PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : روان بینی یعنی دیدن وگفتن درست دیدن ودرست ساختن



NeshaNi
8th July 2010, 02:19 PM
نظريه علمي «روان بيني» در کنار علومي چون روان شناسي، روان کاوي، روان پزشکي و روان سنجي تمام مسائل، گامي جديد براي پيشبرد مباحث و بلکه علمي در برگيرنده است که تمام علوم مي تواند در دل آن جا بگيرد. اين علم براساس مشاهده مفهوم بر آن است که ثابت کند تا تمام مسائلي که وجود دارد ديدني و قابل «روان بيني» است، در کاربرد علم «روان بيني» مي خواهم بگويم که همه چيز داراي روان مجسم و نقطه فرمان است و ديده مي شود. اگر همه به اين برسيم که همه چيز ديده مي شود، تمام خصوصيات و رفتارها ديدني است و مي تواند به مرحله ديدن و مفهوم برسد گامي تکميل کننده است که در ارتباط با «روان بيني» همه مسائل و علوم موجود در ارتباط است. اين علم مانند کهکشاني در ميان علوم است که وجود داشت ولي کشف و نام گذاري نشده بود. نظريه علمي ميداني «روان بيني» برآن است که بگويد براساس ورود به حالي دقيق، تمام مخترعين و مکتشفين و اهل فکر و خرد، به ارائه علوم خود مشغولند. در يک گردآوري مفهومي، روان بيني از حدس و ديد درست تا عمل و ارائه درست و واکنش و نتيجه درست است. يعني انسان گاهي به عنوان مثال - در علم روان شناسي - نسبت به رفتارها و احساس يکديگر بدون اينکه حرفي بزند پاسخ و واکنشي درست نشان مي دهد. پس از همين جا به اين نوع واکنش هم مي توان از زاويه مبحث چند بعدي «روان بيني» نگاه کرد. يعني انسان به برخي از مسائل خود که انجام مي دهد نام نزديک به فکر که سريع بتوان با آن ارتباط برقرار کرد نگذاشته است.
علم «روان بيني» نام ارتباط دار کليه علوم فيزيکي و متافيزيکي است که براساس شناخت، تجربه و ديد درست به نتيجه مي رسد. يعني علمي که مي بيند، کسي که براساس ديدن درست روان هر چيزي به محاسبات و نتايج درست مي رسد، يعني اگر آن علم به «روان بيني» و ديدن محتواي آن نرسد از طرف مطرح کننده يا مطرح کنندگان به نتيجه مطلوب نخواهد رسيد. يک مخترع اگر محتواي نتيجه اختراع خود را نبيند نمي تواند آن اختراع را انجام دهد. ديدن نتيجه قبل از اختراع توسط مخترع همان «روان بيني» است ديدن نقطه فرمان آن اختراع- يعني روان آن- که چگونه عمل خواهد کرد، چگونه ديگر قسمت ها را هماهنگ خواهد کرد و هر قسمتي با قسمت ديگر چگونه ارتباط برقرار خواهد کرد همان «روان بيني» است.
درست مثل حروف که کلمه اي را مي سازند، قطعات هم وسيله اي را مي سازند. خود قطعه هم قبلا نام کلمه را بر خود دارد يعني از جمع کردن کلمات در کنار همديگر گفتمان ها و تکنولوژي ها و علوم ساخته مي شود. در يک مشاهده رياضياتي کلمات داراي «روان» هستند. ديده مي شوند وقتي در کنار هم قرار مي گيرند به مفهوم مي رسند. قطعات هم داراي «روان» هستند. وقتي در کنار هم قرار مي گيرند يا به هم وصل مي شوند; حرکت مي کنند، مي خوانند، راه مي برند، پرواز مي کنند. مبحث «روان بيني» در همه جا موجود است و با کمي توجه در همه جا ديده مي شود. يعني زمين و زمان و جهان براساس «روان بيني» خلق شده است تمام مسائل و موجودات از مولکول و سلول گرفته تا سياره و ستاره و تا خود جهان را مي توان با دوربيني روان بينانه مورد بررسي و ديدن قرار داد. جهان، جهان ديدن است. محاسبات دارد. هندسه و رياضيات دارد. نکته به نکته آن ديدني است. وقتي ديده مي شود مورد بهره برداري و استفاده قرار مي گيرد. براي اين ديدن بايد تلاش کرد، تا نديدن ها که براي نشدن ها و نمي شود ها خلق شده است مهو شود. يعني نظام جهان را اگر از دريچه ديدن بنگريم مفاهيم جاي اصلي خود را پيدا مي کنند مفيدها بيشتر مي شوند، علوم بيشتر طلوع مي کنند. بيشتر تاثير مي گذارند. نظريه علمي «روان بيني» بر آن است که تمام داده ها و گرفته هاي بشر را در ارتباط با فعاليت هايي که انجام مي دهند مورد ارزيابي قرار دهد. مي خواهد با ارتباط با کتاب هايي که منتشر شده، پزشکاني که مشاوره مي کنند، مخترعين و مکتشفين و دانشگاهيان; از يک نقطه نزديک به آنها بنگرد. مثلا مي بيني کتابي در ارتباط با شناخت انواع دردها و بيماري ها نوشته شده است اما به گونه اي که کساني که مي خوانند هم مريض مي شوند! يعني تاثير منفي دارد. اگر اين کتاب را استاد به دانشجو درس بدهد و در جامعه جا بيفتد چه مي شود؟ اکثر ترجمه ها امروز در نوع نگرش ايراد دارند.
يعني مترجم بدون اينکه بداند گاهي به گونه اي ترجمه مي کند که از دل لغت ها يک ويروس بيرون مي آيد. آدم که کتاب هاي روانشناسي را مي خواند گاهي مي بيند ترجمه ها توسط اشخاصي صورت گرفته که فقط مترجم بوده اند! نه کسي که به غير از ترجمه از روانشناسي سر در بياورد يا از يک روان شناس يا روان پزشک براي ترجمه مشاوره بگيرد. خوب! مسلما اگر خوشبينانه نگاه کنيم در ميان مطالب خوبي که ترجمه شده گاهي نوشته هايي پيدا مي شود که خودش توليد بيماري مي کند. آدرس غلط مي دهد. همين طور برخي کتاب هاي علوم ديگر که توسط متخصصين نوشته شده است هم گاهي اين مشکل را دارد. يعني از تربيت ذهني قابل قبولي برخوردار نيست و گاهي مي بيني خود حل مشکل ها توسط برخي مشکل ساز است. يعني کسي که بخواهد آن را بخواند نمي داند چگونه با مشکلي که دارد - يا ناآگاهي - که دارد براي آگاه شدن چگونه با مشکل مواجه شود. دانشجو همين طور! خواننده هم همين طور! اينجاست که احساس مي کنم بايد با علم روان بينانه به سراغ سخن گفتن ونوشتن و نشان دادن رفت. آن هم از نوع ميداني اش. اگر علم «روان بيني» مورد استفاده قرار گيرد نشان داده خواهد شد که چرا مسائل اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي، در برخي جاها با ايراد همراه است.
چون کسي که چيزي را مي گويد بايد ببيند و بگويد، ببيند و بنويسد و ببيند و بسازد. چيزي روان بينانه است که اول روان آن مساله ديده شود، بعد طرح گردد تا مورد بهره برداري قرار گيرد. علم «روان بيني» يعني ديدن و گفتن. درست ديدن و درست ساختن. در اين وجيزه به اي ن اهتمام.
منبع:مردم سالاری

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد