PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آموزشی اصول ، مفروضات و ميثاقهاي حسابداري



AreZoO
18th June 2010, 04:56 PM
اصول ، مفروضات و ميثاقهاي


حسابداري








اصول پذيرفته شده حسابداري

هر حرفه جهت ايجاد هماهنگي و يكنواختي بايد داراي صول و مقرراتي بوده و نظارت بر رعايت اين اصول و مقررات بعهده يك نهاد ذيصلاح قانوني باشد . حسابداري نيز از اين قاعده مستثني نيست . در طي 1970 و 1980 اصول پذيرفته شده حسابداري بيشتر تحت تاثير (( هيات تدوين استانداردهاي حسابداري مالي )) و (( هيات اصول حسابداري )) بود .

از سال 1962 تا 1973 هيات تدوين اصول حسابداري بيانييه اي صادر نمود كه برخي از آنها هنوز جزء اصول پذيرفته شده حسابداري مي باشد . در سال 1973 هيات تدوين استانداردهاي حسابداري مالي تشكيل گرديد و كار هيات اصول حسابداري را دنبال نمود . هيات استانداردهاي حسابداري مالي ، سازماني است مستقل كه بدون وابستگي به دولت عمل مي كند . اظهارات (نقطه نظرات ) هيات تدوين استانداردهاي حسابداري مالي ، (( بيانيه استاندادهاي حسابداري مالي )) ناميده مي شود .

به موجب قوانين كنگرره ايالات متحده آمريكا (( كمسيون بورس و اوراق بهادار )) تشكيل گرديد و يكي از وظايف آن تدوين قوانين حسابداري بود بنابرين كمسيون بورس و اوراق بهادار ، از سالهاي پيش به نوعي درتحميل نقطه نظرات خود و در جهت حفظ منافع سرمايه گذاران در شركتهاي سهامي عام ، در سياستهاي تدوين اصول و استانداردهاي حرفه حسابداري نفوذ داشت .

تدوين استاندارهاي حسابداري ، براي هيات تدوين استانداردهاي حسابداري مالي ، كمسيون بورس و اوراق بهادار و گاهي براي كنگره ايالات متحده آمريكا ، فرايندي پيچيده به شمار مي رود .

اصول و استانداردهاي پذيرفته شده در حسابداري ، مجموعه نظرات و روشهايي است كه توسط استادان اين فن يا انجمن هاي حرفه اي براي انجام عمليات حسابداري ، اعم از نگهداري دفاتر ، گزارشگري و تعيين نتايج حاصل از فعاليتهاي مالي موسسات ، پيشنهاد مي شود و پس از بحث و برسي و تجزيه و تحليل اهل فن ، و تصويب در هيات تدوين استانداردهاي حسابدراري مالي مورد قبول عامه واقع ميگردد و لازم الاجرا مي شود .

هدف اصلي تدوين اصول حسابداري ، ايجاد سيستم يكنواختي است كه بتوان از طريق آن ، روشهاي حسابداري و گزارشهاي مالي در واحدهاي اقتصادي مختلف را مفيد ، قابل فهم و قابل مقايسه نمود . گاهي بجاي اصئل پذيرفته شده حسابداري اصطلاحات ديگر مانند استانداردهاي حسابداري ، اصول مورد قبول حسابداري و اصول متداول حسابداري نيز بكارگرفته مي شود . بايد توجه داشت كه اصول پذيرفته شده حسابداري ، ميثاقها و قواعد و رويه هايي است كه توسط بشر ، در طول زمان و در پاسخ به نيازهاي جوامع بشري به اطلاعات مالي بنا نهاده شده است و مانند علوم طبيعي از ثبات دائمي بر خوردار نمي باشند . تغيير در قوانين و مقررات مملكتي ، نياز هاي جديد استفاده كنندگان از اطلاعات حسابداري ، تجربيات تازه حسابداران و ... از جمله مواردي هستند كه در هر زمان ممكن است مور تجديد نظر در اين اصول شوند .

ماهيت اصول پذيرفته شده حسابداري

همانطور كه قبلا اشاره شد ، اصول پذيرفته شده حسابداري عبارت است از نيثاقها ، مفاهيم ، استانداردها ، قوانين ، اصول و روشهايي است كه دانستن آن براي تعيين رويه هاي عمل حسابداري در هر زمان ضروري مي باشد .





هيات تدوين استانداردهاي مالي موارد فوق را در سه طبقه كلي بشرح زير طبقه بندي نموده است :

الف ) مفروضات محيطي

ب ) اصول اجرايي

ج ) محدوديتهاي اجرايي ( اصول محدود كننده )

پايه هاي اصول پذيرفته شده حسابداري بر چهار فرض محيطي استوار است :

1. فرض تفكيك شخصيت

2. فرض دوره مالي

3. فرض تداوم فعاليت

4. فرض واحد اندازه گيري

فرض تفكيك شخصيت

فرض تفكيك شخصيت يكي از اساسي ترين مفروضات حسابداري مي باشد . زيرا اين فرض بين واحد تجاري و مالكيت آن مرزي قائل مي شود . براي مقاصد حسابداري ، و گزارشگري مالي هر موسسه يك شخصيت حقوقي مستقل فرض شده كه مي تواند دارايي تحصيل نموده ، بدههي و هزينه تعهد و درآمد نيز تحصيل نمايد . برمبناي اين فرض ، مطالبات و ديون شخصي صاحبان واحد تجاري به اشخاص ثالث ، جزء مناببع و تعهدات واحد تجاري محسوب نمي گردد اگر چه در شركتهاي تضامني و مؤسسات انفرادي با اينكه شخصيت شركت يا مؤسسه ، مستقل از شخصيت مالك يا مالكان آن مي باشد اما از نظر قانوني اين تفكيك وجود ندارد و بستانكاران اينگونه مؤسسات مي توانند طلب خود را از داراييهاي مؤسسه يا اموال شخصي صاحبان سرمايه وصول نمايند .

فرض تداوم فعاليت

در حسابداري فرض بر اين است كه يك واحد تجاري براي مدت طولاني به فعاليت خود ادامه مي دهد . به عبارت ديگر، فرض براين است كه واحد تجاري ، در آينده قايل پيش بيني به عمليات خود ادامه مي دهد . فض تداوم فعاليت ، توسط كميته استانداردهاي حسابداري مالي ، بشرح زير تعريف شده است : (( فرض بر اين است كه هر واحد تجاري داراي تداوم فعاليت است ، يعني عمليات آن در آينده قابل پيش بيني ادامه دارد . به بيان ديگر ، فرض مي شود كه نه قصد بر اين است كه واحد تجاري منحل يا عمليات آن بنحو قابل ملاحظه كاهش داده شود و نه ضرورت اين كار احساس مي شود . ))

بر مبناي اين فرض است كه مثلا ساختمان به عنوان دارايي در دفاتر ثبت مي گردد . زيرا فرض مي شود مؤسسه آنقدر به فعاليت خود ادامه مي دهد كه بهاي اين دارايي ، به عنوان هزينه ، به آن دوره ها تخصيص يابد . بدون در نظر گرفتن اين فرض مي بايست كل بهاي تمام شده ساختمان به عنوان هزينه سال خريد محسوب گردد . يكي ديگر ازنتايج پذيرش فرض تداوم فعاليت ، طبقه بندي داراييها و بدهي ها به جاري و غير جاري (بلند مدت ) مي باشد . زيرا اگر فرض تداوم فعاليت مصداق نداشته باشد تمايز بين جاري و بلند مدت مفهومي ندارد . به عبارت ديگر ثبت پيش پرداختها به عنوان دارايي را مي توان باستناد فرض تداوم فعاليت توجيه نمود . زيرا زماني كه مبلغ پيش پرداخت به عنوان دارايي در دفاتر ثبت مي گردد ، چنين تصور مي شود كه واحد تجاري به اندازه كافي به بقاء خود ادامه خواهد داد تا از منافع آتي اين قبيل پيش يرداختها منتفع گردد .

فرض دوره مالي

همان طور كه در بالا اشاره شد ، نتايج واقعي عمليات يك واحد تجاري را تنها در زمان تصفيه ، يعني خاتمه عمليات آن مي توان تعيين كرد . از طرف ديگر ، بستانكاران ، اعتبار دهندگان و اشخاص ذينغع نمي توانند تا تاريخ انحلال ، از نتايج آن بي خبر باشند . از اين رو عمرواحد تجاري به دوره هاي زماني مساوي تقسيم مي شود كه هر دوره اصطلاحا (( دوره حسابداري )) گويند . دوره مالي ممكن است سه ماهه ، شش ماهه يا يكساله باشد . هر دوره مالي را كه دوازده ماه طول بكشد اصطلاحا (( سال مالي )) گويند .

بايد توجه داشت كه سال مالي ممكن است مطابق با شمسي ( از اول فروردين تا پايان اسفند ) ، يا غير از آن باشد . البته بهتر است سال مالي بگونه اي انتخاب شود كه پايان آن مصادف با زماني باشد كه حجم عمليات شركت ، در پايين ترين سطح خود قرار دارد . يكي از نتايج پذيرش فرض دوره مالي ، بوجود آوردن وي‍ژگي قابليت مقايسه صورتهاي مالي مي باشد .

زيرا بدين ترتيب مي توان نتايج يك دوره مالي را با نتايج دوره هاي قبل و يا با نتايج شركتهاي مشابه در آن صنعت مقايسه نمود و بدين طريق ارزيابي هاي لازم را انجام داد .



فرض واحد اندازه گيري

براي اندازه گيري هر ويژگي يا كيفيت ، در نگاه اول به يك مقياس اندازه گير نياز مي باشد . مثلا واحد اندازه گيري طول : متر، وزن : كيلو گرم ، انسان : نفر ، زلزله : ريشتر و... مي باشد . در حسابداري نيز (( پول )) به عنوان واحد اندازه گيري مبادلات فرض شده است . مثلا اگر واحد تجاري 50 دستگاه ماشين خريداري نمايد ، قيمت اين ماشين ها در دفاتر ثبت مي شود و اين بدان معناست كه اين مبادله با پول اندازه گيري شده است . به هر حال پول يك واحد مشترك براي اندازه گيري مبادلات اقتصادي كه در پبت مبادلات و تهيه صورتهاي مالي مورد استفاده قرار مي گيرد .

كليه مبادلاتي كه توسط حسابداران در دفاتر يا صورتهاي مالي منعكس مي گردد ، معرف حجم يا مقدار نمي باشد بلكه تنها بهاي آن را نشان مي دهند . بطور كلي وقايعي كه با پول اندازه گيري نمي شوند و فاقد جنبه مالي مي باشند در دفاتر و صورتحسابها منعكس نمي گردند .

پول به عنوان يك واحد اندازه گيري ( براي مبادلات اقتصادي ) ، ارزش ثابتي ندارد و در طول زمان ارزش آن در نوسان و تغيير مي باشد و اين ، زمان نيست كه موجب تغيير ارزش پول مي گردد بلكه اثر رويدادهاي اقتصادي چنين تغييراتي را به دنبالخود بوجود مي آورند .بنابراين پول مانند ديگر واحد هاي اندازه گيري از ثبات خاصي برخوردار نيست و اين امر مخصوصا درسالهاي اخير بحثهاي زيادي را مطرح نموده است و انتقاداتي بر مدل حسابداري سنتي ( مدل بهاي تمام شده تاريخي ) وارد گرديده است .

AreZoO
18th June 2010, 05:00 PM
اصول حسابداري

علاوه بر مفروضات محيطي در حسابداري ، براي ثبت و گزارشگري مالي ، به رهنمود ها و دستورالعمل هاي روشن تر و مشخص تري نياز مي باشد ، اين دستورالعمل ها به اصول حسابداري مرسوم مي باشند در مقايسه با مفروضات حسابداري ، بيشتر جنبه اجرايي و كاربردي دارند . چهار چوب اوليه و زيربنايي حسابداري ايتدا به وسيله مفروضات شكل مي گيرد و سپس به وسيله اصول حسابداري عملي مي گردد .



در اين اینجا مفاهيم زير به عنوان اصول حسابداري قرار مي گيرد :

1. اصل بهاي تمام شده

2. اصل تطابق

3. اصل تحقق درآمد

4. اصل افشاء كامل

اصل بهاي تمام شده

طبق اصل بهاي تمام شده ، مبادلات حسابداري در تاريخ وقوع به بهاي تمام شده در دفاتر ثبت مي گردند . منظور از بهاي تمام شده هر دارايي ، ارزش مبادله اي نقدي آن در تاريخ تحصيل است . پرداختهاي اضافي به علت خريد هاي نسيه و مدت دار جزء بهاي تمام شده محسوب نمي گردند . به مرور زمان كه ارزش داراييها تغيير مي كند ، اين تغيير ارزش ، در بهاي تمام شده دارايي بي اثر مي باشد . مثلا اگر يك دستگاه ساختمان به قيمت 5 ميليون ريال خريداري گردد ، اين ساختمان بايد به مبلغ 5 ميليون ريال در دفاتر ثبت گردد . چنانچه سالهاي آتي ارزش اين ساختمان به 7 ميليون ريال برسد ، افزايش قيمت اين ساختمان در دفاتر ثبت نمي شود . نمونه ديگر بكارگيري اصل بهاي تمام شده اين است كه دارايي هاي خريداري شده به قيمت مبادله اي زمان تحصيل ، يعني قيمت متعارف آن در دفاتر ثبت مي گردند .( قيمت پيشنهادي فروشنده و يا برچسب قيمت دارايي ملاك ثبت در دفاتر نيست . )

بهاي تمام شده كه گاهي (( بهاي تمام شده تاريخي )) نيز ناميده مي شود ، دو نارسايي دارد :

الف ) تغيييرات ارزش داراييها در طول سالهاي متمادي در نظر گرفته نمي شود .

ب ) چون داراييها در طول سال هاي متفاوت خريداري مي گردند و مقياس اندازه گيري بهاي اين داراييها پول مي باشد و ازطرف ديگر ، ارزش پول دائما يكسان نمي باشد ، لذا بدليل اختلاف در مقياس اندازه گيري ، جمع كردن يك دسته از داراييها يي كه در طول سالهاي متفاوت خريداري شده اند ، خالي از اشكال نمي باشد . اما با وجود همه نارساييهاي فوق ، به دلايل زير ، هنوزبهاي تمام شده تاريخي مبناي ثبت و گزارشگري قرار مي گيرد :

الف ) بهاي تمام شده ، بر تخمين و ارزيابي مبتني نبوده بلكه واقعي ، قابل اندازه گيري و قابل اتكاء است .

ب ) بهاي تمام شده تاريخي در زمان تحصيل ، نشان دهنده ارزش متعارف دارايي درآن تاريخ است .

ج ) بهاي تمام شده تاريخي ، قابل رسيدگي و رديابي است .

اصل تحقق درآمد

اصل تحقق درآمد ، زمان شناسايي درآمد و ثبت آن در حسابها و صورتهاي مالي تعيين مي نمايد . مطابق اين اصل ، درآمد زماني شناسايي مي گردد كه دو شرط زير برقرار باشد :

الف ) مبادله يا داد و ستدي صورت گرفته باشد .

ب ) فرايند كسب سود ، كامل شده باشد .

تكميل فرايند كسب سود شامل تكميل فروش يا انجام خدمات ، انتقال مالكيت از فروشنده به خريدار ، دريافت وجه نقد و يا اطمينان از دريافت وجه د رآينده است . اگر چه درامد عبارت است از افزايش نا خالص در داراييها يا كاهش ناخالص در بدهيها ، كه طبق اصول پذيرفته شده حسابداري شناسايي و اندازه گيري مي شود .

در آمد ممكن است از راههاي مختلفي تحصيل گردد ولي در هرحال ارزش آن برابر ارزش بازارمنابع مصرف شده يا خدمات انجام شده مي باشد . اصل تحقق درامد ملزم مي نمايد كه هر گونه تخفيف ، بايد به عنوان تعديل در مبلغ درآمد تحصيل شده منظور گردد .به عنوان مثال ، چنانچه به منظور تسهيل فروش و بازاريابي ، يا به هردليل ديگر ، تخفيفاتي براي خريداران منظور گردد ، مبلغ تخفيفات بايد از فروش ناخالص كسر گردد تا درآمد فروش بنحو صحيح اندازه گيري شود .

طبق اصل تحقق درآمد ، درآمد ناشي از فروش كالا بايد در زمان فروش و مطابق (( روش فروش )) شناسايي گردد . زيرا در تاريخ فروش ، فرايند كسب سود ، كامل مي گردد .

شرايط تكميل فرايند كسب سود ، شامل دريافت نقد يا اطمينان از دريافت آن درآينده و تعيين هزينه هاي مرتبط با فروش به طور قابل اطمينان مي باشد . شرط اول ( دريافت يا اطمينان از دريافت درآينده ) ، مبنايي براي شناسايي منافع اتي مبادلات را فراهم مي آورد و شرط دوم ( تعيين دقيق هزينه هاي مرتبط با درآمد ) ، ميزان درآمد قابل شناسايي را مشخص مي سازد .

طبق اصل تحقق درآمد ، درآمد ناشي از خدمات بر اساس ميزان انجام خدمات شناسايي مي گردد . زيرا ميزان انجام خدمات ، مبنايي جهت تشخيص تكميل فرايند كسب سود است . در پاره اي از اوقات ممكن است بعضا درآمد ، بدون در نظر گرفتن اصل تحقق درآمد شناسايي و به حساب گرفته شود . مثلا درقراردادهاي پيماني ، درآمد ممكن است همزمان با پيشرفت كار شناسايي گردد . اين طريق شناسايي درآمد كه استثناء از قاعده كلي تحقق درآمد است به (( روش درصد پيشرفت كار )) مرسوم مي باشد . علاوه بر اين ، درموارد ديگر نظير توليد برخي فلزات گرانبها يا محصولات كشاورزي كه بازار تضمين شده براي آنها وجود دارد ، درآمد ممكن است پس از توليد و قبل از فروش شناسايي گردد . البته وجود قينت تضمين شده ، يعقين و اطمينان از فروش حتمي از جمله دلايلي است كه در حمايت از استثناء از اصل تحقق درآمد ايراد مي گردد .

مطابق اصل تحقق درآمد ، مبالغ پيش دريافت مشتريا ن نبايد به عنوان درآمد دوره محسوب گردد . زيرا فرايند كسب سود درمورد اين مبادله هنوز تكميل نشده است .



اصل تطابق

بر اساس اصل تطابق ، هزينه هاي انجام شده جهت ايجاد درآمد ، بايد به حساب دوره اي كه درآمد درآن تحصيل گرديده منظور گردد . به عبارت ديگر سود هر دوره متفاوت بين درآمد هاي تحصيل شده و هزينه هاي تحميل شده براي كسب درآمد همان دوره مي باشد . مطابق اين اصل ، بسياري از هزينه هاي انجام شده در دوره جاري ، بدليل داشتن منافع آتي به عنوان دارايي دردفاتر و صورتهاي مالي ثبت و گزارش مي شوند . مثلا اگر فروش دوره جاري 2 ميليون ريال و پيش پرداخت بابت خريد كالا در سال آينده معادل پانصد هزار ريال و بهاي تمام شده كالاي فروش رفته 1200000 ريال باشد ، بايد هزينه هايي كه منجر به درآمد شده اند ( بهاي تمام شده كالاي فروش رفته ) از درآمد دوره ( مبلغ فروش ) كسر گردند ، اما مبالغي كه بابت خريد كالا در سالهاي آتي پرداخت شده است بايد از درآمد همان دوره ( سال آتي ) كسر گردد. زيرا اين هزينه هيچ ارتباطي با درآمد دوره جاري ندارد .بدين ترتيب مي توان هزينه ها را بهاي تمام شده داراييهاي مصرف شده جهت تحصيل درآمد تعريف نمود . به عبارت ديگر ، هزينه ، بهاي مرتبط با درآمد دوره مالي است و اين ارتباط غالبا به طور مستقيم و گاهي نيز به شكل غير مستقيم بين هزينه و دوره مالي وجود دارد .

