PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : یک شعر از «کیوان»



hoora
28th May 2010, 08:25 PM
کرکس و کفتار دارد باغ ما
تا بخواهی مار دارد باغ ما

بلبلان از باغ ما کوچیده اند
جای بلبل، سـار دارد باغ ما

باغ پهلویی ببین گل کرده است
گل ندارد، خـار دارد بـاغ ما

بر دلش داغ بهاران مانده است
حـسرت دیـدار دارد، باغ ما

سر درختی های ما یخ بسته است
سـر نوشـتی تـار دارد باغ ما

بر خلاف آنچـه مردم گفـته اند
باغـبان بسـیـار دارد باغ ما

بوی باروت است جای بوی گل
وحـشت کشـتار دارد باغ ما

در مـیان دهـکده پیچیده است
دیـو آدمخـوار دارد باغ ما

بـاغ، تا بـاغی شـود بار دگر
صـد هـزاران کار دارد باغ ما

وصف باغ ما به «کیوان» رفته است
یک جـهـان اسـرار دارد بـاغ ما
@};-@};-@};-@};-@};-@};-

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد