PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : گفتگوی جمعی با نیکی کریمی، مازیار میری و حمید رضا صدر به بهانه آغاز جام جهانی 2010



neginekimiya
11th June 2010, 12:41 PM


گفتگوی جمعی با نیکی کریمی، مازیار میری و حمید رضا صدر به بهانه آغاز جام جهانی 2010

سه نفر روی خط تب زده

http://www.cinemaema.com/parameters/cinemaema/images/cache/9305bc882968eb2b5830e492c5ac86c0.jpg


فصل مشترک نیکی کریمی، مازیار میری و حمید رضا صدر این بار فوتبال است. نیکی کریمي‌بازیگر صاحب‌نام سینما که از "عروس" تا " بوی پیراهن یوسف" و "محاکمه در خیابان" کارنامه پرباری را رقم زده، مازیار میری کارگردان مجموعه تلویزیونی " گاو صندوق" و خالق آثار سینمایی "کتاب قانون"، پاداش سکوت" و " به آهستگی" و حمید رضا صدر که کتاب "روزی روزگاری فوتبال" را در بستر جامعه شناسی فوتبال نوشته و "یونایتد نفرین شده" را ترجمه کرده به بهانه آغاز جام جهانی 2010 در آفریقای جنوبی دور یک میز نشستند. آنها از خودشان و فوتبال حرف زدند، از نگاهشان به دنیای پر تب و تاب توپ گرد. از خاطره های دور و نزدیک. نتیجه مجادله، نگاه تا حدی متفاوت به فوتبال از دریچه چشم‌ و قلب سه نفری است که دغدغه‌های فرهنگی داشته‌اند.



ناصری: بحث ما در مورد کارگردانی تلویزیونی مسابقات جام جهانی 2010 به بهانه آغاز رقابت های جام جهانی در آفریقای جنوبی است. چه دلیلی باعث بالا رفتن زیبایی های پخش مسابقات فوتبال مي‌شود. زمین زیبا، سکو های مناسب یا نه این مسئله به خاطر تکنولوژی و تکنیک فیلمبرداری و کار گردانی است؟
مازیار میری: در فوتبال یک فرد به عنوان کارگردان، یعنی همان سرمربی، در داخل زمین است و آن سناریو را می‌نویسد و فرد دیگر به عنوان تصویربردار آن‌چه را که مخاطب مي‌خواهد به تصویر می‌کشد. در استادیوم شما کارگردانی مربی مي‌بینید که از بازیکنانش چگونه استفاده مي‌کند و چه سناریویی در زمین اجرا می‌شود و مخاطب این کارگردان افرادی هستند که در استادیوم حضور دارند اما کارگردان مخاطب تلویزیونی همان فوتبال شخص دیگری است که اندیشه های کارگردان داخل زمین(سرمربی) را به تصویر می‌کشد...ولی به نظرم بهتر است با تفاوت ها و شباهت فوتبال و سینما شروع کنیم. این که چه شباهت‌هایی اهالی سینما را به فوتبال علاقه مند می‌کند؟ شاید همان مثال قدیمي‌درست باشد که مي‌گویند یک فیلم سینمایی نود دقیقه است و فوتبال هم نود دقیقه. در این نود دقیقه اتفاقات بی‌شماری مي‌افتد و داستان اوج می‌گیرد، آرام می‌شود... این اوج ها در "فیلم" کاملا سیال است و در "فوتبال" هم اتفاق مي‌افتد. در حال حاضر سینمای ایران شبیه فوتبال شده. در تمام دنیا فوتبال "بازیکن سالار" است و در سینمای ایران هم کارگردانان به عنوان سرمربی خیلی نقشی در انخاب مخاطب و تماشاگر نداشته باشد. برای ما که مسابقات فوتبال را نگاه می‌کنیم، بازیکنان مهم تر از کسی است که بازیکنان را انتخاب کرده. این اتفاق برای فیلم و سینمای ما هم افتاده.
نیکی کریمی: من تجربه عینی از تماشای فوتبال از استادیوم ندارم. اما به نظر من فیلمبرداری فوتبال با سینما بسیار متفاوت است. مي‌توان این گونه هم به قضیه نگاه کرد که به طور مثال بازی آخر اینتر همانند یک فیلم از پیش ساخته بود. چون ما واکنش خیلی‌ها را می‌دیدیم. مثل کات‌های مربوط به صورت مربی و داور را. این مسئله باعث می‌شود حس کنیم یک فیلم سینمایی را تماشا مي‌کنیم.
حمید رضا صدر : فوتبال بیشتر شبیه یک فیلم مستند است تا یک فیلم سینمایی با سناریویی از پیش نوشته شده و نماهایی به دقت طراحی شده. در عین حال تشابه کلیدی میان سینما و فوتبال به حضور مخاطب هم باز می‌گردد. یعنی نمایشی با یک خط فرضی جاری مي‌شود که مخاطب یک سوی این خط قرار دارد و بازیکنان و بازیگران در سوی دیگر. ما نه مي‌توانیم پا به پرده سینما بگذاریم و نه داخل زمین فوتبال شویم. ناظری هستیم و در مورد درام جاری قضاوت مي‌کنیم... ما در سینما نوعی تماشاگر چشم‌چران بشمار مي‌رویم. چشممان را بر برخی حوادث مي‌بندیم و اعمال برخی شخصیت ها را می‌بخشیم. این قاعده در فوتبال هم جاری است و ما از اعمال و خطای برخی از بازیکنان مورد علاقه‌مان چشم پوشی می‌کنیم. ما فیلم‌های سینمایی را معمولا به صورت جمعی می‌بینیم. اگر هم تنها اثری را ببینیم بعد از تماشایش از دیگران نظر‌جویی می‌کنیم و دیدگاهمان را با دیگران تقسیم. این اتفاق در مورد فوتبال هم مي‌افتد.


از تخیل و خلاقیت تا تصادف
نیکی کریمی: بیایید ببینیم یک فیلم سینمایی چگونه می‌تواند متفاوت باشد؟... حتما با تخیل و خلاقیت. به‌ نظر من فوتبال مثل سینما است، البته نه هر فیلم سینمایی... در سینما برد و باخت وجود ندارد. بنابراین شاید فوتبال فقط یک درام باشد.
حمید رضا صدر:...و ما مخاطبین در جریان آن درام با هم شریک می‌شویم.
مازیار میری: پس با این نکته موافق هستید که نقاط اوج در فوتبال هم سیال است. یعنی آن‌چه را کارگردان از قبل می‌نویسد رخ مي‌دهد و در هردو ( فوتبال و سینما) عنصر شانس و تصادف در هر دو عرصه دخیل است.
حمید رضا صدر: ببینید فوتبال را با عناصر متغیرش می‌شناسیم در حالی که سینما کنترل شده است. کارگردان سینما، میزانسن ها را از قبل مشخص کرده و همه چیز مي‌توانند پای میز تدوین، از تصاویر تا صداها و جلوه‌های صوتی و بصری تغییر کنند. اما مربی فوتبال پست ها یا به تعبیر سینمایی‌اش همان نقش ها را مشخص می‌کند. ولی بعد چی؟ بعد از آن خیلی چیزها در انقیاد او نیست. پارامتر های متغیر در فوتبال پرشمار هستند. بیست و دو بازیکن در میدان حضور دارند، باران مي‌بارد، داور بازیکنی را اخراج مي‌کند، تماشاگران روند بازی را تغییر مي‌دهند، مصدومیت ها پیش می‌آیند. احتمالا سناریوی بازی ایران و استرالیا در ملبورن بدون آن حادثه غیر منتظره یعنی حمله آن اوباش استرالیایی به عابد زاده شکل نمي‌گرفت و به آن سرانجام نمي‌رسید.
نیکی کریمی: شاید بتوانیم کاپیتان را یکی از بازیکن های اصلی بیبینیم که اتفاقات متعددی برایش رخ مي‌دهد، خوش حال می‌شود، ناراحت است، امید پیدا می‌کند...
حمید رضا صدر: و البته نه فقط کاپیتان را... ما در هر بازی چند بازیگر/بازیکن اصلی داریم و چند بازیگر/بازیکن فرعی.
از این ستاره تا آن ستاره
مازیار میری: در سینما می‌گویند انتخاب نیمي‌از فیلم را می‌سازد. در فوتبال هم سرمربی با انتخاب بازیکن و ستاره هاش و مشخص نکردن تاکتیک هایش همان کاری را انجام می‌دهد که نویسنده و کارگردان می‌کند. این‌که با این فیلم چگونه باید برخورد شود؟ آیا به ستاره‌ها نیازی هست یا خیر؟ چگونه باید شروع شود؟...چه زمان کدام بازیکن باید وارد زمین شود؟ همه این ها مثل یک فیلم نامه است.
حمید رضا صدر: یادمان باشد تفاوت اصلی فوتبال با سینما این است حریف مي‌تواند سناریو را تغییر دهد. یعنی به تعبیری در فوتبال با دو سناریو از سوی دو مربی تیم روبرو هستیم که در نهایت نمایش واحدی مي‌سازند.
نیکی کریمی: ما برای ساخت یک فیلم حداقل دو ماه انرژی و وقت می‌گذاریم(کل گروه). در حالی که یک فصل از فوتبال چندین ماه طول می‌کشد و شبیه یک سریال است.
حمید رضا صدر: به نکته ظریفی اشاره کردید. بله علاقمندان فوتبال طی یک فصل نزدیک به هشت ماه را با تیم محبوبشان صرف مي‌کنند که یادآور ماجراهای سریال ها است. . بنابراین هم در سینما و هم در فوتبال به مقوله جذب مخاطب می‌رسیم. در هر دو اینها وجه اقتصادی اهمیت بسیاری دارد و مقامان باشگاه و تهیه کننده سینما به جذب تماشاگر نظر دارد. اگر آنها مخاطبان را جذب نکنند با شکست مالی رو به رو مي‌شوند. چنان که الگوی رئال مادرید با خرید ستارگان پرشمار یادآور فیلم های هالیوودی است که به فروش چهرها دل مي‌بندد تا نتیجه کار. برخی از باشگاه ها هم یادآور فیلم های ارزان قیمت مستقل هستند، مثل هوفنهایم در آلمان.
مازیار میری: این همان چیزی است که من اول صحبت هایم به ان اشاره کردم و گفتم شباهت فوتبال با سینمای ایران همین مسئله ستاره سالاری است. شما برای این‌که بتوانید بخش اقتصادی تان را پر رنگ تر کنید به این ستاره ها نیاز دارید. مخاطبین برای آن ستاره ها می‌روند و درست در فوتبال همچون سینما مخاطبین از آن ستاره توقع دارند آن‌گونه که خودشان میخواهند بازی کند.
نیکی کریمی: یا حتی زمانی بهانه طرح مسائل اخلاقی می‌شوند مانند جان تری، کاپیتان چلسی...
حمید رضا صدر: انگلسیی ها اصطلاحی دارند به نام"فلاپ" ( Flop) . یعنی شکست و ناکارآیی. این اصطلاح هم در سینما به کار می‌رود و هم فوتبال، مثلا مي‌گویند آن فیلم یا آن فلان بازیگر" فلاپ " بود یا خرید آن بازیکن برای آن تیم " فلاپ" است. برخی واژه ها به صورت مشترک در سینما و فوتبال به کار مي‌روند که البته متداول‌ترینش " Player" است یعنی "بازیگر". عنوان بازیگر در بدو امر در اشاره با بازیکنان تئاتر بکار می‌رفت ولی بعدها در قرن بیستم در اشاره با بزیکران سینما و ورزشکاران و خصوصا فوتبالیست‌ها هم به کار رفت و مي‌رود.
ناصری: تفاوت ستاره فوتبال و ستاره سینما در ایران با سایر کشورها چیست؟ حمید رضا صدر: هالیوودی ها با نزول یک ستاره، ستاره دیگری مي‌سازند تا چرخه پول سازی شان به گردش خود ادامه دهد. باشگاه های بزرگ فوتبال در غرب هم هم چنین روندی را دنبال می‌کنند. کریستیانو رونالدو در بدو ورودش به رئال مادرید با پخش تلویزیونی نیمي‌از پول را بر می‌گرداند. طبعا نمی‌خواهم بگویم رونالدو ورزشکار خوش اخلاقی است، بلکه به عملکرد باشگاه در رابطه با او یا در حقیقت فروش او به مخاطب اشاره