LaDy Ds DeMoNa
7th June 2010, 10:07 PM
”پیر دمینگر” کارگردان و ”بریل مایا” نمایشنامهنویس آلمانی نمایش ”سلطان و گاگول”:
برای اجرا در ایران هیجان زده هستیم
http://www.theater.ir/data/uploads/news/img/tb/29725_Y_gagool02Jun10123645pm.jpg (http://www.theater.ir/data/uploads/news/img/29725_Y_gagool02Jun10123645pm.jpg)
"سلطان و گاگول" عنوان پروژه مشترکی است که "پیر دمینگر" و "بربل مایا" و "اووه هینه" از آلمان و حامد زحمتکش و مهدی فرشیدی سپهر و آنالی شکوری از ایران آن را آماده کردهاند.
این نمایش چندی قبل در شهر لودویگز هافن آلمان به صحنه رفت و قرار است از 20 خرداد در تالار هنر در تهران به مدت یک هفته اجرا شود. پس از آن نیز اجراهای متعددی در آلمان و ایران خواهد داشت.
به گزارش سایت ایران تئاتر، این نمایش که براساس قصهای از "کلودیا شرایبر" نویسنده آلمانی تنظیم شده به شش وضعیت مختلف اجرا میشود: یک ورژن به زبان آلمانی، یک ترکیب به زبان فارسی و چهار اجرای مشترک، متشکل از بازیگران ایرانی و آلمانی.
"دمینگر" در گفتوگو با سایت ایران تئاتر در پاسخ به این پرسش که همکاری شما با گروه ایرانی چگونه شکل گرفت، توضیح داد: «سال 2007 که به جشنواره کودک و نوجوان اصفهان دعوت شدم چند نمایش دیدم که یکی از آنها نمایش "گاو" کار حامد زحمتکش و مهدی فرشیدی سپهر بود. این اجرا به نظرم متفاوت با دیگر اجراها آمد و روشی که این دو کارگردان ایرانی برای قصهگویی انتخاب کرده بودند، بسیار به روش گروه ما نزدیک بود. آنها داستانی را روایت میکردند که هم جذاب و خندهدار بود و هم جدی و این روشی است که ما همیشه برای قصهگویی انتخاب میکنیم.»
وی ادامه داد: «بعد از تماشای نمایش به این نتیجه رسیدیم که امکانی به این گروه برای اجرا در آلمان بدهیم که این اتفاق تا سال بعد طول کشید و نمایش به جشنواره اینزل زامر لودویگز هافن دعوت شد.»
سپس "بریل مایا" با اشاره به این که اگر چه آلمانیها زبان نمایش را نمیدانستند اما ارتباط خوبی با آن برقرار کردند، تصریح کرد: «حتی مهاجرانی از کشورهای مختلف که در لودویگز هافن سکونت دارند، ارتباط خوبی با اجرا برقرار کردند.»
دمینگر نیز در ادامه به انگیزه ارتباط بیشتر با گروه اشاره کرد و افزود: «نخستین انگیزه ما برای ارتباط با گروه، جذابیتهای حرفهای بود؛ اما این همکاری تبدیل به دوستی شد و بعد از اینکه سه بار به ایران آمدیم و در جشنواره حضور داشتیم فکر کردیم که باید گام بعدی را برداشته و کار مشترکی اجرا کنیم.»
دمینگر سپس در پاسخ به این پرسش که با توجه به اینکه نویسنده اثر آلمانی است و با توجه آلمانی بودن دراماتورژ و کارگردان اثر، فکر میکنید چه میزان از فرهنگ ایرانی در این اجرا وجود دارد، خاطر نشان کرد: «این داستان به فرهنگ خاصی مربوط نیست بلکه در مورد مسائل عمیق انسانی است. من فکر میکنم در هر نقطه از جهان، کودکان مشکلاتی با والدینشان دارند و بالعکس والدین نیز مشکلاتی با کودکان دارند و این دو دسته مخاطبان اصلی کار ما هستند.»
مایا نیز در پاسخ به همین سؤال گفت: «شاید واکنشها در ایران نسبت به آلمان متفاوت باشد. اما ممکن است بسیاری از پدر و مادرها این مشکل را با کودکشان داشته باشند که نمیخوابد و استراتژی تمام بچهها در دنیا برای فرار از خوابیدن، مشترک است. پس میتوان گفت ما با مسئلهای انسانی سر و کار داریم و این همان چیزی است که ما را دور هم جمع کرده است.»
مایا درباره واکنشهای مردم آلمان نسبت به این پروژه مشترک گفت: «بعد از گذشت چند دقیقه از اجرا همه مخاطبان فراموش میکردند که این کار یک اثر مشترک است. مردم میآمدند اجرا را میدیدند، بدون آنکه درگیر این مسئله باشند که دو فرهنگ مختلف آن را به وجود آورده است.»
دمینگر نیز درباره واکنش تماشاگران ایرانی به اثر گفت: «نمیتوانم پیشبینی کنم؛ اما حدس میزنم کار را دوست داشته باشند. مردم ایران همیشه خیلی شاد و سپاسگزار با اجرا برخورد میکنند و این احساس را دارم که آنان هنرمندان را دوست دارند و این مسئله کمی مرا نگران کرده است؛ چرا که وقتی کسی را دوست داری سعی میکنی به هر دلیل او را ببخشی و خطاهایش را جدی نگیری.»
مایا ادامه داد: «این نمایش موقعیتهای مختلفی به کودکان میدهد و آنها این امکان را دارند که عمیقتر به اجرا نگاه کنند. امیدوارم پس از اجرا بتوانیم با مخاطبان به گفتوگو بنشینیم چون هم کودکان و هم والدین مخاطب اصلی ما هستند و همین کار را بسیار دشوار خواهد کرد.»
دمینگر سپس درباره پروژههای مشترک آینده اشاره کرد: «میتوانم بگویم از همین حالا به مراحل بعدی همکاری فکر میکنم؛ اما شرایط سخت اقتصادی و سیاسی، همکاری مشترک را برای گروههای کوچک سخت کرده و به انجام رساندن آن به اشتیاق زیادی نیاز دارد که این اشتیاق به تنهایی کافی نیست.»
مایا نیز تصریح کرد: «البته کار ما باعث میشود گروههای دیگری نیز تهییج شوند و دنبال چنین پروژههایی بروند. من متوجه شرایط سخت مالی هستم؛ اما معتقدم بیش از هر چیز باید دنبال ایدهها و عقاید رفت.»
دمینگر اضافه کرد: «در اروپا هم مثل بسیاری از نقاط دیگر جهان وقتی یک اسم بزرگ، پروژهای را به دست میگیرد میتواند هزینههای گزافی برای آن بپردازد در حالی که گاهی پروژههای کوچک از این دست میتوانند به مراتب تأثیرگذارتر باشند.»
وی از حامیان این پروژه در آلمان و ایران نیز نامی برد و افزود: «در آلمان ما حامیانی چون شهرداری لودویگز هافن، تئاترشهر لودویگز هافن، استانداری، انستیتوی گوته و وزارت امور خارجه را به عنوان حامی داشتیم و در ایران نیز مرکز هنرهای نمایشی، تالار هنر، رایزن فرهنگی ایران در آلمان و سفارت آلمان در ایران کمکهای زیادی به ما کردند.»
دمینگر در پایان با ابراز امیدواری از این که بتواند بازخورد تماشاگران را دریافت کند، گفت: «برای اجرا در ایران بسیار هیجان زده هستم و امیدوارم بتوانیم بعد از اجرا، نشستی با مخاطبان و همچنین هنرمندان تئاتر و تئاتر کودک داشته باشیم؛ چرا که برای ما بسیار مهم است که بدانیم مخاطبان ما چگونه فکر میکنند.»
منبع (http://www.theater.ir)
برای اجرا در ایران هیجان زده هستیم
http://www.theater.ir/data/uploads/news/img/tb/29725_Y_gagool02Jun10123645pm.jpg (http://www.theater.ir/data/uploads/news/img/29725_Y_gagool02Jun10123645pm.jpg)
"سلطان و گاگول" عنوان پروژه مشترکی است که "پیر دمینگر" و "بربل مایا" و "اووه هینه" از آلمان و حامد زحمتکش و مهدی فرشیدی سپهر و آنالی شکوری از ایران آن را آماده کردهاند.
این نمایش چندی قبل در شهر لودویگز هافن آلمان به صحنه رفت و قرار است از 20 خرداد در تالار هنر در تهران به مدت یک هفته اجرا شود. پس از آن نیز اجراهای متعددی در آلمان و ایران خواهد داشت.
به گزارش سایت ایران تئاتر، این نمایش که براساس قصهای از "کلودیا شرایبر" نویسنده آلمانی تنظیم شده به شش وضعیت مختلف اجرا میشود: یک ورژن به زبان آلمانی، یک ترکیب به زبان فارسی و چهار اجرای مشترک، متشکل از بازیگران ایرانی و آلمانی.
"دمینگر" در گفتوگو با سایت ایران تئاتر در پاسخ به این پرسش که همکاری شما با گروه ایرانی چگونه شکل گرفت، توضیح داد: «سال 2007 که به جشنواره کودک و نوجوان اصفهان دعوت شدم چند نمایش دیدم که یکی از آنها نمایش "گاو" کار حامد زحمتکش و مهدی فرشیدی سپهر بود. این اجرا به نظرم متفاوت با دیگر اجراها آمد و روشی که این دو کارگردان ایرانی برای قصهگویی انتخاب کرده بودند، بسیار به روش گروه ما نزدیک بود. آنها داستانی را روایت میکردند که هم جذاب و خندهدار بود و هم جدی و این روشی است که ما همیشه برای قصهگویی انتخاب میکنیم.»
وی ادامه داد: «بعد از تماشای نمایش به این نتیجه رسیدیم که امکانی به این گروه برای اجرا در آلمان بدهیم که این اتفاق تا سال بعد طول کشید و نمایش به جشنواره اینزل زامر لودویگز هافن دعوت شد.»
سپس "بریل مایا" با اشاره به این که اگر چه آلمانیها زبان نمایش را نمیدانستند اما ارتباط خوبی با آن برقرار کردند، تصریح کرد: «حتی مهاجرانی از کشورهای مختلف که در لودویگز هافن سکونت دارند، ارتباط خوبی با اجرا برقرار کردند.»
دمینگر نیز در ادامه به انگیزه ارتباط بیشتر با گروه اشاره کرد و افزود: «نخستین انگیزه ما برای ارتباط با گروه، جذابیتهای حرفهای بود؛ اما این همکاری تبدیل به دوستی شد و بعد از اینکه سه بار به ایران آمدیم و در جشنواره حضور داشتیم فکر کردیم که باید گام بعدی را برداشته و کار مشترکی اجرا کنیم.»
دمینگر سپس در پاسخ به این پرسش که با توجه به اینکه نویسنده اثر آلمانی است و با توجه آلمانی بودن دراماتورژ و کارگردان اثر، فکر میکنید چه میزان از فرهنگ ایرانی در این اجرا وجود دارد، خاطر نشان کرد: «این داستان به فرهنگ خاصی مربوط نیست بلکه در مورد مسائل عمیق انسانی است. من فکر میکنم در هر نقطه از جهان، کودکان مشکلاتی با والدینشان دارند و بالعکس والدین نیز مشکلاتی با کودکان دارند و این دو دسته مخاطبان اصلی کار ما هستند.»
مایا نیز در پاسخ به همین سؤال گفت: «شاید واکنشها در ایران نسبت به آلمان متفاوت باشد. اما ممکن است بسیاری از پدر و مادرها این مشکل را با کودکشان داشته باشند که نمیخوابد و استراتژی تمام بچهها در دنیا برای فرار از خوابیدن، مشترک است. پس میتوان گفت ما با مسئلهای انسانی سر و کار داریم و این همان چیزی است که ما را دور هم جمع کرده است.»
مایا درباره واکنشهای مردم آلمان نسبت به این پروژه مشترک گفت: «بعد از گذشت چند دقیقه از اجرا همه مخاطبان فراموش میکردند که این کار یک اثر مشترک است. مردم میآمدند اجرا را میدیدند، بدون آنکه درگیر این مسئله باشند که دو فرهنگ مختلف آن را به وجود آورده است.»
دمینگر نیز درباره واکنش تماشاگران ایرانی به اثر گفت: «نمیتوانم پیشبینی کنم؛ اما حدس میزنم کار را دوست داشته باشند. مردم ایران همیشه خیلی شاد و سپاسگزار با اجرا برخورد میکنند و این احساس را دارم که آنان هنرمندان را دوست دارند و این مسئله کمی مرا نگران کرده است؛ چرا که وقتی کسی را دوست داری سعی میکنی به هر دلیل او را ببخشی و خطاهایش را جدی نگیری.»
مایا ادامه داد: «این نمایش موقعیتهای مختلفی به کودکان میدهد و آنها این امکان را دارند که عمیقتر به اجرا نگاه کنند. امیدوارم پس از اجرا بتوانیم با مخاطبان به گفتوگو بنشینیم چون هم کودکان و هم والدین مخاطب اصلی ما هستند و همین کار را بسیار دشوار خواهد کرد.»
دمینگر سپس درباره پروژههای مشترک آینده اشاره کرد: «میتوانم بگویم از همین حالا به مراحل بعدی همکاری فکر میکنم؛ اما شرایط سخت اقتصادی و سیاسی، همکاری مشترک را برای گروههای کوچک سخت کرده و به انجام رساندن آن به اشتیاق زیادی نیاز دارد که این اشتیاق به تنهایی کافی نیست.»
مایا نیز تصریح کرد: «البته کار ما باعث میشود گروههای دیگری نیز تهییج شوند و دنبال چنین پروژههایی بروند. من متوجه شرایط سخت مالی هستم؛ اما معتقدم بیش از هر چیز باید دنبال ایدهها و عقاید رفت.»
دمینگر اضافه کرد: «در اروپا هم مثل بسیاری از نقاط دیگر جهان وقتی یک اسم بزرگ، پروژهای را به دست میگیرد میتواند هزینههای گزافی برای آن بپردازد در حالی که گاهی پروژههای کوچک از این دست میتوانند به مراتب تأثیرگذارتر باشند.»
وی از حامیان این پروژه در آلمان و ایران نیز نامی برد و افزود: «در آلمان ما حامیانی چون شهرداری لودویگز هافن، تئاترشهر لودویگز هافن، استانداری، انستیتوی گوته و وزارت امور خارجه را به عنوان حامی داشتیم و در ایران نیز مرکز هنرهای نمایشی، تالار هنر، رایزن فرهنگی ایران در آلمان و سفارت آلمان در ایران کمکهای زیادی به ما کردند.»
دمینگر در پایان با ابراز امیدواری از این که بتواند بازخورد تماشاگران را دریافت کند، گفت: «برای اجرا در ایران بسیار هیجان زده هستم و امیدوارم بتوانیم بعد از اجرا، نشستی با مخاطبان و همچنین هنرمندان تئاتر و تئاتر کودک داشته باشیم؛ چرا که برای ما بسیار مهم است که بدانیم مخاطبان ما چگونه فکر میکنند.»
منبع (http://www.theater.ir)