NeshaNi
5th July 2010, 12:57 AM
(http://www.farsnews.com/printable.php?nn=8904131354)
(http://www.farsnews.com/mail.php?nn=8904131354&tt=) حاشيههاي ديدار هنرمندان با رهبر معظم انقلاب
خبرگزاري فارس: موقع خروج همه حاضران، همزمان كه ابراز رضايت ميكردند، تأسف ميخوردند از آن سخنان رهبر كه ناگفته ماند. شايد در نزد خود ميگفتند كه رهبر خودش خبر داد كه به سخنان ما واقف بوده، پس آيا بهتر نبود كه ما ادب ميكرديم و كمتر سخن ميگفتيم...
http://media.farsnews.com/Media/8904/Images/jpg/A0876/A0876534.jpg
● گزارش تصويري مرتبط (http://www.farsnews.com/imgrep.php?nn=8904121309)
-------------------------------
به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از پايگاه اطلاعرساني دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتالله خامنهاي، ديدار ايشان با هنرمندان حواشي جالب و خواندني داشت كه به شرح ذيل ميآيد:
شانزدهم آبان 1388 بود كه رهبر انقلاب مدت رياست جناب ضرغامي را براي يك دوره پنج ساله ديگر تمديد فرمودند. با خود ميگفتم هنوز كه يك سال از تمديد حكم رياست جناب ضرغامي نگذشته، پس ممكن است چه رفته باشد كه ايشان اهالي صدا و سيما را براي اين ديدار به حضور طلبيده است. ليكن بعد از اتمام جلسه دانستم كه اين مجلس به درخواست جناب ضرغامي بوده و او خواسته است تا اهالي و دستاندركاران فيلمها و مجموعههاي نمايشي سازمان را به حضور رهبر ببرد تا ضمن درد دل كردن و ابراز مشكلاتشان همچنين براي كار طاقت فرساي خود از رهبر انقلاب قوت و توان مضاعف بگيرند. براي اين 350 نفر مهمان اين يك ديدار بيسابقه بود، چنانكه رهبر انقلاب هم در ابتداي سخن خود فرمودند كه تاكنون در نظير اين جلسه شركت نكرده است. ديداري خوب و شيرين؛ شيرين مثل ليمو شيرين اعلاي ايراني كه البته آخرش تلخ بود. تلخ، چون يكصد دقيقه از وقت مجلس به اهالي تلويزيون رسيد و سي دقيقه به رهبر. لذا حاضران در حسرت اين سخنان ماندند. خصوصاً آن چهارده توصيهاي كه ايشان در انتهاي سخن فرمودند كه يادداشت كرده بودند تا بيان كنند. اما وقت ضيق بود و مؤذن بر مناره اذان ميگفت و ما را به ملاقات خداوند فرا ميخواند.
صبح امروز شنبه دوازده تير ماه 1389 در طبقه دوم حسينيه امام خميني(ره) كه تعداد كمي از ديدارها در آنجا صورت ميگيرد، هر يك از مديران تلويزيون به اتفاق دست اندركاران فيلمها و مجموعههاي نمايشي سيما براي خود يك صندلي يافته و نشسته بودند، در چهارده رديفِ 25 نفره. ساعت 10:40 دقيقهي صبح رهبر داخل شد و جمعي از هنرمندان نيز از همان مدخل پس از او وارد شدند. افرادي چون فرجالله سلحشور، محمدرضا ورزي، محمدحسين لطيفي، مسعود جعفري جوزاني، ابوالقاسم طالبي، سيد ضياءالدين درّي، سيد داوود ميرباقري، سيد رحمان نظاماسلامي و در نهايت رييس رسانه ملي. گويا كه برخي از ايشان به درخواست خود و بعضي به درخواست جناب ضرغامي در اندروني داشتند به حضور رهبر معرفي ميشدند. جناب ضرغامي اين كار را بعد از جلسه نيز معمول داشت و تعدادي ديگر از هنرمندان را به ايشان معرفي كرد.
با ورود رهبر حاضران صلوات فرستادند و آقاي ابوالقاسمي قاري بينالمللي قرآن، آيات مباركه 38 تا 44 از سورهي احزاب را انتخاب كرده بود كه خيلي با موضوع مجلس هماهنگي داشت؛ "... الذينَ يُبَلِّغوُنَ رِسالاتِ اللهِ و يَخشَونَهُ و لا يَخشَون أحَداً إلاّ الله و كَفَي بِالله حَسيباً... آن كساني كه پيامهاي خداوند را ابلاغ ميكنند و از او ميترسند و كسي را جز الله پروا ندارند، و خداوند (در مقام) حسابگر كافي است.... ". خب! اگر همهي هنرمندان مبلّغ دين باشند و به اين آيه عمل كنند كه ديگر بحث و جدلي نميماند. آن هنرمند حكيم كه نامش سيد مرتضي آويني بود ميگفت كه هنرمندان بسان انبياء واسطهي فيض هستند و بايست از آسمانيان بگيرند و به زمينيان بنوشانند. جناب نظام اسلامي، ناظم جلسه نيز قبل از سخنان رهبر از اين شهيد عظيم القدر ياد كرد. شايد اغلب ما از ميزان علاقهي رهبر انقلاب به سيد شهيد خبر داشته باشيم، تنها هنرمندي كه حضرتش در تشييع پيكر حاضر شد و ده روز بعدتر در ابتداي قرآني كه به خانوادهاش تقديم كرد با خط خوش خود آن شهيد را به لقب «سيدشهيدان اهل قلم» مفتخر فرمود.
«آقا» اشاره كردند كه آماده شنيدن هستند. جناب ضرغامي رياست محترم سازمان صداوسيما كه اولين حكم رياستي خود را در سوم خرداد سال 1383 از رهبر انقلاب گرفته است، حاضران را معرفي كرد كه اينان جمعي هستند از هنرمندان و دستاندركاران مجموعههاي نمايشي رسانه ملي، نويسندگان و بازيگران، كارگردانان و تهيهكنندگان، اعضاي شوراهاي تخصصي فيلمنامه، شوراهاي راهبردي شبكهها، به همراه مديران گروهها و مديران ارشد سازمان در تهران و مراكز استانها.
ضرغامي، در ادامه گزارشي از آمار و ارقام توليدات رسانه ملي ارائه كرد. از جمله اقدامات تازه جناب ايشان يكي اين بوده كه شبكه جديدي براي پخش فيلم و سريال به زبان عربي احداث كرده كه توليدات آن نيز اغلب در كشورهاي عربي ساخته ميشود. ديگر اينكه در دانشكده صداوسيما براي مقطع كارشناسي ارشد رشته فيلمنامهنويسي و توليد انيميشن در تهران و قم داير گشته است. جناب ضرغامي گويا اين آمار را براي ساير حاضران و مردم ايران اعلام مي كرد، چون در اواخر صحبت گفت كه مشروح اين گزارش را به تازگي به رهبر تقديم كرده است. و در انتهاي سخن خود نيز اشارهاي كرد به دشمني برخي متحجران با صداوسيما و اظهار اميدواري كردند تا با اقدامات و حمايتهاي اساتيد حوزه و دانشگاه و خصوصاً رهبر معظم انقلاب آن عده از متحجران فرصت هجمه نيابند.
در ادامه، جناب نظام اسلامي به عنوان مجري مراسم، مقدمات گوشنواز و خوبي بيان كرد. او خبر داد كه دوازده نفر از هنرمندان براي سخن گفتن پشت تريبون ثبت نام كردهاند. اما عملاً در مجلس فقط نُه نفر توانستند صحبت كنند: مسعود جعفري جوزاني، سيروس مقدم، محمدرضا ورزي، پروانه معصومي، شهاب حسيني، محمد حسين لطيفي، مهدي سجادهچي، ضياءالدين دري، و ابوالقاسم طالبي.
جناب جوزاني ابتدا از گروه دو هزار نفرهي خود در سريال در چشم باد ذكري كرد، سريالي كه دو هفته پيش پخش آن به پايان رسيده است. پيش از او، جناب ضرغامي نيز در سخنان خود از اين سريال بسيار تمجيد كرده آن را قابل ثبت در تاريخ هنر ايران دانسته بود. جناب جوزاني سپس متن پر از دردي را قرائت كرد كه حاوي اعتراضاتي به مسئولان سينمايي كشور بود و گلهگزاري از اينكه سفارشات رهبر انقلاب در 23 خرداد 1385 با اهالي سينما كه فرموده بودند «بايست در جهت اعتلاي سينماي ايران تلاش كنيد» مغفول مانده و برخي مسئولان ترجيح ميدهند تا از فيلمهاي محافظه كار و بيخاصيت حمايت كنند تا مبادا از سوي گروههايي متهم شوند.
سپس جناب سيروس مقدم، كارگردان پركار فيلمهاي تلويزيوني و مجموعههاي نمايشي بسياري همچون اغماء، ريحانه و پيامك از ديار باقي در جايگاه قرار گرفت و ابراز خرسندي كرد كه توانسته براي نوبت اول به حضور رهبر انقلاب برسد. او از خبر صبح امروز تنها روزنامهي سينمايي كشور گفت، كه دولت انگليس بودجه بي.بي.سي. فارسي را افزايش داده در حاليكه از بودجهي دولت خود كاسته است. صداوسيما در مقابله با حجم وسيع شبكههاي روزافزون خارجي مظلومانه ايستاده و دفاع ميكند. ايشان سپس به مشكلات عملي ساخت فيلم اشاره كرد كه باعث حذف برخي سكانسها از فيلمنامه ميشود و در نتيجه فيلمها بيخاصيت شده و جذابيت خود را از دست ميدهند. او همچنين شكوه داشت كه قوه قضائيه و نيروي انتظامي در ساخت فيلم سلايق خود را بر ما حاكم ميكنند.
نوبت به محمدرضا ورزي رسيد؛ كارگردان 37 ساله فيلم ستاره خضرا و سريالهاي تاريخي كه به تبع مدرك كارشناسي تاريخ خود بسيار به اين حوزه علاقهمند است. كارگرداني كه سريالهاي عمارت فرنگي، سالهاي مشروطه، كودتاي سياه، قائم مقام فراهاني را در آستين دارد. از او همچنين فيلم ابراهيم خليل الله(ع) نيز ثبت شده است. او سه موضوع را بيان كرد. اول اينكه چرا مورّخان طراز اول كشورمان به ما مشورت نميدهند اما بعد كه فيلم پخش ميشود به ما اعتراض ميكنند كه كار شما غلط بوده و ايراد دارد. ايشان همچنين اعتراض داشت كه چرا بايست بين تاريخنويسان ايراني اختلاف وجود داشته باشد و كار ما سخت شود! سخن دوم اينكه ما نياز به يك شهرك سينمايي جديد داريم تا مثلاً فضاي ميدان ژالهي سال 1357 را در آن بسازيم. و سوم اينكه ايشان به عدم پخش سريالهاي خوبي مانند امام علي(ع)، مختارنامه، خاك سرخ و يوسف پيامبر(ع) در سطح اروپا و امريكا اعتراض داشت و گفت كه اگر اينها پخش شود به مراتب بالاتر از سريالهاي جهاني شده مصري مانند صلاحالدين ايوبي و ملك فاروق ميايستند.
خانم پروانه معصومي بازيگر قديمي سينما و تلويزيون كه در فيلمها و سريالهاي زيادي از جمله يوسف پيامبر(ع) و نشاني، بازي كرده است به طور كلي به حضور كيفي زن در سينما و تلويزيون نقد داشت و گفت كه البته در پنج شش سال اخير اين وضعيت بهتر شده و رو به بهبود است. او با اشاره به اينكه در پانزده سال اخير در يك روستا در گيلان زندگي ميكند، متذكر شد كه تلويزيون بايست خود را بيشتر براي طبقات روستايي متعهد بداند. قشري كه پس از كار روزانه به منزل ميآيند و خود را در تلويزيون غرق ميكنند و به شدت از آن تأثير ميپذيرند، مردمي كه فقط با فيلمها و سريالهاي وطني ارتباط برقرار ميكنند و تنها تفريحشان همين تلويزيون است. وگرنه تهرانيها كه به اندازه كافي مشغوليت و سرگرمي دارند. آيا ما براي تهران برنامه ميسازيم يا كل ايران؟ تهران سرِ ايران است ولي دارد به كلّ ايران تبديل ميشود. آيا نميشود موضوع قصهها و فيلمهاي شما همين طبقات روستايي باشند؟
اينها كه زندگيشان اين همه معنا دارد. اما برخي نويسندگان و محققان هم كه ميآيند فقط يك شب در روستا ميمانند و فردا برميگردند و ميگويند فهميديم چه قصهاي بايست بنويسيم. اين روستاييان نجيب قصههاي زيادي دارند كه جذاب و شنيدني است. او سپس به برخي از همسايگان خود اشاره كرد و گفت اگر آنها امشب مرا در تلويزيون بببينند فردا طور ديگري به من نگاه ميكنند، چونكه به حضور شما رسيدهام و ساعتي در زير آن سقفي بودهام كه شما بودهايد.
پنجمين نفر از ميان هنرمندان جناب شهاب حسيني بود، بازيگري كه جزو فوق ستارههاي سينماي ايران محسوب ميشود و علاقمندان زيادي دارد. برخي از سريالهاي او در تلويزيون عبارتند از مدار صفر درجه و پليس جوان. او اين يك سال اخير را صرف بازي در سريال شوق پرواز و ايفاي نقش شهيد بابايي كرده است. امروز او اين خبر مسرت بخش را اعلان كرد كه اين سريال در حال اتمام است. حسيني ميگفت كه از همسر شهيد بابايي شنيدهام كه موضوع ساخت فيلم در خصوص اين شهيد از سال 1373 مد نظر شما (رهبر معظم انقلاب) بوده است، و تازه اكنون بعد از اين همه سال بنده دارم خبر ميدهم كه فيلمبرداري اين مجموعه رو به اتمام است. او اين نقش را يك امانت الهي ميدانست كه به او محوّل شده است و افزود كه براي ايفاي آن از خداوند متعال مدد خواستم. او ميگفت سخن آقاي ضرغامي درست است و ما «سربازان فرهنگي» كشورمان هستيم، بسان نسل قبل كه «سربازان رزمنده» كشورمان بودند و كيان مملكت را حفظ كردند. جناب حسيني پيدا بود كه حظّ وافري از فرو شدن در جلد شهيد بابايي برده است و توصيه ميكرد كه بودجههاي بيشتري براي ساخت فيلم از زندگي بزرگان كشورمان صرف شود تا جوانان ما به بيهويتي مبتلا نشوند؛ بزرگان كشورمان در عرصههاي تاريخي، ادبي، فرهنگي، سياسي و همچنين ورزشي؛ اين كشوري كه تاريخ چند هزار ساله دارد و متمدنتر از ديگر ممالك است.
محمد حسين لطيفي كارگردان مجموعه موفق صاحبدلان (1385) و نردباني به آسمان و نيز فيلم سينمايي روز سوم اعتراض داشت كه چرا ما داريم از «دفاع» صحبت ميكنيم؟ در حالي كه ما قدرت حمله داريم. دوستان ما در اينجا از دهها شبكه تبليغ مسيحيت به زبان فارسي، صحبتي نكردند. آن اجانب سكه مسين خود را برق انداختهاند و طمع كردهاند تا سكه طلاي ما را از دستمان درآورند. جناب لطيفي از بازخوردهاي خوبي كه از سريال صاحبدلان گرفته بود خبر ميداد، از مادري كه مثل اين فيلم قرآن برسر گرفته و شفا يافته بود، جواني كه در مرحله شك بوده و ميخواسته مسيحي شود ولي بعد از تماشاي اين فيلم در ايمان و مسلماني خود راسخ گشته بود. او حضرت رسول الله(ص) و حضرت عيسي(ع) را از الگوهاي خود در زندگي دانست، پيامبران اولوالعزمي كه در راه تبليغ دين بسيار كوشيدهاند. ايشان در انتها درخواست كرد كه اگر قرار است نمايشگاه بينالمللي از تهران منتقل شود، مكان آن را به تلويزيون بدهند تا آن سولهها به استوديو تبديل شود.
هشتمين نفر مهدي سجّادهچي بود، فيلمنامهنويس سريالهاي خاك سرخ و شهريار و فيلم سينمايي روز سوم، كه طبق معمول با طنز و مطايبه سخن ميكرد.
او ميگفت نميدانم از تشَر قضا است يا ريشخند قدر كه در مملكتي كه رهبرش با ادبيات كلاسيك و مدرن مأنوس است -و اين را همه ميدانند - رهبري كه استاد خطابه و سخنوري و شعر و ادبيات است، آيا در چنين مملكتي بايد نويسندگان اين همه مورد بياعتنايي باشند؟
او ميگفت در اوائل انقلاب براي مبارزه با ستارهسالاري سينماي قبل از انقلاب، آمدند و كارگردانسالاري كردند كه بخشي از مشكلات ما با همين ايشان است. او به سوي حاضران و كارگردانان حاضر در جمع رو كرده به ظريفي گفت كه ما به كارگردانان ارادت داريم و مشكل شخصي با آنها نداريم بلكه مشكل صنفي. بنده اين شكوه جناب سجادهچي را پيشتر نيز شنيده بودم. او به مناسبت نمايش فيلم روز سوم كه فيلمنامه او را جناب لطيفي در مقام كارگردان تغيير داده بود، ميگفت: چرا من كه يك فيلمنامهنويس با سابقه در سينما و تلويزيون هستم تاكنون عين فيلمنامهي خودم را بر پرده نديدهام! چرا هميشه كارگردانان به خود حق ميدهند كه فيلمنامه مرا بازنويسي كرده ضايع كنند؟ او امروز به فقدان قانون مالكيت معنوي اشاره كرد و مثل جناب لطيفي ميپرسيد كه چه وقت اين قانون به صحن علني مجلس ميرسد؟ جناب سجادهچي نوبتي ديگر گفت كه كشور ما با نگاهي سرشار از ادبيات مذهبي و سياسي رهبري ميشود، اما آيا باورتان ميشود كه نويسندگاني هستند كه ديگر نميتوانند در سينما كار كنند چون خرج سينما بالا رفته است؟ سينما شرايطي خطرناكي دارد و دارد به جايي ميرسد كه بگوييم كه آيا ما واقعاً تا اين حد به سينما احتياج داريم؟ سينما دارد به جايي ميرود كه او «دختر ترسا» شود و كساني كه در سينما كار ميكنند بسان «پير صنعان» بر او سجده برند.
ضياءالدين درّي كارگردان كيف انگليسي، لژيون، كلاه پهلوي (اين آخري هنوز پخش نشده است)، سخنران ماقبل آخر هنرمندان بود.
او سخن خود را با قرائت سوره والعصر شروع كرد و از رهبر انقلاب براي اجازه دادن به ترتيب چنين مجلسي تشكر كرد. ايشان بر سخنان جناب ضرغامي تأكيد كرد. او گفت كه بسياري از مخاطبان كثير تلويزيون بين پنج تا پانزده سال اخير با تلويزيون آشنا شدهاند. راضي نگاه داشتن اين مخاطبان جديد سختتر است از كسب رضايت مخاطبان قديمي تلويزيون و فرزندان آنها. او همچنين از سخنان خانم معصومي تمجيد كرد و گفت كه به آن سخنان سخت معتقد است. ايشان در ادامه به مشكل مميزي در تلويزيون اشاره كردند كه محافظه كارانه و فوري و صريح است و نه مميزي غير صريح و كمرنگ.
او گفت حتي ممكن است سريال كيف انگليسي من براي پخش مجدد با مشكل روبهرو شود. او در انتها گفت كه ما در پرداختن به تاريخ ساقط شده پهلوي مشكل داريم و مصاديق خيلي از حدود شرعي در اجرا براي ما روشن نيست. ما ده سال از عمرمان را صرف سريال كلاه پهلوي كرديم. در مواردي از اين سريال به دليل مسائل شرعي، زن و مرد جداجدا بازي كردند تا بعد اين دو تصوير را با هم تركيب كنيم.
آخرين سخنران از جمع هنرمندان ابوالقاسم طالبي بود كه به مدت پانزده سال مدير مسئول و سردبير هفته نامه سينماويدئو بوده و از وادي مطبوعات به سينما راه برده است، كارگردان مجموعهي به كجا چنين شتابان (كه اخيرآ پخش آن به اتمام رسيده) و فيلمهاي سينمايي نغمه، آقاي رئيس جمهور، بازگشت پرستوها، دستهاي خالي، و عروس افغان.
او نيز با طنز سخنان خود را آغاز كرد و گفت هر وقت در چنين جمعي حاضر ميشدم و دوستانم در حضور شما رهبر عزيز زياد حرف ميزدند با اشاره از آنها ميخواستم تا كم حرف بزنند تا ما از سخنان شما استفاده كنيم. اما وقتي اكنون خودم در اين مقام ايستادهام ميبينم كه نياز دارم تا يك ساعت وقت براي صحبت داشته باشم. او خود را اهل قلم خواند و گفت كه در دو حوزه مطبوعات و سينما قلم زده و نويسنده تمام فيلمهايي بوده است كه تاكنون ساخته. او ميگفت كه حرفهاي من تقريباً خصوصي است و اگر منتشر نشود بهتر است. شهدا كه رفتند و اين دنياي فاني را براي ما گذاشتند. ما ميخواهيم مثل آنها از انقلاب اسلامي دفاع كنيم، اما نميشود. مدام كشور دچار فتنه ميشود و خداوند متعال هم مرتباً آزمايش و غربال دارد. من چطور بايد از چالشهاي انقلاب اسلامي حرف بزنم و فيلم بسازم؟ براي من خيلي راحت است كه فارغ از اين مسائل بروم چيزهايي شبيه فيلمهاي هندي بنويسم و بسازم، كه هم مخاطب را راضي ميكند و هم اربابان تلويزيون را.
ما در پرداختن به برخي عرصهها مشكل داريم. ما نميتوانيم در كنار نشان دادن قضات خوب، يك «قاضينما» در فيلم نشان دهيم. آيا اصلاً اين اصطلاح صحيح است؟ چون قاضي در جاي حاكم شرع نشسته است. اگر بسازيم فردا از طرف قوه قضائيه يك سرباز ميفرستند و ما را جلب ميكنند و ميبرند. اگر هم ناچاراً چنين فيلمي بسازيم مجبور ميشويم در ابتدا و انتهاي تيتراژ آن قسمت از سريال، با نوشته توضيح دهيم كه ما از زحمات خوب قضات محترم تشكر ميكنيم و اين يك نمونه نادر از رفتار يك قاضي ناشايست است. اما باز هم شب قبل از پخش، مدير شبكه به ما ميگويد اگر آن ده دقيقه را از فيلم حذف كنيم، اتفاقي نميافتد كه. او ميگويد من فقط ماهيانه يك ميليون و اندي حقوق ميگيرم و نميخواهم فردا مرا جلب كنند و ببرند. اين مسئله در خصوص قواي ديگر هم هست.
اينها كساني هستند كه از انقلاب اسلامي سوء استفاده ميكنند. ما مثل هميشه از شما استمداد ميكنيم، لااقل براي كساني كه برادريشان ثابت شده اجازه دهيد كه در اين خصوص فيلم بسازند. گرچه همه ما شيشه خرده هم داريم و بدمان نميآيد كه گاهي با گوشه و كنايه زدن بتوانيم از برخي كشورهاي خارجي گرين كارت بگيريم. جناب طالبي در انتها مثل جناب ضرغامي و جناب سيروس مقدم از محضر رهبر خواستند تا با فتاواي خود مشكلات هنرمندان و برخي از موانع شرعي را برطرف كنند.
سپس مجري جلسه جناب نظام اسلامي جاي شهيد آويني را خالي كرد و حضار براي آن شهيد والا مقام صلوات فرستادند.
ساعت 12:35 دقيقه بود كه نوبت به رهبر معظم رسيد و ايشان در مجموع 36 دقيقه صحبت كردند، تا لحظه اذان ظهر. در ابتدا ايشان به حضار خوش آمد گفت و فرمود كه به نظرم ميرسد كه تاكنون با چنين جمع خوش تركيبي روبهرو نشدهام، چهرههاى محبوبى را كه اسم آنها يا خود آنها را فقط روى صفحه تلويزيون ديديم. رهبر فرمودند كه صداوسيما و مخصوصاً هنرهاي نمايشي براي ما در اين زمان بيش از هر چيز ضرورت دارد. چون ما يك ملت زنده و فعال هستيم و اظهار وجود ميكنيم. لذا دشمنانِ قدري هم داريم و بايست دين و افكار خودمان را نشر دهيم. شما كه يكي از بخشهاي مهم صداوسيما در اختيارتان است و مسئوليت و نقش بسيار مهمي در آينده كشور داريد. امام كه فرمودند تلويزيون دانشگاه است تعارف نكردند. بايد از اين قله و اين سرچشمه درسهاي مهم زندگي به سوي مردم سرازير شود.
شما چه ميخواهيد بكنيد؟ من اين سخنان شما را پيشبيني ميكردم و از آن غافل نبودم. به شما حق ميدهم كه از نبود امنيت روحي و حتي آسيبرساني از سوي دستگاه قضا و پليس شكوه كنيد. شما هنرمنديد و هنرمند ظريف است. امثال ما كه پوست كلفت هستيم و اگر قرار بود با شبيه اين نگرانيها از ميدان به در رويم حالا اوضاع جور ديگري بود. من چطور به شما بگويم كه از ميدان به در نرويد و به حرفهاي معارض توجه نكنيد. ايشان سپس گفتند كه برخي از اين دغدغههاي شما مطابق واقع نيست و از روح لطيف هنرمند ناشي ميشود. اما از سوي ديگر واقعاً برخي از اين ايرادات بر كار شما وارد است. رهبر معظم سپس با اشاره به بخشي از سخنان جناب درّي كه از يك الگوي جديد براي مميّزي سخن گفته بودند، از وي خواستند تا اين الگو را ارائه كنند. سپس فرمودند كه ما بيشتر نگران حدود اخلاقي و شرعي هستيم تا مسائل سياسي.
رهبر انقلاب فرمودند اشكالي ندارد كه در فيلمها انتقاد صحيح هم باشد كه در كنار نشان دادن ضعفها، قهرمان فيلم بتواند بر آن مشكلات غلبه كند و پيروز شود. اينچنين فيلمي مردم را نااميد نميكند. اما برخي فقط دوست دارند نق بزنند و خرده بگيرند. نشان دادن شرور در فيلم اشكالي ندارد به شرطي كه حركت خير را نيز نشان دهيد كه قويتر از آن است و بر آن غالب ميشود.
اگر اينچنين باشد من به عنوان يك روحاني مسئول اجازهي اين كار را ميدهم، وگرنه نه. اگر فقر را نشان داديد و نگفتيد كه در اين مملكت انگيزه براي رفع آن وجود دارد اين يأسآور ميشود و بر خلاف واقعيت هم هست.
ايشان در ادامه به دشمني بيسبب قدرتهاي بزرگ عليه كشورمان اشاره كردند و اين موقعيت كنوني را بسيار حساس دانستند و اينكه نقش هنرمندان در اين عرصه بسيار مهم است. رهبر انقلاب افزودند كه اگر شما هنرمندان اين ايستادگي و اين دشمنشناسي را شناختيد و به آن عمل كرديد آنگاه خود شما قهرمان يك داستان حقيقي در نزد خداوند متعال هستيد. آنگاه است كه خواهيم ديد كه فيلم و اثر شما گرمتر و جذابتر خواهد شد.
ايشان فرمودند كه قدر كارهاي نمايشي و زحمات هنرمندان را ميدانند و با نام بردن از مراحل مختلف فيلمسازي، زحمات و بيخوابيهايي را كه دوستان متحمل ميشوند ستودند و گفتند كه گلايههاي شما به حق است.
به لحظه اذان ظهر كه نزديك شديم رهبر انقلاب خبر دادند كه مطالبي به قدر يك جزوه يادداشت كرده بودند تا براي اين جلسه بيان كنند اما وقت به پايان رسيده است. ايشان افزودند كه ما چون فقط دستمان به آقاي ضرغامي ميرسد، اين مطالب را به ايشان انتقال ميدهيم. شما خيلي زحمت كشيدهايد ولي فاصله ميان آنچه انجام گرفته و آنچه بايست انجام بگيرد زياد است. من در حضور خيلي از مسئولان اين پرتوقعي را ابراز ميكنم.
رهبر در انتها فرمودند كه حرفهاي ما ماند و بايست يك زمان ديگري را اختصاص دهيم. ايشان خبر دادند كه چهارده توصيه براي دست اندركاران يادداشت كرده بودند. در اين لحظه برخي از حضار از ايشان خواستند تا برخي از آن موارد را متذكر شوند و ايشان يك مورد را برشمرد كه لزومي ندارد كه زبان فيلمهاي تاريخي ما زبان كتابت قديم باشد. چون آنها كه به اين زبان صحبت نميكردهاند. اين زبان مخاطب عام را از فيلم دور ميكند و مخاطب خاص هم ميفهمد كه تقليد اين نويسنده از سعدي و بيهقي درست نيست. بهتر است به همين زبان امروزي خودمان سخن بگوييم و فضاي تاريخي را به نحوي ديگر القاء كنيم.
رهبر در انتها فرمودند كه دست ما به شما هنرمندان نميرسد ولي به آقاي ضرغامي چرا. ايشان خيلي بايست تلاش كنند، همانطور كه در حكم چند ماه پيش ايشان گفته بودم. اين تلاش بايست در خصوص هنرهاي نمايشي بيشتر باشد. شما بايست از عهده دست و پنجه نرم كردن با اين رقباي بيانصافي كه داريد برآييد.
سخنان رهبر به پايان رسيد و حضار براي ديدار با ايشان به سوي جايگاه سخنراني شتاب كردند. خانمهاي حاضر در جلسه دوازده نفر بودند از جمله بازيگراني مثل پروانه معصومي، فاطمه گودرزي، افسانه بايگان، الهام حميدي، بهاره افشاري و شهره لرستاني. ايضاً برخي از فعالان حقوق زن مانند خانم ناهيد السادات شريفي تهيه كنندهي برنامه هزار راه نرفته. اين خانمها را جناب ضرغامي به حضور رهبر معرفي كرد. اما برخي از كساني كه به قصد ديدار رهبر خود شتافتند اينها بودند: ابوالقاسم طالبي، ضياء الدين درّي، مسعود دهنمكي، كامبيز ديرباز، حميد لولايي، محسن آقا علياكبري، مجتبي شاكري، رضا ايرانمنش، و سيد داوود ميرباقري. جناب ضرغامي قبل از خروج رهبر عدهاي را به اندروني برد تا در آنجا ايشان را به حضور رهبر معرفي كند. افرادي از قبيل محمدحسين لطيفي، مجيد مظفري، سعيد آقاخاني، سام درخشاني، محمدرضا شريفينيا، دانيال حكيمي، و همچنين داريوش كاردان كه دست چپ شكسته او از گردن آويخته بود و رهبر خصوصاً از حال او پرسيد.
موقع خروج همه حاضران، همزمان كه ابراز رضايت ميكردند، تأسف ميخوردند از آن سخنان رهبر كه ناگفته ماند. شايد در نزد خود ميگفتند كه رهبر خودش خبر داد كه به سخنان ما واقف بوده. پس آيا بهتر نبود كه ما ادب ميكرديم و كمتر سخن ميگفتيم، هر چند كه حضرت ايشان فرموده باشند كه دوست دارند تا انتهاي اين جلسه را مستمع سخن هنرمندان باشند؟ آيا ممكن است كه جلسه مشابه ديگري ترتيب داده شود و ما خطاي خود را جبران كنيم؟ إنشاءالله كه اينطور شود.
مؤذن بر مناره سخن ميگفت و ما را به ملاقات خداوند ميخواهد.
منبع :خبرگزاری فارس
(http://www.farsnews.com/mail.php?nn=8904131354&tt=) حاشيههاي ديدار هنرمندان با رهبر معظم انقلاب
خبرگزاري فارس: موقع خروج همه حاضران، همزمان كه ابراز رضايت ميكردند، تأسف ميخوردند از آن سخنان رهبر كه ناگفته ماند. شايد در نزد خود ميگفتند كه رهبر خودش خبر داد كه به سخنان ما واقف بوده، پس آيا بهتر نبود كه ما ادب ميكرديم و كمتر سخن ميگفتيم...
http://media.farsnews.com/Media/8904/Images/jpg/A0876/A0876534.jpg
● گزارش تصويري مرتبط (http://www.farsnews.com/imgrep.php?nn=8904121309)
-------------------------------
به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از پايگاه اطلاعرساني دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتالله خامنهاي، ديدار ايشان با هنرمندان حواشي جالب و خواندني داشت كه به شرح ذيل ميآيد:
شانزدهم آبان 1388 بود كه رهبر انقلاب مدت رياست جناب ضرغامي را براي يك دوره پنج ساله ديگر تمديد فرمودند. با خود ميگفتم هنوز كه يك سال از تمديد حكم رياست جناب ضرغامي نگذشته، پس ممكن است چه رفته باشد كه ايشان اهالي صدا و سيما را براي اين ديدار به حضور طلبيده است. ليكن بعد از اتمام جلسه دانستم كه اين مجلس به درخواست جناب ضرغامي بوده و او خواسته است تا اهالي و دستاندركاران فيلمها و مجموعههاي نمايشي سازمان را به حضور رهبر ببرد تا ضمن درد دل كردن و ابراز مشكلاتشان همچنين براي كار طاقت فرساي خود از رهبر انقلاب قوت و توان مضاعف بگيرند. براي اين 350 نفر مهمان اين يك ديدار بيسابقه بود، چنانكه رهبر انقلاب هم در ابتداي سخن خود فرمودند كه تاكنون در نظير اين جلسه شركت نكرده است. ديداري خوب و شيرين؛ شيرين مثل ليمو شيرين اعلاي ايراني كه البته آخرش تلخ بود. تلخ، چون يكصد دقيقه از وقت مجلس به اهالي تلويزيون رسيد و سي دقيقه به رهبر. لذا حاضران در حسرت اين سخنان ماندند. خصوصاً آن چهارده توصيهاي كه ايشان در انتهاي سخن فرمودند كه يادداشت كرده بودند تا بيان كنند. اما وقت ضيق بود و مؤذن بر مناره اذان ميگفت و ما را به ملاقات خداوند فرا ميخواند.
صبح امروز شنبه دوازده تير ماه 1389 در طبقه دوم حسينيه امام خميني(ره) كه تعداد كمي از ديدارها در آنجا صورت ميگيرد، هر يك از مديران تلويزيون به اتفاق دست اندركاران فيلمها و مجموعههاي نمايشي سيما براي خود يك صندلي يافته و نشسته بودند، در چهارده رديفِ 25 نفره. ساعت 10:40 دقيقهي صبح رهبر داخل شد و جمعي از هنرمندان نيز از همان مدخل پس از او وارد شدند. افرادي چون فرجالله سلحشور، محمدرضا ورزي، محمدحسين لطيفي، مسعود جعفري جوزاني، ابوالقاسم طالبي، سيد ضياءالدين درّي، سيد داوود ميرباقري، سيد رحمان نظاماسلامي و در نهايت رييس رسانه ملي. گويا كه برخي از ايشان به درخواست خود و بعضي به درخواست جناب ضرغامي در اندروني داشتند به حضور رهبر معرفي ميشدند. جناب ضرغامي اين كار را بعد از جلسه نيز معمول داشت و تعدادي ديگر از هنرمندان را به ايشان معرفي كرد.
با ورود رهبر حاضران صلوات فرستادند و آقاي ابوالقاسمي قاري بينالمللي قرآن، آيات مباركه 38 تا 44 از سورهي احزاب را انتخاب كرده بود كه خيلي با موضوع مجلس هماهنگي داشت؛ "... الذينَ يُبَلِّغوُنَ رِسالاتِ اللهِ و يَخشَونَهُ و لا يَخشَون أحَداً إلاّ الله و كَفَي بِالله حَسيباً... آن كساني كه پيامهاي خداوند را ابلاغ ميكنند و از او ميترسند و كسي را جز الله پروا ندارند، و خداوند (در مقام) حسابگر كافي است.... ". خب! اگر همهي هنرمندان مبلّغ دين باشند و به اين آيه عمل كنند كه ديگر بحث و جدلي نميماند. آن هنرمند حكيم كه نامش سيد مرتضي آويني بود ميگفت كه هنرمندان بسان انبياء واسطهي فيض هستند و بايست از آسمانيان بگيرند و به زمينيان بنوشانند. جناب نظام اسلامي، ناظم جلسه نيز قبل از سخنان رهبر از اين شهيد عظيم القدر ياد كرد. شايد اغلب ما از ميزان علاقهي رهبر انقلاب به سيد شهيد خبر داشته باشيم، تنها هنرمندي كه حضرتش در تشييع پيكر حاضر شد و ده روز بعدتر در ابتداي قرآني كه به خانوادهاش تقديم كرد با خط خوش خود آن شهيد را به لقب «سيدشهيدان اهل قلم» مفتخر فرمود.
«آقا» اشاره كردند كه آماده شنيدن هستند. جناب ضرغامي رياست محترم سازمان صداوسيما كه اولين حكم رياستي خود را در سوم خرداد سال 1383 از رهبر انقلاب گرفته است، حاضران را معرفي كرد كه اينان جمعي هستند از هنرمندان و دستاندركاران مجموعههاي نمايشي رسانه ملي، نويسندگان و بازيگران، كارگردانان و تهيهكنندگان، اعضاي شوراهاي تخصصي فيلمنامه، شوراهاي راهبردي شبكهها، به همراه مديران گروهها و مديران ارشد سازمان در تهران و مراكز استانها.
ضرغامي، در ادامه گزارشي از آمار و ارقام توليدات رسانه ملي ارائه كرد. از جمله اقدامات تازه جناب ايشان يكي اين بوده كه شبكه جديدي براي پخش فيلم و سريال به زبان عربي احداث كرده كه توليدات آن نيز اغلب در كشورهاي عربي ساخته ميشود. ديگر اينكه در دانشكده صداوسيما براي مقطع كارشناسي ارشد رشته فيلمنامهنويسي و توليد انيميشن در تهران و قم داير گشته است. جناب ضرغامي گويا اين آمار را براي ساير حاضران و مردم ايران اعلام مي كرد، چون در اواخر صحبت گفت كه مشروح اين گزارش را به تازگي به رهبر تقديم كرده است. و در انتهاي سخن خود نيز اشارهاي كرد به دشمني برخي متحجران با صداوسيما و اظهار اميدواري كردند تا با اقدامات و حمايتهاي اساتيد حوزه و دانشگاه و خصوصاً رهبر معظم انقلاب آن عده از متحجران فرصت هجمه نيابند.
در ادامه، جناب نظام اسلامي به عنوان مجري مراسم، مقدمات گوشنواز و خوبي بيان كرد. او خبر داد كه دوازده نفر از هنرمندان براي سخن گفتن پشت تريبون ثبت نام كردهاند. اما عملاً در مجلس فقط نُه نفر توانستند صحبت كنند: مسعود جعفري جوزاني، سيروس مقدم، محمدرضا ورزي، پروانه معصومي، شهاب حسيني، محمد حسين لطيفي، مهدي سجادهچي، ضياءالدين دري، و ابوالقاسم طالبي.
جناب جوزاني ابتدا از گروه دو هزار نفرهي خود در سريال در چشم باد ذكري كرد، سريالي كه دو هفته پيش پخش آن به پايان رسيده است. پيش از او، جناب ضرغامي نيز در سخنان خود از اين سريال بسيار تمجيد كرده آن را قابل ثبت در تاريخ هنر ايران دانسته بود. جناب جوزاني سپس متن پر از دردي را قرائت كرد كه حاوي اعتراضاتي به مسئولان سينمايي كشور بود و گلهگزاري از اينكه سفارشات رهبر انقلاب در 23 خرداد 1385 با اهالي سينما كه فرموده بودند «بايست در جهت اعتلاي سينماي ايران تلاش كنيد» مغفول مانده و برخي مسئولان ترجيح ميدهند تا از فيلمهاي محافظه كار و بيخاصيت حمايت كنند تا مبادا از سوي گروههايي متهم شوند.
سپس جناب سيروس مقدم، كارگردان پركار فيلمهاي تلويزيوني و مجموعههاي نمايشي بسياري همچون اغماء، ريحانه و پيامك از ديار باقي در جايگاه قرار گرفت و ابراز خرسندي كرد كه توانسته براي نوبت اول به حضور رهبر انقلاب برسد. او از خبر صبح امروز تنها روزنامهي سينمايي كشور گفت، كه دولت انگليس بودجه بي.بي.سي. فارسي را افزايش داده در حاليكه از بودجهي دولت خود كاسته است. صداوسيما در مقابله با حجم وسيع شبكههاي روزافزون خارجي مظلومانه ايستاده و دفاع ميكند. ايشان سپس به مشكلات عملي ساخت فيلم اشاره كرد كه باعث حذف برخي سكانسها از فيلمنامه ميشود و در نتيجه فيلمها بيخاصيت شده و جذابيت خود را از دست ميدهند. او همچنين شكوه داشت كه قوه قضائيه و نيروي انتظامي در ساخت فيلم سلايق خود را بر ما حاكم ميكنند.
نوبت به محمدرضا ورزي رسيد؛ كارگردان 37 ساله فيلم ستاره خضرا و سريالهاي تاريخي كه به تبع مدرك كارشناسي تاريخ خود بسيار به اين حوزه علاقهمند است. كارگرداني كه سريالهاي عمارت فرنگي، سالهاي مشروطه، كودتاي سياه، قائم مقام فراهاني را در آستين دارد. از او همچنين فيلم ابراهيم خليل الله(ع) نيز ثبت شده است. او سه موضوع را بيان كرد. اول اينكه چرا مورّخان طراز اول كشورمان به ما مشورت نميدهند اما بعد كه فيلم پخش ميشود به ما اعتراض ميكنند كه كار شما غلط بوده و ايراد دارد. ايشان همچنين اعتراض داشت كه چرا بايست بين تاريخنويسان ايراني اختلاف وجود داشته باشد و كار ما سخت شود! سخن دوم اينكه ما نياز به يك شهرك سينمايي جديد داريم تا مثلاً فضاي ميدان ژالهي سال 1357 را در آن بسازيم. و سوم اينكه ايشان به عدم پخش سريالهاي خوبي مانند امام علي(ع)، مختارنامه، خاك سرخ و يوسف پيامبر(ع) در سطح اروپا و امريكا اعتراض داشت و گفت كه اگر اينها پخش شود به مراتب بالاتر از سريالهاي جهاني شده مصري مانند صلاحالدين ايوبي و ملك فاروق ميايستند.
خانم پروانه معصومي بازيگر قديمي سينما و تلويزيون كه در فيلمها و سريالهاي زيادي از جمله يوسف پيامبر(ع) و نشاني، بازي كرده است به طور كلي به حضور كيفي زن در سينما و تلويزيون نقد داشت و گفت كه البته در پنج شش سال اخير اين وضعيت بهتر شده و رو به بهبود است. او با اشاره به اينكه در پانزده سال اخير در يك روستا در گيلان زندگي ميكند، متذكر شد كه تلويزيون بايست خود را بيشتر براي طبقات روستايي متعهد بداند. قشري كه پس از كار روزانه به منزل ميآيند و خود را در تلويزيون غرق ميكنند و به شدت از آن تأثير ميپذيرند، مردمي كه فقط با فيلمها و سريالهاي وطني ارتباط برقرار ميكنند و تنها تفريحشان همين تلويزيون است. وگرنه تهرانيها كه به اندازه كافي مشغوليت و سرگرمي دارند. آيا ما براي تهران برنامه ميسازيم يا كل ايران؟ تهران سرِ ايران است ولي دارد به كلّ ايران تبديل ميشود. آيا نميشود موضوع قصهها و فيلمهاي شما همين طبقات روستايي باشند؟
اينها كه زندگيشان اين همه معنا دارد. اما برخي نويسندگان و محققان هم كه ميآيند فقط يك شب در روستا ميمانند و فردا برميگردند و ميگويند فهميديم چه قصهاي بايست بنويسيم. اين روستاييان نجيب قصههاي زيادي دارند كه جذاب و شنيدني است. او سپس به برخي از همسايگان خود اشاره كرد و گفت اگر آنها امشب مرا در تلويزيون بببينند فردا طور ديگري به من نگاه ميكنند، چونكه به حضور شما رسيدهام و ساعتي در زير آن سقفي بودهام كه شما بودهايد.
پنجمين نفر از ميان هنرمندان جناب شهاب حسيني بود، بازيگري كه جزو فوق ستارههاي سينماي ايران محسوب ميشود و علاقمندان زيادي دارد. برخي از سريالهاي او در تلويزيون عبارتند از مدار صفر درجه و پليس جوان. او اين يك سال اخير را صرف بازي در سريال شوق پرواز و ايفاي نقش شهيد بابايي كرده است. امروز او اين خبر مسرت بخش را اعلان كرد كه اين سريال در حال اتمام است. حسيني ميگفت كه از همسر شهيد بابايي شنيدهام كه موضوع ساخت فيلم در خصوص اين شهيد از سال 1373 مد نظر شما (رهبر معظم انقلاب) بوده است، و تازه اكنون بعد از اين همه سال بنده دارم خبر ميدهم كه فيلمبرداري اين مجموعه رو به اتمام است. او اين نقش را يك امانت الهي ميدانست كه به او محوّل شده است و افزود كه براي ايفاي آن از خداوند متعال مدد خواستم. او ميگفت سخن آقاي ضرغامي درست است و ما «سربازان فرهنگي» كشورمان هستيم، بسان نسل قبل كه «سربازان رزمنده» كشورمان بودند و كيان مملكت را حفظ كردند. جناب حسيني پيدا بود كه حظّ وافري از فرو شدن در جلد شهيد بابايي برده است و توصيه ميكرد كه بودجههاي بيشتري براي ساخت فيلم از زندگي بزرگان كشورمان صرف شود تا جوانان ما به بيهويتي مبتلا نشوند؛ بزرگان كشورمان در عرصههاي تاريخي، ادبي، فرهنگي، سياسي و همچنين ورزشي؛ اين كشوري كه تاريخ چند هزار ساله دارد و متمدنتر از ديگر ممالك است.
محمد حسين لطيفي كارگردان مجموعه موفق صاحبدلان (1385) و نردباني به آسمان و نيز فيلم سينمايي روز سوم اعتراض داشت كه چرا ما داريم از «دفاع» صحبت ميكنيم؟ در حالي كه ما قدرت حمله داريم. دوستان ما در اينجا از دهها شبكه تبليغ مسيحيت به زبان فارسي، صحبتي نكردند. آن اجانب سكه مسين خود را برق انداختهاند و طمع كردهاند تا سكه طلاي ما را از دستمان درآورند. جناب لطيفي از بازخوردهاي خوبي كه از سريال صاحبدلان گرفته بود خبر ميداد، از مادري كه مثل اين فيلم قرآن برسر گرفته و شفا يافته بود، جواني كه در مرحله شك بوده و ميخواسته مسيحي شود ولي بعد از تماشاي اين فيلم در ايمان و مسلماني خود راسخ گشته بود. او حضرت رسول الله(ص) و حضرت عيسي(ع) را از الگوهاي خود در زندگي دانست، پيامبران اولوالعزمي كه در راه تبليغ دين بسيار كوشيدهاند. ايشان در انتها درخواست كرد كه اگر قرار است نمايشگاه بينالمللي از تهران منتقل شود، مكان آن را به تلويزيون بدهند تا آن سولهها به استوديو تبديل شود.
هشتمين نفر مهدي سجّادهچي بود، فيلمنامهنويس سريالهاي خاك سرخ و شهريار و فيلم سينمايي روز سوم، كه طبق معمول با طنز و مطايبه سخن ميكرد.
او ميگفت نميدانم از تشَر قضا است يا ريشخند قدر كه در مملكتي كه رهبرش با ادبيات كلاسيك و مدرن مأنوس است -و اين را همه ميدانند - رهبري كه استاد خطابه و سخنوري و شعر و ادبيات است، آيا در چنين مملكتي بايد نويسندگان اين همه مورد بياعتنايي باشند؟
او ميگفت در اوائل انقلاب براي مبارزه با ستارهسالاري سينماي قبل از انقلاب، آمدند و كارگردانسالاري كردند كه بخشي از مشكلات ما با همين ايشان است. او به سوي حاضران و كارگردانان حاضر در جمع رو كرده به ظريفي گفت كه ما به كارگردانان ارادت داريم و مشكل شخصي با آنها نداريم بلكه مشكل صنفي. بنده اين شكوه جناب سجادهچي را پيشتر نيز شنيده بودم. او به مناسبت نمايش فيلم روز سوم كه فيلمنامه او را جناب لطيفي در مقام كارگردان تغيير داده بود، ميگفت: چرا من كه يك فيلمنامهنويس با سابقه در سينما و تلويزيون هستم تاكنون عين فيلمنامهي خودم را بر پرده نديدهام! چرا هميشه كارگردانان به خود حق ميدهند كه فيلمنامه مرا بازنويسي كرده ضايع كنند؟ او امروز به فقدان قانون مالكيت معنوي اشاره كرد و مثل جناب لطيفي ميپرسيد كه چه وقت اين قانون به صحن علني مجلس ميرسد؟ جناب سجادهچي نوبتي ديگر گفت كه كشور ما با نگاهي سرشار از ادبيات مذهبي و سياسي رهبري ميشود، اما آيا باورتان ميشود كه نويسندگاني هستند كه ديگر نميتوانند در سينما كار كنند چون خرج سينما بالا رفته است؟ سينما شرايطي خطرناكي دارد و دارد به جايي ميرسد كه بگوييم كه آيا ما واقعاً تا اين حد به سينما احتياج داريم؟ سينما دارد به جايي ميرود كه او «دختر ترسا» شود و كساني كه در سينما كار ميكنند بسان «پير صنعان» بر او سجده برند.
ضياءالدين درّي كارگردان كيف انگليسي، لژيون، كلاه پهلوي (اين آخري هنوز پخش نشده است)، سخنران ماقبل آخر هنرمندان بود.
او سخن خود را با قرائت سوره والعصر شروع كرد و از رهبر انقلاب براي اجازه دادن به ترتيب چنين مجلسي تشكر كرد. ايشان بر سخنان جناب ضرغامي تأكيد كرد. او گفت كه بسياري از مخاطبان كثير تلويزيون بين پنج تا پانزده سال اخير با تلويزيون آشنا شدهاند. راضي نگاه داشتن اين مخاطبان جديد سختتر است از كسب رضايت مخاطبان قديمي تلويزيون و فرزندان آنها. او همچنين از سخنان خانم معصومي تمجيد كرد و گفت كه به آن سخنان سخت معتقد است. ايشان در ادامه به مشكل مميزي در تلويزيون اشاره كردند كه محافظه كارانه و فوري و صريح است و نه مميزي غير صريح و كمرنگ.
او گفت حتي ممكن است سريال كيف انگليسي من براي پخش مجدد با مشكل روبهرو شود. او در انتها گفت كه ما در پرداختن به تاريخ ساقط شده پهلوي مشكل داريم و مصاديق خيلي از حدود شرعي در اجرا براي ما روشن نيست. ما ده سال از عمرمان را صرف سريال كلاه پهلوي كرديم. در مواردي از اين سريال به دليل مسائل شرعي، زن و مرد جداجدا بازي كردند تا بعد اين دو تصوير را با هم تركيب كنيم.
آخرين سخنران از جمع هنرمندان ابوالقاسم طالبي بود كه به مدت پانزده سال مدير مسئول و سردبير هفته نامه سينماويدئو بوده و از وادي مطبوعات به سينما راه برده است، كارگردان مجموعهي به كجا چنين شتابان (كه اخيرآ پخش آن به اتمام رسيده) و فيلمهاي سينمايي نغمه، آقاي رئيس جمهور، بازگشت پرستوها، دستهاي خالي، و عروس افغان.
او نيز با طنز سخنان خود را آغاز كرد و گفت هر وقت در چنين جمعي حاضر ميشدم و دوستانم در حضور شما رهبر عزيز زياد حرف ميزدند با اشاره از آنها ميخواستم تا كم حرف بزنند تا ما از سخنان شما استفاده كنيم. اما وقتي اكنون خودم در اين مقام ايستادهام ميبينم كه نياز دارم تا يك ساعت وقت براي صحبت داشته باشم. او خود را اهل قلم خواند و گفت كه در دو حوزه مطبوعات و سينما قلم زده و نويسنده تمام فيلمهايي بوده است كه تاكنون ساخته. او ميگفت كه حرفهاي من تقريباً خصوصي است و اگر منتشر نشود بهتر است. شهدا كه رفتند و اين دنياي فاني را براي ما گذاشتند. ما ميخواهيم مثل آنها از انقلاب اسلامي دفاع كنيم، اما نميشود. مدام كشور دچار فتنه ميشود و خداوند متعال هم مرتباً آزمايش و غربال دارد. من چطور بايد از چالشهاي انقلاب اسلامي حرف بزنم و فيلم بسازم؟ براي من خيلي راحت است كه فارغ از اين مسائل بروم چيزهايي شبيه فيلمهاي هندي بنويسم و بسازم، كه هم مخاطب را راضي ميكند و هم اربابان تلويزيون را.
ما در پرداختن به برخي عرصهها مشكل داريم. ما نميتوانيم در كنار نشان دادن قضات خوب، يك «قاضينما» در فيلم نشان دهيم. آيا اصلاً اين اصطلاح صحيح است؟ چون قاضي در جاي حاكم شرع نشسته است. اگر بسازيم فردا از طرف قوه قضائيه يك سرباز ميفرستند و ما را جلب ميكنند و ميبرند. اگر هم ناچاراً چنين فيلمي بسازيم مجبور ميشويم در ابتدا و انتهاي تيتراژ آن قسمت از سريال، با نوشته توضيح دهيم كه ما از زحمات خوب قضات محترم تشكر ميكنيم و اين يك نمونه نادر از رفتار يك قاضي ناشايست است. اما باز هم شب قبل از پخش، مدير شبكه به ما ميگويد اگر آن ده دقيقه را از فيلم حذف كنيم، اتفاقي نميافتد كه. او ميگويد من فقط ماهيانه يك ميليون و اندي حقوق ميگيرم و نميخواهم فردا مرا جلب كنند و ببرند. اين مسئله در خصوص قواي ديگر هم هست.
اينها كساني هستند كه از انقلاب اسلامي سوء استفاده ميكنند. ما مثل هميشه از شما استمداد ميكنيم، لااقل براي كساني كه برادريشان ثابت شده اجازه دهيد كه در اين خصوص فيلم بسازند. گرچه همه ما شيشه خرده هم داريم و بدمان نميآيد كه گاهي با گوشه و كنايه زدن بتوانيم از برخي كشورهاي خارجي گرين كارت بگيريم. جناب طالبي در انتها مثل جناب ضرغامي و جناب سيروس مقدم از محضر رهبر خواستند تا با فتاواي خود مشكلات هنرمندان و برخي از موانع شرعي را برطرف كنند.
سپس مجري جلسه جناب نظام اسلامي جاي شهيد آويني را خالي كرد و حضار براي آن شهيد والا مقام صلوات فرستادند.
ساعت 12:35 دقيقه بود كه نوبت به رهبر معظم رسيد و ايشان در مجموع 36 دقيقه صحبت كردند، تا لحظه اذان ظهر. در ابتدا ايشان به حضار خوش آمد گفت و فرمود كه به نظرم ميرسد كه تاكنون با چنين جمع خوش تركيبي روبهرو نشدهام، چهرههاى محبوبى را كه اسم آنها يا خود آنها را فقط روى صفحه تلويزيون ديديم. رهبر فرمودند كه صداوسيما و مخصوصاً هنرهاي نمايشي براي ما در اين زمان بيش از هر چيز ضرورت دارد. چون ما يك ملت زنده و فعال هستيم و اظهار وجود ميكنيم. لذا دشمنانِ قدري هم داريم و بايست دين و افكار خودمان را نشر دهيم. شما كه يكي از بخشهاي مهم صداوسيما در اختيارتان است و مسئوليت و نقش بسيار مهمي در آينده كشور داريد. امام كه فرمودند تلويزيون دانشگاه است تعارف نكردند. بايد از اين قله و اين سرچشمه درسهاي مهم زندگي به سوي مردم سرازير شود.
شما چه ميخواهيد بكنيد؟ من اين سخنان شما را پيشبيني ميكردم و از آن غافل نبودم. به شما حق ميدهم كه از نبود امنيت روحي و حتي آسيبرساني از سوي دستگاه قضا و پليس شكوه كنيد. شما هنرمنديد و هنرمند ظريف است. امثال ما كه پوست كلفت هستيم و اگر قرار بود با شبيه اين نگرانيها از ميدان به در رويم حالا اوضاع جور ديگري بود. من چطور به شما بگويم كه از ميدان به در نرويد و به حرفهاي معارض توجه نكنيد. ايشان سپس گفتند كه برخي از اين دغدغههاي شما مطابق واقع نيست و از روح لطيف هنرمند ناشي ميشود. اما از سوي ديگر واقعاً برخي از اين ايرادات بر كار شما وارد است. رهبر معظم سپس با اشاره به بخشي از سخنان جناب درّي كه از يك الگوي جديد براي مميّزي سخن گفته بودند، از وي خواستند تا اين الگو را ارائه كنند. سپس فرمودند كه ما بيشتر نگران حدود اخلاقي و شرعي هستيم تا مسائل سياسي.
رهبر انقلاب فرمودند اشكالي ندارد كه در فيلمها انتقاد صحيح هم باشد كه در كنار نشان دادن ضعفها، قهرمان فيلم بتواند بر آن مشكلات غلبه كند و پيروز شود. اينچنين فيلمي مردم را نااميد نميكند. اما برخي فقط دوست دارند نق بزنند و خرده بگيرند. نشان دادن شرور در فيلم اشكالي ندارد به شرطي كه حركت خير را نيز نشان دهيد كه قويتر از آن است و بر آن غالب ميشود.
اگر اينچنين باشد من به عنوان يك روحاني مسئول اجازهي اين كار را ميدهم، وگرنه نه. اگر فقر را نشان داديد و نگفتيد كه در اين مملكت انگيزه براي رفع آن وجود دارد اين يأسآور ميشود و بر خلاف واقعيت هم هست.
ايشان در ادامه به دشمني بيسبب قدرتهاي بزرگ عليه كشورمان اشاره كردند و اين موقعيت كنوني را بسيار حساس دانستند و اينكه نقش هنرمندان در اين عرصه بسيار مهم است. رهبر انقلاب افزودند كه اگر شما هنرمندان اين ايستادگي و اين دشمنشناسي را شناختيد و به آن عمل كرديد آنگاه خود شما قهرمان يك داستان حقيقي در نزد خداوند متعال هستيد. آنگاه است كه خواهيم ديد كه فيلم و اثر شما گرمتر و جذابتر خواهد شد.
ايشان فرمودند كه قدر كارهاي نمايشي و زحمات هنرمندان را ميدانند و با نام بردن از مراحل مختلف فيلمسازي، زحمات و بيخوابيهايي را كه دوستان متحمل ميشوند ستودند و گفتند كه گلايههاي شما به حق است.
به لحظه اذان ظهر كه نزديك شديم رهبر انقلاب خبر دادند كه مطالبي به قدر يك جزوه يادداشت كرده بودند تا براي اين جلسه بيان كنند اما وقت به پايان رسيده است. ايشان افزودند كه ما چون فقط دستمان به آقاي ضرغامي ميرسد، اين مطالب را به ايشان انتقال ميدهيم. شما خيلي زحمت كشيدهايد ولي فاصله ميان آنچه انجام گرفته و آنچه بايست انجام بگيرد زياد است. من در حضور خيلي از مسئولان اين پرتوقعي را ابراز ميكنم.
رهبر در انتها فرمودند كه حرفهاي ما ماند و بايست يك زمان ديگري را اختصاص دهيم. ايشان خبر دادند كه چهارده توصيه براي دست اندركاران يادداشت كرده بودند. در اين لحظه برخي از حضار از ايشان خواستند تا برخي از آن موارد را متذكر شوند و ايشان يك مورد را برشمرد كه لزومي ندارد كه زبان فيلمهاي تاريخي ما زبان كتابت قديم باشد. چون آنها كه به اين زبان صحبت نميكردهاند. اين زبان مخاطب عام را از فيلم دور ميكند و مخاطب خاص هم ميفهمد كه تقليد اين نويسنده از سعدي و بيهقي درست نيست. بهتر است به همين زبان امروزي خودمان سخن بگوييم و فضاي تاريخي را به نحوي ديگر القاء كنيم.
رهبر در انتها فرمودند كه دست ما به شما هنرمندان نميرسد ولي به آقاي ضرغامي چرا. ايشان خيلي بايست تلاش كنند، همانطور كه در حكم چند ماه پيش ايشان گفته بودم. اين تلاش بايست در خصوص هنرهاي نمايشي بيشتر باشد. شما بايست از عهده دست و پنجه نرم كردن با اين رقباي بيانصافي كه داريد برآييد.
سخنان رهبر به پايان رسيد و حضار براي ديدار با ايشان به سوي جايگاه سخنراني شتاب كردند. خانمهاي حاضر در جلسه دوازده نفر بودند از جمله بازيگراني مثل پروانه معصومي، فاطمه گودرزي، افسانه بايگان، الهام حميدي، بهاره افشاري و شهره لرستاني. ايضاً برخي از فعالان حقوق زن مانند خانم ناهيد السادات شريفي تهيه كنندهي برنامه هزار راه نرفته. اين خانمها را جناب ضرغامي به حضور رهبر معرفي كرد. اما برخي از كساني كه به قصد ديدار رهبر خود شتافتند اينها بودند: ابوالقاسم طالبي، ضياء الدين درّي، مسعود دهنمكي، كامبيز ديرباز، حميد لولايي، محسن آقا علياكبري، مجتبي شاكري، رضا ايرانمنش، و سيد داوود ميرباقري. جناب ضرغامي قبل از خروج رهبر عدهاي را به اندروني برد تا در آنجا ايشان را به حضور رهبر معرفي كند. افرادي از قبيل محمدحسين لطيفي، مجيد مظفري، سعيد آقاخاني، سام درخشاني، محمدرضا شريفينيا، دانيال حكيمي، و همچنين داريوش كاردان كه دست چپ شكسته او از گردن آويخته بود و رهبر خصوصاً از حال او پرسيد.
موقع خروج همه حاضران، همزمان كه ابراز رضايت ميكردند، تأسف ميخوردند از آن سخنان رهبر كه ناگفته ماند. شايد در نزد خود ميگفتند كه رهبر خودش خبر داد كه به سخنان ما واقف بوده. پس آيا بهتر نبود كه ما ادب ميكرديم و كمتر سخن ميگفتيم، هر چند كه حضرت ايشان فرموده باشند كه دوست دارند تا انتهاي اين جلسه را مستمع سخن هنرمندان باشند؟ آيا ممكن است كه جلسه مشابه ديگري ترتيب داده شود و ما خطاي خود را جبران كنيم؟ إنشاءالله كه اينطور شود.
مؤذن بر مناره سخن ميگفت و ما را به ملاقات خداوند ميخواهد.
منبع :خبرگزاری فارس