Big-brother
30th June 2010, 02:42 PM
خبرانلاین: دکتر سعیدلو، معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان تربیتبدنی برای بزرگمرد ورزش ایران در جامجهانی، حسن کامرانیفر پیام تقدیر فرستاد.
در بخشی از این پیام آمده است: «بیشک این مسئله برگ زرین دیگری از افتخارات ورزش و فوتبال کشور و باعث بروز توانمندیهای داوران جوان کشورمان خواهد بود. امیدوارم با برنامهریزیهای بزرگی که در مجموعه ورزش ایران وجود دارد، در همه ردهها ورزشکاران کشورمان به قلههای رفیع موفقیت دست یابند.»
البته همه اسباب افتخارمان این است که ایشان در دو بازی کمکداور بوده است و خودش در گفتوگویی گفته «مردم مرا ببخشند که نتوانستم بیشتر داوری کنم.»
احتمالاً به زودی میدان آزادی تهران را «میدان کامرانیفر» نام خواهند گذاشت و یک مجسمه نیمتنه هم از وی پای میدان فردوسی میگذارند که لابد به سرعت دزدیده خواهد شد و در کنار مجسمه سایر بزرگان تاریخ ایران در پستویی نامعلوم نگهداری خواهد شد.
حالا پیامهای برخی از نامداران را به این مرد بزرگ بخوانید:
وزیر آموزش و پرورش: بیشک حضور شما برگی زرین بر آموزش و پرورش جوانان افزوده است. آفرین، صدآفرین، هزاروسیصد آفرین.
دکتر حسین الهیقمشهای: tobe or not tobe. شما توی یه لحظه تصمیم مهم زندگی تو گرفتی. شکسپیر هم همین رو میگه. درست مثل مولانا که میگه: کامرانی لب خط اومد پرچمو تکون داد/ پرچم که خاک نداشت خودشو نشون داد. لذا همه فلاسفه تا حالا هرچی گفتن درباره شما گفتن... [خلاصه 30 جلسه 3 ساعته سخنرانی]
عزتالله ضرغامی: عرصه رسانه در این روزگار بیش از همیشه خطنگهداران با دقتی چون شما را نیاز دارد. امیدوارم این مهم صورت پذیرد.
حسین رضازاده: باریکلا حسن.
دکتر رضا داوری اردکانی: حوالت تاریخی سرزمینمان چنین بود که در آن جام نقشی از ما پدیدار نباشد تا فرصت دلربایی از گوهر اگزیستانس جامعه ایرانی ستانده شود. اهتزاز پرچم شما در مهد نهیلیسم، تکرار دوباره این شاهبیت حکمت شرقی بود که پایان عصر سووژکتیویتة غربی فرارسیده است.
محسن رضایی: دوستان اصرار دارند بنده در این مورد اخیر اعلام موضع کنم اما از همین تریبون اعلام بیطرفی میکنم.
محمدرضا لطفی: کم نبودند بیهنرانی که پرچمت را شکسته میخواستند و دستت را بسته. من جمله همانها که در فایل را شکستند و نسخه مستر بیداد و همایون را بردند. آنها که حالا با کمانچهکشهایی کنسرت ضدانقلابی میگذارند که فقط کمانچه را به دست دارند و چشم ندارند ببینند من کمانچه میزنم. زندهباد من، مرگ بر بقیه بالاخص شجریان فتنهگر.
وزیر راهوترابری: وقتی یک داور ورزشکار ایرانی پرچمش را میبرد بالا، انگار یک ملت بالا رفته و وقتی پرچمش را نمیبرد بالا، باز هم انگار یک ملت بالا رفته. شما پدر ورزش داوری ایران هستید. داوری از ورزشهایی است که باید برای اعتلای آن کوشید. خود ما جوان که بودیم، توی دانشکده ورزش داوری میکردیم. البته آن روزها این ورزش به این حد امکانات نداشت. حالا خدا را شکر رونق گرفته و دارد. امیدوارم در همین جام همگانی دنیا به بازی فینال بروید و به مارادونا هم گل بزنید و با جام برگردید.
هوگو چاوز: قطعاً حضور حماسی شما دل دوست، برادر و همتای ایرانی مرا هم شاد کرد. لذا در کاراکاس یک ماه جشن و پایکوبی اعلام کردهایم و دادهایم 400 هزار تیشرت با عکس شما تولید شود. 18 خیابان دوطرفه هم به دستور من و البته به خواست ملت تغییر نام داده و نامشان شده است حسن کامرانیفر.
غلامعلی حدادعادل: دیشب حین بررسی تصمیمات اخیر کمیسیون فرهنگی مجلس، خبر مسرتاثر سرافرازی داور ایرانی را شنیدم. ارتجالاً این رباعی را جهت ثبت و ضبط در تاریخ ادبیات سترگ کشورمان و چاپ در کتب درسی، از خامه به بیاض آوردم.
در ایران، فتنه و تبانی نشود
«فردوسیپور»، «جاودانی» نشود
در بین جمیع داوران یک تن هم
«فّر»ش به کنار، «کامرانی» نشود
در بخشی از این پیام آمده است: «بیشک این مسئله برگ زرین دیگری از افتخارات ورزش و فوتبال کشور و باعث بروز توانمندیهای داوران جوان کشورمان خواهد بود. امیدوارم با برنامهریزیهای بزرگی که در مجموعه ورزش ایران وجود دارد، در همه ردهها ورزشکاران کشورمان به قلههای رفیع موفقیت دست یابند.»
البته همه اسباب افتخارمان این است که ایشان در دو بازی کمکداور بوده است و خودش در گفتوگویی گفته «مردم مرا ببخشند که نتوانستم بیشتر داوری کنم.»
احتمالاً به زودی میدان آزادی تهران را «میدان کامرانیفر» نام خواهند گذاشت و یک مجسمه نیمتنه هم از وی پای میدان فردوسی میگذارند که لابد به سرعت دزدیده خواهد شد و در کنار مجسمه سایر بزرگان تاریخ ایران در پستویی نامعلوم نگهداری خواهد شد.
حالا پیامهای برخی از نامداران را به این مرد بزرگ بخوانید:
وزیر آموزش و پرورش: بیشک حضور شما برگی زرین بر آموزش و پرورش جوانان افزوده است. آفرین، صدآفرین، هزاروسیصد آفرین.
دکتر حسین الهیقمشهای: tobe or not tobe. شما توی یه لحظه تصمیم مهم زندگی تو گرفتی. شکسپیر هم همین رو میگه. درست مثل مولانا که میگه: کامرانی لب خط اومد پرچمو تکون داد/ پرچم که خاک نداشت خودشو نشون داد. لذا همه فلاسفه تا حالا هرچی گفتن درباره شما گفتن... [خلاصه 30 جلسه 3 ساعته سخنرانی]
عزتالله ضرغامی: عرصه رسانه در این روزگار بیش از همیشه خطنگهداران با دقتی چون شما را نیاز دارد. امیدوارم این مهم صورت پذیرد.
حسین رضازاده: باریکلا حسن.
دکتر رضا داوری اردکانی: حوالت تاریخی سرزمینمان چنین بود که در آن جام نقشی از ما پدیدار نباشد تا فرصت دلربایی از گوهر اگزیستانس جامعه ایرانی ستانده شود. اهتزاز پرچم شما در مهد نهیلیسم، تکرار دوباره این شاهبیت حکمت شرقی بود که پایان عصر سووژکتیویتة غربی فرارسیده است.
محسن رضایی: دوستان اصرار دارند بنده در این مورد اخیر اعلام موضع کنم اما از همین تریبون اعلام بیطرفی میکنم.
محمدرضا لطفی: کم نبودند بیهنرانی که پرچمت را شکسته میخواستند و دستت را بسته. من جمله همانها که در فایل را شکستند و نسخه مستر بیداد و همایون را بردند. آنها که حالا با کمانچهکشهایی کنسرت ضدانقلابی میگذارند که فقط کمانچه را به دست دارند و چشم ندارند ببینند من کمانچه میزنم. زندهباد من، مرگ بر بقیه بالاخص شجریان فتنهگر.
وزیر راهوترابری: وقتی یک داور ورزشکار ایرانی پرچمش را میبرد بالا، انگار یک ملت بالا رفته و وقتی پرچمش را نمیبرد بالا، باز هم انگار یک ملت بالا رفته. شما پدر ورزش داوری ایران هستید. داوری از ورزشهایی است که باید برای اعتلای آن کوشید. خود ما جوان که بودیم، توی دانشکده ورزش داوری میکردیم. البته آن روزها این ورزش به این حد امکانات نداشت. حالا خدا را شکر رونق گرفته و دارد. امیدوارم در همین جام همگانی دنیا به بازی فینال بروید و به مارادونا هم گل بزنید و با جام برگردید.
هوگو چاوز: قطعاً حضور حماسی شما دل دوست، برادر و همتای ایرانی مرا هم شاد کرد. لذا در کاراکاس یک ماه جشن و پایکوبی اعلام کردهایم و دادهایم 400 هزار تیشرت با عکس شما تولید شود. 18 خیابان دوطرفه هم به دستور من و البته به خواست ملت تغییر نام داده و نامشان شده است حسن کامرانیفر.
غلامعلی حدادعادل: دیشب حین بررسی تصمیمات اخیر کمیسیون فرهنگی مجلس، خبر مسرتاثر سرافرازی داور ایرانی را شنیدم. ارتجالاً این رباعی را جهت ثبت و ضبط در تاریخ ادبیات سترگ کشورمان و چاپ در کتب درسی، از خامه به بیاض آوردم.
در ایران، فتنه و تبانی نشود
«فردوسیپور»، «جاودانی» نشود
در بین جمیع داوران یک تن هم
«فّر»ش به کنار، «کامرانی» نشود