پارمیدا72
26th June 2010, 02:00 PM
عاملان جنایت زیرکانه در 18 تیرماه سعی داشتند با سیاسی جلوهدادن آن سرپوشی بر توطئه خیانتکارانه خود بگذارند. فرار زن جوان و مرد موردعلاقه وی پس از قتل شوهرش به خاک ترکیه، سرنخ اصلی را در اختیار پلیس جنایی پایتخت قرار داد و جنایت از شاخه سیاسی خارج شد. 18 تیرماه سال 82 رهگذران در خیابان 180 تهرانپارس صدای جیغ زنانهای را شنیدند که فریاد میزد: شوهرم را کشتند.
همزمان با فریادهای این زن، 2 جوان موتورسوار با در دست داشتن یک چاقوی خونآلود در یک چشم بهم زدن پا به فرار گذاشتند. شاهدان با دیدن جسد خونآلود مردی که کنار خیابان افتاده بود، با اورژانس و پلیس تماس گرفتند.
وقتی مرد 47 ساله به نام «عبدالرحیم وحیدی» به کام مرگ فرو رفت، همسر وی تحت بازجویی قرار گرفت. اکرم زن 40 ساله به افسر بازجو چنین گفت: عصر 18 تیرماه برای خرید از خانه بیرون آمدیم و در خیابان 180 بودیم که ناگهان 2 جوان موتورسوار به سمت ما حمله کردند. وی افزود: وحشت کرده بودم، گمان میکنم آنها تصور میکردند که همسرم شخصیتی سیاسی دارد چون درباره حزب خاصی صحبت میکردند. ناگهان یکی از آنها چاقویی از جیبش درآورد و بدون توجه به التماسهای من، همسرم را مورد اصابت ضربات چاقو قرار داد. آنها پس از کشتن همسرم، پا به فرار گذاشتند و من فقط چهره قاتل را به خاطر دارم. این زن در اداره آگاهی به همراه شاهدان، به چهرهنگاری قاتل فراری پرداختند تا سرنخی پیشروی پلیس قرار گیرد. با توجه به حادثه 18 تیر و اظهارات همسر قربانی، فرضیه قتل با انگیزه سیاسی قوت یافت و تنها سرنخ تصویر چهرهنگاری شده آدمکش فراری بود تا راز هولناک این جنایت پیچیده فاش شود.
ناپدید شدن مرموز
در حالیکه تحقیقات پلیسی بر شناسایی عاملان جنایت متمرکز شده بود، پسر قربانی به پلیس خبر داد که مادرش به طرز مرموزی ناپدید شده است. 16 ماه پس از جنایت پسر قربانی به شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران مراجعه کرد و به بازپرس هنرمند گفت: 14 مهرماه سال 83 مادرم وسایلش را جمع کرد و از خانه بیرون رفت. پس از آن دیگر هرگز به خانه بازنگشت. وی ادامه داد: پس از قتل پدرم، متوجه شدم که مادرم با مردی به نام محمد ارتباط پنهانی دارد.
چندینبار آنها را در خیابان دیده بودم. مادرم اصلا ماجرای قتل پدرم را پیگیری نمیکرد و برایش مهم نبود که قاتل کیست. فقط فکر زندگی خود بود.... وقتی مشخص شد که اکرم (همسر قربانی) به همراه «محمد» مرد مورد علاقهاش به طرز مرموزی ناپدید شده و احتمال میرود که کشور را ترک کرده باشند، جنایت از شاخه سیاسی خارج شد و فرضیه قتل از سوی زن خیانتکار و مرد مورد علاقهاش قوت یافت. با این سرنخ، تحقیقات گسترده برای افشای حقیقت ماجرا آغاز شد تا اینکه پلیس دریافت که اکرم با اسناد جعلی، اموال همسرش را فروخته و به همراه مرد مورد علاقهاش به خاک ترکیه گریختهاند.
دیدار ناگهانی
13 مردادماه سال 86 در حالیکه 4 سال از جنایت پیچیده میگذشت و هنوز گره این پرونده باز نشده بود، اکرم در بازار بزرگ تهران مشغول خرید بود که ناگهان پسرش را دید. این زن با چشمانی پر از اشک به سمت پسرش رفت و او را در آغوش گرفت. مادر هرگز تصور نمیکرد که وقتی پسرش را به خاطر دلتنگی در آغوش گرفته و گریه میکند ساعتی بعد در بازداشتگاه پلیسآگاهی باشد.
پسر جوان به خاطر کینهای که از مادرش در قتل پدر و فرار ناگهانی وی به خارج از ایران داشت با صدای بلند مامور پلیسی که در بازار ایستاده بود را صدا کرده و گفته بود که «این زن پدرم را کشته است». زن جوان در بازجوییها پرده از جزئیات قتل شوهرش با همدستی 2 مرد آشنا برداشت و گفت: یک سال پیش از قتل شوهرم در یک میهمانی با محمد آشنا شدم.
ارتباط پنهانی ما تا جایی پیش رفت که تصمیم گرفتیم برای زندگی در کنار یکدیگر، شوهرم را از میان برداریم. محمد وقتی پیشنهاد قتل رحیم، شوهرم را داد، پذیرفتم. برای اجرای این توطئه با ساسان پسرخاله محمد تماس گرفتیم. او در اهواز بود. وقتی محمد به او گفت که برای انجام کاری به تهران بیاید، وی پذیرفت.
این زن خیانتکار افزود: نقشه را طوری طراحی کردیم که همه فکر کنند شوهرم در روز 18 تیر به دست اشخاص آشوبگر به قتل رسیده تا ماجرا را سیاسی جلوه دهیم. آن روز من و رحیم به بهانه خرید از خانه بیرون آمدیم و طبق نقشه، محمد و ساسانسوار بر موتور به سمت ما حمله کردند و با ضربات چاقو شوهرم را کشتند.پس از قتل با جعل سند وکالتنامه جعلی اموال شوهرم را فروختیم و همراه محمد به ترکیه فرار کردیم. در آنجا با هم ازدواج کردیم و صاحب بچه شدیم. پس از 4 سال با تصور اینکه آبها از آسیاب افتاده و دیگر تحت تعقیب نیستم به ایران بازگشتیم. در بازار تهران وقتی پسرم را دیدم، بیاختیار به سمت او رفتم. دلم برایش تنگ شده بود و نمیدانستم او مرا لو میدهد.
زن جوان ماجرای قتل را فاش کرد که خانواده مقتول با پخش اطلاعیه و چاپ عکس متهمان خواستار دستگیری آنها و پرداخت مژدگانی شده بود. با اقرار زن خیانتکار، محمد، مرد مورد علاقهاش و ساسان پسرخاله وی بازداشت شدند. این درحالی است که ساسان به اتهام قتل مردی در اهواز نیز تحت تعقیب بود و پس از دستگیری اعتراف کرد در درگیری مرد جوانی به نام منصور را در اهواز به قتل رسانده است. در بررسیهای گسترده روشن شد که احسان برادر ساسان نیز به اتهام قتل و شرکت در نزاع در اهواز بازداشت شده بود که وقتی از دادسرا در حال انتقال به مینیبوسی بود تا به زندان برود از سوی افراد ناشناسی با شلیک گلوله به قتل رسیده که این پرونده در دادسرای اهواز در حال رسیدگی است.
پرونده سنگین قتل رحیم و منصور «مرد اهوازی» برای رسیدگی در اختیار قضات شعبه 71 دادگاه کیفری قرار گرفت و بزودی ساسان به اتهام 2 قتل، اکرم و محمد به اتهام معاونت در قتل و رابطه نامشروع پای میز محاکمه میروند. این درحالیاست که خانواده رحیم، خواستار اعدام زن خیانتکار و 2 مرد آشنا شدهاند.
سیمرغ
همزمان با فریادهای این زن، 2 جوان موتورسوار با در دست داشتن یک چاقوی خونآلود در یک چشم بهم زدن پا به فرار گذاشتند. شاهدان با دیدن جسد خونآلود مردی که کنار خیابان افتاده بود، با اورژانس و پلیس تماس گرفتند.
وقتی مرد 47 ساله به نام «عبدالرحیم وحیدی» به کام مرگ فرو رفت، همسر وی تحت بازجویی قرار گرفت. اکرم زن 40 ساله به افسر بازجو چنین گفت: عصر 18 تیرماه برای خرید از خانه بیرون آمدیم و در خیابان 180 بودیم که ناگهان 2 جوان موتورسوار به سمت ما حمله کردند. وی افزود: وحشت کرده بودم، گمان میکنم آنها تصور میکردند که همسرم شخصیتی سیاسی دارد چون درباره حزب خاصی صحبت میکردند. ناگهان یکی از آنها چاقویی از جیبش درآورد و بدون توجه به التماسهای من، همسرم را مورد اصابت ضربات چاقو قرار داد. آنها پس از کشتن همسرم، پا به فرار گذاشتند و من فقط چهره قاتل را به خاطر دارم. این زن در اداره آگاهی به همراه شاهدان، به چهرهنگاری قاتل فراری پرداختند تا سرنخی پیشروی پلیس قرار گیرد. با توجه به حادثه 18 تیر و اظهارات همسر قربانی، فرضیه قتل با انگیزه سیاسی قوت یافت و تنها سرنخ تصویر چهرهنگاری شده آدمکش فراری بود تا راز هولناک این جنایت پیچیده فاش شود.
ناپدید شدن مرموز
در حالیکه تحقیقات پلیسی بر شناسایی عاملان جنایت متمرکز شده بود، پسر قربانی به پلیس خبر داد که مادرش به طرز مرموزی ناپدید شده است. 16 ماه پس از جنایت پسر قربانی به شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران مراجعه کرد و به بازپرس هنرمند گفت: 14 مهرماه سال 83 مادرم وسایلش را جمع کرد و از خانه بیرون رفت. پس از آن دیگر هرگز به خانه بازنگشت. وی ادامه داد: پس از قتل پدرم، متوجه شدم که مادرم با مردی به نام محمد ارتباط پنهانی دارد.
چندینبار آنها را در خیابان دیده بودم. مادرم اصلا ماجرای قتل پدرم را پیگیری نمیکرد و برایش مهم نبود که قاتل کیست. فقط فکر زندگی خود بود.... وقتی مشخص شد که اکرم (همسر قربانی) به همراه «محمد» مرد مورد علاقهاش به طرز مرموزی ناپدید شده و احتمال میرود که کشور را ترک کرده باشند، جنایت از شاخه سیاسی خارج شد و فرضیه قتل از سوی زن خیانتکار و مرد مورد علاقهاش قوت یافت. با این سرنخ، تحقیقات گسترده برای افشای حقیقت ماجرا آغاز شد تا اینکه پلیس دریافت که اکرم با اسناد جعلی، اموال همسرش را فروخته و به همراه مرد مورد علاقهاش به خاک ترکیه گریختهاند.
دیدار ناگهانی
13 مردادماه سال 86 در حالیکه 4 سال از جنایت پیچیده میگذشت و هنوز گره این پرونده باز نشده بود، اکرم در بازار بزرگ تهران مشغول خرید بود که ناگهان پسرش را دید. این زن با چشمانی پر از اشک به سمت پسرش رفت و او را در آغوش گرفت. مادر هرگز تصور نمیکرد که وقتی پسرش را به خاطر دلتنگی در آغوش گرفته و گریه میکند ساعتی بعد در بازداشتگاه پلیسآگاهی باشد.
پسر جوان به خاطر کینهای که از مادرش در قتل پدر و فرار ناگهانی وی به خارج از ایران داشت با صدای بلند مامور پلیسی که در بازار ایستاده بود را صدا کرده و گفته بود که «این زن پدرم را کشته است». زن جوان در بازجوییها پرده از جزئیات قتل شوهرش با همدستی 2 مرد آشنا برداشت و گفت: یک سال پیش از قتل شوهرم در یک میهمانی با محمد آشنا شدم.
ارتباط پنهانی ما تا جایی پیش رفت که تصمیم گرفتیم برای زندگی در کنار یکدیگر، شوهرم را از میان برداریم. محمد وقتی پیشنهاد قتل رحیم، شوهرم را داد، پذیرفتم. برای اجرای این توطئه با ساسان پسرخاله محمد تماس گرفتیم. او در اهواز بود. وقتی محمد به او گفت که برای انجام کاری به تهران بیاید، وی پذیرفت.
این زن خیانتکار افزود: نقشه را طوری طراحی کردیم که همه فکر کنند شوهرم در روز 18 تیر به دست اشخاص آشوبگر به قتل رسیده تا ماجرا را سیاسی جلوه دهیم. آن روز من و رحیم به بهانه خرید از خانه بیرون آمدیم و طبق نقشه، محمد و ساسانسوار بر موتور به سمت ما حمله کردند و با ضربات چاقو شوهرم را کشتند.پس از قتل با جعل سند وکالتنامه جعلی اموال شوهرم را فروختیم و همراه محمد به ترکیه فرار کردیم. در آنجا با هم ازدواج کردیم و صاحب بچه شدیم. پس از 4 سال با تصور اینکه آبها از آسیاب افتاده و دیگر تحت تعقیب نیستم به ایران بازگشتیم. در بازار تهران وقتی پسرم را دیدم، بیاختیار به سمت او رفتم. دلم برایش تنگ شده بود و نمیدانستم او مرا لو میدهد.
زن جوان ماجرای قتل را فاش کرد که خانواده مقتول با پخش اطلاعیه و چاپ عکس متهمان خواستار دستگیری آنها و پرداخت مژدگانی شده بود. با اقرار زن خیانتکار، محمد، مرد مورد علاقهاش و ساسان پسرخاله وی بازداشت شدند. این درحالی است که ساسان به اتهام قتل مردی در اهواز نیز تحت تعقیب بود و پس از دستگیری اعتراف کرد در درگیری مرد جوانی به نام منصور را در اهواز به قتل رسانده است. در بررسیهای گسترده روشن شد که احسان برادر ساسان نیز به اتهام قتل و شرکت در نزاع در اهواز بازداشت شده بود که وقتی از دادسرا در حال انتقال به مینیبوسی بود تا به زندان برود از سوی افراد ناشناسی با شلیک گلوله به قتل رسیده که این پرونده در دادسرای اهواز در حال رسیدگی است.
پرونده سنگین قتل رحیم و منصور «مرد اهوازی» برای رسیدگی در اختیار قضات شعبه 71 دادگاه کیفری قرار گرفت و بزودی ساسان به اتهام 2 قتل، اکرم و محمد به اتهام معاونت در قتل و رابطه نامشروع پای میز محاکمه میروند. این درحالیاست که خانواده رحیم، خواستار اعدام زن خیانتکار و 2 مرد آشنا شدهاند.
سیمرغ