diamonds55
20th November 2008, 04:47 PM
فالگیر کلاهبرداری که زنان ساده لوح را فریب می داد با تلاش پلیس استان تهران دستگیر شد.
جانشین فرمانده پلیس آگاهی استان تهران، روز سه شنبه گفت : رسیدگی به این پرونده از ۱۵ آبان امسال ، پس از آن آغاز شد که زن جوانی به کلانتری ۳۰ اسلام آباد کرج رفت و شکایتی تسلیم کرد.
سرهنگ «عباس علیپور» اضافه کرد: این شهروند مدعی شد مردفالگیری به نام «مهدی - ت» فریبش داده و از او کلاهبرداری کرده است.ماموران پس از دریافت اطلاعات لازم،متهم را شناسایی و باحکم قضایی در خانه اش دستگیر کردند.
این مقام ناجا افزود :«مهدی» پس از بازجویی مقدماتی به اداره آگاهی استان تهران تحویل شد و تحقیقها ادامه یافت.مدرک های مکشوفه نشان می داد وی چندین سال است که رمالی و فالگیری می کند و با فریب مردم به ویژه بانوان ساده لوح ، پول کلانی به جیب زده است.
جانشین فرمانده پلیس آگاهی استان تهران ، خاطرنشان ساخت : کلاهبردار که دستش را رو شده می دید و هیچ راهی برای گریز از قانون نداشت اعتراف کرد روزانه ۱۵ تا ۲۰ مشتری فریب خورده را ملاقات می کرد تا برایشان نسخه خوشبختی بپیچد.
سرهنگ «علیپور» اعلام کرد : هر کدام از مشتریان این شیاد به خاطر اعتماد کورکورانه ای که به فالگیر پیشینه دار کرده بودند و به تصور رسیدن به آرزوهایشان ۱۵ تا ۲۰ هزار تومان به او می دادند.همچنین «مهدی» گفت «من با پرسه زدن جلوی دادگاه های خانواده و کلانتری ها ، افرادی که مشکلات خانوادگی ، اقتصادی و ... داشتند را شناسایی می کردم.از بین آنها با کسانی که زودباور بودند و به راحتی فریب می خوردند به گفت و گو می نشستم و آدرس خانه ام را می دادم.بدین ترتیب با وعده این که کلید حل مشکلات در دست من است مشتریانم را به خانه ام می کشاندم و اغفال می کردم.
سرهنگ «علیپور» توضیح داد : برخی از کسانی که به دام شیاد خوش ظاهر افتادند به اندازه ای ساده لوح بودند که چندین بار متوالی به سراغش می رفتند تا گره از کارشان باز شود.گزارش ایسکانیوز می افزاید، دیروز مجرم به دستگاه قضایی معرفی و با صددور قرار قانونی ، روانه زندان شد.
*ریشه خرافات
تعریف خرافه در فرهنگ معین ، سخن بیهوده ، افسانه ، حرف باطل یا اسطوره نوشته شده است.بسیاری از کارشناسان ، ریشه خرافه را در ناتوانی انسان از توضیح و درک پدیده های طبیعی یا ناشناخته میدانند. در روزگار قدیم ، برخی مردم خیال میکردند زلزله به خاطر این است که غول خفتهای در زمین وجود دارد و روزی بیدار میشود.به همین خاطر قربانی می دادند تا دیو رضایت بدهد و باز هم بخوابد.
گو این که اکنون دانش و آگاهی بشر میتواند پاسخی منطقی و عقلانی به بسیاری پدیده ها بدهد اما نمی توان با قطعیت از جامعه ای یاد کرد که در آن خرافه ریشه کن شده باشد.
امروزه حتی توسعهیافته ترین جوامع صنعتی نیز خرافه هایی دارند.مثلا برخی آلمانی ها می گویند اگر سیزدهم ماه مصادف با روز جمعه شود، بدبیاری در راه است، یا وقتی ماه کامل است، آدم هوایی می شود...
در بحبوحه جنگ جهانی نخست ، باوری شایع شد که سه سیگار را نباید با یک کبریت آتش زد، چون نفر سوم خواهد مرد.منشا این حکایت کشته شدن سربازی در جبهه بود که شب سیگار خود را به عنوان سومین نفر با یک کبریت روشن میکند. بعدها معلوم شد این داستان را یک تاجر کبریتفروش میان مردم شهرت داد تا جنس خود را بیشتر بفروشد.»
همه ما کم و بیش در پیرامون خود سرچشمه برخی داستانها و باورهای خرافی را میدانیم اما اساسا پیدا کردن ریشه و مبنای خرافات ، کار سادهای نیست.مثلا روشن نیست وحشت عمومی از عدد ۱۳ از کجا میآید.در آمریکا یا اروپا، آسانسور برخی هتلها یا شرکتها دکمه ۱۳ ندارند.
یکی از نخستین پرسش هایی که هنگام بحث درباره باورهای خرافی به ذهن میرسد،این است : آیا اعتقاد به خرافه به سواد، تحصیلات و موقعیت اجتماعی اقتصادی افراد ارتباط دارد؟ پاسخ کارشناسان ، منفی است:«همان گونه که شایعه وقتی قوت میگیرد و رایج میشود که کانال انتشار اطلاعات و اخبار درست بسته شود، خرافات هم با گرفته شدن آگاهی و اطلاعات درست مردم گسترش می یابد.این ربطی به سواد و تحصیلات ندارد، زیرا یک واکنش عاطفی و روانی به حاکمیت ایدئولوژیک در جامعه است و مردم با روآوردن به خرافه، خود را تخلیه می کنند».
اروپاییهای خرافاتی میگویند از زیر نردبان نباید رد شد، چون شگون ندارد. گربه سیاه شوم است. در میهمانی نباید ۱۳ نفر را دعوت کرد، وگرنه دعوا می شود!
*چرا در چنین جامعه هایی چنین باورهایی هست؟
باید اذعان داشت عصر روشنگری ، در برابر هزاران هزارسال تنهایی بشر در مقابل طبیعت وحشی و بی رحم ، نوین است. انسان در برابر آذرخش ، سیل ، تاریکی ، زلزله ، حیوان های درنده و بسیاری نیروهای اطرافش ناتوان بود و خود را تنها احساس می کرد.
این به مرور به یک ذخیره ژنتیکی در انسان تبدیل شد و به نظر نمی رسد حالا حالاها از حافظه و ژنهای فرهنگی پاک نمیشود.اینها رسوبات دوران تنهایی و هراس بشر در برابر طبیعت است.بدین ترتیب غیرعادی نیست در جامعه های صنعتی و فراصنعتی هم خرافه ، شایع باشد اما بحث بر سر شدت و ضعف آنهاست.در یک جامعه پیشرفته تر، خرافات مسلط نیست.
برخلاف تصور معمول ، زنان از مردان خرافاتیتر نیستند بلکه بیشتر این باور ها را بروز میدهند.اکنون بسیاری از ایرانیان بیاعتقاد به باورهای خرافی ، نگرانند که خرافات ؛ رفتاری نهادینه شود.امروز باید هوشیار باشیم که باورهای خرافی ، رواج فال گیری و احضار روح و جن ، جامعه را از درون با فروپاشی فرهنگی و ذهنی روبه رو نکند و بر دامنه شیادی ها و کلاهبرداری ها نیفزاید.
جانشین فرمانده پلیس آگاهی استان تهران، روز سه شنبه گفت : رسیدگی به این پرونده از ۱۵ آبان امسال ، پس از آن آغاز شد که زن جوانی به کلانتری ۳۰ اسلام آباد کرج رفت و شکایتی تسلیم کرد.
سرهنگ «عباس علیپور» اضافه کرد: این شهروند مدعی شد مردفالگیری به نام «مهدی - ت» فریبش داده و از او کلاهبرداری کرده است.ماموران پس از دریافت اطلاعات لازم،متهم را شناسایی و باحکم قضایی در خانه اش دستگیر کردند.
این مقام ناجا افزود :«مهدی» پس از بازجویی مقدماتی به اداره آگاهی استان تهران تحویل شد و تحقیقها ادامه یافت.مدرک های مکشوفه نشان می داد وی چندین سال است که رمالی و فالگیری می کند و با فریب مردم به ویژه بانوان ساده لوح ، پول کلانی به جیب زده است.
جانشین فرمانده پلیس آگاهی استان تهران ، خاطرنشان ساخت : کلاهبردار که دستش را رو شده می دید و هیچ راهی برای گریز از قانون نداشت اعتراف کرد روزانه ۱۵ تا ۲۰ مشتری فریب خورده را ملاقات می کرد تا برایشان نسخه خوشبختی بپیچد.
سرهنگ «علیپور» اعلام کرد : هر کدام از مشتریان این شیاد به خاطر اعتماد کورکورانه ای که به فالگیر پیشینه دار کرده بودند و به تصور رسیدن به آرزوهایشان ۱۵ تا ۲۰ هزار تومان به او می دادند.همچنین «مهدی» گفت «من با پرسه زدن جلوی دادگاه های خانواده و کلانتری ها ، افرادی که مشکلات خانوادگی ، اقتصادی و ... داشتند را شناسایی می کردم.از بین آنها با کسانی که زودباور بودند و به راحتی فریب می خوردند به گفت و گو می نشستم و آدرس خانه ام را می دادم.بدین ترتیب با وعده این که کلید حل مشکلات در دست من است مشتریانم را به خانه ام می کشاندم و اغفال می کردم.
سرهنگ «علیپور» توضیح داد : برخی از کسانی که به دام شیاد خوش ظاهر افتادند به اندازه ای ساده لوح بودند که چندین بار متوالی به سراغش می رفتند تا گره از کارشان باز شود.گزارش ایسکانیوز می افزاید، دیروز مجرم به دستگاه قضایی معرفی و با صددور قرار قانونی ، روانه زندان شد.
*ریشه خرافات
تعریف خرافه در فرهنگ معین ، سخن بیهوده ، افسانه ، حرف باطل یا اسطوره نوشته شده است.بسیاری از کارشناسان ، ریشه خرافه را در ناتوانی انسان از توضیح و درک پدیده های طبیعی یا ناشناخته میدانند. در روزگار قدیم ، برخی مردم خیال میکردند زلزله به خاطر این است که غول خفتهای در زمین وجود دارد و روزی بیدار میشود.به همین خاطر قربانی می دادند تا دیو رضایت بدهد و باز هم بخوابد.
گو این که اکنون دانش و آگاهی بشر میتواند پاسخی منطقی و عقلانی به بسیاری پدیده ها بدهد اما نمی توان با قطعیت از جامعه ای یاد کرد که در آن خرافه ریشه کن شده باشد.
امروزه حتی توسعهیافته ترین جوامع صنعتی نیز خرافه هایی دارند.مثلا برخی آلمانی ها می گویند اگر سیزدهم ماه مصادف با روز جمعه شود، بدبیاری در راه است، یا وقتی ماه کامل است، آدم هوایی می شود...
در بحبوحه جنگ جهانی نخست ، باوری شایع شد که سه سیگار را نباید با یک کبریت آتش زد، چون نفر سوم خواهد مرد.منشا این حکایت کشته شدن سربازی در جبهه بود که شب سیگار خود را به عنوان سومین نفر با یک کبریت روشن میکند. بعدها معلوم شد این داستان را یک تاجر کبریتفروش میان مردم شهرت داد تا جنس خود را بیشتر بفروشد.»
همه ما کم و بیش در پیرامون خود سرچشمه برخی داستانها و باورهای خرافی را میدانیم اما اساسا پیدا کردن ریشه و مبنای خرافات ، کار سادهای نیست.مثلا روشن نیست وحشت عمومی از عدد ۱۳ از کجا میآید.در آمریکا یا اروپا، آسانسور برخی هتلها یا شرکتها دکمه ۱۳ ندارند.
یکی از نخستین پرسش هایی که هنگام بحث درباره باورهای خرافی به ذهن میرسد،این است : آیا اعتقاد به خرافه به سواد، تحصیلات و موقعیت اجتماعی اقتصادی افراد ارتباط دارد؟ پاسخ کارشناسان ، منفی است:«همان گونه که شایعه وقتی قوت میگیرد و رایج میشود که کانال انتشار اطلاعات و اخبار درست بسته شود، خرافات هم با گرفته شدن آگاهی و اطلاعات درست مردم گسترش می یابد.این ربطی به سواد و تحصیلات ندارد، زیرا یک واکنش عاطفی و روانی به حاکمیت ایدئولوژیک در جامعه است و مردم با روآوردن به خرافه، خود را تخلیه می کنند».
اروپاییهای خرافاتی میگویند از زیر نردبان نباید رد شد، چون شگون ندارد. گربه سیاه شوم است. در میهمانی نباید ۱۳ نفر را دعوت کرد، وگرنه دعوا می شود!
*چرا در چنین جامعه هایی چنین باورهایی هست؟
باید اذعان داشت عصر روشنگری ، در برابر هزاران هزارسال تنهایی بشر در مقابل طبیعت وحشی و بی رحم ، نوین است. انسان در برابر آذرخش ، سیل ، تاریکی ، زلزله ، حیوان های درنده و بسیاری نیروهای اطرافش ناتوان بود و خود را تنها احساس می کرد.
این به مرور به یک ذخیره ژنتیکی در انسان تبدیل شد و به نظر نمی رسد حالا حالاها از حافظه و ژنهای فرهنگی پاک نمیشود.اینها رسوبات دوران تنهایی و هراس بشر در برابر طبیعت است.بدین ترتیب غیرعادی نیست در جامعه های صنعتی و فراصنعتی هم خرافه ، شایع باشد اما بحث بر سر شدت و ضعف آنهاست.در یک جامعه پیشرفته تر، خرافات مسلط نیست.
برخلاف تصور معمول ، زنان از مردان خرافاتیتر نیستند بلکه بیشتر این باور ها را بروز میدهند.اکنون بسیاری از ایرانیان بیاعتقاد به باورهای خرافی ، نگرانند که خرافات ؛ رفتاری نهادینه شود.امروز باید هوشیار باشیم که باورهای خرافی ، رواج فال گیری و احضار روح و جن ، جامعه را از درون با فروپاشی فرهنگی و ذهنی روبه رو نکند و بر دامنه شیادی ها و کلاهبرداری ها نیفزاید.