NeshaNi
9th June 2010, 10:41 PM
از جنگ تا پس از جنگ با شخصیتهایی نه سفید و نه سیاه
نگاهی کوتاه بر رمان 'سوران سرد' نوشته جواد افهمی؛
از جنگ تا پس از جنگ با شخصیتهایی نه سفید و نه سیاه
http://78.38.204.145/iran_media/image/2010/06/436930610_orig.jpg
رمان تازه افهمی، روایتی از جنگ و کردستان آن زمان است که نویسنده با روایت تخیلی، داستانی از درگیری با ضدانقلاب و بازگشتی چندین ساله پس از جنگ به آن را در دستور کار قرار داده است.
شبکه ایران: 'سوران سرد' رمانی تازه از جواد افهمی و در قالب ادبیات جنگ و دفاع مقدس است که چندی پیش و همزمان با نمایشگاه کتاب تهران در اختیار مخاطبان قرار گرفت.
این کتاب که تولید مرکز آفرینشهای ادبی است به روایت خدمت سربازی دو نفر در دو پایگاه قرار گرفته در غرب کشور میپردازد که در این جریان، نویسنده رویارویی آنان با گروهکهای ضد انقلاب را مورد پردازش داستانی قرار میدهد.
آنگونه که در داستان دیده می شود، کل منطقه مورد نظر و این دو پایگاه خطر سقوط را احساس می کنند و در همین حال یکی از دو پایگاه سقوط میکند. در پایگاه دیگر هم جاسوسی از شبکه ضد انقلاب و گروه کومله پیدا میشود که در جهت اهداف آنها عمل میکند.
سعید و سینا، یکی از تهران و دیگری از بندرترکمن، سرباز هستند. آن دو موظف میشوند تا باقی خدمتشان را در 'سوران' بگذرانند.
'سوران' در این رمان برگرفته از عنوان پایگاهی از پادگانی مرزی است که گویا سربازان از رفتن به آن خودداری میکردند. چنانکه در بخشی از کتاب آمده است: « آن دو در دل بوران و برف و سرما خود را به یک پادگان مرزی میرسانند و معرفی میکنند. وقتی در انتظار ابلاغ محل خدمت جدید هستند، دل و گوش به صحبت سربازان مطلع میسپارند. سربازی میگوید:'... این اسمارو به خاطر داشته باشین؛ دوله در، کوره لر، سوران، ... اینا پایگاههای بالای کوهان. دعا کنین اونجاها نیفتین'...اگه افتادیم! ...یه پایگاه سی نفر 'در عرض یه سال نه تا شهید داده.'
دعا نمیکنند و به سوران میافتند. سعید از کهنهسربازی محل سوران را میپرسد. کهنه سرباز میگوید:'میرسی میبینی، اون بالاست یه کم پائینتر از قطب شمال، پشت اون ابرا. از اینجا بخوای ببینی کلاهت میافته. اگه جای شما بودم نمیرفتم اون بالا، خودزنی میکردم.»
http://inn.ir/iran_media/image/2010/06/266190610_orig.jpg
'جواد افهمی' گویا به علت تجربه خود در جنگ کردستان، طرح رمانش را از همان سالهای جوانی خود و دورانی که در کردستان سرباز بوده در ذهن پرورانده است. بر این اساس است که رمان نگاهی به جنگ آن دوران در منطقه کردستان دارد. با این حال نویسنده در طرح حوادث داستان از تخیل کمک گرفته و تنها منطقه جغرافیای داستان را واقعی نگه داشته است.
اگرچه در 'سوران سرد' نزدیک به 25 شخصیت وجود دارد اما شخصیت اصلی 'سوران سرد' را همان سربازی ترکمن تشکیل میدهد. این سرباز کارهای خارق العادهای میکند و در پایان هم در درگیری با دشمن کشته میشود. با این حال دیگر شخصیتها همه در رمان حضور دارند. همه به نحوی در جریان هستند و از سعید گرفته که نقش پررنگ اما بسیار کوتاهی دارد تا سهراب که در کل رمان حاضر است، در ادامه داستان کتاب مورد اشاره قرار گرفتهاند.
در بخشی از داستان کتاب آمده است:
'...سهراب به آرامی داخل شد. محمدرضا لبه تخت نشست و قنداغ اسلحه را روی زمین گذاشت و سر لوله را زیر چانهاش قرار داد. سهراب سر جایش میخکوب شد. پرسید: هیهی...میخوای چیکار کنی؟ آروم باش. اینجوری که چیزی حل نمیشه، ثابت که میشه... به کی ثابت میشه؟ به کیا؟...صدای محمدرضا میلرزید، گفت: به اونا!. اونا حرف حالیشون نیست. سهراب نگاهش به دستان لرزان محمدرضا بود. به انگشتی که روی ماشه قرار گرفته بود. گفت: گور پدر اونا، تو هیچ اجباری نداری ثابت کنی. ما که باور میکنیم، من...برات مهم نیست'.
علاوه بر این نویسنده خود همواره تأکید میکند که سعیاش بر این بوده که شخصیتها سفید و سیاه نباشند. بنابراین آنها را از منظری روانشناختی پرورش داده است.
'سوران سرد'، رمانی است که جاذبه و کشش خاصی دارد. حضور جاسوس حزبیها در پایگاه سوران، به خوبی توسط نویسنده روایت میشود و این امر در کنار پردازش داستانی دیگر قضایا، تا انتها ذهن خواننده را به ادامه داستان، وادار میکند.
نویسنده خود در گفتهای این رمان را یک برگشت به عقب دانسته است که در آن یکی از شخصیتهای حاضر در ماجرای گذشته، پس از 30 سال به این منطقه وارد شده و بر این اساس روایت داستان به عقب برمیگردد و در آخر هم فرد جاسوس را پیدا میکند.
افهمی همچنین در نگارش این رمان از زاویه دید 'سوم شخص' استفاده کرده و نوشتن آن را در اردیبهشت 85 شروع و در شهریور 87 به اتمام رسانده است.
نیاز به ذکر است، رمان سوران سرد نوشته 'جواد افهمی' در 467 صفحه و با قیمت 7 هزار تومان همزمان با نمایشگاه کتاب منتشر شده است.
منبع:اخبارفرهنگ وهنر
نگاهی کوتاه بر رمان 'سوران سرد' نوشته جواد افهمی؛
از جنگ تا پس از جنگ با شخصیتهایی نه سفید و نه سیاه
http://78.38.204.145/iran_media/image/2010/06/436930610_orig.jpg
رمان تازه افهمی، روایتی از جنگ و کردستان آن زمان است که نویسنده با روایت تخیلی، داستانی از درگیری با ضدانقلاب و بازگشتی چندین ساله پس از جنگ به آن را در دستور کار قرار داده است.
شبکه ایران: 'سوران سرد' رمانی تازه از جواد افهمی و در قالب ادبیات جنگ و دفاع مقدس است که چندی پیش و همزمان با نمایشگاه کتاب تهران در اختیار مخاطبان قرار گرفت.
این کتاب که تولید مرکز آفرینشهای ادبی است به روایت خدمت سربازی دو نفر در دو پایگاه قرار گرفته در غرب کشور میپردازد که در این جریان، نویسنده رویارویی آنان با گروهکهای ضد انقلاب را مورد پردازش داستانی قرار میدهد.
آنگونه که در داستان دیده می شود، کل منطقه مورد نظر و این دو پایگاه خطر سقوط را احساس می کنند و در همین حال یکی از دو پایگاه سقوط میکند. در پایگاه دیگر هم جاسوسی از شبکه ضد انقلاب و گروه کومله پیدا میشود که در جهت اهداف آنها عمل میکند.
سعید و سینا، یکی از تهران و دیگری از بندرترکمن، سرباز هستند. آن دو موظف میشوند تا باقی خدمتشان را در 'سوران' بگذرانند.
'سوران' در این رمان برگرفته از عنوان پایگاهی از پادگانی مرزی است که گویا سربازان از رفتن به آن خودداری میکردند. چنانکه در بخشی از کتاب آمده است: « آن دو در دل بوران و برف و سرما خود را به یک پادگان مرزی میرسانند و معرفی میکنند. وقتی در انتظار ابلاغ محل خدمت جدید هستند، دل و گوش به صحبت سربازان مطلع میسپارند. سربازی میگوید:'... این اسمارو به خاطر داشته باشین؛ دوله در، کوره لر، سوران، ... اینا پایگاههای بالای کوهان. دعا کنین اونجاها نیفتین'...اگه افتادیم! ...یه پایگاه سی نفر 'در عرض یه سال نه تا شهید داده.'
دعا نمیکنند و به سوران میافتند. سعید از کهنهسربازی محل سوران را میپرسد. کهنه سرباز میگوید:'میرسی میبینی، اون بالاست یه کم پائینتر از قطب شمال، پشت اون ابرا. از اینجا بخوای ببینی کلاهت میافته. اگه جای شما بودم نمیرفتم اون بالا، خودزنی میکردم.»
http://inn.ir/iran_media/image/2010/06/266190610_orig.jpg
'جواد افهمی' گویا به علت تجربه خود در جنگ کردستان، طرح رمانش را از همان سالهای جوانی خود و دورانی که در کردستان سرباز بوده در ذهن پرورانده است. بر این اساس است که رمان نگاهی به جنگ آن دوران در منطقه کردستان دارد. با این حال نویسنده در طرح حوادث داستان از تخیل کمک گرفته و تنها منطقه جغرافیای داستان را واقعی نگه داشته است.
اگرچه در 'سوران سرد' نزدیک به 25 شخصیت وجود دارد اما شخصیت اصلی 'سوران سرد' را همان سربازی ترکمن تشکیل میدهد. این سرباز کارهای خارق العادهای میکند و در پایان هم در درگیری با دشمن کشته میشود. با این حال دیگر شخصیتها همه در رمان حضور دارند. همه به نحوی در جریان هستند و از سعید گرفته که نقش پررنگ اما بسیار کوتاهی دارد تا سهراب که در کل رمان حاضر است، در ادامه داستان کتاب مورد اشاره قرار گرفتهاند.
در بخشی از داستان کتاب آمده است:
'...سهراب به آرامی داخل شد. محمدرضا لبه تخت نشست و قنداغ اسلحه را روی زمین گذاشت و سر لوله را زیر چانهاش قرار داد. سهراب سر جایش میخکوب شد. پرسید: هیهی...میخوای چیکار کنی؟ آروم باش. اینجوری که چیزی حل نمیشه، ثابت که میشه... به کی ثابت میشه؟ به کیا؟...صدای محمدرضا میلرزید، گفت: به اونا!. اونا حرف حالیشون نیست. سهراب نگاهش به دستان لرزان محمدرضا بود. به انگشتی که روی ماشه قرار گرفته بود. گفت: گور پدر اونا، تو هیچ اجباری نداری ثابت کنی. ما که باور میکنیم، من...برات مهم نیست'.
علاوه بر این نویسنده خود همواره تأکید میکند که سعیاش بر این بوده که شخصیتها سفید و سیاه نباشند. بنابراین آنها را از منظری روانشناختی پرورش داده است.
'سوران سرد'، رمانی است که جاذبه و کشش خاصی دارد. حضور جاسوس حزبیها در پایگاه سوران، به خوبی توسط نویسنده روایت میشود و این امر در کنار پردازش داستانی دیگر قضایا، تا انتها ذهن خواننده را به ادامه داستان، وادار میکند.
نویسنده خود در گفتهای این رمان را یک برگشت به عقب دانسته است که در آن یکی از شخصیتهای حاضر در ماجرای گذشته، پس از 30 سال به این منطقه وارد شده و بر این اساس روایت داستان به عقب برمیگردد و در آخر هم فرد جاسوس را پیدا میکند.
افهمی همچنین در نگارش این رمان از زاویه دید 'سوم شخص' استفاده کرده و نوشتن آن را در اردیبهشت 85 شروع و در شهریور 87 به اتمام رسانده است.
نیاز به ذکر است، رمان سوران سرد نوشته 'جواد افهمی' در 467 صفحه و با قیمت 7 هزار تومان همزمان با نمایشگاه کتاب منتشر شده است.
منبع:اخبارفرهنگ وهنر