NeshaNi
8th June 2010, 12:03 PM
آغاز اکران تریلر ترسناک «اتصال»
صورتی زیبا اما ماهیتی خطرناک
http://78.38.204.145/iran_media/image/2010/06/647710610_orig.jpg
«اتصال» بر روی یکی از پرمناقشه ترین مباحث علم زیست شناسی یعنی بحث تولید موجودات آزمایشگاهی دست گذاشته است البته نه تولید یک جانور معمولی بلکه تولید موجودی که از ترکیب ژنتیکی انسان با حیوان به وجود میآید.
شبکه ایران-حامد مظفری: به جز دنباله سازی که همواره با استقبال تهیه کنندگان هالیوودی مواجه شده است، هالیوود همواره مجالی ایجاد کرده است برای آن دسته از فیلمسازانی که دوست دارند در آثار خود یک سری ایدههای غیراخلاقی را به فیلم تبدیل کنند! گذشته از شکستن تابوهای جنسی که روزبه روز بر رویگردانی مردمان معتقد و حتی آمریکاییهای اخلاق مدار، از آثار هالیوودی میافزاید، طی سالهای اخیر برخی از استودیوهای هالیوودی کوشیدهاند بخشی از بودجه سالانه خود را به سرمایهگذاری بر روی فیلمنامههایی که بر مضامین دوپهلوی اخلاقی دست گذاشتهاند، اختصاص دهند.
این سرمایهگذاریها گاه به صورت انحصاری توسط یک کمپانی آمریکایی صورت میگیرد و گاه به خاطر پایین آوردن ریسک مرتبط با نگرش منفی مخاطبان نسبت به یک فیلم خاص به صورت شراکتی میان تهیه کنندگانی از چند کشور مختلف صورت میپذیرد. تریلر ترسناک «اتصال» یکی از جدیدترین محصولاتی است که به همین شیوه و با شراکت سه کمپانی «گومونت»، «کاپرهارت اینترتینمنت» و «دارک کَسل اینترتینمنت» تولید شده؛ کمپانیهایی به ترتیب متعلق به سه کشور فرانسه، کانادا و آمریکا!
http://www.inn.ir/iran_media/image/2010/06/843630610_orig.jpg
«اتصال» بر روی یکی از پرمناقشه ترین مباحث علم زیست شناسی یعنی بحث تولید موجودات آزمایشگاهی دست گذاشته است البته نه تولید یک جانور معمولی بلکه تولید موجودی که از ترکیب ژنتیکی انسان با حیوان به وجود میآید، موجودی به نام «دِرِن» که هم ویژگیهای انسانی را در خود دارد یعنی مثلا میتواند با انسان به وجود آورندهاش ارتباط برقرار کند و هم ویژگیهای حیوانی را؛ مثلا میتواند به مانند پرندگان پرواز کند، به مانند ماهیها زیر آب تنفس کند و به مانند خزندگان نیش بزند!
این فیلم هرچند پرهزینهترین فیلم سازنده آن «وینچنزو ناتالی» بوده و شاید بتواند به واسطه استفاده از جلوههای ویژهای که برای به تصویر کشیدن کاراکتر «دِرِن» به کار رفته، حداقلی از مخاطبان را هم به سینماها بکشاند، اما مساله اصلی در این نکته نهفته است که منتقدان بنام هالیوود چنان که باید به این فیلم روی خوش نشان ندادهاند و حتی منتقدی مثل «راجر ایبرت» از عاریهای بودن کاراکتر «درن» سخن گفته است.
ایبرت میگوید:«درباره شخصیت «دِرِن» که در آزمایشگاه ایجاد میشود باید بگویم که در نگاه اول این موجود را بسیار شبیه به «اسپانگ باب» در سریالی کارتونی به همین نام محصول 1999 دیدم و هرچه که این شخصیت بزرگتر میشد، شباهت آن به موجود آبی رنگ ساکن در سیاره پاندورا بیشتر میشد البته به لحاظ جثه «دِرِن» از پاندوراییها کوچکتر بوده و رنگ پوستش هم آبی نیست!»
دیگر نکته منفی این فیلم که ایبرت از آن سخن گفته، پایان بندی کلیشهای فیلم است؛ ایبرت مینویسد:«افسوس که پایانبندی فیلم کاملا منطبق با الگوی کلیشهای خیل عظیمی از آثار هالیوودی ساخته شده است یعنی کارگردان کوشیده پایان فیلم را نه بر مدار منطق که بر پایه آشناییزدایی شکل داده و بدین شیوه بیش از توجیه مخاطب به دنبال متعجب کردن وی باشد!»
البته فقط راجر ایبرت نبوده که از تکراری بودن فضای فیلم سخن گفته و «وسلی موریس» منتقد «بوستون گلوب» نیز فضای داستانی فیلم را بسیار شبیه به آثار «دیوید کراننبرگ» فیلمساز کانادایی تبار دانسته است! کند بودن جریان فیلم و دور ماندن مخاطب از هدفی که کارگردان به دنبال القای آن بوده، موضوعی است که از سوی «میک لاسِیل» منتقد «سانفرانسیسکو کرونیکل» مورد تاکید قرار گرفته است.
http://www.inn.ir/iran_media/image/2010/06/199080610_orig.jpg
لاسیل مینویسد:«شاید کارگردان فیلم خواسته از سختیهای کار در مهندسی ژنتیک سخن گوید، البته بیشتر از هر چیز سختیهای وجدانی آن اما فانتزی بودن بر جدیت فیلم غلبه کرده و باعث آن میشود که این فیلم نتواند برانگیزنده ذهن مخاطب باشد! جریان فیلم همواره چند دقیقه از مخاطب عقبتر است! فیلم گنگتر از آن است که بتوانیم آن را جدی خطاب کنیم و کندتر از آن است که بتوانیم آن را سرگرم کننده بدانیم.»
«آدرین برودی» و «سارا پولی» بازیگران اصلی «اتصال» هستند و کارگردانی فیلم هم برعهده «وینچنزو ناتالی» بوده است. در مرکزیت داستان «السا» و «کلایو» قرار دارند، دو دانشمند بااستعداد و البته بسیار ماجراجو که قصد دارند یکی از غیرمتعارفترین آزمایشات علمی را به سرانجام برسانند؛ این دو نفر میخواهند دی.اِن.اِی انسان را به دی.اِن.اِی حیوان پیوند زده و یک موجود آزمایشگاهی جدید با نام «دِرِن» به وجود آورند. این موجود در ابتدا بسیار زشت است اما آرام آرام تغییر شکل داده و صورتی زیبا اما ماهیتی خطرناک مییابد، درست به مانند سرنوشت بخش عمدهای از محصولات سینمای مغرب زمین و از جمله همین فیلم، که اگرچه با تبلیغات رسانهای فراوان و اغلب چشمنواز به اکران درمیآیند اما پس از اکران است که میفهمیم این گونه آثار حتی به اندازه سر سوزنی به دانستههای مخاطبان خود نیفزودهاند!
منبع:اخبارفرهنگ وهنر
صورتی زیبا اما ماهیتی خطرناک
http://78.38.204.145/iran_media/image/2010/06/647710610_orig.jpg
«اتصال» بر روی یکی از پرمناقشه ترین مباحث علم زیست شناسی یعنی بحث تولید موجودات آزمایشگاهی دست گذاشته است البته نه تولید یک جانور معمولی بلکه تولید موجودی که از ترکیب ژنتیکی انسان با حیوان به وجود میآید.
شبکه ایران-حامد مظفری: به جز دنباله سازی که همواره با استقبال تهیه کنندگان هالیوودی مواجه شده است، هالیوود همواره مجالی ایجاد کرده است برای آن دسته از فیلمسازانی که دوست دارند در آثار خود یک سری ایدههای غیراخلاقی را به فیلم تبدیل کنند! گذشته از شکستن تابوهای جنسی که روزبه روز بر رویگردانی مردمان معتقد و حتی آمریکاییهای اخلاق مدار، از آثار هالیوودی میافزاید، طی سالهای اخیر برخی از استودیوهای هالیوودی کوشیدهاند بخشی از بودجه سالانه خود را به سرمایهگذاری بر روی فیلمنامههایی که بر مضامین دوپهلوی اخلاقی دست گذاشتهاند، اختصاص دهند.
این سرمایهگذاریها گاه به صورت انحصاری توسط یک کمپانی آمریکایی صورت میگیرد و گاه به خاطر پایین آوردن ریسک مرتبط با نگرش منفی مخاطبان نسبت به یک فیلم خاص به صورت شراکتی میان تهیه کنندگانی از چند کشور مختلف صورت میپذیرد. تریلر ترسناک «اتصال» یکی از جدیدترین محصولاتی است که به همین شیوه و با شراکت سه کمپانی «گومونت»، «کاپرهارت اینترتینمنت» و «دارک کَسل اینترتینمنت» تولید شده؛ کمپانیهایی به ترتیب متعلق به سه کشور فرانسه، کانادا و آمریکا!
http://www.inn.ir/iran_media/image/2010/06/843630610_orig.jpg
«اتصال» بر روی یکی از پرمناقشه ترین مباحث علم زیست شناسی یعنی بحث تولید موجودات آزمایشگاهی دست گذاشته است البته نه تولید یک جانور معمولی بلکه تولید موجودی که از ترکیب ژنتیکی انسان با حیوان به وجود میآید، موجودی به نام «دِرِن» که هم ویژگیهای انسانی را در خود دارد یعنی مثلا میتواند با انسان به وجود آورندهاش ارتباط برقرار کند و هم ویژگیهای حیوانی را؛ مثلا میتواند به مانند پرندگان پرواز کند، به مانند ماهیها زیر آب تنفس کند و به مانند خزندگان نیش بزند!
این فیلم هرچند پرهزینهترین فیلم سازنده آن «وینچنزو ناتالی» بوده و شاید بتواند به واسطه استفاده از جلوههای ویژهای که برای به تصویر کشیدن کاراکتر «دِرِن» به کار رفته، حداقلی از مخاطبان را هم به سینماها بکشاند، اما مساله اصلی در این نکته نهفته است که منتقدان بنام هالیوود چنان که باید به این فیلم روی خوش نشان ندادهاند و حتی منتقدی مثل «راجر ایبرت» از عاریهای بودن کاراکتر «درن» سخن گفته است.
ایبرت میگوید:«درباره شخصیت «دِرِن» که در آزمایشگاه ایجاد میشود باید بگویم که در نگاه اول این موجود را بسیار شبیه به «اسپانگ باب» در سریالی کارتونی به همین نام محصول 1999 دیدم و هرچه که این شخصیت بزرگتر میشد، شباهت آن به موجود آبی رنگ ساکن در سیاره پاندورا بیشتر میشد البته به لحاظ جثه «دِرِن» از پاندوراییها کوچکتر بوده و رنگ پوستش هم آبی نیست!»
دیگر نکته منفی این فیلم که ایبرت از آن سخن گفته، پایان بندی کلیشهای فیلم است؛ ایبرت مینویسد:«افسوس که پایانبندی فیلم کاملا منطبق با الگوی کلیشهای خیل عظیمی از آثار هالیوودی ساخته شده است یعنی کارگردان کوشیده پایان فیلم را نه بر مدار منطق که بر پایه آشناییزدایی شکل داده و بدین شیوه بیش از توجیه مخاطب به دنبال متعجب کردن وی باشد!»
البته فقط راجر ایبرت نبوده که از تکراری بودن فضای فیلم سخن گفته و «وسلی موریس» منتقد «بوستون گلوب» نیز فضای داستانی فیلم را بسیار شبیه به آثار «دیوید کراننبرگ» فیلمساز کانادایی تبار دانسته است! کند بودن جریان فیلم و دور ماندن مخاطب از هدفی که کارگردان به دنبال القای آن بوده، موضوعی است که از سوی «میک لاسِیل» منتقد «سانفرانسیسکو کرونیکل» مورد تاکید قرار گرفته است.
http://www.inn.ir/iran_media/image/2010/06/199080610_orig.jpg
لاسیل مینویسد:«شاید کارگردان فیلم خواسته از سختیهای کار در مهندسی ژنتیک سخن گوید، البته بیشتر از هر چیز سختیهای وجدانی آن اما فانتزی بودن بر جدیت فیلم غلبه کرده و باعث آن میشود که این فیلم نتواند برانگیزنده ذهن مخاطب باشد! جریان فیلم همواره چند دقیقه از مخاطب عقبتر است! فیلم گنگتر از آن است که بتوانیم آن را جدی خطاب کنیم و کندتر از آن است که بتوانیم آن را سرگرم کننده بدانیم.»
«آدرین برودی» و «سارا پولی» بازیگران اصلی «اتصال» هستند و کارگردانی فیلم هم برعهده «وینچنزو ناتالی» بوده است. در مرکزیت داستان «السا» و «کلایو» قرار دارند، دو دانشمند بااستعداد و البته بسیار ماجراجو که قصد دارند یکی از غیرمتعارفترین آزمایشات علمی را به سرانجام برسانند؛ این دو نفر میخواهند دی.اِن.اِی انسان را به دی.اِن.اِی حیوان پیوند زده و یک موجود آزمایشگاهی جدید با نام «دِرِن» به وجود آورند. این موجود در ابتدا بسیار زشت است اما آرام آرام تغییر شکل داده و صورتی زیبا اما ماهیتی خطرناک مییابد، درست به مانند سرنوشت بخش عمدهای از محصولات سینمای مغرب زمین و از جمله همین فیلم، که اگرچه با تبلیغات رسانهای فراوان و اغلب چشمنواز به اکران درمیآیند اما پس از اکران است که میفهمیم این گونه آثار حتی به اندازه سر سوزنی به دانستههای مخاطبان خود نیفزودهاند!
منبع:اخبارفرهنگ وهنر