neginekimiya
8th July 2010, 06:26 PM
شهنام شهابی:از 8 سالگی بازیگر بودم
شهنام شهابي متولد سال 1361 است و ليسانس ادبيات نمايشي دارد، او از 8 سالگي وارد عرصه بازيگري شده و پلههاي پيشرفت را يكييكي پيموده است. او در سريال تاوان كه روزهاي زوج از شبكه 3 پخش ميشود، ايفاگر يكي از نقشهاي اصلي با نام «هومن» است، نقشي خاكستري كه او به خوبي از پس ايفاي آن برآمده است، به همين بهانه با او گفتگويي داشتيم.
تاوان
از طرف «برزو نيكنژاد» به عوامل سريال «تاوان» معرفي شدم، ظاهرا تا قبل از آن آقاي شاهحسيني از تعداد زيادي از بازيگران تست گرفته بود. ايشان بعد از اينكه از من تست گرفتند و با هم حرف زديم، گفتند از هر جهت براي اين نقش مناسب هستيد و اين طور شد كه من «هومن» سريال تاوان شدم.
شرط اول كار، آمادگي بدني...http://www.ksabz.net/uploads/majale/256/m-256-1-13.jpg
در اين سريال بازيگران بايد حسابي جنب و جوش داشته و به همين خاطر بايد از قواي بدني نسبتا خوبي برخوردار باشند بنابراين همگي سعي ميكردند به لحاظ فيزيكي، خودشان را در سطح خوبي نگه دارند، هنوز 2 ماه از كار نگذشته بود كه من در يكي از سكانسها بايد از يك ديوار نسبتا بلند ميپريدم، همين كه پريدم ناگهان ليز خوردم و افتادم و دستم از سه نقطه شكست... بر اثر آن شكستگي يك آخ بلند كشيدم كه بعدها از همان صحنه در سريال هم استفاده شد و انصافا حسابي طبيعي از كار در آمد... در آن شرايط وقتي به بيمارستان مراجعه كردم پزشكان گفتند دستم بايد عمل شود. نميتوانستم كار را نصفه و نيمه رها كنم به همين خاطر بقيه سكانسها را با همان دستي كه وبال گردنم بود بازي كردم، از طرفي، هم بايد درد دستم را تحمل ميكردم و هم بايد مراقب بودم تا اين درد خللي در بازيام ايجاد نكند. خيلي برايم سخت بود، اما وقتي پاي عشق در ميان باشد هيچ سختي معنا ندارد، بنابراين با عشق كارم را ادامه دادم...
فقط بازيگري
بعضيها از من ميپرسند اگر آن روز آقاي عياري شما را در خيابان نميديد باز هم به اين حرفه روي ميآوردي؟ جواب دادن به اين سوال كمي سخت است. واقعيتش آن است كه در خانواده ما كسي در بازيگري و حرفههاي نظير آن اشتغال نداشته است؛ پدرم دندانپزشك است و مادرم خانهدار... و من كاملا اتفاقي وارد اين عرصه شدم، شايد اگر آن روز آقاي عياري من را نميديد سرنوشت من به گونهاي ديگر رقم ميخورد.
بيرقيب بوديم
با اينكه پخش اين سريال با جامجهاني هم زمان بود و بعضيها فكر ميكردند از اين سريال استقبال نشود اما خوشبختانه استقبال خوبي از آن به عمل آمد به طوري كه باعث تعجب عده زيادي شد و اين نشانگر آن است كه كار خوب، هميشه طرفداران خودش را دارد.
ورود به عرصه بازيگري
ورود من به عرصه بازيگري كاملا اتفاقي بود. من آن زمان يك پسر بچه 8 ساله بودم كه هيچ شناختي نسبت به دنياي بازيگري و سينما نداشتم. وقتي آقاي عياري از من براي بازي در فيلمشان به نام «دلپذير» دعوت به كار كرد خانوادهام به شرطي قبول كردند كه به درسم لطمهاي وارد نشود، من هم از اينكه ميديدم به بهانه بازي كردن ميتوانم به مدرسه نروم حسابي خوشحال شدم هر چند كه هميشه درسهايم را ميخواندم تا خانوادهام مخالفتي با بازيگري من نداشته باشند. به مرور زمان به اين حرفه حسابي علاقهمند شدم و احساس كردم ناخواسته مرا به سمت خودش ميكشاند شايد به همين خاطر هم بود كه در دانشگاه در رشته ادبيات نمايشي درس خواندم تا به آموزههاي تجربيام سر و شكل آكادميك بدهم.
مشورت
من در هر كاري با خانواده مشورت ميكنم چرا كه معتقدم مشورت كردن به مراتب بهتر از مشورت نكرده است. هنوز هم وقتي كاري به من پيشنهاد ميشود فيلمنامهاش را به مادر و پدر و خواهرهايم ميدهم كه بخوانند و نظرشان را به من بدهند. در مورد اينكه آنها از من انتقاد ميكنند يا نه هم بايد بگويم آنها معمولا هواي مرا دارند و اگر انتقادي ميكنند سعي دارند با ملاحظه آن انتقاد را مطرح كنند.
ورود به عرصه بازيگري
ورود من به عرصه بازيگري كاملا اتفاقي بود. من آن زمان يك پسر بچه 8 ساله بودم كه هيچ شناختي نسبت به دنياي بازيگري و سينما نداشتم. وقتي آقاي عياري از من براي بازي در فيلمشان به نام «دلپذير» دعوت به كار كرد خانوادهام به شرطي قبول كردند كه به درسم لطمهاي وارد نشود، من هم از اينكه ميديدم به بهانه بازي كردن ميتوانم به مدرسه نروم حسابي خوشحال شدم هر چند كه هميشه درسهايم را ميخواندم تا خانوادهام مخالفتي با بازيگري من نداشته باشند. به مرور زمان به اين حرفه حسابي علاقهمند شدم و احساس كردم ناخواسته مرا به سمت خودش ميكشاند شايد به همين خاطر هم بود كه در دانشگاه در رشته ادبيات نمايشي درس خواندم تا به آموزههاي تجربيام سر و شكل آكادميك بدهم.
خوانندگي و انتشار يك آلبوم
من كلا به خوانندگي علاقهمندم، در سريال تاوان هم چند ترانهاي را اجرا كردم و قصد دارم به زودي اولين آلبومم به نام «كاپيتان» را امسال روانه بازار كنم. خوانندگي براي من چندان جنبه حرفهاي ندارد و بيشتر دلي است.
خانواده سبز
شهنام شهابي متولد سال 1361 است و ليسانس ادبيات نمايشي دارد، او از 8 سالگي وارد عرصه بازيگري شده و پلههاي پيشرفت را يكييكي پيموده است. او در سريال تاوان كه روزهاي زوج از شبكه 3 پخش ميشود، ايفاگر يكي از نقشهاي اصلي با نام «هومن» است، نقشي خاكستري كه او به خوبي از پس ايفاي آن برآمده است، به همين بهانه با او گفتگويي داشتيم.
تاوان
از طرف «برزو نيكنژاد» به عوامل سريال «تاوان» معرفي شدم، ظاهرا تا قبل از آن آقاي شاهحسيني از تعداد زيادي از بازيگران تست گرفته بود. ايشان بعد از اينكه از من تست گرفتند و با هم حرف زديم، گفتند از هر جهت براي اين نقش مناسب هستيد و اين طور شد كه من «هومن» سريال تاوان شدم.
شرط اول كار، آمادگي بدني...http://www.ksabz.net/uploads/majale/256/m-256-1-13.jpg
در اين سريال بازيگران بايد حسابي جنب و جوش داشته و به همين خاطر بايد از قواي بدني نسبتا خوبي برخوردار باشند بنابراين همگي سعي ميكردند به لحاظ فيزيكي، خودشان را در سطح خوبي نگه دارند، هنوز 2 ماه از كار نگذشته بود كه من در يكي از سكانسها بايد از يك ديوار نسبتا بلند ميپريدم، همين كه پريدم ناگهان ليز خوردم و افتادم و دستم از سه نقطه شكست... بر اثر آن شكستگي يك آخ بلند كشيدم كه بعدها از همان صحنه در سريال هم استفاده شد و انصافا حسابي طبيعي از كار در آمد... در آن شرايط وقتي به بيمارستان مراجعه كردم پزشكان گفتند دستم بايد عمل شود. نميتوانستم كار را نصفه و نيمه رها كنم به همين خاطر بقيه سكانسها را با همان دستي كه وبال گردنم بود بازي كردم، از طرفي، هم بايد درد دستم را تحمل ميكردم و هم بايد مراقب بودم تا اين درد خللي در بازيام ايجاد نكند. خيلي برايم سخت بود، اما وقتي پاي عشق در ميان باشد هيچ سختي معنا ندارد، بنابراين با عشق كارم را ادامه دادم...
فقط بازيگري
بعضيها از من ميپرسند اگر آن روز آقاي عياري شما را در خيابان نميديد باز هم به اين حرفه روي ميآوردي؟ جواب دادن به اين سوال كمي سخت است. واقعيتش آن است كه در خانواده ما كسي در بازيگري و حرفههاي نظير آن اشتغال نداشته است؛ پدرم دندانپزشك است و مادرم خانهدار... و من كاملا اتفاقي وارد اين عرصه شدم، شايد اگر آن روز آقاي عياري من را نميديد سرنوشت من به گونهاي ديگر رقم ميخورد.
بيرقيب بوديم
با اينكه پخش اين سريال با جامجهاني هم زمان بود و بعضيها فكر ميكردند از اين سريال استقبال نشود اما خوشبختانه استقبال خوبي از آن به عمل آمد به طوري كه باعث تعجب عده زيادي شد و اين نشانگر آن است كه كار خوب، هميشه طرفداران خودش را دارد.
ورود به عرصه بازيگري
ورود من به عرصه بازيگري كاملا اتفاقي بود. من آن زمان يك پسر بچه 8 ساله بودم كه هيچ شناختي نسبت به دنياي بازيگري و سينما نداشتم. وقتي آقاي عياري از من براي بازي در فيلمشان به نام «دلپذير» دعوت به كار كرد خانوادهام به شرطي قبول كردند كه به درسم لطمهاي وارد نشود، من هم از اينكه ميديدم به بهانه بازي كردن ميتوانم به مدرسه نروم حسابي خوشحال شدم هر چند كه هميشه درسهايم را ميخواندم تا خانوادهام مخالفتي با بازيگري من نداشته باشند. به مرور زمان به اين حرفه حسابي علاقهمند شدم و احساس كردم ناخواسته مرا به سمت خودش ميكشاند شايد به همين خاطر هم بود كه در دانشگاه در رشته ادبيات نمايشي درس خواندم تا به آموزههاي تجربيام سر و شكل آكادميك بدهم.
مشورت
من در هر كاري با خانواده مشورت ميكنم چرا كه معتقدم مشورت كردن به مراتب بهتر از مشورت نكرده است. هنوز هم وقتي كاري به من پيشنهاد ميشود فيلمنامهاش را به مادر و پدر و خواهرهايم ميدهم كه بخوانند و نظرشان را به من بدهند. در مورد اينكه آنها از من انتقاد ميكنند يا نه هم بايد بگويم آنها معمولا هواي مرا دارند و اگر انتقادي ميكنند سعي دارند با ملاحظه آن انتقاد را مطرح كنند.
ورود به عرصه بازيگري
ورود من به عرصه بازيگري كاملا اتفاقي بود. من آن زمان يك پسر بچه 8 ساله بودم كه هيچ شناختي نسبت به دنياي بازيگري و سينما نداشتم. وقتي آقاي عياري از من براي بازي در فيلمشان به نام «دلپذير» دعوت به كار كرد خانوادهام به شرطي قبول كردند كه به درسم لطمهاي وارد نشود، من هم از اينكه ميديدم به بهانه بازي كردن ميتوانم به مدرسه نروم حسابي خوشحال شدم هر چند كه هميشه درسهايم را ميخواندم تا خانوادهام مخالفتي با بازيگري من نداشته باشند. به مرور زمان به اين حرفه حسابي علاقهمند شدم و احساس كردم ناخواسته مرا به سمت خودش ميكشاند شايد به همين خاطر هم بود كه در دانشگاه در رشته ادبيات نمايشي درس خواندم تا به آموزههاي تجربيام سر و شكل آكادميك بدهم.
خوانندگي و انتشار يك آلبوم
من كلا به خوانندگي علاقهمندم، در سريال تاوان هم چند ترانهاي را اجرا كردم و قصد دارم به زودي اولين آلبومم به نام «كاپيتان» را امسال روانه بازار كنم. خوانندگي براي من چندان جنبه حرفهاي ندارد و بيشتر دلي است.
خانواده سبز