مي‌کنم. اما فوتبال ایران، می‌توانیم بگوییم بسیاری از بازیکنان اخیر فوتبال ما تا حد بسیاری ضد‌ستاره بوده‌اند تا ستاره. هیچ کس به خاطر این ستاره ها به استادیوم نمی‌رود. نمي‌بینیم کسی پیراهنی با نام این بازیکنان را بخرد! ما در ایران فقط ادای ستاره بودن را در می‌آوریم. ستاره در ساده ترین شکلش باید ایجاد درآمد کند. باید بفروشد. باید چرخه اقتصادی باشگاهش را جلو ببرد. آیا بازیکنان فوتبال ما مي‌فروشند؟ آیا چرخه اقتصاد باشگاهشان را جلو مي‌برند؟
مازیار میری: شاید به خاطر این بوده در کارگردانی فوتبال از همان ابتدا که بازیکن وارد زمین شده اشتباهی رخ داده..
نیکی کریمی: ما سیستم ستاره سازی نداریم. مشکل ما این است. ما چه زمانی آمدیم مثلا مهدی مهدوی کیا را یک ستاره کردیم و پیراهنش را فروختیم؟ ما اصلا آن سیستم باشگاهی که از یک سال قبل بلیط بفروشیم و ... نداریم. فوتبال ما این مدلی نیست.
مازیار میری: به نظر من این ربطی به ستاره ها ندارد. این مشکل باشگاه ها است. قبل از این سال ها همان اندازه که بهروز وثوقی روی جلد می‌رفت، ناصر حجازی هم مي‌رفت. به نظرم حالا شرایطمان فرق کرده.
حمید رضا صدر: البته تصاویر فوتبالیست های ما کمتر از بازیگران سینما چاپ نمي‌شود، ولی به هرحال درست یا غلط، خوب یا بد، رویکرد ما رویکرد ضد ستاره‌ای است. در حالی که هرچند ستاره های عرصه هنر در گذر زمان ماندگارتر هستند، ولی اکثر ورزشکاران در زمان اوجشان محبوب‌تر از ستاره های سینما بشمار مي‌روند. روایت مي‌کنند روزی مایکل جردن و تام کروز هر دو همزمان در فرودگاه شیکاگو ظاهر شدند. برای مایکل جوردن بیش از دو هزار نفر طرفدار شیکاگو بولز آمده بود و برای تام کروز دویست نفر.
مینا اکبری: این تفاوت در کار نویسندگی روزنامه‌نگارها و نویسنده‌های کتاب هم هست. یک روزنامه نگار می‌نویسد و نوشته‌اش تاثیر گذار است اما تا یک مدت کوتاهی. بعدش آن روزنامه دور ریخته می‌شود اما کتاب یک نویسنده همیشه در قفسه کتابخانه باقی مي‌ماند... این ویژگی برخی شغل ها محسوب می شود و بد یا خوب بودن آن یک بحث دیگریست. اما به نظر من بیایم به این مسئله بپردازیم که جام جهانی را چقدر رسانه‌ها جام جهانی می‌کنند. در واقع رسانه بر جام جهانی و اهمیت آن چقدر تاثیر گذار است؟
حمید رضا صدر: اعتقاد دارم این رابطه متقابل است. رسانه‌ها هم از جام جهانی استفاده مي‌کنند. مثلا در حال حاضر اکثر مجلات و روزنامه‌ها ویژه نامه‌ای به بهانه جام جهانی مهیا کرده و به فروشش دل بسته‌اند.


خاطرات دور و نزدیک
حمید رضا صدر: اولین جام جهانی که شماها دیدید، کدام جام بود؟
نیکی کریمی: من همان جام جهانی که پائولو روسی در آن گل زد. جام جهانی 1982.
مازیار میری: من هر وقت یاد جام جهانی مي‌افتم، سکانس آخر فیلم "کازابلانکا" برایم تداعی می‌شود چون. درست مثل ضربه پنالتی زیکو که گل نشد. فکر می‌کنم اتفاق عجیب بازی فرانسه و برزیل در سال 1986 مرا فوتبالی کرد. به نظر من اتفاقاتی در جام جهانی می‌افتد و صحنه هایی در خاطره‌های ما ثبت می‌شود که ممکن است در مسابقات لیگ هرگز نیفتد. در ست مثل جشنواره‌های فیلم سینمایی که ما بهترین فیلم ها پشت سر هم میبینیم. از این نمونه ها گل مارادونا به انگلیس است. یا سال 2002 و واکنش مربی آرژانتین که روی زمین مي‌نشست.
حمید رضا صدر: بله مارچلو بیبلسا.
نیکی کریمی: خاطره من در رابطه با مربی هاست . واکنش مربی ها شاهکار است. مثلا مربی پرتغال اسکولاری و رابطه او با بازیکنانی چون کریستیانو رونالدو خیلی جالب بود.
نیکی کریمی: آقای صدر خاطرات پر رنگ شما از جام های جهانی چیست؟
حمید رضا صدر: گل به خودی آندرانیک اسکندریان در جام جهانی 1978 و ناصر حجازی که دستانش را بهم زد به این مفهوم که آندرانیک چه کردی؟ و البته صحنه گل حمید استیلی به امریکا و شادی‌اش. شادی های سوکراتس کاپیتان برزیل در جام جهانی 1982 برایم هنوز هم شور زندگی دارند، فریاد شادی کابرینی بازیکن ایتالیا در فینال همان جام پس از باز کردن دروازه شوماخر سنگربان آلمان برایم غایت شادی آدمي‌است، گریه های از ته دل پل گاسکوئین پس از حذف برابر آلمان در جام 1990 را از یاد نبرده‌ام و خیلی خیلی صحنه‌های دیگر...
مازیار میری: تا حالا به این فکر کردید که دوست دارید در جام جهانی ها چه کسی برایتان گزارش کند؟
حمید رضا صدر: نمي‌دانم. ولی از گزارشگران خودی باید به عطا بهمنش اشاره کنم که مرد اول این عرصه بود. در عین حال گزارشگر محبوبم مجید وارث بود. گزارش های او در جام جهانی 1982 فوق العاده بودند و نوارهایش را نگاه داشته‌ام. اولین باری که او را همین چند سال پیش دیدم، تکه‌هایی از آن گزارهایش را برایش گذاشتم و اشک در چشمانش حلقه زد. دایره واژگان او گستره بود. گزارشگرهای پس از او دایره لغات محدودی داشتند. خواندن متون ادبیات فارسی مي‌تواند کارساز باشد.
مازیار میری: آیا شما تخیلی برای جام جهانی دارید؟ دوست دارید یک اتفاق خاصی برای تیم مورد نظرتان بیفتد؟
حمید رضا صدر: تصور می‌کنم اگر آفریقای جنوبی مثلا برابر انگلیس پیروز شود فوق العاده است. پیروزی یک تیم کوچک برابر یک تیم بزرگ برایم اهمیت فراوانی دارد . فکر نمی‌کنم پیروزی عربستان برابر بلژیک را کسی به خاطر آورد، ولی آن بازی برایم هیجان انگیز بود و پیروزی عربستان خوشحالم کرد. هر چند مي‌دانم خیلی ها پیروزی عربستان را دوست نداشتند و ندارند... در مجموع فکر می‌کنم جذابیت فوتبال به این است که نمي‌دانی چه اتفاقی می‌افتد؟ اجازه دهید اعتراف کنم حتی از باخت ایران برابر عربستان اشک نریختم، در حالی که اگر جوان بودم با گونه های خیس استادیم آزادی را ترک مي‌کردم. ما سال 1974 برای صعود به جام جهانی باید حداقل سه گل به استرالیا در تهران مي‌زدیم ولی دو گل زود هنگام زدیم و از گل سوم نشانی نیامد. در پایان آن بازی از ته دل اشک ریختم و پس از آن احتمالا آدم دیگری شدم. اما یک سال پیش برابر عربستان بد بازی کردیم و انتظار داشتم شکست بخوریم و متاسفانه این حادثه هم رخ داد.
مازیار میری: آیا دوست دارید یک بازی که قبلا دیدید برایتان تکرار شود؟
نیکی کریمی: فکر می‌کنم بعد از چند بازی کم کم آن هیجان را به دست می‌آورید که دوست دارید کدام تیم ببرد.
مازیار میری: بچه که بودم قبل از شروع جام جهانی یک دفترچه درست میکردم و پیش بینی مي‌کردم کدام تیم مي‌برد و خودم بهشان امتیاز میدادم.. از این کار های این مدلی و هنوز هم این دفترچه ها را دارم. من همیشه در باره بازیکن های محبوبم به این فکر می‌کنم چه نقشی را برایم ایفا کرده یا چه گل‌هایی را زده است.مثلا هرگز دوست نداشتم علی دایی به استقلال گل بزند. هیچ وقت دایی برای من محبوب نشد.
نیکی کریمی: شاید برای آن که به عنوان بازیکن یک شخصیت داشت و به عنوان مربی یک شحصیت دیگر.
حمید رضا صدر: من علی دایی بازیکن را بسیار زیاد ستایش می‌کنم، ولی نه علی دایی مربی را.
مازیار میری: فکر مي‌کنم او شرایط یک آدم محبوب را ندارد و فقط معروف است. همیشه از بالا به پایین نگاه می‌کند. همیشه من از پرسپولیس بدم مي‌آمده و گاهی فکر می‌کنم آن قدر که من از پرسپولیس بدم میامده از استقلال خوشم نیامده. در حالی که پرسپولیس کریم باقری را دوست دارم چون حس می‌کنم آدم درستی است.
حمید رضا صدر: من هم کریم باقری را برای سادگی و صفایش چه در میدان و چه خارج از آن دوست دارم. ، در مورد علی دایی مي‌پرسم چرا شخصیتی که به این حد رسیده به عنوان مربی، به عنوان مرد اول تیمش محبتی در دل مردم ایجاد نمی‌کند و دافعه دارد؟ چرا با خبرنگاران ایرانی تند و هتاکانه رفتار مي‌کند؟ چرا شمشیر می‌کشد و عکاسی را کتک مي‌زند؟ البته این قضیه به چند سال پیش باز می‌گردد. به هر حال انتظار همه ما از او در رابطه با ایجاد حس محبت و همدلی در فوتبال ایران بسیار بسیار بیش از این‌ها است. بیاییم خوش بینانه به او در فصل بعد بنگریم.


زیبایی شناسی بصری


ناصری: آن چه برایم جالب است چگونگی کیفیت پخش مسابقات است. زیبا شناسی پخش مسابقات چقدر بر کیفیت خود بازی ها تاثیر می‌گذارد؟ بیاد دارم برای مسابقه ایران و آلمان گروه فیلمبرداری از کانال" زد دی اف" آلمان آمدند مسابقات را فیلمبرداری کردند. آنها صحنه هایی از استادیوم آزادی نشان دادند که کمتر کسی باور می‌کرد آن جا ایران اباشد. چیدمان دوربین ون حوه کارگردانی شان بسیار متفاوت بود.
نیکی کریمی: در مورد تصویربرداری در مسابقات فوتبال ایران می‌توانم بگویم اکثر نماها بسیار از دور هستند و هیچ اتفاقی را از نزدیک نمي‌توانیم ببینیم. انگار هیچ دخل و تصرفی به اتفاقات داخل زمین نداریم.
حمید رضا صدر: ولی اعتقاد دارم تصویر برداران و کارگردان های فوتبال تلویزیونی ما هم به شکار لحظه های خوب دست می‌زنند. برای مثال در دیدار تیم ملی با عربستان واکنش های علی دایی را به خوبی مي‌دیدیم یا مثلا حرکات امیر قلعه نویی را.
مینا اکبری: شبکه های تلویزیونی هر چهار سال یک بار سعی می‌کنند تا تیم جدیدی را برای این کار به خدمت بگیرند و ما مي‌توانیم هر چهار سال که سپری می‌شود وضوح پیشرفت تکنولوژی بصری را در مسابقات فوتبال ببینیم.
حمید رضا صدر :دقیقا. مسابقات جام جهانی 1966 پخش مستقیم تلویزیون نداشت. از جام جهانی 1970 مسابقات به صورت زنده پخش شد. مسابقات در مکزیک و سیاه و سفید بود و حرکت آهسته "Slow Motion" ]اسلوموشن[ در تصاویر پخش زنده تلویزیونی فوتبال جلب نظر نمی‌کرد. در حال حاضر اسلوموشن‌های تاثیر گذاری در فوتبال می‌بینیم. اسلوموشن از سینما وارد فوتبال شد و در فوتبال کارایی غریبی یافت. در جام جهانی 1966 در وقت اضافه جف هرست، بازیکن انگلیس، توپ را زیر تیر دروازه آلمان زد و توپ روی خط زمین اصابت کرد. داور آن ضربه را گل اعلام کرد و انگلیس قهرمان شد، اما حالا همان ضربه با شبیه سازی کامپیوتری مرور شده و آشکار شده توپ با ضربه جف هرست از خط دروازه عبور نکرده و آن گل ، گل نبوده. این قضیه همان استفاده تکنولوژی بصری و تاثیر آن بر فوتبال است.
ناصری: اگر با تکنیک‌های امروز مي‌توانستیم از جام جهانی های گذشته فیلمبرداری کنیم به نظرتان کدام جام جهانی جذاب تر می‌شد؟
حمید رضا صدر تصور مي‌کنم جام جهانی 1990 برای نسل پس از انقلاب مهم ترین جام جهانی باشد. چرا که بازی‌ها برای نخستین بار به صورت زنده از تلویزیون پخش شدند. : در عین حال اعتقاد دارم خاطره‌ ای که در ذهن حفظ می‌کنیم مهم‌تر از نوع تصویر است.
ناصری: اما کیفیت . نوع صحنه در ماندگاری خاطره تاثیر زیادی دارد.
حمید رضا صدر: نه مثلا در یک فیلم ما آن چیزی که به خاطر داریم عوامل و اتفاقات مثل سناریو و بازیگرو این گونه چیزهاست. من همیشه جام جهانی با خاطره های کودکی ام و دور هم جمع شدن هایش دوست دارم و بیاد مي‌آورم.
مازیار میری: همیشه فیلم های مورد علاقه ام فیلم های قدیمي‌است. ولی کلا خاطره‌های هر جام جهانی به خودی خود جذاب است و همیشه دوست دارم زمان زودتر بگذرد و به جام جهانی دیگر برسیم.
نیکی کریمی: همیشه جام جهانی را با خاطرات و مسائل شخصی خودمان مي‌سنجیم و مرور می‌کنیم. فکر می‌کنم به خاطر این‌که ایران به جام جهانی نرفته ما داریم با نگاه و حالت عجیبی به سمت و سوی و تماشای جام جهانی می‌رویم.
حمید رضا صدر: جام‌های جهانی نقاط کلیدی زندگی‌ام را ساخته‌اند. من طی جام جهانی 1974 وارد دانشگاه شدم. کمي‌پیش از جام جهانی 1978 تصور کردم به کسی دل بسته‌ام و پیش از رسیدن جام جهانی بعد دریافتم اشتباه کرده‌ام. پدرم جام جهانی 1982 را ندید. دخترم کمي‌پیش از جام جهانی 1990 به دنیا آمد... بله بسیاری از نقاط عطف زندگی بی حاصلم را با جام‌های جهانی به خاطر می‌آورم. برای من که همیشه دلشوره مرگ را داشته‌ام غم انگیز و حسرت آور است طی برگزاری جهانی بمیرم. مثلا شب قبل از برگزاری دیدار نیمه نهایی. امیدوارم آن بالا کسی مرا دوست داشته باشد و اگر قرار باشد مرگ به سراغم بیاید یا همین حالا بیاید یا یک ماه بعد. امیدوارم کمی، فقط کمی، صبر کند تا جام جهانی تمام شود!





منبع : روزنامه شرق

hamed civil1
5th August 2010, 07:46 PM
عجب هنرمندانی داریم واقعا

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد