باستان شناس
20th June 2010, 06:27 PM
تمدن باشکوه مایا
http://medjai.anzaliblog.com/uploads/g/galaxy/4585.jpg
در تمدن مايا دين عامل متحد کننده جامعه بود .
تمام طبقات اجتماع از شاه و طبقات نخبه گرفته تا روستاييان همه اعتقادات مشترکي داشتند .
بنابراين گر چه بازرگاني وسائلي براي ماياها فراهم اورد تا تمدن خود را پايه ريزي کنند ، دين پايه و اثاث واقعيشان بود .
ليندا شِل و ديويد فرايدل موضوع را چنين توصيف مي کند :
"محور اصلي واقعيت موجود ما در مغرب زمين ، اقتصاديات است .
نکات و پديده هاي مهم در زندگي ما غربيان مانند يشرفت ، عدالت اجتماعي ، صلح و جنگ ، و اميد و رفاه و امنيت ، همگي در قالب ماديات بيان مي شوند .
کشمکش و نزاع ، خواه اخلاقي و خواه جنگي بين داراها و ندارها در دنياي ما ، در عرصه زندگي عمومي ما و در افکار ما نسبت به اينده ، نفوذ کرده ان ها را تحت تاثير قرار مي دهد .
مايا ها واقعيت موجود خود را بيش تر در قالب و چارچوب مذهب و اداب و رسوم تدوين کرده بودند تا ماديات .دين مايا مکان ادمي را در طبيعت ، در حرکت جهان مقدّس و در راز و رمز مرگ و زندگي ، بيان و تعيين مي کرد ،
همانگونه که مذب ما نيز در شرايطي خاص چنين مي کند :
مانند مراسم زناشويي و تشيع جنازه .
ولي نظام مذهبي انان در عين حال مسائل سياسي ، کارکرد اقتصادي و گذران جامعه را نيز در بر مي گرفت ."
http://medjai.anzaliblog.com/uploads/g/galaxy/4586.jpg
باورهاي پيچيده
درک ديدگاه ماياها درباره هستي ، براي ذهن مغرب زميني دشوار است . ماياها در اساس باور داشتند که دو بُعد يا دو دنيا وجود دارد :
دنيايي ديگر که مخصوص خدايان است ، و دنياي انسانها . اين دو دنيا در سه حوزه ظاهر مي شدند :
1 _ اسمانها يا دنياي بالايي که مسکن خدايان اسماني بود ،
2 _ زمين يا دنياي مياني که مسکن مايا ها بود و
3_ دنياي زيرين که " زيبالبا " نيز خوانده مي شد و مسکن خدايان زيرزميني و روح انسانهاي مرده بود.
قلمرو اسماني شامل سيزده طبقه بود ، قلمرو زيرزميني نُه طبقه داشت ، فرمانروايي هر يک از طبقات بر عهده يکي از خدايان بود ، ولي خدايان ديگري نيز ساکن ان بودند .
به عبارت ديگر قلمرو خدايان نيز داراي همان نظام سلسله مراتبي و درجه بندي قلمروي انسانهاست .
http://medjai.anzaliblog.com/uploads/g/galaxy/4587.jpg
زیبالبا دنیای زیرین
مايا ها در مورد وضعيت زمين در جهان هستي و ارتباط خدايان با اين وضعيت نيز ديدگاه پيچيده اي داشتند ، مايکل دي کو در مورد اين مسئله توضيح مي دهد ، مسئله اي که کارشناسان مختلف با داشتن اطلاعاتي اندک درباره اش ، نظرات گوناگون ارائه کرده اند :
" با اطلاعات ناچيز و متناقضي که ما در دست داريم بسيار دشوار است که بتوان فلسفه انان را رباره نظام هستي بازسازي و بيان کرد ، ولي انها ظاهرا کره زمين را مسطّح و نه گِرد مي دانستند با چهار گوشه که هر گوشه اي يکي از جهات اصلي را نمايان مي کرد ،
ضمنا هر يک از جهات چهار گانه رنگ ويژه اي هم براي خود داشت :
رنگ سرخ براي مشرق ، رنگ سفيد براي شمال ، رنگ سياه براي مغرب ، و رنگ زرد براي جنوب ، و رنگ سبز هم براي مرکز همه انها .
اسمان چند رنگ بود و از چهار سو ، توسط چهار خدا با رنگ هاي متناسب و شايسته انان حمايت مي شد .
از سوي ديگر اسمان را در ان بالا چهار درخت نگه مي داشتند ، که هر کدام رنگ و جنس مختلفي داشتند و يک درخت در مرکز قرار گرفته بود که رنگ ويژه ابريشم سبز داشت .
دنیای زیریندر مورد ماهیت دنیای زیرزمینی در نزد مایاها نیز دانشمندان امروزی اختلاف نظر دارند .
اسپانیایی هایی که سرزمین مایا ها را تصرف کردند نوشته بودند که از دید مایا ها زندگی پس از مرگ یک دنیای زیرزمینی است که مکان های مختلفی دارد و مردگان شادمانه و خوشحال یا دردمندانه و در رنج تا ابد در ان ها ساکن می شوند .
به زبان دیگر دنیای زیرین مایاها با نظرات و مفاهیم زندگی پس از مرگ در نزد مسیحیان شباهت هایی داشت ، به این ترتیب که مردمان خوب در بهشت پاداش می گیرند و بدکاران برای همیشه در دوزخ رنج و عذاب خواهند دید .
به همین دلیل پاره ای از کارشناسان ظّن می برند که روایت اسپانیایی ها در این باره ، آگاهانه یا ناخوداگاهانه ، انعکاس نظر نویسندگان اروپایی است و باورهای مسیحی را در درون باورهای مایا جای داده اند .
پاره ای دیگر از کارشناسان با این نظر مخالفند و میگویند گزارش اسپانیایی ها از باور مایا ها در مورد ان دنیا ، دقیقا عقاید مایا ها را منعکس می کند .
http://medjai.anzaliblog.com/uploads/g/galaxy/4588.jpg
در مورد جنبه های گوناگون مراسم مذهبی تدفین مردگان مایا نیز کارشناسان اختلاف نظر وجود دارد .
مثلا دکتر پیتر هاریسون در جریان حفاری یکی از گورهای گورستان تیکال چیز عجیبی پیدا کرد :
جالب ترین نکته در این گور مشاهده دو ظرف کاشی بزرگ بود که یکی را بر روی سر جسد و دیگری را بر کمرش نهاده بودند .
کاسه ای که بر روی سرش قرار داشت محتوی استخوان های خرد شده یک زن بزرگسال بود ، در حالی که کاسه قسمت پایین ، محتوی استخوانهای کودکی زیر یک سال بود .
این نکته که این افراد چه کسانی بودنده اند سئوالات زیادی را بر می انگیزد .
ایا می شود گفت که انها زن و بچه اش بوده اند ، که با فشردن و له کردن انان در ظرف ، کنارش گذاشته اند که او را در گور همراهی کنند ؟
هاریسون در گورستان تیکال شاهد راز و رمزهای دیگری نیز بود . او در مورد مزار یکی از شاهان چنین می نویسد :
فرمانروا پس از مرگ قطع عضو شده بود ، جمجمه و استخوانهای ران وی همراه جسد دفن نشده بودند .
اکنون ما می دانیم که این قسمت های مهم بدن ، بعضی اوقات در خاکسپاری شاهان از بدن حذف می شده اند ... . این موضوعی در خور تحقیق است که چرا قسمتهای مشخصی از بدن انسان پاره ای اوقات به خاک سپرده نمی شدند .
ایا این قسمت ها به هنگام زنده بودن شخص بنا به عللی قطع شده بودند ،
مثلا در جنگ ؟
و یا اینکه توسط دشمنان به عنوان غنیمت جنگی برداشته شده بودند ؟
یا اینکه خانواده متوفی ان را به عنوان یادگار نزد خود نگه داشته بود ند ؟
حرمت مردگان ، یا حتی بخشی از بدن شخص مرده به اشکار توصیه شده است ، خواه از جانب دشمن خواه از جانب دوست .
نوشته : meraj marjani بر گرفته از کتاب تمدن مایا اثر پاتریشیا د .نتزلی
http://medjai.anzaliblog.com/uploads/g/galaxy/4585.jpg
در تمدن مايا دين عامل متحد کننده جامعه بود .
تمام طبقات اجتماع از شاه و طبقات نخبه گرفته تا روستاييان همه اعتقادات مشترکي داشتند .
بنابراين گر چه بازرگاني وسائلي براي ماياها فراهم اورد تا تمدن خود را پايه ريزي کنند ، دين پايه و اثاث واقعيشان بود .
ليندا شِل و ديويد فرايدل موضوع را چنين توصيف مي کند :
"محور اصلي واقعيت موجود ما در مغرب زمين ، اقتصاديات است .
نکات و پديده هاي مهم در زندگي ما غربيان مانند يشرفت ، عدالت اجتماعي ، صلح و جنگ ، و اميد و رفاه و امنيت ، همگي در قالب ماديات بيان مي شوند .
کشمکش و نزاع ، خواه اخلاقي و خواه جنگي بين داراها و ندارها در دنياي ما ، در عرصه زندگي عمومي ما و در افکار ما نسبت به اينده ، نفوذ کرده ان ها را تحت تاثير قرار مي دهد .
مايا ها واقعيت موجود خود را بيش تر در قالب و چارچوب مذهب و اداب و رسوم تدوين کرده بودند تا ماديات .دين مايا مکان ادمي را در طبيعت ، در حرکت جهان مقدّس و در راز و رمز مرگ و زندگي ، بيان و تعيين مي کرد ،
همانگونه که مذب ما نيز در شرايطي خاص چنين مي کند :
مانند مراسم زناشويي و تشيع جنازه .
ولي نظام مذهبي انان در عين حال مسائل سياسي ، کارکرد اقتصادي و گذران جامعه را نيز در بر مي گرفت ."
http://medjai.anzaliblog.com/uploads/g/galaxy/4586.jpg
باورهاي پيچيده
درک ديدگاه ماياها درباره هستي ، براي ذهن مغرب زميني دشوار است . ماياها در اساس باور داشتند که دو بُعد يا دو دنيا وجود دارد :
دنيايي ديگر که مخصوص خدايان است ، و دنياي انسانها . اين دو دنيا در سه حوزه ظاهر مي شدند :
1 _ اسمانها يا دنياي بالايي که مسکن خدايان اسماني بود ،
2 _ زمين يا دنياي مياني که مسکن مايا ها بود و
3_ دنياي زيرين که " زيبالبا " نيز خوانده مي شد و مسکن خدايان زيرزميني و روح انسانهاي مرده بود.
قلمرو اسماني شامل سيزده طبقه بود ، قلمرو زيرزميني نُه طبقه داشت ، فرمانروايي هر يک از طبقات بر عهده يکي از خدايان بود ، ولي خدايان ديگري نيز ساکن ان بودند .
به عبارت ديگر قلمرو خدايان نيز داراي همان نظام سلسله مراتبي و درجه بندي قلمروي انسانهاست .
http://medjai.anzaliblog.com/uploads/g/galaxy/4587.jpg
زیبالبا دنیای زیرین
مايا ها در مورد وضعيت زمين در جهان هستي و ارتباط خدايان با اين وضعيت نيز ديدگاه پيچيده اي داشتند ، مايکل دي کو در مورد اين مسئله توضيح مي دهد ، مسئله اي که کارشناسان مختلف با داشتن اطلاعاتي اندک درباره اش ، نظرات گوناگون ارائه کرده اند :
" با اطلاعات ناچيز و متناقضي که ما در دست داريم بسيار دشوار است که بتوان فلسفه انان را رباره نظام هستي بازسازي و بيان کرد ، ولي انها ظاهرا کره زمين را مسطّح و نه گِرد مي دانستند با چهار گوشه که هر گوشه اي يکي از جهات اصلي را نمايان مي کرد ،
ضمنا هر يک از جهات چهار گانه رنگ ويژه اي هم براي خود داشت :
رنگ سرخ براي مشرق ، رنگ سفيد براي شمال ، رنگ سياه براي مغرب ، و رنگ زرد براي جنوب ، و رنگ سبز هم براي مرکز همه انها .
اسمان چند رنگ بود و از چهار سو ، توسط چهار خدا با رنگ هاي متناسب و شايسته انان حمايت مي شد .
از سوي ديگر اسمان را در ان بالا چهار درخت نگه مي داشتند ، که هر کدام رنگ و جنس مختلفي داشتند و يک درخت در مرکز قرار گرفته بود که رنگ ويژه ابريشم سبز داشت .
دنیای زیریندر مورد ماهیت دنیای زیرزمینی در نزد مایاها نیز دانشمندان امروزی اختلاف نظر دارند .
اسپانیایی هایی که سرزمین مایا ها را تصرف کردند نوشته بودند که از دید مایا ها زندگی پس از مرگ یک دنیای زیرزمینی است که مکان های مختلفی دارد و مردگان شادمانه و خوشحال یا دردمندانه و در رنج تا ابد در ان ها ساکن می شوند .
به زبان دیگر دنیای زیرین مایاها با نظرات و مفاهیم زندگی پس از مرگ در نزد مسیحیان شباهت هایی داشت ، به این ترتیب که مردمان خوب در بهشت پاداش می گیرند و بدکاران برای همیشه در دوزخ رنج و عذاب خواهند دید .
به همین دلیل پاره ای از کارشناسان ظّن می برند که روایت اسپانیایی ها در این باره ، آگاهانه یا ناخوداگاهانه ، انعکاس نظر نویسندگان اروپایی است و باورهای مسیحی را در درون باورهای مایا جای داده اند .
پاره ای دیگر از کارشناسان با این نظر مخالفند و میگویند گزارش اسپانیایی ها از باور مایا ها در مورد ان دنیا ، دقیقا عقاید مایا ها را منعکس می کند .
http://medjai.anzaliblog.com/uploads/g/galaxy/4588.jpg
در مورد جنبه های گوناگون مراسم مذهبی تدفین مردگان مایا نیز کارشناسان اختلاف نظر وجود دارد .
مثلا دکتر پیتر هاریسون در جریان حفاری یکی از گورهای گورستان تیکال چیز عجیبی پیدا کرد :
جالب ترین نکته در این گور مشاهده دو ظرف کاشی بزرگ بود که یکی را بر روی سر جسد و دیگری را بر کمرش نهاده بودند .
کاسه ای که بر روی سرش قرار داشت محتوی استخوان های خرد شده یک زن بزرگسال بود ، در حالی که کاسه قسمت پایین ، محتوی استخوانهای کودکی زیر یک سال بود .
این نکته که این افراد چه کسانی بودنده اند سئوالات زیادی را بر می انگیزد .
ایا می شود گفت که انها زن و بچه اش بوده اند ، که با فشردن و له کردن انان در ظرف ، کنارش گذاشته اند که او را در گور همراهی کنند ؟
هاریسون در گورستان تیکال شاهد راز و رمزهای دیگری نیز بود . او در مورد مزار یکی از شاهان چنین می نویسد :
فرمانروا پس از مرگ قطع عضو شده بود ، جمجمه و استخوانهای ران وی همراه جسد دفن نشده بودند .
اکنون ما می دانیم که این قسمت های مهم بدن ، بعضی اوقات در خاکسپاری شاهان از بدن حذف می شده اند ... . این موضوعی در خور تحقیق است که چرا قسمتهای مشخصی از بدن انسان پاره ای اوقات به خاک سپرده نمی شدند .
ایا این قسمت ها به هنگام زنده بودن شخص بنا به عللی قطع شده بودند ،
مثلا در جنگ ؟
و یا اینکه توسط دشمنان به عنوان غنیمت جنگی برداشته شده بودند ؟
یا اینکه خانواده متوفی ان را به عنوان یادگار نزد خود نگه داشته بود ند ؟
حرمت مردگان ، یا حتی بخشی از بدن شخص مرده به اشکار توصیه شده است ، خواه از جانب دشمن خواه از جانب دوست .
نوشته : meraj marjani بر گرفته از کتاب تمدن مایا اثر پاتریشیا د .نتزلی