اگر چه هزينه ها به انحاء مختلف قابل شناسايي هستند ، اما توجه به مباني زير جهت تمايز ماهيت آنها ضروري است :

الف ) ارتباط علت و معلولي : تحصيل برخي درآمدها بدون تحمل يكسري هزينه ها ، امكان پذير نمي باشد . به عبارت ديگر ، تحصيل درآمد و تحميل هزينه ، به طور مستقيم ارتباط علت ومعلولي دارند . نمونه اي از اين هزينه ها به عنوان هزينه دوره ، بهاي تمام شده كالاي فروش رفته ، هزينه كمسيون فروش و هزينه حمل و تحويل كالا مي باشد .بدين ترتيب ملاحظه مي شود كه زماني فروش صورت مي گيرد ( درآمد تحصيل مي شود ) ، كه بهايي بابت كالاي فروخته شده پرداخت گردد (هزينه اي تحميل شود ) .

ب ) سر شكن كردن منطقي و سيستماتيك : چنانچه بين درآمد و هزينه رايط علت و معلولي وجود نداشته باشد ، دارايي متقابل آن هزينه را مي توان بين دوره هايي كه بخشي از منافع بخاطر آن دارايي ايجاد مي شود به طور منطقي و سيستماتيك سرشكن نمود . به عبارت ديگر ، انقضاي بخشي از بهاي داراييها طي دوره اي كه ازاين داراييها استفاده مي شود ، به عنوان هزينه دوره شناسايي مي گردد . به عنوان نمونه تخصييص هزينه استهلاك داراييهاي ثابت ، هزينه بهره وامها ، هزينه اجاره و هزينه بيمه ، ازجمله هزينه هايي است كه به طور منطقي و سيستماتيك شناسايي و به دوره اي خاص ارتباط داده مي شوند .

ج) شناخت بلادرنگ (تسريع در شناخت ) : برخي از هزينه ها را نه مي توان مستقيما به درآمد دوره ارتباط داد و نه مي توان آنها را به طور سيستماتيك بين دوره هاي مختلف سزشكن نمود ، زيرا نه رايطه علت و معلولي با درآمد دوره دارند و نه انتفاع آتي براي آنها متصور است . دراين حالت مي توان در شناخت بلادرنگ آن به عنوان هزينه دوره تسريع نمود . براي مثال هزينه هاي ناشي از دعاوي حقوقي ، حقوق مديران ، اغلب هزينه هاي اداري و فروش ، ازجمله هزينه هايي است كه بدليل عدم رابطه علت و معلولي با درآمد دوره و عدم منافع آتي آن ، بلا درنگ به عنوان هزينه دوره ، شناسايي مي گردند .

AreZoO
18th June 2010, 05:09 PM
با توجه به مطالب فوق ، هزينه هاي تحميل شده ( تحقق يافته ) را مي توان بشرح زير خلاصه و طبقه بندي نمود .



� � زمان انتفاع � � نحوه ثبت


� � داراي منافع آتي ثبت به عنوان دارايي

مخارج انجام شده داراي منافع جاري ثبت به عنوان هزينه
� � بدون منافع � � ثبت به عنوان زيان



اصل افشاء كامل

اصل افشاء كامل ايجاب مي كند كه كليه رويدادها و وقايع مالي با اهميت مربوط به واحد تجاري ، به طور مناسب و كامل ، افشاء گردد . اين اصل كه بر كليه جوانب گزارشگري مالي تاثير دارد ، واحد تجاري را ملزم به تهيه اطلاعات مورد نياز براي بستانكاران و اعتباردهندگان مي نمايد . اين اطلاعات مي تواند در متن صورتهاي مالي يا ياداشتهاي همراه اين صورتها ، افشاء گردند .

البته بايد توجه داشت كه اصل افشاء كامل هرگز به اين معنا نيست كه هرچيزي بايد افشاء گردد بلكه درافشاء اطلاعات ، اولا بايد هزينه تهيه و افشاء و ثانيا مربوط بودن آن ، مورد توجه قرار گيرد . به طور كلي هرگونه اطلاعاتي كه برتصميم گيري استفاده كنندگان صورتهاي مالي مؤثر باشد ( منجر به تغيير در تصميم گيري گردد ) ، بايد افشاء گردد مگر اينكه هزينه تهيه و گزارش اين اطلاعات ، بيشتر از منافع حاصل از بكارگيري آنها باشد .







محدوديتهاي اجرايي




بايد توجه داشت كه اصول و مفروضات حسابداري كه در بالا تشرح شد ، هميشه و در همه شرايط قابل اجرا نمي باشند . محدوديتهايي بر سر راه وجود دارند كه آن اصول و مفاهيم را تعديل مي نمايند . اين اصول محدود كننده ، اصطلاحا (( محدوديتهاي اجرايي )) ناميده مي شوند . در اين كتاب موارد زير به عنوان محدوديتهاي اجرايي مورد توجه قرار گرفته اند :


1) اهميت


2) احتياط ( محافظه كاري )


3) فزوني منافع برمخارج


4) خصوصيات صنعت


اهميت


هنگامي كه مبلغ اقلام و رويدادها در مقايسه با هزينه اعمال صحيح ترين روشهاي حسابداري با اهميت نيست و نتايج حاصل از بكارگيري دقيق قئاعد و رويدادهاي حسابداري نمي تواند بر قضاوت استفاده كنندگان تاثير بگذارد ، اصول حسابداري به طور دقيق رعايت نمي شود . مثلا يك خط كش بايد به عنوان دارايي در دفاتر واحد تجاري ثبت و در طي عمر مفيد آن مستهلك گردد ، اما درعمل ، هزينه چنين تخصيصي معمولا بيش از بهاي تمام شده خط كش مذبور خواهد شد و لذا اعمال صحيح ترين روش حسابداري اقتصادي نمي باشد . از آنجا كه اهميت يك امر نسبي است مستلزم اعمال قضاوت حرفه اي مي باشد . مثلا راش شركتي كه سرمايه آن بالغ بر صد ميليون ريال باشد ، رقم 50000 ريال ممكن است بي اهميت تلقي گردد در صورتي كه همين رقم براي شركتي كه سرمايه آن يك ميليون ريال است مبلغي با اهميت به شمارمي رود.


بايد توجه داشت كه اهميت هرگز به معناي ناديده گرفتن اقلام فاقد اهميت نمي باشد . بلكه همه رويدادها صرفنظر از اهميت آنها ، بايد مد نظر قرارگيرند .


احتياط ( محافطه كاري )


در مواردي كه براي انداره گيري يك رويداد ، روشها و رويه هاي متفاوتي كه همگي منطقي با اصول پذبرفته شده حسابداري است وجود داشته باشد ، احتياط ايجاب مي كند كه روش يا رويه اي انتخاب شود كه تاثير افزايشي كمتري بر سود دوره و جمع داراييها داشته باشد . اما براي شناخت هزينه يا بدهيها ، روش مورد استفاده بايد از ميان مبالغ متفاوت بيشترين مبلغ را انتخاب نمايد . از طرف ديگر بايد توجه داشت كه در تهيه صورتهاي مالي ، محافظه كاري بيش از حد نيز جايز نمي باشد .


از جمله موارد رعايت محافظه كاري ، بكارگيري قاعده اقل بهاي تمام شده يا قيمت بازار، در ارزيابي موجوديها و يرمايه گذاريها مي باشد .


فزوني منافع بر مخارج


بر اساس اين محدوديت ، هزينه تهيه اطلاعات حسابداري بايد بر منافع حاصل از بكارگيري اين اطلاعات فزوني نداشته باشد ، به عبارت ديگر اطلاعات حسابداري بايد مقرون به صرفه باشند . معني اين عبارت اين است كه هزينه تهيه اطلاعات حسابداري بيشتر از منافع حاصل از بكارگيري اين اطلاعات نباشد .


خصوصيات صنعت


ويژگيهاي و خصوصيات برخي از صنايع ، روشها و رويه هاي خاصي را مي طلبد . در برخي از موارد ممكن است ويژگي يك صنعت خاص ، بكارگيري روشي را ايجاب نمايد كه مطابق اصول پذيرفته شده حسابداري نباشد . اين ويژگي مي تواند استثناء در بكارگيري اصول و ورويه هاي حسابداري را توجيه نمايد . مثلا در پيمانكاري قبل از تكميل فرايند كسب سود و همزمان با پيشرفت كار ، درآمد شناسايي مي گردد كه اين خود استثنايي بر اصول پذيرفته شده حسابداري محسوب مي گردد .


علاوه بر اين چنانچه بكارگيري يك روش مغاير با استانداردهاي حسابداري ، منجر به ارائه اطلاعات سودمند تر ، يا مانع نتيجه گيري هاي گمراه كننده گردد ، بكارگيري آن روش با اينكه مغاير با اصول پذيرفته شده حسابداري به شمار مي رود ، مجاز است . مشروط بر اينكه بنحو مطلوب افشاء و دلايل مربوطه ارائه گردد .

AreZoO
18th June 2010, 05:16 PM
ويژگيهاي كيفي اطلاعات حسابداري


ازآنجايي كه هدف گزارشگري مالي ، تهيه اطلاعات مفيد براي سرمايه گذاران ، اعتباردهندگان و ساير اشخاص ذينفع و ذيعلاقه مي باشد ، اطلاعات مندرج در اين گزارشها بايد داراي ويژگيها و خصوصيات كيفي ويژه اي باشد . هيات تدوين استانداردهاي حسابداري مالي ، عوامل مؤثر بر صورتهاي مالي و اطلاعات مندرج درآنها را ، كه منجر به مفيد شده اين اطلاعات ميگردد بيان نموده است . اين هيات ، سلسله مراتب ويژگيهاي كيفي اطلاعات حسابداري را به شرح زير بيان مي نمايد :


قابل فهم بودن


اطلاعات حسابداري زماني مفيد هستند كه قابل فهم باشند . قابل فهم بودن اطلاعات حسابداري ، نوعي ويژگي است كه به دانش و آگاهي استفاده كنندگان اين اطللاعات اشاره مي كند . به همين دليل به اين ويژگي (( ويژگي مخصوص استفاده كننده )) نيز اطلاق مي گردد . بايد توجه داشت كه بدليل تعدد استفاده كنندگان و اختلاف در سطح دانش آنها ، آنچه براي يكي قابل فهم است ممكن است براي ديگري قابل فهم نباشد . لذا اطلاعات حسابداري بايد بگونه اي تهيه و ارائه گردند كه براي همه اشخاصي كه دانش متعارفي از حسابداري دارند به طور بالقوه قابل فهم و قابل استفاده باشند . بدين طريق ويژگي قابل فهم بودن ، به دانش استفاده كنندگان اطلاعات حسابداري بستگي دارد .


مفيد بودن


يكي از ويژگي هاي كلي و اساسي اطلاعات حسابداري (( مفيد بودن )) آنها مي باشد . اطلاعات حسابداري بايد بگونه اي تهيه و ارائه گردند كه براي تصميم گيري مفيد باشند . اما بايد توجه داشت كه آنچه براي يك استفاده كننده مفيد است ممكن است براي ديگري مفيد نباشد . بدين ترتيب مشخص مي گردد كه استانداردهاي حسابداري بايد در ارائه اطلاعات درست و منصفانه ، الزاماتي بوجود آورد . اطلاعات درست و منصفانه ، اطلاعاتي است كه :


1. براي بيشتر كساني كه استفاده كننده صورتهاي مالي مي باشند مفيد بوده و


2. تهيه اين اطلاعات ، از لحاظ زمان ، هزينه و... براي واحد تجاري تهيه كننده ، گران تمام نشود.


1- كيفيتهاي اوليه


هيات تدوين استانداردهاي حسابداري مالي ، براي مفيد نمودن اطلاعات و گزارشهاي حسابداري جهت تصميم گيري استفاده كنندگان اين اطلاعات ، دو ويژگي (( مربوط بودن )) و (( قابل اتكاء بودن )) را به عنوان ويژگي اوليه اطلاعات حسابداري تعيين نموده است . هر كدام از اين ويژگيها مختصرا در زير شرح مي شود .


الف ) مربوط بودن


يكي از ويژگي هاي كيفي اطلاعات حسابداري ، مربوط بودن اين اطلاعات مي باشد . مربوط بودن اطلاعات حسابداري به اين معناست كه اين اطلاعات بايد مبنايي صحيح و منطقي براي تصميم گيري استفاده كنندگان اين اطلاعات فراهم نمايند . به عبارت ديگر ، مربوط بودن را مي توان تاثيرگذاري اطلاعات حسابداري بر تصميمات استفاده كنندگان درمورد نتايج رويدادهاي گذشته ، پيش بيني اثرات رويدادهاي فعلي و آتي و تعديل يا تاييد انتظارات قبلي ، تعريف نمود .


از آنجايي كه انتظارات استفاده كنندگان صورتهاي مالي و اطلاعات حسابداري متعدد ميباشد ، يك اطلاع كه براي يكي مربوط محسوب مي شود ممكن است براي براي ديگري نامربوط باشد . بنابراين مربوط بودن ، امري نسبي تلقي مي گردد . يكي از معيارهاي كلي مربوط بودن اطلاعات حسابداري ، ميزان اهميت آنها مي باشد . طبق استانداردهاي حسابداري ، تهيه و گزارشگري اطلاعات درمورد مبالغ كم اهميت ، الزامي نمي باشد ، مربوط بودن اطلاعات حسابداري ، به عوامل زي بستگي دارد :


الف – 1 – بموقع بودن - اطلاعات حسابداري بايد به موقع تهيه و در هنگام تصميم گيري در دسترس باشند ، زيرا در غير اين صورت ، نه تنها مفيد نيستند بلكه بيربط نيز مي باشند به عبارت ديگر ، عامل به موقع بودن ، به زمان مناسب ارائه اطلاعات حسابداري اشاره دارد .مثلا فرض كنيد يك سرمايه گذارتصميم به سرمايه گذاري در سهام يك شركت داشته باشد ، در اين صورت ، وي نيازمند اطلاعاتي بهنگام درمورد سود آوري شركت مي باشد . اطلاعات حسابداري زماني براي وي مفيد واقع مي گردد كه قبل از تصميم ، به ياري او بشتابند . اين نكته ، حساسيت اطلاعات حسابداري را نسبت به زمان ارائه آن بيان مي دارد . روي همين اصل ، گاهي اوقات دسترسي فوري به اطلاعات تقريبي ، به مراتب بهتر از دريافت اطلاعات دقيق در زمان ديرتر مي باشد .


الف – 2 – ارزش پيش بيني – مربوط بودن اطلاعات حسابداري ، به استفاده كنندگان كمك مي كند كه احتمال پيش بيني صحيح نتايج نهايي رويدادهاي گذشته يا حال را افزايش دهند . استفاده كنندگان ، اطلاعاتي را ترجيح مي دهند كه بالاترين ارزش پيش بيني را جهت نيل به اهداف آنها داشته باشد .


الف – 3 – ارزش بازخورد – براي اينكه اطلاعات حسابداري از ويژگي مربوط يودن برخوردار باشند اين اطلاعات بايد به استفاده كنندگان صورتهاي مالي مكم كنند تا انتظارات قبلي خود را تاييد يا تصحيح نمايند . به عبارت ديگر اطلاعات حسابداري بايد ارزش بازخورد داشته باشند .


ب) قابل اتكاء بودن


منظور از قابل اتكاء بودن اطلاعات حسابداري اين است كه ويژگيهاي انداره گيري شده ، بايد عيني ، بي طرفانه ، صادقانه و قابل اثبات باشند . اگر چه برخي از برآوردهاي اجتناب ناپذير موجب شده است كه صورتهاي مالي ازحالت كاملا واقعي خود فاصله بگيرد ولي با اين حال ، حسابداران بايد تا جايي كه امكان دارد درمورد رويدادها ي مالي از شواهد و مدارك عيني و قابل اثبات استفاده نمايند . عوامل مؤثر بر قابليت اتكاء اطلاعات حسابداري بشرح زير مي باشد :


ب – 1 – صداقت در ارائه – صداقت در ارائه عبارت است از برابري و تطابق بين اندازه گيري و پديده ( رويدادي ) كه مورد اندازه گيري قرار مي گيرد . اين امر گاهي اوقات (( اعتبار)) ناميده مي شود . اطلاعات حسابداري بايد در قالب كلمات ، اصطلاحات و اعدادي گزارش شوند كه ضمن بيا نماهيت اقتصادي رويدادها ، بيشتر به محتواي اين رويدادها توجه داشته باشند تا به شكل گزارش آنها . به عبارت ديگر در گزارش اطلاعات حسابداري ، به رجحان محتوا بر شكل بايد توجه داشت .


ب – 2 – قابليت تبيين –اطلاعات حسابداري بايد قابل تصديق يا اثبات باشند . به عبارت ديگر اطلاعات حسابداري بايد بنحوي تهيه و ارائه گردند كه قابل بررسي مجدد بوده و بتوان با معيار و مقياس ويژه اي آنها را اثبات نمود .


ب – 3 – بي طرفي – اطلاعات حسابداري بايد بگونه اي تهيه و ارائه گردند كه منافع عده اي بر منافع عده ديگر ترجيح داده نشود . به بيان ديگر ، اطلاعات حسابداري نبايد بگونه اي تهيه و ارائه گردد كه انتفاع عده اي از استفاده كنندگان اين اطلاعات ، منجر به زيان عده اي ديگري گردد . اطلاعات حسابداري زماني بي طرف محسوب مي گردند كه اگر شخص يا اشخاص ديگري با صلاحييت مشابه ، همان فرايند اندازه گيري را تكرار نمايند به نتايج يكساني دست يابند .


2 - كيفيتهاي ثانويه


اطلاعاتي كه در مورد مؤسسات ارائه مي شود بايد قابليت مقايسه با اطلاعات دوره هاي قبل و همچنين با اطلاعات شركتهاي مشابه در صنعت ، داشته باشند ، به عبارت ديگر اطلاعات حسابداري بايد در دوره هاي مختلف ، قابل مقايسه باشند . اين امر به تجديد نظر و بازنگري در روند ترقي و تنزل مؤسسه كمك مي كند . از طرف ديگر اطلاعات حسابداري واحد هاي تجاري كه در مشاغل مشابه اشتغال دارند نيز بايد به منظور ارزيابي وضعيت مؤسسه ، قايليت مقايسه داشته باشند . قابليت مقايسه و ثبات رويه ها و روشهاي حسابداري موجب با ارزش شده اطلاعات مي گردد .


الف – قابليت مقايسه


همانطور كه در بالا اشاره شد ، اطلاعات حسابداري بايد قابليت مقايسه با اطلاعات ديگر سنوات يا ديگر شركتهايي كه در يك صنعت اشتغال دارند ، داشته باشند . اين امر زماني امكان پذير و مفهوم خواهد بود كه واحد تجاري مورد نظر ، در سالهاي مختلف ، از روشها و رويه هاي اندازه گيري مشابهي استفاده نمايد . زيرا در غير اين صورت نمي توان اطلاعات بدست آمده از روشهاي مختلف را با هم مقايسه كرد .


ب – ثبات رويه


اطلاعات حسابداري زماني مفيد مي باشند كه بتوان آنها را با اطلاعات مشابه در همان مؤسسه و در زمانهاي مختلف با هم مقاسيه نمود . براي اينكه اطلاعا ت حسابداري قابل مقايسه باشند بايد سعي شود در سنوات مختلف از روشها و رويه هاي يكسان استفاده گردد .


اين بدان معني نيست كه روشهاي حسابداري اصلا قابل تغيير نمي باشند ، بلكه مؤسسه بايد براي تغيير روش ، توجيهات كافي داشته باشد و اثرات اين تغيير روش نيز بايد بنحو مطلوب افشاء گردد.









محدوديتهاي اجرايي ويژگيهاي كيفي







دو محدوديت براي سلسله مراتب ويژگيهاي اطلاعات حسابداري در نظر گرفته شده است كه اين محدوديتها تعيين كننده ميزان و نوع اطلاعات گزارش شده مي باشند . اول اينكه منافع حاصل از بكارگيري اطلاعات بيش از مخارج ناشي از تهيه و ارائه اين اطلاعات باشد ودوم اينكه اطلاعات ارائه شده بايد با اهميت باشند .


بنا براين براي تهيه و ارائه اطلاعات و گزارشهاي حسابداري دو محدوديت وجود دارد :


1) فزوني منافع بر مخارج


2) اهميت


محدوديت اول به هزينه تهيه و گزارش اطلاعات اشاره دارد و محدوديت دوم بر ميزان اثر بخشي اطلاعات تاكيد مي نمايد .


فزوني منافع بر مخارج يك محدوديت عمومي است كه در مورد همه اطلاعات و گزارشات صدق مي كند . اهميت نيز مقياسي جهت شناسايي ، گزارش و ثبت رويدادها مي باشد . به عبارت ديگر ، اهميت نقطه آغاز شناسايي محسوب مي گردد .

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد