B a R a N
28th May 2010, 02:21 PM
چه كار كنيم تا مردم به گفتهاي ما اعتماد كنند؟ پاسخ ساده است: بايد قابل اعتماد باشيم. توجه كنيد كه اعتماد كردن مسئوليت ديگران نيست بلكه لياقت ماست. اما چگونه اين مهمترين صفت خوب را براي خود به دست آوريم؟ واقع امر اين است كه براي قابل اعتماد بودن داشتن دو مورد اهميت بسزایی دارند:
1- شخصيت
2- قابليت
اعتماد كردن به پزشكي كه بسيار ماهر است اما معروف است كه براي دردي كه مي تواند با دارو درمان كند، عمل تجويز مي كند، بسيار سخت است چرا كه فقدان شخصيت به وضوح مشاهده مي شود. در همين حال به پزشك ديگري كه داراي حسن نيت بسيار بوده ولي در تشخيص درد، ضعف دارد نيز نمي توان اعتماد كرد. در اين مورد پزشكي مورد اعتماد واقع مي شود كه داراي هر دو جنبه باشد: شخصيت و قابليت. اما مولفههاي تشكيل دهنده و تعريف كننده اين دو مشخصه كدامند؟
شخصيت از موارد زير شكل مي گيرد:
الف- عنصر شرافت:
راستگويي و دستكاري اساس زندگي با شرافت است. وجود اين عنصر در نزد هر شخص، سرمايهاي بسيار با ارزش محسوب مي شود.
ب- بلوغ
ج- بلند نظري:
بسيارند كساني كه زندگي را به شكل يك شيريني فرض مي كنند كه اگر ديگري بخشي از آنرا بردارد، آنرا به منزله از دست رفتن سهم خود ميي دانند. اين، يك نگرش بر اساس محدوديت و تنگ نظري است. در مقابل اين نگرش، بلند نظري مطرح است. در اين نگرش، نعمات خداوند، بي انتها ديده مي شود و برذاشت ديگران به معناي كاهش سهم خود تلقي نمي گردد.
قابليت از طرف ديگر در موارد زير بايد وجود داشته باشد:
الف- تكنيكال و فني:
اگر راجع به موضوعي مايليم كه مورد اعتماد قرار گيريم، بايد نسبت به موضوع داراي دانش و اطلاعات لازم باشيم. اين موضوع بديهي به نظر مي آيد.
ب- مفهومي:
با درگير شدن در جزئيات، اين قابليت بايد در نزد افراد باشد كه از موضوع مهم غافل نگردند. پرداختن به موضوعات جزئي نبايد باعث گردد كه موضوع اصلي فراموش شود. اين قابليتي است كه به انسان عمق ديد مي دهد.
ج- وابستگي متقابل:
قابليتي است كه باعث مي شود يك نفر بتواند كار خود را به ديگري تفويض كند و در همين حال آمادگي داشته باشد كه كار همكار خود را انجام دهد.
مي توانيد وجود مشخصات فوق را در وجود خودتان چك كنيد. قبل از اينكه سوال كنيد چرا به ايدهها و گفتههايتان در سازمانتان بها داده نمي شود، شايد بهتر باشد كه سوال كنيد كه آيا من فرد قابل اعتمادي هستم؟
1- شخصيت
2- قابليت
اعتماد كردن به پزشكي كه بسيار ماهر است اما معروف است كه براي دردي كه مي تواند با دارو درمان كند، عمل تجويز مي كند، بسيار سخت است چرا كه فقدان شخصيت به وضوح مشاهده مي شود. در همين حال به پزشك ديگري كه داراي حسن نيت بسيار بوده ولي در تشخيص درد، ضعف دارد نيز نمي توان اعتماد كرد. در اين مورد پزشكي مورد اعتماد واقع مي شود كه داراي هر دو جنبه باشد: شخصيت و قابليت. اما مولفههاي تشكيل دهنده و تعريف كننده اين دو مشخصه كدامند؟
شخصيت از موارد زير شكل مي گيرد:
الف- عنصر شرافت:
راستگويي و دستكاري اساس زندگي با شرافت است. وجود اين عنصر در نزد هر شخص، سرمايهاي بسيار با ارزش محسوب مي شود.
ب- بلوغ
ج- بلند نظري:
بسيارند كساني كه زندگي را به شكل يك شيريني فرض مي كنند كه اگر ديگري بخشي از آنرا بردارد، آنرا به منزله از دست رفتن سهم خود ميي دانند. اين، يك نگرش بر اساس محدوديت و تنگ نظري است. در مقابل اين نگرش، بلند نظري مطرح است. در اين نگرش، نعمات خداوند، بي انتها ديده مي شود و برذاشت ديگران به معناي كاهش سهم خود تلقي نمي گردد.
قابليت از طرف ديگر در موارد زير بايد وجود داشته باشد:
الف- تكنيكال و فني:
اگر راجع به موضوعي مايليم كه مورد اعتماد قرار گيريم، بايد نسبت به موضوع داراي دانش و اطلاعات لازم باشيم. اين موضوع بديهي به نظر مي آيد.
ب- مفهومي:
با درگير شدن در جزئيات، اين قابليت بايد در نزد افراد باشد كه از موضوع مهم غافل نگردند. پرداختن به موضوعات جزئي نبايد باعث گردد كه موضوع اصلي فراموش شود. اين قابليتي است كه به انسان عمق ديد مي دهد.
ج- وابستگي متقابل:
قابليتي است كه باعث مي شود يك نفر بتواند كار خود را به ديگري تفويض كند و در همين حال آمادگي داشته باشد كه كار همكار خود را انجام دهد.
مي توانيد وجود مشخصات فوق را در وجود خودتان چك كنيد. قبل از اينكه سوال كنيد چرا به ايدهها و گفتههايتان در سازمانتان بها داده نمي شود، شايد بهتر باشد كه سوال كنيد كه آيا من فرد قابل اعتمادي هستم؟