MRT
20th November 2008, 11:17 PM
http://www.ki2100.com/images/mat/fibonacci/19.gif
در رسم فوق يك دايره را به پنج قسمت مساوي تقسيم ميكنيم . اگر اين نقاط را به نقاط مجاور خود وصل كنيم ، مسلما يك پنج ضلعي منتظم خواهيم داشت . اينك اگر نقاط را دو به دو به هم متصل كنيم يك ستاره پنج پر كه در داخل آن يك پنج ضلعي منتظم ديگر قرار دارد ، حاصل ميشود . در اين وضعيت پاره خط قرمز به همراه پاره خط بنفش يك تناسب طلايي را نشان ميدهند و به اين دليل مهم ستاره پنج پر براي چشم بيننده ، شكل هندسي خوشآيند و جذابي است كه بيانگر اين موضوع ميباشد كه نسبت طلايي در ساير سيستمهاي شمارش اعداد نيز آشكار ميشود و اين ساختار مربوط به اعداد مرموز ( 2 ، 4 ، 6 ) (http://www.ki2100.com/meta/magic_numbers.htm) ميشود .
http://www.ki2100.com/images/mat/fibonacci/21.gif
در رسم فوق يك دايره را به هشت قسمت مساوي تقسيم ميكنيم . اگر اين نقاط را به نقاط مجاور خود وصل كنيم ، مسلما يك هشت ضلعي منتظم خواهيم داشت . اينك اگر نقاط را دو به دو ، چهار به چهار و شش به شش به هم متصل كنيم دو مربع تو در تو حاصل ميشود . رسم سبز رنگ مربوط به معماري و هنرهاي اسلامي ميشود .
http://www.ki2100.com/images/mat/fibonacci/20.gif
رسم فوق طريقه ديگري براي پيدا كردن تركيب تناسب طلايي است . به طور مختصر مثلث قائمالزاويهاي را رسم ميكنيم كه طول ضلع افقي آن دو برابر ضلع عمودي باشد . كمان اول را به شعاع ضلع عمودي از مركز A رسم ميكنيم تا وتر مثلث را قطع كند . سپس از محل تقاطع ، كماني به مركز B رسم كرده تا ضلع افقي را قطع كند . دو پاره خط سبز و بنفش رنگ تركيب تناسب طلايي را مشخص ميكنند .
اهرام :
جالب است بدانيم كه نسبت ضلع بلندتر به ضلع كوتاهتر مستطيل طلايي كه نسبت طلايي ناميده ميشود ، در بسياري از طرحهاي هنري از قبيل معماري و خطاطي ظاهر ميشود . مطابق تحقيقات انجام شده ، نسبت طول ضلع قاعده به ارتفاع در اهرام ثلاثه مصر ، برابر نسبت طلايي است . همچنين ديوارهاي معبد پارتنون از مستطيلهاي طلايي ساخته شده است ! زيرا به اعتقاد سازندگان آنها ، مستطيلها با نسبتهاي طلايي به چشم خوشايندتر هستند و اين موضوع دال بر اين واقعيت است كه اين تناسبات هندسي در ذات انسانها نيز شكل گرفتهاند !
http://www.ki2100.com/images/mat/fibonacci/6.gif
http://www.ki2100.com/images/mat/fibonacci/17.gif
http://www.ki2100.com/images/mat/fibonacci/11.gif
تعريف رياضي سري اعداد يا دنباله فیبوناچی و عدد طلايي ( في Φ ) :
غیر از دو عدد اول ( 0 و 1 ) اعداد بعدی از جمع دو عدد قبلی خود بدست میآیند . اولین اعداد این سری عبارتند از :
۰,۱,۱,۲,۳,۵,۸,۱۳,۲۱,۳۴,۵۵,۸۹,۱۴ ۴,۲۳۳,۳۷۷,۶۱۰,۹۸۷,۱۵۹۷,۲۵۸۴, ۱۸۱,۶۷۶۵,۱۰۹۴۶
این سري از اعداد به نام لئوناردو فیبوناچی ریاضیدان ایتالیایی نام گذاری شده است . طبق تعريف :
http://www.ki2100.com/images/mat/fibonacci/16.gif
مقدار عددي حد فوق به عدد في يا همان .......... 1.618033 ميرسد . اگر عدد في را بتوان دو برسانيم مثل اين است كه يك واحد به عدد في افزوده باشيم يعني Φ²=Φ+1 و اگر عدد يك را بر في تقسيم كنيم مثل اين است كه يك واحد از عدد في كم كرده باشيم يعني :
1/Φ=Φ-1
عدد في را در مبناي دوجيني ميتوان به صورت 1.75 نوشت كه مقدار واقعي ، حقيقي و درستي جهت في ميباشد براي اينكه :
1+(7/12)+(5/12/12)=1.618055555555555555555..........
233/144=1.618055555555555555......
همانطور كه ميدانيم عدد 233 توالي دوازدهم سري يا دنباله فيبوناچي است يعني همان تعداد خرگوشها در پايان ماه دوازدهم . و بدست آمدن عدد 1.75 در مبناي دوجيني براي مقدار في بيانگر اين موضوع است كه سيستم دوجينی از بعضی جهات راحتتر از سيستم دهدهی است . راحتی فوق اصولا از اين حقيقت ناشی میشود كه تعداد مقسوم عليههای دوازده از تعداد مقسوم عليههای ده بيشتر ميباشد . دوازده بر يك ، دو ، سه ، چهار ، شش و خودش بخشپذير است . بنابراين بسياری از محاسبات دستی در سيستم دوجينی تا حدودی سادهتر از سيستم دهدهی هستند ، عدد في كه در مبنای دهدهی به صورت عددهاي كسری متناوب در میآيد در مبنای دوجينی چنين نيست و ميتوان به مقدار فيكس شده 1.75 دست يافت .
ماياهايي كه در خلال سالهاي 2000 تا 900 قبل از ميلاد ، ساكن آمريكاي جنوبي بودهاند ، چنين به نظر ميرسد كه براي رصد كردن حركات متغير اجرام آسماني ، اهرامي بنا نهادند و تقويم شمسي دقيقي وضع كردند . همچنين با محاسبات خود ، وقوع خسوف و كسوف را پيش بيني و مراسم قرباني كردن انسانها را تدارك ميديدهاند و عقيده بر اين داشتند كه اين كار آنها خشم خدايان را از آنها برطرف ميكند .
http://www.ki2100.com/images/mat/fibonacci/3.jpg
به يقين ميتوان گفت كه مطالب و موضوعات بسيار مهمي در علوم بشريت در زمينه رياضيات ، هندسه و نجوم مفقود و از بين رفته است و فقط نشانههاي تلخ و ناخوشايندي از آن دانستهها در ساختههاي دست بشر باقيمانده است كه در مباحث بعدي سعي خواهيم كرد اين دانستههاي از بين رفته را بازيابي نماييم . البته ما بايد مابين علم و جنايت فرق قائل شويم .
سری فیبوناچی چه در ریاضیات چه در فیزيك و علوم طبیعی ، كاربردهای بسیار دیگری دارد ، ارتباط زیبای فاصلههای خوش صدا در موسیقی ، چگونگی تولد یك كهكشان و ... كه در مطالب آینده راجع به آنها بحث خواهیم كرد .
اين الگو را مي توان در گلبرگها يا دانههاي بسياري از گياهان مثلاً آناناس ، گل داوودي ، گل كلم ، ميوههاي كاج و ... مشاهده كرد .
خود انسان از ناف به نسبت في تقسيم ميشود . اين نسبت نقش پيچيدهاي در پديدههايي مانند ساختار كريستالها ، سالهاي نوري فاصله بين سيارات و پريودهاي چرخش ضريب شكست نور در شيشه ، تركيبهاي موسيقي ( مبحث هندسه دوجيني و موسيقي (http://www.ki2100.com/mat/music.htm) ) ، ساختار سيارهها و حيوانات بازي ميكند . علم ثابت كرده است كه اين نسبت به راستي نسبت پايه و مبناي خلقت جهان است . هنرمندان دوره رونسانس عدد في را يك نسبت الهي ميدانستهاند .
از زماني كه هنرمندان و معماران به عمد شروع به استفاده از نسبت طلايي كردند ، نشان داده شد كه مخاطبان شيفتگي و شيدايي بيشتري نسبت به كارهاي آنها از خود نشان دادند . مستطيلهاي طلايي ، مانند نسبت طلايي فوقالعاده ارزشمند هستند . در بين مثالهاي بيشمار از وجود اين نسبت و يكي از برجستهترين آنها مارپيچ هاي DNA است . اين دو مارپيچ فاصله دقيقي را با هم براساس نسبت طلايي حفظ ميكنند و دور يكديگر ميتابند .
در حالي كه نسبت طلايي و مستطيل طلايي جلوههاي زيبايي را از طبيعت و ساختههاي دست انسان به نمايش ميگذارد ، جلوه ديگري از اين شكوه وجود دارد كه زيباييهاي تحرك را به نمايش ميگذارد . يكي از بزرگترين نمادهايي كه ميتواند رشد و حركات كاينات را نشان دهد ، اسپيرال طلايي است .
اسپيرال طلايي كه به آن اسپيرال لگاريتمي و اسپيرال متساويالزاويه نيز ميگويند هيچ حدي ندارد و شكل ثابتي است . روي هر نقطه از اسپيرال مي توان به هر يك از دو سو تا بينهايت حركت كرد . از يك سو هرگز به مركز نميرسيم و از سوي خارجي نيز هرگز به انتها نميرسيم . هسته اسپيرال لگاريتمي وقتي با ميكروسكوپ مشاهده ميشود همان منظرهاي را دارد كه وقتي به اندازه هزاران سال نوري به جلو ميرويم . ديويد برگاميني در كتاب رياضياتش خاطرنشان ميكند كه منحني ستارههاي دنبالهدار از خورشيد كاملا شبيه به اسپيرال لگاريتمي است . عنكبوت شبكه تارهاي خود را به صورت اسپيرال لگاريتمي ميبافد . رشد باكتريها دقيقاً براساس رشد منحني اسپيرال است . هنگامي كه سنگهاي آسماني با سطح زمين برخورد ميكنند ، مسيري مانند اسپيرال لگاريتمي را طي مي كنند . عدد في Φ عددي مربوط به خلقت پروردگار يكتا است .
اسبهاي آبي ، صدف حلزونها ، صدف نرمتنان ، موجهاي اقيانوسها ، سرخسها ، شاخهاي جانوران و نحوه قرار گرفتن گلبرگهاي گل آفتابگردان و چيدمان گل مرواريد ، همه به صورت اسپيرال لگاريتمي است . گردباد و منظومهها از نگاه بيرون كاملاً در مسيري به صورت اسپيرال حركت ميكنند . طرح مطالب در اين زمينه بسيار بسيار زياد است كه در آينده به آن خواهيم پرداخت .
محمدرضا طباطبايي 4/8/86
در رسم فوق يك دايره را به پنج قسمت مساوي تقسيم ميكنيم . اگر اين نقاط را به نقاط مجاور خود وصل كنيم ، مسلما يك پنج ضلعي منتظم خواهيم داشت . اينك اگر نقاط را دو به دو به هم متصل كنيم يك ستاره پنج پر كه در داخل آن يك پنج ضلعي منتظم ديگر قرار دارد ، حاصل ميشود . در اين وضعيت پاره خط قرمز به همراه پاره خط بنفش يك تناسب طلايي را نشان ميدهند و به اين دليل مهم ستاره پنج پر براي چشم بيننده ، شكل هندسي خوشآيند و جذابي است كه بيانگر اين موضوع ميباشد كه نسبت طلايي در ساير سيستمهاي شمارش اعداد نيز آشكار ميشود و اين ساختار مربوط به اعداد مرموز ( 2 ، 4 ، 6 ) (http://www.ki2100.com/meta/magic_numbers.htm) ميشود .
http://www.ki2100.com/images/mat/fibonacci/21.gif
در رسم فوق يك دايره را به هشت قسمت مساوي تقسيم ميكنيم . اگر اين نقاط را به نقاط مجاور خود وصل كنيم ، مسلما يك هشت ضلعي منتظم خواهيم داشت . اينك اگر نقاط را دو به دو ، چهار به چهار و شش به شش به هم متصل كنيم دو مربع تو در تو حاصل ميشود . رسم سبز رنگ مربوط به معماري و هنرهاي اسلامي ميشود .
http://www.ki2100.com/images/mat/fibonacci/20.gif
رسم فوق طريقه ديگري براي پيدا كردن تركيب تناسب طلايي است . به طور مختصر مثلث قائمالزاويهاي را رسم ميكنيم كه طول ضلع افقي آن دو برابر ضلع عمودي باشد . كمان اول را به شعاع ضلع عمودي از مركز A رسم ميكنيم تا وتر مثلث را قطع كند . سپس از محل تقاطع ، كماني به مركز B رسم كرده تا ضلع افقي را قطع كند . دو پاره خط سبز و بنفش رنگ تركيب تناسب طلايي را مشخص ميكنند .
اهرام :
جالب است بدانيم كه نسبت ضلع بلندتر به ضلع كوتاهتر مستطيل طلايي كه نسبت طلايي ناميده ميشود ، در بسياري از طرحهاي هنري از قبيل معماري و خطاطي ظاهر ميشود . مطابق تحقيقات انجام شده ، نسبت طول ضلع قاعده به ارتفاع در اهرام ثلاثه مصر ، برابر نسبت طلايي است . همچنين ديوارهاي معبد پارتنون از مستطيلهاي طلايي ساخته شده است ! زيرا به اعتقاد سازندگان آنها ، مستطيلها با نسبتهاي طلايي به چشم خوشايندتر هستند و اين موضوع دال بر اين واقعيت است كه اين تناسبات هندسي در ذات انسانها نيز شكل گرفتهاند !
http://www.ki2100.com/images/mat/fibonacci/6.gif
http://www.ki2100.com/images/mat/fibonacci/17.gif
http://www.ki2100.com/images/mat/fibonacci/11.gif
تعريف رياضي سري اعداد يا دنباله فیبوناچی و عدد طلايي ( في Φ ) :
غیر از دو عدد اول ( 0 و 1 ) اعداد بعدی از جمع دو عدد قبلی خود بدست میآیند . اولین اعداد این سری عبارتند از :
۰,۱,۱,۲,۳,۵,۸,۱۳,۲۱,۳۴,۵۵,۸۹,۱۴ ۴,۲۳۳,۳۷۷,۶۱۰,۹۸۷,۱۵۹۷,۲۵۸۴, ۱۸۱,۶۷۶۵,۱۰۹۴۶
این سري از اعداد به نام لئوناردو فیبوناچی ریاضیدان ایتالیایی نام گذاری شده است . طبق تعريف :
http://www.ki2100.com/images/mat/fibonacci/16.gif
مقدار عددي حد فوق به عدد في يا همان .......... 1.618033 ميرسد . اگر عدد في را بتوان دو برسانيم مثل اين است كه يك واحد به عدد في افزوده باشيم يعني Φ²=Φ+1 و اگر عدد يك را بر في تقسيم كنيم مثل اين است كه يك واحد از عدد في كم كرده باشيم يعني :
1/Φ=Φ-1
عدد في را در مبناي دوجيني ميتوان به صورت 1.75 نوشت كه مقدار واقعي ، حقيقي و درستي جهت في ميباشد براي اينكه :
1+(7/12)+(5/12/12)=1.618055555555555555555..........
233/144=1.618055555555555555......
همانطور كه ميدانيم عدد 233 توالي دوازدهم سري يا دنباله فيبوناچي است يعني همان تعداد خرگوشها در پايان ماه دوازدهم . و بدست آمدن عدد 1.75 در مبناي دوجيني براي مقدار في بيانگر اين موضوع است كه سيستم دوجينی از بعضی جهات راحتتر از سيستم دهدهی است . راحتی فوق اصولا از اين حقيقت ناشی میشود كه تعداد مقسوم عليههای دوازده از تعداد مقسوم عليههای ده بيشتر ميباشد . دوازده بر يك ، دو ، سه ، چهار ، شش و خودش بخشپذير است . بنابراين بسياری از محاسبات دستی در سيستم دوجينی تا حدودی سادهتر از سيستم دهدهی هستند ، عدد في كه در مبنای دهدهی به صورت عددهاي كسری متناوب در میآيد در مبنای دوجينی چنين نيست و ميتوان به مقدار فيكس شده 1.75 دست يافت .
ماياهايي كه در خلال سالهاي 2000 تا 900 قبل از ميلاد ، ساكن آمريكاي جنوبي بودهاند ، چنين به نظر ميرسد كه براي رصد كردن حركات متغير اجرام آسماني ، اهرامي بنا نهادند و تقويم شمسي دقيقي وضع كردند . همچنين با محاسبات خود ، وقوع خسوف و كسوف را پيش بيني و مراسم قرباني كردن انسانها را تدارك ميديدهاند و عقيده بر اين داشتند كه اين كار آنها خشم خدايان را از آنها برطرف ميكند .
http://www.ki2100.com/images/mat/fibonacci/3.jpg
به يقين ميتوان گفت كه مطالب و موضوعات بسيار مهمي در علوم بشريت در زمينه رياضيات ، هندسه و نجوم مفقود و از بين رفته است و فقط نشانههاي تلخ و ناخوشايندي از آن دانستهها در ساختههاي دست بشر باقيمانده است كه در مباحث بعدي سعي خواهيم كرد اين دانستههاي از بين رفته را بازيابي نماييم . البته ما بايد مابين علم و جنايت فرق قائل شويم .
سری فیبوناچی چه در ریاضیات چه در فیزيك و علوم طبیعی ، كاربردهای بسیار دیگری دارد ، ارتباط زیبای فاصلههای خوش صدا در موسیقی ، چگونگی تولد یك كهكشان و ... كه در مطالب آینده راجع به آنها بحث خواهیم كرد .
اين الگو را مي توان در گلبرگها يا دانههاي بسياري از گياهان مثلاً آناناس ، گل داوودي ، گل كلم ، ميوههاي كاج و ... مشاهده كرد .
خود انسان از ناف به نسبت في تقسيم ميشود . اين نسبت نقش پيچيدهاي در پديدههايي مانند ساختار كريستالها ، سالهاي نوري فاصله بين سيارات و پريودهاي چرخش ضريب شكست نور در شيشه ، تركيبهاي موسيقي ( مبحث هندسه دوجيني و موسيقي (http://www.ki2100.com/mat/music.htm) ) ، ساختار سيارهها و حيوانات بازي ميكند . علم ثابت كرده است كه اين نسبت به راستي نسبت پايه و مبناي خلقت جهان است . هنرمندان دوره رونسانس عدد في را يك نسبت الهي ميدانستهاند .
از زماني كه هنرمندان و معماران به عمد شروع به استفاده از نسبت طلايي كردند ، نشان داده شد كه مخاطبان شيفتگي و شيدايي بيشتري نسبت به كارهاي آنها از خود نشان دادند . مستطيلهاي طلايي ، مانند نسبت طلايي فوقالعاده ارزشمند هستند . در بين مثالهاي بيشمار از وجود اين نسبت و يكي از برجستهترين آنها مارپيچ هاي DNA است . اين دو مارپيچ فاصله دقيقي را با هم براساس نسبت طلايي حفظ ميكنند و دور يكديگر ميتابند .
در حالي كه نسبت طلايي و مستطيل طلايي جلوههاي زيبايي را از طبيعت و ساختههاي دست انسان به نمايش ميگذارد ، جلوه ديگري از اين شكوه وجود دارد كه زيباييهاي تحرك را به نمايش ميگذارد . يكي از بزرگترين نمادهايي كه ميتواند رشد و حركات كاينات را نشان دهد ، اسپيرال طلايي است .
اسپيرال طلايي كه به آن اسپيرال لگاريتمي و اسپيرال متساويالزاويه نيز ميگويند هيچ حدي ندارد و شكل ثابتي است . روي هر نقطه از اسپيرال مي توان به هر يك از دو سو تا بينهايت حركت كرد . از يك سو هرگز به مركز نميرسيم و از سوي خارجي نيز هرگز به انتها نميرسيم . هسته اسپيرال لگاريتمي وقتي با ميكروسكوپ مشاهده ميشود همان منظرهاي را دارد كه وقتي به اندازه هزاران سال نوري به جلو ميرويم . ديويد برگاميني در كتاب رياضياتش خاطرنشان ميكند كه منحني ستارههاي دنبالهدار از خورشيد كاملا شبيه به اسپيرال لگاريتمي است . عنكبوت شبكه تارهاي خود را به صورت اسپيرال لگاريتمي ميبافد . رشد باكتريها دقيقاً براساس رشد منحني اسپيرال است . هنگامي كه سنگهاي آسماني با سطح زمين برخورد ميكنند ، مسيري مانند اسپيرال لگاريتمي را طي مي كنند . عدد في Φ عددي مربوط به خلقت پروردگار يكتا است .
اسبهاي آبي ، صدف حلزونها ، صدف نرمتنان ، موجهاي اقيانوسها ، سرخسها ، شاخهاي جانوران و نحوه قرار گرفتن گلبرگهاي گل آفتابگردان و چيدمان گل مرواريد ، همه به صورت اسپيرال لگاريتمي است . گردباد و منظومهها از نگاه بيرون كاملاً در مسيري به صورت اسپيرال حركت ميكنند . طرح مطالب در اين زمينه بسيار بسيار زياد است كه در آينده به آن خواهيم پرداخت .
محمدرضا طباطبايي 4/8/86