مشاعره با حروف انتخابي!

[Helix]

سلام به دوستان عزيز و دوستداران شعر وادبيات [shaad]

باتوجه به اينكه استقبال نسبتا خوبي از بخش مشاعره ميشه ،
به نظر ميرسه شعرهايي كه ابتدا و انتهاي اونا بيشتر حروف الف ، د ،م ، ت و چند حرف ديگه هستن زيادن و بقيه حروف كمتر تو مشاعره بكار ميرن و از طرفي تكرار ابيات با حروف
رايج تر تو صفحات زيادي مشاهده ميشه.
به نظرمن هر كسي كه مياد و تو مشاعره شركت مي كنه ، بعد از نوشتن بيت مربوطه ، يه حرف رو به انتخاب خودش بگذاره و دوست بعدي مشاعره رو با اون حرف ادامه بده .
با اين كار هم از بيشتر حروف تو مشاعره استفاده ميشه و هم دوستان به اين بخش توجه بيشتري نشون ميدن.
فكر ميكنم بخش جالبي از آب دربياد[cheshmak]

پيشاپيش از دوستاني كه تو اين تاپيك شركت كرده و مارو همراهي ميكنن ممنونم.:x

موفق باشين.[movafaghiyat]

[Helix]

بسم الله!
اولين شعر رو ابياتي از خواجه ي راز شروع مي كنم :


سر ارادت ما و آستان حضرت دوست
كه هرچه بر سر ما ميرود ارادت اوست
نظير دوست نديدم اگرچه از مه و مهر
نهادم آينه ها را مقابل رخ دوست

حرف بعدي: ش

[MR_Jentelman]

شب ظلمت و بيابان به كجا توان رسيدن
مگر آنكه شمع رويت به رهم چراغ دارد
من و شمع صبحگاهي سزد ار به هم بگرييم
كه بسوختيم و از ما بت ما فراغ دارد



حرف و

[Helix]

واعظ ما بوي حق نشنيد بشنو كاين سخن
در حضورش نيز مي گويم نه غيبت مي كنم.

حرف : ل

[MR_Jentelman]

لب فـروبند از طـعـام و از شـراب
سوي خوان آسماني كن شتاب


حرف ز

[Helix]

ز تاب آتش سوداي عشقش
بسان ديگ دايم ميزنم جوش

چو پيراهن شوم آسوده خاطر
گرش همچون قبا گيرم در آغوش

حرف : ك

[MR_Jentelman]

كار از تو مي رود، مددي اي دليل راه
كانصاف مي دهيم و ز راه اوفتاده ايم


حرف ن

[B a R a N]

نی حدیث راه پرخون می کند
قصه های عشق مجنون می کند

محرم این هوش جز بی هوش نیست
مر زبان را مشتری جز گوش نیست

حرف پ

[Helix]

پاس خود گیر اگر حرمت من سوختنی است
تازه عهدی کن اگر عهد کهن سوختنی است

حرف : ع

[MR_Jentelman]

عين عقل است جنون در كويت يارا
جهت قبله ي دل هست به سويت يارا
تو كه اين سان ز پس ابر بتابي به زمين
گر بيايي چه بود جلوه ي رويت يارا


حرف غ

[Helix]

غم از من گريه از من، ناله آوارگي از من
تو هم اي مرغ شب بيدار شو ، بانگي بزن امشب

حرف : ف

[B a R a N]

فغان ز جغد جنگ و مرغوای او

که تا ابد بریده باد نای او




بریده باد نای او و تا ابد

گسسته و شکسته پر و پای او




حرف گ

[Helix]

گفتم غم تو دارم گفتا غمت سرآيد
گفتم كه ماه من شو گفتا اگر برآيد

حرف : ح

[MR_Jentelman]

حليه روح طبيعي هم فناست
حليه آن جان طلب ، كان بر سماست


حرف ق

[Helix]

قدر وقت ار نشناسد دل وكاري نكند
بس خجالت كه ازين حاصل اوقات بريم

حرف ذ

[B a R a N]

ذره را سرگشتگی بینم صواب
زانک او را نیست تاب آفتاب


حرف ط

[Helix]

طريق عشق پرآشوب و فتنه است اي دل
بيفتد آنكه درين راه با شتاب رود


حرف م

[MR_Jentelman]

من كه مي دانم شبي عمرم به پايان مي رسد

يادبود عمر خود تقديم دوستان ميكنم



حرف ظ

[Helix]

ظلم ماري است هركه پروردش
اژدهايي شدو فروبردش

حرف : چ

[MR_Jentelman]

چون صید به دام تو هر لحظه شکارم ای طرفه نگارم
از دوری صیاد دگر تاب ندارم رفت است قرارم


حرف س

[*میشا*]

ستاره ی شب هجران نمی فشاند نور / به بام قصر برآ و چراغ مه برکن

حرف خ

[Helix]

خون شد دلم بياد تو هر گه كه در چمن
بند قباي غنچه گل ميگشاد باد


حرف : پ

[*میشا*]

پر کن پیاله را
که این جام آتشین
دیری است ره به حال خرابم نمی برد

حرف ک

[Helix]

كوه صبرم نرم شد جون موم در دست غمت
تا در آب و آتش عشقت گدازانم چو شمع

حرف ج

[AvAstiN]

جام می را که شکست ؟

« ما » . . .

. . . ما ؟!

آره « ما »

جز من و تو مگر مایی هست ؟

به هزاران سند و مدرک و برهان و دلیل

کام ملت تلخ است

ی

[Helix]

یا رب کجاست محرم رازی که یک زمان
دل شرح آن دهد که چه گفت و چها شنید



حرف :ش

[B a R a N]

شب فراق نداند که تا سحر چند است

مگر کسی که به زندان عشق دربند است

حرف ه

[Helix]

هر روز جهان است و فرازی و نشیبی
این نیز نگاهی است به افتادن سیبی

در غلغله ی جمعی و "تنها" شده ایی باز
آنقدر که در پیرهنت نیز غریبی



حرف ب

[B a R a N]

باران که در لطافت طبعش خلاف نیست

در باغ لاله روید و در شوره زار خس

حرف آ

[Helix]

آن تويي زنده ز شبگردي و مي نوشيها
وين منم مرده در آغوش فراموشي ها
آن تويي گوش به تحسينگر عشاق جمال
وين منم چشم به دروازه ي خاموشي ها


حرف : و

[B a R a N]

وفا نکردی و کردم، جفا ندیدی و دیدم

شکستی و نشکستم، بریدی و نبریدم

حرف ث

[Helix]

ثمري گر ندهد آه فغان خواهد داد
اثري گر نكند ناله دعا خواهد كرد

حرف : ي

[B a R a N]

یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش

می سپارم به تو از چشم حسود چمنش

حرف ز

[MR_Jentelman]

زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست

پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست



حرف ل

[B a R a N]

لطف حق با تو مداراها کند

چون که حد بگذرد رسوا کند

حرف ص

[Helix]

صبح روزي پشت در مي آيد و من نيستم

قصه ي دنيا به سر مي آيد ومن نيستم

حرف ن

[B a R a N]

نباید بستن اندر چیز و کس دل

که دل برداشتن کاریست مشکل

حرف ت

[Helix]

تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی

گوش نا محرم نباشد جای پیغام سروش



حرف ر

[MR_Jentelman]

رقيب آزارهــــا فـرمـود و جاي آشتي نگذاشت
مگر آه سحرخيزان سوي گردون نخواهد شد



حرف ت

[B a R a N]

ترسم ای مرگ نیایی تو و من پیر شوم

آنقدر زنده بمانم که ز جان سیر شوم

حرف خ

[MR_Jentelman]

خرم آن کس که غم عشق تو در دل دارد

وز همه ملک جهان مهر تو حاصل دارد


حرف ه

[B a R a N]

هرگه که دل به عشق دهی خوش دمی بود

در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست

حرف ش

[Helix]

شب وروزم بسوز وساز بي امان طي شد
گهي از ساختن نالم گهي از سوختن گويم

حرف ح

[MR_Jentelman]

حدی داره شکستن گلهای بهار
قدی داره شکستن دلم تو روزگار


حرف ع

[B a R a N]

عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد

نازپرورده، تنعم نبرد راه به دوست

حرف غ

[MR_Jentelman]

غریق حیرت زیبایی ام دراین گلزار
به عهده ام مگذار انتخاب گلها را


حرف و

[B a R a N]

وفایی نیست در گل ها منال ای بلبل مسکین

کزین گل ها پس از ما هم فراوان روید از گل ها

حرف م

[AvAstiN]

منم فرشته ي زخمي ، پري پر بسته

چگونه بي تو بمانم ، چگونه؟ نتوانم . . .

گ

[Helix]

گر شاخه اميدم بشكسته ريشه دارم

باران رحمتي كو ، كز نو جوانه آرم



حرف : ي

[MR_Jentelman]

یک سرنوشت سه‌حرفی؛ خالی‌ست در کنج جدول
فکر مرا کرده مشغول این راز از روز اوّل
آن‌جا زنی گریه می‌کرد با کودکان گرسنه
در دود و خاکستر این‌جا مردی‌ست بر پای منقل

حرف ث

[Helix]

ثلث دين من ديده يار است
عاشقم من ، دين بسياراست

حرف س

[*میشا*]

سال ها دل طلب جام جم از ما میکرد
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد

حرف ق

[B a R a N]

قضا رفت و قلم بنوشت فرمان

تو را جز صبر کردن چیست درمان

حرف خ

[Helix]

خوش خبر مي آيم اي غم از دلم پرواز كن

خرمني گل را بدامن مي كشم ره باز كن



حرف ز

[سردار]

ز مردم هردمی حرف بسیار است
ولیکن شاعر از غم,شرمسار است
ل بده

[Helix]

لبت شكر بمستان داد و چشمت مي بميخواران
منم كز غايت حرمان نه با آنم نه با اينم


حرف : ت

[AvAstiN]

تا کی به بزم مدعیان جلوه می کنی ؟

خواهی مرا به سخره بگیرد رقیب من؟

ق

[چامه]

قلم و شعر و علم و فکر و سخن
نبود نزد عاقلان مستور
حرف :ع

[Helix]

عرق شرم دلم بود كه از چشمم ريخت
ورنه بر كشته تو گريه روا نبست مرا

حرف : ط

[B a R a N]

طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی

صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست

حرف ظ

[Helix]

ظل ممدود خم زلف تو ام بر سر باد
كاندر اين سايه قرار دل شيدا باشد
چشمت از ناز به حافظ نكند ميل آري
سر گراني صفت نرگس رعنا باشد

حرف : و

[B a R a N]

وارث تمام اضطراب های من سلام

لیلی قشنگ خواب های من سلام

حرف ح

[A.M.I.N]

وارث تمام اضطراب های من سلام

لیلی قشنگ خواب های من سلام

حرف ح


حالا با دل شکستم لب پنچره نشستم
بیا که هنوز چشمامو روی عشق تو نبستم

هر حرفی که دوست داشت نفر بعدی شروع کنه [golrooz]

[Helix]

در این درگه که گه گه که که و که که شود ناگه

مشو غره به امروزت که از فردانیی آگه



حرف ب

[B a R a N]

با آنکه زما هیچ یادی نکردی

ای آنکه نرفتی دمی از یاد، کجایی؟

حرف ق

[Helix]

قدر و بهاي مرد نه از جسم فربه است
بل قدر مردم از سخن و علم پربهاست...

حرف ل

[AvAstiN]

لعل کو دیر زاد دیر بقاست
لاله کامد سبک سبک برخاست

چ

[Helix]

چون شدم بي بال و پر خورشيد سوزانتر دميد
با پر خود هم نبستم سايبان خويش را


حرف آ

[MR_Jentelman]

آخر اين ناله جانسوز اثر ها دارد
شب تاريك فروزنده سحر ها دارد
غافل از حال جگر سوخته عشق مباد
كه در اتشكده سينه شررها دارد


حرف چ

[Helix]

چون غمي را پروري با صد غرور آيي برقص
چون نشاطي آوري با نقش رويايي چرا

حرف ك

[MR_Jentelman]

كاش مي شد عشق را تعبير كرد
خواب چشمان تو را تعبير كرد
كاش مي شد در غروب لحظه ها
لحظه ديدار را تمديد كرد


حرف ث

[B a R a N]

ثوابت باشد ای دارای خرمن

اگر رحمی کنی بر خوشه چینی

حرف ج

[Helix]

جلوه هاي باورم يارا حبابي پوچ بود



رنگ جو چشم دوبين كج نگاهم را ببخش

حرف غ

[MR_Jentelman]

غلام همت آن رند عافیت سوزم
که در گدا صفتی کیمیا گری داند

حرف ص

[Helix]

صد بار خلاف عهد كردي
آخر به غلط يكي وفا كن

حرف ح

[MR_Jentelman]

حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند
محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند


حرف ه

[B a R a N]

هر مرغ فکر کز سر شاخ سخن بجست
بازش ز طره تو به مضراب می زدم

حرف د

[Helix]

داني چه بود كمال انسان
با دشمن و دوست لطف و احسان

حرف : ف

[MR_Jentelman]

فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست
کفرست درین مذهب خود بینی و خود رائی


حرف م

[Helix]

من از تبار غزل های سهل و ممتنعم
که هر که هوش سپرده است از برم کرده است

حرف ش

[B a R a N]

شاید که چو بگذرم از او یابم
آن گمشده شادی و سرورم را

حرف خ

[Helix]

خلاصه دو جهان در وجود كامل توست
تو شوخ ديده از اين و از آن چه مي خواهي

حرف ژ

[MR_Jentelman]

ژاله چو بارید بر دلم
بستر سردم اجاق شد
از گذر ابر خوشگلم
باغ پر از اتفاق شد


حرف ذ

[Helix]

ذوق پاكان ز خمر و مستي نيست
جاه نيكان به كبر هستي نيست

حرف گ

[Helix]

ژاله چو بارید بر دلم
بستر سردم اجاق شد
از گذر ابر خوشگلم
باغ پر از اتفاق شد





واقعا دمتون گرم![cheshmak]
اعتراف مي كنم خودم شعري با حرف ژ تو ذهنم نبود![soal]
ممنون.[golrooz]

[B a R a N]

گر عمری به زندانم کشیدی
رها کن دیگرم این یک نفس را

منم آن مرغ ، آن مرغی که دیریست
به سر اندیشه ی پرواز دارم

حرف ف

[MR_Jentelman]

واقعا دمتون گرم!
اعتراف مي كنم خودم شعري با حرف ژ تو ذهنم نبود![soal]
ممنون.[golrooz]

خواهش ميكنم قابل شما رو نداشت.شما استاد ما هستيد[labkhand][golrooz]

فاصله بین من و تو
از اینجا تا آسمونه
گرچه عشقه تو دلامون
دنیامون نامهربونه
بین دستهای من و تو
یه افق، یک کهکشونه





حرف ص

[Helix]

صد رحمت ايزدي بر آن مرد
كز كيسه خود بود جوانمرد

حرف و

[B a R a N]

وای برمن که دیوانه بودم
من به خاک سیاهش نشاندم

وای بر من که من کشتم او را
من به آغوش گورش کشاندم

حرف ل

[Helix]

لب پياله ببوس آنگهي به مستان ده
بدين دقيقه دماغ معاشران تر كن

حرف ن

[MR_Jentelman]

نان من پخته است چون خورشيد، هر جا مي‌روم
در تنور آتشين ز انديشه‌ي نان نيستم


حرف ژ[bamazegi]

[B a R a N]

ژاژ می‌گویم
که ازو حسن را چه آزارست

تا مصاف وفا شکسته شدست
علم عافیت نگونسارست

حرف ب

* یکم از وسط مصرع شروع کردم که با ژ شروع شه [nishkhand]
اینم اصلش:
چه وفا این چه ژاژ می‌گویم

[MR_Jentelman]

ژاژ می‌گویم
که ازو حسن را چه آزارست

تا مصاف وفا شکسته شدست
علم عافیت نگونسارست

حرف ب

* یکم از وسط مصرع شروع کردم که با ژ شروع شه [nishkhand]
اینم اصلش:
چه وفا این چه ژاژ می‌گویم


اين ديگه چه مدلشه[khande]درست كن يه شعر ديگه بده قبول نيست[hoshdar]

[B a R a N]

اين ديگه چه مدلشه[khande]درست كن يه شعر ديگه بده قبول نيست[hoshdar]

من ناخواسته وارد این جریان شدم [nishkhand]

[B a R a N]

ژاله از نرگس فرو بارید و گل را آب داد
وز تگرگ روح پرور مالش عناب داد

چشم مست او که مژگان را به قتلم تیز کرد
خنجر زهرآب داده در کف قصاب داد

"امیرخسرو دهلوی"

حالا حرف ب

[MR_Jentelman]

بسوز قافله مبتلا به غارت جان
که آهشان نگذارد گياه در صحرا

حرف ژ[nishkhand]

[*میشا*]

ژاله چو بارید بر دلم
بستر سردم اجاق شد
از گذر ابر خوشگلم
باغ پر از اتفاق شد
یار برون آمد از خیال
وصل رقیب فراق شد

حرف ض

[Helix]

دوستان خسته نباشين.[shaad]
ممنون ميشم اگه حرف "ژ" رو واسه شروع بيت بعد بكار نبرين.
چون ابياتي كه با اين حرف شروع ميشه انگشت شماره.
مرسي از همراهيتون.[golrooz]

[Helix]

ضیافتی که درآنجا توانگران بـــــاشند
شکنجه ای است فقیران بی بضاعت را.
حرف ي

[*میشا*]

یارب از عرفان مرا پیمانه ای سرشار ده
چشم بینا جان آگاه و دلی بیدار ده

حرف پ

[Helix]

پيوند عمر بسته به موئيست هوش دار
غمخوار خويش باش غم روزگار چيست

حرف ز لطفا!!!

[AvAstiN]

زان سوي او چندان كرم، زين سو خلاف و بيش و كم
زان سوي او چندان نعم، زين سوي تو چندين خطا

ع

[B a R a N]

عشق تو بسم بود، که این شعلهٔ بیدار
روشنگر شب های بلند قفسم بود


آن بخت گریزنده دمی‌ آمد و بگذشت
غم بود، که پیوسته نفس در نفسم بود


حرف ف

[Helix]

فرض کن: مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست
فرض کن: یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست
فرض کن: جنگل بیابان بود از روز نخست
در کویری سوت و کور
در میان مردمی با این مصیبت‌ها صبور
صحبت از مرگ محبّت، مرگ عشق
گفتگو از مرگ انسانیت است



حرف خ

[AvAstiN]

خیابان گردی لیلا ، عجیبه !؟
نه لیلا هم یکی چون ما ، عجیبه ؟


ل

[B a R a N]

لب بسته و پر سوخته، از کوی تو رفتم

رفتم، به خدا گر هوسم بود، بسم بود


حرف ح

[Helix]

حديث دوست نگويم مگر به حضرت دوست

كه آشنا سخن آشنا نگه دارد
حرف ت

[B a R a N]

تا که حیران شود از جلوه گل
امشب آن عاشق دیرینه من

چو ز در آمد و بنشست خموش
زخمه بر جان و دل و چنگ زنم

حرف الف

[Helix]

از در درآمدي و من از خود به در شدم
گويي كز اين جهان به جهان دگر شدم
حرف م

[B a R a N]

می سوزم از این دو رویی و نیرنگ
یکرنگی کودکانه می خواهم

ای مرگ از آن لبان خاموشت
یک بوسه ی جاودانه می خواهم

حرف ق

[Helix]

قتل اين خسته به شمشير تو تقدير نبود
ورنه هيچ از دل بي رحم تو تقصير نبود

حرف س

[B a R a N]

سرودم ناله شد در سینه ی تنگ
به حسرت ها سر آمد روزگارم

به لب هایم مزن قفل خموشی
که من باید بگویم راز خودرا

حرف چ

[Helix]

چو در گلزار اقبالش خرامانم بحمدالله

نه ميل لاله و نسرين نه برگ نسترن دارم

حرف ط

[MR_Jentelman]

ژاله چو بارید بر دلم
بستر سردم اجاق شد
از گذر ابر خوشگلم
باغ پر از اتفاق شد
یار برون آمد از خیال
وصل رقیب فراق شد

حرف ض




سلام ميشا خانم اين شعر تكراريه من قبلا اين شعرو زدم[cheshmak]

[B a R a N]

طفلی غنوده در بر من بیمار
با گونه های سرخ تب آلوده

با گیسوان در هم آشفته
تا نیمه شب ز درد نیاسوده

حرف ش

[MR_Jentelman]

شنیدمت که نظر می کنی به حال ضعیفان
تبم گرفت و دلم خوش انتظار عیادت


حرف پ

[B a R a N]

پروانه را شکایتی از جور شمع نیست
عمریست در هوای تو میسوزم و خوشم


خلقم به روی زرد بخندند و باک نیست
شاهد شو ای شرار محبت که بی غشم


حرف خ

[sedna]

پابرهنه از کفش به منت بهتر
چون نیست وفا ترک محبت بهتر
در مذهب من زود به دوزخ رفتن
بسیار ز انتظار جنت بهتر

حرف ف

[B a R a N]

فدائی ندارد ز مقصود چنگ
وگر بر سرش تیر بارند و سنگ


به دریا مرو گفتمت زینهار
وگر می‌روی تن به طوفان سپار


حرف ص

[sedna]

صد وعده ی امید به دل داده ام دروغ
چون من مباد هیچ کسی شرمسار خویش

"صائب"
حرف ن

[B a R a N]

نزدیک، دور
سیر، گرسنه
رها، اسیر
دلتنگ، شاد
آن لحظه ای که بی‌ تو سر آید مرا مباد!

حرف ج

[MR_Jentelman]

جان من سنگ به راه تو نهادن غلط است
رفتن اولا به كوي تو نهادن غلط است

حرف ث

[Helix]

ثنابادبرجان پیغمبــــــــــــــــرش
محمد فرستاده ورهبـــــــــــــرش

حرف ق

[MR_Jentelman]

قامت عشق صلا زد كه سماع ابديست
جز پي قامت او رقص وهياهو مكن


حرف ظ

[Helix]

ظلم را نشناختم ، ظالم ندانستم كه كيست





گوشه چشمي باز كردم ،اشتباهم را ببخش





حرف ج

[MR_Jentelman]

جز وی چه باشد کز اجل اندررباید کل ما
من از کجا پند از کجا باده بگردان ساقیا

حرف گ

[Helix]

گفتم مگر به گريه دلش مهربان كنم
در نقش سنگ قطره باران اثر نكرد...

حرف ف

[MR_Jentelman]

فرياد كه از شش جهتم را ببستند
آن خال و خط و زلف ورخ و عارض و قامت

حرف ت

[Helix]

تو اگر در تپش باغ خداراديدي
همتي كن و بگو ماهي ها
حوضشان بي آب است...

حرف ب

[MR_Jentelman]

به گیتی هرکجا درد دلی بود
بهم کردند و عشقش نام کردند

حرف و

[Helix]

واي باران ، باران
شيشه ي پنجره را باران شست
از دل من اما...
چه كسي نقش تو را خواهد شست؟!


حرف پ

[MR_Jentelman]

پنجه به سر پنجه ي تقدير توان كرد
نه چاره تقدير به تدبير توان كرد


حرف ث

[Helix]

ثابت و سياره گردون من اشک است و آه
آه سردي کز جگر برخاست مهتاب من است

حرف ر

[MR_Jentelman]

رفتی ای کبوتر بی بال
که دل ز فراقت اسیر جنون شد
خبر نداری که از غم عشقت
فسانه شدم من وفای تو چون شد

حرف ذ

[Helix]

ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی
دودم به سر برآمد زین آتش نهانی

حرف ش

[MR_Jentelman]

شادي بطلب که حاصل عمر دمي است
هر ذره زه خاک کيقبادي و جمي است
احوال جهان و اصل اين عمر که هست
خوابي و خيالي و فريبي و دمي است




حرف ل

[Helix]

لاله روئی بر گل سرخی نگاشت :
کز سیه چشمان نگیرم دلبری
از لب من کس نیابد بوسه ای
وز کف من کس ننوشد ساغری

حرف الف

[MR_Jentelman]

اي با من و پنهان چو دل از دل سلامت مي کنم
تو کعبه اي هر جا روم قصد مقامت مي کنم

حرف ك

[*میشا*]

كودكی ده ساله بودم
شاد و خرم
نرم و نازک
چست و چابک
با دو پای كودكانه
می دويدم همچو آهو
می پريدم از لب جوی
دور ميگشتم ز خانه
می شنيدم از پرنده
داستان های نهانی
از لب باد وزنده
رازهای زندگانی


حرف غ

[MR_Jentelman]

كودكی ده ساله بودم
شاد و خرم
نرم و نازک
چست و چابک
با دو پای كودكانه
می دويدم همچو آهو
می پريدم از لب جوی
دور ميگشتم ز خانه
می شنيدم از پرنده
داستان های نهانی
از لب باد وزنده
رازهای زندگانی


حرف غ


خيلي با حال بود مرسي [labkhand]



غريبانه شكستم من اينجا تك و تنها
دل خسته ترينم در اين گوشه دنيا
اي بي خبر از عشق كه نداري خبر ازمن
روزي تو ميايي كه نمانده اثر از من


حرف ي

[Helix]

یوسف از تعبیر خواب مصریان دلسرد شد
هفتصد سال است می‌بارد! فراوانی بس است



حرف دلخواه

[*میشا*]

تا کی به تمنای وصال تو يگانه / اشکم شود از هر مژه چون سيل روانه
خواهد که سرآيد غم هجران تو يا نه / ای تيره غمت را دل عشاق نشانه


حرف ن

[Helix]

نقطه خال تو بر لوح بصر نتوان زد

مگر از مردمک دیده مرادی طلبیم

حرف ض

[MR_Jentelman]

ضامن آهو را خواهم ضمانت عشقم به تو

عشقی را که در دل دارم من سپارم به تو

حرف و

[Helix]

وه كه گر من باز بينم روي يار خويش را
تا قيامت شكر گويم كردگار خويش را

حرف ع

[MR_Jentelman]

عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی

عشق داند که در این دایره سرگردانند


حرف ق

[*میشا*]

قاصد روزان ابری، داروگ! کی می رسد باران؟
بر بساطی كه بساطی نيست
در درون كومه ی تاريک من كه ذره ای با آن نشاطی نيست
و جدار دنده های نی به ديوار اتاقم دارد از خشكيش می تركد
چون دل ياران كه در هجران ياران
قاصد روزان ابری، داروگ! کی می رسد باران؟

حرف ش

[Helix]

شاد بودن هنر است وشاد کردن هنری والاتر


لیک هرگز نپسندیم به خویش


که چو یک شکلک بی جان شب و روز


بی خبر از همه خندان باشیم


بی غمی عیب بزرگی ست که دور از ما باد


حرف ك

[*میشا*]

كاش می شد كه كسی می آمد
اين دل خسته ما را می برد
چشم ما را می شست
راز لبخند به ما می آموخت
كاش می شد كه غم و دلتنگی
راه اين خانه ما گم می كرد
و دل از هر چه سياهیست رها می كرديم

حرف ط

[Helix]

طرفه مي دارند ياران صبر من بر داغ و درد
داغ و دردي كز تو باشد خوشتر است از باغ ورد

حرف م

[AvAstiN]

من در آغوش سلامت گل باغی نشدم

این غزل‌ها همه پرورده ی ویرانی‌هاست

غ

[*میشا*]

غرور آسمونو بشکن، قفس برای تو کمه
رو زخم کهنه ی دل تو، فقط رهایی مرحمه


حرف ف

[MR_Jentelman]

فرياد من چه بي صداس
تو قلب من چه قصه هاس
اگه صداشو گوش كني
اسمي به گوشت آشناس

حرف ث

[*میشا*]

ثانیه ای گر به دلت بند نباشی
یک عمر شکر ریز لب قند نباشی

حرف ب

=-=-=-=
با اینکه سرچ کردم تو تاپیک ولی امیدوارم تکراری نباشه [cheshmak]

[B a R a N]

بگذار سر به سینه ی من تا که بشنوی
آهنگ اشتیاق دلی دردمند را


شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق
آزار این رمیده ی سر در کمند را


حرف ر

[Helix]

ردايم عشق وكفشم صبر و راهم بي سرانجامي
ندانم چون بيارامم درون پيرهن امشب
چنان بريان شدم ، بر آتش آشفته بختيها
كه هردم همچو ني دارم ، نوايي دلشكن امشب

حرف گ

[B a R a N]

گر شد از جور شما خانه موری ویران
خانه خویش محال است که آباد کنید


کنج ویرانه زندان شد اگر سهم بهار
شکر آزادی و آن گنج خدا داد کنید


حرف ه

[MR_Jentelman]

هر نفس آواز عشق می​رسد از چپ و راست
ما به فلک می​رویم عزم تماشا که راست

حرف ي

[B a R a N]

یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدیت
یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید


با این همه آن رنج شما گنج شما باد
افسوس که بر گنج شما پرده شمایید


حرف ت

[MR_Jentelman]

تنت به نازطبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت ازرده گزند مباد


حرف ل

[*میشا*]

لازمه عاشقیست رفتن و دیدن ز دور
و رنه ز نزدیک هم رخصت دیدار هست

حرف گ

[B a R a N]

گلی را که نه رنگ باشد نه بوی
غریب است سودای بلبل بر اوی!

حرف ب

[Helix]

بيان نامراديهاست اينهايي كه من گويم
همان بهتر به هر جمعي رسم كمتر سخن گويم



حرف ع

[B a R a N]

عشق را
ای کاش زبان سخن بود


آن‌که می‌گوید دوستت دارم
دل اندُه گین شبی ست
که مهتابش را می جوید


حرف ک

[Helix]

كامم از زهر زمانه همه تلخ است چنان
كه به شيريني مرگم شكري نيست كه نيست

حرف ج

[B a R a N]

جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را
نجـستم زندگانی را و گم کردم جوانی را

کـنون با بار پیــــــری آرزومندم که برگردم
بـه دنبــال جـوانی کوره راه زنـدگـانـی را

حرف خ

[**Royaye Sabz**]

خوب رویان جفا پیشه وفا نیز کنند ** به کسان درد فرستند و دوا نیز کنند

حرف د

[B a R a N]

در جستجوی تو و نگاه تو
دیگر ندود نگاه بی تابم

اندیشه آن دو چشم رویایی
هرگز نبرد ز دیدگان خوابم

حرف ش

[**Royaye Sabz**]

شه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان ** که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان

حرف الف

[Helix]

اين دل خسته زماني پر پروازي داشت
حال از جور زمان بال و پري نيست كه نيست

حرف ش

[B a R a N]

شب سردی است و من افسرده
راه دوری است و پایی خسته
تیرگی هست و چراغی مرده

حرف ل

[بهـمن]

لب لعلش شکری داد بمن
نمکین شکر شیرین ملیح
سخنی رفت میان من و او
باشارت به کنایت نه صریح

ب

[MR_Jentelman]

بسوخت اين دل خام و به كام دل نرسيد
به كام اگر برسيدي نريختي خوناب


حرف ص

[Helix]

صبحي مبارك است نظر بر جمال دوست
برخوردن از درخت اميدوصال دوست


حرف ك

[B a R a N]

کنون منم که خسته ز دام فریب و مکر
بار دگر به کنج قفس رو نموده ام

بگشای در که در همه دوران عمر خویش
جز پشت میله های قفس خوش نبوده ام

حرف م

[Helix]

می روم خسته و افسرده و زار
سوی منزلگه ویرانه ی خویش
به خدا می برم از شهر شما
دل شوریده و دیوانه خویش

حرف س

[MR_Jentelman]

ساعد آن به که بپوشی تو چو از بهر نگار
دست در خون دل پرهنران می‌داری


حرف گ

[بهـمن]

گر نه پختگی عاشقان غرض باشد
کجا جهنم و مؤمن درود اوست عبث

ر

[B a R a N]

ره عقل جز پیچ بر پیچ نیست
بر عارفان جز خدا هیچ نیست


توان گفتن این با حقایق شناس
ولی خرده گیرند اهل قیاس


حرف ع

[Helix]

عشقبازي نه من آخر به جهان آوردم
ياگناهي است كه اول من مسكين كردم

حرف چ

[بهـمن]

چو مهر دوست بر دل تافت اين ويرانه روشن شد

سراسر مشعلي شد دل تمام خانه روشن شد


غ

[B a R a N]

غافلی ناگه به ویران گنج یافت

سوی هر ویران از آن پس می‌شتافت




حرف ف

[بهـمن]

فرزانه كسي باشد كو معرفتي دارد
آنكو نبود عارف فرزانه چرا باشد

ط

[بهـمن]

طوفان محيط عشق با دل چه تواند كرد
اين قطره خون در سر درياي دگر دارد


ب

[**Royaye Sabz**]

با تو فریااااااد یه عمر و می کشم تا اوج باور ** دلای آبی همیشه می مونن بی یار و یاور

حرف م

[MR_Jentelman]

مزن بر دل ز نوك غمزه تيرم

كه پيش چشم بيمارت بميرم

حرف د

[Helix]

در زمان همیشه شب، ای اشک
آفتابی به سینه ی ما بود
روزگارا ، تو باش وخورشیدت
مهر شب تاب من ، غزلها بود



حرف پ

[B a R a N]

پریشان خاطران رفتند در خاک

مرا از خاک ایشان آفریدند


حرف ی

[MR_Jentelman]

يادمه بهم مي گفتي ؛ واسه من شعري نداري؟
بيا قابلي نداره ؛ اخرين هديه ياره
من و بايد تو ببخشي ؛ اين يکي اسمي نداره


حرف ث

[B a R a N]

ثریا کرد با من تیغ‌بازی

عطارد تا سحر، افسانه‌سازی


زحل، با آنهمه خونخواری و خشم

مرا میدید و خون میریخت از چشم


فلک، بر نیت من خنده میکرد

مرا زین آرزو شرمنده می‌کرد



حرف د

[MR_Jentelman]

دل من با دل تو خورده گره
نكنه ناز كني بازكني اين دو گره

حرف ش

[B a R a N]

شمعیم و دلی مشعله‌افروز و دگر هیچ
شب تا به سحر گریه‌ی جانسوز و دگر هیچ


افسانه بود معنی دیدار، که دادند
در پرده یکی وعده‌ی مرموز و دگر هیچ


حرف خ

[Helix]

خوش است درد كه باشد اميد درمانش
دراز نيست بيابان كه هست پايانش

حرف ق

[**Royaye Sabz**]

قصه منو غم تو قصه گل و تگرگه ** ترس بی تو زنده بودن ترس لحظه های مرگه

حرف ق

[MR_Jentelman]

قلبمو عادت بده به عاشقانه مردن
از عشق زنده بودن
از عشق جون سپردن

حرف ل

[B a R a N]

لرزش دست و دلم
از آن بود
که عشق
پناهی گردد
پروازی نه
گریزگاهی گردد

آی عشق آی عشق
چهره ی آبیت پیدا نیست

حرف ک

[**Royaye Sabz**]

کس نمی داند ز من جز اندکی ** وز هزاران جرم و بدفعلی یکی
من همی آن دانم و ستار من ** جرم ها و زشتی کردار من

حرف ب

[بهـمن]

با اینهمه چسان دین در دل قرار گیرد
تقوی چگونه باشد در کام کس گوارا
از محتسب که ما را منع از شراب فرمود
ساغر گرفت بر کف میخورد آشکارا


ج

[B a R a N]

جای مهتاب به تاریکی شبها تو بتاب
من فدای تو به جای همه گلها تو بخند

اینک این من که به پای تو درافتاده ام باز
ریسمانی کن از آن موی دراز
تو بگیر
تو ببند
تو بخواه

حرف ر

[**Royaye Sabz**]

روزی که شدم جانب کوی تو روانه ** کانون دلم عشق تو را گشت خزانه
بیدار شدم از غم هجر تو شبانه ** ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه

حرف ه

[B a R a N]

همره روزها سفر گیرم
بگریزم ز مرز دنیاها

دانی از زندگی چه می خواهم
من تو باشم … تو … پای تا سر تو
زندگی گر هزار باره بود
بار دیگر تو … بار دیگر تو


حرف م

[**Royaye Sabz**]

ما نه دریاییم تا خود ‚ موج خود گردیم ** ما نه طوفانیم تا خود ‚ خشم خود باشیم [cheshmak]
حرف ن

[B a R a N]

نیست شو تا هستیت از پی رسد
تا تو هستی، هست در تو کی رسد

تا نگردی محو خواری فنا
کی رسد اثبات از عز بقا


حرف ش

[**Royaye Sabz**]

شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی
تو را با لهجه گل های نیلوفر صدا کردم
تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم
.
.
.
حرف س

[B a R a N]

سلامت را نخواهند پاسخ گفت
سرها در گريبان است
کسی سر بر نيارد پاسخ گفتن
و ديدار ياران را
نگاه جز پيش پا را ديد،
نتواند
که ره تاريک و لغزان است

حرف د

[Helix]

دلم را ورق می زنم
به دنبال نامی که گم شد
در اوراق زرد و پراکنده ی این کتاب قدیمی
به دنبال نامی که من ......
_ منٍ شعرهایم که من هست و من نیست_
به دنبال نامی که تو.....
_ توی آشنا _ ناشناس تمام غزل ها_
به دنبال نامی که او.....
به دنبال اویی که کو؟؟

حرف ت

[B a R a N]

تو آسمان آبی آرام و روشنی
من چون کبوتری که پرم در هوای تو

یک شب ستاره های تو را دانه چین کنم
با اشک شرم خویش بریزم به پای تو


حرف ر

[**Royaye Sabz**]

رفتیم و
سوختیم و
فروریختیم
با اعتماد خاطره ای در یاد
اما
آن اتفاق ساده نیفتاد

حرف ع

[B a R a N]

عاقبت پرونده ام را،با غبار آرزوها
خاک خواهد بست روزی ، باد خواهد برد باری

روی میز خالی من، صفحه ی باز حوادث
در ستون تسلیتها ، نامی از ما یادگاری


حرف غ

[**Royaye Sabz**]

غم با آن همه بیگانگی ** هر شب به من سر می زند

حرف ی

[MR_Jentelman]

يارب سببی ساز که یارم به سلامت
باز آید و برهاندم از بند ملامت
خاک ره آن یار سفرکرده بیارید
تا چشم جهان بین کنمش جای اقامت

حرف خ

[Helix]

خدا را مهلتي اي باغبان تا زين قفس گاهي
برون آرم سر وحالي به مرغان چمن گويم

حرف غ

[MR_Jentelman]

غم در دل تنگ من از آن است که نیست

یک دوست که با او غم دل بتوان گفت



حرف گ

[B a R a N]

گفت چون در آتش افروخته
گشت آن حلاج کلی سوخته

عاشقی آمد مگر چوبی بدست
بر سر آن طشت خاکستر نشست


حرف د

[**Royaye Sabz**]

در نهانخانه جانم / گل یاد تو درخشید / باغ صد خاطره خندید / عطر صد خاطره پیچید / حرف الف

[B a R a N]

از بیم و امید عشق رنجورم
آرامش جاودانه می خواهم

بر حسرت دل دگر نیفزایم
آسایش بیکرانه می خواهم

حرف ر

[**Royaye Sabz**]

رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود / رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود / حرف ف

[B a R a N]

فصل گل می گذرد هم نفسان بهر خدا
بنشینید به باغی و مرا یاد کنید

عندلیبان گل سوری به چمن کرد ورود
بهر شاد باش قدومش همه فریاد کنید




حرف خ

[Helix]

دوستان اين شعر از مرحوم قيصر امين پور هستش.يه كم طولانيه ولي قشنگه :


خواستي که به تمام حوصله
تارهاي روشن و سفيد را
رشته رشته بشمري
گفتمت که دست هاي مهرباني ات
در ابتداي راه
خسته مي شوند
گفتمت که راه ديگري
انتخاب کن:
دفتر مر ورق بزن!
نقطه نقطه
حرف حرف
واژه واژه
سطر سطر
شعرهاي دفتر مرا
مو به مو حساب کن!


حرف بعدي الف

[B a R a N]

اما
با این همه
تقصیر من نبود
که با این همه...
با این همه امید قبولی
در امتحان سادهْ تو رد شدم
اصلاً نه تو ، نه من!
تقصیر هیچ کس نیست
از خوبی تو بود
که من
بد شدم!

قیصر امین پور


حرف م

[Helix]

من اگر برخيزم
تو اگر برخيزي
همه بر مي خيزند
من اگر بنشينم
تو اگر بنشيني
چه كسي برخيزد؟!
چه كسي با دشمن بستيزد
چه كسي
پنجه در پنجه هر دشمن دون
آويزد...


حرف ت

[B a R a N]

تا تو هستی در وجود و در عدم
کی توانی زد درین منزل قدم


چون نه این ماند نه آن در ره ترا
خواب چون می‌آید ای ابله ترا


حرف ب

[Helix]

به آفتاب سلامی دوباره خواهم کرد
به جویبار که در من جاری بود
به ابر ها که فکر های طویلم بودند
به رشد دردناکِ سپیدارهای باغ که با من
از فصل های خشک گذر میکردند

حرف هـ

[B a R a N]

هر چند که دلتنگ تر از تنگ بلورم
با کوه غمت سنگ تر از سنگ صبورم
اندوه من انبوه تر از دامن الوند
بشکوه تر از کوه دماوند غرورم
یک عمر پریشانی دل بسته به مویی است
تنها سر مویی ز سر موی تو دورم

حرف ف

[MR_Jentelman]

فتنه عشاق كند آن رخ چون روز ترا
شهره آفاق كند اين دل شب گرد مرا

حرف ث

[Helix]

ثمرات دل شکسته به درون خاک بسته
بگشاده دیده دیده ز بلای دی رهایی



حرف ي

[B a R a N]

یاد بگذشته به دل ماند و دریغ
نیست یاری که مرا یاد کند
دیده ام خیره به ره ماند و نداد
نامه ای تا دل من شاد کند
خود ندانم چه خطایی کردم
که ز من رشته الفت بگسست
در دلش جایی اگر بود مرا
پس چرا دیده ز دیدارم بست


حرف هـ

[Helix]

همه‌ی هستی من آیه‌ی تاریکیست
که تو را در خود تکرار کنان
به سحرگاه شگفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد
من در این آیه ترا آه کشیدم، آه
من در این آیه ترا
به درخت و آب و آتش پیوند زدم

حرف غ

[MR_Jentelman]

غصه نخور مسافر تلخه هواي دوري
من که خودم مي دونم که تو چقدر صبوري
غصه نخور مسافر بازم مي اي به زودي
ما رو بگو چه کرديم از وقتي تو نبودي

حرف ز

[B a R a N]

زندگی گر هزار باره بود
بار دیگر تو … بار دیگر تو
آنچه در من نهفته دریایی است
کی توان نهفتنم باشد
با تو زین سهمگین توفان
کاش یارای گفتنم باشد


حرف ل

[Helix]

لايق نبود زبيخ بركندن
شاخي كه به دست خويش بنشاني

حرف ك

[B a R a N]

کجایید ای ز جان و جا رهیده؟!
کسی‌ مر عقل را گوید: ((کجایی‌))؟
کجایید ای در زندان شکسته!؟
بداده وامدارن را رهایی‌!
کجایید ای در مخزن گشاده؟!
کجایید ای نوای بینوایی‌؟!


حرف ف

[**Royaye Sabz**]

فلفل نبین چه ریزه ** بشکن ببین چه تیزه [khanderiz][nishkhand]


فراموشم مکن چون من فراموشت نخواهم کرد ** تو در من آتشي هستي که خاموشت نخواهم کرد

حرف ه

[B a R a N]

فلفل نبین چه ریزه ** بشکن ببین چه تیزه [khanderiz][nishkhand]

به این میگن شعر [nishkhand]

هنوز دامنه دارد
هنوز که هنوز است
درد دامنه دارد
شروع شاخه ادراک
طنین نام نخستین
تکان شانه خاک
و طعم میوه ممنوع
که تا نفس سنگ
ادامه خواهد داشت
و درد هنوز دامنه دارد

حرف ق

[**Royaye Sabz**]

قطره قطره اگر چه آب شدیم
ابر بودیم و آفتاب شدیم
ساخت ما را همان که می پنداشت
به یکی جرعه اش خراب شدیم
رنگ سال گذشته دارد
همه ی لحظه های امسالم
365 حسرت را همچنان می کشم به دنبالم
----------
حرف خ

[B a R a N]

خسته ام از آرزوها ، آرزوهای شعاری
شوق پرواز مجازی ، بالهای استعاری

لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردن
خاطرات بایگانی،زندگی های اداری

آفتاب زرد و غمگین ، پله های رو به پایین
سقفهای سرد و سنگین ، آسمانهای اجاری




حرف م

[**Royaye Sabz**]

من قانعم ، آن بخت جاویدان نمی خواهم
گر می توانی یک نفس با من بمان ای دوست

حرف ر

[Helix]

روزگاري مردم دنيا دلشان درد نداشت
هركسي غصه اينكه چه مي كرد نداشت
چشمه سادگي از لطف زمين مي جوشيد
خودمانيم زمين اين همه نامرد نداشت...


حرف و

[B a R a N]

وقتی تو نیستی
نه هست های ما
چونان که بایدند
نه باید ها...
مثل همیشه آخر حرفم
و حرف آخرم را
با بغض می خورم

حرف ی

[MR_Jentelman]

ياد آن روز كه در صحفه شطرنج دلت

شاه عشق بودم و باكيش رخت،مات شدم


حرف گ

[B a R a N]

گفتی: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟
شیرین من، برای غزل شور و حال کو؟



پر می زند دلم به هوای غزل، ولی
گیرم هوای پر زدنم هست، بال کو؟


حرف ز

[Helix]

زندگاني گر كسي بي عشق خواهد من نخواهم
راستي بي عشق زندان است بر من زندگاني

حرف ش

[B a R a N]

شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق
آزار این رمیده ی سر در کمند را

بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت
اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست


حرف ر

[MR_Jentelman]

روز و شب را همچو خود مجنون کنم
روز و شب را کي گذارم روز و شب

حرف م

[B a R a N]

مفهوم مرگ من
در راه سرفرازی تو، در کنار تو
مفهوم زندگی‌ است.
معنای عشق نیز
در سرنوشت من
با تو، همیشه با تو، برای تو، زیستن.


حرف ی

[MR_Jentelman]

یاد ان روزی که عاشق بودیم
همیشه در برکه شقایق بودیم


حرف ل

[B a R a N]

لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست
که درین بحر کرم غرق گناه آمده ایم

آبرو میرود ای ابر خطاپوش ببار
که به دیوان عمل نامه سیاه آمده ایم


حرف ب

[hoora]

با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل

چرخ از تو هزار بار بیچاره‌تر است

چ

[B a R a N]

چو گلدان خالى لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ایم

اگر داغ دل بود، ما دیده ایم
اگر خون دل بود، ما خورده ایم

اگر دل دلیل است، آورده ایم
اگر داغ شرط است، ما برده ایم


حرف د

[Helix]

در پس هر گـریه آخر خنده ایست
مـرد آخربین مبارک بنده ایست

الف لطفا!