باستان شناس
2nd July 2010, 08:17 PM
سورنا سردار دلير اشکاني (http://aryabarzan.parsiblog.com/-397940.htm)
سورنا (سورن پهلو) يکي از سرداران بزرگ و نامدار تاريخ در زمان اشکانيان است که سپاه ايران را در نخستين جنگ با روميان فرماندهي کرد و روميها را که تا آن زمان در همه جا پيروز بودند، براي اولين بار با شکستگي سخت و تاريخي روبرو ساخت.
او جواني خردمند ، نيکوچهره و دلير بود.
وي از خاندان سورن يکي از هفت خاندان معروف ايراني (در زمان اشکانيان و ساسانيان) بود. سورن در زبان فارسي پهلوي بهمعني نيرومند ميباشد.
(نمونه ديگر اين واِِژه در کلمه ارديسور آناهيتا يعني ناهيد بالنده و نيرومند بکار رفته است.)
از ديگر نامآوران اين خاندان ويندهفرن (گندفر) است که در سده نخست ميلادي استاندار سيستان بود؛ قلمرو او از هند و پنجاب تا سيستان و بلوچستان امتداد داشت. برخي پژوهشگران او را با رستم دستان قهرمان حماسي ايران يکي ميدانند.
ذکر نام رستم در منظومه پهلوي اشکاني درخت آسوريک ارتباط او را با اشکانيان نشان ميدهد.
ژول سزار (Julius)، پوميه (Pompee) و کراسوس (crassus) سه تن از سرداران و فرمانروايان بزرگ روم بودند که سرزمينهاي پهناوري را که به تصرف دولت روم در آمده بود، بهطور مشترک اداره مي کردند.
آنها در سوم اکتبر سال 56 پيش از ميلاد در نشست لوکا (Luca) تصميم حمله به ايران را گرفتند.
کراسوس فرمانرواي بخش شرقي کشور روم آن زمان يعني شام(سوريه) بود و براي گسترش دولت روم در آسيا، سوداي چيرگي بر ايران، دستيابي به گنجينههاي ارزشمند ايران و سپس گرفتن هند را در سر ميپروراند و سرانجام با حمله به ايران اين نقشه خويش را عملي ساخت.
وي فاتح جنگ بردگان و درهمکوبنده اسپارتاکوس سردار قدرتمند انقلاب بردگان بود.
کراسوس (رييس دوره اي شورا) با سپاهي مرکب از42 هزار نفر از لژيونهاي ورزيده روم که خود فرماندهي آنان رابرعهده داشت به سوي ايران روانه شد و ارد (اشک13) پادشاه اشکاني ،سورنا سردار نامي ايران را مامور جنگ با کراسوس و دفع يورش روميها کرد.
نبرد ميان دو کشور در سال 53 پيش از ميلاد در جلگه هاي ميانرودان (بين النهرين) و در نزديکي شهر حران يا کاره (carrhae) روي داد.
در جنگ حران، سورنا با يک نقشه نظامي ماهرانه و بهياري سواران پارتي که تيراندازان چيرهدستي بودند، توانست يک سوم سپاه روم را نابود و اسير کند.
کراسوس و پسرش فابيوس Fabius (پوبليوس) دراين جنگ کشته شدند و تنها شمار اندکي از روميها موفق به فرار گرديدند.
روش نوين جنگي سورنا، شيوه جنگ و گريز بود. اين سردار ايراني را پديدآورنده جنگ پارتيزاني (جنگ به روش پارتيان) در جهان ميدانند.
ارتش او دربرگيرنده زرهپوشان اسب سوار، تيراندازان ورزيده، نيزه داران ماهر، شمشيرزنان و پياده نظام همراه با شترهايي با بار مهمات بود.
افسران رومي درباره شکستشان از ايران به سناي روم چنين گزارش دادند:
سورنا فرمانده ارتش ايران در اين جنگ از تاکتيک و سلاحهاي تازه بهره گرفت.
هر سرباز سوار ايراني با خود مشک کوچکي از آب حمل ميکرد و مانند ما دچار تشنگي نميشد. به پيادگان با مشکهايي که بر شترها بار بود آب و مهمات مي رساندند.
سربازان ايراني به نوبت با روش ويِِژهاي از ميدان بيرون رفته و به استراحت ميپرداختند.
سواران ايران توانايي تير اندازي از پشت سر را دارند
ايرانيان کمانهايي تازه اختراع کرده اند که با آنها توانستند پاي پيادگان ما را که با سپرهاي بزرگ در برابر انها و براي محافظت از سوارانمان ديوار دفاعي درست کرده بوديم به زمين بدوزند.
ايرانيان داراي زوبينهاي دوکي شکل بودند که با دستگاه نويني تا فاصله دور و به صورت پيدرپي پرتاب مي شد.
شمشيرهاي آنان شکننده نبود. هر واحد تنها از يک نوع سلاح استفاده مي کرد و مانند ما خود را سنگين نمي کرد.
سربازان ايراني تسليم نميشدند و تا آخرين نفس بايد ميجنگيدند.
اين بود که ما شکست خورده، هفت لژيون را به طور کامل از دست داده و به چهار لژيون ديگر تلفات سنگين وارد آمد.
جنگ حران که نخستين جنگ بين ايران و روم به شمار ميرود، داراي اهميت بسيار در تاريخ است زيرا روميها پس از پيروزيهاي پيدرپي براي اولين بار در جنگ شکست بزرگي خوردند و اين شکست به قدرت آنان در دنياي آنروز سايه افکند و نام ايران را بار ديگر در جهان پرآوازه کرد و نام دولت پارت و شاهنشاهي اشکاني را جاودانه و نام سورنا را بعنوان بزرگترين سردار ايران و جهان پرآواره ساخت .
دولت جهانگير روم در پيشرفت مرزهاي خود درخاور، با سد قدرتمند ايراني روبرو شد و از آن زمان به بعد گسترش و توسعه آن دولت در آسيا، پايان پذيرفت.
پس از پيروزي سورنا بر کراسوس و شکست روم از ايران، دولت مرکزي روم دچار اختلاف شديد شد.
پس از اين جنگ نزديک به يک قرن، رود فرات مرز شناخته شده بين دو کشور گرديد و مناطق ارمنستان، ترکيه، سوريه، عراق تبديل به استانهايي از ايران گرديدند.
روميها براي جلوگيري از شکستهاي آينده و به پيروي از ايرانيان ناچار شدند به وجود سواره نظام درسپاه خود توجه بيشتري بنمايند.
بد نيست يادآوري شود که سورنا پس از شاه مقام اول کشور را داشت؛ وي ارد را به تخت پادشاهي نشاند و به سبب نجابت خانوادگي در روز تاجگذاري شاهنشاه ايران کمربند شاهي را به کمر پادشاه بست.
او به هنگام گرفتن شهر سلوکيه نخستين کسي بود که برفراز ديوار دژ شهر برآمد و با دست خود دشمناني را که مقاومت ميکردند بزير افکند. سورنا در اين هنگام بيش از 30 سال نداشت.
اما شوربختانه سورنا هيچ بهرهاي از پيروزي بزرگ خود نبرد.
ارد شاهنشاه اشکاني بجاي قدرداني، سپهسالار دلاور ايراني را کشت پس از اين رويداد ناگوار ارتش ايران دچار ضعف گرديد و ديگر نتوانست در خاورميانه و شام پيشروي نمايد و در برابر روم تنها به مقاومت و دفاع پرداخت.
مجله دانستني هاي ايران زمين
سورنا (سورن پهلو) يکي از سرداران بزرگ و نامدار تاريخ در زمان اشکانيان است که سپاه ايران را در نخستين جنگ با روميان فرماندهي کرد و روميها را که تا آن زمان در همه جا پيروز بودند، براي اولين بار با شکستگي سخت و تاريخي روبرو ساخت.
او جواني خردمند ، نيکوچهره و دلير بود.
وي از خاندان سورن يکي از هفت خاندان معروف ايراني (در زمان اشکانيان و ساسانيان) بود. سورن در زبان فارسي پهلوي بهمعني نيرومند ميباشد.
(نمونه ديگر اين واِِژه در کلمه ارديسور آناهيتا يعني ناهيد بالنده و نيرومند بکار رفته است.)
از ديگر نامآوران اين خاندان ويندهفرن (گندفر) است که در سده نخست ميلادي استاندار سيستان بود؛ قلمرو او از هند و پنجاب تا سيستان و بلوچستان امتداد داشت. برخي پژوهشگران او را با رستم دستان قهرمان حماسي ايران يکي ميدانند.
ذکر نام رستم در منظومه پهلوي اشکاني درخت آسوريک ارتباط او را با اشکانيان نشان ميدهد.
ژول سزار (Julius)، پوميه (Pompee) و کراسوس (crassus) سه تن از سرداران و فرمانروايان بزرگ روم بودند که سرزمينهاي پهناوري را که به تصرف دولت روم در آمده بود، بهطور مشترک اداره مي کردند.
آنها در سوم اکتبر سال 56 پيش از ميلاد در نشست لوکا (Luca) تصميم حمله به ايران را گرفتند.
کراسوس فرمانرواي بخش شرقي کشور روم آن زمان يعني شام(سوريه) بود و براي گسترش دولت روم در آسيا، سوداي چيرگي بر ايران، دستيابي به گنجينههاي ارزشمند ايران و سپس گرفتن هند را در سر ميپروراند و سرانجام با حمله به ايران اين نقشه خويش را عملي ساخت.
وي فاتح جنگ بردگان و درهمکوبنده اسپارتاکوس سردار قدرتمند انقلاب بردگان بود.
کراسوس (رييس دوره اي شورا) با سپاهي مرکب از42 هزار نفر از لژيونهاي ورزيده روم که خود فرماندهي آنان رابرعهده داشت به سوي ايران روانه شد و ارد (اشک13) پادشاه اشکاني ،سورنا سردار نامي ايران را مامور جنگ با کراسوس و دفع يورش روميها کرد.
نبرد ميان دو کشور در سال 53 پيش از ميلاد در جلگه هاي ميانرودان (بين النهرين) و در نزديکي شهر حران يا کاره (carrhae) روي داد.
در جنگ حران، سورنا با يک نقشه نظامي ماهرانه و بهياري سواران پارتي که تيراندازان چيرهدستي بودند، توانست يک سوم سپاه روم را نابود و اسير کند.
کراسوس و پسرش فابيوس Fabius (پوبليوس) دراين جنگ کشته شدند و تنها شمار اندکي از روميها موفق به فرار گرديدند.
روش نوين جنگي سورنا، شيوه جنگ و گريز بود. اين سردار ايراني را پديدآورنده جنگ پارتيزاني (جنگ به روش پارتيان) در جهان ميدانند.
ارتش او دربرگيرنده زرهپوشان اسب سوار، تيراندازان ورزيده، نيزه داران ماهر، شمشيرزنان و پياده نظام همراه با شترهايي با بار مهمات بود.
افسران رومي درباره شکستشان از ايران به سناي روم چنين گزارش دادند:
سورنا فرمانده ارتش ايران در اين جنگ از تاکتيک و سلاحهاي تازه بهره گرفت.
هر سرباز سوار ايراني با خود مشک کوچکي از آب حمل ميکرد و مانند ما دچار تشنگي نميشد. به پيادگان با مشکهايي که بر شترها بار بود آب و مهمات مي رساندند.
سربازان ايراني به نوبت با روش ويِِژهاي از ميدان بيرون رفته و به استراحت ميپرداختند.
سواران ايران توانايي تير اندازي از پشت سر را دارند
ايرانيان کمانهايي تازه اختراع کرده اند که با آنها توانستند پاي پيادگان ما را که با سپرهاي بزرگ در برابر انها و براي محافظت از سوارانمان ديوار دفاعي درست کرده بوديم به زمين بدوزند.
ايرانيان داراي زوبينهاي دوکي شکل بودند که با دستگاه نويني تا فاصله دور و به صورت پيدرپي پرتاب مي شد.
شمشيرهاي آنان شکننده نبود. هر واحد تنها از يک نوع سلاح استفاده مي کرد و مانند ما خود را سنگين نمي کرد.
سربازان ايراني تسليم نميشدند و تا آخرين نفس بايد ميجنگيدند.
اين بود که ما شکست خورده، هفت لژيون را به طور کامل از دست داده و به چهار لژيون ديگر تلفات سنگين وارد آمد.
جنگ حران که نخستين جنگ بين ايران و روم به شمار ميرود، داراي اهميت بسيار در تاريخ است زيرا روميها پس از پيروزيهاي پيدرپي براي اولين بار در جنگ شکست بزرگي خوردند و اين شکست به قدرت آنان در دنياي آنروز سايه افکند و نام ايران را بار ديگر در جهان پرآوازه کرد و نام دولت پارت و شاهنشاهي اشکاني را جاودانه و نام سورنا را بعنوان بزرگترين سردار ايران و جهان پرآواره ساخت .
دولت جهانگير روم در پيشرفت مرزهاي خود درخاور، با سد قدرتمند ايراني روبرو شد و از آن زمان به بعد گسترش و توسعه آن دولت در آسيا، پايان پذيرفت.
پس از پيروزي سورنا بر کراسوس و شکست روم از ايران، دولت مرکزي روم دچار اختلاف شديد شد.
پس از اين جنگ نزديک به يک قرن، رود فرات مرز شناخته شده بين دو کشور گرديد و مناطق ارمنستان، ترکيه، سوريه، عراق تبديل به استانهايي از ايران گرديدند.
روميها براي جلوگيري از شکستهاي آينده و به پيروي از ايرانيان ناچار شدند به وجود سواره نظام درسپاه خود توجه بيشتري بنمايند.
بد نيست يادآوري شود که سورنا پس از شاه مقام اول کشور را داشت؛ وي ارد را به تخت پادشاهي نشاند و به سبب نجابت خانوادگي در روز تاجگذاري شاهنشاه ايران کمربند شاهي را به کمر پادشاه بست.
او به هنگام گرفتن شهر سلوکيه نخستين کسي بود که برفراز ديوار دژ شهر برآمد و با دست خود دشمناني را که مقاومت ميکردند بزير افکند. سورنا در اين هنگام بيش از 30 سال نداشت.
اما شوربختانه سورنا هيچ بهرهاي از پيروزي بزرگ خود نبرد.
ارد شاهنشاه اشکاني بجاي قدرداني، سپهسالار دلاور ايراني را کشت پس از اين رويداد ناگوار ارتش ايران دچار ضعف گرديد و ديگر نتوانست در خاورميانه و شام پيشروي نمايد و در برابر روم تنها به مقاومت و دفاع پرداخت.
مجله دانستني هاي ايران زمين