PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : به خدا نگوییم یک مشکل بزرگ دارم



ElaBel
21st May 2010, 03:41 AM
@};-
به خدا نگوییم یک مشکل بزرگ دارم ، به مشکل بگوییم من یک خدای بزرگ دارم .

هنگامی که حکم اخراج بی دلیلش را از رییس دریافت کرد ، یک نفس عمیق کشید و محترمانه به او گفت :
" شاید قدرت و مقام شما از من بیشتر باشد اما من خدایی دارم که قدرتش بی نهایت است ، می ‌دانم تا او نخواهد من اخراج نمی شوم و شما هم هیچ نمی توانید بکنید "
و ضمن ادای احترام از اتاق رییس خارج شد . با خیالی آسوده به خانه رفت و آن شب را در میان خانواده جشن گرفت و به سرور پرداخت . او همیشه در چشمانش سخنان بی شماری با خدا داشت و رفتارش با دیگران نمونه ای از عبادت بدون شرط بود . در مواقع گرفتاری خونسرد و آرام بود و از ناامیدی پرهیز می کرد ، به مسایل نگاه مثبت داشت و از موج منفی دیگران رویایی سبز و زیبا می ساخت .

فردای آن روز بی تفاوت به اتفاقی که افتاده است به محل کارش رفت . به پشتوانه احساسی که در ذهنش به وجود آمده بود و یقین به حل مشکلش ، امیدش دو چندان شده بود . وارد دفتر کارش شد و آرام آرام به سوی اتاق رییس گام برداشت ، در ذهن دغدغه مشکلش را احساس نمی کرد و منتظر یک اتفاق یا پیشنهاد جدید بود . بعد از احوالپرسی ، از منشی رییس اجازه ورود خواست اما موفق به ورود نشد ...

هنگامی که انسان در مسیر زندگی با مشکلاتی مواجه می شود قطعا به دنبال فردی ، وسیله ای یا قدرتی می گردد تا به کمک او مشکل خود را حل کند . آدم ها معمولا اگر از حضور فردی توانمند و با نفوذ در زندگی خود برخوردار باشند که بتوانند مشکلات خود را به راحتی توسط او حل و فصل نمایند ، جسارت ، آرامش و امنیت خاطر پیدا می کنند و در هنگام رویارویی با مشکلات فورا به یاد او می افتند و از او طلب یاری می کنند و یا پشتوانه وی به نورد مشکلات می روند . آن ها همیشه آن فرد بانفوذ را به یاد دارند و مورد ستایش و تقدیر خود قرار می دهند . فرد توانمند را برگ سبز مشکلات می دانند و سعی می کنند با ادای احترام و انجام اعمال و رفتاری که مورد پسند وی باشد او را برای خود حفظ نمایند تا از موقعیت و امتیازاتش بهره مند گردند .

در این هنگام فرد از رویارویی با مشکلات احساس ناتوانی و ترس و دلهره ندارد و به فکر نذر و دعا و راز و نیاز برای رفع مشکل خود نمی افتد . او با خیال آسوده تنها چشم امید به حامی توانمند و بانفوذ خود دارد و با ستایش و تمنا از او سعی بر رفع مشکل می کند .

شاید در نظر برخی افراد این موضوع ایده آل باشد و همیشه حسرت داشتن چنین موقعیتی را در دل کشیده باشند . آن ها از اینکه بتوان مشکلات را به کمک دیگری به راحتی و بدون دردسر حل نمود اظهار خرسندی می کنند و در زمان مواجهه با مشکلات به دنبال فرد یا موقعیتی می گردند که به این شکل مشکل خود را حل کنند . آن ها مدت ها به دنبال چنین شخص و موقعیتی می گردند اما کم تر کسی از این افراد توانمند ترین و بانفوذ ترین حلال مشکلات را به یاد می آورد و به امید او وارد مشکلات می گردد .

به ادامه داستان بالا بر می گردیم ، بعد از احوالپرسی ، از منشی رییس اجازه ورود خواست اما موفق به ورود نشد زیرا رییسی وجود نداشت که او بخواهد وارد اتاقش شود ، منشی به او گفت که اول صبح امروز طی حکمی از مقامات بالا رییس اداره به منطقه دیگری انتقال یافت و به این ترتیب حکم اخراج او هم لغو گردید و می تواند در صورت تمایل به کار خود ادامه دهد .

بله ، ما آدم ها همیشه در آرزوی داشتن قدرت ، موقعیت یا شخص بانفوذ و فوق العاده ای هستیم که بتوانیم توسط آن بر مشکلات فائق آییم اما هیچ گاه به این نتیجه نمی رسیم که خداوند بزرگ و توانا ، پدر دلسوز و مهربان ماست که با قدرت بی کران خود می تواند همه مشکلات ما را در یک لحظه ناپدید کند ، ما فراموش می کنیم که او عاشق یاری رساندن به ما است و تنها کسی است که تمام و کمال از مشکل ما و راه حل آن باخبر است ، فراموش می کنیم که مشکل ما تنها با خواست و اراده او حل شدنی است و اگر او بخواهد یا نخواهد هیچ قدرتی توان مقابله یا تغییر نظر او را ندارد .

جالب است ! ما انسان ها که همیشه به دنبال فرد توانمند و بانفوذی می گردیم تا حامی و حلال مشکلات ما باشد و سعی می کنیم تا با ادای احترام و انجام اعمال مورد پسند وی ، او را برای خود حفظ کنیم چرا خدا و قدرت بی کران او را از یاد می بریم و هیچ گاه به داشتن او افتخار نمی کنیم و با انجام اعمال و رفتار مورد پسند وی سعی نمی کنیم تا تنها او که عاشق واقعی ما است را برای خود حفظ کنیم . چرا ما تنها زمانی از خداوند طلب یاری می کنیم که تمام در ها بر روی ما بسته شده است و هیچ کسی نمانده است تا توان حل مشکل ما را داشته باشد ؟ چرا در همان لحظه اول حضور پدر دلسوز ، مهربان و قدرتمند خود را از یاد می بریم و به سراغ آفریده های او می رویم تا مشکل ما را حل نمایند ؟ ما فراموش می کنیم که فرد مورد نظرمان خود آفریده خداوند است و تنها با خواست و اراده خدا توان حل مشکل ما را دارد . بنابراین به اشتباه به او متوسل می شویم و از او درخواست کمک می کنیم .

اما اگر ما به جای توسل و توکل به قدرت ناچیز دیگران به خداوند توانا عنایت کنیم تنها با حفظ یاد او در دل هایمان به خواسته هایش توجه کنیم همیشه مورد لطف و عنایت بدون منت و بدون قید و شرط او قرار خواهیم گرفت . قدرتی که بی کران است و هیچ چیز و هیچ کس توان مقابله با آن را ندارد . آن وقت است می‌ توانیم به جای این که بعد از بسته شدن تمام در ها به درگاه خدا برویم و بگوییم که خدایا من یک مشکل بزرگ دارم ، در همان ابتدای کار با خیالی آسوده و بدون نگرانی به مشکلات بگوییم که من یک خدای بزرگ دارم

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد