg
بویینگ ۷۰۷ نیروی هوایی در حال سوخت رسانی هوایی به اف ۴ - اف ۵ و اف ۱۴
قبل از آنکه هواپيما باند فرودگاه را ترک کند دو مامور اطلاعاتي ايران که همراه مسافرين اين پرواز همان روز وارد قبرس شده بودند به داخل کابين خلبان رفتند و با خلبان هواپيما به گفتگو نشستند. خلبان نميتوانست چيزي را که ميشنود باور کند. انجام چنين کاري ديوانگي محض بود، شانس موفقيت چيزي در حد صفر جلوه مي کرد و کاملا غيرممکن بنظر ميرسيد. طراحان عمليات با خود چه فکري کرده بودند؟ اين نقشه به فيلمنامه ي فيلمهاي هاليوودي شباهت داشت و فقط با جادوي سينما و بر روي پردهي نقرهاي امکان تحقق داشت. حتي خيالبافترين فيلمنامه نويسان هاليوودي نيز تاکنون جرات طراحي چنين عملياتي را به خود نداده بود. او حتي بياد نداشت که در فيلمهاي سينمايي هم چنين چيزي ديده باشد. از نظر او انجام اينکار مطلقا غيرممکن بود. جداي از اين مساله او يک خلبان غيرنظامي بود و هيچگاه تصور نميکرد که روزي در يک عمليات نظامي نقشي داشته باشد. اما اکنون، در کمال ناباوري خود را در بطن يکي از شگفت انگيزترين نبردهاي هوايي جهان مييافت که همه چيز آن به عملکرد او بستگي داشت. دقايقي بعد بويينگ 707 هواپيمايي ملي ايران، پس از اطلاع مسير خود به برج مراقبت فرودگاه لارناکا از زمين برخاست و ظاهرا به سمت تهران و در واقع بسمت يکي از سرنوشتسازترين جنگهاي هوايي دنيا شتافت. برنامه ريزي عمليات به طرز دقيقي صورت گرفته بود و در ساعتي مشخص هواپيماي بويينگ ميبايد بر فراز کوهستانهاي مرزي ترکيه و عراق با فانتومها ملاقات ميکرد. هواپيماي سوخت رسان در تماس با فرودگاههاي قبرس و آنکارا وانمود کرد که مسيرش را گم کرده و در حال مسيريابي مجدد است. در ساعت مقرر تانکر سوخت رسان با فانتومها در همان نقطه ي پيش بيني شده روبرو شد. فانتومها توانسته بودند با سکوت راديويي و پرواز در ارتفاع پايين خود را از ديد رادارهاي عراقي پنهان دارند. ظاهرا چندين بار هواپيماها در رادارهاي عراقي و ترکيه اي ظاهر مي شوند اما عراقي ها تصور مي کنند هواپيماها متعلق به نيروي هوايي ترکيه است که مشغول گشتزني در طول مرزهايشان هستند.
اين اشتباهي بود که کنترلهاي زميني ترکيه نيز مرتکب شدند. هر هشت هواپيما که سوختشان پس از طي مسيري طولاني در حال اتمام بود به طور منظم عمليات سوختگيري هوايي را انجام دادند و با شتاب به سوي هدفي رهسپار شدند که بيصبرانه انتظارشان را ميکشيد. هواپيماي بويينگ نيز با احتياط کامل مشغول گشتزني در طول مسير شد تا در بازگشت، دوباره عمليات سوخت رساني به فانتومها را انجام دهد. در آنسو فانتومها در ارتفاعي پايين و در حالتي که خلبانان آن مي توانستند کوچکترين حرکتي را بر روي زمين با چشم غيرمسلح ببينند به سمت اچ 3 در حرکت بودند. ساعتي بعد هر هشت هواپيما ناگهان بر فراز پايگاه ظاهر شدند. پرسنل پايگاه که با توجه به دور بودنشان از مرزهاي شرقي هيچگاه تصور نميکردند هدف هيچ نوع حملهاي قرار گيرند در ابتدا به تصور اينکه هواپيماها خودي هستند شروع به تکان دادن دستهايشان کردند. بر فراز پايگاه، فانتومها ارتفاعشان را افزايش دادند و پس از تقسيم شدن به دو گروه چهارتايي به سمت هدف شيرجه رفتند. لحظاتي بعد بمبهاي چهار فانتوم اول، بصورت يک رديف منظم بر روي هواپيماهايي که بر روي باند قرار داشتند فرود آمد و تمامي آنها را در همان لحظات اوليه ي عمليات نابود کرد. ديگر هيچ هواپيمايي نميتوانست از باند