hoora
17th June 2010, 12:49 AM
http://img.tebyan.net/big/1389/01/2322163125122926764181110178225161113166120.jpg
اشاره:
آنچه می خوانید دنباله نقد و ابرام هایی است که بر ترجمه قرآن استاد سید کاظم ارفع رفته و دست بر قضا ناقد، خود یکی از مترجمان موفق در این عرصه است.حسین استاد ولی، در شماره پیشین از مزایا و کاستی های ترجمه استاد ارفع سخن گفت و مقال حاضر ادامه همان حرف ها و نقدهاست:
21. یس، 19: قالوا طائركم معكم ائن ذكّرتم «گفتند فال بدتان مال خودتان اگر بفهمید».
در این ترجمه اولاً «ائن» كه مركب از همزه استفهام و اِن شرطیه است، همزه استفهام آن حذف گردیده و جمله قبل از آن جزاى «اِن» شرط قرار گرفته؛ ثانیاً «ذكّرتم» به «بفهمید» ترجمه شده است. در صورتى كه همزه استفهام قبل از انِ شرطیه قرار دارد و جزاى شرط هم محذوف است و ترجمه صحیح آیه چنین است: «گفتند فال بدتان با خود شماست، آیا اگر شما را یادآور شوند (باز هم فال بد مىزنید و رسولان الهى را تهدید به سنگسارشدن مىكنید)؟»
اینها مواردى از اغلاط موجود در این ترجمه است كه قریب به اتفاق آنها از عدم دقت در مسائل ادبى سرچشمه گرفته است. قابل ذكر است كه اغلاط دیگرى نیز در این ترجمه هست كه در این نقد آورده نشده است، از قبیل مواردى كه فعل غایب به حاضر ترجمه شده، مانند یس 66، ملك 7، ذاریات 59، و نیز مواردى كه شرط آمده و جزاى آن ذكر نشده، مانند یس 45 و دهها مورد دیگر از این گونه اغلاط كه مىتوان همه را حمل بر سهلانگارى و عدم بازبینىِ ترجمه نمود.
22. یس، 70: لینذر من كان حیّاً و یَحقّ القولُ على الكافرین «تا با آیات آن، زندگان پند گیرند و بر كافران اتمام حجت شود». در این ترجمه دو اشكال وجود دارد:
1. فاعل در «لینذر» «مَن» گرفته شده و فعل آن لازم قلمداد گردیده است. البته این اشتباه شاید ناشى از مراجعه به تفسیر مراغى (جزء 23، ص 31) باشد كه گفته: «اى لینتفع بنذارته من كان حىّ القلب....» ولى روشن است كه «لینذر» از باب افعال و متعدى است و فاعل آن ضمیر مستترى است كه یا به رسول خدا (ص) برمىگردد و یا به «ذكر و قرآن مبین» كه در آیه قبل آمده و «مَن» مفعول آن است.
2. «یحق القول» به معناى اتمام حجت گرفته شده، در صورتى كه به معناى ثبوت و سزاوارى عذاب آخرت است.
بنابراین معناى صحیح آیه چنین مىشود: «تا هر كه را زنده دل است بترساند، و عذاب الهى بر كافران ثابت و سزا گردد».
23. زمر، 6: وانزل لكم من الانعام ثمانیة ازواج «و براى شما هشت نوع از چهارپایان ایجاد نمود».
چهار نوع بیشتر نیست كه هشت جفت (چهار جفت نر و ماده) مىشود، و آن چهار نوع عبارتند از: شتر، گاو، گوسفند و بز. بنابراین «هشت جفت» صحیح است نه «هشت نوع».
24. ذاریات، 58: ان اللّه هو الرزاق ذو القوة المتینُ «زیرا كه خداوند خود روزى دهنده و داراى قوتى محكم است».
در اینجا «المتین» كه مرفوع و خبر سوم «انّ» است به صورت مجرور و صفت «قوت» ترجمه شده، در صورتى كه اگر چنین بود باید «المتینة» مىبود تا صفت با موصوف تطبیق كند. ممكن است پاسخ دهند كه گاه مضاف از مضافالیه یا به عكس، كسب تأنیث یا تذكیر مىكند و شاید در اینجا «متین» صفت «قوّت» باشد و از «ذو» كسب تذكیر كرده است. ولى در پاسخ باید گفت: اگر چنین چیزى در اینجا مصداق داشته باشد، باید «المتین»ِ مجرور قرائت شود، در صورتى كه مرفوع قرائت گردیده است. بنابراین ترجمه صحیح چنین است: «همانا خداوند است كه روزى دهنده است و هم اوست كه سخت نیرومند و مستحكم است».
25. ذاریات، 59: فان للذین ظلموا ذَنوباً مثل ذَنوب اصحابهم... «براى ستمكاران گناهانى همانند گناهان یارانشان هست...».
http://img.tebyan.net/big/1389/01/20323815022516824322219430254116151164231134221.jp g
باز هم بىدقتى دیگر، زیرا «ذَنوب» كه به فتح ذال و به معناى «نصیب و بهره» است، به صورت «ذُنوب» كه به ضم ذال و جمع «ذنب» به معناى گناهان است خوانده شده و ترجمه گردیده است!
26. قمر، 14: تجرى بأعیننا جزاءً لمن كان كُفِر «كشتى زیر نظر ما حركت مىكرد، و طوفان پاداش كافران بود».
«كُفِر» كه فعل مجهول است، به صورت «كَفَر» فعل معلوم ترجمه شده و «طوفان» به عنوان پاداش دانسته شده در حالى كه «جریان كشتى زیر نظر خداوند» عنوان پاداش داشته است. صحیح آن چنین است: «كشتى زیر نظر ما حركت مىكرد و این پاداش كسى بود كه به او كفر ورزیدند (یعنى نوح علیهالسلام)».
27. قمر، 24: انّا اذاً لفى ضلال و سعر «اگر چنین كنیم، در گمراهى سختى افتادهایم».
كلمه «سعر» ترجمه نشده، و آن یا به معناى شعلههاى آتش است و یا جنون ؛ و معناى دوم مناسبتر است.
28. قمر، 31: ... فكانوا كهشیم المحتظر «و همگى چون گیاه خشك پراكنده شدند».
كلمه «المحتظر» ترجمه نشده و آن به معناى صاحب حظیره و آغل است.
ترجمه صحیح: «و همگى به صورت گیاه خشكى كه صاحب آغل براى گوسفندانش تهیه مىكند درآمدند».
29. الرحمن، 12: والحبّ ذو العصف و الریحانُ «و حبوباتى كه داراى ساقه و برگ است كه به صورت كاه درمىآید».
در این آیه كلمه «الریحانُ» ترجمه نشده است، و آن به معناى گیاه خوشبوست.
30. الرحمن، 24: و له الجوار المنشئات فى البحر كالأعلام «و براى اوست كشتیهاى ساخته شده كه در دریا به حركت در مىآیند و همچون كوهى هستند».
در اینجا «المنشئات» به معناى انشاء شده و ایجاد شده ترجمه گردیده است، در صورتى كه به معناى «المرفوعات» است، یعنى كشتیهایى كه بادبان آنها برافراشته شده است و مانند كوههاى سر به فلك كشیده در حركت است. اگر بزرگى خود كشتى منظور بود، تشبیه آن به كوه كه سمبل بلندى و برافراشتگى است معنى نداشت.
باز هم بىدقتى دیگر، زیرا «ذَنوب» كه به فتح ذال و به معناى «نصیب و بهره» است، به صورت «ذُنوب» كه به ضم ذال و جمع «ذنب» به معناى گناهان است خوانده شده و ترجمه گردیده است!
البته این اشتباه در برخى تفاسیر هم راه یافته است مانند تفسیر المیزان 19 / 100 كه گوید: «والمنشئات اسم مفعول من الانشاء و هو احداث الشىء و تربیته». و در تفسیر مراغى جزء 27 /110 گوید: «المنشئات: اى المصنوعات» ولى در بخش تفسیر آیه (ص 113) بر خلاف این بیان تفسیر كرده و گوید: «اى و له السفن الكبار التى رُفعت شُرَعها فى الهواء كالجبال الشاهقة» كه منظور كشتیهاى بادبان برافراشته است.
اینها مواردى از اغلاط موجود در این ترجمه است كه قریب به اتفاق آنها از عدم دقت در مسائل ادبى سرچشمه گرفته است. قابل ذكر است كه اغلاط دیگرى نیز در این ترجمه هست كه در این نقد آورده نشده است، از قبیل مواردى كه فعل غایب به حاضر ترجمه شده، مانند یس 66، ملك 7، ذاریات 59، و نیز مواردى كه شرط آمده و جزاى آن ذكر نشده، مانند یس 45 و دهها مورد دیگر از این گونه اغلاط كه مىتوان همه را حمل بر سهلانگارى و عدم بازبینىِ ترجمه نمود.
تبیان
اشاره:
آنچه می خوانید دنباله نقد و ابرام هایی است که بر ترجمه قرآن استاد سید کاظم ارفع رفته و دست بر قضا ناقد، خود یکی از مترجمان موفق در این عرصه است.حسین استاد ولی، در شماره پیشین از مزایا و کاستی های ترجمه استاد ارفع سخن گفت و مقال حاضر ادامه همان حرف ها و نقدهاست:
21. یس، 19: قالوا طائركم معكم ائن ذكّرتم «گفتند فال بدتان مال خودتان اگر بفهمید».
در این ترجمه اولاً «ائن» كه مركب از همزه استفهام و اِن شرطیه است، همزه استفهام آن حذف گردیده و جمله قبل از آن جزاى «اِن» شرط قرار گرفته؛ ثانیاً «ذكّرتم» به «بفهمید» ترجمه شده است. در صورتى كه همزه استفهام قبل از انِ شرطیه قرار دارد و جزاى شرط هم محذوف است و ترجمه صحیح آیه چنین است: «گفتند فال بدتان با خود شماست، آیا اگر شما را یادآور شوند (باز هم فال بد مىزنید و رسولان الهى را تهدید به سنگسارشدن مىكنید)؟»
اینها مواردى از اغلاط موجود در این ترجمه است كه قریب به اتفاق آنها از عدم دقت در مسائل ادبى سرچشمه گرفته است. قابل ذكر است كه اغلاط دیگرى نیز در این ترجمه هست كه در این نقد آورده نشده است، از قبیل مواردى كه فعل غایب به حاضر ترجمه شده، مانند یس 66، ملك 7، ذاریات 59، و نیز مواردى كه شرط آمده و جزاى آن ذكر نشده، مانند یس 45 و دهها مورد دیگر از این گونه اغلاط كه مىتوان همه را حمل بر سهلانگارى و عدم بازبینىِ ترجمه نمود.
22. یس، 70: لینذر من كان حیّاً و یَحقّ القولُ على الكافرین «تا با آیات آن، زندگان پند گیرند و بر كافران اتمام حجت شود». در این ترجمه دو اشكال وجود دارد:
1. فاعل در «لینذر» «مَن» گرفته شده و فعل آن لازم قلمداد گردیده است. البته این اشتباه شاید ناشى از مراجعه به تفسیر مراغى (جزء 23، ص 31) باشد كه گفته: «اى لینتفع بنذارته من كان حىّ القلب....» ولى روشن است كه «لینذر» از باب افعال و متعدى است و فاعل آن ضمیر مستترى است كه یا به رسول خدا (ص) برمىگردد و یا به «ذكر و قرآن مبین» كه در آیه قبل آمده و «مَن» مفعول آن است.
2. «یحق القول» به معناى اتمام حجت گرفته شده، در صورتى كه به معناى ثبوت و سزاوارى عذاب آخرت است.
بنابراین معناى صحیح آیه چنین مىشود: «تا هر كه را زنده دل است بترساند، و عذاب الهى بر كافران ثابت و سزا گردد».
23. زمر، 6: وانزل لكم من الانعام ثمانیة ازواج «و براى شما هشت نوع از چهارپایان ایجاد نمود».
چهار نوع بیشتر نیست كه هشت جفت (چهار جفت نر و ماده) مىشود، و آن چهار نوع عبارتند از: شتر، گاو، گوسفند و بز. بنابراین «هشت جفت» صحیح است نه «هشت نوع».
24. ذاریات، 58: ان اللّه هو الرزاق ذو القوة المتینُ «زیرا كه خداوند خود روزى دهنده و داراى قوتى محكم است».
در اینجا «المتین» كه مرفوع و خبر سوم «انّ» است به صورت مجرور و صفت «قوت» ترجمه شده، در صورتى كه اگر چنین بود باید «المتینة» مىبود تا صفت با موصوف تطبیق كند. ممكن است پاسخ دهند كه گاه مضاف از مضافالیه یا به عكس، كسب تأنیث یا تذكیر مىكند و شاید در اینجا «متین» صفت «قوّت» باشد و از «ذو» كسب تذكیر كرده است. ولى در پاسخ باید گفت: اگر چنین چیزى در اینجا مصداق داشته باشد، باید «المتین»ِ مجرور قرائت شود، در صورتى كه مرفوع قرائت گردیده است. بنابراین ترجمه صحیح چنین است: «همانا خداوند است كه روزى دهنده است و هم اوست كه سخت نیرومند و مستحكم است».
25. ذاریات، 59: فان للذین ظلموا ذَنوباً مثل ذَنوب اصحابهم... «براى ستمكاران گناهانى همانند گناهان یارانشان هست...».
http://img.tebyan.net/big/1389/01/20323815022516824322219430254116151164231134221.jp g
باز هم بىدقتى دیگر، زیرا «ذَنوب» كه به فتح ذال و به معناى «نصیب و بهره» است، به صورت «ذُنوب» كه به ضم ذال و جمع «ذنب» به معناى گناهان است خوانده شده و ترجمه گردیده است!
26. قمر، 14: تجرى بأعیننا جزاءً لمن كان كُفِر «كشتى زیر نظر ما حركت مىكرد، و طوفان پاداش كافران بود».
«كُفِر» كه فعل مجهول است، به صورت «كَفَر» فعل معلوم ترجمه شده و «طوفان» به عنوان پاداش دانسته شده در حالى كه «جریان كشتى زیر نظر خداوند» عنوان پاداش داشته است. صحیح آن چنین است: «كشتى زیر نظر ما حركت مىكرد و این پاداش كسى بود كه به او كفر ورزیدند (یعنى نوح علیهالسلام)».
27. قمر، 24: انّا اذاً لفى ضلال و سعر «اگر چنین كنیم، در گمراهى سختى افتادهایم».
كلمه «سعر» ترجمه نشده، و آن یا به معناى شعلههاى آتش است و یا جنون ؛ و معناى دوم مناسبتر است.
28. قمر، 31: ... فكانوا كهشیم المحتظر «و همگى چون گیاه خشك پراكنده شدند».
كلمه «المحتظر» ترجمه نشده و آن به معناى صاحب حظیره و آغل است.
ترجمه صحیح: «و همگى به صورت گیاه خشكى كه صاحب آغل براى گوسفندانش تهیه مىكند درآمدند».
29. الرحمن، 12: والحبّ ذو العصف و الریحانُ «و حبوباتى كه داراى ساقه و برگ است كه به صورت كاه درمىآید».
در این آیه كلمه «الریحانُ» ترجمه نشده است، و آن به معناى گیاه خوشبوست.
30. الرحمن، 24: و له الجوار المنشئات فى البحر كالأعلام «و براى اوست كشتیهاى ساخته شده كه در دریا به حركت در مىآیند و همچون كوهى هستند».
در اینجا «المنشئات» به معناى انشاء شده و ایجاد شده ترجمه گردیده است، در صورتى كه به معناى «المرفوعات» است، یعنى كشتیهایى كه بادبان آنها برافراشته شده است و مانند كوههاى سر به فلك كشیده در حركت است. اگر بزرگى خود كشتى منظور بود، تشبیه آن به كوه كه سمبل بلندى و برافراشتگى است معنى نداشت.
باز هم بىدقتى دیگر، زیرا «ذَنوب» كه به فتح ذال و به معناى «نصیب و بهره» است، به صورت «ذُنوب» كه به ضم ذال و جمع «ذنب» به معناى گناهان است خوانده شده و ترجمه گردیده است!
البته این اشتباه در برخى تفاسیر هم راه یافته است مانند تفسیر المیزان 19 / 100 كه گوید: «والمنشئات اسم مفعول من الانشاء و هو احداث الشىء و تربیته». و در تفسیر مراغى جزء 27 /110 گوید: «المنشئات: اى المصنوعات» ولى در بخش تفسیر آیه (ص 113) بر خلاف این بیان تفسیر كرده و گوید: «اى و له السفن الكبار التى رُفعت شُرَعها فى الهواء كالجبال الشاهقة» كه منظور كشتیهاى بادبان برافراشته است.
اینها مواردى از اغلاط موجود در این ترجمه است كه قریب به اتفاق آنها از عدم دقت در مسائل ادبى سرچشمه گرفته است. قابل ذكر است كه اغلاط دیگرى نیز در این ترجمه هست كه در این نقد آورده نشده است، از قبیل مواردى كه فعل غایب به حاضر ترجمه شده، مانند یس 66، ملك 7، ذاریات 59، و نیز مواردى كه شرط آمده و جزاى آن ذكر نشده، مانند یس 45 و دهها مورد دیگر از این گونه اغلاط كه مىتوان همه را حمل بر سهلانگارى و عدم بازبینىِ ترجمه نمود.
تبیان