NeshaNi
8th June 2010, 01:26 AM
http://khabar.khabaronline.ir/images/position1/2010/5/zamharir_abri_30nema_17_1338.jpg
چرا تخم مرغهای شهرام شکیبا در مسیر چاپ شکست؟ (http://khabaronline.ir/news-65666.aspx)
کتاب - مجموعه طنز «دو تخم مرغ در مه» شهرام شکیبا شوخی با برخی از فیلم سازان مطرح و برخی از جریانات سینمایی کشور است که چندی است با وجود وعده حوزه هنری برای چاپ، در این مسیر متوقف شده است.
به گزارش خبرآنلاین، مجموعه طنز «دو تخم مرغ در مه» نوشته شهرام شکیبا، شوخی های این طنزپرداز با اهالی فیلم و جریانات سینمایی کشور است و به گفته مولف آن به هیچ وجه کتابی سیاسی نیست و اساسا حاوی مطالبی است که برای جشنواره فجر سال 87 نوشته شده است. این کتاب بنا به درخواست دفتر طنز حوزه هنری که خواهان چاپ کتاب طنزی از این نویسنده بود که ترجیحا سیاسی نباشد به این مرکز ارایه شد اما با اینکه از بستن قرارداد چاپ این کتاب 6ماه گذشته است و بنا به گفته نویسنده پیش پرداخت 400 هزار تومانی آن هم پرداخت شده اما همچنان خبری از چاپ این مجموعه طنز نیست.
شهرام شکیبا در این زمینه به خبرنگار خبرآنلاین می گوید: با توجه به درخواستی که دفتر طنز حوزه هنری داشت و تاکید آنها بر سیاسی نبودن کار؛ من مجموعه اشعار و مجموعه طنزهای دیگر را به آنها ندادم و مشخصا این مجموعه را که حاوی طنزهای سینمایی است برای چاپ به حوزه هنری ارایه دادم.
وی ادامه می دهد: بنا بر این شد که سه کارشناس کتاب را بررسی کنند و نظر خود را درباره آن بدهند و پس از آن کتاب چاپ شود. آقای یوسفعلی میرشکاک اولین کارشناس بود که با یادداشتی با این مضمون که «شاهکار است من به شهرام شکیبا و طنزش افتخار می کنم» این کار را تایید کرد.
وی افزود: آقای محمد علی علومی دومین کارشناس بود که درباره این کتاب گفت «من کتاب شکیبا را دارم و راجع به آن حرف نمی زنم و اگر ایشان آن را نوشتند حتما کار خوبی است». اسماعیل امینی که از دوستان خود من نیز هست به عنوان سومین کارشناس آن را بررسی کرد و می دانم نظر مثبتی درباره آن دارد. پس از بستن قراداد و پرداخت پیش پرداخت، بنا شد فقط یک چاپ کتاب را به آنها بفروشم و همه کارها انجام شد اما پس از مدتی به دلایل نامعلومی گفتند کتاب نمی تواند چاپ شود.
شکیبا با تاکید بر این نکته که قرار بود تنها سه کارشناس این کار را بررسی کنند که هر سه آنها نیز نظر مثبتی درباره آن دادند، می گوید: بعدها دوستان شفاهی به من گفتند که کتاب را دیگرانی در حوزه دیدند و گفتند مسایل بد و نامناسبی در آن مطرح شده است مثلا اینکه اسم محسن مخملباف در آن ذکر شده است. کتاب من طنز سینمایی است و درباره این شخص هم مطالبی نوشتم که باید نامش را هم ذکر کنم یا مثال می زدند که من در جایی از کتاب اصطلاحی به نام «*** و فلسفه» دارید، این نام یکی از فیلم های آقای مخملباف است.
وی توضیح داد: من نمی توانم اسم فیلم را عوض کنم اما دوستان باید توجه می کردند که ببینند جهت گیری من نسبت به این اسم و این داستان چه بوده است. باید خود کتاب را می خواندند نه اینکه فهرست را نگاه کنند و کلمه ای ببینند و بترسند؛ اگر اینطور بخواهد نگاه شود که هیچ کدام از رساله های عملیه نباید چاپ شود؛ این که دلیل نمی شود.
این نویسنده ادامه می دهد: در نهایت دوستان به صورت غیررسمی به من گفتند که مشکل با محتوای کتاب نیست، عین جمله آنها این بود «مشکل با آنچه در کتاب نوشته شده است؛ نیست، مشکل با آن چیزی است که روی کتاب نوشته شده که اسم شماست». دوستان معتقد هستند من آدم سیاسی هستم که البته در ایران همه آدم سیاسی هستند برای اینکه همه حق دارند راجع به رییس قوه مجریه نظر بدهند و رای بدهند و آن را انتخاب کنند پس همه آدم های سیاسی هستند و همه در سیاست کشور دخیل هستند!
این طنزپرداز اضافه کرد: کتاب من هم طنزهای سینمایی است و به نظرم این مسایل محافظه کاری بیش از حد آدم هایی است که میزهایشان را از پدر و مادرشان بیشتر دوست دارند؛ حاضرند داغ پدر و مادرشان را ببینند و اگر داغ پدر و مادرشان را ببینند، نمی میرند ولی بدون میزهاشان نمی توانند و ادامه زندگی برایشان میسر نیست.
شکیبا به استدلال هایی که از طرف برخی برای چاپ نشدن این مجموعه ارایه شده، اشاره می کند و می گوید: آقایان به من می گویند «آثاری که در روزنامه می نویسید را فردی در شبکه بی بی سی می خواند»، خوب این به من چه ارتباطی دارد؟ آن فرد ستون «گفت و شنود» کیهان را هم که آقای شریعتمداری آن را می نویسد، می خواند؛ این آیا به معنای تایید است؟!! یا اینکه فردی مطلبی را در جایی نقل می کند. من در ایران در کشور خودم در چارچوب قانونی آن کار و زندگی می کنم اگر به من شبهه عناد با نظام بسته می شود خب من را ببرید ضمن اینکه من این کتاب را برای چاپ به حوزه هنری دادم، مکانی که به گفته دوستان پیشانی انقلاب است و خود من از سال 68 - 69 تا الان به آنجا منتسب هستم یعنی من 20 سال در آنجا رفت و آمد دارم اما به اندازه یک کتاب چاپ کردن دوستان حاضر نیستند برای من هزینه کنند.
وی اینگونه برخورد با چاپ این کتاب را برخوردی کاملا سلیقه ای می داند و با بیان اینکه شاید اشتباه از خودم بوده که کتاب را برای چاپ به حوزه هنری دادم، تصریح می کند: حوزه هنری در حدی نبود که من کتابم را به آنها بدهم، نگاه حوزه به طنز این را نشان می دهد و من متاسفم و ان شاء الله این کتاب را برای چاپ به یک ناشر خصوصی می دهم و به موقع هم نام آن را اعلام می کنم و از همین حالا هم خواهش می کنم هر کس با این نوع نگاه در واقع رسمی حکومتی به موضوع فرهنگ یعنی نگاه سرهنگی به موضوع فرهنگی مخالف است؛ این کتاب را بخرد تا دوستان بفهمند که مردم می دانند چه خبر است و مردم تشخیص می دهند.
وی افزود: مردم فقط کتاب هایی را که به آنها از طرف نهادهای فرهنگی توصیه شود را نمی خوانند،؛ مردم کتاب های دیگری هم می خوانند گرچه این کتاب نه کتاب عمیقی است و نه بر مبحث مهمی اشاره می کند و دوستان خودشان بر اساس توهمات خودشان این کتاب را خطرناک دیدند و اساسا بر اساس توهماتشان من را آدم خطرناکی می دانند.
شکیبا درباره برنامه خود برای چاپ این کتاب می گوید: اگر به این کتاب اجازه چاپ ندهند تصمیم دارم آن را به شکل ebook فشرده در بیاورم که بتوان آن را روی موبایل ها بلوتوث کرد و آن را به عنوان اولین کتاب بلوتوثی منتشر کنم و به نظرم این یک شیوه انتشار جدید است که ما باید به آن فکر کنیم مخصوصا وقتی تحت فشار قرار داریم باید دوستان نوشته هایشان را از این طریق منتشر کنند.
منبع:شهرخبر
چرا تخم مرغهای شهرام شکیبا در مسیر چاپ شکست؟ (http://khabaronline.ir/news-65666.aspx)
کتاب - مجموعه طنز «دو تخم مرغ در مه» شهرام شکیبا شوخی با برخی از فیلم سازان مطرح و برخی از جریانات سینمایی کشور است که چندی است با وجود وعده حوزه هنری برای چاپ، در این مسیر متوقف شده است.
به گزارش خبرآنلاین، مجموعه طنز «دو تخم مرغ در مه» نوشته شهرام شکیبا، شوخی های این طنزپرداز با اهالی فیلم و جریانات سینمایی کشور است و به گفته مولف آن به هیچ وجه کتابی سیاسی نیست و اساسا حاوی مطالبی است که برای جشنواره فجر سال 87 نوشته شده است. این کتاب بنا به درخواست دفتر طنز حوزه هنری که خواهان چاپ کتاب طنزی از این نویسنده بود که ترجیحا سیاسی نباشد به این مرکز ارایه شد اما با اینکه از بستن قرارداد چاپ این کتاب 6ماه گذشته است و بنا به گفته نویسنده پیش پرداخت 400 هزار تومانی آن هم پرداخت شده اما همچنان خبری از چاپ این مجموعه طنز نیست.
شهرام شکیبا در این زمینه به خبرنگار خبرآنلاین می گوید: با توجه به درخواستی که دفتر طنز حوزه هنری داشت و تاکید آنها بر سیاسی نبودن کار؛ من مجموعه اشعار و مجموعه طنزهای دیگر را به آنها ندادم و مشخصا این مجموعه را که حاوی طنزهای سینمایی است برای چاپ به حوزه هنری ارایه دادم.
وی ادامه می دهد: بنا بر این شد که سه کارشناس کتاب را بررسی کنند و نظر خود را درباره آن بدهند و پس از آن کتاب چاپ شود. آقای یوسفعلی میرشکاک اولین کارشناس بود که با یادداشتی با این مضمون که «شاهکار است من به شهرام شکیبا و طنزش افتخار می کنم» این کار را تایید کرد.
وی افزود: آقای محمد علی علومی دومین کارشناس بود که درباره این کتاب گفت «من کتاب شکیبا را دارم و راجع به آن حرف نمی زنم و اگر ایشان آن را نوشتند حتما کار خوبی است». اسماعیل امینی که از دوستان خود من نیز هست به عنوان سومین کارشناس آن را بررسی کرد و می دانم نظر مثبتی درباره آن دارد. پس از بستن قراداد و پرداخت پیش پرداخت، بنا شد فقط یک چاپ کتاب را به آنها بفروشم و همه کارها انجام شد اما پس از مدتی به دلایل نامعلومی گفتند کتاب نمی تواند چاپ شود.
شکیبا با تاکید بر این نکته که قرار بود تنها سه کارشناس این کار را بررسی کنند که هر سه آنها نیز نظر مثبتی درباره آن دادند، می گوید: بعدها دوستان شفاهی به من گفتند که کتاب را دیگرانی در حوزه دیدند و گفتند مسایل بد و نامناسبی در آن مطرح شده است مثلا اینکه اسم محسن مخملباف در آن ذکر شده است. کتاب من طنز سینمایی است و درباره این شخص هم مطالبی نوشتم که باید نامش را هم ذکر کنم یا مثال می زدند که من در جایی از کتاب اصطلاحی به نام «*** و فلسفه» دارید، این نام یکی از فیلم های آقای مخملباف است.
وی توضیح داد: من نمی توانم اسم فیلم را عوض کنم اما دوستان باید توجه می کردند که ببینند جهت گیری من نسبت به این اسم و این داستان چه بوده است. باید خود کتاب را می خواندند نه اینکه فهرست را نگاه کنند و کلمه ای ببینند و بترسند؛ اگر اینطور بخواهد نگاه شود که هیچ کدام از رساله های عملیه نباید چاپ شود؛ این که دلیل نمی شود.
این نویسنده ادامه می دهد: در نهایت دوستان به صورت غیررسمی به من گفتند که مشکل با محتوای کتاب نیست، عین جمله آنها این بود «مشکل با آنچه در کتاب نوشته شده است؛ نیست، مشکل با آن چیزی است که روی کتاب نوشته شده که اسم شماست». دوستان معتقد هستند من آدم سیاسی هستم که البته در ایران همه آدم سیاسی هستند برای اینکه همه حق دارند راجع به رییس قوه مجریه نظر بدهند و رای بدهند و آن را انتخاب کنند پس همه آدم های سیاسی هستند و همه در سیاست کشور دخیل هستند!
این طنزپرداز اضافه کرد: کتاب من هم طنزهای سینمایی است و به نظرم این مسایل محافظه کاری بیش از حد آدم هایی است که میزهایشان را از پدر و مادرشان بیشتر دوست دارند؛ حاضرند داغ پدر و مادرشان را ببینند و اگر داغ پدر و مادرشان را ببینند، نمی میرند ولی بدون میزهاشان نمی توانند و ادامه زندگی برایشان میسر نیست.
شکیبا به استدلال هایی که از طرف برخی برای چاپ نشدن این مجموعه ارایه شده، اشاره می کند و می گوید: آقایان به من می گویند «آثاری که در روزنامه می نویسید را فردی در شبکه بی بی سی می خواند»، خوب این به من چه ارتباطی دارد؟ آن فرد ستون «گفت و شنود» کیهان را هم که آقای شریعتمداری آن را می نویسد، می خواند؛ این آیا به معنای تایید است؟!! یا اینکه فردی مطلبی را در جایی نقل می کند. من در ایران در کشور خودم در چارچوب قانونی آن کار و زندگی می کنم اگر به من شبهه عناد با نظام بسته می شود خب من را ببرید ضمن اینکه من این کتاب را برای چاپ به حوزه هنری دادم، مکانی که به گفته دوستان پیشانی انقلاب است و خود من از سال 68 - 69 تا الان به آنجا منتسب هستم یعنی من 20 سال در آنجا رفت و آمد دارم اما به اندازه یک کتاب چاپ کردن دوستان حاضر نیستند برای من هزینه کنند.
وی اینگونه برخورد با چاپ این کتاب را برخوردی کاملا سلیقه ای می داند و با بیان اینکه شاید اشتباه از خودم بوده که کتاب را برای چاپ به حوزه هنری دادم، تصریح می کند: حوزه هنری در حدی نبود که من کتابم را به آنها بدهم، نگاه حوزه به طنز این را نشان می دهد و من متاسفم و ان شاء الله این کتاب را برای چاپ به یک ناشر خصوصی می دهم و به موقع هم نام آن را اعلام می کنم و از همین حالا هم خواهش می کنم هر کس با این نوع نگاه در واقع رسمی حکومتی به موضوع فرهنگ یعنی نگاه سرهنگی به موضوع فرهنگی مخالف است؛ این کتاب را بخرد تا دوستان بفهمند که مردم می دانند چه خبر است و مردم تشخیص می دهند.
وی افزود: مردم فقط کتاب هایی را که به آنها از طرف نهادهای فرهنگی توصیه شود را نمی خوانند،؛ مردم کتاب های دیگری هم می خوانند گرچه این کتاب نه کتاب عمیقی است و نه بر مبحث مهمی اشاره می کند و دوستان خودشان بر اساس توهمات خودشان این کتاب را خطرناک دیدند و اساسا بر اساس توهماتشان من را آدم خطرناکی می دانند.
شکیبا درباره برنامه خود برای چاپ این کتاب می گوید: اگر به این کتاب اجازه چاپ ندهند تصمیم دارم آن را به شکل ebook فشرده در بیاورم که بتوان آن را روی موبایل ها بلوتوث کرد و آن را به عنوان اولین کتاب بلوتوثی منتشر کنم و به نظرم این یک شیوه انتشار جدید است که ما باید به آن فکر کنیم مخصوصا وقتی تحت فشار قرار داریم باید دوستان نوشته هایشان را از این طریق منتشر کنند.
منبع:شهرخبر