توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بررسی وضعیت موسیقی پاپ در ایران
Admin
5th June 2010, 11:36 PM
بررسی وضعیت موسیقی پاپ در ایران
http://nahad-modares.com/UCfiles/uc/89/popmusic.jpg
منبع: نهاد مقام معظم رهبری ( دانشگاه تربیت مدرس)
http://www.nahad-modares.com
Admin
5th June 2010, 11:36 PM
مقدمه
حوزه نشر و چاپ طي سالهاي اخير در سايه نگاه سياست « تساهل و تسامح » دستخوش تغييرات محسوسي شد . اين حوزه كه پيش از اين به عنوان مهمترين مركز توليد علم و انديشه در عرصههاي مختلف مطرح بوده به يك باره به جايگاهي براي انتشار كتبي با مضامين مبتذل ، خرافهگرايي و ... تنزل يافت .
بررسي اجمالي موضوعات مورد توجه نويسندگان و مؤلفان كتاب طي سالهاي اخير مؤيد اين نكته است كه جرياني ضدفرهنگي ، با استفاده از غفلت متوليان امور فرهنگي در اين حوزه شكل گرفته و گسترش يافتهاست.
به جرات ميتوان نوشت سياست تساهل و تسامح در حوزه نشر و چاپ حتي براي آنهائيكه ترانههاي ممنوعه را در دهه شصت مخفيانه در پستوي كتابفروشيها عرضه ميكردند غيرقابل تصور و باور است . حتي آنها نيز تصور آن را نميكردند كه روزي در ويترين كتابفروشيها شاهد عرضه گسترده و آزادانه كتبي با مضامين مبتذل باشند و اين در حالي است كه متاسفانه برخي از اشعار و ترانههاي كتب مذكور كه حتي مورد اعتراض اداره نگارش ساواك نيز قرار گرفته بود هماكنون با مجوز ارشاد و شماره رسمي اين وزارتخانه در اختيار جوانان و نوجوانان قرار گرفته است .
پيش از اين در چند مجموعه به آسيبشناسي ترانهها و اشعار گروههاي موسيقي غربي نظير : « سلاطين فلزي » (مجموعهترانههاي اريك آدامز) (گروه منووار) ، « روح لاتين » (مجموعه ترانههاي جنيفر لوپز) ، « باران نوامبر » (مجموعه ترانههاي اكسل رزز) (گروه گانزن رزز) ، « قوم محزون » (مجموعه ترانههاي گروه سپوترا) ، « جادوي بيخيالي » (مجموعهترانههاي رولينگ استون) ، « رقص شيطان » (مجموعه ترانههاي جيمز هتفيلد) (گروه متاليكا) و ..... و آسيبهاي فرهنگي انتشار كتب « همسفر » (از مجموعه ترانههاي اجرا شده توسط فائقه آتشين « گوگوش») ، « دختر مشرقي » (از مجموعه ترانههاي اجرا شده توسط شهره صولتي) ، « ستارههاي سربي » (از مجموعه ترانههاي اجرا شده توسط ابراهيم حامدي) و .... پرداختيم و غربت مجموعههاي انساني و فرهنگساز در بازار فرهنگي را مورد تاكيد قرار داديم .
در اين مجموعه نيز به يكي از محورهاي فعاليت جريان مذكور يعني « ترويج و تبليغ خوانندگان لسآنجلسي و ترانهسرايان آنان » پرداخته شدهاست.
Admin
5th June 2010, 11:41 PM
مقدمه :
موسيقي پاپ ، پس از دوم خرداد سال 1376 ، يک بار ديگر به صحنه برگشت . بازگشتي نافرجام که به دليل نداشتن زمينه مساعد هيچگاه به ثمر ننشست و تنها برگي ديگر بر دفتر ابتذال موزيک پاپ ايراني افزود اما خيلي زود ، جاي خود را در بين برخي هواداران جوان موسيقي باز کرد و در همان سالهاي نخستين (بين سالهاي 77 تا80) چهرههايي نظير « خشايار اعتمادي» ، « شادمهر عقيلي » ، « قاسم افشار » ، « عليرضا عصار » ، « سعيد شهروز » و .... در سايه اين نوع موسيقي به شهرت رسيدند .
به عبارت ديگر ، موسيقي پاپ پس از دوم خرداد سرآغاز هيچ تحولي نبود و مدعيان اين سبک از موسيقي ، فقط به تقليد از آثار گذشته اکتفا کردند و آثار آنها ، هيچ نشاني از خلاقيت و نوآوري با خود نداشت .
اگر چه بسياري از صاحبنظران ، پيشبيني ميکردند که روند موسيقي پاپ در داخل کشور بهتر و پس از چند سال ايران هم داراي موسيقي پاپ استاندارد خواهد داشت اما پس از چندي ، حتي خوشبينترين کارشناسان موسيقي ، از اين جريان مهارناپذير ، قطع اميد کردند و در مصاحبههاي خود به صراحت اعلام کردند که اين حرکت شتابزده ، سرنوشت خوبي نخواهد داشت .
به عنوان مثال « کوروش يغمائي » (1) در همان سالهاي نخست رويکرد به موسيقي پاپ مدعي شده بود :
« .... موسيقي پاپ ايران به باز کردن شير آبي بعد از 20 سال ميماند که ابتدا آبي زرد و غيرقابل استفاده از آن بيرون ميآيد و رفته رفته زلال خواهد شد ... » (2)
اما او نيز اين حرف خود را پس گرفت و در مصاحبهاي جنجالي در سال 1382 از ابتذال اين نوع موسيقي پرده برداشت و گفت :
« .... دکان موسيقي پاپ را تخته کنيد . با نخريدن آلبومهاي موسيقي پاپ اين تجارت کثيف را تعطيل کنيد . موسيقي پاپ با اين شکل و شيوه ، هيچ پيامدي جز تخريب ذهن جوانها ندارد » (3)
با نگاهي اجمالي به سير فعاليت موسيقي پاپ در ايران ميتوان دريافت که شايد حق با « کوروش يغمائي » بوده و در اين زمينه ، مشكلات اساسي وجود دارد .
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران نيز ـ خواسته يا ناخواسته ـ در به وجود آوردن اين مشكل دخالت داشتهاند و شايد خواستهاند كه در مقابل پاپ لسآنجلسي ، پاپ ايراني را با اقدامي سريع جايگزين آن نمايند تا ذهن جوانان كمتر به آن طرف آب معطوف شود .
آنچه از لحاظ ميگذرد نگاهي اجمالي به 6 آلبوم موسيقي پاپ دارد .
http://nahad-modares.com/UCfiles/uc/89/popmusic2.JPG
1. آلبوم : دلشوره
خواننده : خشايار اعتمادي
آهنگساز : بابک بيات
تنظيم : فؤاد حجازي
مجوز انتشار : 2479/4ج
ترانهسرايان : اکبر آزاد ، شفيعي کدکني ، بامداد جويباري
الف) موسيقي پاپ عرصهاي براي شبههافکني عليه نظام
وقتي هواپيما در فرودگاه کيش به زمين نشست تا نخستين کنسرت رسمي پاپ شکل بگيرد ، خبرنگار يک نشريه محلي (4) ورود « داريوش دوم » را به کيش تبريک گفت ! و اين پاسخ را شنيد :
« من داريوش دوم نيستم . من خشايار اولم! »
شباهت بسيار صداي « خشايار اعتمادي » با « داريوش اقبالي » - خواننده کابارهاي طاغوت – جاي هيچ شک و شبههاي باقي نگذاشت که « طرح ژنريک » متوليان فرهنگ در راه است و به زودي خيل عظيم « مشابه خوانان » از راه ميرسند !
« خشايار » با تکيه بر ثروت خانوادگي خود به سراغ « بابک بيات » (5) رفت تا از « داريوش » چيزي کم نياورد . بابک بيات هم با انگيزه مادي و شايد کمي هم انگيزه تکرار حماسه داريوش !! آهنگسازي « دلشوره » يکي از آلبومهاي پر سر و صداي موسيقي را پذيرفت .
مروري اجمالي بر ترانهها و موسيقي اين آلبوم نشان ميدهد که « دلشوره » يک آلبوم تلخ است . در نگاه اول به فيلمهاي « مسعود کيميايي » ميماند . با همان حکايت « پشت و خنجر » و نوستالژيک بازي و تقليد روشنفکرانه و بالاخره صداي زخمي و خستهاي که پيامي جز خمودگي و رخوت ندارد !
« دلشوره » با ترانه « بهانه » آغاز ميشود . ترانهاي سياسي که بوي عقدهگشايي ميدهد . آن هم سروده « بامداد جويباري » ترانهسرايي که با فريب مسئولان فرهنگي ، سنگرهاي فرهنگ را يکي پس از ديگري فتح کرده است .
براي معرفي اجمالي جويباري تنها ترانههاي مبتذل وي در زمان طاغوت براي خوانندگان منحطي نظير : « سوسن » ، « پوران » ، « نعمت آغاسي » و ... را يادآور ميشويم .
« بهانه » با شکستن « بغض بارون » و « هواي گريه » و زنجمورههاي سياسي شروع ميشود و با ملودي « بابک بيات » به حال و هواي دهه چهل و پنجاه نزديک ميشود .
« بهانه » به داريوش تقديم شده است. (6)
تحريرهاي داريوشگونه و ته صداي او جاي ترديد باقي نميگذارد که اين ترانه اداي ديني به اين « مطرب کابارهاي آوازه خوان » است . (7)
اين ترانه را با هم ميخوانيم :
« .... فصل وداع تلخ شاخه و برگه
قصه محزون گل و تگرگه
واي چه غمي داره دل کوچههاش
بيا تو غمخوار من و کوچه باش .... »
شايد در نگاه اول صدور مجوز براي چنين ترانهاي عجيب به نظر برسد . اما هنگامي که درمييابيم يکي از اعضاي شوراي شعر وزارت ارشاد در آن سالها ، شخص « بامداد جويباري » بوده ، اين تعجب ، جاي خود را به تاسف ميدهد !
« نواي رغبت » دومين آهنگ آلبوم « دلشوره » است که با ترانهاي از « اکبر آزاد » (8) همان حال و هوا را تکرار ميکند . اين ترانه نيز جز سياهنمايي نکته ديگري ندارد و يکي از سياسيترين ترانههاي پس از انقلاب به حساب ميآيد .
بخشي از ترانه « نواي غربت » را با هم مرور ميکنيم :
« .... ببين ماتم عروسکها
رو لبها خنده ماسيده
تو اين حجم پر از خالي
کي خاک مرده پاشيده ؟ .... »
خاک مرده در همان وطني پاشيده شده که همين مدعيان ، سنگ آن را بر سينه ميزنند .
« آزاد » در اين ترانه نهايت سرسپردگي خود را به اپوزيسيون لسآنجلسنشين نشان ميدهد .
بخوانيد و قضاوت کنيد :
« ... شب غمگيني پاييز
شب دلگير باروني
نميدوني كه چه خستم
چقدر تنهام نميدوني
از اين آوار پاييزي
دلم خونه دلم خونه
کجاي اين زمين هستم
اينو هيچکي نميدونه
دلم تنگه براي گريهاي خاموش
دلم تنگه براي خالي حجم تو در آغوش .... »
« اکبر آزاد » در اين ترانه « *** » را با استفاده از واژههاي ملايم به نمايش ميگذارد ! اما با اين همه سادهدلترين مخاطب وي نيز درمييابد که دلتنگي براي « خالي حجم کسي در آغوش » چه معنايي دارد .
« ... شب قطبي شده دلها
از اين سر در گريبوني
به تلخي هقهقي کن با
صداي مرد زندوني .... »
« آزاد » بي هيچ پردهپوشي ، « داريوش » و ترانه « زندوني » او را به ياد ميآورد و با حسي نوستالژيک براي روزهاي طلايي از کف رفتهاش ، هياهو سر ميدهد .
وي در اين ترانه با توهيني آشکار به ملت شريف ايران ، مردم معتمد کشورمان را کور و کر و اسير ظلمت ميداند .
« .... ببين ماتم عروسکها
همه کوکي ، مقوايي
فرو رفتن تو لاک خود
چه اميدي ،چه فردايي ؟! .... »
به ادامه ترانه توجه کنيد :
« .... نپرس ابراي باروني کجا رفتن
به سوي آبي عشق ، بيصدا رفتن
نگاه تو که روح شعر سبزم بود
چه معصوم از کنار آينهها رفتن .... »
« آزاد » در پايان ترانه آرزو ميکند ، رفقاي خوبش برگردند تا « هواي خانه » دوباره « آفتابي » شود !
ترانه « دلشوره » که به ظاهر ، انتظاريهاي براي حضرت امام زمان (عج) است بيشتر يک بيانيه سياسي و يک سياهنمايي آشکار بوده که در پوششي مذهبي ، عرضه شده است !
« اکبر آزاد » در اين ترانه به شيوهاي بغضآلود بر نظام مقدس جمهوري اسلامي تاخته است و « بابک بيات » هم با آهنگي از جنس دهه پنجاه آن را بر « ملودي » سوار کرده و خشايار نيز « داريوشوار » خوانده است .
« ... روح جنگل ، سرد و خاموش
شب گرفته بيشهها را
ميزند دستي تبردار
ساقهها و ريشهها را
در چنين قرني بلاخيز
در شب تاريک ترديد
يک نفر با قلب من گفت :
مردي ميآيد ز خورشيد .... »
به نظر ميرسد اين ترانه براي کسب مجوز لازم ، به ناگزير در اين آلبوم کاملاً سياسي گنجانيده شده است .
ب) تقلب براي کسب مجوز ارشاد
بدون ترديد ترانه « همسفر » نميتواند اثر « اکبر آزاد » باشد . اگر کسي حتي کمترين تخصص را در حوزه ترانه و ترانهسرايي داشته باشد به راحتي درمييابد که ترانه « همسفر » سروده « ايرج جنتي عطايي » است و به دليل ممنوعيت اين ترانهسرا با نام « اکبر آزاد » عرضه شده است . البته اين حرکت از « بابک بيات » تازگي ندارد . وي بارها از چنين ترفندي استفاده کرده است (9)
اعتراف صريح « اکبر آزاد » در برخي محافل خصوصي مهر تاييدي بر اين ادعاست . بنا بود اين ترانه با صداي « داريوش اقبالي » اجرا شود که بنا به دلايلي اين اتفاق نيفتاد و « همسفر » هم به آهنگهاي « دلشوره » اضافه شد .
اين ترانه يک عقدهگشايي عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي است که با ناآگاهي و غفلت متوليان فرهنگي مهر وزارت ارشاد بر پيشاني آن نقش بسته است !
بخوانيد و قضاوت کنيد :
« ... همسفر اي همسفر / وقت سخت رفتنه
تکيهگاه خستگي / سنگ سينه منه
همسفر مقصد ما / مثل فردا روشنه
بيهراس جادهها / وقت راهي شدنه
نميخوام تو نيمه راه / خستگي چيره بشه به رفتنم
نميخوام ديوونگي / بشينه مثل يه بختک رو تنم
نميخوام مردنم رو / اين کوير بيترحم ببينه
نميتونم ببينم / که رو قلبم داره حسرت ميشينه
آخر راه من و تو / نگو اينه ، نگو اينجاست
نگو اين کوير غربت / تنها جاي مردن ماست .... »
آيا « کوير غربت » براي سرزمين خون و حماسه استعاره خوبي است ؟!
« .... هنوزم نفس دارم / هنوزم خون تو رگامه
هنوزم مثل يه خورشيد / عکس فردا تو چشامه
پرم از شوق سفر / ما بايد بشيم روونه
هنوزم يه جاي امن / با تو زير سقف خونه .... »
آهنگهاي بعدي « دلشوره » با شعري از « دکتر شفيعي کدکني » شکل ميگيرد که رگههاي سياسي آن انکارناپذير است و با اين آلبوم تناسب کامل دارد . « خشايار » و « بابک بيات » پيش از اين نيز شعري از شاملو را به بازار موسيقي عرضه کرده (10) و با اين حربه توانسته بودند ، نظر مساعد کانون نويسندگان و محافل شبهروشنفکري را به خود جلب کنند :
« ... بخوان به نام گل سرخ در صحاري شب
که باغها همه بيدار و بارور گردند
بخوان دوباره بخوان تا کبوتران سپيد
به آشيانه خونين ، دوباره برگردند .... »
آخرين ترانه آلبوم « دلشوره » ترانه « دلشوره » است که به نوعي تکرار ترانه « همسفر » است . ترانهاي ديگر از « ايرج جنتي عطايي » که باز هم به نام « اکبر آزاد » ثبت شده است !
« دلشوره دارم از سفر / از لحظه تلخ شکست
تو رفتي و از غم تو / زخمي به قلب من نشست
بار غم هجرت تو / آوار و زخمي کاريه
اين زخمو خيلي دوس دارم / چون از تو يادگاريه
وقتي که قلب لحظهها / بيتپش و شکسته بود
قايق طوفان زدهام / خسته به گل نشسته بود
وقتي که حتي سايهاي / رفيق راه من نبود
شکسته پرافتادم و دستي پناه من نبود .....
گرچه جدايي و جنون / هميشه تقدير منه
دلشورهمو ازم بگير / که فصل خوب موندنه ..... »
Admin
5th June 2010, 11:44 PM
http://nahad-modares.com/UCfiles/uc/89/popmusic3.JPG
2.آلبوم : عاشقي هرکي هرکي شد
آهنگساز و خواننده : خشايار اعتمادي
تنظيم : نويد سپهر
ترانهسرايان : مريم دلشاد ، پويا کسري ، ترانه مکرم ، سعيد خليفهپور ، آرش افشار
شماره مجوز 4558/4ت
الف) شبههنرمندي زير چتر تقليد
« خشايار اعتمادي » جواني که در نخستين روزهاي شکلگيري موسيقي پاپ پس از انقلاب با تقليد از « داريوش اقبالي » به شهرت رسيد .
خشايار با کمک بابک بيات با ژستي روشنفکرانه پا به عرصه موسيقي پاپ گذاشته اما پس از چندي ماهيت اصلي خود را نشان داد و با خواندن برخي ترانهها ، جاي خود را در ليست شبههنرمندان محکم کرد و در نهايت سر از برخي شبكههاي ماهوارهاي فارسيزبان درآورد تا آزادانهتر برنامه اجرا كند !
خشايار اعتمادي که در سالهاي فعاليت خود با تکيه بر ثروت خانوادگي در مافياي توليد آلبومهاي موسيقي عضويت دارد ، يکي از عوامل اصلي بحران ابتذال به شمار ميرود .
خشايار در زمينه اجتماعي و اخلاقي نيز شهرت سويي دارد و تاکنون جوانان بسياري را در دام شهرت کاذب خود اسير کرده است .
« عاشقي هرکي ، هرکي شد » يکي ديگر از اسناد ابتذال است که به نحو غيرمنتظره ، مجوز پخش دريافت کرده و هماکنون در تمام نوارفروشيها موجود است .
ب) عشق ، فقط عشق مجازي !
عشق مجازي و احساسات کاذب ، شعار اصلي « خشايار » در آلبوم « عاشقي هرکي ، هرکي شد » به حساب ميآيد . شعاري که سالهاي سال بر سر جوانان پاک اين مرز و بوم سايه انداخته است .
آلبوم با اين ترانه آغاز ميشود :
« .... دست به سرت کردم و / رفتي که ديوونه شي
رفتي که با درد خود / همدلو همخونه شي
جون به لبت کردم و / گيج و پريشون شدي
دربدرم موندي و / گريون و حيرون شدي
گفته بودم ناز نکن / اينهمه با آب و تاب
گفته بودم زندگي / داره حساب و کتاب
گفته بودم آخر / قصه پشيمون ميشي
بين زمين و هوا / چرخة گردون ميشي
يادمه لنگ دله بي دل و دينت شدم
پير غم و غصه خونهنشينت شدم ..... »
سوال اصلي اين است که اين ترانه ، چگونه از نگاه نظارتي عبور داده شده است ؟
آنچه مسلم است اين ترانه و ترانههايي از اين دست با سياستهاي فرهنگي نظام در تعارض است .
بند بعدي اين ترانه را هم بخواهيد :
« .... گفتي به سازم برقص / عاشق سازت شدم
گفتي به نازم بناز / مردة نازت شدم ... »
اين سطرهاي مبتذل در لسآنجلس ، اجرا نشده است . خواننده اين ترانه در ايران زندگي ميکند . کليپ همين اثرش هر شب ـ چندبار ـ از MITV پخش ميشود . با شرکتهاي داخلي و خارجي ، قراردادهاي سنگين ميبندد و شبها را در مهمانيها و پارتيها ، به صبح ميرساند .
آيا اگر خوانندهاي غير از خشايار و بدون تکيه به مافياي موسيقي براي اين ترانه ، درخواست مجوز ميکرد ، چه پاسخي ميشنيد ؟
قضاوت کنيد :
« .... قوس کدوم تير و کمون / به طاق ابروت ميرسه ؟
رقص کدوم شاخه بيد / به پيچ گيسوت ميرسه
تو اومدي که گم بشم / تو شب يلداي چشات
گم شدم و پيدا شدم / تو مخمل چشم سيات
ستاره در حضور تو / بساطش رو جمع ميکنه
گل با همه قشنگيهاش / پيش تو سر خم ميکنه
نشستي تو کنج دلم / شعله زدي به جون غم
خراب يک نگاهتم / افسون اون اشارتم
برق نگاه مست تو / آتيش بيار معرکهس
غصه به چشمات نميآد / خنده توي چيز ديگهس
منو با خندههات ببر / تا ته ديوونه شدن
از ته دل داد ميزنم / خيلي عزيزي واسه من .... »
ج) فرياد بلند ابتذال را نشنيدند
« عاشقي هرکي ، هرکي شد » فرياد بلند ابتذال موسيقي پاپ است . موسيقي هرزهاي که در ايران متولي ندارد و اصلاً تعريف نشده است .
اگر اين ترانه و موسيقي در کشورهاي ديگر توزيع شود ، عوامل تهيه و پخش آن به جرم اهانت به شعور مردم (و حتي کلاهبرداري) بازخواست ميشوند اما خشايار و رفقايش در سايهسار غفلت مسئولان نشستهاند و از برکت سياست تساهل و تسامح ، روزگار را به خوشي سپري ميکنند !
تعريف جديد عشق را از زبان خشايار بخوانيم :
« .... اينجا ديگه آخر راهس / پاي تو موندن اشتباهس
تو هم يکي مثل همه / تو کجا ؟ عاشقي کجاس ؟
چي فکر ميکرديم و چي شد / عاشقي هرکي هرکي شد
بسکه دروغ بود تو چشات / آينه کج و کوله ميشد
حيف من و اون همه عشق / اون همه باور و يقين
خيال ميکردم عاشقي / سادگي منو ببين
گفتي خراب هم بشيم / گفتي که همسفر بشيم
گفتي تو عشق کمتر از اين / کمتر از اين ، کمتر بشيم
گفتي ولي پا نبودي / آدم اين راه نبودي
ادعا پشت ادعا / مال اين حرفا نبودي ... »
به راستي که در هجوم اين ترانهها ، مخاطب از ياد ميبرد که ايران اسلامي سرزمين عاشقان است . او فراموش ميکند ، بروبچههاي اين مرز و بوم ، هشت سال تمام ، عشق را به گونهاي ديگر تفسير کردند .
« .... عزيزم برو ، ميخوام تنها باشم
بودنت براي من دردسره
ميدونم تو هم ديگه خسته شدي
اگه ما با هم نباشيم بهتره
من و تو بازيچه غرور و شک
فکر ميکرديم همه چي رو بلديم
بودن ما حکم عادت شده بود نميديديم که چقدر با هم بديم ... »
اين ترانهها با موسيقي مبتذل ، بستهبندي و با افتخار هر چه تمامتر به عنوان يک محصول فرهنگي به بازار عرضه ميشود ! اين اتفاق وقتي تلختر ميشود که بدانيم ، سراينده اين ترانه (دردسر) کسي نيست جز « ترانه مکرم » که هماکنون در برخي از نشريات زرد قلم ميزند .
د) تصويب با چشم بسته
اعضاي شوراي شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي (مستقر در تالار وحدت) ادعا ميکنند ، ترانههاي مبتذل توسط آنها تصويب نميشود و بعد از رد شدن با امضاي مسئولان ارشد فرهنگي تصويب ميشود ! اگر اين ادعا قابل اثبات باشد بايد فاتحه فرهنگ و هنر را خواند .
به راستي ، تصويب چنين ترانهاي ، چه توجيه فرهنگي و اخلاقي دارد :
« ..... خستهام که نه انگار / انگار که نه انگار
مردم واسه چشمات / يک بار نه که صد بار
من دل نگرون و / تو سر به هوايي
انگار که تو اصلاً / بيخيال مايي
موندم که تو کي هستي / دنبال چي هستي
از دست تو مردم / تو دل به کي بستي
از عاشقي گفتم / گفتي نه به داره
گفتم دل من چي ؟ / گفتي سر کاره
گفتم که خرابم / گفتي که يه حرفه
گفتم عاشقم باش / گفتي نميصرفه .... »
ه) آتش مجوزهاي ناصحيح ريشهها را ميسوزاند
پيکره فرهنگ و هنر ايران به سختي ضربه خورده است . صدور مجوزهاي بيحساب و کتاب ، ريشه هنر متعهد اين سرزمين را سوزانده است . خشايار با مجوز رسمي مبتذلترين ترانهها را اجرا ميکند و هيچ کس ، کاري به کارش ندارد . اين ترانه را هم از آلبوم « عاشقي هرکي ، هرکي شد » ميخوانيم :
« .... دروغ نگو ، کار تو نيست / آتيش بازي با دل من
من ميدونم ، دوسم داري / اينو چشات ، داد ميزنن
لج و لجبازي نکن / اداي جنگو در نيار
باز منو ديوونه نکن / سر به سر دلم نذار
از عاشقي خسته نشو / خسته و آهسته نشو
بهونهها رو پيش نکش / به جون من آتيش نکش
نگاتو از نگام ندزد / گرماي چشماتو ميخوام
توي چشات آتيش باريد / تا ته اين بازي ميآم .... »
Admin
5th June 2010, 11:46 PM
http://nahad-modares.com/UCfiles/uc/89/popmusic4.JPG
3.آلبوم : بازگشت
خواننده : سعيد ( پورسعيد اصفهاني)
آهنگساز : مجيد رضازاده و ...
تهيهكنندگان : رامشه موزيك ـ شاخه طوبي
ترانهسرايان : محمدعلي شيرازي ، هانا هنجي ، حبيبزاده ، اكبر آزاد ، رهرو ، بامداد جويباري
الف) لبخند غلبه بر ارزشهاي اسلامي !
« بازگشت » روايت پيروزمندانه بازگشت « سعيد پورسعيد اصفهاني » به عرصه هنر ايران و لبخند تمسخرآميزي بر تمام ارزشهاي اسلامي و هويت ايراني است !
سوال اصلي اين است كه اين علفهاي هرز در بوستان هنر ايراني چه ميكنند ؟
به راستي كدام دست ناشناس مجوز آلبومهايي چون « بازگشت » را صادر ميكند ؟
ب) بازهم « سلطانقلبها »
« بازگشت » با ترانه « محمد علي شيرازي » (11) آغاز ميشود .
ترانه بازگشت سطحي است و جز حس عاشقانه دوران نوجواني ، حرفي براي گفتن ندارد . شيوه آهنگسازي اين اثر با مضمون ترانه ، هماهنگ است و به اصطلاح ـ پامنقلي ـ تنظيم شده است .
« .... شبا وقتي كه تنهايي ميآد همراه دلتنگي
ميپيچه باز صداي پات به روي پله سنگي
به فكر اينكه برگشتي ، دلم ميآد به پيشوازت
خيال قامتت اونجاس ، نگاهم ميكنه نازت .... »
در اين ابيات نميتوان ضعف تأليف و سستي ترانه را ناديده گرفت . سابقه ترانهسرايي « شيرازي » ثابت ميكند كه او اين ترانه را سفارشي و صرفاً براي دريافت وجه ساخته است !
« .... دلم از روي نوميدي ميگه اون نيست از خيالاته
يه عمره كه تورو خواستم تو گفتي از محالاته .... »
متاسفانه در صدور مجوز به اين اثر نيز مانند اثر « بهونه » سهلانگاري آشكار صورت گرفته است .
ترانههاي اين آلبوم از حد مغازله فراتر نميرود كه معمولاً با چاشني سوگند به خداوند و مقدسات هم همراه ميشود ! البته تزريق نااميدي و نفرت و ويژگيهاي « پامنقلي » آهنگ و ترانههاي « بازگشت » را هم از ياد نبريم !
ترانه « گل ياس » براي بسياري از علاقهمندان موسيقي پاپ آشناست . اين ترانه در اواخر دهه شصت در آلبوم غيرمجاز « سعيد » نيز شنيده شد . ترانهاي كه « سعيد » مدعي شد براي بانوي دو عالم ـ حضرت زهرا (س) ـ خوانده است اما پس از مدتي به دليل هراس از خشم مردم متدين ايران ، اين حرف را طي مصاحبهاي پس گرفت و اعتراف كرد كه « گل ياس » يك ترانه عاشقانه و مجازي است .
بعدها « فريد » از اين ترانه الهام گرفت و ترانه « ياس » را سرود كه با صداي « شادمهر عقيلي » در آلبوم « مسافر » رنگ و بوي عارفانهاي دارد .
« .... روي سر دري خونه/ گلاي ياس بهاري
يادته ازم گرفتي / گفتي واسه يادگاري
لاي دفترت گذاشتي / اسممو زيرش نوشتي
گفتي تا آخر عمرت / اونا رو نگه ميداري
عمريه رو سردريمون / گل ياس ميآد و ميره
اما هيچكي تو دل ما / جاتو هيچ وقت نميگيره .... »
با مروري بر ترانه « گل ياس » ميتوان دريافت كه ادعاي « سعيد » در خصوص مذهبي بودن ترانه كه در چند هفتهنامه زرد ، مطرح شده ، كذب محض و مضحك است . اين ترانه حتي فاكتورهاي يك ترانه عاشقانه را نيز ندارد . باز هم بايد به مافيايي اشاره كنيم كه اين ترانهها را از هزارتوي مركز شعر و موسيقي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به سلامت عبور داده است !
ج) ترانهسرايي همانند دوران گذشته
شايد با اين بلبشوي ترانه و ترانهسرايي اين ادعا صحيح باشد كه وضعيت فعلي ترانه از وضعيت اين هنر مظلوم در سالهاي پيش از انقلاب ارتقايي نداشته و همانند آن سالها پيش ميرود .
« شاپري » را با شعر يكي از دستاندركاران شوراي شعر ـ بامداد جويباري ـ با هم مرور ميكنيم :
« ... شاپري قصهها / عروس كاخ رويا
عكس قشنگ چشات / مونده تو خاطرهها
اون كه با قهر و نازش / قلب منو شكسته
با چل كليد جادو / قفل لبامو بسته
زلفاش برام مثل شباي ديگه
قصههاي هزار و يك شب ميخونه .... »
از اعضاي شوراي شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي كه ترانهها را به دليل كلمات و تركيباتي مثل « چشم گيرا » و « قد رعنا » ، مردود اعلام ميكند ، تصويب اين ترانه غيرقابل توجيه به نظر ميرسد . به خصوص وقتي كه « بامداد » ترانههايش را اينگونه ادامه ميدهد :
« ... هنوز مونده به يادم / خاطره خندههاش
تو آرزوهام هنوز / ميآد به گوشم صداش
رفت و با آتيش عشق / داغي رو قلبم گذاش
اگر چه با جون و دل / هنوز ميميرم براش .... »
د) سين مثل سياست
هر جا از « اكبر آزاد » سخن به ميان ميآيد ، حتماً حرفي از سياست نيز مطرح است . آزاد همان مردي است كه در « تهران » خواب « لسآنجلس » را ميبيند اما رفقاي قديمي انگار او را از خاطر بردهاند . شايد به همين خاطر است كه « اكبر آزاد » حسرت رفتن را با گلايه از سرزمين خود كمرنگ ميكند . هرچند اين حكايت تلخ ، به قيمت زيردست و پا ماندن غرور هموطنانش تمام شود .
ترانه « سرنوشت » سروده « اكبر آزاد » را از آلبوم « بازگشت » بخوانيد و خود قضاوت كنيد :
« .... وقتي تو شباي سردم / اجاق ستاره كوره
براي كبوترامون / آسمون چه بيعبوره
چي بگم وقتي گل عشق / زخمي تير تگرگه
توي ذهن باغچههامون / پچپچ پاييز و برگه
زنده هستيم و دلا مرده ديگه
عشقم از يادش ما رو برده ديگه
چي بگم وقتي كه آينه / نميخنده تو نگاهم
حتي عشقم ديگه اينجا / نميده بي تو پناهم ..... »
Admin
5th June 2010, 11:51 PM
http://nahad-modares.com/UCfiles/uc/89/popmusic5.JPG
4. آلبوم : بهونه
خواننده : سعيد (پور سعيد اصفهاني)
آهنگساز : مجيد رضازاده
ترانهسرايان : شهره قائد ، سعيد ، حسين شفيعي ، علي فخاري
تهيهکننده : نواي رامشه
شماره مجوز : 3979/4ت
الف) حرکت غيرمجاز به سوي موسيقي
« سعيد پورسعيد » اصفهاني مشهور به « سعيد » را از اواخر دهه شصت با آلبوم « عجب صبري خدا دارد » ميشناسيم . خوانندهاي که در ميان مردم به ترانه « تو مثل گلي » شهرت دارد .
« سعيد » نخستين آلبوم خود را در سال 1368 با نام « عجب صبري خدا دارد » با همکاري « بهروز صفاريان » (12) و « هانا هنجي » (13) به شکل غيرمجاز ، توزيع کرد که در آن هنگام به شدت استقبال شد .
« سعيد » براي گريز از فشار اهرمهاي نظارتي در ابتداي آلبوم با جمله « براي اولين بار از اروپا تقديم ميکند » سعي کرد ، ردپاي خود را محو کند اما در مدت زمان کوتاهي همگان دريافتند که او در ايران به فعاليت مشغول است !
کمتر کسي تصور ميکرد « سعيد » خواننده ترانههاي مبتذلترين نظير : « دختر ايروني » ، « ارزون نميدم دل به کسي من » ، « يه عاشقم » و « عجب صبري خدا دارد » که به کشورهاي حاشيه خليجفارس ، پناه برده بود و در کابارههاي دوبي آواز ميخواند به ايران برگردد و با مجوز رسمي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ، آثار خود را روانه بازار کند !
سرانجام اين خواننده کوچه و بازار با حمايت شرکتهاي قدرتمند « شاخه طوبي » (14) و « رامشه موزيک » (15) پا به عرصه موزيک پاپ ايران گذاشت و در نمايش ابتذال ، يکي از نقشهاي اصلي را بر عهده گرفت .
« سعيد » با کمک دوستان گرمابه و گلستان ، نظير « مجتبي شاهعلي » (16) و « مجيد رضازاده » (17) مجوز مبتذلترين ترانهها را دريافت كرد و براي فرار از خشم امت حزبا... به كمك دوستانش اشعاري مذهبي نيز بر اين آهنگهاي مبتذل گذاشت و به اسم همراهي با عزاداران در دستهها و هيأتهاي مذهبي اجرا كرد كه متاسفانه با كجسليقگي برخي از محافل مذهبي هنوز اين روند ، ادامه دارد .
ب) فقط صداي ابتذال ميآيد
ترانه « تو مثل گلي » براي نخستين بار ، از آن سوي آبها و به شكل غيرمجاز به ايران آمد و در مدت كوتاهي ، علاقهمندان بسياري پيدا كرد .
ريتم آهنگ « تو مثل گلي » شش هشتم يا به قول عوام شش و هشت است . ريتمي كه معمولاً براي مجالس رقصهاي تند ، استفاده ميشود و بايد گفت كه « تو مثل گلي » در بين آهنگهاي رقصآور ، جايگاه ويژهاي دارد .
متاسفانه اين آهنگ دستمايه آهنگسازان ديگري شد و خيليها با اين ريتم به شهرت رسيدند كه از آن جمله ميتوان به « نوشآفرين » (18) خواننده آهنگ « تا ميگي سلام » اشاره كرد . سرانجام آهنگي كه ميتوانست « سعيد » را براي هميشه از فعاليت هنري در ايران ، محروم كند با مجوز رسمي منتشر شد و او را به شهرت و ثروت چشمگير رساند !
ترانهاي كه از حيث ادبي و هنري ، فاقد اعتبار است و غير از ابتذال هيچ پيام ديگري ندارد . بخوانيد و قضاوت كنيد :
« .... تو مثل گلي / ناز و خوشگلي
با اين همه درد اي يار / درمون دلي
با عشوه و ناز / دل رو ميبري
هيچي نميخوام اي يار / وقتي با مني
من به ياد تو / دل سپردهام
من به عشق تو اي يار / سر سپردهام .... »
علاوه بر وزن و قافيه مغشوش و بيسليقگي در چينش واژهها اين حيرت باقي ميماند كه واژهها و تركيباتي چون « ناز و خوشگلي » ، « عشوه و ناز » و « دل رو ميبري » با چه ترفندي از فيلتر « شوراي شعر وزارت ارشاد » گذشته است !
توجه كنيد :
« ... ناز او نگات / ايوا... داره
چشمون سيات اي يار / ماشاا... داره ..... »
در ادامه اين ترانه اهانت به مذهب صورت تازهاي به خود ميگيرد و « بندگي » كه خاص حضرت رحمان است به دلبركي خاكي ، پيشكش ميشود كه به راستي تاسفآور و غيرقابل بخشش است و از افرادي كه در شوراي شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ، عضويت دارند ، تصويب چنين ترانههاي موهني ، دور از انتظار است .
« .... من به عشق تو / زندگي كنم
با رقص نگات اي يار / بندگي كنم
تا كه زندهام / من براي تو
مديون توام عشقم / خاك پاي تو .... »
ج) تب چهل درجه براي ابتذال
آلبوم « بهونه » غير از ابتذال ، حرفي براي گفتن ندارد . بايد اعتراف كنيم كه با اين معيار ، پخش تمامي آلبومهاي موسيقي پيش از انقلاب ، هيچ محدوديتي ندارد .
« منو ديدي » از آهنگهاي قديمي است كه با شعري سست و بيمحتوا ، در آلبوم « بهونه » آمده است . ترانهاي مبتذل و از نظر هنري ، در حد صفر كه متاسفانه به شكل مرموزي از فيلترهاي نظارتي عبور كرده است :
« .... منو ديدي روتو برگردوندي
باز دل عاشقمو سوزوندي
با چه شوقي اومدم به سوي تو
ولي چشماي منو گريوندي
نه حرفي / نه پيامي
ديگه خسته شده دل / شده فكر جدايي .... »
آيا اينهمه بيدقتي در نظارت بر يك كالاي فرهنگي ، تاسفبار نيست ؟!
د) زير سايه مافياي قدرت
فعالان موسيقي پاپ ايران ، بازگشت « سعيد » را به اين عرصه يك اتفاق عجيب ميدانند و معتقدند وي بدون حمايت يك مقام بلندپايه ، هيچگاه نميتوانست به فعاليت هنري خود در ايران ادامه دهد !
مافياي قدرت ، هنوز از « سعيد » حمايت ميكند . وي هنوز هم در آن سوي آبها كنسرت ميدهد و آلبومهايش بي هيچ مشكلي در ايران عرضه ميشوند . اين در حالي است كه آلبومهاي هنرمندان ديگر تا مدتها به دنبال مجوز ، خاك ميخورد .
ترانههاي سطحي و نازل و فاقد ارزش هنري در آلبوم « بهونه » و آلبومهاي ديگر « سعيد » بدون توصيه و سفارشهاي خاص ، از داشتن مجوز ، محرومند اما دستهاي پشت پرده اين مشكل را آسان كردهاند تا اين واژهپردازي سخيف ، با نام ترانه به بازار عرضه شوند :
« .... تا كي بشينم من / هي منتظر تو
حرفي بزن آخر / اين قلب من ، اين تو
من از تو چه پنهون / دنبال تو بودم
اما ديگه اينجا / نميخوام كه بمونم .... »
اين سطرها ، اشكال فني دارند و حتي ابتداييترين اصول (يعني قافيه) در آنها رعايت نشده است . بيترديد نميتوان پذيرفت اساتيدي چون « مشفق كاشاني » ، « سبزواري » ، « شاهرخي » و ... اين آثار را تاييد كردهاند . پس حكايت قصه ديگري است .
آهنگ و ترانه « عزيزم » از مبتذلترين قطعات اين آلبوم است كه با شعري نازل از « سعيد » از خوان گسترده تساهل و تسامح ، مجوز دريافت كرده است .
اين ترانه كه ابتذال موجود در آن اظهرمنالشمس است از نقاط تاريك پرونده متوليان فرهنگي مملكت به حساب ميآيد !
بخوانيد و قضاوت كنيد :
« .... دلم مست گل سرخ عزيزم / كه من دست تو دادم
نميدوني كه پاره دلم بود / كه دربست به تو دادم
بذار تو قصر سينهت با تو باشه / همنوجا كه هميشه آرزوشه
ميميره روزي كه با تو نباشه / گلي كه از سرشاخه جداشه
عزيزم دل من تورو ميخواد / سحر شد امان از شب چشمات .... »
Admin
5th June 2010, 11:54 PM
http://nahad-modares.com/UCfiles/uc/89/popmusic6.JPG
5. آلبوم : دورنگي
خواننده: بهنام صفاريان
آهنگساز : بهروز صفاريان
ترانهسرايان : رهاشايان ، فرهاد مهرآوا ، يغما گلرويي
پويا صميمي ، اشکان رحيمي
شماره مجوز :٣٤٣٧/٤ت
الف) تو « دورنگي »
پرفروشترين آلبوم سال , لقبي است که هفتهنامههاي زرد به آلبوم « دورنگي » دادهاند . اما يکي از همين هفتهنامهها (19) اين آلبوم را اينگونه لقب داده است , « خالطورترين آلبوم سال! » (20)
در خالطور بودن آلبوم دورنگي هيچ ترديدي نيست .ترانه هاي اين آلبوم هم مثل آلبومهاي مشابه از کانال اصلي ـ يعني شوراي شعر و موسيقي ارشاد ـ نگذشته و از مجراي ديگري راهي بازار شده است!
اين آلبوم جنجالي که به موسيقي تند ـ و مخصوص رقص و پايکوبي ـ و همچنين ترانههاي مبتذل , شهرت دارد با حمايت « مرادخاني » و « مشفق » و برخي از مسئولان عرصه تصميمگيري وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامي به بازار موسيقي عرضه شد .
در آن زمان « مجيد باقي » ـ مدير عمومي تالار وحدت ـ در گفتگو با خبرنگاران ، به صراحت از غيرقانوني بودن اين آلبوم سخن گفت و قول داد که مساله را پيگيري کند .
بعد از چندي اين شايعه به گوش رسيد که قرار است , مديران تالار به خاطر اين حرکت ضد فرهنگي برکنار شوند و ضابطان وزرات ارشاد, اين آلبوم را جمع آوري کنند اما هيچکدام از اين دو شايعه به حقيقت نپيوست .
« دورنگي » در بازار موسيقي ماند تا ريشههاي ابتذال همچنان جوانه بزند !
ب) هنرمندي که هنرمند نبود
« بهنام » (21) برادر « بهروز صفاريان » است. شايد همين دليل براي خواننده شدن کافي باشد آن هم در کشور بينظير ايران که هنوز تکليف خود را با موسيقي پاپ (مردمي) روشن نکرده است .
بهنام با صدايي نامناسب و فالش (22) يک شبه به معروفترين خواننده ايران , مبدل شد و البته يک شبه هم از صحنه کنار گذاشته شد .
گويا قرار است « بهنام » با آلبوم « شبح » برگردد . آلبومي که بهروز به دليل شدت ابتذال , صدور مجوز براي آن را منتفي ميداند و قول داده که اين آلبوم را در آن سوي آبها پخش کند !
البته مشکلات بهنام و بهروز نيز به حساسيت مسئولان براي صدور مجوز براي « شبح » اضافه شده است.
ج) تب تند براي خوانندگي
آلبوم دو رنگي زماني به بازار آمد که تب خوانندگي در بين جوانان به شدت بالا بود .
صدور مجوز براي آلبوم دورنگي زمينهاي براي سرازير شدن سيل ابتذالي شد که هنوز با خسارتهاي آن دست و پنجه نرم مي کنيم .
دورنگي يک آلبوم « رپ » و « پانک » است .آن هم با يک موسيقي الکترونيکي و هيجان انگيز که ميتواند به راحتي ذهن جوانان را تخريب کند .
وزن , قافيه , رديف و ظرافتهاي شعري در سبک « رپ » و « پانک » هيچ اهميتي ندارد . به همين خاطر بهروز صفاريان براي تهيه آلبوم دورنگي به سراغ کساني رفته که ترانهسرايان درجه سه به حساب ميآيند .
براي مثال « رها شايان » يک آرايشگر است که از ادبيات بسيار کم ميداند و « پويا صميمي » دختري بورژواست که ترانههاي آبکي مينويسد تا مثلاً هنري داشته باشد !
در اين ميان « يغما گلرويي » (23) صاحب نامتر از ديگران است اما ترانهاي ديگر در واقع يک کپي رنگ و رورفته و مخدوش از ترانههاي شهيار قنبري است.
« چوپ لا چرخ » را با هم مرور ميکنيم . ترانهاي از « رها شايان » که اولين ترانه آلبوم « دورنگي » است :
« ....کاشکي بدونم کي داره چوب لاي چرخم مي ذاره
کيه با طلسم اون دل / تو کارش بد ميياره
سرکلاس درس تو / تا نوبت دلم ميشه
زنگ کلاس و ميزنه / دل نتونه عاشق بشه
به من بگو چه جور ميشه / طلسم اين دل وابشه
بشکنمش تا جشن تو / تو قلب من به پا بشه .... »
آهنگي تند (شش هشتم) اين ترانه را همراهي ميکند تا اصول ابتذال در حد نهايت رعايت شود !
آهنگي که براي اين ترانه ، ساخته شده , تلفيق دو آهنگ , يکي از « شهرام شبپره » و ديگري از گروه « گربههاي سياه » است که هر دو در ايران « ممنوع » به حساب ميآيند , در صورتي که اين آهنگ به سادگي مجوز پخش ميگيرد !
« هم آشيون » دومين ترانه اين آلبوم است که از عشق سطحي حرف ميزند . عشقي که دامن عشق را لکهدار ميکند .اين ترانه حتي ارزش دوباره نويسي را هم ندارد .اما ترانه دورنگي در پروژه خيانت , نقش برجستهاي دارد . ترانهاي سرشار از اشتباهات فاحش ادبي که جز ترويج يک عشق پوشالي هيچ هدفي را دنبال نميکند .
بخوانيد و قضاوت کنيد :
« .... تو دورنگي / هم زميني / هم به رنگ آسموني
هشتمين رنگ قشنگ جاده رنگين کموني
من و بي صدا ميخواستي / اما من از تو ميخوندم
پشت پا زدي به قلبم تا بيفتم / اما موندم
اون ور کوه ستاره / واسه ديدنت دويدم
صد دفعه زانو شکستم / اما پا پس نکشيدم
گفتي گوش به زنگ ميموني/ تا برات آواز بخونم
اما رفتي و نموندي / تا تک و تنها بمونم .... »
يغما ـ سراينده اين اثر ـ در برخي محافل ادعا کرده هشتمين رنگ جاده رنگين کمان استعارهاي براي امام هشتم حضرت رضا (ع) است که صد البته توهيني آشکار به ساحت مقدس ايشان است و انتظار ميرود پس از اين , ترانهسرايان براي توجيه ابتذال ترانه هاي مبتذل خود از حربه هاي ديگري ـ غير از احساسات مذهبي مردم ـ استفاده کنند .
د) شيوههاي جديد براي گرفتن مجوز
ترانهسرايان , براي تصويب ترانه از ترفندي استفاده ميکنند که همانا تلفيق عشق زميني و مقدسات است .يعني شعر عاشقانه مجازي براي پيامبر يا امام معصومي تقديم ميکنند تا موفق به کسب مجوز شوند !
برخي نيز پا از اين حد فراتر گذاشته و با استفاده از کلمات و عبارات مذهبي در ترانههاي خود به دريافت مجوز نائل ميشوند .
« قصر عشق » را از آلبوم « دو رنگي » بخوانيد :
« ....نري تو از کنارم / پاييز ميشه بهارم
ببين تو التماس / نگاه بي قرارم
خدا کنه بموني / با من تو آسموني
نشه بگي نميخواي / کنار من بموني
ذره ذره شکستم / به پاي تو نشستم
براي باور عشق / تو قبله گاه نشستم
ببين دو تا نگاهم / ميگه که بيگناهم
نري که تا قيامت / هميشه چشم به راهم .... »
بي دقتي و سهل انگاري مديران فرهنگي در اين زمينه بسيار نگران کننده به نظر ميرسد و وقوع چنين خطاهايي لزوم استفاده از يک کارشناس مذهبي را در شوراي شعر , يادآور ميشود .
« .... ميخوام امشب به خودم سر بزنم
تو رو پيدا بکنم توي تنم
به گمونم يه جايي توي دلم
گم شدي تو ازدحام من منم .... »
« قفس » يک ترانه مبتذل است که در قالبي غير متعارف سروده شده است .
آهنگ اين ترانه بسيار تحريک آميز هنوز هم در مجالس « اکس پارتي » طرفداران بسياري دارد .
به بخش ديگري از اين ترانه توجه کنيد .
« .... اي مث سينه ساز / پر گلايه پر راز
منو و بشکن تو خودم / منو باز از نو بساز
بذار تو آئينهها / حک بشه تصوير ما
خسته ام از من من / تو بيا ، خوب بيا .... »
ه) از لس آنجلس تا تهران!
هنگامي که آلبوم « دو رنگي » به بازار عرضه شد , کمتر کسي بود که « فريدون » را نشناسد . خواننده مطرح لسآنجلسي که همکارياش با گروه « بلک کتس » (گربههاي سياه) او را به شهرت رسانده بود .
« فريدون » در اوج ناباوري ـ آن هم بدون مجوز صدا در ايران ـ در آلبوم « دو رنگي » با « بهنام » همخواني کرد تا شايعه نقش دستهاي پنهان در صدور مجوز اين آلبوم بيشتر تقويت شود!
فريدون که بعدها با حمايت مافياي لاله زار موفق شد نخستين آلبوم خود را با نام « غريبه » (آهاي خوشگل عاشق) به بازار عرضه کند , هم اکنون از خوانندگان تلويزيوني لسآنجلس است .
ترانه « ستاره » با همخواني « بهنام » و « فريدون » را مرور ميکنيم:
« ... از اين ديار به اون ديار دويدم
از اون ديار به اين ديار رسيدم
هرجا رسيدم ولي باز دوباره
ستارمو تو آسمون نديدم
هرجا ميشد دويدم
دويدم و رسيدم
آرزو داشتم که تو رو ببينم
اما تو رو يه بار تو خواب نديدم
نشد کسي جاي تو رو بگيره
هنوز دلم به عشق تو اسيره
به عشق تو هرجا باشي ستاره
ميام بازم به ديدنت دوباره
دويدم و دويدم کسي مثل تورو نديدم
ببين که از غمت چها کشيدم ....»
ترانهاي تا اين حد نازل , ارزش نقد ادبي ندارد اما سوال اصلي هنوز بيجواب مانده است .چه کسي مسئوليت تصويب چنين ترانههاي بي سروتهاي را به عهده ميگيرد ؟
و) موسيقي گرفتار در دام ثروت اندوزان
شايد باورش کمي مشکل باشد اما ترانه « خواستگاري » بي هيچ مشکلي مجوز گرفته و هم اکنون در آلبوم دو رنگي به فرهنگ و هنر و موسيقي و.... دهنکجي ميکند .
قضاوت کنيد :
« ... يکي گفت بگو بگو بگو
بگو بگو بگو پول چي داري؟
يکي گفت برو برو برو
برو برو برو بابا پول نداري
يکي گفتمش ماشين
مدل بالا چند تا داري؟
يکي گفت کارت چيه ؟
که اومدي خواستگاري
بذار هر جوري ميشه به روزگارمون بشه
واسه ما فرقي نداره زندگي ساده باشه
ما ميگيم ، زندگي ساده باشه ، قشنگتره
پول باشه , عشق نباشه , ميگن که پول شيرينتره
ما به هم قولي داديم که قلبامون جدا نشه
از تو دل نميکنم , هرچي ميشه بذار بشه
هر چقدر ميخوان بهم جواب سر بالا بدن
اينقدر ميرم ميآم از سر رام کنار برن .... »
اين ترانه که ظاهري اجتماعي دارد با آهنگي مبتذل همراه است که به راستي ننگ موسيقي پاپ محسوب ميشود . بدون ترديد صدور مجوز براي ترانه اين اثر ,توهين مستقيم به مردم شريف و ترانهسرايان توانمند کشور است .
البته ارشاد هنوز صدور مجوز ترانه براي آلبوم را انکار ميکند اما شماره مجوز از قصه ديگري حکايت ميکند !
Admin
5th June 2010, 11:58 PM
http://nahad-modares.com/UCfiles/uc/89/popmusic7.JPG
6.آلبوم : اسکناس
ترانهسرا و خواننده : دکتر شاهکار بينش پژوه
آهنگساز : بهروز صفاريان
مجوز انتشار : ٤٢٧٥/٤ ت
نماينده انحصاري فروش در خارج از کشور : لسآنجلس ـ کمپاني پرستوها
الف) ردپاي مافياي موسيقي
« شاهکار » يکي از منحطترين شبه هنرمندان عرصه موسيقي پاپ ايران است که آلبومهايش به شکل حيرتآوري , مجوز ميگيرند .
شاهکار کار هنري خود را با « کاوه يغمايي » (24) و آلبوم « بانوي شرقي » آغاز کرد . آلبومي سرقتي که البته با شکستي تجاري روبرو شد . شاهکار با ترانهسرايي براي « شادمهر عقيلي » (25) به شهرت رسيد .
ترانه « خيالي نيست » (با صداي شادمهر) « خيال نکن نباشي » (با صداي عليرضا عصار) از معروفترين ترانههاي اوست.
شاهکار ، بين هنرمندان موسيقي پاپ به فردي لاقيد شهرت دارد و پايبند هيچ اصل اخلاقي نيست .
دريافت مجوز آلبوم « اسکناس » هم براي خود حکايتي خواندني دارد . هيچكدام از اعضاي شوراي شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي پاي برگه ترانههاي او را امضا نکردهاند و اين اثر با حمايت مافياي « يكي از تالارها و لالهزار » به بازار موسيقي عرضه شده است.(26)
البته اين آلبوم به دو صورت « مجاز و غيرمجاز » در دسترس همگان است .
ب) با ابتذال به جنگ ابتذال
شاهکار در سراسر اين آلبوم با حربه ابتذال به جنگ ابتذال (البته به زعم خود) و با سخيفترين واژهها ، هنر خود را عرضه کرده است .
« عشق لاتي » نخستين شعر و ترانه شاهکار در آلبوم « اسکناس » است که حتي به يکبار شنيدن و خواندن نميارزد اما ناگزير به نقل آن هستيم .
« .... يه جورايي نازنين خيلي ميخوامت حاليته ؟
دل ما بدجوري افتاده به دامت حاليته ؟
خودمون بازيگريم , بازي واسه ما درنيار
تا بگي « ف » مي خونيم end كلامت ،حاليته؟
تو بگو ما رو زدي ما هم همه جا مي گيم آره
خوش داريم ،خوش باشي تو خيال خامت ، حاليته ؟
اون نگاهت اگه « بيسته » ما ميگيريم « بيست و يك »
خودمون رو « دو » ميخوابيم ، زير خالت حاليته ؟
همه اين حرفا رو گفتم ولي راستش رو بخواي
بدجوري ديوونتم ، خيلي ميخوامت حاليته ؟
كلام سرشار از ابتذال « شاهكار » در اين شبه غزل (با قافيه مغشوش) به هيچ توضيح اضافي نياز ندارد اما اصطلاحات بازي پاسور (بيست و يك رو دو خوابيدن و خال) بسيار قابل تامل است !
آهنگ ترانه با پيش درآمدي هندي با صداي « بهروز صفاريان » (27) آغاز ميشود و با آهنگ « رپ » (28) ادامه پيدا ميكند . چند ثانيه بعد يكي از شرمآورترين ترانههاي تاريخ موسيقي ايران به گوش مخاطب مي رسد :
« .... من بودم و اسي ثپل با اون ابي تن لشه
با چنگيز و منوچهر و داش كوچيكه حسن پشه
آتيش كرديم موتور ، شال گردن بستيم كله مون
شديم سيلوراستالونه ه ه ارواح ننهمون
سه تركه رو موتور ويراژ ميداديم تو محل
دربهدر ساقي بوديم ،سيگار بگيريم و تل
نوكريم ، چاكريم ، چيكار كنيم ؟ عشق لاتيم
اين پايين نگاه كني ، ميبيني كه زير پاتيم .... »
« حسن » تنها اسم مقدسي نيست كه در ترانه شاهكار با لقب پشه به تمسخر گرفته ميشود .
در ادامه ترانه و ترانههاي ديگر او در مييابيم كه شاهكار از هر فرصتي براي وهن مذهب استفاده ميكند . البته بايد توجه داشت كه استفاده از كلماتي نظير : ساقي (به معناي توزيع كننده مواد مخدر و مسكرات) ، سيگاري (حشيش) ، تل (ترياك) ، غير از كمرنگ كردن قبح آن در افكار عمومي ، هيچ پيامدي ندارد :
« .... رو بيكاري و بي پولي ، زاغ يه ماشين زديم
تا صاحبش پياده شد آروم سراغش اومديم
از رو گرسنگي بودش كه تو يه چشم به هم زدن
باز كرديم ضبط و باندش و پولش رو زديم به بدن
تند و سريع و توپ و توپ، گفتيم بريم هواخوري
بعد سيخ و چليمي و بخوري و دوا خوري
سلامتي معجون زديم ، رفت اونجا كه غم نباشه
قوتي خورديم كه يه وقت كم نياريم ، كم نباشه ... »
متاسفانه اين واژهها نسخه اصلي اسكناس كه در سرتاسر كشور پخش شده ، شكل زنندهتري به خود ميگيرد .
براي مثال بيت آخر به اين صورت است :
« .... سلامتي معجون زديم ، رفت اونجا كه غم نباشه
شب جمعه داش علي ، كم نياري ، بد نباشه .... »
به راستي استفاده از اصطلاحاتي نظير : چليم ، بخوري ، دواخوري ، سلامتي ... زديم و... چه توجيهي دارد ؟
به اين سطر توجه كنيد:
« .... گفتم : كامي ناناز بشي ، نشكنه اون النگوهات
اينجا پر نامحرمه ،دامنتو بكش رو پات... » (29)
از قضا سطر دوم با لحن داش مشتيانهاي ادا ميشود تا شنونده را به سالهاي دور و كاربارههاي پررونق ببرد !
« ... پر عشق لاته توي كوچهها / همه علافن ، گنده لاتا و نوچهها
همه لات بازي افتاده توي بچه ها .... »
چنين استدلال ميكند كه فقر عامل اين مسائل است و آن وقت با استدلالي مضحك اين كار را توجيه مي كند .
بخوانيد:
« ... آخه تو كه شعار ميدي چي چي خوبه چي چي بده
تا حالا بچهت تو جوب به پوست خربزه گاز زده؟
هيچ وقت شده بوي كباب همسايه تو خونهتون
بپيچه و بچهت بگه ه ه گشنمه باباجون ؟!
آره آره ،دزدي بده اينو كه هركي ميدونه (30)
ولي آخه آدم توي نون شباش وا ميمونه
هيچكي تو دنيا ، قاتل به دنيا نميآد
دزدي هم ، ژنتيكي نيست ، خب بيكاره و كار ميخواد
مجرم اصلي محيطه كه مارو اينجور بار آورد
مجرم اصلي فقره كه ما رو توي اين راهها برد .... »
به راستي استدلالي محكم تر از اين تا به حال ديدهايد و يا از كسي شنيدهايد؟
ج) حديث نفس شاهكار
ترانه بعدي اسكناس با نام « خواننده » در واقع حديث نفس « شاهكار بينش پژوه » است كه در قالب طنز طرح شده است .
اين ترانه نيز همچون ترانههاي ديگر شاهكار از تصاوير ضداخلاقي و اهانت به مذهب آكنده است :
« .... هركي از مامانش قهر ميكنه
ميخواد بياد يه شبه خواننده شه
بقال و چقال و كوپن فروش
ميخواد معروف شه ، يه شبه گنده شه
اين روزا هركي بلده سوت بزنه
فكر ميكنه آهنگسازه ، بتهوونه
شعرم كه ديگه اين روزا همه ميگن
موسيقي پاپ هم كه ديگه اوپنه .... »
اتفاقاً همين عوامل دست به دست هم ميدهد تا كساني مثل شاهكار بدون هيچ زمينه و دانشي به دنياي موسيقي وارد شوند و راه ابتذال در پيش گيرند .
در بخش بعدي ترانه به استفاده چند باره شاهكار از اسامي مذهبي (آن هم صرفاً به خاطر تمسخر) توجه كنيد تا ميزان عناد او نسبت به مذهب ، ثابت شود :
« ..... اكبر آقاي باغبون ميگفت
اصغرشون خيلي خوب ميخونه
ميخواد بياد تهرون آهنگ بسازه
مي گفت موزيك خوب مي دونه
آخه عروسي نازي (31) تمپو ميزده
تو دهات كشته مرده واسه اون فراوونه
ميآد تهرون ميره حموم عمومي
دامبول ديمبول ميخونه و ميگيره
پير و جوون واسه اون ميميره
(چي ميخونه مگه ؟)
(ميخونه)
آفتاب لب بومه / روز كارش تمومه
وولك تنگ غروبه / لب بندر شلوغه ... »
در اين آهنگ هم كه به شيوه و سبك رپ اجرا شده به پشت پرده موسيقي پاپ اشاره ميشود كه اين قلم از تكرار دوباره آن شرم دارد .
« ... شعر ضعيف بخون ميگيره
اين جوري فروشت تو بازار جون ميگيره
حالا كه كسي كاري به كار ما نداره
بخون يه دختر دارم شاه نداره ... »
شاهكار سطر آخر را با آهنگ و حتي لحن « شماعي زاده » ميخواند تا به همگان ثابت كند كه واقعاً مديران فرهنگي به خواب زمستاني فرو رفتهاند و كسي كاري به كار مبتذلخواناني نظير او ندارد !
وي در ادامه راههاي به شهرت رسيدن در اين آشفته بازار را به صراحت بيان ميكند :
« ...عينك گرد بزن ، موهاتو بلند كن
با اين و با اون يواشكي زد و بند كن
ريش بزي بذار ، ژل بزن به موت
كلاس بذار واسه دايي و عموت
به شاعر و آهنگسازت ،گير بده
پول نوازندهها رو دير بده
مصاحبه كن با همه روزنامهها
بگو : بدن ، بدن بقيه خوانندهها
مي ، فاو سل ولا ، اسپانيش بيا (32)
(خيال نكن نباشي بدون تو مي ميرم)(33)
تو خوندنش يه كم قميش بيا
(واسه نونه ، واسه نونه) (34)
صداتو كلفت كن بنداز تو گلوت
بشه صدات يه جور مثل ماموت
(به من بگو معروف ميشم)
آه رييس بابا كلفت ترك
(به من بگو معروف ميشم)
خوبه خوبه معروف ميشي كم كمك
ميفروشه ميفروشه مثل نبات
يه آهنگت بگيره ، بسه برات .... »
د) اعتراف به نقش پول براي كسب مجوز
در آلبوم « اسكناس » دنبال كردن رد پاي ابتذال كار سختي نيست .چرا كه در اين اثر جز ابتذال به چشم نميخورد :
« ...توانا بود هر كه دانا بود / ز ثروت دل پير برنا بود
پر قو بود پول را رختخواب / هنر ،رختخوابش مقوا بود
همه سهم استاد دانشكده / پشيزي حقوق و مزايا بود
فغان ، سهم مردم زنان و لباس / از آن سوي ويترين ، تماشا بود
از اين پس پدر زير خرج گران / بزايد وگر كار ، ماما بود
از اين پس پسر،مي نويسد دگر / هر آنكس كه نان داد ، بابا بود ... »
صاحبان ذوق ميدانند كه اين گونه سرودنها حتي براي طرح در مجالس طرب نيز كاربردي ندارد اما وزرات ارشاد با گشاده دستي به اين آثار هنري ! مجوز ميدهد تا جوانان به راههاي غلط كشيده نشوند !!
« ترانه » پشت بند اين « غزل » را با هم بخوانيم :
« .... سكه و پول و اسكناس / چاره كار آدماس
خونهت كجاست ماشينت چيه ؟ / فهم و شعور ، باد هواس
تو اين روزا هر كي پول داره / تو چراغ جادوش غول داره
كور و كچل ، بي سواد و زشت / ويلا داره ولي مثل بهشت
صد تا تحصيل كرده نوكرشن / زناش ،سن دخترشن
معلق و وارو از پشت ميزنه / امضا بلد نيست ، پاي چكهاش انگشت ميزنه ...»
مخاطب در نگاه اول تصور ميكند با ترانهاي اجتماعي روبروست كه هدف اصلي آن تمسخر صاحبان ثروتهاي نامشروع است اما شاهكار هدفي ديگر را دنبال ميكند :
« .... اسمت چيه ؟ جابره
سواد داري ؟ اكابره
خونت كجاس ؟ ترجيش(تجريش)
عيال ميال ؟ / ارتيش (اتريش)
....كلاس گيتار ميرم و پات ميميرم
« اگه يه روز بري سفر » ياد ميگيرم
(اگه يه روز بري سفر)(35) ... »
شاهكار در اين ترانه با لحن كاملاً تحريك آميز ميخواند :
« ... اگه بهم اوكي بدي
ماه عسل ميريم « ونيز »
اگه بگي نه ، ميل بافتني رو
مي چپونم ، توي پريز
اگه نخواي زنم بشي چاره كار
خودكشي با قرصاي مامانه
هفتهاي يه دفه پاتوق من
بيمارستان لقمانه .... »
ه) راك ، راك ، راك اندرول
« وقيح ترين شيوه بيان احساسات « راك اندرول » است. »
اين جمله را يكي از بزرگترين موسيقيدانان جهان گفته و البته حقيقت هم دارد .
« شاهكار » در قطعه مبتذل « عشق خياباني » آهنگ اصلي « راك اندرول » را سرقت كرده و با به كارگيري كلمات مبتذل فارسي ، ابتذال آهنگ را كامل كرده است .
شاهكار در اين ترانه به بهانه رد ضد ارزشها ، با غيرارزشيترين كلمات و عبارت ، قطعهاي زشت را به آلبوم « اسكناس » افزوده است .
(ضمن پوزش صميمانه از حرمت قلم) ترانه ياد شده را ميخوانيم :
« .... جلوي آينه روزي دو ساعت / ژل ميماله بينهايت
خوش تيپ ميكنه فراوون / ميآد تو خيابون
با ماكسيماي مشكي / تودوزيها زرشكي
رينگ اسپرت ، لاستيك پهن / ميگازه تو جردن
صداي ضبط ماشينش هواييه
سيستم صوتي ميبنده / هرهرهر ميخنده
هي ميره بالا پايين / با كامبيز و با آيدين
مي رونه مثل فشفشه / ترمز دستي ميكشه
تا ميبينه ايست بازرسي / ميميره از دلواپسي
رنگش يهو ميپره / ميگه اين باره آخره
خونه باباش ميخوره نون مفت / گردن ميكنه كلفت
پاي تلفنه تا چهار صبح / علافه آخه خب
روزي يه دفه عاشق ميشه / آخرشم فارغ ميشه
به همه ميگه يه روزي بهاري / ميآم خواستگاري
هفته اي يه دفعه شماله / ويلاي اين و اون وباله
از صبح تا شب تو خزر شهر / علاف و دربدر .... »
شايد پذيرش اين حقيقت كمي مشكل باشد اما متاسفانه بايد گفت كه شاهكار هم يكي از جواناني است كه هر روز خودش را به شكل همين جوان كه (وصفش) در خيابان جردن به جستجوي شكار ، بالا و پايين ميرود ، درميآورد !
شاهكار دختران تهراني را نيز توصيف كرده است ! (قابل تامل اينكه در اينسرت آلبوم توضيح داده كه در آمريكا و اروپا هم پخش مي شود ! )
« ...صبح تا شب تو سلموني / تا نصفه شب مهموني
آرايش هفت قلم / ميگه واي چه خوشگلم!
غذا از بيرون ميگيره / پيتزا نخوره ميميره
واجب تر از نون شب / ماتيك و خط لب
نقشش ، نقش عروسك / بين يه مشت خروسك
يه روزي ميشه بيدار / كه شده گرفتار
واسه شوهر هلاكه / تو فكر رنگ لاكه
پسر پولدار ميخواد / ولي گيرش نميآد
يه مشت سوسول قرتي / بچه رپ زپرتي
ميان دورش ميگيرن / واسهش ميميرن
وانمود ميكنه فارسي بلد نيس / يكي سه هفته بود تو پاريس
به خان باباش ميگه پاپا / آخه رفته اروپا
با پسره ميشينه / مامانش يهو ميبينه
هول ميشه يك عالمه / ميگه پسرخالمه !
چرا گريونه دختر / امشب مونده پشت در
باباش راهش نمي ده / يه چيزايي شنيده .... »
شاهكار در اين ترانه به بهانه نمايش ابتذال خطوط قرمز را پشت سر ميگذارد و مبتذل سرايي ميكند !
Admin
5th June 2010, 11:59 PM
جمعبندي
« دلشوره » آلبومي است که بايد در لسآنجلس توليد ميشد اما به دليل سهلانگاري ، مدعيان فرهنگ در سرزمين اسلامي ما به بازار آمد و سرچشمه ابتذال موسيقي ما شد . به راستي چه پاسخي داريم ؟!
تحقيق درباره عوامل صدور مجوز به آثار مبتذل و تقليدي کار سختي نيست . با ورق زدن آرشيو اسناد و نگاهي به چگونگي صدور مجوز براي آثار اينچنيني ، ميتوان آنها را يافت ، آلبوم « عاشقي هر کي هر کي شد » بهترين سند براي پيگيري تخلفات و سوءاستفادههاست .
« بازگشت » فرياد بلند اضمحلال موسيقي پاپ است . آنچه مسلم است اينكه اين صدا فقط از « حنجره » سعيد پورسعيد بلند ميشود اما « ديگري » به اين حنجره فرمان ميدهد . كساني كه از لابيهاي تالار وحدت و مافياي لالهزار خبر دارند ، صاحب اصلي حنجره را به خوبي ميشناسند .
« بهونه » يك بهانه تازه براي كشف حقيقتي تكان دهنده است كه در موسيقي پاپ ما انكارشدني نيست . وجود يك مافياي قدرتمند كه براي ترويج ابتذال از صرف هزينههاي هنگفت ، باكي ندارد .
راستي ما چقدر براي حفظ فرهنگ اسلامي و هويت ملي خود هزينه ميكنيم ؟!
حرف آخر « دو رنگي » تلخ است . تلخ مثل « به قبلهگاه نشستن » براي هوسي که رنگ عشق به خود گرفته است. بعد از گذشت چند سال چگونگي صدور مجوز اين آلبوم هنوز در هالهاي از ابهام است . ابهامي که پيگيري پرونده اين آلبوم در مرکز موسيقي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي رفع ميشود .
تلخ است اما حقيقت دارد . « اسكناس » با همه ابتذالش با شماره مجوز رسمي 4275/4ت در بازار موسيقي و در دسترس جوانان اين سرزمين است .
اتفاقاً در يك صفحه از اينسرت اين آلبوم اين شعر شاملو خودنمايي مي كند « سخن من نه از درد ايشان بود/ از دردي بود/ كه ايشانند .»
صداي زنگ خطر را نميشنويم ؟ اسكناس ميخواهد صداي نسلي باشد كه قرار است فرداي اين سرزمين را بسازند .
منابع
1. خواننده و آهنگساز مشهور ايراني كه پيش از انقلاب با آثاري نظير : « گل يخ » ، « پاييز » ، « هوار هوار » ، « ليلا » و « پرنده مهاجر » به شهرت رسيد و پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران ماند و هفت آلبوم موسيقي با مجوز ارشاد اسلامي ، منتشر كرد
2. راديو « بي.بي.سي »
3. هفتهنامه « وطن »
4. نشريه محلي « جزيره » با مدير مسئولي « محمدرضا يزدانپناه » مديرعامل وقت سازمان منطقه آزاد كيش
5. آهنگسازي كه بيشترين آهنگ را براي « داريوش » ساخته است . آهنگساز قطعاتي نظير : « بنبست » ، « خانه » ، « رسول رستاخيز » و ....
6. « بابك بيات » در چند محفل رسمي و غير رسمي اين ادعا را كرده است .
7. تعبيري از « احمد شاملو » در وصف « داريوش »
8. « اكبر آزاد » ترانهسراي خوانندگان منحط پيش از انقلاب كه به بركت سياست تساهل و تسامح همچنان به شبههافكني عليه نظام ادامه ميدهد . وي در سال 1365 ترانه « بغض » را با آهنگسازي « بابك بيات » براي « داريوش » ساخته است . « تمام بغض قناريها ، صداتو ترسونده .... »
9. براي نمونه ميتوان به ترانه « مشكوك » (تيتراژ پاياني فيلم مرسدس ساخته مسعود كيميايي) اشاره كرد كه ترانه « ايرج جنتي عطايي » با نام مستعار « شهرام دانش » منتشر شده است .
10. « من و تو ، درخت بارون »
11. ترانهسراي مقيم ايران كه در دهه چهل و پنجاه با ترانههايي نظير : « چرا نميرقصي » (ويگن) ، « سلطان قلبها » (عارف) ، « آهو » (ابي) و ... به شهرت رسيد .
12. آهنگساز و تنظيمكننده
13. ترانهسرا
14. يكي از شركتهايي كه در مافياي لالهزار و تالار وحدت نقش برجستهاي دارد
15. يكي ديگر از شركتهاي مافيايي كه اسپانسر اصلي « ام.آي.تي.وي » نيز به حساب ميآيد .
16. آهنگساز ، خواننده و مدير عامل شركت رامشه موزيك
17. آهنگساز و خواننده
18. خواننده و هنرپيشه دهه پنجاه و همسر سابق « سعيد راد » بازيگر سينما
19. هفتهنامه « پيامآور »
20. خالطور در اصطلاح اهالي موسيقي پاپ ، يك نوع موسيقي بي در و پيكر و مخصوص مجالس عروسي ، تولد و ... است .
21. آهنگساز مقيم ايران كه هماكنون در « دوبي » براي خوانندگان پيش از انقلاب ، آهنگ ميسازد
22. خارج
23. ترانهسراي مقيم ايران كه براي « سياوش قميشي » ، « منصور » ، « شماعيزاده » و چند خواننده لسآنجلسي ديگر نيز ترانه ميسرايد و بزرگترين افتخارش اين است كه از سوي « شهيار قنبري » « يغما پررويي » لقب گرفته است !!
24. فرزند ارشد كوروش يغمايي كه هماكنون تبعه كانادا است .
25. شبههنرمند ايراني كه وي نيز در خارج از كشور به سر ميبرد .
26. درباره مافياي تالار وحدت و لالهزار و نسبت مديراني چون « مرادخاني » ، « مشفق » و .... با دلالهاي لالهزاري نظير : « اكبر سلطاني » ، « مهديزاده » و .... بايد تحقيق جامعي صورت گيرد !
27. آهنگسازي كه براي لسآنجلسيها آهنگ ميسازد
28. سبكي كه در اروپا و آمريكا نيز مخاطبان بيشخصيت و كوتهفكري دارد .
29. در نسخه اصلي چنين آمده است : « اينجا پر از نامحرمه چادرت رو بكش رو پات » كه بازهم اين پوشش برتر زن مسلمان را به سخره ميگيرد .
30. در نسخه اصلي اين مصرع اين طور آمده است : « آره بابا دزدي بده ، اينو الاغم ميدونه »
31. در نسخه اصلي به جاي « نازي » از كلمه « فاطي » استفاده شده است
32. از ريتمهاي پرطرفدار موسيقي پاپ
33. در نسخه اصلي اين ترانه آمده است : « اي كاروان ، اي كاروان ، من دزد شبرو نيستم » ( شعري كه در وصف امير مومنان عليهالسلام سروده شده .)
34. نسخهاصلي : « نميخواستم خورشيد و ازت بگيرم »
35. در اين بخش اين سطر از ترانه « فرامرز اصلاني » اجرا ميشود .
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.