PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : یکی بود یکی نبود در دانشگاه



NeshaNi
11th June 2010, 12:51 PM
يكي بود يكي نبود در دانشگاه

http://www.eqeep.ir/ShowImage.ashx?SP=%5BNews%5D.%5BGetImage%5D&ID=9106



خيلي از همين كودكان و خردسالاني كه روزهاي كودكي‌شان با كتاب و يكي بود يكي نبودها گذشته و با اين خاطرات قد كشيده‌اند وقتي بزرگ‌تر مي‌شوند، به عشق و علاقه همين داستان‌ها، شعرها و قصه‌ها وارد دانشگاه و رشته ادبيات فارسي مي‌شوند، اما در بيشتر موارد با واحدها و درس‌ها و نكاتي روبه‌رو مي‌شوند كه با پيش‌فرض آنها خيلي متفاوت است و به عبارتي درمي‌يابند كه ادبيات در دانشگاه‌هاي ايران بيشتر از اين كه ادبيات باشد، تاريخ ادبيات است. اما در سال‌هاي اخير و با حضور نسل جديدي از استادان و مديران دانشگاهي در دانشكده‌هاي مرجع و بزرگ علوم انساني كشور همچون دانشگاه تهران و علامه طباطبايي جرياني منتقد نسبت به شيوه تدريس، سرفصل‌ها و دروس ادبيات شكل گرفت كه حاصل آن پيشنهادهايي مبني بر ايجاد گرايش‌هاي نو در رشته زبان و ادبيات فارسي بود.
داستان يك پيشنهاد
يكي از همين پيشنهادها كه هفته گذشته با موافقت وزارت علوم هم مواجه شد، ايجاد گرايش ادبيات داستاني بود كه كه به گفته مديرگروه زبان و ادبيات فارسي دانشگاه علامه طباطبايي قرار است، براي اولين بار از سال تحصيلي 91 ـ 1390 در دانشگاه علامه طباطبايي تدريس ‌شود.
عباسعلي وفايي كه رياست دانشكده ادبيات دانشگاه علامه را بر عهده دارد، در همين رابطه و اهدافي كه دنبال مي‌كنند مي‌گويد: «هدف از تاسيس اين گرايش وارد كردن مسائل جديد ادبي و آشنايي بيشتر دانشجويان با ادبيات معاصر ايران و ديگر كشورهاست».
وفايي ادامه مي‌دهد: «ادبيات داستاني و نمايشي در چند دهه اخير دستخوش تغييرات محسوس شده است، اما ما در دانشگاه واقعا چه مقدار از اين تغييرات بهره برديم؟! دانشجويان بايد 2 واحد تئوري داستان داشته باشند و چند واحد ديگر بايد باشد تا آنها را با تئوري‌هاي داستان آشنا كند و آنها را به سمت تحليل ببرد».
نياز ملي
دكتر منوچهر اكبري رئيس دانشكده ادبيات دانشگاه تهران هم در اين رابطه معتقد است: «نياز امروز جامعه ايجاب مي‌كند ما فقط ليسانس ادبيات فارسي بدون گرايش و تخصص تربيت نكنيم. ما پيشنهاد داديم كه گروه ادبيات تبديل به دانشكده شود و از دل دانشكده گروه‌هاي مختلف بيرون بيايد كه از دل اين گروه‌ها هم گرايش‌هاي فرعي ايجاد شود؛ به عنوان مثال اگر گروه ادبيات داستاني داشته باشيم، مي‌توان در اين گروه متخصص داستان كوتاه، رمان و داستان بلند، نمايشنامه‌نويسي و فيلمنامه‌نويسي تربيت كرد؛ دانشكده ادبيات مي‌تواند فيلمنامه بنويسد و دانشكده هنر آن را اجرا كند».
او با اشاره به موافقت ايجاد گرايش ادبيات داستاني مي‌گويد: «ما در دانشگاه تهران به صورت جدي به دنبال تعريف گرايش‌ها هستيم و بر اين باوريم كه اين اتفاق يك نياز ملي است.
رشته نويسندگي خلاق
احمد دهقان، نويسنده و داستان‌نويس هم به صورت كلي با ايجاد چنين گرايش‌هايي در دانشگاه‌ها موافق است، اما كمي جزيي‌تر به ماجرا نگاه مي‌كند و مي‌گويد: «در اكثر دانشگاه‌هاي بزرگ و شناخته‌شده جهان رشته ادبيات داستاني وجود دارد، اما آنها رشته‌اي به نام نويسندگي خلاق هم دارند كه وقتي ما به نام و پيشينه نويسندگان بزرگ امروز جهان دقت مي‌كنيم درمي‌يابيم كه بسياري از آنها يا پرورش يافته اين رشته هستند يا در اين رشته خود تدريس مي‌كنند». او ادامه مي‌دهد: «اكنون در دنيا به اين نتيجه رسيده‌اند كه رشته ادبيات داستاني شبيه ديگر رشته‌ها نيست كه تعدادي واحد تعيين كنند و دانشجو واحد به واحد پيش برود، بلكه هم پذيرش دانشجو در آن و هم تدريس‌اش متفاوت و خاص است».
دهقان تاكيد مي‌كند: «براي تدريس در رشته‌هايي اين‌چنيني بيش از آن كه مدرك مهم باشد، تجربه استاد مهم است و البته برنامه‌ريزان تحصيلي اين نكته را هم بايد در نظر داشته باشند كه دانشجويي كه وارد اين رشته مي‌شود و پرورش مي‌يابد، قرار است چه بازدهي داشته باشد».
گام جدي در حوزه ادبيات داستاني
اما اسدالله امرايي، نويسنده و مترجم كه خود فارغ‌التحصيل رشته زبان‌هاي خارجي است، درباره گرايش ادبيات داستاني در دانشگاه هم معتقد است: «هر اتفاقي كه به ارتقاي ادبيات داستاني كمك كند از نظر من مفيد است».
امرايي همچنين مي‌گويد: «امروز در دانشگاه‌هاي آمريكا مدرك دكتري ادبيات خلاقه مي‌دهند و بخش عمده‌اي از نويسندگان بزرگ آمريكا حاصل دانشگاه‌هاي آنجا هستند». اين مترجم ادبيات داستاني جهان مي‌افزايد: «بايد اين مساله را هم مورد توجه قرار داد كه الزاما تحصيل در اين رشته منجر به تربيت داستان‌نويس نمي‌شود، همان طور كه سال‌ها‌ست كارگاه‌ها و كلاس‌هاي ادبيات توسط نويسندگان مطرح برگزار مي‌شود، اما از درون هر كارگاه تنها يك يا 2 نويسنده به جامعه ادبي معرفي مي‌شوند».
هشدار براي يك انحطاط فكري
اما علي آبان شاعر و عضو هيات علمي دانشگاه جور ديگري به ماجرا تماشا مي‌كند و مي‌گويد: «در برخورد اوليه شايد اين گرايش و راه‌اندازي آن مثبت باشد، اما فكر مي‌كنم اگر كمي عميق‌تر نگاه كنيم خسران و ضرر آن بيشتر باشد».
او ادامه مي‌دهد: «ورود ادبيات داستاني به دانشگاه شايد نوعي انحطاط فكري را به همراه داشته باشد؛ چراكه عموما تجربه نشان داده است كه ذهن و خواسته عوام در پديد آمدن ژانر رمان و آثار مرتبط با آن بسيار تاثيرگذار بوده و هست».
آبان با تمييز قائل شدن ميان همه‌گيري و عوام‌گيري مي‌گويد: «شعر حافظ همه‌گير است، اما عوام‌گير نيست، اما در مورد ادبيات داستاني بيشتر مخاطبانش عوام هستند و اين عوام‌زدگي و ذوق افراطي توده خطري است كه انحطاط فكري دانشجويان را هم مي‌تواند در پي داشته باشد».
او همچنين به ريشه قوي داستاني ادبيات فارسي در پيش و پس از اسلام اشاره مي‌كند و مي‌گويد: «كتاب‌هايي چون «يادگار زريران» و «درخت آسوريك» كه پيش از اسلام نوشته شده است، از نمونه‌هاي موفق منثور و داستاني ادبيات فارسي است. در پايان بايد اين نكته را هم در نظر داشت كه تمام اين اتفاق‌ها و گرايش‌ها (اگر محقق شود) در مقطع كارشناسي ارشد است و هنوز تكليف دانشجويان ادبياتي كه تنها در حد كارشناسي تحصيل مي‌كنند روشن نيست، دانشجوياني كه پس از 4 سال نه نويسنده خوبي هستند، نه شاعر خوب و‌نه ‌يك مصحح و نه يك ويراستار خوب بلكه آميزه‌اي از همه اينها هستند و نيستند.
منبع:اخبار اکیپ

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد