PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نحوه شکل گیری گروه های شیطان پرستی در ایران



Admin
2nd June 2010, 01:56 PM
نحوه شکل گیری گروه های شیطان پرستی در ایران


http://nahad-modares.com/UCfiles/uc/89/sheytanparasti.jpg



منبع: نهاد مقام معظم رهبری ( دانشگاه تربیت مدرس تهران)
http://www.nahad-modares.com (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.nahad-modares.com)



مقدمه

ايران اسلامي علي‌الخصوص در سال‌هاي پس از پيروزي انقلاب نسبت به ديگر كشورهاي اسلامي و شرقي با بيشترين حجم و تنوع آسيب‌ها و تهديدات فرهنگي دست به گريبان بوده‌است.

در اين ميان تلاش كشورهاي غربي براي استحاله فرهنگي نيز به عنوان عامل شتاب‌دهنده نقش موثري ر ايفا كرده است .

يكي از جريان‌هاي فاسد فكري و فرهنگي كه ابتدا مرزهاي اخلاقيات را در كشورهاي اروپايي و آمريكايي در هم شكسته و سپس به سرزمين‌‌هاي شرقي رسيد « شيطان‌پرستي » يا « شيطان‌گرايي » مي‌باشد .

هدف پژوهش حاضر بررسي اجمالي شكل‌گيري اين نحله در جهان غرب و سپس راهيابي آن به كشورمان مي‌باشد .


توضيح ضروري

شيطان‌پرستي يكي از جريان‌هاي ضد فرهنگي بين‌المللي است كه به دليل ماهيت و عملكرد داراي زواياي پنهاني مي‌باشد . لكن در گردآوري داده‌ها سعي شده‌است از كامل‌ترين اطلاعات موجود و قابل دسترسي بهره‌برداري شود ، اما علي‌رغم تدابير علمي متخذه احتمال تاريك ماندن برخي از ابعاد اين « تهديد خاموش فرهنگي » نيز وجود دارد .

لذا از خوانندگان گرامي تقاضا مي‌شود تا در صورت تمايل هر گونه اطلاعات تكميلي شامل : معرفي شخصيت‌هاي تاريخي و فرهنگي سياسي مرتبط با موضوع پژوهش ،مصاحبه‌ها و فيلم‌هاي مستند داستاني مرتبط ، كانون‌هاي تجمع و پايگاه‌هاي اينترنتي فعال كه در اين شماره بدان‌ها اشاره شده را در اختيار مجموعه فرهنگي « صرير » قرار دهند ،‌ تا به فضل الهي در شماره‌هاي بعدي امكان ارائه اطلاعات كامل‌تر فراهم آيد .




http://nahad-modares.com/UCfiles/uc/89/sheytan1.JPG


http://nahad-modares.com/UCfiles/uc/89/sheytan2.JPG


http://nahad-modares.com/UCfiles/uc/89/sheytan3.JPG


http://nahad-modares.com/UCfiles/uc/89/sheytan4.JPG


http://nahad-modares.com/UCfiles/uc/89/sheytan5.JPG


http://nahad-modares.com/UCfiles/uc/89/sheytan6.JPG
http://nahad-modares.com/UCfiles/uc/89/sheytan7.JPG
http://nahad-modares.com/UCfiles/uc/89/sheytan8.JPG
http://nahad-modares.com/UCfiles/uc/89/sheytan9.JPG

Admin
2nd June 2010, 02:00 PM
1) آشنايي با شيطان‌پرستي

1. تعريف كلي
سال‌هاي پس از رنسانس را مي‌توان به سال‌هاي افسار گسيختگي جهان غرب در تمامي ابعاد فردي و اجتماعي و جنبه‌هاي متعدد منتهي به روابط انساني توصيف كرد .

پس از برداشته شدن يوق تعاليم متعصب كليساي كاتوليك از گردن انسان غربي ، چند كنش عمده فكري و فلسفي شكل گرفت كه شرح آن در حوصله اين مقال نمي‌گنجد ،‌ لكن آنچه قابل توجه است ، رويكر‌د‌هاي متفاوت به مساله انسان و رابطه او با خدا است كه زمينه‌هاي شكل‌گيري بسياري از جريان‌هاي فلسفي را فراهم آورد .

نكته‌اي كه نبايد از ذهن دور بماند ،‌تاثيرات گسترده مكاتب يوناني و شرقي بر انديشه متفكران غربي است .
در هر حال با در نظر گرفتن موارد فوق‌الذكر دامنه انتقاد‌گرايي به مباحث اصلي توحيدي يعني جايگاه خدا ، انسان و شيطان نيز رسيد .

قرن‌ها بعد يعني در سال‌هاي آغازين قرن بيستم برخي از عناصر فاسد‌‌الاخلاق با اتكا به گرايشات و نظريات توراتي و پروتستاني به صورت مخفيانه جريان « شيطان‌پرستي » را با ويژگي‌هايي همچون گناه‌گرايي ، ‌قتل ، ‌تجاوزات جنسي ، هدم اصول اخلاقي ، بي‌توجهي به مسائل توحيدي و ... پايه‌گذاري كردند .

اگرچه فطرت خداجوي انساني عاملي بازدارنده در تمايل يافتن تعداد وسيعي از افراد جامعه انساني به اين جريان شده ، لكن استفاده از موسيقي‌هاي جذاب و متنوع ، انجام اعمال خارق‌العاده و دور از ذهن ،‌ تهي‌شدن انساني غربي و عصر جديد از معنويت و اتصال به منبع فيض موجبات گرايش افراد اندكي را به اين گروه‌ها فراهم آورد .

نكته حائز اهميت آن است كه علي‌رغم عدم استقبال عمومي از عضويت در گروه‌هاي شيطان‌پرستي ، آموزه‌ها و تعاليم گمراه‌كننده‌اي توسط ايشان و به وسيله ابزارهايي كه در اختيار ايشان توسط قدرت‌هاي بزرگ سياسي قرار گرفته ، ‌منتشر شده و مي‌شود و اين گروه‌ها در سراسر جهان همواره به عنوان كانون هاي فحشا و فساد شناخته مي‌شوند .

سال 1960 را مي‌توان به صورت جدي آغاز دور جديد حيات و فعاليت شيطان‌پرستان در آمريكا دانست (1) ، ‌صرف‌نظر از انواع شيطان‌پرستي كه طي ساليان متمادي باستاني همچون يونان ، عراق ، ‌ايران و ... وجود داشته است . هدف اين پژوهش بررسي و مطالعه جريان خاص شيطان‌پرستي مسيحي است كه در سال 1960 ميلادي رسماً در كشور آمريكا فعاليت خود را به عنوان يك فرقه و مكتب آغاز كرده‌است .
نكته ضروري نقش قابل توجه يك مامور شناخته شده سازمان مركزي جاسوسي آمريكا در شكل‌گيري جريان مذكور مي‌باشد كه طي پژوهش به آن اشاره خواهد شد .

2. شيطان‌پرستي ديني (2)

اگرچه ضروري است كه متذكر شويم اينكه اساساً آيا مي‌توان شيطان‌پرستي را ديني خواند ، محل سوال‌هاي جدي است ، لكن با توجه به اينكه در اغلب كشورها چنين دسته‌بندي ارائه شده است از عنوان « شيطان‌پرستي ديني » عيناً استفاده مي‌شود .

مبناي بنيادين اين نوع از گرايش به شيطانيسم ، پرستش يك نيروي ماوراء الطبيعه اساطيري و يا چند خدايي مي‌باشد . عمده پيروان آن به « خدايان » رم باستان ، ‌الهه‌هاي شرقي
و ... گرايش دارند . (3)

اما ركن اصلي اين نوع نيز مانند ساير انواع تاكيد بر پرورش استعدادهاي شخصي انسان و در حقيقت خودپرستي است .

3. شيطان‌پرستي فلسفي

اين نوع گرايش عبارت است از اينكه محور و مركز عالم انسان است‌» اين شاخه از شيطان‌پرستي به پايه‌گذاري اين فرقه به نام « آنتوان لاوي »(4) نسبت داده مي‌شود .

اين نوع شيطان‌گرايي نيز مانند دو نوع ديگر يعني ديني و گوتيك از مبناي اعتقادي يهوديت نشات گرفته است . (در بخش سوم به تفضيل در اين خصوص بحث خواهد شد.)
* آشنايي گذرا با « آنتوان لاوي »
نام كامل وي « آنتوان شزاندر لاوي » (Anton Szandor Lavey) مي‌باشد . وي
در يازدهم آوريل سال 1930 ميلادي در شيكاگو آمريكا متولد و به همراه خانواده‌اش به سانفرانسيكو عزيمت نموده و تا زمان مرگش در آنجا ساكن مي‌شود .

وي شخصيتي ناهنجار و ناسازگار بوده كه در سن 17 سالگي ضمن فرار از تحصيل و حضور در خانه به عنوان خدمه و دلقك به يك سيرك مي‌پيوندد .

لاوي در سال 1950 ميلادي در دايره جنايي پليس آمريكا به عنوان عكاس جنايي مشغول به كار مي‌شود (5) كه تاثيرات عمده‌اي را نيز مي‌پذيرد .

آنتوان در سال 1952 با « كارول لنسيگ » ازدواج مي‌كند اما بنابر دلايلي اعم از عدم
التزام به اصول اوليه اخلاقي و پايبندي به روابط خانوادگي و شيفتگي به زن ديگري به نام « داين هگارتي » از همسر اولش جدا شده و از سال 1960 به بعد روابط نامشروعي را با وي آغاز مي‌كند . لاوي يك فرزند نامشروع از هگارتي كه هرگز با وي ازدواج نكرد را به دست مي‌آورد .

وي همچنين علاقه وافري به نوازندگي پيانو داشته و طبق اطلاعات موجود در همين سال‌ها روابط جدي و پردامنه را با برخي عناصر سازمان (CIA) همچون « مايكل آكينو » (6)
برقرار مي‌كند .

اين فرد مرتبط با سازمان جاسوسي آمريكا در تاريخ 30 آوريل 1966 در حال كه براي جمعي از اعضاي حلقه‌هاي سري « دايره اسرار‌آميز » با سري تراشيده سخن مي‌گفت ، مدعي بنيان‌گذاري « ‌كليساي شيطان » شد .

نامبرده كتابي را تحت عنوان « انجيل شيطان » و كتاب ديگري نيز با نام « آئين ‌پرستش شيطاني » به چاپ رساند . روز مرگ لاوي با نام « هالووين » در آمريكا شناخته مي‌شود .

4. شيطان‌پرستي گوتيك (7)
اين نوع شيطان‌گرايي نيز مانند دو نوعي كه در گذشته اشاره شده نوعي از شر‌پرستي با اشاره به تاريكي و از كثيف‌ترين فرقه انحرافي به حساب مي‌آيد . در موسيقي متاليكا نيز سبكي
به نام گوتيك وجود دارد .

كثيف‌ترين اعمال مانند خوردن نوزادان ، ‌تجاوزات جنسي و ... به اين گروه نسبت داده مي‌شود. (گرچه گفتني است براي تمام گروه‌هاي شيطاني اين اعمال از واجبات ! به حساب مي‌آيد.) ميل و درخواست به‌ « برگشت تاريكي » در اين شاخه بارز است . همانند اعضاي
گروه « آكنكار » كه با لباس‌هاي تيره به غارها و تاريكي‌ها براي فرياد كشيدن پناه مي‌برند !


2) بسترهاي شيطان‌پرستي در غرب

1. فلسفه يوناني
يكي از مواردي كه اغلب ، كارشناسان فرق و مذاهب در خصوصي تحليل شيطان‌گرايي از آن بهره‌برداري مي‌نمايند ، ديدگاه اديان نسبت به مساله « شيطان » و معرفت خاصي ديني نسبت
به اين شر مطلق است .

در همين رابطه نيز ادعاي لاوي در استناد به ذهنيات موهن خود مبني بر تغيير واژه يوناني (Devil) يا شيطان به devil و انتساب آن به زبان سانسكريت كه آن‌گاه معناي الهه مي‌يابد قابل توجه است . در واقع نظريه‌پردازان طريقت گمراهي مذكور دست به مغالطه‌اي مي‌زنند و سپس در بستر آن به تبيين نظرياتشان مي‌پردازند .
بخش دوم ارتباط شيطانيسم يا فلسفه يوناني نيز در نگاه به اسطوره‌‌ها ، ‌افسانه‌ها و خدايان يونان باستان است . همانطور كه در بخش قبلي نيز اشاره شد از يكسو ميل به پرستش كه امر فطري و طبيعي است و از سوي ديگر بناي فكري گروه قابل توجهي از ايشان منجر به آن مي‌شود تا از « ‌درد بي‌خدايي به خدايان دروغين » پناه ببرند .

2. پروتستانيزم
كليساي كاتوليك و نهاد مستهلك آن طي 10 قرن فجايع اخلاقي ، ‌عقيدتي ، سياسي ، ‌اجتماعي و اقتصادي را عليه غرب به راه انداخت . پس از اقدام مارتين لورتر و كالوين در اعلام
« ‌خريداري شدن جهنم » (8) جامعه مسيحيان به صورت افسار گسيخته و با جهتي كاملا غير‌‌ديني رويكردهايي را نسبت به مولفه‌هاي فوق اتخاذ كردند .
بايد توجه داشت كه عده‌اي از شيطان‌گرايان نيز قصد دارند كه با ارجاع مستقيم تاريخ تشكيل‌شان به سال 1565 در حقيقت دست به نوعي تاريخ‌سازي بزنند كه فاقد عنصر استناد است.
اما ضروري است يادآور شويم كه ريشه‌اي اوليه اين حركت انحرافي به دوران رنسانس يا همان تاريخ ادعايي مي‌رسد اما در آن دوره گزارش تاريخي مستندي از شيطان‌گرايي وجود ندارد ، بلكه برخي افراد با ادعايي از دل سپردن به شيطان‌سعي در راه‌اندازي يك حركت انتقادي عليه كليسا را داشتند و بس .

اما اصول شيطان‌پرستي پروتستاني كه به دروغ به آنتوان لاوي منصوب مي‌شود شامل
موارد ذيل است :

« 1. شيطان مي‌گويد دست و دلبازي كردن به جاي خساست .
2. شيطان مي‌گويد زندگي حياتي به جاي نقشه خيالي و موهومي روحاني
3. شيطان مي‌گويد دانش معصوم به جاي فريب دادن رياكارانه خود .
4. شيطان مي‌گويد محبت كردن به كساني كه لياقت آن را دارند به جاي عشق ورزيدن به نمك‌نشناسان .
5. شيطان مي‌گويد انتقام و خون‌خواهي كردن به جاي برگرداندن صورت [ اشاره به تعاليم مسيحيت كه مي‌گويد هرگاه برادري به تو سيلي زد ،‌آن طرف صورتت را جلو بياور تا ضربه‌اي به طرف ديگر بزند]
6. شيطان مي‌گويد مسئوليت‌پذيري در مقابل مسئوليت‌‌پذيران به جاي نگران بودن خون آشام‌هاي غير مادي
7. شيطان مي‌گويد انسان مانند ديگر حيوانات است ، گاهي بهتر ولي عذاب بدتر از آنهايي كه روي چهار پا راه مي‌روند ،‌به دليل آنكه انسان داراي خداي روحاني و پيشرفت‌هاي روشنفكرانه ، او را پست‌ترين حيوانات ساخته است .
8. شيطان تمام آن چيزهايي كه گناه شناخته مي‌شوند ارائه مي‌دهد چون كه تمام آنها به يك لذت و خوشنودي فيزيكي ،رواني يا احساسي منجر مي‌شوند .
9. شيطان بهترين دوست كليساست چرا كه در ميان تمام اين سال‌ها وجود شيطان دليل ماندگاري كليساها است . »

قوانين فوق و 11 بندي كه در ادامه مي‌آيد تنها متني است كه در سال 1490 و در كتاب
« ‌پتك جادوگران » ‌در باب شيطان‌پرستي نوشته شده و صرفا ترجمه‌اش آن هم به دروغ به شيطان‌پرستي لاوييان و يا معاصر نسبت داده مي‌شود كه نگاه به 11 اصل بعدي علي‌رغم آنكه آشكارا نكات انحرافي نيز دارد ،‌ نشان مي‌دهد كه اين نوع شيطان‌پرستي يك حركت انتقادي صرف بوده و نمي‌توان ميان آن و جريان معاصر رابطه‌اي برقرار كرد :

« 1. هرگز نظراتت را قبل از آنکه از تو بپرسند بازگو نکن.
2. هرگز مشکلاتت را قبل از آنکه مطمئن شوي ديگران ميخواهند آن را بشنوند بازگو نکن.
3. وقتي مهمان کسي هستي ، به او احترام بگذار و در غير اين صورت هرگز آنجا نرو.
4. اگر مهمانت مزاحم تو است، با او بدون شفقت و با بيرحمي رفتار کن.
5. هرگز قبل از آنکه علامتي از طرف مقابلت نديده‌اي به او پيشنهاد نزديکي جنسي نده.
6. هرگز چيزي را که متعلق به تو نيست برندار، مگر آنکه داشتن آن براي کس ديگري سخت است و از تو ميخواهد آن را بگيري.
7. اگر از جادو به طور موفقيت آميزي براي کسب خواسته‌هايت استفاده کرده‌اي قدرت آن را اعتراف کن. اگر پس از بدست آوردن خواسته‌هايت قدرت جادو را نفي کني، تمام آنچه بدست آوردي را از دست خواهي داد.
8. هرگز از چيزي که نمي‌خواهي در معرض آن باشي شکايت نکن.
9. کودکان را آزار نده.
10. حيوانات -غير انسان- را آزار نده مگر آنکه مورد حمله قرار گرفته‌اي يا براي شکارشان مي روي.
11. وقتي در سرزميني آزاد قدم بر ميداري، کسي را آزار نده، اگر کسي تو را مورد آزار قرار داد، از او بخواه که ادامه ندهد. اگر ادامه داد، نابودش کن . »
لازم به ذكر است دليل پرداختن جدي‌‌تر به اين بخش استناداتي است كه شيطان‌پرستان براي دوره‌هاي تاريخي از آنها بهره مي‌برند .

Admin
2nd June 2010, 02:02 PM
3. معرفت‌شناسي يهودي از شيطان
اگرچه در بخش بعدي به تفضيل در باب رابطه « صهيونيسم و شيطانيسم » سخن به ميان خواهيم آورد ، لكن ضروري است صرفا اشاره شود حركت اعتراضي رنسانس و جنبش‌‌ها و گرايش‌هاي بعدي آن عميقا تحت تاثير آموزه‌هاي يهوديان بوده است .
همچنين نفوذ آثار يهوديان ،‌بر روي برخي از رهبران رنسانس در گذشته و نظريه‌پردازان فعلي قابل ملاحظه مي‌باشد . (9)

4. افول معنويت
آنگاه كه چراغ عالم افروز معنويت رو به افول نمايد ، بديهي است كه انواع و اقسام منحرف‌ترين سراب‌هايي رخ نموده و انسان معاصر را به دام بلا مي كشاند .
در اين محور بايد تاكيد شود كه تعويض جاي معنويت و نقش خداوند با آموزه‌هاي مستعمل و فرسوده امروزي يكي از علل اصلي شكل‌گيري اين گروه‌ها بوده‌است .
بايد اشاره كرد كه موسسان شيطان‌گرايي علي‌الخصوص لاوي به صورت جدي تحت تاثير فلاسفه پوچ‌گرا و بدون معنويتي همچون « نيچه » بوده‌اند .

5. رمانس‌گرايي (10)
رمانس‌‌گرايي در جهان غرب عمدتا با اسطوره‌گرايي در جهان اسلام و يا آئين‌ شرق ارتباط كپي‌گرايانه دارند .
بدين معنا كه غربيان به دليل احساس نياز به وجود قهرمان شخصيت‌‌هاي تخيلي و دروغين با قدرت‌هاي نيك و بد آفريدند تا خلاء ناشي از عدم حضور اسطوره‌ها را در فرهنگ جبران نمايند. (11)
از اين منظر ميل به قهرمان يك رمانس شدن هميشه در روح و روان و انديشه انسان غربي وجود دارد آنقدر كه حاضر است براي آن حتي به « شيطان » هم بدل شود .



3) صهيونيسم و شيطانيسم
در اين فصل به رابطه ميان صهيونيسم و يهوديت و ارتباط آن با شكل‌گيري و دوام شيطانيسم مي‌پردازيم .
لازم به ذكر است كه متون ديني يهود و عمده‌ترين عامل ايجاد اين نحله فاسد فلسفي و فرهنگي (بخوانيد ضدفرهنگي) بوده است .

1. متون
از منظر يهودي و نقش آنها در شكل‌گيري شيطان‌پرستي چند نكته ذيل قابل توجه است .
1ـ1 براساس آموزه‌هاي يهودي و عبراني شيطان نه يك موجود بد ، بلكه يك فرشته خادم براي آزمايش انسان‌ها است . (12)
2ـ1 در مكاشفات نيز به عدد 666 عدد مقدس شيطان‌پرستان اشاراتي شده و آن عدد وحش توصيف شده است كه بايد شمرده شود .
3ـ1 خواه‌ناخواه متون يهودي منبع برداشت براي مسيحيان نيز قلمداد مي‌شوند و نگاه خاصي يهوديت به شيطان‌ تاثيرات فراواني را بر مسيحيت داشته است .

2. تصوف يهودي (كابالا)
كابالا يا قبالا يا همان تصوف يهودي آئيني است كه به نوع خاصي از رياضت هاي شيطاني يهوديت دلالت دارد .
برابر نظريات كارشناسان ملل و نحل اين فرقه تحت تاثير عرفان و تصوف اسلامي در اثر هم‌نشيني مسلمانان آندلس با برخي از يهوديان تشكيل شده است .

كابالا بخش رمز‌آلود و بسيار سري دين يهودي طي 500 سال اخير محسوب شده و عمده تحولات جهان توسط كاباليست‌ها دنبال مي‌شود .

كريستف كلمب و همكارانش همگي كاباليست بودند و از فنون جادوگري كابلايي و منجمان آن در راه پيدا كردن قاره آمريكا بهره‌برداري نمودند . كابالا عميقا بر برخي باورهاي خرافي همچون جادوگري استوار است و رسماً براي آن تقدس قائل است و اين عمده‌ترين نقطه اشتراك شيطان‌پرستي در گذشته و حال با شيطان‌پرستي است .

هم‌اكنون اصطلاح كابالا وصف‌كننده تمرين آئين و دانش محرمانه يهود است . مهم‌ترين منابع و كتب كاباليستي كه به عنوان ستون فقرات و پايه اصلي آئين كابالا درآمدند ، شامل مجموعه كتب عبري « بهير » (به معناي كتاب روشنايي) و « هيچالوت » (به معناي كاخ‌ها) مي‌شوند كه به قرن اول ميلادي بازمي‌گردند . نهايتاً در قرن سيزدهم ميلادي كتاب « زوهار » نوشت شد كه تفكر و شكل كنوني « آئين كابالا » را تشكيل داد .

دكتر « عبدا... شهبازي » نويسنده مجموعه كتاب‌هاي زرسالاران يهودي و پارسي و متخصص تاريخ ، در پايگاه خود درباره فرقه كابالا مقاله جامعي دارد و ديدگاه‌هاي وي با آنچه در دانشنامه ويكي پديا آمده‌است ، متفاوت است .

شهبازي در قسمت نخست مقاله خود درباره تعريف كابالا مي‌نويسد :
« كابالا نامي است كه بر تصوف يهودي اطلاق مي‌شود و تلفظ اروپايي « كباله »
عبري است به معني « قديمي » و « كهن » . »

اين واژه به شكل « قباله » براي ما آشناست . پيروان آئين كابالا يا كاباليست‌ها اين مكتب را « دانش سري و پنهان » خاخام‌هاي يهودي مي‌خوانند و براي آن پيشينه‌اي كهن قائل‌اند . براي نمونه ، مادام بلاواتسكي رهبر فرقه تئوسوفي ، مدعي است كه كابالا (قباله) در اصل كتابي است رمزگونه كه از سوي خداوند به پيامبران ، آدم و نوح و ابراهيم و موسي نازل شد و حاوي دانش پنهان قوم بني‌اسرائيل بود .

به ادعاي بلاواتسكي ، نه تنها پيامبران بلكه تمامي شخصيت‌هاي مهم فرهنگي و سياسي و حتي نظامي تاريخ چون افلاطون و ارسطو و اسكندر و غيره ، دانش خود را از اين كتاب گرفته‌اند . مادام بلاواتسكي برخي از متفكرين غربي ، چون اسپينوزا و بيكن و نيوتون را از پيروان آئين كابالا مي‌داند .

شهبازي در رد اين ادعا مي‌گويد :
« اين ادعا نه تنها پذيرفتني است بلكه براي تصوف يهودي ، به عنوان « ‌يك مكتب مستقل فكري » پيشينه جدي نمي‌تواند يافت . »
شهبازي ديرينه مكتب كابالا را به اوايل سده سيزدهم ميلادي محدود كرده و ماقبل آن را گرته‌برداري يهوديان از مكتب فيلو اسكندراني در فرهنگ هلني و فلسفه يوناني و كپي‌برداري از آموزه‌هاي عرفاني مكتب اسلام مي‌داند .

وي در قسمت دوم مقاله خود مي‌نويسد :
« سرآغاز طريقت كابالا به اوايل سده سيزدهم ميلادي و به اسحاق كور (1160 ـ 1235 م) مي‌رسد . او در بندر ناربون (جنوب فرانسه) مي‌زيست و برخي نظرات عرفاني بيان مي‌داشت . »
وي در جايي از قسمت اول مقاله خود درباره گذشته تصوف يهود ، پيش از ظهور كابالا ، مي‌نويسد :
« مشاركت يهوديان در نحله‌هاي فكري رازآميز و عرفاني به فيلواسكندراني در اوايل سده اول ميلادي مي‌رسد . »

سپس مي‌افزايد :
« در دوران اسلامي نيز چنين است . نحله‌هاي فكري گسترده عرفاني رازآميز كه در فضاي فرهنگ اسلامي پديد شد بر يهوديان نيز تاثير گذارد و برخي متفكرين يهودي آشنا با مباحث عرفاني پديد شدند كه مهم‌ترين آنان ابويوسف يعقوب اسحاق القرقساني (سده چهارم هجري / دهم ميلادي) است . »

شهبازي درباره نمونه تاثيرات فرهنگ اسلامي بر تصوف يهود مي‌نويسد :
« بسياري از مفاهيم آن [كابالا] شكل عبري مفاهيم رايج رد فلسفه و عرفان اسلامي است . در واقع انديشه‌پردازان مكتب كابالا ، به دليل زندگي در فضاي فرهنگ اسلامي و آشنايي با زبان عربي ، به اقتباس از متون مفصل عرفان اسلامي دست زدند و با تاويل‌هاي خود به آن روح و صبغه يهودي دادند . اين كاري است كه يهوديان در شاخه‌هاي متنوع علوم و دانش انجام دادند . براي نمونه بايد به مفاهيم « هوخمه » (حكمت) ، « كدش » (قدس) ، « نفش » (نفس) ، « نفش مدبرت » (نفس مدبره) ، « نفش سيخلت » (نفس عاقله) ،
« نفش حي » (نفس حيات‌بخش) ، « روح » و ... در كابالا اشاره كرد .
مكتب كابالا نيز به دو بخش « حكمت نظري »‌ و « حكمت علمي » تقسيم مي‌شود . در تصوف كابالا بحث‌هاي مفصلي درباره خداوند و خلقت وجود دارد كه مشابه عرفان اسلامي است به ويژه در تاريك فراوان آن بر مفهوم « نور » و مراحل تجلي آن . »

اين استاد تاريخ در انتهاي بحث خود مي‌افزايد :
« آنچه از زاويه تحليل سياسي حائزاهميت است ، « شيطان‌شناسي » و « پيام
مسيحايي » اين مكتب است و دقيقاً اين مفاهيم است كه كابالا را به عنوان يك ايدئولوژي سياسي معنادار مي‌كند . »

* مناسك جنسي در فرقه كابالا
مسئله ديگري كه در فرقه كابالا حائز اهميت است مناسك جنسي اين فرقه است كه از نيمه سده هجدهم و براساس آموزه‌هاي فري به نام يعقوب بن يهودا ليب ، كه با نام ياكوب فرانك (1719 ـ 1726) شهرت دارد ، ظهور كرد .

ياكوب فرانك شاخه « فرانكسيت » فرقه كابالا را بر بنياد ميراث شاخه‌هاي متعلق به « شابتاي زوي » و « ناتان غزه‌اي » بنا نهاد . وي كه به يك خانواده بنا نهاد . وي كه به يك خانواده ثروتمند تاجر و پيمانكار يهودي ساكن اوكراين تعلق داشت و همسرش نيز از يك خانواده ثروتمند تاجر بود ، در جوانب به طريقت كابالا جذب شد ، كتاب « ظُهَر » (Zohare) (كتابي كه موسي‌بن شم تاولئوني در سال‌هاي 1280 ـ 1286 ميلادي نوشت و با تدوين اين كتاب ، تصوف راز‌اميز كابالا به صورت يك نظام فكري و عملي سازمان‌سافته و منسجم درآمد و شكل نهايي يافت) را خواند و به عضويت شاخه شابتاي‌زوي درآمد . در دسامبر 1755 فرانك از سوي سران فرقه دونمه براي تصدي رياست اين فرقه در لهستان به همراه دو خاخام راهي زادگاه خود شد . فرانك در راس فرقه شابتاي در پودوليا قرار گرفت ولي كمي بعد ، در ژانويه 1756 كارش به رسوايي كشيد .

زماني كه فرانك و پيروانش در يك خانه در بسته مشغول اجراي مناسك جنسي مرسوم در فرقه شابتاي بودند ، به علت باز شدن تصادفي پنجره‌ها ، مردم مطلع شدند و ... .

يكي از مواردي كه توانسته از كابالا به شيطان‌پرستي راه يابد نماد « ‌پنتاگرام » يا ستاره پنج پر است كه در بخش بعدي اشاره بدان خواهد شد . اين نماد به مثابه ابزاري براي جادوگران كاباليست مورد استفاده قرار مي‌گرفته .

همچنين شنيدني است كه بخش عمده‌اي از بازيگران و خوانندگان فحشا محور جهان همچون « مدونا » كاباليست مي‌باشند .
« مدونا » سال 2005 رسما عضويتش را در گروه هاي كابالا اعلام كرد و نام يهودي « ‌استر » را بر خود نهاد.

نقطه ديگر اشتراك كابالا با شيطان‌پرستي ديدگاه جنسي اين دوست كه در هر دو نحله فاسد لذت جنسي در اولويت قرار دارد .
بنيان‌گذاران كابالا همان افرادي هستند كه سپس نهضتي !!! را با عنوان « پرستش زنان » تشكيل دادند كه مي‌توان به صراحت آن را يك جريان شهوت‌محور خطاب كرد .

اين گروه جرياني را در ادامه بنا نهاد تا رابطه جنسي نه به مثابه يك عمل براي تداوم نسل بلكه در راستاي هدف انسان در زندگي به آن نگاه شود .
برخي از كارشناسان بر اين باورند كه كاباليست‌ها ذائقه جنسي مردان و زنان را در سراسر عالم مورد دست‌خوش تغيير و تحول به سمت توحش قرار داده‌اند ، مانند تغيير جنسيت « مايكل جكسون » و ... .

اگرچه ذكر ساير توضيحات مناسب اين نوشتار ارزيابي نمي شود لكن يادآوري اين نكته ضروري است كه يهوديان و صهيونيست‌ها به شدت از سخن راندن در باب كابالا پرهيز دارند و امروز تنها يك كتاب فارسي در اين خصوص قابل دسترسي بوده و در صفحات مقالات اينترنتي نيز تا دو سال قبل به جز « ‌كابالا شدن مدونا » خبري در دسترس عموم قرار نداشت .

Admin
2nd June 2010, 02:16 PM
3. نمادها
در بررسي نمادهاي متعلق به شيطان‌پرستي خط بسيار روشني از ارتباط صهيونيسم و شيطانيسم به وضوح قابل مشاهده است .

در ذيل برخي از نمادها كه به عنوان نگين انگشتر ، ‌گردنبند ، تصاوير بر روي دست‌بندها ، پيراهن ، شلوار ، كفش ،‌ ادكلن ، ساعت و ... درج شده و از جمله به ايران اسلامي نيز راه يافته است ، مورد بررسي و معرفي قرار مي‌گيرد :
اگر نوشته وسط نماد يعني (Satanism) به معناي شيطان‌گرايي به همراه دايره حذف كنيم ، آن وقت يك ستاره پنج‌ضلعي بر جاي مي‌ماند كه همان نشانه ستاره صبح يا پنتاگرام (pentagram) باقي مي‌ماند .


http://nahad-modares.com/UCfiles/uc/89/nemad-sheytan.JPG


اگر خوانندگان محترم با ياد داشته باشند اين همان ابزاري است كه در نجوم كابالايي مورد استفاده قرار مي گرفت و انواع آن در علائم شيطان‌پرستي ديده مي‌شود .

اين سمبل نيز همان پنتاگرام است ، با فرق اينكه انواع آن گاه پنج‌ضلعي وارونه (snvertedpentagram ) يا ديو (Buphomet ) و به شكل در ميان نمادهاي شيطان‌پرستان به چشم مي‌خورد .


http://nahad-modares.com/UCfiles/uc/89/nemad-sheytan1.JPGhttp://nahad-modares.com/UCfiles/uc/89/nemad-sheytan2.JPG


لازم به يادآوري است كه برخي از شيطان‌گرايان محدوده جغرافيايي
« تحت سلطه » اين نماد و در واقع منطقه نفوذ شيطان‌گرايي را در نقشه ذيل توصيف مي‌نمايند . (محدوده در ايسلند و اروپا)

درميان پنتاگرا‌هاي قبلي تصوير سر يك بز تعبيه شده است كه اقدامي ضد مسيحي ، ‌به اين معناست كه مسيحيان معتقدند كه مسيح همچون يك بره براي نجات ايشان قرباني شده است و با توجه به اينكه ايشان بز را نماد شيطان و در برابر بره مي‌دانند اين آرم را انتخاب كرده‌اند .


http://nahad-modares.com/UCfiles/uc/89/nemad-sheytan3.JPG


666 : يك سمبل با عنوان « شماره تلفن شيطان » توسط گروه‌هاي هوي متال وارد ايران اسلامي شده اما در حقيقت علامت انسان و نشانه جانور در ميان شيطان‌پرستان تلقي مي‌شود و براساس مكاشافات 13:18 « ... پس هر كس حكمت دارد عدد وحش را بشمارد ،زيرا كه عدد انسان است و عددش 666 است . »
از سال‌ها پيش تاكنون اين عدد با اشكال مختلف بر روي ديوارهاي شهرهاي بزرگ كشور مشاهده مي‌شد .

http://nahad-modares.com/UCfiles/uc/89/nemad-sheytan4.JPG

Admin
2nd June 2010, 03:58 PM
صليب وارونه (upside pown cross ) : اين نماد و حكايت از
« وارونه شدن مسيحيت دارد » و عمدتا استهزا و سخره گرفتن اين دين
است . صليب وارونه در گردن بندهاي بسياري مشاهده شده و خواننده‌هاي راك انواع مختلف آنرا به همراه دارند .


http://nahad-modares.com/UCfiles/uc/89/nemad-sheytan5.JPG


نماد صليب شكسته يا چرخ خورشيد (swastika or sun wheelc) : چرخ خورشيد يك نماد باستاني است كه در برخي فرهنگ‌هاي ديني همچون كتيبه‌هاي بر جاي مانده از بودايي‌ها و مقبره‌هاي سلتي و يوناني ديده شده‌است .
لازم به توضيح است اين علامت سال‌ها بعد توسط هيتلر به كار رفت ،‌ لكن برخي با هدف به سخره گرفتن مسيحيت اين سمبل را وارد شيطان‌پرستي كردند .



http://nahad-modares.com/UCfiles/uc/89/nemad-sheytan6.JPG


چشمي در حال نگاه به همه جا (All seeing Eye) : چشم در برخي نمادهاي روشنفكري نيز به كار مي‌رود . اما شيطان‌پرستي اعتقاد دارند چشم در بالاي هرم « ‌چشم شيطان » است و « بر همه جا نظارت و اشراف دارد » .


http://nahad-modares.com/UCfiles/uc/89/nemad-sheytan7.JPG

اين علامت در پيشگويي ،‌ جادوگري ، نفرين‌گري و كنترل‌هاي مخصوص جادوگري مورد استفاده قرار مي‌گيرد .گفتني است اين نماد بر روي دلار آمريكايي به كار رفته است . (14)
اين نمادها به انگليسي (Ankh) انشاء‌مي‌شود و سمبل شهوت‌راني و باروري است .
اين نمادها به معناي روح شهوت زنان نيز تعبير مي‌شود . امروزه نماد « فمنيسم » در واقع يك نماد برداشت شده دقيقا از سمبل‌هاي شيطاني است .


http://nahad-modares.com/UCfiles/uc/89/nemad-sheytan8.JPG


پرچم رژيم صهيونيستي : قابل توجه جدي است كه رژيم صهيونيستي علاوه بر حمايت‌هاي آشكار و پنهان ،حتي از قرار گرفتن نماد رسمي كشور نامشروعش در كانون علائم شيطان‌گرايان نيز پرهيز ندارد .


http://nahad-modares.com/UCfiles/uc/89/nemad-sheytan9.JPG


ضد عدالت (Anti justice) : با توجه به اينكه تبر رو به بالا نماد عدالت در روم باستان به شمار مي آمده است شيطان‌پرستان تبر رو به پايين را با عنوان نماد ضد عدالت در راه پيمودن مسير تاريك انتخاب كرده‌اند .
همچنين گفتني است كه فمنيست‌ها از دو تبر رو به بالا به معني مادر‌سالاري باستاني استفاده مي‌نمودند.


http://nahad-modares.com/UCfiles/uc/89/nemad-sheytan10.JPG


سر بز (Goat Head) : بز شاخدار ، ‌بز مندس mendes (همان ba'al بعل خداي باروي مصر باستان) ، ‌بافومت ، خداي جادو ، scapegoat (بز طليعه يا قرباني) اين يكي از راه‌هاي شيطان‌پرستان براي مسخره كردن مسيح است زيرا گفته مي‌شود كه مسيح مانند بره‌‌اي براي گناهان بشر كشته شد . همانطور كه در توضيح نمادهاي اول اشاره شد ،‌اين نماد تصوير كاملي است از بز قرار گرفته در نماد پنتاگرام .


http://nahad-modares.com/UCfiles/uc/89/nemad-sheytan11.JPG


هرج و مرج (Anarchy) : اين نماد به معناي از بين بردن تمام قوانين است و دلالت بر اين امر دارد كه « هر چه تخريب كننده است تو انجام بده » اين نماد عمدتا مورد استفاده گروه‌هاي هوي‌متال است .


http://nahad-modares.com/UCfiles/uc/89/nemad-sheytan12.JPG


چشم شيطان (Aye of satan) : اين نماد نيز به معناي چشم « شيطان و نظارت و اقتدار » است و كمتر شناخته شده است .


http://nahad-modares.com/UCfiles/uc/89/nemad-sheytan13.JPG


اين دو نماد نيز به عنوان سمبل‌هايي در نزد شيطان‌پرستان مورد استفاده در زيور‌آلات و ... قرار مي‌گيرد .


http://nahad-modares.com/UCfiles/uc/89/nemad-sheytan14.JPG

Admin
2nd June 2010, 04:07 PM
4. سياست اسراييل
رژيم اشغالگر قدس كه سلامت اخلاقي و روحي و رواني انسان‌ها را همواره به منزله تهديدي جدي براي منافع ملي خود مي‌بيند ،‌ در اقداماتي گوناگون و پي در پي مبادرت به ساخت جريان‌هاي مسموم فرهنگي نموده و اين جريانات مسموم را به شراين حياتي جوامع از طريق جاذبه‌هاي مجازي تزريق مي‌نمايد . (15)


http://nahad-modares.com/UCfiles/uc/89/sheytan10.JPG


در يك نگاه جامع ارتباط رژيم صهيونيستي و نقش آن در سازماندهي گروه هاي شيطان‌پرست در محورهاي ذيل قابل اشاره مي‌باشد .

الف) اين گروه‌ها به لحاظ فلسفه اوليه و بسترهاي معرفتي دامنه وسيعي از ارتباط با اين رژيم داشته و خواهند داشت . (16)

ب) نحله‌هاي مختلف شيطاني توسط دو سازمان عمده جاسوسي يعني CIA و موساد سازماندهي ،‌هدايت و تغذيه مي‌شوند .

ج) بودجه ، نظارت ، پشتيباني و ... شيطان‌پرستان فعال در جمهوري اسلامي ايران به صورت مستقيم توسط سازمان موساد تامين شده و اين سلسله اقدامات با اهداف امنيتي دنبال مي‌شود. (17)

د) رژيم صهيونيستي از اعضاي گروه‌ها براي مقاصد شوم سياسي و جاسوسي بهره مي‌برد ، ‌به گونه اي كه خشونت‌‌بارترين اعمال به دست اين گروه‌ها واگذار مي‌شود .

4) موسيقي و شيطان‌پرستي
در بخش‌هاي گذشته اشاره كرديم كه نحله مورد مطالعه با استفاده از موسيقي نتوانست به نفوذ خود در اقصي نقاط جهان تحقق بخشد .
عمده اين اقدامات در فضاي تاسيس و فعاليت گروه متاليكا تاكنون دنبال شده است كه در ادامه به معرفي آن خواهيم پرداخت .

1. آشنايي با متاليكا
در سال 1981 يك نوازنده درام به نام « ‌لارس الريچ » با انتشار يك آگهي فراخوان تشكيل يك گروه هوي متال را اعلام و پس از مدتي موفق به جذب افراد مختلفي مي‌شود .
فعاليت اين گروه‌ها مانند ساير گروه هاي هوي متال به صورت غيرقانوني و زيرزميني در ظاهر و در باطن با حمايت سازمان‌هاي جاسوسي ايالات متحده آمريكا با شعارهاي اجتماعي و اعتراضي ادامه و گسترش مي‌يابد .
اين گروه چند سال بعد پيشنهادهاي Black metal را نيز ادامه داد و ضمن ارائه آثار مختلف زمينه را براي شكل‌گيري گروه هاي بعدي فراهم آورد .

* ارزش‌هاي القايي متاليكا :
متاليكا در حقيقت ضدارزش‌هايي را ارائه مي‌نمايد كه شامل « بازگشت به تاريكي »
(محور اصلي تفكرات شيطان‌پرستان ، بي‌رحمي و تجاوزات جنسي ، فحاشي ، هجوم و حمله به جامعه و فرهنگ عمومي آن) مي‌باشد .

خوانندگان اين گروه بر روي صحنه و در كليپ‌هاي خياباني دست به خوردن و آشاميدن ميوه‌هاي فاسد ، ‌ادرار ، مدفوع ، خون و مردار نموده و از كثيف‌ترين گروه‌هاي موسيقي جهان به حساب مي‌آيند .
همچنين گفتني است متاليكا از هم‌جنس بازي نيز دفاع مي‌نمايد و آلبومي را در سالروز مرگ « ‌كوئين » ، همجنس‌باز بنام آمريكايي منتشر كرد .

برخي آمارها حكايت از اين امر دارد كه تاكنون بيش از ده ميليون و دويست هزار كپي از آلبوم هاي اين گروه « موسيقي شيطاني » به فروش رسيده است .

براي آشنايي با افكار خوانندگان و اداره‌كنندگان گروه‌هاي متاليكا در ادامه برخي از اشعار ايشان با ترجمه آن ارائه مي‌شود :

Band: Nargaroth
Song:The Day Burzum Killed Mayhem
Album: Black Metal Ist Krieg (2001)
a year of misery ?

سال بدبختي ؟
Darkness fills the sky.
تاريكي آسمان را در برگرفت

I hear the warriors cry.
صداي گريه سلحشور را مي شنوم

The legend tells a story
افسانه‌ها داستاني را بيان مي كنند

From a Viking from the north,
از وايكينگي از شمال

Who met a Death Warrior
چه كسي سلحشور مرگ را ملاقات كرده؟

Black Metal was never really the same.
بلك متال هرگز يكسان نبود

The legend call it murder
افسانه‌ها آن را كشتار ناميدند

And the Viking had survived.
و وايكينگ نجات يافت

But the eyes of the Death Warrior
اما چشمان سلحشور مرگ

Never saw again the sun upon the sky.
هرگز خورشيد را بر فراز آسمان نديد

And the quintessence:
و در اصل:
Everyone recognized war,
همگان جنگ را تاييد كردند

That Black Metal isn't just Entertainment anymore.
بلك متال فقط يك سرگرمي نبود

I can still remember
هنوز هم مي توانم به ياد بياورم

My emotions so confused.
احساسات فوق العاده مغشوشم را

My soul was seeking answers.
روحم به دنبال پاسخ بود

No knife I let unused.
تيغه اي نبود كه بگذارم بي استفاده بماند

So many questions
سوالات بسيار زيادي

I had to satisfy.
مجبور بودم كه خرسند باشم

My soul was under torture,
روحم زير شكنجه بود

But I knew my way was right
اما من مي دانستم كه راه من درست است

I see a cemetery fall asleep under fog
قبرستاني را ديدم كه در زير مه به خواب رفته بود

And I know the old days will never come Again.
و من مي دانم كه روزهاي گذشته هرگز باز نمي گردند

1993, this year of misery was the knife
سالي از بد بختي كه همانند چاقويي

which split the Black Metal scene apart.
چشم انداز بلك متال را از هم جدا ساخت

Since that mighty day Black metal split his Way,
بعد از آن روز بزرگ بلك متال توسط او دو نيم شد

And the unity was never the same again.
و يگانگي هرگز به جود نيامد

Lies, rumors and hate. Moneymaking, sadness And shame
دروغ‌ها ، شايعات و نفرت. منافع، دلسردي و شرمساري.

And all this by, the Day as Burzum Killed Mayhem.
و همه اينها در روزي كه بارزام مايهم را كشت

Remember this day! Remember this way!
اين روز را به خاطر سپار، اين طريق را به خاطر سپار

That you never betray, what here leads you On your way!
تو هرگز تسليم نخواهي شد، كه در اينجا به راهي سوقت دهند

And I never will forget
و من هرگز فراموش نخواهم كرد

The day as this both warriors met.
روزي را كه اين دو سلحشور رودررو شدند

The blood was hot the moon was red
خون جوشان بود و ماه قرمز رنگ،

And Black Metal created his own grave.
و بلك متال براي خود قبري ايجاد كرد

And I dream from days before
و من رويايي ديدم از روز قبل

Black Metal Maniacs, no whore,
مجنونان بلك متال، هيچ فحشايي نبود

In the legions of war
در سپاه نبرد

The demons in our heads the law.
شياطين بر سر ما قانون،

So I summon you once again,
و من تو را بار دگر فرا خواندم

We should never forget the pain
ما هرگز نبايد رنج را از ياد ببريم

From older days in our veins
از روزگاران گذشته در شاهرگ ما

We now cut of that it can flow like rain.
تكه اي از آن هست كه همانند باران گردش كند

Arrghh, this was the legend from
اين افسانه اي بود از

2. دلايل استفاده از موسيقي
الف . جاذبه هاي مجازي و حاشيه‌اي موسيقي متاليكا مانند ايجاد فضا براي روابط آزاد دختران پسران
ب. ارزان و قابل دسترسي بودن موسيقي با توجه به ارتقاء‌تجهيزات فني تكثير و توزيع
ج . كاهش سطح حساسيت يا حساسيت زدايي از طريق نفوذ به خانواده‌ها ،شركت‌ها ،‌اتومبيل‌هاي شخصي ،رايانه‌هاي شخصي بالاخره گوشي‌هاي تلفن همراه

3. روند و روال
روند و روالي كه موسيقي متاليكا در گسترش مقوله شيطان‌پرستي تاكنون طي كرده است بسيار قابل توجه مي‌باشند .

ظهور يك خواننده جديد دقيقا به مثابه يك شيطان جديد همواره جمع تازه‌‌اي از علايق و عواطف اقشار مختلف مردم در كشورهاي جهان را (علي‌الخصوص جوانان) به خود جلب مي‌كند.
نقش موسيقي متال نقش حساس گسترش دامنه مخاطبين شيطان‌گرايي مي باشد . از سوي ديگر با گذشت زمان خوانندگان متاليكا همه روزه بيشتر تمايلات شيطاني خود را آشكار مي‌نمايند و بدين‌سان مي‌توان آنها را تنها عامل تبليغ شيطان‌گرايي معرفي كرد .

Admin
2nd June 2010, 04:28 PM
4. مرلين منسون (18)
همانطور كه در بخش قبلي به آنها اشاره شد ، استفاده از موسيقي و به تبع آن ظهور خوانندگان جديد به مثابه شياطين نو ،ظرفيت‌هاي جديدي را در اختيار شيطان‌پرستان قرار داد .
« برايان هاگ وارنر » نام اصلي فردي است كه امروز به مرلين منسون يا به اختصار (MM) شهرت يافته است .


http://nahad-modares.com/UCfiles/uc/89/sheytan11.JPG


وي كه اكنون علاوه بر هواداران چندين هزار نفري در اقصي نقاط جهان به عنوان شيطان بزرگ شناخته و مورد پرستش قرار مي‌گيرد . مانند ساير افرادي كه از چهره‌هاي شاخص شيطان‌پرستي به حساب مي‌آيند دوران كودكي توام با سختي‌هاي فراوان مانند فقر و تنگدستي را سپري كرده‌است .
« برايان وارنر » يا (MM) تاكنون توانسته است نقش يك منجي را براي شيطان‌پرستي ايفا كند و اين افراد را از بن‌بست عزلت خارج كرده و مجددا به عرصه فعاليت‌هاي اجتماعي وارد سازد .
مرلين منسون نيز مانند ساير چهره‌هاي شناخته شده شيطانيسم چندين مرحله در طول عمرش يعني طي 38 سال گذشته ، براي مدت چند ماه يا چند هفته از نظر‌ها دور شده و پس از طي زمان موردنظر با ارائه يك كنسرت بزرگ و يا در چهره‌اي جديد و البته سخيف‌تر از گذشته ظاهر مي‌شود .
(لازم به ذكر است كه شيطان‌پرستان ادعا مي‌كنند كه در اين مدت به ملاقات شيطان و يا شياطين مي‌روند و دستوراتي را دريافت مي‌كنند.)


http://nahad-modares.com/UCfiles/uc/89/sheytan12.JPG


گفتني است طبق اطلاعات موجود زماني كه اين افراد « غيب » مي‌شوند ، جلساتي را با برخي مقامات بلندپايه امنيتي آمريكا و رژيم صهيونيستي برگزار مي‌نمايند و خواسته‌هايشان را مبني بر حمايت‌هاي مالي ، حقوقي و ... بيان و از حمايت ايشان برخوردار مي‌شوند .
تصوير فوق از فرد مذكور است كه قرباني ديگري و نمادي از شيطان يعني گربه را در دست دارد . (موجودي كه توسط وي بايد قرباني شود.)
با توجه به اهميت نقش (MM ) در هدايت و جذب جوانان و نوجوانان ايراني به شيطان‌پرستي در آينده به خواست خداوند پژوهش كامل ارائه خواهد شد .

Admin
2nd June 2010, 04:40 PM
5) شيطان‌پرستي در ايران (تاريخي)

1. دروزي‌ها
دروزي‌ها اقوام مهاجري هستند كه از مناطق غربي كشور طي فاصله زماني حداقل 10 قرن پيش به دليل آزارهاي حكومت وقت بر عليه شيعيان فراري شده و در مناطق از فلسطين اشغالي ، سوريه ، لبنان و ... سكني گزيده اند .
برخي از مورخان و كارشناسان اديان بر اين باورند كه دروزهاي « درون‌گرا » نوعي از شيطان‌پرستي را اختيار كرده‌اند و ريشه‌هايي از ايشان نيز در عراق و ايران (مناطق غرب كشور ايران) مستقر هستند و داراي معبد مقدس مي‌باشند .

2. گنوسي‌ها
با فرض صحيح‌تر استنادهاي تاريخي دقيق انتصاب شيطان‌پرستي به فرقه گنوسي منشعب از اهل حق مي‌باشد كه آشكارا به شيطان‌پرستي روي آورده‌اند. (19)
در اين رابطه بايد متذكر شد بانيان « تقديس ابليس » (20) در تصوف داراي قدرت تاريخي زيادي مي‌باشند و آنچنانكه در تاريخ و توسط ايشان آورده شده افرادي همچون احمد غزالي (21) ،‌ ذوالنون مصري و سنايي از پايه‌گذاران اوليه شيطانيسم در ميان مسلمانان بوده‌اند .
طبيعي است فرق تصوف نيز مجموعا تحت تاثير اين اقطاب بوده و شكل‌گيري شيطان‌پرستي در ميان ايشان (آنگونه كه در فرقه گنوسي ديده مي‌شود) امري بديهي است .
لكن گنوسي‌ها از جذب ،معاشرت و رويارويي با ساير مردم پرهيز داشته و در چند دسته كوچك به مراسمات خاص شيطان‌پرستي همچون قرباني و حج شيطان و... مي‌پردازند .
6) ورود شيطان‌پرستي به ايران (جديد)
نوع جديد شيطان‌پرستي طي يك بازة زماني 10ساله با چند وقفه به ايران ورود يافته‌
است . (22)

1. نحوة ورود
چند گروه عامل و حامل ورود شيطان‌پرستي به ايران بوده اند كه در بند بعدي به آنها اشاره خواهد شد . اما به صورت كلي و از منظر عوامل چند اقدام نقش بسزايي را در خصوص ورود جريان مذكور ايفا كرده است .
1ـ1 مهمترين ورود شيطان‌پرستي به ايران رواج يافتن ميل جوانان به استفاده از موسيقي متاليكا و ساز گيتار بوده است .

طي 10 سال گذشته موسيقي متاليكا به صورت زيرزميني و غيرمجاز وارد كشور شده و در چارچوب آن مفاهيم نحله انحرافي مورد بحث در اختيار جوانان قرار گرفته‌است . (23)
2ـ1 اقدام تامل‌‌برانگيز و بسيار ناشيانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي دولت آقاي خاتمي در صدور مجوز براي گروه‌ها ، آلبوم‌ها و كتاب هاي اشعار موسيقي متاليكا نيز نقش اساسي را در جلب توجه عموم مخاطبين جوان به اين نحله انحرافي فراهم آورد .

در واقع بايد تاكيد كرد كه در كنار موسيقي زيرزميني ،‌وزارت فرهنگ و ارشاد وقت نقش در‌واز‌بان ورود يك جريان با شرايط مورد اشاره ايفا كرد .

گفتني است « ‌هوي متال » ، « متال تاريك » ، « گوتيك متال يا متال گوتيك » چند سبك از موسيقي شيطاني متاليكا بود كه به يمن غفلت اعجاب‌انگيز مسئولين فرهنگ كشور كه جدال و « ‌اصلاحات‌ » سياسي را پيشه خود قرار داده بودند وارد كشور شد ، ‌نمونه اي از متون ترجمه شده‌اي كه به صورت قانوني ! در كشور به فروش رسيد در ادامه مي‌آيد :

uniting our tearful eyes...
enchanting
At night... I kiss the serpent in thy tears
For years... thy sorrow I've mourned

تاريکي ... قلب خون آلود مرا در آغوش مي گيري
روياهايم .... چشمان اشکبارمان را متحد مي کند
فريبنده
در شب .... ابليس را در اشکهايم مي بوسم
براي سالها ... غم هاي تو سوگواري من است

Harken my moonchilds cry
yearning for another night
Mourning my once beloved
mezmorized and ravendark

گوش کن به صداي گريه فرزندان ماه من
که آرزوي شبي ديگر را دارند
ماتم مورد علاقه من
هيپنوتيزم و تاريکي

My pale enchantress of the night
at last my candle's burning down
The wintermoon is shining bleak
for thee my enchantress

جادوگر زنداني شب
از آخرين شمع سوزانم
ماه پاييزي سياه غم انگيز مي درخشد
جادوگر من براي تو

Enchanting all my dreams
a beauty and her flood of tears
Nightfall embrace my heart
mezmerized and ravendark

روياهايم را فريب بده
زيبا و سيل اشکهايش
سقوط شب قلب مرا در آغوش مي گيرد
هيپنوتيزم و تاريکي

My pale enchantress of the night
I desire thee

جادوگر زنداني شبهاي من
من تو را آرزو مي کنم

Fearful I walk with thee... through dusk
Through winds of loss... Her beauty and her

با ترس با تو قدم مي زنم ... به سوي خاک
به سوي بادهاي گمراهي ... او زيباست

flood embrace my bleeding heart
Tearful I fall with thee... at last
Lead me there... to where thy shadows cast

طوفان در آغوش مي گيرد قلب خونين مرا
با اشک سقوط مي کنم با تو ... در آخر
مرا راهنمايي کن ... به جايي که سايه‌هايت پخش مي شوند

They dance in velvet darkness lost
آنها مي رقصند در مخمل از دست رفته تاريکي

Rise... bleak winterfullmoon
Rise...
برخيز اي ماه غمگين

برخيز ...

2. حاملان شيطان‌‌گرايي

آورندگان شيطان‌پرستي به ايران شامل افراد و گروه هاي ذيل مي‌باشند: ـ
1ـ2ـ تحصيل‌كردگان و سرخوردگان اجتماعي در خارج از كشور كه عمدتا دچار خسارت و شكست‌ها سنگين مادي معنوي شده‌اند.

2ـ2ـ فرزندان منافقين فراري ، سلطنت‌طلب‌ها ، مفسدان اقتصادي رژيم پهلوي كه قبل و بعد از انقلاب موفق به فرار از كشور و محاكمه انقلابي شدند .

3-2- افرادي از خانواده‌هاي بسيار ثروتمند ساكن و مقيم داخل كشور كه عمدتا داراي روابط خانوادگي و .. با خارج نيز مي‌باشند .

4-2- جاسوسان فرهنگي سازمان‌هاي اطلاعاتي و امنيتي آمريكا و رژيم صهيونيستي كه با هدف استحاله فرهنگي وارد كشور شدند .

5-2- فعالان حوزه هنر و موسيقي كه با كشورهاي ديگر علي‌الخصوص آمريكا ، انگليس ، كانادا و استراليا در ارتباط بوده و بنابر دلايل حرفه‌اي و شغلي مسافرت هاي متعددي داشته‌اند .

اما نكته اساسي و قابل ملاحظه‌اي كه دريافت‌هاي اين پژوهش دلالت بر اين مهم دارد كه حداقل 90% از افراد شاخص وارد كننده شيطان‌پرستي به ايران فاقد تحصيلات دانشگاهي و خانواده سالم مي‌باشند .

در ادامه نامه‌اي به قلم عنصر وارد كننده اي كه به احوالات آنها اشاره شد به منظور آشنايي بي‌واسطه خوانندگان با آراء ، نظريات ، خاستگاه اجتماعي و سياسي اين گونه افراد مي آيد ،‌كه در شبكه اينترنت منتشر شده است .

اگرچه متن اين نامه خطاب به خداوند كمي طولاني است لكن از ارزش « هرمنوتيك » فراواني برخوردار است .
« خداي عزيز سلام عليكم :
حقيقتا ما نمي دانيم چگونه ترا مورد خطاب قرار دهيم. بنا براين ما از همان طريق كه به پيامبر مورد علاقه‌ات ياد دادي با تو احوال‌پرسي مي كنيم. همچنين براي ما خيلي مشكل است كه بدانيم تو كجايي. چون تو براي ارتباط برقرار كردن با امتت توسط وزير اطلاعات خود يعني جبرئيل در 1400 سال پيش با محمد ارتباط برقرار كردي. و از آن موقع تا به حال ما از تو چيزي نشنيده‌ايم اين براي ما خيلي ناراحت كننده است . در طول اين هزار و چهارصد سال خيلي از چيزها در دنيا عوض شده است.

ما كاملا مطمئنيم كه تو از همة اين تغييرات مطلعي . ما اين ايميل را براي تو مي فرستيم به اين اميد كه در جايي از اين فضاي بزرگ اينترنتي تو را پيدا كنيم. خدايا اين بي ادبي ما را ببخش. ما سعي كرديم كه با تو توسط نماز و روزه و حج و تسبيح و زكات ارتباط برقرار كنيم. اما افسوس كه همة تلاش ما بي نتيجه ماند. شايد تو سرت خيلي شلوغ است يا مسائل ديگري داري كه بايد به آنها بپردازي. هزاران سال صبر كرديم كه به وعده‌هايت وفا كني اما تا به حال چيزي دريافت نكرديم. به اين دليل است كه در كمال نااميدي اين ايميل اظطراري را براي تو مي فرستيم. خداي عزيز آيا تو يك دستگاه فاكس داري. ما مطمئنيم كه تو حتما يك دستگاه فاكس داري چون حتي آفريده هاي تو توانسته اند ماشين فاكس اختراع كنند. پس تو حتما يك دستگاه فاكس و يك خط تلفن داري. بنا براين مي توانيم هر وقت كه ضرورت ايجاب كند با تو ارتباط برقرار كنيم.

خدايا ما از اين كه به دنيا آمده‌ايم و بزرگ شده‌‌ايم اصلا خوشحال نيستيم. چون ما مجبوريم كه با فقر و بي عدالتي' بيماري و نبود آينده اي روشن براي خود و بچه‌هايمان مواجه بشويم. ما فكر مي كرديم كه تو ايمان ما را بوسيلة آن بلايا مي سنجي. بنا براين ما راهي پيدا كرديم كه به سرزمين كفار مهاجرت كنيم. خدايا ما مي دانيم كه اگر تو از نيت اصلي ما از اين مهاجرت مطلع بشوي حتما ما را مي بخشي. ما مي خواستيم اين كافران را به اسلام دعوت كنيم و در كنار آن زندگي راحتي را براي خود و فرزندانمان حداقل از نظر مادي تامين كنيم. همچنين ما مي خواستيم مساجدي را در اطراف شهرهاي اين كافران بسازيم .

اين بزرگترين آرزوي ما بود .خدايا تو فكر نمي كني كه اين يك فكر مبتكرانه بود .به اين وسيله ما مي توانستيم با يك تير دو نشان بزنيم. ما اينجا ديديم كه زنان حجاب ندارند. اول خجالت مي كشيديم به اين زنهاي بي حجاب نگاه كنيم. ما قويا به راهنمايي تو. عمل كرديم. نظير اين آيه:
سورة نور24:30 :بگو مردان مومن چشمهايشان را بپوشانند .و فروج و اندامشان را محفوظ دارند. و خدا به هر چه مي كنيد آگاه است.

ما فكر كرديم اينها مثل فاحشه‌ها هستند و خود را در معرض تجاوز فرار مي دهند. ولي با كمال تعجب ديديم اين زنان بي حجاب در سرزمين كفار به ندرت مورد اذيت و آزار و يا تجاوز جنسي قرار مي گيرند. چطور همچنين چيزي امكان دارد؟ چون زنهاي ما با وجود اينكه حجاب را رعايت مي كنند اما هنوز احساس امنيت نمي كنند. چرا بايد اينطور باشد.

اي خدا ما در طول زندگي غذا هاي حلال خورديم. ما هرگز غذاهايي را كه از طرف تو ممنوع شده بود نخورديم. حتي در سرزمين كفار ما هر روز حدود چند مايل رانندگي مي كرديم تا غذاي حلال بخوريم. هر چند كه ممكن بود آن غذاهاي حلال سالم نباشند. ولي ما ترجيح مي داديم كه غذاهاي حلال بخوريم تا اينكه غذاهاي بهداشتي و سالم اين كافران را بخوريم .بنا بر اين ما به ندرت مكدونالد. مرغ كنتكي بريان ... و يا غذاهاي آمادة ديگر را خورديم. ما افتخار مي كنيم كه اين غذاها را اگر چه سالم و بهداشتي بودند نخورديم. ما افتخار مي كنيم كه به فرمايشات گوش فرا داديم.

خدايا مي داني چرا اين كار را كرديم؟ به اين دليل كه خودت گفتي كافران نجس هستند. ببين اين چيزي هست كه تو خودت به ما گفتي
سورة توبه9:28: اي اهل ايمان حقيقتا كافران نجس مي باشند. پس بنا براين از امسال به آنها اجازه ندهيد كه به مسجدالحرام وارد شوند. و اگر از فقر مي ترسيد خدا اگر بخواهد به زودي از مرحمت خود شما را بي نياز مي كند. و خدا دانا و عاقل است. خدايا ما ايمان كامل به گفته هاي تو داريم . وقتي كه اين كافران براي يك ميهماني ما را به خانه‌هايشان دعوت مي كنند. وانمود مي كنيم كه افق فكري ما باز است. وقتي ما به اين ميهماني‌ها مي رفتيم به دقت دنبال علائمي كه حرام بودن اين غذا ها را مشخص كند مي گشتيم .بيشتر اوقات ما فقط آب‌ميوه مي خورديم و لب به هيچ غذايي نمي زديم.. به ميزبان مي گفتيم گرسنه نيستيم يا اينكه مي گفتيم مريضيم. خدايا تو فكر نمي كني اين يك از خود گذشتگي بزرگ از طرف ما براي بزرگداشت فرامين تو بود؟. اگر به اشتباه ما غذاي حرام مصرف كرديم ما را به خاطر اين اشتباه ببخش. فكر مي كنيم اينچنين خطاهايي از طرف تو بخشودني است. ببين خودت در قرآن چه گفتي
سورة بقره:2:173: به تحقيق خدا بر شما حرام گردانيد مردار و خون و گوشت خوك و هر كشته اي كه به غير از نام خدا ذبح شده باشد. ولي اگر به دليل احتياج به خوردن آن مجبور شود. در صورتي كه تمايل نداشته باشد. و از اندازة سد رمق نيز تجاوز نكند. گناهي بر او نخواهد بود.

كه به قدر احتياج صرف كند كه محققا خدا در حق خلق آمرزنده و مهربان است.
ولي خدايا. چيزي كه براي ما معما شده اين است كه چرا اين حرام خورها به نظر خيلي سالم به نظر مي رسند. اما خيلي از ماها علي رغم اينكه در زندگي فقط به خوردن حلال مي پردازيم به اندازة آنها سالم و با نشاط نيستيم. ما فكر مي كرديم كه بهترين راه سلامتي و كسب طول عمر خوردن غذاهاي حلال است. اما چرا اين حرام‌خورها خيلي بهتر به نظر مي رسند.

خدا جان تو به ما گفتي كه به دليل اينكه ما دنباله رو بهترين مذهب دنيا هستيم. بهترين مردم دنيا هستيم. براي تصديق آنچه خودت به ما گفتي بهتر است به فرمايشات خودت در قرآن توجه كني:
سورة آل عمران3:110: شما نيكوترين امتي هستيد كه قيام كردند. مردم را به نيكو كاري دعوت كنند و از بدكاري باز دارند و ايمان به خدا آورند. و اگر اهل كتاب همه ايمان آورند. بر آنان چيزي در عالم بهتر از آن نيست. ليكن برخي از آنان با ايمان و بيشتر فاسق و بد كارند.

و در آيه 85 همين سوره فرمودي: هر كس غير از اسلام ديني اختيار كند هرگز از او پذيرفته نيست. و او در آخرت از زيان كاران است.

خدا يا بنا بر آنچه خودت گفتي ما از هر نظر بهترين مردم روي اين كرة خاكي هستيم. اما با كمال تعجب مي بينيم كه تمام دستاوردهاي امروزه. توسط اين كافران بدست مي آيد .از وقتي تو پيغام دادن را توسط پيامبرت قطع كردي خيلي چيزها تغيير كرده كه نمي توان آنها را در يك ايميل گنجاند.

خدايا چرا ما نمي توانيم با تو يك ارتباط راديويي داشته باشيم. در حالي كه اين كافران تمام نقاط اين كرة خاكي را به طريق الكترونيكي به هم متصل كرده اند. چگونه اين كافران در حال پا‌گذاري به كرات ديگري كه تو خلق كرده اي مي باشند اما ما عاجزيم كه حتي ردي از محل اقامت تو پيدا كنيم. چرا تو به پيروان حقيقي خودت اين توانايي را نمي دهي كه به موفقيت هاي غير قابل باور اين كافران دست يابند. موضوع ديگري كه ما را سردرگم مي كند موضوع داروست. همة داروهاي مدرن نجات دهنده ' و اختراعات پزشكي نظير «پني سيلين »،« انتي بيوتيك ،«اشعه ايكس ».«شيمي درماني» , «سي تي اسكن» ،«سونو گرافي» ،« ماموگرافي »و.....بوسيلة كافران اختراع شده اند. ما از گفتن اينها نفرت داريم. ما اي خدا ما چارة ديگر نداريم چون زندگي ما كاملا به اين كفار بستگي دارد.

اي خدا چرا بايد اينطور باشد. خدايا حداقل اين توانايي را به ما بده كه بتوانيم در موقع مواجه شدن با بيماري جان خود را نجات دهيم. خدايا به نظر مي رسد كه تو به تدريج ما را به دست فراموشي سپرده اي . خدايا بگو چه خطايي از ما سر زده. تا آنجا كه مي دانيم گناهي از ما سر نزده است.

در حقيقت تعدادي از هموطنان ما در بهشتهاي اسلامي تو در حال به اجرا گذاري دستورات ناب تو مي باشند. اما با وجود اين تو هنوز از آنها راضي نيستي. و انواع بلاياي طبيعي و رنج هاي غير قابل قياس را براي آنها فرو مي فرستي.. ما فكر مي كرديم اين بلاياي طبيعي نظير سيل و قحطي و طوفان را لايق آن كافران مي‌داني. خدايا آيا اين عادلانه است كه آنهايي را كه به تو ايمان دارند در رنج نگه داري و كافران از بلايا كاملا مصون باشند.

خدا جان ما كارهايمان بي نتيجه مانده. ما هر روز از طرف آزاد انديش‌ها و سكولارها مورد تهاجم قرار مي گيريم. ما فكر مي كرديم اينترنت(هديه تو به بشر) در اختيار ما خواهد بود. ما مبلغ هنگفتي را براي ساختن سايت‌هايي كه به تو اختصاص داشته باشد خرج كرديم.. ما فكر مي كرديم اينترنت چون اسلحه اي بدست ما خواهد بود تا به وسيلة آن همة مردم كرة زمين را به اسلام دعوت كنيم.
ما فكر مي كرديم ميتوانيم با انديشة روشنمان يك در ده از اين دگر انديشان و كافران را از بين ببريم. از مقاله‌ها بحث‌ها و نويد هاي زندگي جاويدان و بهشت سخن رانديم. در همة اين سايتها از اين چرخه‌ها استفاده كرديم. افراد ما به دليل پيروي از دستورات تو نظير خواندن نماز و روزه و حج و اجراي آن در داخل و خارج بسيار مشغولند.. به اين دليل است كه آنها قادر نيستند مقاله هاي جديد و اصيل بنويسند.. خدا جان چه اشكالي دارد كه ما مطالبمان را همانند يك چرخه مرتب در سايت‌ها تكرار كنيم. نوشته هاي خودت هم خيلي تكراريست.. بعضي اوقات اين دگر انديش ها و سكولارها از ما سوال مي كنند براي چه مطالب قرآن اين همه تكراري است. ما با گفتن اينكه اين تكرارها براي تاكيد بيشتر است آنها را ساكت مي كنيم. ما همان كاري را كه خودت انجام دادي تكرار مي كنيم يعني سپردن به حافظة موقت و چسباندن در
جاي ديگر

cut and paste , cut and paste , cut and paste,.....

ما به مطالب جديد دسترسي نداريم كه يك سايت جديد براي تو درست كنيم.. در اين بهشتهاي اسلامي تو پولهاي زيادي خرج اسلام مي شود. ما اين قدر به كپي كردن و چسباندن در جاي ديگر ادامه مي دهيم تا سايتهاي برادران اسلامي همه مثل هم بشوند .شبيه آيه هاي قرآن خودت. تنها چيزي كه ما كم داريم اين است كه آنقدر قدرت مغزي نداريم كه اين سكولارها و دگر انديشها را ساكت كنيم ..

به اين دليل هست كه ما به انجام تكاليف بيشتري نيازمنديم .ما شب و روز مشغول انجام دادن تكاليفمان هستيم در حقيقت ما آنقدر مشغول انجام تكاليفمان هستيم كه نه تنها در خانه بلكه در بيرون از منزل نيز به انجام تكاليف خود مي پردازيم. ببين چقدر ما با استعداد و با هوش هستيم .سكولار ها و آزاد انديش‌ها هرگز تكاليفشان را انجام نمي دهند.. براي همين است كه ما براي آنها صحبت مي كنيم كه چگونه يك مقاله بنويسند. وقتي ما اين كار را مي كنيم خيلي به ايمان خودمان مي باليم.. اما به نظر مي رسد كه اين جنگ اينترنتي نيز به نفع سكولارها و دگر انديش‌ها تمام شود.. حقيقتا اينترنت ما را به آتش كشانده.

يك روز در ميان ما در اين سايتهاي اينترنتي كه متعلق به سكولارها و دگر انديشان هست به مطالب جديدي بر مي خوريم كه پيروان تو قادر نيستند از پس آنها بر بيايند. خيلي براي ما شرم آور است وقتي كه متوجه مي شويم اين دگر انديش‌ها و سكولارها روزي يكي از پيروان تو بوده اند. اگر دوست داري در مورد آنها بيشتر بداني مي توانيم آدرس ايميل آنها را همراه با مقالات كفر آميزي كه جرات به نوشتن آن كردند براي تو بفرستيم. خدايا آيا تو خودت عقيدة آنها را نسبت به خود تغيير دادي؟.

ما اين مطلب را از گفته هاي بي شمار خودت استنباط كرديم. اگر فراموش كردي چند نمونه از اين آيه‌ها را براي ياد آوري در اينجا متذكر مي شويم:
سورة يونس10:100: هيچ كدام از نفوس بشر را تا خداي رخصت ندهد ايمان نياورند. و پليدي را خدا براي مردم بي خرد كه عقل را به كار نبندند مقرر داشته است
سورة فاطر35:8: خدا هر كه را خواهد گمراه كرده و هر كه را خواهد هدايت سازد. پس تو نفس شريف خود را براي هدايت اين مردم به غم و حسرت نينداز كه خدا به هر چه اينان كنند آگاه است.
سوزة انعام6:125: پس هر كه را كه خدا هدايت او را طالب باشد قلبش به نور اسلام روشن و منشرح گردانيد. و هر كه را خواهد گمراه گرداند. و دل او را تنگ و سخت گرداند كه گويي مي خواهد از زمين به آسمان رود. اين است كه خدا آنان را كه به حق نمي گروند مردود و پليد مي گرداند.
خدا جان در ايميلي كه در جوابمان ميدهي علت ترسمان را تصديق بكن. اگر اين مطالب از جانب تو تصديق شد بهتر است ما وقتمان را براي اين كافران و دگر انديشان به هدر ندهيم. چون اين خواستة خودت بوده است.

خدا جان باور كن ما هر روز شاهديم كه اين دگر‌انديش‌ها و كافران به آهستگي اما با اطمينان در اين جنگهاي اينترنتي بر ما فائق مي آيند اما كاري از دست ما بر نمي آيد. .براي اينكه موقعيت را دشوارتر كنند اين كافران و دگر انديش‌ها از اسم‌هاي جعلي استفاده مي كنند. و هويت واقعي خود و محل زندگيشان را پنهان مي كنند. . خدا جان لطفا سوء تفاهم نشود .ما خيلي تلاش كرديم كه پرده از چهره اين دشمنان اسلام برداريم ما آنها را مرتد ناميديم و حكم جهاد بر عليه آنها صادر كرديم .ما هرگز فرمايشات تو را در مورد اين كافران فراموش نكرديم .به عنوان يك حرفه اي نكاتي از فرمايشات خودت را خاطر نشان مي كنيم.

سورة نساء4:137: آنان كه به غيب ايمان آوردند و سپس كافر شدند باز ايمان آورده و دگر بار كافر شدند. پس بر كفر خود افزودند اينان را خدا نخواهد بخشيد. و به راهي هدايت نخواهد فرمود
سورة نحل 16:106:هر آن كس بعد از اينكه به خدا ايمان آورده باز كافر شد نه آنكه به زبان از روي اجبار كافر شود و دلش در ايمان ثابت باشد . بلكه به اختيار كافر شود وبا رضا و رغبت و با هواي نفس . دلش آكنده به ظلمت كفر گشت.. بر آنها خشم و غضب خدا و عذاب سخت دوزخ خواهد بود.
سوره الشوري 42:16: و آنان كه در دين خدا جدل و احتجاج بر گزينند. پس از آنكه خلق دعوت او را پذيرفتند. حجت آنها نزد خدا لغو و باطل است. و بر آنها قهر و عذاب سخت خواهد بود.

خدايا ما تعدادي ايميل انزجار« تهديد» و اخطار آميز به آنها فرستاديم. در بعضي از اين ايميل‌ها ما آنها را تهديد كرديم كه سرشان را مي بريم . همانطور كه آموزش خودت بوده و پيامبرت نيز به آن عمل كرده. اما آنها اصلا اهميت نمي دهند. آنها از سلمان رشدي و تسليمه نسرين خطرناك تر شده اند. خدا جان به ما كمك كن كه اين مرتدها را پيدا كنيم.. تو گفتي كه از همه داناتري. ما مطمئنيم كه تو فراموش نكردي كه در فرمايشاتت هر ورق از قرآن را تحسين كردي. آيا تو يك ظبط صوت داري. لطفا اين نوار را برگردان به 1400 سال پيش. ما مي دانيم كه در آيه ذيل فرمودي در مورد ايمان نبايد هيچگونه سوالي بكنيد

سورة المائده5:101 : اي اهل ايمان هرگز از چيزهايي مپرسيد كه اگر فاش شود شما را زشت و بد مي آيد. و غمناك مي شويد. و اگر پرسش آن را هنگام نزول قرآن واگذاريد. قرآن براي شما هر آنچه مصلحت است بيان مي دارد. و خدا از اعقاب سوالات بي‌جاي شما در گذشت. كه خدا بخشنده و بردبار است.

سورة مائده5:102: قومي پيش از شما هم سوال از آن امور نمودند. آنگاه كه برايشان بيان شد كافر شدند.
خدايا اين خيلي مسخره است كه اگر ما سوالي در مورد اسلام بكنيم منجر به بي ايمانيمان بشود.
حالا ما مي فهميم كه چرا تو مجازاتهاي سختي را براي آنها كه سوال مي كنند نظير كافران و دگر انديشان در نظر گرفته اي.

خدايا ما به راستي خيلي كنجكاويم كه بدانيم آيا تو براي جلو گيري از كج فهمي‌ها جايي را براي ضبط بياناتت نظير يك سي دي يا يك كاست يا يك دي.وي .دي در نظر گرفته اي يا نه. خدايا لطفا ما را به خاطر چنين تقاضاهايي ببخش. ما به وحي تو به طور اضطراري نيازمنديم. لطفا به ما بگو سلمان رشدي و تسليمه نسرين كجا هستند..
آنها هر روز دارند چند برابر مي شوند.. وقتي ايميلت را دريافت كرديم فورا آن را به طرفدارانت نظير گروه هاي طالبان و ديگر گروه هاي اسلامي مي دهيم كه حساب آنها را برسند. ما خيلي سعي كرديم كه با عقل و منطق اين دشمنان اسلام را سركوب كنيم. اما نتوانستيم. بنا بر اين چاره اي نداريم جز اينكه آنها را از نظر جسمي نابود كنيم. اين همان چيزي است كه معمولا تو به وسيلة آن پيروز مي شدي. اينطور نيست؟ كشتار در ايران ' بنگلادش' افغانستان و سودان را به ياد مي آوري؟ اين تنها زباني است كه تو در قرآن بوسيلة آن با كافران و دگر‌انديشان سروكار داري. خدايا نگاه كن در كلام پاكت چه نوشته اي:
سوره بقره 2:193 با كافران جهاد كنيد تا فتنه و فساد از روي زمين برطرف شود. و همه را آيين خدا باشد. و اگر فتنه و جنگ دست كشيدند ستم جز بر ستمكاران روا نيست
المائده5:33 : همانا كيفر آنان كه با خدا و رسول او به جنگ برخيزند و به فساد كوشند در زمين جز اين نباشد كه آنها را به قتل رسانند و يا دست و پايشان به خلاف ببرند و يا با نفي بلد و تبعيد از سرزمين صالحان دور كنند. اين ذلت و خواري عذاب دنيوي آنهاست و اما در آخرت باز به عذابي بزرگ گرفتار خواهند شد.
محمد47:4: شما مومنان چون با كافران روبرو شويد بايد آنها را گردن بزنيد تا آنگاه از خونريزي زياد دشمن را از پا در آوريد. پس از آن اسيران جنگ را محكم به بند كشيد كه بعدا آنها را آزاد كنيد يا فدا بگيريد. تا جنگ سختيهاي خود را فرو گذارد. اين حكم فعلي است و اگر خدا مي خواست خود از كافران انتقام مي كشيد و همه را هلاك مي كرد. و ليكن اينها براي امتحان خلق به يكديگر است. و آنها كه در راه خدا كشته شوند خدا هرگز رنج اعمالشان را ضايع نگرداند.

خدا جان همان طور كه قبلا گفتيم خيلي حرف‌ها داريم كه با تو بزنيم. اگر زبان ما را متوجه ميشوي و مي تواني به ما جواب بدهي منتظر جوابت هستيم. ارادتمند و بندة تو هل-لوم-ونا. به دليل امنيتي ما از حروف رمزي شبيه آنچه خودت در قرآن استفاده مي كني (الم 'طه 'حم و....)

خدا جان من مطمئن هستم كه تو مي تواني اين حروف را از رمز در بياوري . » (24)

* از خوانندگان محترم به واسطه درج اين مطالب كفرآميز عذرخواهي مي‌كنيم اين مطالب گوشه‌اي از شبهاتي است كه به طور دائم از طرف معاندين و مخالفان اسلام و انقلاب در سايت‌ها نوشته مي‌شود و قلب و روح و ايمان مسلمانان را مورد هجمه قرار مي‌دهد .

Admin
2nd June 2010, 04:50 PM
3. شيوه‌هاي تبليغ

1-3- انتشار سي‌دي ، كاست و پوستر مربوط به خوانندگان متاليكا
2-3- گسترش يافتن سايت‌ها وبلاگ‌هاي مربوط به شيطان پرستي (25)
3-3- تبليغ و اطلاع‌رساني از طريق پارتي‌هاي شبانه و گفتگوهاي دوستانه علي‌الخصوص در مناطق مرفه شهرهاي تهران ، شيراز و ...
4-3- تبليغ در تالارهاي گفتگوهاي مجازي

4. زمينه‌هاي جذب
بايد يادآور شد كه علاوه بر تمامي موارد مورد اشاره در اين بخش يعني زمينه جذب» بايد به تكرار برخي از آنها پرداخت ،كه در كشورمان داراي باز‌خورد مثبت بوده است .

1-4- موسيقي متال :
اين موسيقي در ايران نيز مانند بسياري از كشورهاي اسلامي و عربي به گونه‌اي كه شرح آن رفت ، وارد شد و توانست پس از مدت كوتاهي به دانشگاه‌هاي بزرگ كشور همچون دانشگاه تهران ، دانشگاه شهيد بهشتي ،‌ دانشگاه فردوسي و ... راه يابد .
2-4- افول معنويت :
اگرچه در بسياري موارد ، ايران اسلامي در جايگاه بالاتري از معنويات قرار دارد . ‌لكن
سير جهاني و فراگير تلاش هاي قدرت‌هاي بزرگ فرامنطقه‌اي براي استحاله فرهنگي و از سوي ديگر ماشيني و صنعتي شدن مناسبات جاري و تاثيرپذيري مردم كشورمان از شرايط جهاني زمينه‌اي براي رشد چنين جرياناتي را فراهم نموده است .
بايد عنايت داشت روند رو به رشد استفاده از شبكه‌هاي ماهواره‌اي نيز عامل تعيين‌كننده در جذب و گرايش يافتن به اين گروه‌ها مي‌باشد .
3-4- سرمايه‌گذاري :
در بخش‌هاي قبل اشاره كرديم كه سازمان هاي جاسوسي كشورهاي غربي تلاش سازمان يافته‌اي را براي استحاله فرهنگ جمهوري اسلامي ايران تدارك ديده و مدت‌هاست كه مي‌كوشند تا به « تهي‌سازي فرهنگي » جوانان كشور عزيزمان بپردازند . دشمن در اين راه مبالغ هنگفتي را نيز تدارك ديده‌است . از جمله بايد اشاره كرد كه طبق گزارش برخي از رسانه‌هاي مستقل در سال گذشته مبلغ هشت ميليون دلار آمريكا به فعاليت تبليغات گروه‌هاي شيطان پرست از سوي دولت آمريكا اختصاص يافته است . (26)
4-4- اينترنت :
رشد تعداد مخاطبين شبكه جهاني اينترنت طي ساليان اخير آسيب‌هايي را متوجه نظام فرهنگي كشور نموده است كه از جمله مي‌توان به فعاليت شيطان گرايان اشاره كرد .
اما عمده فعاليت اين افراد در قالب وبلاگ‌نويسي صورت مي‌پذيرد ، آدرس ‌برخي از اين وبلاگ‌ها به شرح زير است :
www. Churchofsatan .persianblog .com
www. Church-of- satan .persianblog .com
www. Church --of-- satan.persianblog .com
www. Churchof- satan.persianblog .com
www. Churchof-- satan.persianblog .com
www. Church- of- satan. blogspot .com
www. Church--of-- satan.blogspot .com
www.I--S--M . blogspot .com
اين دست از وبلاگ‌ها همزمان با اعلام موجوديت « جنبش شيطان‌گرايان ايران » فعاليت خود را آغاز كرده و اظهار مي‌نمايند كه توسط فردي به نام مستعار « اهريمن » در ايران هدايت مي‌شوند .

* نمونه‌اي از فرم عضويت در گروه مذكور :


http://nahad-modares.com/UCfiles/uc/89/sheytan13.JPG


* نمونه لوگوي حمايتي از گروه شيطان گرايان ايران :


http://nahad-modares.com/UCfiles/uc/89/sheytan14.JPG


روند ارتباط‌گيري و فعاليت وبلاگ‌هاي مذكور بدين صورت است . افراد پس از تكميل فرم ثبت‌نام يك ايميل در صندوق پست الكترونيك خود با موضوع خوش آمد‌گويي دريافت مي‌كنند و پس از برقراري ارتباط با ايشان و در صورت جلب اعتماد به برخي از مهماني‌هاي شبانه و يا پارك‌ها براي آشنايي دعوت شده و مورد راهنمايي قرار مي‌گيرند .

اين وبلاگ‌ها عمدتا فعاليت خود را در چندين محور : انتشار عكس‌هاي شيطان گرايان جهان ، انتشار نامه شبيه به نامه هاي مسيحيان شيطان پرست خطاب به خداوند متعال كه بار سياسي نيز دارد ، دنبال مي‌نمايند .

به صورت مثال وبلاگ شيطان در اين خصوص مي‌نويسد :
« چرا چيزهايي را كه به اطرافيانم دادي به من ندادي؟ و چرا مي‌خواهي بدبختي مرا ببيني ؟ چرا منو ازين دنياي كثيف و از بين كساني كه ازشون نفرت دارم رها نمي كني ؟ حالم از زندگي بين اين لجن به هم مي‌خوره . جلوي پاي من كم سنگ انداختي ؟ كم آدمهايي رو مثل من بدبخت كردي . »

اين وبلاگ همچنين در ادامه مي‌آورد :
« هميشه لحظه شماري مي کردم براي سال نو عيدي پدر و مادر از همه چيز لذت بخش تر بود ولي الان سال نو بوي تنفر مي ده بوي مرده مي‌ده وقتي کسي رو مي بينم که خدارو ستايش مي کنه تفو لعنتش مي کنم نفرينش مي‌کنم از هيچ چيز خبر نداره آنقدر خوشه که هيچ چي حس نمي کنه چرا پدر مادرم منو ترک کردن چرا منو نفرين مي کنن بهم مي خندن مگه من شاخ دارم لباس نو برام ارزش نداره چون بوي کفنو دارم حس مي کنم تو خدا نيستي تو هيچي نيستي اصلا من بهت اعتقاد ندارم چون براي من بي ارزشي پستي من به هيچ چيز اعتقاد ندارم هيچ کس هم نه مي پرستم نه قبول دارم بعد اين دنيا هم دنيايي نيست ميميريم و ميپوسيم از لاشه ي ما گلي سبز ميشه که خار نداره هيچ شيطاني وجود نداره ولي آنقدر آدمها بهش اعتقاد دارن قبولش دارن و فکر مي کنن که شيطان پروردگار ما هست که يک نيرويي به وجود اومده که خيلي چيز هارو مي تونه نابود کنه. اگر Black Metal نبود من مي مردم اي کاش نبود چون وقتي گوش مي دم ميرم به دوران (خلسه) به جايي ميرم که هيچ کس وجود نداره گناهي نيست ثوابي نيست آدم احمق نيست خدا نيست پيامبران دروغين نيست شهوت و هزار تا چيز ديگه اي که اين جا هست يا چيزي که هست و اين جا وجود نداره اونجا نيست فقط يک نور سياهي هست که چشمتو نمي‌زنه بوي همون گلي که گفتم از لاشة آدم‌ها سبز ميشه مياد که مست مي کنه ترس و وحشت نيست چيزي نيست كه بهش فکر کني خودتي . »

5. مراحل وارد شدن به شيطان‌پرستي
« کسب قدرت تاريکي براي شيطان پرستي / به دست آوردن نيرو هاي نهفته در تاريکي ، کسب قدرتي است دروني و بي پايان .

انرژي عظيمي که اين امکان را به شما ميدهد روح خود را ارتقا بخشيد و کمبودهايش را با قدرت جايگزين کنيد . نکته ي مهم در برگزاري اين مراسم اين است که هرگز نبايد به نتيجه بدگمان باشيد . خالصانه به نيروي روح خود و روح تاريکي ايمان داشته باشيد. آنچه باقي ميماند آرامش و دوري از افکاره بيهوده است که بايد در خود ايجاد کنيد .

* مقدمات
محراب : مقابل ديوار غربي قرار گرفته پارچه سياهي به روي آن کشيده مي‌شود . بالاي سر محراب ( روي ديوار) ستاره 5 پر وارونه نصب کن . روي محراب 2 شمع سياه روي پايه ، خنجر مخصوص مراسم ، جمجمه انسان ، يک زنگ ، يک آتشدان و يک جام بگزار . * براي نور بيشتر ميتوان از شمع هاي سياه در گوشه‌هاي اتاق استفاده کرد / مي‌توانيد از جمجمه انسان ساخته شده از مواد مصنوعي نيز استفاده کنيد . *
خون : جام را با مايعي به رنگ قرمز پر کن .ماهيت مايع اهميتي ندارد زيرا که اين مايع نماد خون قرباني‌ست . (27)

آتش : آتشدان را درست در مرکز محراب قرار ده .
پوشش : تماماً سياه همراه با ستاره 5 پر وارونه آويخته بر گردن .

آداب مراسم :
به ترتيب ذيل زنگ را به صدا درآور : شش بار در جهت جنوب ، شش بار در جهت شرق ، شش بار در جهت شمال .حال خنجر را بدست گير به سمت پنتاگرام وارونه نشانه برو و با لحني دعايي نيايش کن :
بنام شيطان بزرگ و افتخار او ، لوسيفر من نيروهاي تاريکي و قدرت شيطان را به درون فرا مي خوانم .
با خنجر پنتاگرام وارونه‌يي در هوا رسم کن و آتش را بي‌افروز ، نيايش را ادامه بده : آتش سياه برافروخته و درهاي تاريکي بر پاشنه خود چرخيده اند . روح سياه و شيطاني کاين ظاهر شده ، کسي که از دوردست مي آيد تا خواست خود را بر فراز هستي بنا کند .بر حذر باش از گمراهي انسان که همواره همراه اوست از ابتدا تا نهايت . نظاره کن . اين منم خداي ديروز ، امروز و فرداها . نگهبان زمان و ابديت .بي مانند .غرق در دانايي . بي همتا در توانايي .عناصر را بخوان تا مرا خدمت کنند و نيروهاي طبيعت را امر کن تا تجلي آمال من شوند .بپاخيز من تو رامي خوانم . دوباره خنجر را به سمت پنتاگرام وارونه نشانه برو و ادامه بده : کاين ، شيطان ، من قله‌ها را تصرف کرده‌ام . قدرت تاريکي در دستان من است . اکنون من در قالب تو خواسته‌هاي شيطاني‌ام را تجلي مي بخشم ؛ پندار مرا با شکوه و عظمت باستاني تسخير کن . مرا در لايه هاي نامريي و رمز‌آلودش تنها گزار . جام را در مقابل پنتاگرام وارونه بالا ببر ( بمنظور پيشکش ) و انگشت اشاره دست راست را درون ظرف ببر . انگشت را از ظرف خارج کرده ، دور لبه جام بگردان (در جهت گردش عقربه‌هاي ساعت) و همزمان بخوان : من از اين جام مي نوشم .من از زندگي مي نوشم . قدرتهاي نهفته در تاريکي مرا در بر گيريد .

جام را يک نفس تا انتها بنوش و ادامه بده : همراه با برترين نيروهاي شيطاني و عميق‌ترين قدرتهاي تاريکي به جهان ماده باز مي گردم تا شبي ديگر را تسخير کنم . آتش را خاموش کن ، زنگ را در خلاف جهت ابتدايي به صدا در آور، شمع‌ها را خاموش کن .

آتش سوزان و يک عريان
معبد پر خون و اين شيطان
آخرين زنگار قلبش را
ميتراشد با دلي نالان
از براي نفرت و کينه
در وجودش گشته يک طوفان
زندگي احساس عشقش را
شسته ميبيند در اين باران


* اعمال و زمان شيطان پرستي :
زمان شيطان پرستي در زمانهاي بسيار قديم و قرون اوليه آدمي در چندين زمان انجام مي‌گرفت : اولين زمان هنگام کسوف و خسوف بود ؛ بر اين تصور که شيطان و خداي تاريکي از انسانها عصباني هستند و منتظر هديه خود و اگر براي آنها قرباني انجام نمي‌گرفت خداي تاريکي و شيطان تمام انسانها را قتل عام ميکردند لذا براي آرامش شيطان قرباني کردن انسان انجام ميشد . اين مراسم به خصوص در قبايل آمريکاي جنوبي بسيار فراوان ديده شده است به گونه اي که اکتشافات به دست آمده وجود اين قرباني کردن‌ها را تصديق ميکند و اتاقهاي مخصوص قرباني کردن نيز به شيوه‌اي خاص بنا شده بود و تزئينات خاص خود را داشت . البته قرباني کردن انسان در زمانهاي ديگر نيز انجام ميشد که اکنون قرباني کردن انسان در دوره کنوني در يک شب کاملا تاريک انجام مي‌شود .اعمال مراسم شيطان پرستي نيز بسيار زياد است و به ذکر چند مورد بسنده مي کنم .مهمترين اعمال آنها اعمالي است که هميشه انجام مي دهند و در آن به انجام امور جنسي مي‌پردازند و همچنين از شيطان براي پيشبرد اهداف حاضرين کمک ميخواهند و اگر کسي مشکلي داشته باشد براي حل مشکل وي دعا مي شود . مراسم بعدي ؛ مراسم عضويت يک عضو جديد به اين هيئت و مجموعه است که اين کار توسط کشيش کليساي شيطان و يا همسر وي ( بستگي به مذکر يا مونث بودن عضو جديد دارد ) انجام مي‌شود .

* مراسم قرباني کردن :
در شيطان پرستي جديد قرباني کردن مفهومي ندارد اما براي آنان که هنوز پيرو شيطان پرستي قديمي و قرون وسطايي هستند اين کار در شبي تاريک انجام مي‌شود . قرباني توسط آب مقدس غسل داده مي‌شود و بر روي محراب خوابانده مي‌شود . البته اصولاً قرباني‌ها قبل از انجام مراسم بيهوش مي‌شوند . و در کاملترين مراسم قرباني کردن براي شيطان ؛ قرباني پس از کشته شدن و نوشيدن خون وي توسط آتش سوزانده مي‌شود . در اين مراسم خواندن اوراد مخصوصي به زباني کاملا بي معني و گاها عبري انجام مي‌گيرد .

مراسم معروف نماز سياه يا نماز جماعت سياه : شايد معروفترين مراسم آنان باشد . اين مراسم در کليساي شيطان پرستي انجام مي‌شود و دقيقا همان مراسم عشاي رباني مسيحيت است با اين تفاوت که تمام کارها برعکس انجام مي‌شود و البته کارهايي نيز در آن مراسم انجام مي‌گيرد که از ذکر آنها خودداري مي‌کنم .

مراسم پيوستن عضو جديد : در مراسم پيوستن عضو جديد به شيطان پرستان که البته همچنين عملي در جادوگري نيز وجود دارد بوسه مقدس است . اين ي بوسه توسط همسر يا خود کشيش به بدن شخص عضو شونده زده مي‌شود که باعث خير و برکت او ؛ تقدس او در بين شيطان پرستان ؛ تشکر از وي به منظور عضو شدن و در نهايت قبول فرد عضو شونده است . شخص جديد در وسط پنتاگرام ( چه در جادوگري و چه در شيطان پرستي و در هر دو پنتاگرام ) زانو ميزند در حالي که کاملا عريان است . بوسه‌ها بر زانو ؛ آلت تناسلي ؛ سينه‌ها و لبان شخص جديد زده مي‌شود . قبلا هم گفته شد که در اين دنيا اعتقاد خاصي و احترام خاصي به اندام تناسلي قائل هستند زيرا زندگي و جهان را بدون وجود آن پوچ مي‌دانند و آن را تضمين بقاي بشريت مي‌دانند . البته قابل تامل است که تضمين بقاي آدميت به وجود آن بستگي دارد اما افراط و تفريط در هر ديني وجود دارد و خواهد داشت . »


7) شيطان‌پرستي به مثابه يك تهديد

در اين بخش به دنبال آن هستيم تا به تبيين « تهديد » آميز بودن فعاليت گروه‌هاي شيطان‌پرست در داخل كشور بپردازيم .

1. همكاري‌هاي جاسوسي
با توجه به اينكه در 4 كشور آنگلو ساكسون مكان‌هاي مقدس شيطان‌پرستان با نام
« كليساي شيطان » واقع شده است و در همين كشور‌ها نيز بنابر بر دلايل سياسي از گروه‌هاي ناهنجار اجتماعي و سياسي مهاجر و مسافر بهره برداري جاسوسي مي شود لازم است كه به صورت ويژه به همكاري‌هاي جاسوسي عناصر مربوط اشاره داشت . (29)

2. جرائم باندي
در جهان كنوني جرايم در دو دسته‌بندي كلي يعني جرايم فردي و غير‌سازماني و جرايم باندي يا سازماندهي شده ،‌ ارزيابي و تحليل مي‌شوند .
مصاديق جرايم باندي يا سازماني بمب‌گذاري ، اقدام براي ترور ،‌قاچاق مواد مخدر علي‌الخصوص مواد مخدر شيميايي ،‌راه‌اندازي مراكز فساد و.. مي‌باشد كه طبق تحقيقات به عمل آمده شيطان‌پرستان با تمامي جرايم مذكور ارتباط داشته و عمدتا از طريق مشاركت در آنها بودجه‌هايي را دريافت مي‌نمايند .

3. روابط سازماني
روابط سازماني در ادامه جرايم سازماني و بلكه به عنوان عامل زيربنايي بر آن تعريف مي‌شود . از سوي ديگر ايجاد برخي ناامني‌هاي عمومي و اجتماعي در اثر عنصر روابط سازماني جهت مي‌يابد .
البته نگاهي جامع‌تر به ساير بخش‌هاي مورد اشاره در پژوهش مي‌تواند هرچه بيشتر گوياي اين مطلب باشد ، لكن تاكيد بر اين نكته ضروري است كه اعضاي اين گروه‌ها عميقاً سازمان‌گرا
و سازمان‌محور مي‌باشند .

4. ارتباط خارجي
همانطور كه در بند اول اشاره شد ، شيطان‌پرستان در 4 كشور آنگلو ساكسون ، يونان و رژيم صهيونيستي داراي تشكيلات سازماني اماكن مقدس و ... مي‌باشند كه زمينه‌ساز ارتباطات مختلف از مجراهاي گوناگون را براي ايشان فراهم مي‌آورد .
حجم روابط به خودي خود مي تواند منشا تهديدات امنيتي متعددي براي كشورهاي اسلامي بخصوص نظام اسلامي باشد . همچنين نبايد از نظر دور داشت بقا و استمرار فعاليت اينگونه گروه‌ها به لحاظ ماهيت و اهداف عميقاً نياز به روابط با خارج از كشور دارد . در اين باره بايد عنايت ويژه‌اي نيز به ارتباط اين افراد با خانواده‌هايشان در ساير كشورها علي‌الخصوص كشورهاي آمريكايي و اروپايي داشت .

5. سرقت
اغلب جوانان كه به شيطان‌پرستان مي پيوندند حتي چنانچه از خانواده هاي ثروتمند نيز باشند از اعضاء مطرود خانواده به حساب مي‌آيند ، ‌لذا حضور ايشان در جمع گروه اجتماعي مي‌تواند زمينه جرايمي را همچون سرقت براي تامين منابع مالي فراهم آورد كه اين سرقت‌ها در ابعاد مسلحانه طبيعتا تهديدي براي امنيت اجتماعي به شمار مي‌آيند .
در اين خصوص مجدداً تاكيد مي‌شود كه هرگونه دامن زدن به فساد چون از باورهاي شيطان‌گرايان مي‌باشد . بديهي است كه بخشي از اين مفاسد نيز در پوشش سرقت‌هاي متعدد انجام مي‌پذيرد ، بايد در نظر داشت كه سرقت نيز عاملي است براي نزديكي به شيطان .


6. تجاوز جنسي
در جمع شيطان‌پرستان اصولا تجاوز جنسي يك ارزش و شرط براي ورود و استمرار حضور در گروه به حساب مي‌آيد .
اين تجاوز كه عمدتا با قتل ،تجاوز به همجنسان و كودكان نيز همراه است عنصر اصلي ايراد خسارت و انتقام‌گيري از فرد متجاوز جنسي است . تصور شيوع يافتن اين ضد فرهنگ مخرب نيز مي‌تواند مرزهاي امنيت اخلاقي را در جامعه در‌نوردد .
تجاوز جنسي از ضدارزش‌هاي تبليغي اين دست گروه‌هاست كه دائماً با ساخت نماهنگ ، تنظيم آلبوم‌هاي موسيقي ، ترويج فكري و از طريق فيلم‌هاي مبتذل دنبال مي‌شود . در حقيقت شيطان‌گرايان مدعي‌اند « تجاوز » تنوع در كسب لذت جنسي است .

7. قتل
قتل يك عمل شيطاني بزرگ به حساب آمده و شيطان‌پرستي كه تعداد و كيفيت قتل‌هايش بيشتر باشد به درگاه شيطان نزديك‌تر خواهد شد . ناگفته پيداست كه اين مولفه نيز تاثيرات سوء امنيتي را به همراه خواهد داشت .
افزايش تعداد قتل در جوامع مختلف يكي از معيارهاي بين‌المللي و تعيين‌كننده درخصوص وضعيت امنيتي هر كشور به شمار مي‌آيد ، حال اگر اين جرم كلان با يك انديشه سازماندهي شده و تقدس‌زا همراه شود و حاشيه‌هايي چون تجاوز جنسي را نيز با خود همراه سازد ، ناگفته پيداست كه مي‌تواند تاثيرات گسترده‌اي را در خدشه‌دار نمودن مقوله مهم امنيت به همراه داشته‌باشد .

Admin
2nd June 2010, 04:51 PM
8) وضعيت فعلي شيطان‌پرستي در ايران
وضعيت فعلي اين گروه‌ها در ايران طي 5 بخش كه در ادامه شرح آن مي‌آيد خلاصه مي‌شود :

1. تحرك در اينترنت
وبلاگ‌نويسي ،‌گفتگو در محيط ياهو 360 درجه ، سايت كلوپ دات كام ، دريافت خبرنامه‌ها و ... از جمله تحركات اينترنتي شيطان‌پرستان ايراني است كه تاكنون نيز ادامه دارد (در آينده گزارش ويژه از تك‌تك حوزه هاي ياد شده ارائه خواهد شد.)

2. ترويج نمادها
مغازه‌ها و اصناف فروشنده زيور‌آلات نقره‌اي ، فروشگاه‌هاي پوشاك جوانان و بانوان علي‌الخصوص در شهر تهران وظيفه عمده ترويج شيطان‌پرستي در داخل كشور را بر عهده دارند . در برخي موارد حتي مي‌توان اظهار كرد كه فروشندگان و مديران حتي اطلاع اندكي از محتواي عمل خود ندارند . همچنين گفتني است برخي از چهره‌هاي مطرح موسيقي پاپ و متاليكا در تهران و شهرستان‌ها به كرات و از طرق مختلف اين نمادها را حمل و معرفي و به صورت مستقيم و غيرمستقيم به ترويج آنها مي‌پردازند .
سايت‌ها و وبلاگ‌هاي فارسي‌زبان نيز نقش عمده‌اي را در گسترش و معرفي اين نمادها
ايفا مي‌كنند .

3. ترويج متاليكا
گروه‌هاي موسيقي متاليكا همچون گروه « رامان » و گروه (dsd) كه توسط « بابك خواجه‌پور ، ژانو باغوميان‌ ، لويك يوميان و كارن آراكليان » اداره مي‌شود به عنوان شاخصي از فعاليت رو به گسترش گروه‌هاي متاليكا قابل ذكر هستند.

4. پارتي‌هاي شبانه
پارتي‌هاي شبانه « رپرها » ، جشن‌هاي فارغ‌التحصيلي و مهماني‌ها خاص دوستانه همواره به عنوان كانون فعاليت شيطان‌پرستان قابل ذكر هستند . در اين مراسمات و هر بار گروهي از جوانان با انواع و اقسام مختلف با انديشه‌ها و ظواهر شيطان‌گرايي آشنا و يا جذب آنها مي‌شوند.

5. همكاري با سلطنت‌طلب‌ها
اوايل سال گذشته ميلادي خبري در وبلاگ‌هاي وابسته به شيطان‌پرستان ايران منتشر شد كه‌ « اهريمن » سر كرده ايشان پيوستن گروهش را به « انجمن پادشاهي ايران » اعلام مي‌كرد .
گفتني است انجمن پادشاهي ايران يك گروه چند نفره از سلطنت‌طلبان و سيلي‌خوردگان انقلاب اسلامي است كه عمده نقش آنها را « فرود فولادوند » مجري هتاك و ضد دين شبكه‌هاي فارسي زبان ماهواره‌هاي ضد انقلاب بر عهده دارد .
وي بارها و بارها در شبكه‌هاي ماهواره‌اي اركان دين مبين اسلام را زير سوال برده و لب به فحاشي عليه مقدسات گشورده‌است .
« اهريمن » با پيوستن به چهره منفوري چون « فولادوند » چند نكته عمده را براي افكار عمومي ايرانيان ترسيم كرد :
1. امروزه تنها گروه‌هاي فحشاگرا و فاسد طرفداران نيروهاي سلطنت‌طلب هستند .
2. همچنان ضدانقلاب‌هاي خارج از كشور درك صحيحي از فضاي داخل كشور ندارند .
3. « طاغوت » در خدمت « ‌شيطان » و همواره « شيطان » در خدمت « طاغوت » بوده‌است.
4. اين حركت يك اقدام سازماندهي شده و تبليغاتي براي مطرح شدن يك عنصر شديداً ضددين بوده‌است .

Admin
2nd June 2010, 04:52 PM
جمع‌بندي
يافته‌هاي اين پژوهش شامل بخش‌هاي ذيل به صورت خلاصه ارائه مي‌شود .

1. آسيب‌ها
1-1- رواج فرهنگ ضديت با ارزش‌هاي انساني و بشري
2-1- رواج فرهنگ ضديت با دين و اركان آن
3-1- جعل تاريخ قيام و حركت پيامبران و نقش شيطان‌ در انحرافات جامعه بشري
4-1- ترويج فحشا و بي‌بندوباري و انواع اعتياد به مواد مخدر شيميايي و الكل
5-1- ترويج فرهنگ لاابالي‌گري و گريز از فعاليت‌هاي سازنده فردي و اجتماعي
6-1- شيوع يافتن فرهنگ كلامي مبتذل و فاقد عنصر اخلاق
7-1- انتشار آموزه‌هاي اساطيري ناقص و بدون استناد تاريخي و علمي از ساير فرهنگ‌ها
8-1- حساسيت‌زدايي از فحاشي و هتك حرمت نسبت به نظام اسلامي
9-1- سياه‌نمايي و ترويج نيهيليسم (پوچ‌گرايي) به صورت گسترده

2. تهديدات
1-2- افزايش جرايم سازمان‌يافته و باندي
2-2- انجام امور خراب‌كارانه و جاسوسي توسط شيطان‌پرستان ايران براي سازمان‌هاي جاسوسي ايالات متحده آمريكا و رژيم صهيونيستي
3-2- رواج يافتن بيماري‌‌هاي حاد روحي و رواني در سطوح و اقشار مختلف كه به مرور زمان مي‌تواند به مثابه تهديد امنيتي جدي تلقي شود .
4-2- محكوم شدن جمهوري اسلامي ايران به اعمال محدوديت‌هاي حقوق بشري براي خاطيان كه مي‌تواند خسارات متعددي را عليه منافع ملي به همراه داشته باشد .
5-2- تضعيف بينان‌هاي اساسي كه نقش حافظ كيان جامعه اسلامي را بر عهده دارد .
6-2 – رواج يافتن جذب گروه‌هاي ضد انقلاب نظير منافقين و... در محافل شيطان‌پرستان

3. فرصت سازي
1-3- با توجه به اينكه « جنبش شيطان‌گرايان ايران » فعاليت خود را در ظاهر به نفع انجمن پادشاهي ايران متوقف نموده است ،‌مي‌توان در راستاي محكوميت عنصر ضد دين « فرود فولادوند » از اين اقدام بهره‌برداري فراواني نمود .
2-3- با تبليغات جامع و مانع ، ضمن حفظ هوشياري از موضوع شيطانيسم مي‌توان به مثابه يك ابزار افشا‌گرانه در خصوص سازمان‌هاي جاسوسي موساد و سيا بهره‌برداري نمود .
3-3- مي‌توان گروه‌ها متاليكا فعال را دعوت به ارائه آثاري عليه آمريكا كرد .
به صورت مثال : مرلين منسون طي يك مصاحبه در سال گذشته اظهار داشت كه بوش از وي بدتر است زيرا منسون مردم را دعوت به تجاوز مي كند اما بوش به زور به مردم تجاوز مي‌كند .


4. راهكارهاي پيشگيري و مهار
پژوهش حاضر هشداري جدي است براي آن دسته از مسئولان امنيتي و فرهنگي كشور تا در برابر يك تهديد كلان فرهنگي توانايي لازم علمي را كسب نموده و تدابير لازم را در خنثي سازي اين جريان ضد فرهنگي تدارك ببينند ،ليكن اهم اين تدابير به شرح ذيل ارائه مي‌گردد كه حاصل پژوهش حاضر است .
1-4- كنترل و تعطيلي كامل فعاليت گروه‌هاي موسيقي متاليكا و راك( انواع آنها ) كه امري بسيار ضروري در پيگيري از گسترش اين معضل ضد فرهنگي است .
2-4- طبق بررسي‌هاي به عمل آمده بسياري از وبلاگ‌ها و سايت هاي فعال فارسي بدون هيچ گونه نظارتي و رسما فعاليت خود را ادامه مي دهند كه فيلترينگ آنها مي‌تواند اثرات مثبتي را به همراه داشته باشد .
3-4- اطلاع رساني و اعلام ويژگيهاي نمادها و سمبل‌ها مورد استفاده شيطان‌پرستان به اصناف جهت كنترل در عدم فروش آنها
4-4- كنترل و پيگيري مستمر اخبار منتشره از سايت‌هاي خارجي و داخلي در خصوص تحركات گروه‌هاي ياد شده .
5-4- كنترل و اشراف اطلاعاتي بر عناصر شناسايي شده مرتبط با جريان مذكور .
6-4- جمع‌آوري و ارسال مطلب از سوي سفارت‌خانه‌هاي جمهوري اسلامي ايران .
7-4- تهيه بولتن‌هاي ويژه‌آگاهي‌رساني و در اختيار قرار دادن آنها به هموطناني كه قصد سفر به كشورهاي مورد اشاره را دارند .
8-4- طبق بررسي‌هاي به عمل آمده كليه پايگاه‌هاي اطلاع‌رساني شيطان‌پرستان به زبان انگليسي كاملا قابل دسترسي است و هيچ گونه محدوديت در خصوص آنها اعمال نشده است كه ضرورت اين اقدام با گذشت زمان روشن شده است .
9-4- اطلاع‌رساني محدود و جهت‌مند به اقشار مختلف و تاثيرگذار همچون معلمان ،‌روحانيت و...
10-4- انتشار پژوهش هاي كامل‌تر و فراگير جهت بهره‌برداري مطبوعات و رسانه‌هاي فعال كشور .
11-4- حفظ اصل عدم اعمال اقدامات شتابزده و غير‌كارشناسانه كه مي تواند اثرات به مراتب مخرب‌تري حتي در برابر عدم هرگونه اقدامي به همراه داشته باشد .

Admin
2nd June 2010, 04:53 PM
پي‌نوشت‌ها

(1) نگاه كنيد به سوابق تشكيل گروه‌هاي ديگري همچون رپ ، متاليكا و ... كه همگي در يك برهه زماني شكل گرفته است .
(2) Religious Satanism
(3) نگاه كنيد به مقاله « نقدي بر انواع گروه‌هاي شيطان‌پرستي » ترجمه « كيوان معمر » .
(4) http://fa.wikwpedia.org
(5) همان
(6) مایکل آکینو«Michael Aquino» متولد 28 اکتبر 1986 بنیانگذار معبد ست است . همچنین او در ارتش و سازمان سیا «CIA» مشغول فعالیت بوده است . وی به خاطر اختلافاتش باآنتوان لاوی ،
معبد ست را در 1975 در سانفرانسیسکو تاسیس کرد. معبد سِت (Temple of Set) یکی از مخوف ترین، مشهورترین و مخفی ترین سازمان‌های شیطان پرستی است. معبد سِت اولین جامعه مخفی است که ادعای رهبری جهانی «طریقت دست چپی ها » در جهان را دارد. تعالیم آن شامل فلسفه شیطان و تمرینات سحر است.سِت (Set) نام یکی از خدایان مصراست.آکینو و گروهی دیگر ار کشیشان کلیسای شیطان به خاطر اختلافات فلسفی و مدیریتی از آن جدا شده و سازمان معبد ست را تشکیل دادند.در همان سال، معبد سِت به عنوان یک کلیسای بی فایده در کالیفرنیا به ثبت رسید.بارز ترین تفاوت میان کلیسای شیطان (Church of Satan) و معبد ست مربوط به مفهوم شیطان است.معتقدین به کلیسای شیطان (C.o.S)، که سِیتنیست (سیطنیست Saitanist) نامیده می‌شوند اعتقاد دارند که شیطان موجودی نمادین است، و وجود خارجی ندارد. آنها از شیطان برای نشان دادن توجهات خود و به استهزاء گرفتن مسیحیت بهره می‌گیرند.در حالی که پیروان معبد سِت که سِتیانس (Setians) نامیده می شوند معتقدند که شیطان واقعی وجود دارد که به آن «پادشاه تاریکی » (The Prince of Darkness) می‌گویند.آنها او را «سِت، پادشاه حقیقی تاریکی» ("Set" the TRUE Prince of Darkness) می‌نامند. سِیتِن (Satan) نامی است مأخوز از انجیل به عنوان پادشاه تاریکی؛ ولی سِت (Set) نام خداوند مرگ و عالم اموات در باستان است.
(7) Gothic Satanism
(8) منظور اقدام مارتين لوتر در خريداري جهنم با سند كتبي است .
(9) به طور مثال مارتين لوتر يهوديان را فرزندان خداوند و سايرين را مهمان و بيگانه مي‌دانست .
(10) romancism
(11) كتاب زبان و ادبيات فارسي تاليف دكتر احمد ذاكره و دكتر فاطمه حيدري ـ صفحه 285
(12) اين مساله به وضوح در كتب عمده قديم قابل مشاهده است .
(13) Kabbalistic های مسیحی، کسانی بودند که تلاش می کردند تا از عرفان و تصوف یهودی استفاده کنند تا بدین وسیله الوهیت مسیح را اثبات کنند. آنان شیفته ی پنتاگرام شده بودند. پنتاگرام برای آن ها نمادی از مسیح و اشاره ای به روح مقدس در جسم بود. شاهکار محبوب Gematric اضافه کردن حرف عبری Shin به کلمه ی چهار حرفی YHVH بود. حرف Shin در زبان عبری نشان دهنده ی آتش و روح مقدس عید پنجگانه* است و کلمه ی YHVH در زبان کتاب مقدس** به معنی خداست. (YHVH، به رایج ترین صورت 'Jehovah' تلفظ می شود.) که حاصل آن کلمه ی YHShVH می شود. این کلمه به معنی Y'heshua یا همان Jesus (عیسی) است. او بدین وسیله بین ستاره ی پنج رأس، عید پنجگانه، عیسی مسیح و خدا رابطه برقرار کرد.
چندین رابطه بین پنتاگرام و مسیحیت وجود دارد. پیش از به صلیب کشیده شدن مسیح، پنتاگرام یک نشان رجحان یافته برای آرایش کردن و زینت دادن جواهرها و طلسم های مسیحیان اولیه بود. این علامت که به راحتی و در یک حرکت پیوسته ی قلم کشیده می شد، با پنج زخم مسیح آمیخته شده بود. پنتاگرام همچنین برای یک فرقه ی نهانی عرفانی مسیحی نمادی از Isis، الهه ی حاصل خیزی و Venus اصلی ترین رب النوع مونث بود. فرقه ای که به صورت پنهان در نقاط مختلف در سراسر تاریخ مسیحیت وجود داشت.
(14) سايت « زيتون سرخ » و معرفي نمادهاي شيطان‌پرستي به كوشش « هدي دليمي » .
(15) همانند ترويج همجنس‌گرايي .
(16) به لحاظ متون تاريخي موجود كه در بخش‌هاي گذشته به آنها اشاره شد .
(17) اين اقدامات در ادارات « جريان‌سازي » سازمان موساد و تدارك ديده مي‌شود .
(18) www.Deatstar.net
(19) براي آگاهي بيشتر از مجموعه كتب حجت‌الاسلام‌ مرداني درباره تصوف استفاده شود .
(20) نگاه كنيد به كتابي در نقد تصوف كه با همين عنوان به رشته تحرير درآمده‌است .
(21) در اين خصوص عطار نقل مي‌كند كه اگر كسي به شيطان لعنت مي‌فرستاد به شدت از سوي غزالي طرد مي‌شد زيرا وي مدعي بود كسي را « موحدتر از شيطان نديده‌است »
(22) تقريباً با ورود « رپ » به ايران همزمان است .
(23) بولتن موسيقي‌ زيرزميني صرير مي‌توان در درك هرچه بهتر اين جريان موثر واقع شود .
(24) www.satanism666.blogfa.ir
(25) www.church-of--satsn.blogspot.com
(26) www.ksabz.net/paper.asp.AID=9054
(28) www.cloob.com
(29) بايد توجه داشت كه اين نكته از سوي كشورهاي اروپايي نيز به عنوان يك تهديد شناسايي مي‌شود .

باستان شناس
2nd June 2010, 04:55 PM
ممنون....من راستش خيلي از اونا رو نميدونستم...

ولي در مورد صليب شكسته.....بايد بگم....

چليپاي شگسته از جمله فراوانترين نقوش مورد استفاده بر روي آثار باستاني سفالين فلزي سنگي گچي عاجي و.....در دوران هاي پيش از تاريخ و تاريخي و اسلامي كه به صورت برجسته كاري و كنده كاري و شيوه هاي ديگر در بدنه آثار هنري نقش ميشده است.

در خصوص منشا چليپا و مفهوم نمادين آن و دلايل كاربرد آن بر روي آثار هنري عقايد به عنوان نماد اعتقادي و مذهبي بر روي اشيا قرار رفته است.

مثلا در هندوستان چليپا نماد خوشي و فرخندگي و خوش شانسي و كاهي نيز نماد خورشيد تلقي ميشده است.
در چين نماد راستگويي مظهر تكاپو مرد گرما و چليپاي چپگرد مظهر زيباييزنانه و ارامش زمين هست.
و همينطور بسياري از كشورها كه بخوام براتون بگم طولاني ميشه....فقط قصدم ذكر شدن اين بود كه هميشه اين نماد صليب شكسته نماد شيطان نيست...چه بسا در همين كشورها با گفتن اينكه اين نماد شيطان هست بسيار آشفته شوند.....و بد برداشت كنند.

و البته هيلتر رهبر حزب نازي المان...از اين نماد استفاده كرد و آ‹ رو هم نماد ضد يهود شناخت....ولي واقعا يك اصطلاح بي جا و كاملا نادرست بود.....و اين يك غلط محض بود...كه متسفانه تا همين الان اين تكفر غلط اين رهبر باعث دردسر شده...

در آخر ميگم كه صليب شكسته يك نماد شيطان پرستي نبوده و هرگز نخواهد بود و نخواهد شد..اين ي نماد سنتي با مفهوم بسيار بالادر زندگي بشريت محسوب ميگردد.

Admin
2nd June 2010, 05:07 PM
در آخر ميگم كه صليب شكسته يك نماد شيطان پرستي نبوده و هرگز نخواهد بود و نخواهد شد..اين ي نماد سنتي با مفهوم بسيار بالادر زندگي بشريت محسوب ميگردد.

درسته ، نبوده ولی جدیدا تو لیست نمادهای شیطان ، شیطان پرستان استفاده می کنند.

تمامی نمادهای ذکر شده بی ربط با شیطان نیستند و 100 البته برخی از همین شیطان پرستان این نماد ها رو به شیطان نسبت داده و هم اکنون استفاده می کنند.

البته نماد حذب نازی رو موافق نیستم ، بارها خودم در مکان های مختلف دیدم از این نماد حتی در بازی های رایانه ای از نماد شیطان پرستان بوده و جزء این نماد ها به شمار رفته.

احتمالا این هم جدیدا بوجود آمده ...

باستان شناس
2nd June 2010, 05:32 PM
درسته ، نبوده ولی جدیدا تو لیست نمادهای شیطان ، شیطان پرستان استفاده می کنند.

تمامی نمادهای ذکر شده بی ربط با شیطان نیستند و 100 البته برخی از همین شیطان پرستان این نماد ها رو به شیطان نسبت داده و هم اکنون استفاده می کنند.

البته نماد حذب نازی رو موافق نیستم ، بارها خودم در مکان های مختلف دیدم از این نماد حتی در بازی های رایانه ای از نماد شیطان پرستان بوده و جزء این نماد ها به شمار رفته.

احتمالا این هم جدیدا بوجود آمده ...


البته درسته كه جديدا وارد ليست شيطان پرستان وارد شده است.

ولي قبلا در دوران هاي باستان..هرگز اين معنا رو نداشته است.....

الانم چون كمي عجيب مي باشد نماد منظورم هست شيطان پرستان اونو به عنوان نماد شيطان گذاشتن..متاسفانه كسي هم نبوده اين ذهنيت رو كه نماد صليب شكسته جزو نماد هاي خوش و خوبي زندگي انسان بوده است...صلاح كند بگوييد كه اين نماد اين مهناي فعلي رو ندارد...


متاسفانه مردم فعلي دنيا هم كه هرگز دنبال گذشته خود نبوده اند متوجه اين موضوع نيستند كه اين نماد ي روزي منبع خوش و خوبي و آرامش بوده است.....و اين تفكر غلط رو دنبال ميكنند....

من خودم اين نماد صليب شكسته رو در حفاري روي يك جام طلايي كه از قبري در كلاردشت بود ديدم...و خودم شاهد حفاري بودم....و اصلا معناي فعلي رو ندارد...

حتي جناب گوردن چايلد محقق برجسته و سفال شناس معروف از سفال هايي كه از شوش به دست آورد گفت كه صليب شكسته...نشان نژاد آريايي هست....

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد