PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ارتباط تنگاتنگ نمايش «پروفسور بوبوس» با تماشاگر !



neginekimiya
8th June 2010, 01:32 PM
http://media.farsnews.com/Media/8903/Images/jpg/A0861/A0861463.jpg




ارتباط تنگاتنگ نمايش «پروفسور بوبوس» با تماشاگر
خبرگزاري فارس: در نمايش «پروفسور بوبوس» آتيلا پسياني با از بين بردن فاصله آوانسن با تماشاگر ، پلي به قلب تماشاگر زده تا ارتباط تنگاتنگ خود را با مخاطب در طول اجرا حفظ كند و علاوه بر آن در خدمت نمايش نيز باشد.


روناك جعفري، منتقد تئاتر در يادداشتي به نقد نمايش «پروفسور بوبوس» به كارگرداني آتيلا پسياني پرداخته است، وي درباره اين اثر مينويسد: بيشك طراحي صحنه اين نمايش اولين چيزي است كه مخاطب را به خود جذب ميكند ، طوري كه تماشاگر از بدو ورود به سالن شگفت زده شده و ذهنش درگير تطبيق مانكنها و فشن شو با ماهيت اصلي نمايش ميشود و مدام خودش را وسط اجراي آدمهاي متظاهرانهاي ميبيند كه حتي در نمايش هم نمايشي بازي ميكنند و قصد دارند خودشان را به رخ بكشند.در طراحي صحنه حساب شده نمايش ، پسياني ايده بكرش را را با ايجاد كمپوزيسيوني جديد كه موجب ديدي واحد و همه جانبه از هر طرف ميشود، در سالن اصلي تئاترشهر كه از لحاظ بصري از بدترين سالنهاي نمايش است ، پياده كرده است.
جعفري در ادامه يادداشت خود آورده است: همچنين پسياني با از بين بردن فاصله آوانسن با تماشاگر، پلي به قلب تماشاگر زده تا ارتباط تنگاتنگ خود را با مخاطب در طول اجرا حفظ كند و علاوه بر آن در خدمت نمايش نيز باشد؛ چرا كه كاراكترها ، نمايانگر انسانهايي متظاهر هستند كه منيت و تفكر دروني شان را با خودنمايي و آمدن بر روي راهروي كت واك به ديگران تحميل ميكنند؛ در واقع تنها در دنياي تئاتر است كه مي توان به ذهنيات و نيات دروني كاراكترهاي يك نمايش عينيت بخشيد و پسياني اين نيات را با المانهايي مانند چراغ زدن (استفاده از افكت نوري) و حركت مانكن وار بازيگران، براي تماشاگر بيان ميكند.
پسياني براي اغراق در شخصيت پردازي و خلق موجوداتي جديد كه هريك شناسنامهاي مجزا براي خودشان دارند، از گريم رئاليستيك دوري كرده و نمايش را از قيد بندهاي رئاليستي كه در آكسسوار ، طراحي صحنه و لباس ، افكتهاي نوري مشهود است ، رها ساخته و با مينياتور كردن آكسسوار ، از در ميلهاي امارت و درخت خشك شده گرفته تا كمد و لباسها ، نوعي تفكر مينيماليستي را القا ميكند.
وي ميافزايد: بوبوس ، تنها كاراكتري است كه از ميان تماشاگران به داخل صحنه رانده ميشود و همين ورود غير معمول او مطايبه او با تماشاگر را تا پايان نمايش حفظ ميكند. بوبوس از همان ابتدا در كوچك ميلهاي نيزه داري را وارد صحنه نمايش ميكند كه تا انتهاي نمايش تنها مونس او محسوب ميشود و او را بر آن ميدارد تا بسياري از ديالوگ هايش را به بهانه «در» براي نزديكي هرچه بيشتر به تماشاگر بيان كند و همين «در» الماني براي ايجاد حد ومرز بين تماشاگران به عنوان افراد حاضر در تظاهرات در مقابل اشخاص داخل عمارت ، عنوان ميشود.
اين منتقد در ادامه آورده است: استفاده از ويدئو پروجكشن علاوه برآن كه موجب راحتتر ديده شدن چهره بازيگران ميشود ، با فيكس كردن تصاويري از بازيگران حين گفتن ديالوگ و يا قبل از عكس العمل شان موجب تاكيد بر رفتار آنها ميشود. همچنين با نشان دادن چند فريم از تصاوير بازيگران در حالات و مكان هاي گوناگون ، معادل جنگل،امارت يا ، پرواز ، فرار يا ديگر عكس العملها را با درنظرگرفتن آنها در يك قاب پروجكشن ، عنوان ميكند. مهمترين عنصر نمايش در «پروفسور بوبوس» عنصر لباس است و اين امر موجب شده تا كارگردان توجه ويژهاي به طراحي لباس و كلاه داشته باشد.
به گزارش فارس، وي همچنين عنوان كرده: «الزا» در آخر پرچم قرمزي را كه نماينده انقلاب سرخ است به دور گردن «بارون» مياندازد تا در واقع او را به عضويت درآورده باشد .گويي كارگردان با بازي لباس ها و مانكن ها قصد داشته تمامي انقلابهاي بشريت را به سخره بگيرد.
ديگر استفاده كارگردان از عنصر لباس، موقعيتي است كه بوبوس علاوه بر اين كه هيچ ارادهاي در بيان تفكرات و نظراتش ندارد، حتي لباسهايي كه در خانه ميپوشد هم قرضي و متعلق به كامپرداف است و از او پس گرفته ميشود. بوبوس معلمي بازنشسته با تمايلات سياسي ، از طبقه متوسط جامعه است كه ناخواسته براي نجات جانش توسط «بارون» ، وارد جريانهايي شده و علاوه بر اينكه از او سوء استفاده ميشود، در تغيير انقلاب به انقلابي ديگر ، موقعيت و درجهاي پايينتر از جايگاه قبلياش عايدش ميشود. در واقع نمايش قرباني اصلي اين تغييرات را طبقه متوسط جامعه دانسته و به نقد افرادي فرصت طلبي پرداخته است كه از نظر اجتماعي و فكري، پايينترين درجه را داشتهاند. مانند «الزا» از شاگردان كودن بوبوس، نماينده انسانهاي احمقي است كه كوركورانه وارد حزب شدهاند.
در نمايش، همه شخصيتها قصد نارو زدن به همديگر را دارند.استفكا، كامپرداف را گول زده و هيچ احساسي به او ندارد و برعكس عاشق بارون است. بارون استفكا را گول ميزند و قصد ازدواج با او را ندارد و از كامپرداف دزدي ميكند همه پولي كه براي آوردن پروفسور داشته در قمار از دست داده و «گرترود» قصد دارد يكي از دو دخترش را به ازدواج «كامپرداف» درآورد تا از ثروت او استفاده كند. در آخر همه آنها روي سر بوبوس خراب ميشوند ، او را جلو مياندازند و او را آلت دست خود قرار ميدهند.
جعفري در پايان يادداشت آورده: نمايش قشر سركوبگر انسانها را فرد ناقص الجسمي (ژنرال معلول) دانسته كه با وجود نداشتن توانايي جسمي - حركتي داراي قدرت سركوب است، كامپرداف با وجود اين كه نميتواند كلمات را درست تلفظ كند تنها با توسل به اشراف براي خودش وجههاي كسب كرده و كشيش نماينده مذهبي در خدمت اشراف است كه آب توبه را بر سر آنان ميريزد و «والنتين» هم كوركورانه بدون توجه به محتوا و درونمايه سخنان كشيش «آمين» ميگويد. البته شايد تنها كسي كه هنوز در دنياي كودكياش باقي مانده، استفكاي ساده، زودباور و عاشق پيشه است كه با سورپرايز تماشاگر، ديوار كاغذي صحنه را كه البته فرار او از تمامي قيدو بندهاست پاره مي كند و وارد دنياي ديگري ميشود كه ديگر در آن از تعاليم حساب شدهاي كه در خدمت طبقه خودش نبوده، خبري نيست و ميتواند آزادانه پرواز كند. شايد دوبال فرشتهگونه او هم، به همين پاكي كه هنوز در او باقي مانده، برميگردد. با توجه به اين كه متن نمايش از الكسي فايكو نمايشنامهنويس روسي درباره انقلاب بلشويكيها و ترجمه رضا قيصريه، متني بسته و غير قابل انعطاف و خالي از هرگونه ظرافت است ، پسياني به خوبي توانسته با برجستهسازي و درونمايه طنز به كاراكترهاي نمايش از قواعد و چهارچوب هاي فايكو و نمايشنامه خشك آقا معلم بوبوس فاصله بگيرد.
پسياني انتظار داشته با گنجاندن هريك از اين المانها، توجه به جزئيات و زيرلايه هاي سياسي - فلسفي ، نگاهي خاص را براي تماشاگران عام و خاص خود ايجاد كند همچنين نكته سوال برانگيز در باب رفتارشناسي مخاطب تئاتر امروز اين است كه چرا در دنياي گسترده تئاتر اين روزها مخاطبان بيشتر به كنايههاي سياسي و كاملا به روز نمايش واكنش نشان ميدهند.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد