PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : کاریکلماتور



hoora
20th June 2010, 01:12 AM
کاریکلماتور :
به قلم رجبعلی محبی



- خانم هایی که غلیظ آرایش می‌کنند، نقاشی خدا را خط‌خطی می‌کنند!

- پائیز، آغاز کشف ‌حجاب طبیعت است!

- سانسور، آسانسور دیکتاتوری است.

- خوابگاه؛ هتل بی‌ستاره!

- ازدواج، مجازات عشق است!

- هیچ شکّی، نمی‌تواند نمازِ عشق را باطل کند.

- بعضی‌ها ناز هستند، اما نیاز نه.

- آرشیو قلب بعضی‌ها خیلی وسیع است!

- چون لنز می گذاشت، نگاهش خُرده‌شیشه داشت!

- اذانِ باریدن چشم را قلب می‌گوید.

- باران مصنوعی، فرزند نامشروع اَبر است!

- فقر، فرق آدماست!

- تصادف، حاصل نافرمانیِ فرمانِ اتومبیل است.

- عزرائیل قاتلی است که در هیچ دادگاهی محاکمه نمی‌شود.

- سیل، خبر می کند، اما، بعد از رفتن!

MR_Jentelman
3rd December 2010, 06:35 PM
اغنیا به آب درمانی و فقرا به نان درمانی نیازمندند.

شکسته ترین خط ، خط ِ فقر است.

تنها ننگ ِ ریاضیات ، درس ِ “جبر“ است.

سقوط ، پروازی است که سر ِ زا می رود.

خط فکری اش “کوفی“ بود ، از او پرهیز کردم.

ساعتم سرما خورده ، ثانیه ریزی پیدا کرده.

مترسک ، عاشق بازی ِ کلاغ پر است.

بی بخار ترین شیر شیر سرد است.

حلوای ماضی بعید را در زمان حال ساده می پزند

خاک سپاری اغاز حیات درخت است .

مسئله سازترین ادمهای دنیا معلمان ریاضی هستند.

بیدهای خانگی از باد نمی لرزند، پشم می خورند

پشتم باد خورده، ابر ِ وجودم از باران تهی شده.

خطِ فقر را، هیچ کس نمی خواند

دیکتاتور، همه چیز را با «من» وزن می کند.

نگهبانی الفبا را به «هـ» دوچشم می سپارم

نیروی ِ جاذبه‎ات، سیب گلویم را دچار سقوط کرد.

قالی را در منظر ِ عام به دار می آویزند

MR_Jentelman
3rd December 2010, 06:38 PM
کاریکلماتور

http://img.tebyan.net/big/1387/07/2234244218422323246250137149331334624218.jpg
مرگ، حیاط خلوتِ زندگی است.

آبکی ترین نت را، در آب نمای موزیکال یافتم.

گوش ِ سنگین، دستگاهِ مبدل ِ فریاد به نجوا است.

«سر سپرده»، به دنبالِ سودِ دایم است.

«قافیه» را باختم، شعرم «سپید» شد.

«لیلی»، عاشق ِ سفر به جزیره ی «مجنون» است.

عمر ِ «نو کیسه»، به پرکردن ِ کیسه اش می گذرد.

جاذبه ات مرا دچار بی وزنی کرد.

قلم ِ عقیم، باد می نگارد.

«پابرهنه»، نگرانِ «پاپوش» نیست.

مرگ، آغاز ِ طولانی ترین استراحتِ مطلق است.

مبحث ِ«اتحاد»، تنها افتخار ِ درس ِ «ریاضی» است.

صاحب خانه، بدونِ « سوال»، «جواب» می کند.

پسته ی خندان، خوش خلق ترین خشکبار است.

فقیر، بی‎مال‎ و منال‎ترین‎‎ اعیان است.

آهن زنگ زد، کسی جوابش را نداد.

مغز ِ بی کله، «زخم ِ بستر» می گیرد.

عنکبوت، در پشه بندِ خودش می خوابد.

زیباترین حرکت ِ پرنده، «بالیدن» است.

MR_Jentelman
3rd December 2010, 06:43 PM
http://img.tebyan.net/big/1387/08/22191319013316622841234238233789218576236.gif
کاریکلماتورهای پرویز شاپور

1. موجود بدبین با خورشید آدم برفی می سازد.
2. فواصل بین میله های قفس کاریکاتور آزادی هستند.
3. برای آنکه نسلم منقرض نشود جلوی آیینه می ایستم .
4. افرادی که فکرشان سیاه است مویشان زودتر سپید می شود.
5. چراغها پرندگانی هستند که در قفس شب محبوسند.
6. بدن شب را با چراغ قوه زخمی کردم.
7. صورت سیب را با سیلی سرخ نگه می دارم.
8. خودنویسم را از واژه پر می کنم .
9. شیشه عمر ماهی همان تنگ آبش است.
10. در یک شب زمستانی که برف می آمد از سپیدی برف دریافتم که سیاهی شب رنگ پس نمی دهد.
11. سکه ماه را کف دست شب نهادم.
12. هیچ جنایتکاری به اندازه قلبم با خون سرو کار ندارد.
13. پرنده وقتی اسیر می شود فکرش پرواز می کند.
14. درخت سیگار برگ می کشد.
15. دکتر ها با پنبه هیدروفیله سر آدم را می برند.
16. ماهی سلول دریاست ، ستاره سلول آسمان ، و من سلول گورستان.
17. قاعدتا با دودی که اتوبوس ها می کنند نباید موی کسی سفید شود.
18. برای آزادی پرنده پایش را گرفتم و از لای میله های قفس بیرون کشیدم . هم اکنون یکی از پاهای پرنده آزاد است

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد