AreZoO
25th May 2010, 05:33 PM
نقد و بررسي ادبي
http://img.tebyan.net/big/1387/06/2001191279715137167231157140991521217216518.gif
همانطور که از عنوان مشخص است در اين ستون 2 موضوع مجزا اما نزديک به هم مطرح مي شود . يکي نقد ادبي و ديگري بررسي ادبي.
نقد ادبي در نزد قدما با آنچه امروزه از آن استنباط ميشود متفاوت است. در نزد قدما مراد از نقد معمولاً بر اين بوده است که معايب اثري را بيان کنند و مثلاً در اين که الفاظ آن چه وضعي دارد يا معني آن برگرفته از اثر ديگري است و بطور کلي از فراز و فرود لفظ و معني سخن گويند. و اين معني از خود لغت نقد فهميده ميشود زيرا نقد جدا کردن سره از ناسره است.اما در دوران جديد مراد از نقد ادبي نشان دادن معايب اثر نيست (هر چند ممکن است به اين امر هم اشاراتي داشته باشد) زيرا نقد ادبي به بررسي آثار درجه يک و مهم ادبي ميپردازد و در اينگونه آثار بيش از اينکه نقاط ضعف مهم باشد نقاط قوت مطرح است.لذا منتقد ادبي ميکوشد با تجزيه و تحليل آن اثر ادبي اولاً ساختار و معني آن را براي خوانندگان روشن کند و ثانياً قوانيني را که باعث اعتلاي آن اثر ادبي شده است توضيح دهد. لذا نقد ادبي از يک سو بکارگرفتن قوانين ادبي در توضيح اثر ادبي است و از سوي ديگر کشف آيينهاي تازه ممتازي است که در آن اثر مستتر است.
ميشل فوکو در مقاله معروف «مؤلف چيست» نقد را چنين تعريف ميکند:« کار نقد،آشکار ساختن مناسبات اثر با مؤلف نيست و نيز قصد ندارد تا از راه متون، انديشه يا تجربهاي را بازسازي کند، بلکه ميخواهد اثر را در ساختار،معماري، شکل ذاتي و بازيِ مناسبات درونياش تحليل کند. در اينجا، مسألهاي پيش ميآيد: اثر چيست؟»
براي تشخيص معماري آثار ادبي بود که به مرور زمان "مکاتب ادبي" پديد آمدند و به کمک اين مکاتب ادبي مثل رئاليسم يا فرماليسم بود که مخاطبان ادبيات اين توانايي را يافتند که يک اثر ادبي را از چند ديدگاه مجزا تماشا کنند و بنابر اين دقيق تر به فهم اثر نائل آيند . از نقطه نظر مکاتب ادبي "نقد ادبي" چندين شاخه مي شود مثل : نقد تاريخي ، نقد فرماليستي ، نقد اطوره اي ، نقد روانشناسانه و...
و از نقطه نظر نوع "نقد" نقد ادبي کلاً بر دونوع تقسيم بندي دارد:
1ـ نقد نظري
2_ نقد عملی
نقد نظري (Theoretical criticism)
که مجموعه منسجمي از اصطلاحات و تعاريف و مقولات و طبقهبنديهايي است که ميتوان آنها را در ملاحظات و مطالعات و تفاسير مربوط به آثار ادبي بکار برد. همينطور محکها و قواعدي را مطرح ميکند که با استعانت از آنها ميتوان آثار ادبي و نويسندگان آنها را مورد قضاوت و ارزيابي قرار داد و به اصطلاح ارزشگذاري کرد.
نقد نظري در حقيقت فقط بيان قواعد و فنون ادبي و نقد ادبي است اما ممکن است آن را در اثري پياده نکنيم.مثلاً ميگوييم در نقد بايد توجه داشت که متن تحتالشعاع زندگي و آراي نويسنده قرار نگيرد،اما از اين ديدگاه خاص به بررسي اثري نميپردازيم و فقط بيان نظريه کردهايم.
کتاب آي.ا.ريچاردز موسوم به اصول نقد ادبي (Principles of Literary Criticism) که در سال 1924 نگاشته شد و کتاب نورتروپ فراي موسوم به تشريح نقد ادبي (Anatomy of Criticism) که به سال 1957 نوشته شد از آثار معتبر در نقد نظري هستند.
نقد عملي يا تجربي (Practical criticism)
اين نوع نقد به بررسي تقريباً تفصيلي اثر خاصي ميپردازد؛ يعني استفاده عملي از قواعد و فنون ادبي براي شرح و توضيح و قضاوت اثري.در نقد عملي بايد از اصول نظري نقد ـ که طبيعتاً بر تجزيه و تحليلها و ارزشگذاري منتقد نظارت و حاکميت دارند ـ بطور ضمني وغير صريح استفاده کرد.به زبان ساده در عمل از مفاد آنها استفاده شود نه اين که بصورت نقل قول، نقد را تحتالشعاع قرار دهند.بعبارت ديگر بايد بصورت توصيههايي، گاه به گاه و مناسب مقام مورد رجوع و استفاده قرار بگيرند. در نقد ادبي بحث اين است که «فلان اثر(شعر) تا چه حد خوباست؟». اما براي اينکه متوجه شويم فلان اثر (شعر) تا چه حد خوب است بايد مسائل مختلفي را در مد نظر داشته باشيم. مثلاً بايد نسبت به صحت متن مطمئن باشيم ولذا وارد مباحث زبان شناسي و تاريخي شويم. و اليوت هم اشاره کرده است که عظمت آثار فقط با معايير ادبي تبيين نميشود. پس اشراف به نظامهاي ديگر علوم انساني چون روانشناسي و جامعه شناسي و تاريخ و امثال اينها براي منتقد بصير لازم است.
در ميان آثار بزرگ نقد ادبي انگلستان در اين حوزه، ميتوان از مقالات درايدن،دکتر جانسون، برخي از فصولي که کالريج در کتاب تراجم ادبي (Biographia Literaria) در باب شعر وردزورث نوشته است، سخنراني او در باب شکسپير،کتاب ماتيو آرنولد موسوم به مقالاتي در نقد ادبي (Essays in Criticism) و سرانجام از گزيده مقالات (Selected Essays ) تي.اس.اليوت نام برد.
البته نقد ادبي دسته بندي هايي به مراتب بيش ار آنچه اينجا به آن اشاره شد دارد که به مرور در ستون نقد و بررسي ادبي به آن ها خواهيم پرداخت اما براي آشنايي کلي و بيات رويه اين ستون به اين نکته اشاره مي کنم که در ستون "نقد ادبي" سعي در معرفي انواع نقد ادبي از نظر نقد نظري و همين طور مطرح کردن نقد عملي به عنوان نمونه براي منتقدين جوان است . به علاوه آشنايي با مکاتب ادبي مغرب زمين که مجموعه اي از ايسم هاست نيز از نظر دور نمانده است . مابه ازاي اين ايسم ها در ادبيات فارسي "سبک هاي شعر و نثر فارسي " هستند که در مطالب سبک شناسي تا حد امکان به انها مي پردازيم
در قسمت بررسي ادبي به نقل "مقالات ادبيي" که به فهم و تحليل متون ادبي کمک مي کنند خواهيم پرداخت سعي در فراهم آوردن گنجينه اي از مقالات مفيد و علمي را مطمح نظر قرار مي دهيم.
http://img.tebyan.net/big/1387/06/2001191279715137167231157140991521217216518.gif
همانطور که از عنوان مشخص است در اين ستون 2 موضوع مجزا اما نزديک به هم مطرح مي شود . يکي نقد ادبي و ديگري بررسي ادبي.
نقد ادبي در نزد قدما با آنچه امروزه از آن استنباط ميشود متفاوت است. در نزد قدما مراد از نقد معمولاً بر اين بوده است که معايب اثري را بيان کنند و مثلاً در اين که الفاظ آن چه وضعي دارد يا معني آن برگرفته از اثر ديگري است و بطور کلي از فراز و فرود لفظ و معني سخن گويند. و اين معني از خود لغت نقد فهميده ميشود زيرا نقد جدا کردن سره از ناسره است.اما در دوران جديد مراد از نقد ادبي نشان دادن معايب اثر نيست (هر چند ممکن است به اين امر هم اشاراتي داشته باشد) زيرا نقد ادبي به بررسي آثار درجه يک و مهم ادبي ميپردازد و در اينگونه آثار بيش از اينکه نقاط ضعف مهم باشد نقاط قوت مطرح است.لذا منتقد ادبي ميکوشد با تجزيه و تحليل آن اثر ادبي اولاً ساختار و معني آن را براي خوانندگان روشن کند و ثانياً قوانيني را که باعث اعتلاي آن اثر ادبي شده است توضيح دهد. لذا نقد ادبي از يک سو بکارگرفتن قوانين ادبي در توضيح اثر ادبي است و از سوي ديگر کشف آيينهاي تازه ممتازي است که در آن اثر مستتر است.
ميشل فوکو در مقاله معروف «مؤلف چيست» نقد را چنين تعريف ميکند:« کار نقد،آشکار ساختن مناسبات اثر با مؤلف نيست و نيز قصد ندارد تا از راه متون، انديشه يا تجربهاي را بازسازي کند، بلکه ميخواهد اثر را در ساختار،معماري، شکل ذاتي و بازيِ مناسبات درونياش تحليل کند. در اينجا، مسألهاي پيش ميآيد: اثر چيست؟»
براي تشخيص معماري آثار ادبي بود که به مرور زمان "مکاتب ادبي" پديد آمدند و به کمک اين مکاتب ادبي مثل رئاليسم يا فرماليسم بود که مخاطبان ادبيات اين توانايي را يافتند که يک اثر ادبي را از چند ديدگاه مجزا تماشا کنند و بنابر اين دقيق تر به فهم اثر نائل آيند . از نقطه نظر مکاتب ادبي "نقد ادبي" چندين شاخه مي شود مثل : نقد تاريخي ، نقد فرماليستي ، نقد اطوره اي ، نقد روانشناسانه و...
و از نقطه نظر نوع "نقد" نقد ادبي کلاً بر دونوع تقسيم بندي دارد:
1ـ نقد نظري
2_ نقد عملی
نقد نظري (Theoretical criticism)
که مجموعه منسجمي از اصطلاحات و تعاريف و مقولات و طبقهبنديهايي است که ميتوان آنها را در ملاحظات و مطالعات و تفاسير مربوط به آثار ادبي بکار برد. همينطور محکها و قواعدي را مطرح ميکند که با استعانت از آنها ميتوان آثار ادبي و نويسندگان آنها را مورد قضاوت و ارزيابي قرار داد و به اصطلاح ارزشگذاري کرد.
نقد نظري در حقيقت فقط بيان قواعد و فنون ادبي و نقد ادبي است اما ممکن است آن را در اثري پياده نکنيم.مثلاً ميگوييم در نقد بايد توجه داشت که متن تحتالشعاع زندگي و آراي نويسنده قرار نگيرد،اما از اين ديدگاه خاص به بررسي اثري نميپردازيم و فقط بيان نظريه کردهايم.
کتاب آي.ا.ريچاردز موسوم به اصول نقد ادبي (Principles of Literary Criticism) که در سال 1924 نگاشته شد و کتاب نورتروپ فراي موسوم به تشريح نقد ادبي (Anatomy of Criticism) که به سال 1957 نوشته شد از آثار معتبر در نقد نظري هستند.
نقد عملي يا تجربي (Practical criticism)
اين نوع نقد به بررسي تقريباً تفصيلي اثر خاصي ميپردازد؛ يعني استفاده عملي از قواعد و فنون ادبي براي شرح و توضيح و قضاوت اثري.در نقد عملي بايد از اصول نظري نقد ـ که طبيعتاً بر تجزيه و تحليلها و ارزشگذاري منتقد نظارت و حاکميت دارند ـ بطور ضمني وغير صريح استفاده کرد.به زبان ساده در عمل از مفاد آنها استفاده شود نه اين که بصورت نقل قول، نقد را تحتالشعاع قرار دهند.بعبارت ديگر بايد بصورت توصيههايي، گاه به گاه و مناسب مقام مورد رجوع و استفاده قرار بگيرند. در نقد ادبي بحث اين است که «فلان اثر(شعر) تا چه حد خوباست؟». اما براي اينکه متوجه شويم فلان اثر (شعر) تا چه حد خوب است بايد مسائل مختلفي را در مد نظر داشته باشيم. مثلاً بايد نسبت به صحت متن مطمئن باشيم ولذا وارد مباحث زبان شناسي و تاريخي شويم. و اليوت هم اشاره کرده است که عظمت آثار فقط با معايير ادبي تبيين نميشود. پس اشراف به نظامهاي ديگر علوم انساني چون روانشناسي و جامعه شناسي و تاريخ و امثال اينها براي منتقد بصير لازم است.
در ميان آثار بزرگ نقد ادبي انگلستان در اين حوزه، ميتوان از مقالات درايدن،دکتر جانسون، برخي از فصولي که کالريج در کتاب تراجم ادبي (Biographia Literaria) در باب شعر وردزورث نوشته است، سخنراني او در باب شکسپير،کتاب ماتيو آرنولد موسوم به مقالاتي در نقد ادبي (Essays in Criticism) و سرانجام از گزيده مقالات (Selected Essays ) تي.اس.اليوت نام برد.
البته نقد ادبي دسته بندي هايي به مراتب بيش ار آنچه اينجا به آن اشاره شد دارد که به مرور در ستون نقد و بررسي ادبي به آن ها خواهيم پرداخت اما براي آشنايي کلي و بيات رويه اين ستون به اين نکته اشاره مي کنم که در ستون "نقد ادبي" سعي در معرفي انواع نقد ادبي از نظر نقد نظري و همين طور مطرح کردن نقد عملي به عنوان نمونه براي منتقدين جوان است . به علاوه آشنايي با مکاتب ادبي مغرب زمين که مجموعه اي از ايسم هاست نيز از نظر دور نمانده است . مابه ازاي اين ايسم ها در ادبيات فارسي "سبک هاي شعر و نثر فارسي " هستند که در مطالب سبک شناسي تا حد امکان به انها مي پردازيم
در قسمت بررسي ادبي به نقل "مقالات ادبيي" که به فهم و تحليل متون ادبي کمک مي کنند خواهيم پرداخت سعي در فراهم آوردن گنجينه اي از مقالات مفيد و علمي را مطمح نظر قرار مي دهيم.