PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شارژ طلایی روحـــــیه (دفتر مشاوره سایت )



AvAstiN
9th July 2010, 01:03 PM
سلام sh_omomi87



زندگی پستی و بلندی زیاد داره
تلخی و شرینی ، بر و بیا داره

خب بعضی وقتا می شه نیاز داریم که با یکی حرف بزنیم sh_omomi114، یکی بهمون روحیه بده sh_omomi120، یکی بهمون همفکری بده sh_omomi59

خب اینجا سعی می کنیم که این فضا رو بوجود بیاریم با کمک همدیگه
هر کسی هر راهکار و ایده واسه مشکل بقیه به ذهنش می رسه بگه sh_dokhtar18

LaDy Ds DeMoNa
9th July 2010, 01:27 PM
سلام

تبریکات فراوان
کار قشنگیه

این هم از طرف من یه تابلو بابت دفتر قشنگت :


http://www.minahamidi.com/images/gallery2/goldon50x70.jpg


راستش من همیشه یه یکی احتیاج دارم تا درددل کنم

اینقد که تو نت هستم با دوستام نیستند تا باهاشون حرف دلم رو بزنم


راستش من خیلی حساسم و زود رنج و گاهی مثل فصل بهار می شم

زود حرفها بهم بر میخوره
و همه چیزرو زود به خودم می گیریم
زود غصه ام می گیره
و زود نگران می شم
و زود زود دلم تنگ می شه
البته قبلا اینطور نبودم
لااقل زود گریه ام نمی گرفت اما جدیدا اینطوری شدم


راستش رو می دونی فریبا جون حس می کنم شجاعتم رو برای زندگی از دست دادم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
همش دوست دارم . . .

وقتی دبیرستانی بودم خیلی فرز و شاد بودم
خیلی اکتیو و روحیه وزرشکاری داشتم
حتی باشگاه می رفتم
تو دو و والیبال و فوتبال شرکت می کردم
اما الان از همه چیز زود خسته می شم
شاید انگیزه مو ار دست دادم نمی دونم

اما به سختی می خندم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!11
قبلا برا هر چرت و پرت می خندیدیم
اما حالااز جکها هم خنده ام نمی گیره !!!!!!!!!!!!!!!!1

قبلا خیلی اس ام اس بازی می کردم
اما الان جواب بهترین دوستانم رو هم نمی دم
قبلنا عاشق عروسی بودم و اینقد شادی می کردیم اما الان التماسم می کنن تا می رم عروسی کسی ، اونهم فقط می شینم یه جا به حماقت مردم و کارهاشون نگاه می کنم و همه تعجب می کنن
البته دنیا اینطوری شده که اگه یکی یه کسی اهمیت نده فکر می کنن کلاس اش بالاست ؟ یا خیلی چیز حالیشه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! نزدیکان هم فکر می کنن من خیلی چیز حالیمه که ساکت ام
اما من می خوام شا دباشم مثل قدیما

نکنه می گن بزرگ شدی اینه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نکنه دارم بزرگ می شم [nadidan]
نکنه از زندگی سیر شدم

به نظرت من چم شده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

AvAstiN
9th July 2010, 02:12 PM
سلام

تبریکات فراوان
کار قشنگیه

این هم از طرف من یه تابلو بابت دفتر قشنگت :


http://www.minahamidi.com/images/gallery2/goldon50x70.jpg


راستش من همیشه یه یکی احتیاج دارم تا درددل کنم

اینقد که تو نت هستم با دوستام نیستند تا باهاشون حرف دلم رو بزنم


راستش من خیلی حساسم و زود رنج و گاهی مثل فصل بهار می شم

زود حرفها بهم بر میخوره
و همه چیزرو زود به خودم می گیریم
زود غصه ام می گیره
و زود نگران می شم
و زود زود دلم تنگ می شه
البته قبلا اینطور نبودم
لااقل زود گریه ام نمی گرفت اما جدیدا اینطوری شدم


راستش رو می دونی فریبا جون حس می کنم شجاعتم رو برای زندگی از دست دادم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
همش دوست دارم . . .

وقتی دبیرستانی بودم خیلی فرز و شاد بودم
خیلی اکتیو و روحیه وزرشکاری داشتم
حتی باشگاه می رفتم
تو دو و والیبال و فوتبال شرکت می کردم
اما الان از همه چیز زود خسته می شم
شاید انگیزه مو ار دست دادم نمی دونم

اما به سختی می خندم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!11
قبلا برا هر چرت و پرت می خندیدیم
اما حالااز جکها هم خنده ام نمی گیره !!!!!!!!!!!!!!!!1

قبلا خیلی اس ام اس بازی می کردم
اما الان جواب بهترین دوستانم رو هم نمی دم
قبلنا عاشق عروسی بودم و اینقد شادی می کردیم اما الان التماسم می کنن تا می رم عروسی کسی ، اونهم فقط می شینم یه جا به حماقت مردم و کارهاشون نگاه می کنم و همه تعجب می کنن
البته دنیا اینطوری شده که اگه یکی یه کسی اهمیت نده فکر می کنن کلاس اش بالاست ؟ یا خیلی چیز حالیشه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! نزدیکان هم فکر می کنن من خیلی چیز حالیمه که ساکت ام
اما من می خوام شا دباشم مثل قدیما

نکنه می گن بزرگ شدی اینه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نکنه دارم بزرگ می شم [nadidan]
نکنه از زندگی سیر شدم

به نظرت من چم شده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟




سلام مهسا جون

مرسی از گل قشنگت [esteghbal]

من فکر می کنم که تو یکم حساس شدی نسبت به اطرافت و باید سعی کنی که با این حساسیت خودت مقابله کنی ، وقتی یه نفری یه حرفی می زنه هی به خودت تلقین کنی که نه منظورش بد نبوده . به تدریج حساسیتت کم می شه نسبت به این مسائل

در مورد مسئله دوم هم چند تا مورد به ذهنم می رسه :

* اول اینکه احساسات و افکارتو تو یه دفترچه یاد داشت واسه خودت یادداشت کن
* دومیش می تونه این باشه که سعی کنی که فضای اطرافتو عوض کنی ، همین مثالی که در مورد عروسی زدی ، حتی شده به زور هم بری ، برو ،
تا جایی که می تونی مسئولیت ها تو یه مدت به دیگران واگذار کن که بتونی واسه خودت بیشتر وقت بذاری
خلاصه که تلاشتو بکن که از روزمرگی در بیای
مسافرت برو ، سعی کن از لباسهای شاد و خوشرنگ استفاده کنی ، می تونی دکوراسیون اتاقت رو تغییر بدی
هر کاری که می تونه باعث تغییر فضای اطرافت بشه روانجام بده چون این تغییرات مستقیما تو روحیه تو تغییر ایجاد می کنه
* از اونجایی که روح از جسم جدا نیست ، باید به غذات خیلی توجه کنی ، از غذاهای پرچرب استفاده نکن

یه نکته ای هم آخرش بگم :
همه آدما تو بعضی بازه های زندگی شون دچار همین وضع می شن ولی اونی موفقه که خودش متوجه وضع خودش زودتر بشه و سعی کنه که تغییرش بده
پس نگران نباش

اگه بقیه دوستان راهکاری برای مهسا دارن ، مشتاقیم که بشنویم [entezar2]

A.L.I
9th July 2010, 04:22 PM
یک علت اینکه ماها احساس میکنیم نیاز به هم صحبت داریم اینه که ماها اجتماعی هستیم و از تنهایی خوشمون نمیاد و میخواهیم حرفهای دلمونو واسه یکی بگیم و بازخورد بگیریم ( feedback ) منتها این یک نفر باید یک دوست صمیمی باشه که توی این روابط معمولاً پیدا میشه البته با گذشت زمان و کمی صبر و حوصله.
خب معمولاً یکی از راه های پیدا کردن دوست خوب در دنیای مجازی ! شرکت در بحثهای انجمنهای مختلف بسته به علاقه و تخصص فرد هستش . یک راه دیگه شرکت در تاپیکهای سرگرمی و دسته جمعیه مثل چیزی شبیه گفتگوی آزاد
یک راه دیگه اش کنفرانسهای یاهو مسنجره در طی یک ساعت مشخص که همه دوستان میان گپ میزنن !
یک راه دیگه اش وبلاگ زدن و شر کردن اون با دوستان و دعوت از اونا برای نظر دادن

ساناز فرهیدوش
9th July 2010, 05:34 PM
[golrooz][golrooz][golrooz] ممنون از شما پلاسبو جان !

هفته پیش در حالی خیلی ساده لوحانه از زمین و زمان شاکی بودم و کلی حالم گرفته بود
با یک تصادف به من ثابت شد که زندگی رنگ دیگری دارد ، چه قدر من خوشبختم و اطرافیانم در دنیای واقعی و مجازی چه قدر دوست داشتنی اند .
این جا سراچه ی دل من است پر از انسان های خوب و دوست داشتنی .

"" این سرنوشت است که افراد را وارد زندگی ما می کند اما به خاطر داشته باشید که این ما هستیم که تعیین می کنیم چه کسانی در زندگی مان باقی بمانند.""

A.L.I
10th July 2010, 10:10 AM
[golrooz][golrooz][golrooz] ممنون از شما پلاسبو جان !

هفته پیش در حالی خیلی ساده لوحانه از زمین و زمان شاکی بودم و کلی حالم گرفته بود
با یک تصادف به من ثابت شد که زندگی رنگ دیگری دارد ، چه قدر من خوشبختم و اطرافیانم در دنیای واقعی و مجازی چه قدر دوست داشتنی اند .
این جا سراچه ی دل من است پر از انسان های خوب و دوست داشتنی .

"" این سرنوشت است که افراد را وارد زندگی ما می کند اما به خاطر داشته باشید که این ما هستیم که تعیین می کنیم چه کسانی در زندگی مان باقی بمانند.""

رکسانا جان اتفاقاً گفتی چقدر من خوشبختم یاد ترانه قشنگی از حمید طالب زاده افتادم که میگه :

همه چی آرومه ، تو به من دل بستی
این چه قدر خوبه که ، تو کنارم هستی
همه چی آرومه ، غصه ها خوابیدن
شک نداری دیگه ، تو به احساس من
همه چی آرومه ، من چه قدر خوشحالم
پیشم هستی حالا ، به خودم می بالم
تو به من دل بستی ، از چشات معلومه
من چه قدر خوشبختم ، همه چی آرومه

تشنه ی چشماتم ، منو سیرابم کن
منو با لالایی ، دوباره خوابم کن
بگو این آرامش ، تا ابد پا برجاست
حالا که برق عشق ، تو نگاهت پیداست
همه چی آرومه ، من چه قدر خوشحالم
پیشم هستی حالا ، به خودم می بالم
تو به من دل بستی ، از چشات معلومه
من چه قدر خوشبختم ، همه چی آرومه

همه چی آرومه ، تو به من دل بستی
این چه قدر خوبه که ، تو کنارم هستی
همه چی آرومه ، غصه ها خوابیدن
شک نداری دیگه ، تو به احساس من
همه چی آرومه ، من چه قدر خوشحالم
پیشم هستی حالا ، به خودم می بالم
تو به من دل بستی ، از چشات معلومه
من چه قدر خوشبختم ، همه چی آرومه
همه چی آرومه ، همه چی آرومه

تشنه ی چشماتم ، منو سیرابم کن
منو با لالایی ، دوباره خوابم کن
بگو این آرامش ، تا ابد پا برجاست
حالا که برق عشق ، تو نگاهت پیداست
همه چی آرومه ، من چه قدر خوشحالم
پیشم هستی حالا ، به خودم می بالم
تو به من دل بستی ، از چشات معلومه
من چه قدر خوشبختم ، همه چی آرومه

http://www.hamedhoseini.ir/danial/ax/88.07/talebzadeh-aromeh.jpg
لينکهاي دانلود :
1- دانلود کليپ ويدئوئي با حجم کم (MB ۱۸/۱) و کيفيت متوسط با فرمت WMV از سرور رپيد شير (از اين نشانه (http://rs678.rapidshare.com/files/294688273/Talebzadeh-Aromeh.wWw.AsreJavan.cOm.wmv)). اين لينک براي کاربران عادي که مايلند حتماً فايل تصويري را مشاهده کنند و به ويژه دارندگان اينترنت کم سرعت مناسب است.

2- دانلود کليپ صوتي با کيفيت بالا با فرمت AVI و حجم MB ۴۵/۳ از سرور رپيد شير (از اين نشانه (http://rs416.rapidshare.com/files/290727954/talebzadeh-aromeh-persianmusicvideo.blogspot.com.avi)).

شنیدن این موزیک ها هم خیلی روی آروم کردن روح و روانمون موثره [labkhand]

AvAstiN
10th July 2010, 10:14 AM
این آهنگ رو قبلا خیلی دوست داشتم و خیلی آرامش می داد ولی الان که گوش می کنمش یاد یه خاطره خیلی بد می افتم [nadidan]

ولی به نظرم آهنگ قشنگیه [labkhand]

Non-Existent
10th July 2010, 11:12 AM
سلام

تبریکات فراوان
کار قشنگیه

این هم از طرف من یه تابلو بابت دفتر قشنگت :


http://www.minahamidi.com/images/gallery2/goldon50x70.jpg


راستش من همیشه یه یکی احتیاج دارم تا درددل کنم

اینقد که تو نت هستم با دوستام نیستند تا باهاشون حرف دلم رو بزنم


راستش من خیلی حساسم و زود رنج و گاهی مثل فصل بهار می شم

زود حرفها بهم بر میخوره
و همه چیزرو زود به خودم می گیریم
زود غصه ام می گیره
و زود نگران می شم
و زود زود دلم تنگ می شه
البته قبلا اینطور نبودم
لااقل زود گریه ام نمی گرفت اما جدیدا اینطوری شدم


راستش رو می دونی فریبا جون حس می کنم شجاعتم رو برای زندگی از دست دادم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
همش دوست دارم . . .

وقتی دبیرستانی بودم خیلی فرز و شاد بودم
خیلی اکتیو و روحیه وزرشکاری داشتم
حتی باشگاه می رفتم
تو دو و والیبال و فوتبال شرکت می کردم
اما الان از همه چیز زود خسته می شم
شاید انگیزه مو ار دست دادم نمی دونم

اما به سختی می خندم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!11
قبلا برا هر چرت و پرت می خندیدیم
اما حالااز جکها هم خنده ام نمی گیره !!!!!!!!!!!!!!!!1

قبلا خیلی اس ام اس بازی می کردم
اما الان جواب بهترین دوستانم رو هم نمی دم
قبلنا عاشق عروسی بودم و اینقد شادی می کردیم اما الان التماسم می کنن تا می رم عروسی کسی ، اونهم فقط می شینم یه جا به حماقت مردم و کارهاشون نگاه می کنم و همه تعجب می کنن
البته دنیا اینطوری شده که اگه یکی یه کسی اهمیت نده فکر می کنن کلاس اش بالاست ؟ یا خیلی چیز حالیشه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! نزدیکان هم فکر می کنن من خیلی چیز حالیمه که ساکت ام
اما من می خوام شا دباشم مثل قدیما

نکنه می گن بزرگ شدی اینه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نکنه دارم بزرگ می شم [nadidan]
نکنه از زندگی سیر شدم

به نظرت من چم شده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟



ببخشید که من نظر میدم
یه نکته ای به ذهنم رسید ، اونم از این که گفتید توی دبیرستان خیلی شاداب بودید . متاسفانه سیستم دبیرستان های ما این طوریه که همه تمام هدف زندگیشون دانشگاه رفتن و رسیدن به رشته مورد علاقه شونه . وقتی میرسن بهش در واقع به همه آرزوهای زندگیشون رسیدن و چون همیشه آخرین هدف و نقطه زندگی که می تونستن ببینن همین بوده احساس می کنن به آخر دنیا رسیدن . یه جورایی دچار افسردگی میشن ...
نمی دونم در مورد شما هم مصداق داره یا نه ولی خیلی ها رو دیدم که انسان های موفقی هستن و به رشته ای که می خواستن رسیدن ولی به همین دلیل شادابیشون رو از دست میدن ...
یه مسئله دیگه هم برمی گرده به رشته تحصیلی و دانشگاهی که توش تحصیل می کنید . شرایط دانشگاه و سختی و آسونی رشته و منطبق بودن با علایق خیلی تاثیر داره . اگر واقعا رشتتون رو دوست دارید که سعی کنید در تمام لحظات ازش لذت ببرید اگر نه برید دنبال مسائل جانبی که بهش علاقه دارید . مثلا همین ورزشی که گفتید . شروعش سخته ولی بعدش درست میشه . مخصوصا اگه بحث مسابقات و اینا مطرح بشه خودش کلی نشاط و شادابی میاره .
یه مسئله دیگه هم برمی گرده به نت و محیط مجازی . تنها 7% اطلاعات از طریق گفتگوی خالی یا همین چیزی که توی نت وجود داره منتقل میشه . 38% به تن صدا و 55% به body language برمی گرده که هردو در دنیای مجازی حذف میشه . به همین دلیل عملا بخش وسیعی از انتقال اطلاعات رو از دست میدیم و همین باعث میشه که خیلی راحت سوء تفاهم و ناراحتی پیش بیاد ...
یه مسئله دیگه هم هست ، هیچ زمانی درددل هایی که تو دنیای واقعی صورت می گیره و شما وجود فرد رو حس می کنید جای درددل های مجازی رو نمی گیره . تو دنیای مجازی چون وجود فرد رو حس نمی کنید اون احساس آرامش لازم رو ندارید . تازه اگه اون فرد هم خیلی کمک بکنه در رفع مشکلاتتون چون حضور نداره در کنارتون دلتنگی پیش میاد و عملا وابستگی بیشتر به دنیای مجازی و دلتنگی بیشتر و در نهایت مشکلات بیشتر !
به نظر من اگر سعی کنید روابطتتون رو در دنیای واقعی بیشتر بست بدید ، دنیایی که روابط ساده تر و با مشکلات کمتریه و بیشتر هم می شناسید کسانی رو که باهاشون در ارتباطید خیلی به برطرف شدن مشکلاتتون کمک خواهد کرد .

سفیر 1389
10th July 2010, 03:07 PM
پیدا کردن یه دوست خوب و درصورتی که ادم دوستهایی که پیدا میکنه راستگو باشن که به فرد ضربه نزنه در ضمن ترانه تون هم عالیه

Non-Existent
10th July 2010, 03:23 PM
پیدا کردن یه دوست خوب و درصورتی که ادم دوستهایی که پیدا میکنه راستگو باشن که به فرد ضربه نزنه در ضمن ترانه تون هم عالیه

یه قانون رو توی روانشناسی مطرح می کنن اونم قانون جذبه . شما چیزی رو جذب می کنید که شبیه خودتونه . دوست شما مثل خود شماست . شما بزرگ شده برخی خصوصیات ایشونی و برعکس . اگر شما فرد راستگویی باشید فردی رو جذب می کنید که مثل شما راستگوست ...
البته گاهی یه مسئله دیگه ای هم مطرحه و اونم مار از پونه بدش میاد ! کسی که از دروغ خیلی خیلی بدش میاد یکی رو جذب می کنه که دروغگوی بسیار قهاریه ! [nishkhand]
البته اولی خیلی خیلی بیشتر رخ میده ...

ازین قانون می تونید برای شناخت خودتون هم استفاده کنید . یادمه سال راهنمایی و اول دبیرستان یه دوستی داشتم که خیلی دروغ می گفت و منم دوست نداشتم دوستیمون ادامه پیدا کنه ولی هر کاری می کردم این رابطه قطع نمیشد . بعد که با این قانون آشنا شدم یه نگاهی کردم دیدم خصوصیت بارز اون دوستم چیه؟ دروغ گویی ! با خودم گفتم حتما منم باید این خصوصیت رو داشته باشم ولی به درجات کمتر . دیدم خودم هم گاهی دروغ میگم ولی خیلی به چشم نمیاد حداقل مثل اون دوستم . بعد که دروغ رو گذاشتم کنار اون دوستم از دایره زندگیم برای همیشه خارج شد !

شما هم یه نگاهی به دوستاتون بکنید ، خصوصیات بارزشون رو ببینید ، بعد در خودتون دنبال درجات کمتر همون خصوصیات بگردید . اگر خصوصیت خوبیه که تقویتش کنید اگر بده برطرفش کنید مطمئن باشید دوستاتون هم یا مثل شما تغییر خواهند کرد و یا از زندگی شما خارج میشن .

یه مسئله دیگه هم بحث اعتماده . خیلی با دید منفی به دیگری نگاه نکنید . مثلا اگه یه نفر یه دروغی میگه حتما معنیش این نیست که قصد بدی داره ، واقعا شاید قصد فریب و گول زدن کسی رو نداره و صرفا یه چیز روزمره و عادیه . البته من همینش رو هم تایید نمی کنم ولی این آدم از روی ناآگاهی دروغ میگه و نیاز به یه نفری داره که کمکش کنه تا آگاه بشه و این خصلت بد رو ترک کنه ...

ریپورتر
10th July 2010, 06:49 PM
سلام
چه بخش خوبی[nishkhand][nishkhand][nishkhand]
والا من کلا شاد و دلقک بودم [nishkhand]و بسیار فعال مثل دینامیت بودم[nishkhand]
ولی یک مدت هستش دپرس شدم و کند شدم [shaad]
و یک ممدت هستش اخلاقم خیلی بد شده در ظاهر میخندم ولی میخوام بزنم طرف رو داغون کنم
خیلی زود عصبانی میشم

AvAstiN
10th July 2010, 06:54 PM
سلام
چه بخش خوبی[nishkhand][nishkhand][nishkhand]
والا من کلا شاد و دلقک بودم [nishkhand]و بسیار فعال مثل دینامیت بودم[nishkhand]
ولی یک مدت هستش دپرس شدم و کند شدم [shaad]
و یک ممدت هستش اخلاقم خیلی بد شده در ظاهر میخندم ولی میخوام بزنم طرف رو داغون کنم
خیلی زود عصبانی میشم

از گرمای هوایه
مخصوصا جای شما که کوره آتیشه [khanderiz]

یکم فک کنم شما هم به سندرم یکنواختی زندگی دچار شدین و باید یکم تغییرات تو دور برتون بدین [shaad]

AvAstiN
13th July 2010, 09:10 PM
امروز خدا رو شکر هوا کمی بهتر شده ! مرسی خدا جون[shaad]

چقدر روحیه قشنگی داری که دنبال بهانه واسه شادی ، شکر ، خنده ... می گردی [entezar2][esteghbal]

AvAstiN
30th July 2010, 10:09 PM
[golrooz]خدای بی همتا! برای تو همه چیز ممکن است!...[golrooz]

[golrooz]چقدر این جمله به من آرامش می دهد[golrooz]

[golrooz]به بی کرانگی تو ای خدای بزرگ، ایمان دارم.[golrooz]

[golrooz]امروز برای خوشحال کردن خانواده ام چه کاری می توانم انجام بدهم؟[golrooz]

[golrooz]می خوام در ظرف یک دقیقه، زیبا شوم؟![golrooz]

[golrooz]پس لبخند می زنم![golrooz]

[golrooz]برای زیباتر شدن سیرتم تلاش می کنم.[golrooz]

[golrooz]در امور زندگی ام تعادل برقرار می کنم.[golrooz]

[golrooz]به کسی که در مسیر پیشرفت قرار گرفته ،کمک می کنم.[golrooz]

[golrooz]اگر خودم بخواهم، پیروزی در هر کاری ممکن است.[golrooz]

[golrooz]هر روز در پی یادگیری و به کارگیری مهارت های زندگی هستم.[golrooz]

[golrooz]فقط و فقط به چیزهای خوب و الهی باور دارم.[golrooz]

[golrooz]به خودم احترام می گذارم.[golrooz]

[golrooz]اشتباهات گذشته ام را تکرار نمی کنم.[golrooz]

[golrooz]من نویسنده کتاب زندگی خودم هستم.[golrooz]

[golrooz]در لحظه لحظه زندگی من بهار جاری ست.[golrooz]




[golrooz][golrooz][golrooz][golrooz]من فوق العاده ام ، فوق العاده...[golrooz][golrooz][golrooz][golrooz]

*میشا*
30th July 2010, 10:45 PM
سلام
چه بخش خوبی[nishkhand][nishkhand][nishkhand]
والا من کلا شاد و دلقک بودم [nishkhand]و بسیار فعال مثل دینامیت بودم[nishkhand]
ولی یک مدت هستش دپرس شدم و کند شدم [shaad]
و یک ممدت هستش اخلاقم خیلی بد شده در ظاهر میخندم ولی میخوام بزنم طرف رو داغون کنم
خیلی زود عصبانی میشم

سلااام
چه کار با حالی کردین
والا منم یه خورده همین حالت رو دارم [nishkhand]
البته یه ذره فکر کنم درجه ش کمتر باشه
کلا زودرنج و حساس و اینا
زود گریه م میگیره sh_omomi37

AvAstiN
30th July 2010, 10:46 PM
سلااام
چه کار با حالی کردین
والا منم یه خورده همین حالت رو دارم [nishkhand]
البته یه ذره فکر کنم درجه ش کمتر باشه
کلا زودرنج و حساس و اینا
زود گریه م میگیره sh_omomi37

زهره جان
تو هم مشکل مهسا رو پیدا کردی؟

*میشا*
30th July 2010, 11:28 PM
زهره جان
تو هم مشکل مهسا رو پیدا کردی؟

مورد اول آره ولی مورد دوم رو نه
به گمانم وضع من بهتر باشه [nishkhand]
تقریبا هنوزم به ترک دیوار میخندم [khande]

میدونی؟
میتونم بگم من از بعد اینکه درسم تموم شد و یه جورایی بیکار شدم اینجوری شد [tafakor]
یه جورایی جدایی از دوستان و محیطی که توش بودم
و اینکه یهو سرم خلوت شد، چون تا قبلش که درس داشتم دیگه
الان دیگه حسش هم نیست حتی برای ارشد درس بخونم [negaran]

میشه همون یکنواختی که گفتی

البته من سعی میکنم خودمو درگیر این افکار نکنم
معمولا با درد دل برای یه دوست خوب و صمیمی حالم خوب میشه
ولی خب، بازم با یه اتفاق دیگه دوباره ...

AvAstiN
1st August 2010, 07:59 AM
مورد اول آره ولی مورد دوم رو نه
به گمانم وضع من بهتر باشه [nishkhand]
تقریبا هنوزم به ترک دیوار میخندم [khande]

میدونی؟
میتونم بگم من از بعد اینکه درسم تموم شد و یه جورایی بیکار شدم اینجوری شد [tafakor]
یه جورایی جدایی از دوستان و محیطی که توش بودم
و اینکه یهو سرم خلوت شد، چون تا قبلش که درس داشتم دیگه
الان دیگه حسش هم نیست حتی برای ارشد درس بخونم [negaran]

میشه همون یکنواختی که گفتی

البته من سعی میکنم خودمو درگیر این افکار نکنم
معمولا با درد دل برای یه دوست خوب و صمیمی حالم خوب میشه
ولی خب، بازم با یه اتفاق دیگه دوباره ...


این حسی که الان داری معمولا موقعی که وارد داشنگاه هم می شیم یه جورایی سراغمون میاد
چون کنکور یه قله بوده واسمون که فتحش کردیم و بعدش که وارد دانشگاه شدیم ، دیگه احساس بیکاری کردیم
موقع خروج از اونم همین طور
می تونی دنبال یه شغل مناسب بگردی ( نگو کار نیست و اینا [nishkhand] )
یا واسه ارشد بخونی
این که می گی حسش نیست ، حسش رو باید بوجود بیاری
من خودم شهریور یه کنکور دارم
اصلا حسش نبود
یکی از دوستام یه راه حل داد بهم ، انجام دادم عالی بود
روز اول یه ربع بخون ، فرداش 20 دقیقه و ....
شاید به نظر اولش یکم راه حل روتینی به نظر بیاد ولی در عمل جواب می ده و داده
البته روزای اول هنوزم همون بی حسی هست ولی خب کم کم حل می شه

mohamadaliv
2nd August 2010, 01:34 AM
من شارژم 20 ته 20 ته گچ پام رو بعد 27 روز و 10 ساعت و 42 دقیقه باز کردم !
از داشتن دو پا دارم کسب تمتع و التذاذ می کنم .[shaad]

راستش به نكته خوبي اشاره كرديد.
چند روز پيش به طور خيلي اتفاقي به ياد نابيناها افتادم.(آخه يكي از بستگان نزديكمون روشن‌دل هستن) بعد با خودم فكر كردم چه نعمت بزرگي خدا بهمون داده كه بتونيم زيبايي‌ها را با دريچه چشم ببينيم.
ديدن زيبايي طبيعت، درك قشنگي يك اثر هنري، ديدن روي زيباي مادر يا ديدن روي زيباي يك دوست خوب...

ساناز فرهیدوش
5th August 2010, 10:49 PM
به انجه در ذهن شما می گذرد ایمان داشته باشید .رویا های ذهنی تان باور کنید . این رو یک دانشجویی میگه که یه روزی به این حرف ها می خندیده اما بالاخره ......
بالاخره وقتی شاگرد اول شدی ، تمام شروطی رو که دانشگاه برای همکاری با بخش پژوهشی دانشگاه گذاشته بود رو پیدا کردی بعد 6 سال یکدفعه پشیمون می شوند !
روی نیمکت خاکی دانشگاه می شینی و می بینی اسمون هنوز آبیه و قشنگ و لابه لای ابر ها دستی که همواره برایت با عشق حرکت می کند .
بی اراده در دفتر گروه قرار می گیری خودت هم نمی دانی چرا آنجا رفتی ناگهان مدیر محترم در کمال ناباوری مرا به بازنگری و تکمیل کتابش می خواند .
آرزویی که با خواندن کتاب های پر از اشکال هر ثانیه با خود تکرار می کردم .
الان از این خوشحالم که خودم رو پیدا کردم و کاری رو انجام می دهم که بدان عشق می ورزم .

ساناز فرهیدوش
8th January 2011, 07:40 PM
یک شارژ طلایی خیلی مهمه که انرزی مضاعف پیدا کنید :
.شاید هیچ نداشته باشید ، شاید از شدت فشار سلامتی تون هم به مخاطره افتاده باشه ، غم غریبی از دوری ، دل شکسته ایی شاید از نزاع و.. خیلی چیزای بدتر ......

حالا چشم هاتون رو ببندید .........

تو ذهنتون به نقاشی فردا با قلم امید بپردازین !
شاید خنده دار باشه اما این نقاشی تو ذهنتون حک میشه و نا خوداگاه بر طبقش عمل می کنین .
اگر عملی همراهش نباشه میشه رویا
اگر نقاشی نباشی و کار کنیم میشه کار بیهوده
اما وقتی همراه هم باشند میشه یه شارز همیشگی !

7raha7
9th January 2011, 12:01 AM
با خوندن نوشته های همتون اولین فکری که به ذهنم رسید این بود: اینا تئوریشه........... چه جوری عملیش می کنید؟؟؟
انسان انگیزه میخواد........... چه جوری انگیزه ای برای خودتون انتخاب میکنین که از هر نظر عالی باشه؟

*FATIMA*
9th January 2011, 01:00 AM
کافیه به خودمون بقبولونیم که میتونیم هر کاری که بخواهیم انجام بدیم . هر کاری شدنیه مگر اینکه بگیم نمیشه .
وقتی در شادی بسته می شود، در دیگری باز می شود
ولی معمولاً آنقدر به در بسته شده خیره می مانیم
كه دری كه برایمان باز شده را نمی بینیم
هر چه میخواهی آرزو كن
هر جایی كه میخواهی برو
هر آنچه كه میخواهی باش
چون فقط یك بار زندگی می كنی
و فقط یك شانس داری
برای انجام آنچه می خواهی

ساناز فرهیدوش
9th January 2011, 07:55 AM
وقتی برای خودت یک هدف واقعی و ارزشمند پیدا کنی میشه نیروی محرکه ایی به نام انگیزه .
تو کتابخانه خسته شده بودم .دختر خانمی با انگیزه کتاب جراحی اش رو هی خط می کشید .
کمی صحبت کردیم .پزشک بود و برای سال سوم تخصص می خوند تا قبول شه ! می گفت خستگی برام معنا نداره .شاید کمی عجیب بود ولی انقدر به هدفش چشم دوخته بود که چیز دیگری رو نمی خواست احساس کنه .

UniverCell
9th January 2011, 10:11 AM
آرام باش و تفکر کن. توکل کن وآستین ها را بالا بزن. آنگاه دست های خدا را خواهی دید که زودتر از تودست به کار شده اند

warrior
9th January 2011, 10:13 PM
مهم برای همیشه شاد بودن و خوب بودن یک انسان اینه که خودشو باور داشته باشه و همیشه مثبت فکر کنه . مثبت فکر کردن به این معنی که اگه یه غریبه تو خیابون زد تو گوشم با خودم بگم : چه شوخی جالبی!!!!.
اگه کسی بهم گفت که چقد زشتی با خودم بگم: من زیبا ترین فرد زمینم ،اما این طرف روش نشده بگه ، از افعال معکوس استفاده کرده.
اگه دوستام بهم نامردی کردن با خودم بگم : حتما یه دلیلی واسه این کارشون داشتن که این کارو کردن.
اگه دو نفر داشتن نزدیک من پچ پچ میکردن و تو صداشون اسم خودمو شنیدم ، بگم حتما دارن از خوبی های من صحبت میکنن.
و هزار اگه دیگه . ...
پس بیاید مثبت اندیش باشیم که همیشه شاد باشیم.[golrooz][khande][cheshmak]

UniverCell
10th January 2011, 10:10 AM
نگاه از گذشته بر گیروبر ان غبطه مخورچرا که از دست رفته و در غم اینده نیز مباش چرا که هنوز فرا نرسیده است.زندگی را در همین لحظه بگذران وان را چنان زیبا بیافرین که ارزش بیاد ماندن را داشته باشد

warrior
12th January 2011, 04:49 PM
دوست عزیز بالاییم.
در مورد امضات:
چرا فکر میکنی که بد شانسی؟

ساناز فرهیدوش
12th January 2011, 06:30 PM
گاهی اوقات تلخی هایی که به وجود میان بعد ها به حکمتشون پی می بریم .

warrior
15th January 2011, 03:05 PM
دقیقا همینطوره و من واسه همین میگم که همیشه مثبت فکر کن.

s.golgol
15th January 2011, 03:52 PM
الماس کربني است که تحت فشار به اين زيبايي و گران قيمتي در آمده

فشار زندگي را تحمل کن تا ارزشمند شوي

warrior
16th January 2011, 03:38 PM
مثبت اندیش باشید!!!!!!!!!!!!!!!!!

ساناز فرهیدوش
3rd February 2011, 04:09 PM
لباس گرم بپوشید برید زیر برف قدم بزنید .یا تو ماشین به دانه های برف البته در جایگاهی غیر راننده ) خیره بشید .انقدر که نتوانید به چیز دیگری فکر کنید .

ساناز فرهیدوش
4th February 2011, 11:35 PM
خوشبختی در دیدن چیز های کوچک است .چه قدر ریز بین هستید ؟

7raha7
5th February 2011, 06:54 AM
فکر میکنم هرچی آدم بیشتر مشغول باشه... مشغول مطالعه... تصمیم گیری .. رسیدگی به آرمانهاش....
کمتر به این نتیجه میرسه که بدبخته... بدشانسه...
این تفکر که ما بدبخت یا بدشانسیم بیشتر موقعی پیش میاد که از خودمون راضی نباشیم...
خدا پیشکشت!!! درقدم اول ببین چی تو رو از خودت راضی نگه میداره!

ساناز فرهیدوش
20th February 2011, 09:09 AM
وقتی خسته شدی و حوصله ی هیچ کاری رو نداشتی بذار امید به موجودی برتر دستت رو محکم بگیره ، دستانی پر مهر که همیشه عاشقانه به روی تو گشده است .آنگاه است که با نیروی عشق می توانی به جولانگاه زندگی بشتابی ![golrooz]

Rez@ee
21st February 2011, 10:44 AM
روزی من با یک تاکسی به فرودگاه مي رفتم. ما داشتیم در خط عبوری صحیح رانندگی می کردیم که ناگهان یک ماشین درست در جلوی ما از جای پارک بیرون پرید. راننده تاکسی ام محکم ترمز گرفت. ماشین سر خورد، و دقیقاً به فاصله چند سانتیمتر از ماشین دیگر متوقف شد!

راننده ماشین دیگر سرش را ناگهان برگرداند و شروع کرد به ما فریاد زدن. راننده تاکسی ام فقط لبخند زد و برای آن شخص دست تکان داد و منظورم این است که او واقعاً دوستانه برخورد کرد.

بنابراین پرسیدم:

چرا شما تنها آن رفتار را کردید؟ آن شخص نزدیک بود ماشین تان را از بین ببرد و ما رابه بیمارستان بفرستد!




در آن هنگام بود که راننده تاکسی ام درسی را به من داد که اینک به آن می گویم:

قانون کامیون حمل زباله!
او توضیح داد که بسیاری از افراد مانند کامیون های حمل زباله هستند. آنها سرشار از آشغال، ناکامی، خشم، و ناامیدی در اطراف می گردند. وقتی آشغال در اعماق وجودشان تلنبار می شود، آنها به جایی احتیاج دارند تا آن را تخلیه کنند و گاهی اوقات روی شما خالی می کنند. به خودتان نگیرید. فقط لبخند بزنید، دست تکان بدهید، برایشان آرزوی خیر بکنید، و بروید. آشغال های آنها را نگیرید و پخش کنید به افراد دیگری در سرکار، در منزل، یا توی خیابان ها.


حرف آخر این است که افراد موفق اجازه نمی دهند که کامیون های آشغال روزشان را بگیرند و خراب کنند.

ساناز فرهیدوش
20th April 2011, 09:21 PM
گاهی در روزه مرهی زندگی سعی و تلاش می کنیم تا کارها زودتر پیش برود اما توجه کرده اید بدتر می شود ، کارها در هم گره می خورند ...... خسته می شوید و شاید هم ناامید ؟
کمی تامل می کنید .... فارغ از هر جا وقتی خداوند را از ته فرا میخوانید ... اما چگونه ؟ در حال شکوایه از زمین و زمان هستیکم که چنان گشایشی در کارمان پیش می اید که خودمان شرمنده ی لطفش می شویم .
پس در ورطهی ناامیدی به خاطر بسپاریم نویدی در راه است . لبخند بزنید .

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد