touraj atef
6th July 2010, 03:19 PM
به تو می گو یم اگر به عکسهایم روزی نگریستی آن چشمهای غمگینم ترا مردد کرد اگر به حر فهایم روزی با دیده ترخواندی آنها را تو همات پدر ی خو اندی اگر قلب بیمارم را ماحصل عشق و رزیم دانستی اگر خو استی لحظه ای شک به عشق کنی از من بشنو ای ناز نین عشقم
عشق ممکن است در د داشته باشد اما در مانش هم در خو د عشق است
عشق غم دارد اما شادی بی عشق بی معنا چو ن قهقهه دیوانه مستی است
عشق سختی دارد اما این را بدان که بی هیچ ز حمت تنها هیچ را به دست می آوری
عشق تنهائی هم دارد آری خوب خو اندی بی معشو ق هم می تو ان عاشق او شد
اگر معشو ق رفت این را بدان که عشق نخو اهد رفت
اگر معشو ق نتوانست بماند عشق ماندنی است
اگر عشق به تو دیر رسید بگذار جاو دانه عشق بماند
اگر عشق با اخم و گله همراه شد چو ن لباسی سفید است که لک گر فته است
بدان عشق شکست نمی خو ر د عشق دل نمی شکند عشق در و غ نمی گو ید و عشق مال همه کس و همه چیز هست
نگذار عشق را قطعه قطعه کنند نگذار عشق را با معیار ز مان بر ایت معنا کنند
نگذار عشق را تعریفی بغیر عشق داشته باشد
نگذار نو ر را تار یکی و شاد مانی را غم و آزادی را اسارت به نام عشق دانند
بگذار این دل را بهر هیچ نخو اهی که نبخشی
بگذار عاشق باشی و عاشق ز ند گی کنی
عشق جسمانی است عشق رو حانی است عشق به همه است حتی آنهائی که از تو متنفر شدند
چو ن عاشقها همیشه ببخش و ببخش و ببخش
عشق می تواند بی و صل باشد عشق باید بی تو قع باشد
عشق باید بهر آن چشمهائی که اشکها را پشت دیوار غرور پنهان می کند باشد
عشق می تواند بر ای آن دور دست نا دسترس
عشق بر ای آن لبخندی که خساست می کند بهر دیدار ما باش
عشق ممکن است در د داشته باشد اما در مانش هم در خو د عشق است
عشق غم دارد اما شادی بی عشق بی معنا چو ن قهقهه دیوانه مستی است
عشق سختی دارد اما این را بدان که بی هیچ ز حمت تنها هیچ را به دست می آوری
عشق تنهائی هم دارد آری خوب خو اندی بی معشو ق هم می تو ان عاشق او شد
اگر معشو ق رفت این را بدان که عشق نخو اهد رفت
اگر معشو ق نتوانست بماند عشق ماندنی است
اگر عشق به تو دیر رسید بگذار جاو دانه عشق بماند
اگر عشق با اخم و گله همراه شد چو ن لباسی سفید است که لک گر فته است
بدان عشق شکست نمی خو ر د عشق دل نمی شکند عشق در و غ نمی گو ید و عشق مال همه کس و همه چیز هست
نگذار عشق را قطعه قطعه کنند نگذار عشق را با معیار ز مان بر ایت معنا کنند
نگذار عشق را تعریفی بغیر عشق داشته باشد
نگذار نو ر را تار یکی و شاد مانی را غم و آزادی را اسارت به نام عشق دانند
بگذار این دل را بهر هیچ نخو اهی که نبخشی
بگذار عاشق باشی و عاشق ز ند گی کنی
عشق جسمانی است عشق رو حانی است عشق به همه است حتی آنهائی که از تو متنفر شدند
چو ن عاشقها همیشه ببخش و ببخش و ببخش
عشق می تواند بی و صل باشد عشق باید بی تو قع باشد
عشق باید بهر آن چشمهائی که اشکها را پشت دیوار غرور پنهان می کند باشد
عشق می تواند بر ای آن دور دست نا دسترس
عشق بر ای آن لبخندی که خساست می کند بهر دیدار ما باش