فرودگاه بلند شود. فانتومهاي گروه دوم نيز دو مجتمع راداري را در قلب پايگاه مورد حمله قرار دادند و سپس با خيال راحت به درهم کوبيدن آشيانه هاي هواپيما و توپهاي ضدهوايي پرداختند. در چند دقيقه پرسنل پايگاه در جهنمي از آتش که از همه جا شعله ميکشيد بدام افتاده بودند. در برابر ديدگان ناباور آنها پايگاه اچ 3 با تمامي ابهت و نفوذ ناپذيرياش در زير آتش سنگين فانتومهاي ايراني به تلي از خاکستر بدل شده بود. فانتومها که تمامي دفاع ضد هوايي پايگاه را از بين برده بودند اينبار در ارتفاع پايين بر روي خرابه هاي آن به شکار سربازاني مشغول بودند که اغلبشان حتي يونيفورمهايشان را بر تن نکرده بودند و بي هدف به اينسو و آنسو مي دويدند. توپهاي فانتومها با سيلي از رگبار گلوله به سمت هر هدف جنبنده اي شليک ميکردند و باند فرودگاه مملو از اجساد سربازاني بود که بر روي بازماندههاي خرابه ها افتاده بودند. فانتومها که ديگر چيزي براي نابود کردن باقي نگذاشته بودند بسرعت صحنه ي عمليات را ترک کردند
پشت سر آنها تلي از خاکستر بجا مانده بود که تا چند دقيقه ي پيش پايگاه هوايي الوليد نام داشت. جايي که قرار بود مکاني امن براي هواپيماهاي عراقي باشد. بر روي باند فرودگاه و در آشيانه هايي که آتش از آنها زبانه ميکشيد تکه پارههايي از آهن و فولاد بچشم ميخورد که زماني بر صحنه ي آسمان ايران با نخوت و غرور به پرواز در ميآمدند و بمب هايشان را فرو ميريختند. تمامي آن پرنده هاي پر غرور که ديرزماني باعث افتخار ارتش عراق بودند اکنون درمانده و متلاشي شده در ميان شعله هاي آتش به دور شدن فانتومهايي نظاره ميکردند که بسوي پايگاههايشان باز ميگشتند. در بازگشت، فانتومها باز به همان شيوه ي پيشين خود را از ديد رادارهاي عراقي پنهان کرده و در نقطه ي موعود پس از سوختگيري دوباره، پرواز خود را به سمت ايران ادامه دادند. هواپيماي سوخت رسان که ماموريتش به اتمام رسيده بود با خروج از نوار مرزي عراق و ترکيه از طريق آسمان ترکيه به تهران بازگشت. قبل از عبور فانتومها از مرز عراق دفاع ضد هوايي اين کشور که متوجه هواپيماهاي ايراني شده بود به سمت آنها آتش گشود و يکي از هواپيماها مورد اصابت قرار گرفت به گونهاي که ديگر نمي توانست تا رسيدن به پايگاه به پرواز خود ادامه دهد، پس بعنوان حسن ختام نمايش و براي تکميل کردن کلکسيون کارهاي عجيب و غريب اين عمليات، در وسط جادهاي اتوموبيلرو در آذربايجان غربي به زمين نشست. بقيه ي هواپيماها بدون هيچ آسيبي عمليات را به پايان بردند. در طول عمليات طي چند نوبت هواپيماهايي ايراني براي منحرف کردن توجه عراقيها از فانتومهايي که بسمت اچ 3 در حال پرواز بودند چندين عمليات ايذايي را بر روي خاک دشمن انجام دادند. هنگام بازگشت نيز همين کار تکرار شد و هواپيماهاي ايراني با حملات ايذايي شکاريهاي دشمن را بدنبال خود ميکشيدند و سپس به سمت ايران مي گريختند. در ابتدا عراقيها که کاملا غافلگير شده بودند تصور کردند که حمله از جانب اسرائيليها صورت گرفته است. با توجه به نزديکي اسرائيل به اردن و اينکه در سال 1967 نيز اسرائيليها فرودگاههاي اين کشور را بمباران کرده بودند احتمال اينکه حمله از جانب اسرائيليها صورت گرفته باشد بسيار محتملتر بنظر مي رسيد تا اينکه هواپيماهاي ايراني توانسته باشند چنين مسير طولاني را طي کنند و عليرغم وجود پدافند هوايي عراق در دو نوبت بر فراز آسمان اين کشور سوختگيري هوايي را انجام داده باشند.
اما پس از مدتي عراقيها دريافتند که هدف يکي از جسورانه ترين عملياتهاي هوايي تاريخ جهان قرار گرفتهاند. حمله به اچ 3 در نوع خود بينظير بود. پيش از اين همانگونه که اشاره شد اسرائيلي ها در جنگهاي 1967 و 1973 توانسته بودند عملياتهاي شگفت انگيزي انجام دهند اما نکته اي که نبايد از نظر دور داشت اين است که بعد مسافتي آن عملياتها بسيار کوتاهتر از عمليات اچ 3 بود بگونهاي که اسرائيليها هيچگاه مجبور به سوختگيري هوايي در قلب خاک دشمن نبودند. در مورد حمايتهاي اطلاعاتي و تکنولوژيکي امريکا از اسرائيل نيز در جنگهاي 67 و 73 فقط همين نکته بس که در 1973 امريکاييها در تمام بيست روزي که جنگ ادامه داشت با برقراري يک پل هوايي از پرتغال به اسرائيل سيلي از تجهيزات جنگي و لوازم يدکي هواپيماها را بسوي اسرائيل سرازير کردند بطوري که در همين هنگام زماني که شش فانتوم اسرائيلي توسط موشکهاي سام روسي در آسمان سوريه سرنگون شدند امريکاييها بيدرنگ اين هواپيماها را جايگزين کردند تا برتري هوايي ارتش اسرائيل بر اعراب همچنان حفظ شود. اما لازم به گفتن نيست که ايران در طول جنگ همواره از پشتيباني اطلاعاتي و تکنولوژيکي غرب محروم بود و آمريکاييها حتي لوازم يدکي هواپيماهاي ساخت خودشان را نيز به ايران تحويل نميدادند. اغراق نيست اگر اين عمليات را که در زمان خود بهت و حيرت بسياري از کارشناسان نظامي غرب را موجب شده بود يکي از شگفت انگيزترين و قاطعترين نبردهاي هوايي جهان بدانيم.
http://i10.tinypic.com/4m9ergx.jpg
http://i11.tinypic.com/4unycue.gif
مسیر حمله نیروی هوایی اسرائیل به مرکز هسته ای عراق
در سحرگاه 15 فروردین 1360 مصادف با 4 آوریل 1980 8 فانتوم ایرانی (2 فروند F-4D و 6 فروند F-4E) نیمی مسلح به بمبهای Mk-82 و نیمی دیگر BL-755 با پشتیبانی هواپیماهای تانکر 707 در مرزهای غربی عراق با اردن و به منظور بمباران مجتمع فرودگاهی موسوم به H-3 دوربردترین حمله هوایی دوران نبرد 8 ساله با عراق را اجرا نمودند. این عملیات منجر به انهدام هواپیماهای زیر از نیروی هوایی عراق گردید:
3 فروند An-12BP (کل موجودی نیروی هوایی عراق در آن تاریخ)
یکفروند Tu-16
4 فروند MiG-21
5 فروند Su-20/-22
8 فروند MiG-23
2 فروند Mirage F-1EQ
4 فروند هلیکوپتر
منبع:
پرشین میلیتاری
در مجموع بيش از 48 هواپيماي عراقي که بيشتر آنها بمب افکنهاي روسي (ميگ 23، سوخو 20، تييو 16، تييو 22) بودند در اين عمليات از بين رفتند. حمله به اچ 3 از لحاظ فني يکي از پيچيده ترين عملياتهاي هوايي جهان بشمار مي رود و از نظر دستاوردهاي نظامي نيز با توجه به نابودي کامل 48 هواپيماي دشمن در رده بزرگترين و موفقترين عملياتهاي نظامي جهان قرار مي گيرد. اين عمليات در 1981 يعني زماني که نيروي هوايي ايران از برتري بي چون و چرايي بر نيروي هوايي عراق برخوردار بود به انجام رسيد.
مي دانيم که در اول مهرماه 1359، يکروز پس از آغاز جنگ و حمله ي هواپيماهاي عراقي به فرودگاه مهرآباد نيز يکي از بزرگترين عملياتهاي هوايي جهان با شرکت بيش از يکصد و چهل هواپيماي جنگي بر فراز عراق انجام شد. اين عمليات از نظر تعداد هواپيماهاي شرکت کننده در آن يکي از منحصر بفرد ترين نبردهاي هوايي جهان پس از جنگ جهاني دوم بشمار مي رود. در اين حمله بسياري از تاسيسات زيربنايي عراق، پايگاهها و دپوهاي ارتش عراق در مرز اين کشور با ايران نابود شد. در سال 1981 منابع اطلاعاتي ايران دريافتند که نيروي هوايي عراق تعدادي از بمب افکنهاي خود را براي دور ماندن از حملات هواپيماهاي ايراني و جلوگيري از نابودي آنها بر روي باند فرودگاه به پايگاهي در دورترين نقطهي غرب اين کشور منتقل ساخته است؛ به يکي از پايگاههاي سه گانه ي اچ 3 با نام الوليد. هيچ کارشناس نظامي تا آنوقت تصور نمي کرد که اين پايگاهها که در غربي ترين نقطهي خاک عراق و در نزديکي مرز اين کشور با اردن واقع شده است روزي هدف حملهي جنگندههاي ايراني قرار گيرد. هواپيماهاي ايراني براي بمباران اين پايگاه ميبايست از مرزهاي شرقي عراق وارد شده و پس از گذشتن از آسمان بغداد و بسياري از شهرهاي ديگر که تاسيسات پدافندي موثري داشتند به اچ 3 مي رسيدند و پس از انجام عمليات دوباره از همين مسير باز مي گشتند. در تمام طول مسير جداي از موشکهاي زمين به هوا و توپهاي ضد هوايي، هواپيماهاي رهگير عراقي نيز وجود داشتند که در صورت حمله، با توجه به برتري تعداد آنها نسبت به هواپيماهاي مهاجم ايراني بدون شک ادامه ي عمليات را براي هواپيماهاي ايراني غيرممکن ميساختند. عبور جنگندههاي ايراني از عرض کشور عراق و رسيدن به دورترين نقطهي خاک اين کشور مسئلهاي نبود که از چشم رادارهاي عراقي پنهان بماند. با توجه به اين مسائل احتمال يک حمله ي غافلگيرانه از طرف ايران منتفي و غيرممکن انگاشته ميشد. اما در آنسوي جريان، افسران نيروي هوايي ايران باور ديگري داشتند. خلبانان ايراني مصمم بودند تا اين عمليات را به هر طريق ممکن به انجام رسانند. بدين ترتيب پايگاه هوايي نوژه ي همدان آبستن يکي از رويدادهاي بزرگ جنگ شد. در اين پايگاه افسران نيروي هوايي به طراحي يکي از شگفت انگيزترين و جسورانه ترين حملات هوايي تاريخ پرداختند.
تنها نمونه هاي ديگر براي عمليات اچ 3 ، عملياتهايي بود که نيروي هوايي اسرائيل در جنگهاي 1967 و 1973 موفق به انجام آن شده بود. در ژوئن 1967 طي جنگهاي شش روزه، اسرائيليها بخش اعظم نيروي هوايي مصر را روي زمين از ميان برداشتند. در اکتبر 1973 نيز، طي جنگهاي بيست روزه (که اعراب آنرا جنگ رمضان و اسرائيلي ها آنرا جنگ يوم کيپور نام نهادند) نيروي هوايي اسرائيل موفق شد بسياري از هواپيماهاي مصري را بر روي باند فرودگاه از ميان بردارد. در همين سال چهار فانتوم اسرائيلي ساختمان ستاد مشترک ارتش سوريه را در قلب دمشق با خاک يکسان کردند (که البته فقط دو تاي آنها سالم به پايگاههايشان بازگشتند).
http://i19.tinypic.com/6cfubeo.jpg
حال ايرانيها مي رفتند تا عملياتي را به انجام رسانند که در صورت موفقيت به يک اسطوره در تاريخ جنگهاي هوايي بدل مي شد. در طراحي عمليات به گونهاي عمل شد که در وهله ي اول به يک داستان علمي، تخيلي بيشتر شباهت داشت تا يک عمليات هوايي در شرايط جنگ واقعي. قرار بود 8 فانتوم، از فرودگاهي در شمال غرب کشور به پرواز درآيند. اين هواپيماها بايد از کوهستانهاي مرزي عراق و ترکيه و در ارتفاعي پايين پرواز ميکردند و پس از طي مسافتي طولاني بر روي خط مرزي عراق و ترکيه (که احتمالا در مواقعي نيز مستلزم ----- به حريم هوايي ترکيه بوده است) خود را به اچ 3 برسانند. فانتومها پس از فروريختن بمبهايشان بر سر هواپيماهاي عراقي ميبايست از همان مسير قبلي به پايگاههاي خود بازميگشتند. عمليات بايد کاملا غافلگيرانه انجام ميشد و فانتومها تا لحظهاي که بر فراز اچ 3 ظاهر مي شدند نبايد هيچ نشانهاي از يک حمله هوايي را آشکار ميکردند. در راه بازگشت مسلما عراقيها که ديگر از حمله آگاه شده بودند هواپيماهاي خود را بدنبال فانتومها مي فرستادند و هواپيماهاي ايراني در اينجا نيز بايد در صورت درگيري خود را حفظ ميکردند. در تمام طول مسير هواپيماها ميبايست در ارتفاع پايين پرواز مي کردند تا از ديد رادارهاي دشمن پنهان بمانند. در حالت عادي، پرواز در ارتفاع پايين به قدرت و مهارت بسياري نيازمند است اما پرواز در ارتفاع پايين بر فراز منطقهاي کوهستاني تقريبا به کاري غيرممکن ميماند که تنها از عهده خلباناني بر ميآيد که داراي مهارت و قدرت عکس العمل بالايي باشند. (تصور غير ممکن بودن چنين کاري چندان دشوار نيست. در حالت رانندگي با يک اتومبيل با سرعتي معدل 200 کيلومتر بر ساعت بسياري از مواقع راننده پس از مشاهدهي مانعي در مقابل خود به سختي مي تواند از خود عکس العمل نشان دهد. زماني که چشم انسان موفق به ديدن مانعي در برابر خود مي شود و مغز دستور عکس العمل اعضاي بدن را از قبيل؛ گرفتن کلاچ، فشار بر روي ترمز يا ... را صادر مي کند اتومبيل با سرعت 200 کيلومتري خود عملا به مانع رسيده است و برخورد اجتناب ناپذير جلوه مي کند. حال وضعيتي را تصور کنيد که خلبان ناگهان با ديدن قلهاي در مقابل خود سعي در بالا کشيدن هواپيما ميکند. طي چند ثانيه خلبان بايد هواپيما را از فراز مانع عبور دهد در حالي که با 5/2 برابر سرعت صوت به سمت آن در حرکت است. اين توضيح مي تواند دشواري پرواز بر فراز کوهستان در ارتفاع پايين را نشان دهد).
عمليات اگر فقط همين مشکلات را هم داشت به اندازهي کافي غيرممکن به نظر مي رسيد اما مسئله ي ديگري وجود داشت که مهمترين چالش پيش روي عمليات بود. هيچ هواپيمايي به علت محدوديت سوخت نمي توانست چنين مسير طولاني را رفته و بازگردد. پس در حين عمليات و بر فراز آسمان عراق که نفوذ با جنگنده ها هم در آن به اندازه ي کافي دشوار بود مي بايست يک بويينگ براي رساندن سوخت به فانتومها با آنان همراه ميشد. آيا يک بويينگ ميتوانست خود را از ديد رادارها مخفي کند؟ سرعت بويينگ بسيار کمتر از سرعت هواپيماهاي جنگنده است بنابراين فانتومها نمي توانستند همراه اين هواپيماهاي غول پيکر حرکت کنند و در تمام طول مسير از آن در برابر جنگنده هاي عراقي محافظت کنند، حال اگر بويينگ در هر مرحله از عمليات توسط عراقيها هدف قرار ميگرفت تکليف فانتومها چه بود؟ اصولا آيا يک بويينگ 707 شانسي براي گذشتن از مرز عراق و رسيدن به نقطهاي که بايد سوختگيري در آن انجام مي شد را داشت و يا در همان مراحل آغاز عمليات هدف هواپيماهاي رهگير عراقي قرار ميگرفت؟ طبق برنامه ريزي عمليات، پس از اولين نوبت سوختگيري هواپيماي مادر بايد صبر ميکرد تا فانتومها عملياتشان را بر فراز اچ 3 انجام دهند و در راه بازگشت (که اين بار ديگر عراقي هوشيار شده بودند) دوباره عمليات سوختگيري هوايي را انجام مي داد. در هر مرحله اي از عمليات امکان داشت واقعه ي ناخوشايندي براي هواپيماي سوخت رسان که ذاتا بيدفاع بود رخ دهد و مي دانيم که سرنوشت فانتومها با سرنوشت بويينگ کاملا گره خورده بود. عليرغم تمامي اين مشکلات و برغم اينکه چنين عمليات جسورانه اي تا بحال توسط هيچ کشوري در جهان انجام نشده بود افسران ايراني به اجراي آن مصمم بودند. در نهايت پس از بررسيها و برنامه ريزيهاي دقيق، روز سرنوشت ساز فرا رسيد. فانتومها روز قبل، از پايگاه نوژه به پايگاه تبریز پرواز کرده بودند. روز عمليات هر هشت هواپيما در دو گروه چهار تيمي از باند فرودگاه برخاستند و از شمال شرق و از فراز کوههاي آرارات وارد منطقه ي مشترک مرزي عراق و ترکيه شدند و در ارتفاع پايين بر فراز کوهستانهاي اين منطقه بسمت غرب عراق حرکت کردند. در جايي بسيار دورتر در فرودگاه لارناکا در قبرس يک هواپيماي بويينگ 707 متعلق به هواپيمايي ملي ايران (هما) ساعتي قبل وارد فرودگاه لارناکا شده بود و طبق برنامه ريزي قبلي آماده ميشد تا بدون مسافر به تهران باز گردد.
http://i9.tinypic.com/4m1zsrk.jpg
بویینگ ۷۰۷ نیروی هوایی در حال سوخت رسانی هوایی به اف ۴ - اف ۵ و اف ۱۴
قبل از آنکه هواپيما باند فرودگاه را ترک کند دو مامور اطلاعاتي ايران که همراه مسافرين اين پرواز همان روز وارد قبرس شده بودند به داخل کابين خلبان رفتند و با خلبان هواپيما به گفتگو نشستند. خلبان نميتوانست چيزي را که ميشنود باور کند. انجام چنين کاري ديوانگي محض بود، شانس موفقيت چيزي در حد صفر جلوه مي کرد و کاملا غيرممکن بنظر ميرسيد. طراحان عمليات با خود چه فکري کرده بودند؟ اين نقشه به فيلمنامه ي فيلمهاي هاليوودي شباهت داشت و فقط با جادوي سينما و بر روي پردهي نقرهاي امکان تحقق داشت. حتي خيالبافترين فيلمنامه نويسان هاليوودي نيز تاکنون جرات طراحي چنين عملياتي را به خود نداده بود. او حتي بياد نداشت که در فيلمهاي سينمايي هم چنين چيزي ديده باشد. از نظر او انجام اينکار مطلقا غيرممکن بود. جداي از اين مساله او يک خلبان غيرنظامي بود و هيچگاه تصور نميکرد که روزي در يک عمليات نظامي نقشي داشته باشد. اما اکنون، در کمال ناباوري خود را در بطن يکي از شگفت انگيزترين نبردهاي هوايي جهان مييافت که همه چيز آن به عملکرد او بستگي داشت. دقايقي بعد بويينگ 707 هواپيمايي ملي ايران، پس از اطلاع مسير خود به برج مراقبت فرودگاه لارناکا از زمين برخاست و ظاهرا به سمت تهران و در واقع بسمت يکي از سرنوشتسازترين جنگهاي هوايي دنيا شتافت. برنامه ريزي عمليات به طرز دقيقي صورت گرفته بود و در ساعتي مشخص هواپيماي بويينگ ميبايد بر فراز کوهستانهاي مرزي ترکيه و عراق با فانتومها ملاقات ميکرد. هواپيماي سوخت رسان در تماس با فرودگاههاي قبرس و آنکارا وانمود کرد که مسيرش را گم کرده و در حال مسيريابي مجدد است. در ساعت مقرر تانکر سوخت رسان با فانتومها در همان نقطه ي پيش بيني شده روبرو شد. فانتومها توانسته بودند با سکوت راديويي و پرواز در ارتفاع پايين خود را از ديد رادارهاي عراقي پنهان دارند. ظاهرا چندين بار هواپيماها در رادارهاي عراقي و ترکيه اي ظاهر مي شوند اما عراقي ها تصور مي کنند هواپيماها متعلق به نيروي هوايي ترکيه است که مشغول گشتزني در طول مرزهايشان هستند.
اين اشتباهي بود که کنترلهاي زميني ترکيه نيز مرتکب شدند. هر هشت هواپيما که سوختشان پس از طي مسيري طولاني در حال اتمام بود به طور منظم عمليات سوختگيري هوايي را انجام دادند و با شتاب به سوي هدفي رهسپار شدند که بيصبرانه انتظارشان را ميکشيد. هواپيماي بويينگ نيز با احتياط کامل مشغول گشتزني در طول مسير شد تا در بازگشت، دوباره عمليات سوخت رساني به فانتومها را انجام دهد. در آنسو فانتومها در ارتفاعي پايين و در حالتي که خلبانان آن مي توانستند کوچکترين حرکتي را بر روي زمين با چشم غيرمسلح ببينند به سمت اچ 3 در حرکت بودند. ساعتي بعد هر هشت هواپيما ناگهان بر فراز پايگاه ظاهر شدند. پرسنل پايگاه که با توجه به دور بودنشان از مرزهاي شرقي هيچگاه تصور نميکردند هدف هيچ نوع حملهاي قرار گيرند در ابتدا به تصور اينکه هواپيماها خودي هستند شروع به تکان دادن دستهايشان کردند. بر فراز پايگاه، فانتومها ارتفاعشان را افزايش دادند و پس از تقسيم شدن به دو گروه چهارتايي به سمت هدف شيرجه رفتند. لحظاتي بعد بمبهاي چهار فانتوم اول، بصورت يک رديف منظم بر روي هواپيماهايي که بر روي باند قرار داشتند فرود آمد و تمامي آنها را در همان لحظات اوليه ي عمليات نابود کرد. ديگر هيچ هواپيمايي نميتوانست از باند فرودگاه بلند شود. فانتومهاي گروه دوم نيز دو مجتمع راداري را در قلب پايگاه مورد حمله قرار دادند و سپس با خيال راحت به درهم کوبيدن آشيانه هاي هواپيما و توپهاي ضدهوايي پرداختند. در چند دقيقه پرسنل پايگاه در جهنمي از آتش که از همه جا شعله ميکشيد بدام افتاده بودند. در برابر ديدگان ناباور آنها پايگاه اچ 3 با تمامي ابهت و نفوذ ناپذيرياش در زير آتش سنگين فانتومهاي ايراني به تلي از خاکستر بدل شده بود. فانتومها که تمامي دفاع ضد هوايي پايگاه را از بين برده بودند اينبار در ارتفاع پايين بر روي خرابه هاي آن به شکار سربازاني مشغول بودند که اغلبشان حتي يونيفورمهايشان را بر تن نکرده بودند و بي هدف به اينسو و آنسو مي دويدند. توپهاي فانتومها با سيلي از رگبار گلوله به سمت هر هدف جنبنده اي شليک ميکردند و باند فرودگاه مملو از اجساد سربازاني بود که بر روي بازماندههاي خرابه ها افتاده بودند. فانتومها که ديگر چيزي براي نابود کردن باقي نگذاشته بودند بسرعت صحنه ي عمليات را ترک کردند
پشت سر آنها تلي از خاکستر بجا مانده بود که تا چند دقيقه ي پيش پايگاه هوايي الوليد نام داشت. جايي که قرار بود مکاني امن براي هواپيماهاي عراقي باشد. بر روي باند فرودگاه و در آشيانه هايي که آتش از آنها زبانه ميکشيد تکه پارههايي از آهن و فولاد بچشم ميخورد که زماني بر صحنه ي آسمان ايران با نخوت و غرور به پرواز در ميآمدند و بمب هايشان را فرو ميريختند. تمامي آن پرنده هاي پر غرور که ديرزماني باعث افتخار ارتش عراق بودند اکنون درمانده و متلاشي شده در ميان شعله هاي آتش به دور شدن فانتومهايي نظاره ميکردند که بسوي پايگاههايشان باز ميگشتند. در بازگشت، فانتومها باز به همان شيوه ي پيشين خود را از ديد رادارهاي عراقي پنهان کرده و در نقطه ي موعود پس از سوختگيري دوباره، پرواز خود را به سمت ايران ادامه دادند. هواپيماي سوخت رسان که ماموريتش به اتمام رسيده بود با خروج از نوار مرزي عراق و ترکيه از طريق آسمان ترکيه به تهران بازگشت. قبل از عبور فانتومها از مرز عراق دفاع ضد هوايي اين کشور که متوجه هواپيماهاي ايراني شده بود به سمت آنها آتش گشود و يکي از هواپيماها مورد اصابت قرار گرفت به گونهاي که ديگر نمي توانست تا رسيدن به پايگاه به پرواز خود ادامه دهد، پس بعنوان حسن ختام نمايش و براي تکميل کردن کلکسيون کارهاي عجيب و غريب اين عمليات، در وسط جادهاي اتوموبيلرو در آذربايجان غربي به زمين نشست. بقيه ي هواپيماها بدون هيچ آسيبي عمليات را به پايان بردند. در طول عمليات طي چند نوبت هواپيماهايي ايراني براي منحرف کردن توجه عراقيها از فانتومهايي که بسمت اچ 3 در حال پرواز بودند چندين عمليات ايذايي را بر روي خاک دشمن انجام دادند. هنگام بازگشت نيز همين کار تکرار شد و هواپيماهاي ايراني با حملات ايذايي شکاريهاي دشمن را بدنبال خود ميکشيدند و سپس به سمت ايران مي گريختند. در ابتدا عراقيها که کاملا غافلگير شده بودند تصور کردند که حمله از جانب اسرائيليها صورت گرفته است. با توجه به نزديکي اسرائيل به اردن و اينکه در سال 1967 نيز اسرائيليها فرودگاههاي اين کشور را بمباران کرده بودند احتمال اينکه حمله از جانب اسرائيليها صورت گرفته باشد بسيار محتملتر بنظر مي رسيد تا اينکه هواپيماهاي ايراني توانسته باشند چنين مسير طولاني را طي کنند و عليرغم وجود پدافند هوايي عراق در دو نوبت بر فراز آسمان اين کشور سوختگيري هوايي را انجام داده باشند.
اما پس از مدتي عراقيها دريافتند که هدف يکي از جسورانه ترين عملياتهاي هوايي تاريخ جهان قرار گرفتهاند. حمله به اچ 3 در نوع خود بينظير بود. پيش از اين همانگونه که اشاره شد اسرائيلي ها در جنگهاي 1967 و 1973 توانسته بودند عملياتهاي شگفت انگيزي انجام دهند اما نکته اي که نبايد از نظر دور داشت اين است که بعد مسافتي آن عملياتها بسيار کوتاهتر از عمليات اچ 3 بود بگونهاي که اسرائيليها هيچگاه مجبور به سوختگيري هوايي در قلب خاک دشمن نبودند. در مورد حمايتهاي اطلاعاتي و تکنولوژيکي امريکا از اسرائيل نيز در جنگهاي 67 و 73 فقط همين نکته بس که در 1973 امريکاييها در تمام بيست روزي که جنگ ادامه داشت با برقراري يک پل هوايي از پرتغال به اسرائيل سيلي از تجهيزات جنگي و لوازم يدکي هواپيماها را بسوي اسرائيل سرازير کردند بطوري که در همين هنگام زماني که شش فانتوم اسرائيلي توسط موشکهاي سام روسي در آسمان سوريه سرنگون شدند امريکاييها بيدرنگ اين هواپيماها را جايگزين کردند تا برتري هوايي ارتش اسرائيل بر اعراب همچنان حفظ شود. اما لازم به گفتن نيست که ايران در طول جنگ همواره از پشتيباني اطلاعاتي و تکنولوژيکي غرب محروم بود و آمريکاييها حتي لوازم يدکي هواپيماهاي ساخت خودشان را نيز به ايران تحويل نميدادند. اغراق نيست اگر اين عمليات را که در زمان خود بهت و حيرت بسياري از کارشناسان نظامي غرب را موجب شده بود يکي از شگفت انگيزترين و قاطعترين نبردهاي هوايي جهان بدانيم.
http://i10.tinypic.com/4m9ergx.jpg
http://i11.tinypic.com/4unycue.gif
مسیر حمله نیروی هوایی اسرائیل به مرکز هسته ای عراق
در سحرگاه 15 فروردین 1360 مصادف با 4 آوریل 1980 8 فانتوم ایرانی (2 فروند F-4D و 6 فروند F-4E) نیمی مسلح به بمبهای Mk-82 و نیمی دیگر BL-755 با پشتیبانی هواپیماهای تانکر 707 در مرزهای غربی عراق با اردن و به منظور بمباران مجتمع فرودگاهی موسوم به H-3 دوربردترین حمله هوایی دوران نبرد 8 ساله با عراق را اجرا نمودند. این عملیات منجر به انهدام هواپیماهای زیر از نیروی هوایی عراق گردید:
3 فروند An-12BP (کل موجودی نیروی هوایی عراق در آن تاریخ)
یکفروند Tu-16
4 فروند MiG-21
5 فروند Su-20/-22
8 فروند MiG-23
2 فروند Mirage F-1EQ
4 فروند هلیکوپتر
منبع:
پرشین میلیتاری